فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
99 - 126
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های فیلسوفان در طول تاریخ اندیشه ی فلسفی، پاسخ گویی به پرسش از چیستی و هستی زمان و مکان بوده و هست. به همین منظور در این پژوهش سعی بر آن است تا مسأله ی فضا و زمان در حکمت صدرایی و ارتباط آن با پیامدهای حاصل از فیزیک جدید تبیین شود و افزون بر مقایسه ی تحلیلی دو دیدگاه، ابعاد جدیدی از این مسأله ی پیچیده و مبهم اشاره گردد. نگاه صدرا به مسأله ی زمان با توجه به مبانی تفکر او در وجودشناسی به ویژه حرکت جوهری، سازگاری بهتری با یافته های جدید فیزیک دانان چون اینشتن دارد. از مهمترین دست آوردهای این مقاله، با توجه به نگاه هستی شناسی صدرالمتالهین از زمان، دست یابی به نگاهی جامع نگر و با دامنه ای وسیع به مسأله ی فضا - زمان است که دیدگاه فضا - زمان نظریه ی نسبیت را پوشش می دهد و با توجه به مسأله ی زمان مشترک، الگویی اتصال و یکپارچگی عالم طبیعت را با ابعادچهارگانه به تصویر می کشد. روش مورد استفاده در این پژوهش اسنادی – تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. آثار اصلی صدرالمتألهین و پژوهش های اینشتن در نظریه نسبیتمنبع این پژوهش است.امید است این نگرش افزون بر آشکارسازی زوایای فلسفی مسأله ی زمان، بتواند راه گشای انکشاف ابعاد جدیدتری برای فیزیک دانان باشد.
کاوش رویکردشناسانه دیدگاه اندیشمندان فریقین پیرامون تبیین «لا اله الا الله»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
221 - 248
حوزههای تخصصی:
تا قرن پنجم هجری برای تقدیر گرفتن خبر «لا» نفی جنس در عبارت «لا اله الا الله»، واژه «موجود» را در نظر می گرفتند، اما بروز اشکالی از سوی متکلمان که این تقدیر را ناسازگار با واقعیت تاریخی قلمداد کردند، باعث سربرآوردن ترکیب های ناهمگونی در حوزه های مختلف علوم اسلامی شد که حتی باعث به وجود آمدن تعارض های تاریخی، عقیدتی شده است. دستیابی به ترکیب صحیح و رهیافت از این دشواره عقیدتی، مهم ترین هدف به سامان رسیدن این پژوهش است. ضرورت این تحقیق را می توان ناکارآمد کردن شبهه ناسازگاری میان تاریخ با فهم مسلمانان از کلمه توحید توصیف کرد. با مراجعه به منابع معتبر فریقین و به شیوه تحلیل انتقادی و مقایسه تطبیقی میان این آرا، به دست آمد که عالمان اهل سنت دست کم شش پاسخ و اندیشمندان شیعه نُه پاسخ برای این اشکال فراهم کرده اند. تصحیح، توسعه و تضییق معانی واژگانی مانند «اله» و «موجود»، و تغییر ترکیب نحوی از رویکردهای ارائه شده است که در مخالفت با قواعد لغوی و نحوی به سر می برند. با چشم پوشی از قواعد نحوی، این پاسخ اهل سنت که «حق» در تقدیر گرفته شود، از سایر رویکردها به درستی نزدیک تر است. همچنین تفسیر «اله» به واجب الوجود از سوی عالمان شیعه، راه را برای اشکال متکلمین مسدود می سازد؛ البته توجه به این نکته که درک مفاهیم فلسفی واجب و ممکن از توان همگان خارج است، این پاسخ را با چالش مواجه می سازد.
تجلی صفات خداوند در کنایات صحیفه سجادیه (با رویکرد تعمیق معرفت دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
69-80
حوزههای تخصصی:
صحیفه سجادیه از مهم ترین میراث مکتب اهل بیت(ع) است. امام سجاد(ع) با استفاده از تعابیرکنایی و ظرفیت آن، مباحث کلامی از جمله صفات خداوند را در دعاهای این صحیفه ارجمند عرضه نموده اند. این مقاله تأثیر مفاهیم کنایی در تبیین صفات خداوند در صحیفه سجادیه را می کاود و نشان دهد که کدام یک از اغراض آن کاربرد بیشتری دارند. داده ها برای دستیابی به لایه های درونی و عمیق مفاهیم، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. یافته های تحقیق نشان می دهد که استفاده از مفهوم کنایه در صحیفه سجادیه سبب مجسم نمودن مفاهیم انتراعی صفات، ایجاد تکاپوی ذهنی برای درک حقیقت و سهولت دستیابی مخاطبان به لایه های زیرین معنا می گردد و از مجموع 123 کنایه در صحیفه سجادیه، 12 مورد آن درباره صفات ثبوتیه ذاتی و فعلی و خبری خداوند است.
مبانی هستی شناختی انتظار در منظومه فکری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
منبع:
جامعه مهدوی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
83 - 102
حوزههای تخصصی:
بررسی مبانی انتظار در منظومه فکری اندیشمندان اسلامی موجب می شود با الهام از آن افکار، جامعه منتظِر خود را برای ایجاد و تحقق جامعه موعود و آرمانی اسلامی که در اندیشه اسلامی از آن به حکومت جهانی امام مهدی× یاد می شود، آماده نماید؛ در نتیجه با شناخت آثار و ابعاد مختلف انتظار می توان در سیاست گذاری و برنامه ریزی برای آینده جامعه اسلامی به منظور احیای تمدن اسلامی از آن کمک گرفت. انتظار در منظومه فکری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای – مد ظله- متأثر از هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و جامعه شناسی اسلامی است. در نوشته پیش رو، مبانی هستی شناختی انتظار در منظومه فکری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله) بررسی گردیده، به این سؤال پاسخ داده می شود که: «مبانی هستی شناختی انتظار بر اساس منظومه فکری رهبر معظم انقلاب(مدظله) چیست؟» برای یافتن پاسخ این پرسش و تبیین آن، به آثار مکتوب و منقول معظم له که در سایت منعکس شده، مراجعه گردیده و در تحلیل آن ها از روش عقلی و نقلی توأمان بهره گرفته شده است. در منظومه فکری حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله) مبانی هستی شناختی انتظار مبتنی بر محور و مدار توحید است. در این مقاله، سه مبنای هستی شناختی تدبیر و حکمت و لطف الهی در جهان هستی، بررسی شده و ارتباط انتظار با این سه، تبیین گردیده است
چشم انداز جامعه منتظر در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای
منبع:
جامعه مهدوی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
61 - 85
حوزههای تخصصی:
این مقاله با عنوان چشم انداز جامعه منتظر در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای به بررسی و تحلیل آرا و اندیشه رهبر معظم انقلاب در مورد آینده مطلوب جامعه منتظر و دورنما و چشم انداز آن پرداخته است. در این مقاله با بهره مندی از روش تدوین چشم انداز و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، به توصیف و تحلیل نقلی-عقلی داده ها پرداخته و الگوی مطلوب از جامعه منتظر را به دست داده است. برای دست یابی به چشم انداز جامعه مطلوب در اندیشه ایشان، داده ها در دو بخش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند؛ بخش اول، ایدئولوژی بنیادی که شامل ارزش های بنیادی و اهداف بنیادی (دلیل وجودی) است؛ بخش دوم، آینده چشم اندازی که شامل بی هگ ها (= اهداف جسورانه) و توصیف زنده آینده است. در اندیشه رهبر معظم انقلاب، چشم انداز جامعه منتظر، عبارت است از: جامعه و دولت اسلامی در حال حرکت به سمت صلاح و عدالت و توانمندی؛ با امید و آمادگی و پویایی بسیار بالا برای نزدیک کردن زمینه های ظهور و نصرت امام زمان عج و ایفای نقش مهم در تحولات جهانی و شکل گیری تمدن نوین اسلامی.
«سوبژکتویته» به مثابه بنیاد مابعدالطبیعه در فلسفه استعلایی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
79 - 111
حوزههای تخصصی:
از پرسش های جدی در نظام فلسفی کانت پرسش از امکان مابعدالطبیعه است؛ کانت در فلسفه استعلایی خویش، از سویی مابعدالطبیعه را نفی و از سوی دیگر آن را اثبات می کند، این جستار کوشیده است با اشاره به معانی متعددی که مابعدالطبیعه در نظر او داشته است، با استمداد از تفسیر هیدگر از کانت نشان دهد که چگونه به رغم برخی روایت ها و تفسیرهای نابجا از سوی نوکانتی ها، او همچنان به «وجودِ» موجود اندیشیده است و وجود در فلسفه او به مثابه امر سوبژکتیو ظهور یافته است و این مهم به مددِ قوه خیال و شاکله استعلایی از طریق زمان و نقش آن در امکان تألیف میان دو سوی حکم تألیفی پیشینی (یعنی شهود محض و مفهوم محض) و اتحاد ساختاری میان این دوسوی تألیف (یعنی زمان به مثابه شهود محض فراگیر و من استعلایی «محض» از طریق قوه خیال) صورت گرفته است و وحدت میان دو حیث پذیرندگی و خودانگیختگی در نهایت بر بنیادِ امرِ سوبژکتیو قرار و قوام یافته است که در این جستار ذیل عنوان سوبژکتویته سوژه از آن یاد شده است و فلسفه استعلایی کانت نیز بر اساس این فهم بنیادین از زمان و بنیانگذاری سوژه به مثابه زمان رقم می خورد.
وامداری سهروردی به ابن سینا در نظریه قیاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه قیاس در منطق سهروردی بر سه گونه تبدیل استوار است: 1. تبدیل گزاره های سالب به موجب از طریق عدول محمول؛ 2. تبدیل گزاره های جزئی به کلّی از راه افتراض؛ 3. تبدیل گزاره های ممکن و ممتنع به ضروری بر پایه ضرورت بتّات. با این تبدیل ها، چهار ضرب شکل اوّل به یک ضرب، چهار ضرب شکل دوم نیز به یک ضرب، و شش ضرب شکل سوم هم به یک ضرب فروکاسته می شوند. درستیِ تک ضرب اشراقیِ شکل اوّل را سهروردی اگرچه بدیهی می داند، درستیِ تک ضرب اشراقی شکل دوم را با یک قاعده، و درستی تک ضرب اشراقیِ شکل سوم را با یک قاعده دیگر به اثبات می رساند. آیا این نظام قیاسی با ارکانی که دارد، چنانکه ضیائی و والبریج می پندارند، یک واگرایی حادّ از منطق ابن سیناست؟ سهروردی تقریباً در همه اینها وامدار ابن سیناست. وی ایده ای را که ابن سینا در المختصر الأوسط به صورت کوتاه و گذرا درافکنده است، کامل کرده و در همه مراحل تکمیل این ایده نیز از بخش های مختلف منطق ابن سینا الهام گرفته است. مورد 1 را از همان المختصر الأوسط وام کرده؛ مورد 2، روشی ارسطویی است که در همه منطق نوشته های ابن سینا به کار رفته؛ و مورد 3، مُلهَم از الشفاء، کتاب القیاس است. افزون بر اینها، قاعده ای که سهروردی با آن درستی تک ضرب اشراقیِ شکل دوم را ثابت می کند برگرفته از النجاه است؛ و قاعده ای که با آن درستی تک ضرب اشراقی شکل سوم را به اثبات می رساند باز مقتبس از الشفاء، کتاب القیاس است. بدین سان، خطای کسانی چون ضیائی و والبریج، که نظریه قیاس سهروردی را یک واگرایی حادّ از نظریه قیاس ابن سینا می دانند، آشکار می شود.
بررسی سندی و دلالی حدیث «علی ولی کل مؤمن بعدی» در منابع فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
109 - 130
حوزههای تخصصی:
یکی از روایات متواتر رسول خدا6 که بر امامت بلافصل علی بن ابیطالب7 دلالت دارد، حدیث «علیّ ولیّ کل مؤمن بعدی» است. این حدیث را که رسول خدا6 در جریان سپاهیان یمن بیان داشتهاند، بیش از ده نفر از صحابه از آن حضرت نقل کردهاند، و در منابع دست اول امت اسلامی ثبت شده است. قید «بعدی» یا «من بعدی» در این حدیث موجب شده تا دانشمندان اهلسنت نتوانند کلمه «ولیّ» را در این حدیث بر معنای محبت و نصرت حمل کنند. از آنجا که سایر معانی «ولیّ» نیز با این حدیث تناسب ندارد، تنها راه باقی مانده آن است که کلمه «ولیّ» را در این حدیث بر معنای سرپرستی، تصرف در امور، و امامت حمل کرده، و روایت را دلیل امامت بلافصل امام علی بن ابیطالب7 قرار دهیم، و این حقیقتی است که برخی از عالمان اهلسنت نیز به آن اذعان کردهاند
تحلیل مدخل آیه مباهله در دانشنامه الیور لیمن
حوزههای تخصصی:
کتاب «قرآن، یک دائره المعارف» با سرویراستاری پروفسور الیورلیمن معروف به « دائره المعارف قرآنی الیورلیمن » به تحقیق پیرامون موضوعات قرآنی پرداخته تا به عنوان یک منبع در اختیار دانش پژوهان و محققان قرار گیرد (رضایی اصفهانی،1388،ص31). این دایره المعارف با همکاری نویسندگانی با عقائد و باور های مختلف بلکه متضاد تالیف و تهیه شده است. برخی از آنان مسلمان، عده ای غیرمسلمان، و گروهی به هیچ چیز اعتقاد ندارند. به علاوه آنکه همه موضوعات و مسائل مربوط به قرآن در این دایره المعارف آورده نشده و به ادعای سرویراستار آن هدف، پرداختن به مهمترین مفاهیم و موضوعات قرآنی بوده است که تایید یا رد این ادعا در این مقاله نمی گنجد و پژوهش و تحقیق مستقل دیگری را می طلبد. از جمله موضوعاتی که این دائرهالمعارف به آن پرداخته، آیه مباهله (آل عمران/61)است که توسط یکی از نویسندگان این کتاب، به نام رفیق بُرجک بطور خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله در پی نقد و بررسی دیدگاه های این دائرهالمعارف در رابطه با آیه مباهله است که به قلم نویسنده یاد شده به رشته تحریر درآمده است.
شخصیت شناسی راویان و مخاطبان احادیث نافی قیام های قبل از ظهور
حوزههای تخصصی:
یکی از شبهات موجود در مسیر انقلاب های عصر حاضر و به طور کلی تر، قیام های قبل از ظهور، وجود روایات نافی قیام ها است. این روایات از ابعاد مختلفی، بررسی و تحلیل شده اند؛ ولی به نظر می رسد برای روشن شدن فضای صدور روایات، باید از منظر تاریخی نیز تحلیل شوند. یکی از مسائلی که در تحلیل تاریخی این روایات لازم است مدنظر قرار بگیرد شناخت روحیات، ویژگی ها و گرایش های فکری و سیاسی راویان یا مخاطبان احادیث نافی قیام است که نوشتار حاضر درصدد تبیین آن است. به نظر می رسد داشتن روحیه افراطی در مواجهه با قیام های آن زمان، تبلیغ گسترده مدعیان مهدویت و امامت، مانند نفس زکیه و تأثیرپذیرفتن برخی شیعیان، وکالت برخی راویان و اتهام به جاسوسی و همکاری با قیام های زمان، از مسائلی است که برخی راویان به آن، مبتلا بودند و امامان؟عهم؟ می کوشیدند افراد را به حد تعادل برسانند. در مقاله حاضر، منظور از روحیه انقلابی که درمورد برخی راویان به کاربرده ایم، انقلابی افراطی است. این پژوهش به بررسی و تحلیل شخصیت شناسی تعدادی از راویان نافی قیام، به روش کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی–تحلیلی می پردازد.
معجزات و امدادهای غیبی در عصر ظهور
منبع:
پژوهشنامه موعود سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
71-101
حوزههای تخصصی:
امدادهای الهی به حجت های آسمانی گذشته و نیز معجزاتی را که از سوی پیشوایان دینی انجام پذیرفته است می توان از مهم ترین سنت های خداوند در جامعه انسانی دانست. بی گمان تقابل با شیاطین و دشمنان دین که با همه توان درصدد خاموش کردن نور الهی هستند، بدون عنایات خاص پروردگار امکان ندارد. بر پایه متون مقدس دینی امام مهدی؟عج؟ به عنوان آخرین وصی و جانشین پیامبر خاتم؟صل؟، قیام و انقلاب جهانی و تشکیل حکومت دینی عدالت گستر جهان شمول را عهده دار است. بر این اساس، معجزات و امدادهای غیبی الهی در عصر ظهور برای امام زمان چه خواهد بود؟ در این مقاله با بررسی روایاتی که در این زمینه وارد شده است، نقش امدادهای الهی مانند لشکر رعب، همراهی فرشتگان، نصرت ویژه، نیروهای طبیعت، اصلاح امور و نزول حضرت عیسی؟ع؟ و نیز معجزاتی که به دست امام مهدی؟عج؟ انجام می شود -همچون آوردن کتب آسمانی گذشته، احیای اموات، پرچم فتح و میراث پیامبران قبل- تحلیل و ارزیابی می شود.
بررسی اثر مولفه های دینی برایمان و لوازم آن درمعناداری زندگی ازدیدگاه امام محمد غزالی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمان اساسی ترین عنصرحیات معنوی، گوهرزینت بخش روح بشری و درخشان ترین پرتو عالم علوی است، یکی از مهم ترین مباحث کلامی، ایمان وعناصر وابسته به آن است، به گونه ای که نمی توان نقش بنیادی آن را درشکل گیری باور دینی در معناداری زندگی نادیده گرفت. پژوهش حاضر در پی آن است که نقش مولفه های دینی مانند، نبوت، امامت و عبودیت را برایمان ولوازم آن در معناداری زندگی را دردو بعد شناختی وعملکردی، باروش توصیفی- تطبیقی از دیدگاه دو اندیشمند بزرگ با دوسنت متفاوت اسلامی تسنن و تشیع مورد بررسی قرار دهد. برای جمع آوری داده ها ازطریق کتاب خانه ای استفاده شده است، داده های پژوهش ازگرد آوری تشابه و تفاوت های دیدگاه این دو متفکر بزرگ بر پایه مبانی انسان شناسی آنان مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. نتایج یافته ها نشان داد که هر دواندیشمند، ایمان را معنا بخش به زندگی می دانند، هرچند دربیان جزئیات برپایه مبانی اندیشه هایشان تفاوت هایی وجود دارد، درمساله عبودیت غزالی بیشتر بر روی بعد فردی عبادات، ولی علامه بعد فردی و اجتماعی عبادات هر دو تأکید دارد. مهم ترین اختلاف این دو دانشمند در مساله امامت است که غزالی درحد مدیریت دنیوی و یک امر فقهی و فرعی تلقی می کند. علامه امامت را استمرار نبوت وعهد الهی می داند.
ذات و تجلی غیبی خداوند از دیدگاه ابن عربی و د لئون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
1 - 20
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر پژوهش تطبیقی آراء ابن عربی و موسی د لئون نویسنده کتاب معروف زوهر در موضوع ذات و تجلی غیبی خداوند است. در رویکرد هستی شناسانه این دو اندیشمند، در موضوع تبیین ذات خداوند و ظهور او در مراتب غیب، قرابت قابل تأملی ملاحظه می گردد. ذات از منظر وجودشناختی این دو اندیشمند، در مرتبه ای فراتر از وجود، در ظلمت عدم است. از ظلمت، نور وجود ساطع می گردد و مراتب هستی یکی پس از دیگری نمود می یابند. از منظر ابن عربی و د لئون در مراتب غیب به لحاظ ارتباط خداوند با خلقت، دو قلمرو تجلی غیب مطلق و غیب نسبی از یکدیگر قابل تشخیص است. این دو قلمرو نزد دو متفکر با تعابیر خاصی خوانده می شوند که ناظر بر خصوصیات مرتبه ای خود هستند. درقلمرو غیب مطلق خداوند هیچ نسبتی با خلق ندارد و مرتبه غیب نسبی محل ارتباط خداوند با خلقت است.
وامداری سهروردی به ابن سینا در نظریه قیاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه قیاس در منطق سهروردی بر سه گونه تبدیل استوار است: 1. تبدیل گزاره های سالب به موجب از طریق عدول محمول؛ 2. تبدیل گزاره های جزئی به کلّی از راه افتراض؛ 3. تبدیل گزاره های ممکن و ممتنع به ضروری بر پایه ضرورت بتّات. با این تبدیل ها، چهار ضرب شکل اوّل به یک ضرب، چهار ضرب شکل دوم نیز به یک ضرب، و شش ضرب شکل سوم هم به یک ضرب فروکاسته می شوند. درستیِ تک ضرب اشراقیِ شکل اوّل را سهروردی اگرچه بدیهی می داند، درستیِ تک ضرب اشراقی شکل دوم را با یک قاعده، و درستی تک ضرب اشراقیِ شکل سوم را با یک قاعده دیگر به اثبات می رساند. آیا این نظام قیاسی با ارکانی که دارد، چنانکه ضیائی و والبریج می پندارند، یک واگرایی حادّ از منطق ابن سیناست؟ سهروردی تقریباً در همه اینها وامدار ابن سیناست. وی ایده ای را که ابن سینا در المختصر الأوسط به صورت کوتاه و گذرا درافکنده است، کامل کرده و در همه مراحل تکمیل این ایده نیز از بخش های مختلف منطق ابن سینا الهام گرفته است. مورد 1 را از همان المختصر الأوسط وام کرده؛ مورد 2، روشی ارسطویی است که در همه منطق نوشته های ابن سینا به کار رفته؛ و مورد 3، مُلهَم از الشفاء، کتاب القیاس است. افزون بر اینها، قاعده ای که سهروردی با آن درستی تک ضرب اشراقیِ شکل دوم را ثابت می کند برگرفته از النجاه است؛ و قاعده ای که با آن درستی تک ضرب اشراقی شکل سوم را به اثبات می رساند باز مقتبس از الشفاء، کتاب القیاس است. بدین سان، خطای کسانی چون ضیائی و والبریج، که نظریه قیاس سهروردی را یک واگرایی حادّ از نظریه قیاس ابن سینا می دانند، آشکار می شود.
مبانی حکمت نوصدرایی در تبیین رابطه انسان و ماوراء الهی
منبع:
کلام حکمت سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
57 - 73
حوزههای تخصصی:
انسان برترین مخلوق خداوند و موجودی با دو بعد مادی و معنوی است. بعد روحانی او قابلیت رشد، تعالی و رسیدن به کمال مطلوب را دارد. رسیدن انسان به کمالی که خداوند برایش در نظر گرفته است در گرو میزان معرفت و شناخت انسان از خداست. انسان برای شناخت خداوند باید عالم غیب و ماورا را بشناسد. براساس فلسفه نوصدرایی انسان همیشه در حال حرکت و خروج از قوه به فعل است به گونه ای که اگر حرکت صعودی خود را ادامه دهد به تمام جهان و موجودات آن عالم می شود. باور و عدم باور به ماورای الهی تأثیر مستقیمی در شکل گیری عقاید و باورهای انسانی و تعالی او دارد. به همین دلیل پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مبانی حکمت نوصدرایی را در تحلیل رابطه انسان و ماورای الهی بررسی می کند.
تبیین معناشناختی دیدار خداوند مبتنی بر دیدگاه تلفیقی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
133 - 144
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادی ترین سوالات بشر، مساله دیدار خداوند است. زیرا پس از سوال از چرایی خلق خود و رسیدن به پاسخ وجود خالق، به این پرسش می رسد که آیا او را می توان دید؟ اگر آری، چگونه و کی محقق خواهد شد؟ لذا پیشینه تاریخی این مساله را باید در ابتدای اندیشه بشری جست. اما در عالم اندیشه اسلامی، دیدگاه های گوناگونی در پاسخ به این مساله بیان گردیده است: گروهی قائل به دیدار با چشم شده و برخی معتقد به استحاله دیدار خداوند گردیده و دست از ظاهر نصوص دینی برداشته و به توجیه آیات و روایات دالّ بر جواز و تحقق دیدار خداوند متعال پرداخته اند. جمعی نیز با عنایت به ظاهر آیات و روایات مذکور، از عدم انحصار دیدار خداوند، در دیدار با چشم سخن گفته و به اثبات گونه دیگری از دیدار پرداخته اند. از طرفی، مباحث اعتقادی الهیات اسلامی، در چهار علم تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان، پی گیری می شود و از آن جا که همه این علوم، در مقام پاسخگویی به مساله دیدار خداوند برآمده اند، این مساله را می توان یکی از نقاط هم رسی این علوم دانست. لذا پاسخ اندیشمندی چون علامه طباطبایی-که جامع همه این علوم است- به این مساله، بهترین و کامل ترین پاسخ خواهدبود. بنابراین در این نوشتار، با چهار رهیافت تفسیری، کلامی، فلسفی و عرفانی به تبیین معناشناختی دیدار خداوند، مبتنی بر آراء علامه طباطبایی پرداخته خواهدشد و در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که ضرورتا کامل ترین و دقیق ترین پاسخ، حاصل تلفیق یا برهم نهی همه این رهیافت هاست.
شقاوت عقلانی در حکمت صدرائی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
29 - 51
حوزههای تخصصی:
نیل به سعادت و گریز از شقاوت را باید از مهم ترین دلمشغولی های انسانی دانست که فیلسوفان اسلامی و به ویژه صدرالمتالهین تلاشی فراوان در تحلیل و واکاوی آن داشته اند. در این میان، شقاوت عقلانی از مهم ترین اقسام شقاوت است که خود به اقسامی دیگر تقسیم می شود. شقاوت عقلی یا همان شقاوت حقیقی نظری؛ که از عدم ادراک مراتب عالیه حاصل می آید و شقاوت عقلی عملی؛ که از غلبه ملکات و رذائل نفسانی نشات می گیرد. پرسش اصلی این نوشتار آن است که شقاوت عقلانی در حکمت صدرایی کدام است؟ در روی آوردی تحلیلی توصیفی به آثار صدرالمتالهین، چنین حاصل آمده که شقاوت عقلانی نقطه مقابل سعادت حقیقی بوده و همچون سعادت حقیقی، به انسان های نادری اختصاص دارد. اساسا عواملی چند را می توان در پیدایش شقاوت حقیقی در انسان ها موثر دانست: غلبه عوارض بدنی بر نفس ناطقه، نقصان ذاتی نفس ناطقه انسانی، اعراض از سعادت حقیقی، جهل به علوم حقیقی و غلبه قوه وهم و ادراکات وهمانی در انسان. این همه در دور شدن نفس ناطقه از حقیقت نورانی خویش و نیز غلبه بر ملکات ظلمانی و ناسازگار با سعادت حقیقی انسان، مشترک اند.
برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گرایش های تفسیری مورد توجه مفسّران در فهم قرآن، تفسیر فلسفی است. تکیه بر اصول عام فلسفی و بهره گیری از استدلال های برهانی، مهمترین ویژگی تفسیرهای فلسفی به شمار می آید. با مرور در جریان فکر فلسفی درمی یابیم که ابن سینا نخستین فیلسوف مسلمانی بوده که به معنای مصطلح تفسیر، بر برخی آیات و سوره های قرآن تفسیر نوشته است. باور به ماهیت معرفت شناسانه وحی و از سنخ ادراکات یقینی دانستن آن، تکیه بر جایگاه قرآن به مثابه منبع معرفت و تبیین باطنی از آیات، مهم ترین مبانی ابن سینا در تفسیر قرآن است. حضور آیات قرآنی در نظام فلسفی ابن سینا گاه به عنوان دلیل، گاه استشهاد و گاه اقتباس است. با تعمّق در آثار تفسیری ابن سینا درمی یابیم که تبیین های وی از قرآن را نه می توان یکسره تفسیر به معنای مصطلح نامید و نه سراسر تأویل تطبیقی. او در تبیین کلام وحی گاهی با توجه به قواعد صحیح و منابع معتبر تفسیری، با روشی برهانی به تفسیر قرآن می پردازد؛ گاهی نیز با روش تأویلی به تحمیل دیدگاه ها و اندیشه های فلسفی خویش بر آیات قرآن روی می آورد که در مواردی مصداقی از تفسیر به رأی محسوب می شود. در پژوهش حاضر پس از تبیین رویکردهای دوگانه در ارزیابی تفاسیر فلسفی، ضمن استخراج مبانی تفسیری ابن سینا، بر مبنای معیارهای تفسیرپژوهی به روش شناسی آثار تفسیری وی خواهیم پرداخت.
جستاری بر مرگ اندیشی و زندگی اصیل در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
93 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی اندیشه مولانا در ساحت مرگ و تأثیر و ارتباط آن با زیستن اصیل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شد. براساس این، دغدغه مولوی از آغاز تا انجام، شرح فراق از اصل، گم شدن در جهان عاریه و زیست اصیل در سایه مرگ اندیشی است. اندیشیدن به مرگ در منظومه فکری مولانا با سه اصل تفکر او یعنی خدا، عالم و آدم و همچنین سایر مفاهیم بنیادی ازجمله زندگی، عشق و اصالت پیوندی عمیق دارد. تعلیم بازگشت به اصل و یافتن انسان اصیل در سراسر آثار مولانا مشهود است. به نزد مولانا مرگ اندیشی از واجب ترین امور در ساختن زندگی اصیل است. او هرگز از مرگ نهراسیده است و مواجهه ای شجاعانه و اصیل با آن دارد. در این نگرش، پیوند آدمی با زیستن اصیل مبتنی بر عشق به خداوند و غفلت از مرگ موجب زندگی عاریه است؛ بنابراین، زیستن اصیل در هوش ستبر مولانا جز با زراعت در مزرعه مرگ اندیشی محقق نمی شود.
تأثیر اصالت وجود بر تحلیل رابطه امکان استعدادی با امکان ذاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«امکان» هم ردیف مفاهیم عامی مانند «وجود و عدم»، «وحدت و کثرت» و «علیت و معلولیت» از جمله مباحث بنیادی و مهم فلسفی است. تبیین صحیح از معانی مختلف امکان و رابطه این معانی با یکدیگر، گره گشای تصور و تصدیق درست بسیاری از دیگر مسائل مهم فلسفه است. «امکان ذاتی» و «امکان استعدادی» از جمله معانی مهم «امکان» است که نحوه تبیین ما از آنها، سرنوشت مسائلی همچون «حدوث و قدم»، «قوه و فعل» و «علت و معلول» را دچار تغییرات اساسی می کند. موضوع امکان استعدادی اولین بار توسط شیخ اشراق در مناقشه بر استدلال ابن سینا بر قاعده «کل حادث مسبوق بقوه و ماده تحملها» مطرح شده است. ملاصدرا به تفاوتهای امکان ذاتی و امکان استعدادی پرداخته و حاج ملاهادی سبزواری این تفاوتها را تحت شش مورد بیان کرده است. صدرالمتألهین دست کم در شانزده موضع از آثار خود درباره نسبت «امکان استعدادی» و «امکان ذاتی» اظهار نظر نموده است که جمع بین این اظهارنظرها کار دشواری به نظر می رسد و می توان گفت این اظهارنظرها دچار اضطراب است. ما در این مقاله به مدد تحقیقات فلسفی استاد مطهری کوشیده ایم ضمن داوری در باب مواضع مختلف ملاصدرا، نسبت تازه ای را که در پرتو اصل اصالت وجود بین این دو معنای امکان به دست می آید، تبیین نماییم.