فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۴
89 - 106
حوزههای تخصصی:
قاعده ی فرعیه «ثبوت شیء لشیء فرع ثبوت مثبت له» از قواعد مهم فلسفی است. باتوجه به قاعده ی فرعیه، درخصوص اتصاف ماهیت به وجود، مشکل دور یا تسلسل مطرح شده است. ملاصدرا برای حل اشکال مزبور، سه راه حل ارائه داده است. دو راه حل وی بر مبنای اصالت وجود اقامه شده است: یکی براساس رابطه ی وجود و ماهیت به حسب اعتبار ذهنی و دیگری براساس رابطه ی وجود و ماهیت به حسب نفس الامر. صدرالدین دشتکی (سیدسند) که از فیلسوفان بزرگ مکتب شیراز است نیز یک راه حل با تحلیل رابطه ی وجود و ماهیت در دو موطن اعتبار ذهنی و نفس الامر ارائه داده است. شارحان ملاصدرا (و حتی خود وی) ازآنجاکه سیدسند را اصالت ماهوی می دانستند، راه حل سیدسند را عکس راه حل ملاصدرا دانسته اند. در این مقاله با تحلیل آرای سیدسند نشان داده شده است که ازنظر او، مفهوم موجود، امر حقیقی است و لذا راه حل سیدسند مجموع دو راه حلی است که ملاصدرا ارائه داده است.
تشکیک به حسب نسبت از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در منطق، دسته ای از الفاظ را بازشناسی می کند که معانی آنها، در مقام صدق بر افراد، اختلافاتی، از جمله تقدّم و تأخر، دارند و مشکّک خوانده می شوند. او این گونه الفاظ را «مشکّک مطلق» می نامد و قسمی دیگر را تحت عنوان «مشکّک به حسب نسبت» معرفی می کند. از مثال ها و عبارات او در مباحث مربوط، می توان نتیجه گرفت که: مشکک نسبی، الفاظی هستند که افراد آن، در نسبت داشتن به مبدأ یا غایت واحدی، اتفاق دارند، اما به حسب قُرب و بُعد به آن مبدأ یا غایت، مختلف اند، البته این قسم مربوط به ماهیات است، برخلاف تشکیک مطلق که در وجود جاری است؛ البته با قرائن و شواهدی از کلمات ابن سینا می توان تشکیک نسبی را در موجود نیز جاری کرد، امّا لوازم آن باید با مبانی حکمت سینوی تطبیق داده شود تا منافاتی بویژه در معیار و ملاک این گونه تشکیک مشاهده نشود.
واکاوی آینده مطلوب توسعه کارآفرینی بر اساس شاخص های جامعه مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
7 - 33
حوزههای تخصصی:
کیفیت و چگونگی ارتباط جامعه منتظر به جامعه مهدوی موضوعی اساسی است. بازخوانی شاخص های جامعه مهدوی، چارچوب مناسبی برای حرکتی صحیح در امتداد جامعه مهدوی ارائه می دهد. تحقیق، در این راستا به دنبال تصویرسازی جامعه مهدوی با تاکید بر حوزه کارآفرینی و ارائه ویژگی های جامعه منتظر در مسیر تعالی و اتصال به جامعه مطلوب در این زمینه است. این مطالعه به جهت هدف، توسعه ای _ کاربردی است که در آن به صورت کیفی آیات، روایات و دیدگاه های صاحب نظران به گزاره ها و جهت گیری های تجویزی معطوف به آینده کارآفرینی در جامعه منتظر تبدیل شده است. بر این اساس هشت شاخص بنیادین جامعه مهدوی مشتمل بر خدامحوری، سعادت محوری، هادی محوری، شریعت محوری، بلوغ فکری و علمی، وحدت و فراگیری توحید، وفور نعمت و فراگیری عدالت و امنیت فراگیر مبنای طراحی تصویر کارآفرینی در جامعه منتظر قرار گرفته است. در این تصویر، کارآفرینی به عنوان عامل ایجاد ارزش های چندگانه، نقش و تأثیری چشمگیر در ایجاد کانون های پیش برنده جامعه به سمت سعادت و جامعه مهدوی خواهد داشت. البته برای این منظور، سیاست گذاری و طراحی راهبردهایی که جهت گیری های اساسی چنین حرکتی را نظام مند نماید ضروری خواهد بود.
ایرادهای وعاء دهر میرداماد از منظر ملاصدرا و جایگاه آن نزد حکیم سبزواری
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
97 - 118
حوزههای تخصصی:
میرداماد با کامل ندانستن نظام های فلسفی پیش از خود (سینوی و اشراقی)، نظامی نوین به نام حکمت یمانیه را تأسیس کرده است و به تصریح خود میرداماد، از ارکان مهم این نظام، وعاء دهر است. وی از این نظریه در مباحث جهان شناسی و خداشناسی، مانند چگونگی پیدایش جهان، موجودات زمانمند، مکانمند و نیز تبیین چگونگی علم تفصیلی پیشین واجب الوجود به موجودات استفاده می کند. با وجود اهمیتی که میرداماد برای وعاء دهر قائل است، پس از وی، حتی ملاصدرا، شاگرد بی واسطه ی میرداماد، نیز به این نظریه بی اعتنایی کرده است. در نوشتار حاضر با روش بررسی و تحلیل آثار میرداماد و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا، به تبیین چرایی مطرح شدن وعاء دهر در آرای میرداماد پرداخته ایم و سپس ایرادهای ملاصدرا به آن را تشریح کرده ایم تا در خلال مقایسه ی میان آرای این دو اندیشمند، ایرادهای این نظریه و نیز علت روی گردانی ملاصدرا از وعاء دهر آشکارتر شود. در پایان نیز به بیان تلاش های حاج ملاهادی سبزواری برای آشتی دادن وعاء دهر میرداماد با مبانی حکمت متعالیه پرداخته ایم.
جامعه منتظر و بایسته های تمدن سازی از منظر آیت الله خامنه ای
منبع:
جامعه مهدوی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
103 - 131
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در تفکر اسلامی، مسئله تمدن و تمدن سازی و رسالت جامعه منتظر در این خصوص است. این مسئله به دلیل اهمیت تاریخی و جایگاه آن در چشم انداز آینده امت اسلامی، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان دینی بوده است. حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله) از جمله مصلحان نواندیش دینی است که با جامع نگری و ژرف اندیشی خاصی، این موضوع را مورد تأمل قرارداده و با طرح نظریه «تمدن نوین اسلامی»، توجه نخبگان فکری در جوامع اسلامی را به این مسئله مهم معطوف کرده است. مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی این موضوع از منظر معظم له پرداخته است. ازدیدگاه آیت الله خامنه ای، ایجاد تمدن نوین اسلامی، یک هدف راهبردی و دست یافتنی است و جامعه منتظر باید تحقق این هدف مهم را اولویت اصلی خود قرار دهد؛ به گونه ای که همه ظرفیت های امت اسلامی در این راستا به کار گرفته شود. آیت الله خامنه ای، ضمن تبیین فرایند شکل گیری تمدن اسلامی، مهم ترین رسالت جامعه منتظر در دوران معاصر را تمدن سازی با الهام از آرمان تمدن مهدوی دانسته و برخی از بایسته های حرکت در این مسیر را برشمرده است. نگاه جامع به ساحت ها و نیازهای مادی و معنوی انسان، نگرش مکتبی به عرصه تمدن سازی، اهتمام به فرهنگ و نهادهای دینی، نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی، الهام پذیری از آرمان تمدن مهدوی، نگاه جهان شمول به پروسه تمدن، نظام سازی و ایجاد ساختارهای قانونی، توسعه عدالت اجتماعی، تقویت بنیان های اقتصادی جامعه، پرهیز از تقلید و خودباختگی در برابر تمدن غرب و... از مهم ترین بایسته های تمدن سازی در جامعه منتظر، بیان شده است
احمد افندی حیاتی (م 1229ق) پیشگام نقدِ توقیت در امپراتوری عثمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
129 - 150
حوزههای تخصصی:
پرسش و تکاپو در مورد تاریخ وقوع اشراط ساعت از آن جمله ظهور مهدی4 و نزول عیسی7 از همان آغاز طرح ایدههای آخرالزمانی در میان مسلمان وجود داشته است. در این میان برخی از دانشمندان دینی با گرایشهای مختلف فکری در صدد تعیین تاریخ وقوع این حوادث برآمدند. در مقاله حاضر نحوه مواجهه و رویکرد انتقادی احمد افندی حیاتی (دانشمند اهلسنت دوره امپراتوری عثمانی) با تکیه بر رساله کوتاه وی به نام تهافت مستخرجه با استخراجکنندگان تاریخ وقوع اشراط ساعت به ویژه ظهور مهدی4 تبیین شده است. این رساله به زبان عربی نگاشته شده و سپس به درخواست برخی از رجال حکومتی برای انتفاع عموم، توسط نویسنده اصل، به زبان ترکی عثمانی ترجمه شده. بازخوانی و بررسی محتوای رساله براساس نسخه خطی شماره «1701» محفوظ در موزه توپقاپی سرای استانبول صورت گرفته است. حیاتی در رساله خود از شخصی به نام «عثمان افندی» نام میبرد که سال 1213ق را به عنوان سال ظهور مهدی پیشگویی کرده بود. حیاتی در این رساله به نقد مستندات و روشهای استخراجکنندگان پرداخته و معتقد است که مقولاتی همچون زمان وقوع اشراط ساعت و ظهور مهدی را نمیتوان با روشهایی چون جفر، زیج و زایچه پیشگویی کرد. پیامبر اسلام6 نیز از زمان وقوع این حوادث بیاطلاع بوده و کشف و شهود عرفا نیز در این زمینه اعتباری ندارد و اگر احادیثی هم در باب تعیین زمان وقوع اشراط ساعت وارد شده یا خبر واحد است که ارزش استناد ندارد و یا در نهایت با نص صریح قرآن و سنّت در تعارض است و باید کنار نهاده شود. در حقیقت از اینجاست که حیاتی به نظریه «وقتناپذیری زمان وقوع اشراط ساعت و ظهور مهدی» میرسد.
اعتبارپذیریِ قوای شناختی؛ نقدِ پلنتینگا بر طبیعت گراییِ خداناباورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
127 - 150
حوزههای تخصصی:
از نظر طبیعت گرایی و تکامل باوری، هدف و کارکرد نهایی قوای شناختی، سازگاری، بقا و تولید مثل است. لذا، قوای شناختی ما نه برای تولید باورهای صادق، بلکه برای رفتار سازگار به وجود آمده اند. آلوین پلنتینگا با این انگاره ی طبیعت گرایی مشکل دارد. از نظر او، اِشکال اصلی طبیعت گرایی آن است که درک درستی از نحوه ی ارتباط بین باور و رفتار را ندارد و اصولاً چنین ارتباطی را ردّ می کند. پلنتینگا با بررسی و نقد پنج دیدگاهِ طبیعت باور درباره ی ارتباط بین باور و رفتار، نتیجه می گیرد که اعتبارپذیریِ قوای شناختی بنابر تکامل باوری طبیعت گرایانه، پایین است و چون هر استدلالی علیه این قوا اقامه شود، نخست، نیاز به اطمینان بخشیِ قوای ادراکی دارد و دوم، اگر هم به عدم اعتمادپذیری این قوا برسیم، باوری خودشکن ایجاد کرده ایم، در هر دو صورت، طبیعت گرایی با انتقاد مواجه است. نقد پلنتینگا بر دیدگاه طبیعت گرایانه در اعتبار قوای شناختی از سوی برخی از فلسفه دانان با اِشکالاتی مواجه شد که عبارتند از: 1. بالا بودن احتمال ربط علّی باور با رفتار، 2. استدلال مبتنی بر ناباوریِ شخصی، 3. عدم تمایز میان معرفت تأملی و غیرتأملی، 4. یافتن شواهد مستقل برای اعتبارپذیری به منظور فرار از خودشکنی، 5. خارجی بودن جایگاه حالات ذهنی و 6. مشکل دور. ما معتقدیم غیر از اِشکال دور، پلنتینگا به درستی توانسته پاسخ مناسبی برای هریک پیدا کند. هدف این نوشتار، تحلیل، تکمیل، توسعه و نقد دیدگاه پلنتینگا در ردّ طبیعت گراییِ خداناباورانه از طریق قابلیت اطمینان بخشیِ قوای شناختی است تا سازگارپذیریِ یافته های علم جدید با باورهای دینی را نشان دهیم.
بررسی تأثیر غزالی بر سهروردی در مسئله تناسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
53 - 76
حوزههای تخصصی:
رد تناسخ و چگونگی معادجسمانی دو مسئله مهم در فلسفه وکلام اسلامی است، چنان که هم برای اندیشمندان ادیان ومذاهب قدیم وهم برای فیلسوفان دین در عصر حاضر، دارای اهمیت است. به نظر می رسد که این دو مسئله در نزاع غزالی با ابن سینا دیدگاه خاصی را برای سهروردی پدیدآورده است. سهروردی معادجسمانی را با روش نقلی اثبات کرده و معتقد است که همین بدن عنصری در آخرت حاضر می شود؛ اما در مورد تناسخ، موضع اودر کتبی که از تناسخ در آن ها سخن گفته، ازجمله تلویحات و لمحات، با حکم هالاشراق متفاوت است، به این معنا که در همه آثارمربوط به جز حکم هالاشراق، از رد تناسخ سخن می گوید، ولی در اثر اخیر، موضع او در سه مرحله بیان شده است: عقیده به حدوث نفس، که مستلزم رد تناسخ است؛ تردید در رد یا قبول تناسخ، به دلیل ضعف ادله معتقدان و منکران به تناسخ؛ و سخن ازامکان یا وقوع نوعی تناسخ نزولی برای شقاوتمندان. این مقاله درصدد است تا اثبات کند که عقیده سهروردی به امکان نوعی از تناسخ، تا اندازه زیادی تحت تأثیر «نظریه بدن جدید» غزالی است که درباب چگونگی معادجسمانی مطرح کرده است.
بررسی تطبیقی موعودباوری در اسلام، مسیحیت و یهودیت
منبع:
موعودپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
49 - 65
حوزههای تخصصی:
امروزه آنچه باعث ایجاد اندیشه ظهور منجی می شود، گرفتاری ها و درماندگی بشر است. انزجار از وضع موجود و انتظار برای ورود به یک وضع مطلوب ازخواسته ها و نیازهای بشر امروزی است. بسیاری از پیامبران پیشین، آمدن فردی را وعده می داده اند که در جهت زدودن ستم و برقراری عدالت اجتماعی و نجات بشر قدم برمیدارد. در همه ادیان اعتقاد به ظهور منجی مطرح بوده و هر دین و مکتبی به تناسب فرهنگ دینی خود از موعود به نامی یادکرده است. یهودیان به مسیح از نسل اسرائیل، مسیحیان به آمدن حضرت عیسی و مسلمانان به ظهور مهدی موعود (عج) ازنسل حضرت زهرا (سلام الله علیها) اعتقاد دارند. همه ی اینها در هدف کلی یعنی هدایت و ارشاد و نجات بشر از نادانی و گمراهی وحدت نظر دارند . حال ممکن است در امور و اهداف جزئی و برخی ویژگیها ، دیدگاه های متفاوتی داشته باشند . در این مقاله با مراجعه به کتب دست اول و با استفاده ازروش تطبیقی و مقایسه ای سعی شده مسئله اعتقاد به موعود در اسلام وادیان دیگر مورد بررسی قرار گرفته و شباهت و تفاوت های آن تبیین گردد .
تفاوت کاربست اسلام و کفر در دو دانش فقه و کلام
حوزههای تخصصی:
هر دانش، برای آسان سازی مفاهیم گسترده اش نیاز به اصطلاحاتی دارد. گاه، این اصطلاحات در دو دانش گوناگون به کار گرفته شده است. نمونه اصطلاح «اسلام» و «کفر» در دو دانش فقه و کلام است که هم آثاری فقهی دارند و هم کلامی. از آنجا که میان این دو علم، تفاوتی بنیادین هست پس نه شأن فقیه است که معیار سعادت را گوید و نه متکلم توان سخن از احکام را دارد. با نگاهی به آثار ایشان و به روش توصیفی تحلیلی چنین می رسیم که فقها از «اسلام» به ابراز لسانیِ شهادتین بسنده کرده و بر آن احکامی چون طهارت، ازدواج، ارث، احترام خون و مال را بر آن بار کرده اند؛ در این علم، کافر، فردی است که از چنین اظهاری سر باز زند. با این حال، به یقین، مجرد چنین اقرار و یا استنکاف، سبب ساز خوش بختی یا شگون بختی نیست. جدای از حکم عقل، آیات و روایات هم چنین می گویند که کسی به رستگاری می رسد که بنابر تسلیم داشته به دستوراتی که برایش روشن گشته عمل کند. و تنها کسی تیره بخت است که بعد از معرفت و شناخت حقیقت آن را انکار کند. پس مقتضی تحلیل و جمع کردن میان ادله این است که امکان دارد فردی از دید فقها مسلمان باشد ولی متکلمان کافرش خوانند. در مقابل، شخصی کافرفقهی باشد در حالی که روحیه تسلیم داشته و مرتبه ای از اسلام را دارا باشد. پس اسلام و کفر در دو علم فقه و کلام مشترک لفظی است.
«در پس تعبیر شما»: (پسا) متافیزیک شر از دیدگاه آرنت و یاسپرس
منبع:
الهیات سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵
63-98
حوزههای تخصصی:
علم به خود و نتایج آن درباره علم باطنی نزد ژاک مریتن و نسبت آن با آراء ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مریتن فیلسوف نوتوماسی، ارکان علم انسان را ابژه و شیء خارجی و سوژه معرفی می کند. او دیدگاه برخی فلاسفه مدرن درباره علم به خود را به نقد گذاشته و قائل است علم عالم به خود نمی تواند مانند آنچه دکارت مطرح می کند، مبنایی برای سایر علوم، یا مانند آراء برخی اگزیستانسیالیست ها، موضوع اصلی فلسفه باشد، بلکه این علم که آن را «سوژه بودگی» می نامد، متأخر از علوم دیگر است و اساساً از طریق ابژه نیست؛ چراکه انسان پس از علم به اشیای دیگر، متوجه می شود که خود فاعل و موضوع تمام ابژه ها است و به همین دلیل جایگاه و کاربرد متفاوتی از سایر معارف بشری دارد؛ ازاین رو، علم سوژه بودگی معادل علم حضوری (علم به خود) در دیدگاه های ابن سینا است و براین اساس می توان گفت وگویی بین او و مریتن در باب «علم به خود» ایجاد کرد تا ضمن معلوم کردن ریشه های سینوی آن، قابلیت آراء ابن سینا در حل مسائل امروزی فلسفی نیز خود را نشان دهد. همچنین مریتن در باب جایگاه و کاربرد این علم، آن را مبنایی برای علوم رمزی و باطنی می داند. او در این موضوع از دیدگاه های توماس فراتر می رود و وارد سنت باطنی متأثر از دیدگاه های اشراقی سینوی می شود.
ماهیّت و مؤلّفه های شادی در آموزه مهدویّت با تأکید بر عنصر امید
منبع:
مطالعات مهدوی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۹
85-113
حوزههای تخصصی:
شادی و نشاط از مهم ترین نیازهای فطری هر انسانی بوده و دین مبین اسلام نیز در راستای ایجاد آن برنامه دارد. آنچه در این پژوهش اهمیّت داشته و هدف اصلی آن به شمار می آید، بررسی ماهیّت و مؤلّفه های شادی و نشاط در اندیشه مهدویت است. با توجه به توصیه های روایات، به حزن و اندوه در فراق امام مهدی4 در قالب هایی چون دعای ندبه، چنین به ذهن متبادر می شود که زندگی منتظر امام مهدی4 همواره اندوهگین است؛ بنابراین مسئله ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که «آیا مؤلّفه های مهدویّت سازگار با اصل شادی و نشاط هستند؟» فرضیه ما این است که در اندیشه مهدویّت، جنسی از شادی و نشاط وجود دارد که با شادی و نشاط امروزی متفاوت است. ما در این نوشتار از روش جمع آوری داده ها، توصیف و تحلیل آن ها، جهت دستیابی به جواب مسئله استفاده کرده ایم. یافته های پژوهش حاکی از این است که در باورداشت مهدویّت شاهد تکمیل و تعالی شادی و نشاط هستیم. در آموزه های مهدویّت به دلیل وجود شاخصه هایی مانند، امید به آینده، معنابخشی به زندگی، حزن و اندوه هدفمند و... شاهد نشاط و شادی هستیم.
زبان آنالوژیک و زبان استعاری در تفسیر صفات مشترک انسانی و الوهی در تفسیر محاسن التأویل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۵
45 - 66
حوزههای تخصصی:
تفسیر صفات مشترک انسانی و الوهی از معضلات اساسی در فلسفه و کلام اسلامی است. مفسران نیز همچون فلاسفه، در تفسیر این صفات وحدت رویه ندارند و به روش های متعددی به تفسیر پرداخته اند. جمال الدین قاسمی مفسری منتسب و مشهور به سلفی گری است که در تفسیر صفات مشترک انسانی و الوهی رویکردی خاص دارد. قضاوت درباره ی حقیقت باور قاسمی در تفسیر صفات، مشکل به نظر می رسد؛ زیرا در تفسیرش، با نقل گسترده ی سخنان سلف، در صدد تصویب بی چون وچرای مکتب اثبات است؛ اما ازدیگرسو، میل وی به تأویل و صنایع ادبی (نظیر مجاز و استعاره) و علاقه اش به نظرات زمخشری و آلوسی، در تقابل با اثبات گرایی اوست. قاسمی اینکه ابن تیمیه مجاز را به صورت جدی انکار می کند، کم رنگ جلوه می دهد و اشکال دیدگاه وی درخصوص جسمانیت ذات الهی را تخفیف می دهد و حتی بر آن است تا اختلاف میان منکران و مؤیدان مجاز را اختلافی لفظی معرفی کند. اثبات بلاکیف برخی صفات، و تأویل دیگر صفات و تمایل به نزدیک کردن مکتب اثبات و تأویل، حاکی از تمایزی است که او بین این دسته از صفات قائل است و براساس تفاوت صفات، گاه با زبان استعاری و گاه با زبان آنالوژیک (یعنی تشابه در عین تفاوت) سخن می گوید.
بررسی امکان و ضرورت کشف قصد مؤلف با تأکید بر هرمنوتیک هرش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
67 - 84
حوزههای تخصصی:
تعین معنا در تفسیر، مفهوم مرکزی هرمنوتیک کلاسیک است و این نحله فکری با چنین ایده ای، ابزاری مناسب برای فهم قصد مؤلف در متون مقدس فراهم می کرد. با ظهور هرمنوتیک فلسفی و طرح مباحثی چون تولید معنا با دیالوگ میان مفسر و متن، هرمنوتیک کلاسیک و مفاهیم مرکزی آن به چالش کشیده شد. نتیجه چنین باوری، حذف ایده «کشف قصد مؤلف» از فرایند تفسیر و حتی خلق ایده «مرگ مؤلف» بوده است؛ اما توجه نداشتن به قصد مؤلف و درنتیجه، باور به عدم تعین معنا مشکلاتی چون «بی معیاری» و درنهایت «نسبیت باوری» را در پی داشت و به همین سبب انتقاداتی را به سوی خود روانه ساخت. هرمنوتیک انتقادی اریک هرش با ایده محوری «بازآفرینی قصد مؤلف» در چنین فضایی ظهور کرد. در تحقیق حاضر، در گام اول، آرای اریک هرش در نقد هرمنوتیک فلسفی، نقد و بررسی و در گام بعدی به امکان و حتی ضرورت بازآفرینی قصد مؤلف در آرای او پرداخته می شود تا از این رهگذر بار دیگر علم هرمنوتیک به مثابه ابزاری کارآمد برای فهم متون مقدس معرفی شود.
محدودیت های علوم شناختی دین در تبیین فرایند طبیعی شکل گیری و تقویت باورهای دینی
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
علوم شناختی دین یک رویکرد «علمی» به مطالعه دین است که می کوشد تبیین های علّی در خصوص باورها و رفتارهای دینی ارائه دهد. مدافعان علوم شناختی دین می کوشند با توسل به ویژگی های طبیعی ذهن انسان و تبیین نحوه ی عملکرد آن، فرایند شکل گیری، تقویت و شیوع باورهای دینی را تبیین کنند. ازنظر آن ها، ابزارهای ذهنی انسان طوری شکل گرفته اند که از مفهوم خدا (و دیگر مفاهیم اساسی دین) حمایت ویژه ای می کنند. این ابزارهای ذهنی، در جهت پذیرش باورهای دینی سوگیری های پردازشی چشمگیری دارند که درنهایت به شکل گیری، تقویت و شیوع باورهای دینی منجر می شود. هدف ما در این مقاله آن است که ضمن تبیین فرایند طبیعی شکل گیری و تقویت باورهای دینی از منظر علوم شناختی دین، محدودیت های تبیینی این رویکرد را نشان دهیم. در این مقاله نشان می دهیم که علوم شناختی دین با دو نوع محدودیت تبیینیِ اساسی مواجه است؛ نوع اول، از بی توجهی به ابعاد فراطبیعی و اجتماعی پدیده های دینی ناشی می شود و نوع دوم، از محدودیت های تبیینیِ سازوکار های شناختی ارائه شده نشأت می گیرد.
ملاصدرا و حقوق طبیعی بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حقوق طبیعی بشر» به عنوان اصلی محوری و بنیادین در اعلامیه جهانی حقوق بشر، همواره از مهم ترین موضوع های مطرح در دنیای جدید بشمار می آید. اعتقاد به «حقوق طبیعی» برای بشر به این معناست که انسان بماهو انسان جدای از هر نوع قرارداد یا حکم آمری، دارای حقوقی طبیعی و ذاتی است. پرسش اصلی در این مقاله این است که آیا می توان چنین دیدگاهی را به ملاصدرا نسبت داد؟ باوجوداینکه چنین مسئله ای هرگز برای وی مطرح نبوده و در مکتوبات وی بدان اشاره ای نرفته است. بدین لحاظ برای تحقیق در چنین موضوعی باید به نحو غیرمستقیم مسئله را پیگیری نمود و ما این کار را با توجه به دیدگاه ملاصدرا در باب ارزش های اخلاقی دنبال کرده ایم. این پژوهش در مقام گردآوری از روش اسنادی، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و در مقام داوری، به طور غالب از روش تحلیل منطقی و استنتاجی استفاده نموده تا نشان دهد که از اعتقاد ملاصدرا به حُسن و قُبح ذاتی می توان پذیرش «حقوق طبیعی بشر» را به وی منتسب کرد. اگرچه بحث «حق» ها ظاهراً امری متفاوت از بحث ارزش های اخلاقی ست اما بنا بر برخی دیدگاه ها می توان این دو بحث را به یکدیگر مرتبط ساخت و مبانی مطرح شده در یک حوزه را به حوزه دیگر نیز تسری و سریان داد و به این نتیجه دست پیدا کرد که هرچند ملاصدرا به پذیرش «حقوق طبیعی بشر» تصریح نکرده است ولی با شواهد و قرائن و استدلال عقلی که از دیدگاه های اخلاقی وی برگرفته ایم، می توان به همخوانی و پذیرش «حقوق فطری طبیعی» با دیدگاه های وی اذعان کرد.
نسبت سنجی میان ایمان و عقل در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
۱۵۷-۱۷۶
حوزههای تخصصی:
نهج البلاغه که تجلی گاه پیوند عمیق بین ایمان و عقل است، در بسیاری از گزاره های آن نیز تبیین عقلانی و رویکرد فلسفی مشهود است. سنجش نسبت میان ایمان و عقل از دو بعد وجودشناختی، معرفت شناختی و بررسی معنا، زاوایا، منشاء و تعاملات این دو با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی در نهج البلاغه، مسئله این پژوهش است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در نهج البلاغه بخشی از ایمان، ناظر به احساسات و عواطف و بخشی ناظر به عقل عملی و بخش دیگر آن ناظر به عقل نظری است و بر خلاف اشاعره که ایمان را صرفا به عقل نظری معطوف نموده و معتزله که ایمان را منحصر در عقل عملی می دانند، ایمان هر دو عقل را در برگرفته و گزاره های ناظر به ایمان در نهج البلاغه با عقلانیت سازگاری و تعاضد داشته و لازمه ایمان آوری، عقلانیت است؛ هر چند که سهم عقل عملی در ایمان دینی بیشتر است.
نظریه اسلامی؛ از چیستی تا چگونگی(فرآیند و متدولوژی نظریه سازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه سازی و واکاوی فرآیند آن، از مسائل حوزه علم شناسی است. در این جستار با تحلیل نظریه، به چیستی گوئی نظریه سازی اسلامی پرداخته می شود. بازشناسانش نظریه اسلامی و تبیین آن، اساس پژوهش است. برپایه این تحلیل، نظریه اسلامی در دو سطح: نظریه های مستخرج از آیات و روایات و نظریه های اندیشمندان مسلمان مطرح می شود. گونه نخست که اساس نظریه اسلامی را سامان می دهد، در سه ساحتِ: (1)مسائل درون دینی (2)مسائل میان رشته ای و (3) مساله متعلق به حوزه خاصی از علوم قابلیت طراحی دارد. در این مقاله، با ارائه برخی تعریف های نظریه، تعریفی جامع از نظریه بازگفته شده و انحصار تعریف نظریه برپایه شاخص های تجربی نقد شده است. می توان با بهره برداری از روش شناسی متعلق به ساحات مختلف علوم، با هدف خاص تبیین آموزه های دینی، نظریه های اسلامی مختلف در علوم ارائه داد. این مقاله در سه بخش (1)چیستی گوئی نظریه اسلامی (2)تحلیل نظریه و فرآیند نظریه سازی اسلامی و (3)ارائه دوگونه نظریه اخلاقی اسلامی در قالب موردپژوهی طراحی شده است.
نگاهی به مسئله تشرّفات به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه
منبع:
موعودپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
29 - 47
حوزههای تخصصی:
تشرّف به محضر امام زمان عج و ملاقات با حجت الهی در زمان غیبت کبرا آرزوی مشتاقان آن حضرت است. اما با وجود روایاتی که مدعیان مشاهده در زمان غیبت کبری را دروغگو خوانده و مؤمنان را به تکذیب چنین مدعیانی امر کرده اند، امکان مشاهده آن حضرت در زمان غیبت کبرا دچار تردید شده و در این زمینه دیدگاههای مختلفی اظهار شده است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به این موضوع پرداخته و دیدگاههای مختلف در زمینه دیدار با امام زمان عج را تبیین و بررسی کرده است. با بررسی دلایل دو دیدگاه امکان تشرّف و دیدگاه مخالفان امکان تشرف در دوران غیبت کبرا، مشخص شد که امکان تشرّف به محضر امام زمان در دوران غیبت کبرا وجود دارد، امّا امکان دیدار در صورتی که دیدار کننده ادعای مشاهده آن حضرت را نماید، وجود ندارد.