فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
کلام و ادیان سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
111 - 138
حوزههای تخصصی:
مفهوم پژوهی به معنای تبیین دقیق یک کلمه و واژگان مشابه و متضاد آن است. جهات تشابه و تضاد، گستره معنایی کلمه را روشن می سازد. روایات فراوانی از پیامبر صلی الله علیه و آله صادر شده است که در آن برای معرفی جانشینان خویش از واژه «خلیفه» استفاده کرده اند. مباحثات کلامی گسترده ای در تفسیر این روایات صورت گرفته که منشأ بسیاری از اختلافات، نبود تبیین دقیق این واژه است؛ بنابراین، تبیین کلمه خلیفه به جهت شناخت ملاک های جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله ضرورت دارد. کلمه خلیفه را دانشمندان بررسی کرده اند؛ اما تا کنون در قالب یک نگاشته مستقل درنیامده و مفهوم پژوهی نشده است. این پژوهش با هدف انعکاس معنای دقیق خلیفه از کتب معتبر لغت، به نگارش درآمده و واژگان مشابه و متضاد، برگرفته از روایات نَبَوی است. تطبیق روایی خلیفه و شباهت ها و تضاد های آن از فواید این مقاله به شمار می آید. مفهوم پژوهی واژه خلیفه در سه بخش سامان یافته است.
بررسی اصل تربیتی تدریج در قرآن، مبتنی بر تحلیل و نقد دیدگاه مفسران قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصول تربیت بواسطه حلقه واسط بودن بین مبانی و اهداف تربیتی یکی از مباحث مهم و کاربردی در تعلیم و تربیت می باشد. یکی از اصول تربیت، اصل تدریج می باشد که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان متقدم و متأخر تربیت قرار گرفته است. در قرآن کریم مسئله تدریج در آیات متعدد در دو حوزه تکوین و تشریع مطرح شده است. با بررسی های انجام شده، از آیاتی که در حوزه تکوین بیان شده می توان مبنای تدریج و از آیاتی که درحوزه تشریع بیان شده می توان اصل تدریج را استخراج نمود. مفسران قرآن به طور مستقیم و غیر مستقیم به این اصل تربیتی پرداخته اند. اندیشمندان علوم تربیت اسلامی در مورد اصل تدریج، به دسته ای خاص از آیات قرآن اشاره داشته اند، در حالی که در قرآن کریم حدود 90 آیه راجع به این اصل وجود دارد که برخی به طور مستقیم و برخی به طور غیرمستقیم به اصل تدریج اشاره دارند و می توان تدریج در آموزش را از آنها برداشت نمود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه مفسران قرآن را در زمینه استناد به آیات قرآن و گستره آیاتی که در مورد این اصل وجود دارد مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است برخی مفسران از جمله علامه طباطبایی با استناد به آیات قرآن به طور مستقیم به این اصل در آموزش اشاره کرده اند.
تبیین ساختار جنود عقل و جهل بر پایه سه مؤلفه فکر، حال و عمل؛ با تأکید بر شرح اصول کافی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
31 - 57
حوزههای تخصصی:
حضرت امام جعفر صادق(ع) در حدیث شریف عقل و جهل، لازمه ی هدایت بشری را شناخت لشکریان عقل و جهل معرفی می کنند. صدرالمتألهین شیرازی در کتاب شرح اصول کافی خود به شرح این حدیث اهتمام ویژه نموده است. این نوشتار با روش تحلیلی در پی آن است تا با واکاوی شرح ملاصدرا، دسته بندی نوینی را از لشکریان عقل و جهل حول سه محور فکر، حال و عمل، که اضلاع اصلی فعل ارادی انسان هستند ارائه دهد و روابط و نسب میان این سه مؤلفه را در منظومه اخلاق جعفری کشف کند. در بررسی لشکریان هفتاد و پنجگانه عقل و جهل، از منظر مؤلفه های یاد شده و مبادی و نتایج آنها می توان فضایل و رذایل اخلاقی را در شش حیطه : مبادی و اصول، افکار، افکار و احوال، افکار و اعمال، افکار و احوال و اعمال و همچنین حیطه ثمرات و آثار این قوا، دسته بندی نمود. با این تبیین به این نتیجه نایل می شویم که برای نیل به هدایت حقیقی انسان باید الگویی از خصوصیات اخلاقی تنظیم گردد که به تمامی ابعاد وجودی بشر نظاره داشته و با لحاظ روابط متقابل اضلاع سه گانه وجود او، بتواند گام های سلوک اخلاقی انسان را ترسیم نماید تا به زمامداری قوه عقل، در شخصیت انسان فضایل انسانی و اخلاقی مجال ظهور و بروز بیابند و به میزان فعلیّت کمالات الهی، سعادت دنیوی و اخروی حاصل شود.
تأثیر مبانی کلامی در حل مسئله تبعیت یا عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
103 - 122
حوزههای تخصصی:
مسئله تبعیت یا عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد از مسائل بین رشته ای میان کلام و فقه است. در این باره، اندیشوران شیعه با اشاعره که بر عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد پافشاری می کنند اختلاف نظر دارند، از سوی دیگر خود نیز، یکسان نمی اندیشند. برخی بر تبعیت مطلق احکام از مصالح و مفاسد تأکید دارند و برخی نیز تبعیت نسبی احکام از مصالح و مفاسد را باور دارند. آنچه این نوشتار در پی آنهاست، در پی نشان دادن تأثیر مبانی کلامی در حل این مسئله است. به نظر می رسد برای حل این مسئله باید تکلیف خود را با چهار مبنای مهم کلامی و عقلی روشن کنیم: حسن و قبح ذاتی یا شرعی؛ عدل الهی، هدف مندی خداوند در افعال و استحاله ترجیح بلامرجح. نویسنده با نشان دادن چگونگی تأثیر این مبانی در حل این مسئله، در نهایت نظریه تبعیت مطلق احکام از مصالح و مفاسد را برگزیده است.
روش شناسی کشف و فهم طرح کلی و نظام حرکت انبیاء در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
151 - 166
حوزههای تخصصی:
هر حرکتی در جامعه بشری به خصوص در جهت هدایت جامعه نیازمند طرح و نظامی منسجم است؛ یعنی باید دارای مبداء و مقصد مشخص بوده و مراحل و گام ها و همچنین شیوه های حرکت، موانع حرکت، سرعت دهنده های این حرکت و مخاطبان این حرکت مشخص باشد؛ تا نه تنها قابل اعتماد و اتکا باشد؛ بلکه دچار تزلزل و اعوجاج نگردد؛ که با همین نگاه می توان برای حرکت هدایتی انبیاء الهی نیز طرحی کلی را جستجو نمود که منظور از آن طرح مشترک بین همه انبیاء(در هر عصری و با هر نقطه شروع و درجه موفقیتی برای آن پیامبر) است که وجود چنین طرحی موجب اعتماد به این حرکت متداوم در راستای هدایت بشر و پیاده سازی آن در عصر حاضر خواهد بود. معرفی چنین طرحی برای حرکت انبیاء نیز، نیازمند روشی برای شناخت مؤلفه های حرکت آنان است؛ که در این مقاله روش شناخت دو مؤلفه یعنی مبداء (بدترین وضعیت موجود) و مقصد (وضعیت مطلوب) و همچنین گام های حرکت پرداخته شده است که ایندو چهارچوب اصلی طرح را روشن می سازد. در همین راستا با دقت و دسته بندی آیات مرتبط می توان با روش هایی چون: صفات متضاد(همچون شرک و توحید، کفر و ایمان و ...) هدف خلقت (عبادت) و اهداف ارسال پیامبران (برپایی قسط) و توجه به دسته بندی های افراد در قرآن و همچنین صفات افراد به این مبدأ و مقصدها در حرکت انبیاء رسید؛ که با این نگاه حرکت انبیاء از شرک، کفر، ضلالت، فساد، بی عدالتی و مورد غضب الهی بودن به سوی توحید، ایمان، هدایت، صلاح، صراط مستقیم و محبوب الهی بودن و قسط و عدالت خواهد بود و برای شناخت گام های حرکت انبیاء می توان از دو روش بهره برد: در روش اول با دقت در صفات قرآن همچون بصیرت و هدایت می توان به حرکت عمومی از جهل به سمت بصیرت و حرکت از بصیرت به سمت هدایت خواصی چون: مؤمنان، نیکوکاران، متقین و اهل یقین رسید و در روش دوم با دقت در آیات 26 و 27 سوره حدید که درباره ارسال پیامبران است می توان سه گام حرکت انبیاء در برقراری قسط را: 1. ارائه بینات؛ 2. بیان موازین عقلی؛ 3. مبارزه مسلحانه دانست.
بررسی تطبیقی آموزههای محیط زیستی طبیعی در اسلام و زرتشت با تأکید بر قرآن و وندیداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، آموزههای محیط زیستی طبیعی اسلام و زرتشت با تکیه بر دو کتاب قرآن و وندیداد بهصورت تطبیقی و استناد کتابخانهای بررسی شده است. اشارههای محیط زیستی قرآن، علاوه بر اهداف اولیه و ظاهری مانند حفظ محیط زیست، نهی از تباهی و آلودگی آن، تشویق به بهرهوری صحیح از نعمتهای الهی، به اهدافی با لایههای فراظاهری چون التفات به مالکیت حقیقی خدا در طبیعت، رسیدن انسان به شهود خدا، توجه انسان به مقام خلیفهاللهیاش و مقدمهبودن طبیعت ناسوت برای رسیدن به ملکوت لاهوت نیز تنبّه میدهد. این در حالی است که آموزههای محیط زیست طبیعی وندیداد گرچه در اصلِ آبادی و نفی تباهی محیط زیستی با قرآن مشترک است، بیشتر به بیانهای جزئی در قالب اصل تقدّس عناصر چهارگانه و گاهی معارض با عبارات خود یا علم تجربی جدید پرداخته است. از ثمرههای مطالعه آموزههای محیط زیستی در اسلام و زرتشت، جهتدادن به آموزههای محیط زیستی و مرتبطساختن آن با مسئله انتظار برای رسیدن بشر به دوران طلایی سوشیانس و مهدی(ع) است؛ زیرا طبیعت در آن دوران تمام استعداد بالقوّه خود را به فعلیت میرساند و اکوسیستم طبیعی در بهترین حالت ممکن قرار میگیرد.
واکاوی و نقد دیدگاه شیخ طبرسی در مسئله تجسم اعمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امینالاسلام طبرسی از مفسران قرن پنجم و ششم هجری است. او معتقد است خداوند برای هر عملی، کیفر یا پاداش خاص معین کرده است و هر کس باید طبق مقررات الهی به سزای اعمال خود برسد و هرگونه پاداش و کیفر، مخلوق خداوند است و آیات دال بر وجود مستقل بهشت و جهنم همین معنا را میرساند. هرچند طبرسی بهصراحت به رابطه میان عمل و جزا اشاره نمیکند، لازمه سخنان او اعتبارانگاری رابطه میان عمل و جزای اخروی و مخالفت با نظریه تجسم اعمال در آخرت است. ازجمله دلایل ایشان عبارتاند از: 1- سخن از وجود استقلالی بهشت و جهنم در آیات و روایات؛ 2-عرضبودن اعمال نسبت به انسان؛ 3- محالبودن انتقال اعراض در فلسفه و 4- تأویلپذیر بودن آیاتی که ظهور در تجسم اعمال دارند. طبرسی در این دیدگاه با تأثیر از فضای فکری و کلامی قرن پنجم و ششم، بهویژه دیدگاههای شیخ طوسی و شیخ مفید بوده است؛ اما به نظر نگارنده، یکیبودن عالم آخرت و دنیا بهصورت تشکیکی بر مبنای حکمت متعالیه، تفسیرپذیری آیات مربوط به جزا و پاداش اخروی و نشانههای متعدد بازگشت اعمال در زندگی روزمره میتواند نظریه طبرسی را نقد و نقض کند.
اصل تضاد در عالم از دیدگاه صدرا و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
211 - 235
حوزههای تخصصی:
تضاد به معنای تزاحم و ناسازگاری، همواره نظر بشر را به خود معطوف داشته و با این سؤال مواجه کرده که چرا به نحوی جنگ و ستیز و حتی اختلافات متعدد در میان اجزای عالم مشاهده می شود. مقاله حاضر در صدد بررسی تطبیقی این مسئله از دیدگاه دو فیلسوف شرق و غرب، ملاصدرای شیرازی و گئورک ویلهلم فریدریش هگل و بیان تشابهات و تفاوت های دیدگاه این دو است. این مهم با توجه به مبانی فکری، نظری و فلسفی آن ها تبیین شده است. به گونه ای که صدرالمتألهین تضادها و تزاحمات را ناشی از کثرت می داند؛ زیرا هر جا کثرت وجود دارد، گریزی از تضاد نیست. او تضاد را لازمه عالم امکان و دارای وحدت تشکیکی دانسته که در عالم ماده به حداکثر خود می رسد و پس از آن، عالم مثال و عقول قرار دارد که در آن تضادها به دلیل شدت مرتبه وجودی به حداقل رسیده و به صورت تفاوت جلوه می نماید. هگل با بیان اصل تضاد به عنوان مهم ترین اصل از اصول دیالکتیک، آن را به عنوان امری درون ذات اشیاء می داند که در جریان حرکت دیالکتیکی صورت می گیرد و نشانه ای از بالقوگی در ظهور اندیشه مطلق تصور کرده که با حرکت از مقولات نازل تر به سوی مثال مطلق در جریان است و از این سیر دیالکتیکی به تضاد تعبیر کرده است.
بررسی هستی شناسی اخلاق نزد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین بحث فلسفه اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مهم ترین بحث هستی شناسی اخلاق، واقع گرایی و غیرواقع گرایی اخلاقی است. واقع گرایی اخلاقی به نظریه ای اطلاق می شود که برای مفاهیم و جمله های اخلاقی صرف نظر از دستور و توصیه، احساس و سلیقه و توافق و قرارداد واقعیتِ قائل باشد یا آن مفاهیم و جمله ها را بر واقعیت خارجی مبتنی کند به طوری که مفاهیم و جمله های اخلاقی تنها بر نظر شخص یا گروهی مبتنی نباشد؛ اما غیرواقع گرایی، برای مفاهیم و جمله های اخلاقی واقعیتی غیر از دستور و توصیه یا احساس و سلیقه یا توافق و قرارداد قائل نیست. حداقل چهار استدلال برای اثبات واقع گرایی اخلاقی از کلام فارابی می توان استنتاج کرد. وی گاهی از علم زیباشناسی برای اثبات واقع گرایی مدد می جوید؛ گاهی نیز از طریق واقع نمایی مفاهیم اخلاقی و سعادت، گاهی به وسیله وصول واقعی به کمال نهایی و گاهی از طریق تعیین نوع راه شناخت واقعیت اخلاقی، واقع گرایی را اثبات کرده است. به نظر می رسد تبیین عقلانی از کمال متناسب انسانی و تبیین رابطه منطقی میان فهم نیاز به کمال مطلق و کمال واقعی انسان برای تکمیل دیدگاه فارابی ضروری است. همچنین توجه فارابی به تفکیک اخلاق از آداب، باعث رفع اتهام نسبی گرایی از وی خواهد شد.
وجوه تشابه و تمایز پرنده نامه های ابن سینا، غزّالی و نجم رازی براساس نظریه کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مرغان و جنبه های رمزی آن از روزگاران بسیار کهن، توجه عده زیادی از اندیشمندان را به خود جلب کرده است. نخستین کسی که در دوره اسلامی، رساله ای درباره مرغان نگاشت، ابن سینا بود و پس از وی، فضلا و صاحبان اندیشه، زبان مرغان را وسیله ای برای بیان کردن اندیشه های عرفانی، سیاسی و اجتماعی خود قرار دادند. ازجمله این اندیشمندان می توان غزّالی و نجم رازی را نام برد. جوزف کمبل با مطرح کردن کهن الگوی سفر قهرمان، نقش این مسئله در شکل گیری شخصیت قهرمان را بررسی کرده و آن را شامل سه مرحله عزیمت، تحقق و بازگشت دانسته است. در پژوهش حاضر کوشیده ایم با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، وجوه تشابه و تمایز آثار این سه اندیشمند ایرانی را درخصوص مراحل سفر براساس الگوی کمبل نشان دهیم. بررسی های انجام شده در مقاله حاضر، بیانگر آن است که هر سه رساله در داشتن مرحله جدایی و تشرف، مشترک اند؛ البته جزئیات این مراحل در رساله های موردنظر، متفاوت است. پس از آن، مسیر هریک از داستان ها در مرتبه بازگشت قهرمان از سفر جدا می شود و این امر، ایجاد تمایزاتی در ساختار و متن سه اثر را به دنبال دارد. این تمایزات را می توان ناشی از بینش فلسفی، عرفانی و اجتماعی نویسندگان رساله ها دانست. نکته قابل توجه، آنکه مراحل سفر در رساله ابن سینا کامل تر از رساله های دو نویسنده دیگر است.
بازتاب احدی نفس در آینه قوا؛ نگاهی نو به ماهیت قوای نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
35 - 62
حوزههای تخصصی:
انسان توسط قوا افعال خود را انجام می دهد. در واقع، قوا زمینه ساز انجامِ افعالِ وی هستند. این دارایی ها در جنبه هایی با نباتات و حیوانات، مشترک و در جنبه های دیگر متفاوت هستند. پس انسان افعالی از خود بروز می دهد که نباتات و حیوانات نیز توانایی تحقق آن افعال را دارند؛ همچنین فعالیت هایی دارد که مختص خود اوست و نبات و حیوان قدرت بر انجام آن را ندارد. حکما توانایی های ذاتی انسان را تحت عنوان «قوای انسان» تبیین نموده اند. اما این بیان دارای اشکالات «همپوشانی قوا»، «رویکرد کثرت گرایی» و «عدم جامعیت» می باشد. نوشتار حاضر پس از تقریر دستگاه رایج و رفع اشکالات مذکور، بر اساس مبانی ملاصدرا به بازسازی دستگاه قوای ذاتی انسان پرداخته است تا بتوان به شناخت توانایی های او دست یافت. نتیجه اینکه انسان از بدو خلقتش دارای هشت توانایی ذاتی است که با اشتداد وجودی نفس، قدرت این قوا افزایش می یابد. این توانمندی ها عبارتند از: توانایی (1)جذب (2)دفع (3)رشد و توسعه (4)فهم و درک (5)تجزیه و ترکیب (6)نگهداری و کنترل (7)انشاء و انتزاع (8) حکم کردن و تصمیم گرفتن.
فیاض لاهیجی و قرائتی متفاوت از نظریه صور مرتسمه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم الهی به مخلوقات پیش از خلقت آن ها، یکی از پیچیده ترین مباحث الهیات درباب صفات خداوند متعال محسوب می شود که درباره آن، نظرات گوناگونی مطرح شده است. یکی از معروف ترین این نظریات، نظریه صور مرتسمه ابن سیناست که در این مقاله، قرائت محقق لاهیجی از آن را بررسی و تحلیل می کنیم. محقق لاهیجی، ابتدا قرائت مشهور ابن سینا درباره صور مرتسمه را پذیرفته است که بنابر این قول، خداوند متعال قبل از آفرینش اشیا، به آن ها به واسطه صور مرتسمه ای علم دارد که قائم به ذات الهی هستند و این علم، فعلی و از لوازم ذات است. فلاسفه و متکلمین اسلامی پس از بوعلی سینا بر این نظر، انتقادات مختلفی وارد کرده اند؛ لذا محقق لاهیجی قرائتی متفاوت را درباره نظریه صور مرتسمه به دست داده است تا از اشکالات این نظریه رهایی یابد. به عقیده وی علم اجمالی، عین علم تفصیلی است و این تفصیل در تحلیل ذهن آدمی ریشه دارد؛ وگرنه علم خداوند متعال، عین ذات وی و ازنوع واحد و بسیط است و به همین جهت، قرائت متفاوت محقق لاهیجی به نظریه علم اجمالی درعین علم تفصیلی ملاصدرا نزدیک می شود.
آدم، نیای انسان نوین و نقطه عطفی در روند تکامل انسان (نظریه ای قرآنی، روایی برای برون رفت از چالش تکامل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
139 - 159
حوزههای تخصصی:
از آنجا که نظریه تکامل انواع تا حد زیادی مورد پذیرش دانشمندان علوم تجربی واقع شده است، تعارض میان این دیدگاه علمی با برداشت سنتی از نظرگاه قرآنی در باره آفرینش انسان، چالش بزرگی را برای ارزش علمی قرآن و دیگر متون دینی هم راستا فراهم آورده و اذهان بسیاری را درگیر خود کرده است. این نوشتار برداشت متفاوتی از داده های قرآن و روایات در باب آفرینش آدم} را فراپیش خواهد نهاد تا نشان دهد که آدم} نه نخستین انسان، بلکه سرسلسله انسان نوین (نسل امروزین انسان ها) و نخستین انسان اندیشه ورز دارای فطرت توحیدی است که پس از نسل های متعدد از انسان ها و انسان نماها، خدای متعال او را به طور متمایزی آفریده و یا برگزیده است. در صورت تأیید یافتن این دیدگاه، می توان گفت تضاد و تعارض غیر قابل حلی میان گزارش قرآن روایی از آفرینش آدم با یافته های تجربی درباره پیدایش انسان و به طور خاص با نظریه تکامل انواع، وجود ندارد و بلکه می توان میان آن گزارش با پیدایش تکاملی انسان مدرن از انسان های پیشین و دیگر جانداران در زمین، جمع کرد.
تقابل جریان رسمی مسیحیت با نهضت مونتانوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ مسیحیت، در طول سده های نخست میلادی نهضت ها و گروههای متعدد مسیحی مثل گنوسیان، آرویوسی ها، مونارخیانی ها، سابلیوسی ها و ... حضور داشتند. در همین زمان و در این «محیط فرقه ها» در فریجیه یک نوآیین مسیحی به نام مونتانوس، نهضتی را بنیان گذاری کرد که به «نبوت جدید»، «بدعت فریجیه ای ها» و «جنبش مونتانوس» معروف شد. هرچند در ابتدا بزرگان کلیسا با این نهضت چندان مخالفت نکردند، به تدریج ماهیت ضد کلیسا پیدا کرد و در تقابل با آرای نمایندگان مسیحیت رسمی قرار گرفت؛ بااین حال، جنبش مونتانوس به سرعت در آسیای صغیر گسترش یافت و تعداد زیادی ازجمله زنان را به خود جلب کرد. در نوشتار حاضر، با استفاده از منابع معتبر - که عمدتاً به زبان یونانی اند - و با روش توصیفی تحلیلی، زمینه های پیدایش این نهضت و دلایل تقابل جریان مسیحیت رسمی با جنبش مونتانوس بررسی شده اند. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهند عوامل متعددی در افول این نهضت دخیل بودند؛ اما به نظر می رسد با توجه به اینکه سردمداران جنبش مونتانوس عمدتاً در حالت «خلسه و جذبه» به وعظ و تبلیغ می پرداختند، همین مسئله بیشتر از هر عامل دیگری باعث بروز اختلافات شد و درنهایت، به محکومیت و زوال آن دامن زد.
مبانی عرفانی- صدرایی حقیقت مرگ با نگاهی به آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
47 - 80
حوزههای تخصصی:
بی تردید مرگ به معنای انتقال از یک عالم به عالم دیگر است؛ ولی انتقال به معنای حرکت از یک مکان مادی به مکان مادی دیگر، هم در مورد نفس و روح مجرد و هم در مورد عوالم بعدی، یعنی دو عالم مثال و عقل که مجرد از ماده اند، بی معناست. مطابق مبانی عرفانی و صدرایی، انسان موجودی چندمرتبه ای است و هر مرتبه آن در یکی از مراتب عالم حضور دارد و جابجایی او بین عوالم مادی و مجرد، نه به صورت مادی و مکانی بلکه به صورت تغییر «توجه و تمرکز» نفس است که یا با اختیار خود انسان یا بدون اختیار او و بر اثر غلبه و سلطه بی اختیار «احکام یک عالم» اتفاق می افتد. بر اساس این آموزه، بیشترین توجه نفس با اختیار خود یا بدون اختیار، خواه موقت و خواه دائم به هر مرتبه ای از خود و هر عالمی باشد، انسان با اختیار یا بی اختیار، موقتاً یا دائماً به آن مرتبه و آن عالم منتقل می شود. بنابراین حقیقت مرگ، انتقال با اختیار یا بی اختیارِ توجه و تمرکز نفس از دنیا به آخرت است، نه جابجایی مادی و مکانی انسان یا روح مجرد او.
گفتمان انتظار در ساحت کلام سیاسی آیت الله خامنه ای
منبع:
جامعه مهدوی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
7 - 31
حوزههای تخصصی:
چیستی انتظار در ساحت کلام سیاسی آیت الله خامنه ای مهم ترین پرسش این تحقیق است. در این تحقیق با روش تحلیلی استظهار از متن، به این حقیقت خواهیم رسید که انتظار، نوعی آرزو و امید ناشی از اعتقاد، احساس و حالت، آمادگی،عملو مجاهدت برای رسیدن به وضع مطلوب و اشتیاق انسان برای دسترسی به دنیایی سرشار از عدالت، راستى، صمیمیت، انسانیت، معنویت، فضیلت، اخلاق انسانى صحیح و متعالی در سایه حاکمیت و حکومت الهی است؛ بنابراین انتظار دارای چهار عنصر اساسی است؛ امید به آینده، عدم رضایت از وضع موجود، تلاش برای تحول و اعتقاد به تحقق حتمی ظهور. حقیقت انتظار از سنخ فعل گفتاری و اعتقاد معطوف به عمل می باشد که دارای سلسله مراتب تشکیکی است. این حقیقت، به دلیل خصلت ساختاری لزوماً و انحصاراً باید در ذیل شئون مدیریتی و اجرائی (نه شأن تکوینی و ملکوتی) امامت که در دوره غیبت حضور ندارند، بازخوانی شود. براین اساس، انتظار از مفاهیم اساسی دوره غیبت است که هم نقش جانشینی امام در دوره حضور را دارد و هم مهم ترین راهبرد تشیع برای عبور از دنیای پر از ظلم و ستم و رسیدن به دنیای پر از قسط و عدل در عصرظهور است. معطوف سازی حقیقت انتظار به تحقق حاکمیت و حکومت الهی امام زمان عج سنخ معرفتی آن را در مستوای مسائل کلام سیاسی شیعه قرار داده است.
بررسی تحلیلی دیدگاه علامه جعفری از ادبیات نویسندگان جهان در تبیین دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
۲۱۱-۲۳۴
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی نحوه استفاده استاد محمدتقی جعفری از آثار نویسندگان ادبیات جهان در تبیین مسایل دینی و اخلاقی می باشد. روش این تحقیق، کتابخانه ای و توصیفی است و دامنه آن شامل: شرح مثنوی معنوی، شرح نهج البلاغه و کتاب های هنری ایشان است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین استفاده در این حیطه توسط استاد جعفری از آثار تولستوی و ویکتور هوگو اتفاق افتاده است و از سویی دیگر آثار کسانی چون: صادق هدایت، کافکا و... مورد استفاده نبوده اند، زیرا استاد جعفری معتقد است این آثار در زمینه ادبیات پوچ گرایی هستند. همچنین با توجه به اینکه شرح مثنوی پیش از شرح نهج البلاغه نگاشته شده است استاد در استفاده از مثالهای ادبی با هم همپوشانی داشته و در مواردی یکسان می باشند. پیشنهاد می گردد با توجه به اینکه در بین شارحان و مفسران علوم دینی، هیچ کس چون محمد تقی جعفری به استفاده از ادبیات و هنر درتبیین دین نپرداخته است، از آثار ایشان در کتب گروه معارف اسلامی دانشگاه ها بیش از پیش استفاده گردد.
مطالعه تطبیقی علت تامه و ناقصه در فلسفه با سبب و شرط در علم اصول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
231 - 250
حوزههای تخصصی:
علیت که از مبادی وجود و اندیشه است، از مباحث مهم در حوزه معارف دینی به شمار می رود. متفکران شیعه به عنوان جریانی عقل گرا، همواره از اصل علیت دفاع کرده و به تبیین احکام و اقسام آن پرداخته اند. تقسیم علت به تامه، ناقصه، حقیقی، معد، بسیط، مرکب، قریب، بعید و... در فلسفه، و تقسیم به سبب، شرط، مقتضی، مانع و معد و... در علم اصول، از جمله مباحث مشترک میان این دو علم است. فلاسفه این تقسیم را بیشتر به روش حصر ثنایی انجام داده و دانشمندان علم اصول ناظر به اعتبارات فقهی و عملی، تقسیمی چندگانه ارائه کرده اند. در این مقاله با روش تحلیلی، به مطالعه تطبیقی تقسیمات علت در این دو علم پرداخته و با نقد تبیین اصولی نشان داده ایم که تقسیم علت به روش ثنایی، از انسجام و اتقان بیشتری برخوردار، و با اشکالات کمتری مواجه است. ضمن آنکه می توان برخی تقسیمات علت در دانش اصول را بر اساس تقسیم رایج در فلسفه تفسیر کرد.
بررسی رویکرد اندیشمندان فریقین پیرامون دجال (بررسی موردی تحلیل دیدگاه رشید رضا)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
147 - 168
حوزههای تخصصی:
دجّال به عنوان یکی از شخصیتهای آخرالزمانیِ نمایانگر شر در مقابل منجی عدالتگستر، از مفاهیم مشترک و پرچالش در الهیات اسلامی و مسیحی محسوب میشود. با این تفاوت که در اناجیل از آن با صراحت سخن به میان آمده در حالیکه در قرآن، اشارهای به آن نشده است؛ شاید همین نخستین دلیل بروز اختلافنظرها و چالشها پیرامون دجال و مسائل مرتبط با آن باشد. در این میان، در منابع روایی بهویژه جوامع حدیثی اهلسنت، جزئیات فراوانی درباره دجال نقل شده است. اندیشمندان مسلمان با توجه مبانی فقه الحدیثی، پیرامون شخصیت و ویژگیهای ظاهری دجال، زمان و مکان خروج او و وقایع مرتبط با آن دیدگاههای یکسانی ندارند. در این میان، رشید رضا با وجود دلبستگی به مبانی فکری سلفیه، رویکردی انتقادی به حدیث داشته و عقلگرایی را به عنوان مهمترین مؤلفه سنجهی روایات مطرح میکند. او احادیث دجال را به دلیل تعارض با سایر روایات، مخالفت با قرآن و ادله عقلی، دارای اشکال و در نهایت جعلی میداند. پژوهش پیشرو به شیوه تحلیل محتوا سعی دارد ابتدا یک تصویر کلی از موضوع دجال در میان اندیشمندان امامیه و اهلسنت به تصویر کشیده و سپس ضمن انتقال دقیق دیدگاه رشید رضا به نقد آن بپردازد.
بررسی نقش عاطفه به عنوان واسط عمل و نظر از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
163 - 173
حوزههای تخصصی:
اینکه ادراکات محض انسان چرا و چگونه به عمل منجر می شوند یکی از مسائل مهم درهر انسانشناسی ای است . به نظر می رسد عواطف انسان به عنوان ادراکاتی که فاعل آنها عقل عملی است می توانند گزینه مناسبی برای توجیه رابطه میان عمل و نظر باشند . ملاصدرا به عنوان یکی از فیلسوفان مکتب ساز در فلسفه اسلامی و فیلسوفی که نگاه جامع نگر به مسایل مختلف دارد ، رابطه میان عمل و نظر و چگونگی حصول فعل از نظر را مورد توجه قرار داده است . با این حال اگر چه با تکیه بر عقل عملی در صدد توجیه این رابطه است ، اما به عاطفه مستقیما توجه نکرده است . اومعتقد است که علاوه بر شناخت محض ، ادراکاتی وجود دارد که لذت و الم هستند . این ادراکات حاصل شناسایی ملایمت یا عدم ملایمت پدیده ها بانفس هستند و به همین دلیل ادراک محض را به عمل منتهی میکنند . حالات عاطفی یا نوعی لذت هستند و یا نوعی الم به حساب می آیند . پس عواطف واسط عمل و نظر هستند. از آنجا که عواطف شناختی – ارزشی بوده و متناسب با باورها و اهداف ما شکل میگیرند ، هم میتوانند افعالی را رقم بزنند که باطبع حیوانی متناسب است و هم افعالی که با طبع انسانی ما هماهنگی داشته و از اهداف و غایات والای ما ناشی شده است . پس اگرچه عواطف اموری شناختی هستند و همه انسانها از آنها بهره مند هستند ، اما لزوما اختیاری و معقول نیستند .