فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
205 - 220
حوزههای تخصصی:
این پژوهه تلاشی است در بازنمود جایگاه نیازسنجی در پژوهشهای مهدوی. این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی سامان یافته، و برحسب دستاورد یا نتیجه تحقیق از نوع توسعهای _ کاربردی و از لحاظ هدف تحقیق از نوع اکتشافی و به لحاظ نوع دادههای مورد استفاده، یک تحقیق کیفی است. این جستار کمبود پژوهشهای کیفی و راهبردی، فقدان الگوی برنامهریزی پژوهشی، ابهام در معیارهای اولویتبندی، حصرگرایی روششناختی در رویکرد به آموزه مهدویت و زمینهسازی برای خلق نظریه را از مهمترین ضرورتهای نیازسنجی پژوهشی در عرصه آموزه مهدویت میداند. نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که «مدیریت صحیح مواجهه با شبهات»، «رصد مستمر نیازهای مخاطبان»، «بازنمایی قلمروهای ناکاویده»، «تعمیق رویکرد بینارشتهای»، «تمییز مسائل از مسئلهنماها» و «تناسب محتوای پژوهشی با شرایط محیطی» از جمله بروندادهای مهم در نیازسنجی مهدویتپژوهی است. افزودنی است که در این مقاله به گستره و سطوح نیازهای پژوهشی در عرصه آموزه مهدویت نیز اشاره شده است.
چگونگی انتصاب وکیلان امام مهدی (عج)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
171 - 190
حوزههای تخصصی:
دوران غیبت صغری از برهههای مهم تاریخ اسلام است که بنا به دلایلی امکان دسترسی به امام معصوم برای شیعیان وجود نداشت و از طریق وکیلانی که تعیین میشد امور آنان ساماندهی میشد. چگونگی انتصاب این وکیلان و مهمترین ملاکهای حاکم بر این انتصابها موضوع نوشتار پیش رو است. ضرورت بحث از این موضوع زمانی روشن میشود که بدانیم شرایط سیاسی اجتماعی جامعه اسلامی در این دوران برای شیعیان بسیار سخت بوده و دستگاه حاکمه و وابستگان آن به شدت تلاش داشتند تا نیروهای شیعی را تجزیه و پراکنده نموده و از ارتباط آنان با یکدیگر و از طرفی ارتباط آنان را با رهبرانشان قطع یا محدود نمایند. انتصابها به فرمان مستقیم امام زمان7 و معرفی وکیل جدید به وسیله وکیل خاص حضرت صورت میگرفت. انتصابها مخفیانه و بیشتر اوقات در قالب توقیعاتی بود که صادر میگشت. زمینهسازیهایی در این جهت لازم بود. اقدام به نصب وکیلان قبل از درگذشت وکیل سابق، خبر دادن از مرگ وکیل سابق، اطلاعرسانی به دیگر وکیلان و بزرگان مناطق، مدح و تمجیدهایی که صادر میشد، از جمله مقدمات امر انتصاب بود. مهمترین ملاکها در انتصاب، رازداری و حفظ اسرار، مقام علمی و معرفتی و آگاهیهای غیبی بود که از طریق امام بدانها داده میشد. در برخی موارد بعید بودن احتمال وکالت شخص مورد نظر، ملاک قرار میگرفت. روش جمعآوری دادهها کتابخانهای است و گزارشهای تاریخی توصیف شده و مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
تبیین مساله دعا از نظر فخر رازی با توجه به اهم مبانی انسان شناسی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
31-42
حوزههای تخصصی:
در تبیین مساله دعا از نظر فخررازی، نباید مبانی انسان شناسی وی را نادیده گرفت. جبر و اختیار ، تجرد نفس و کمال انسان اهم مبانی انسان شناسی هستند که تبیین مساله دعا را تحت تأثیر قرار می دهند. بنا بر اینکه فخر را در این مسائل مهم انسان شناسی صاحب چه اندیشه ای بدانیم، تحلیل مساله دعا متفاوت خواهد شد. این پژوهش با روش تحلیلی و استنادی در پی تبیین مساله دعا از نظر فخررازی مبتنی بر اهم مبانی انسان شناسی ایشان است. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ علی رغم تشتت آراء فخر در این مسائل، قول به اختیار و تجرد نفس ارجح است و می بایست بر اساس آن مساله دعا تبیین گردد. هم چنین نگرش جامع فخر به کمال انسان و بررسی از زوایای مختلف نیز تاثیر بسزایی در تفسیر دعا دارد. در این نوشتار با توجه به این مبانی انسان شناسی فخر رازی، مسأله دعا تبیین شده است.
بررسی و تحلیل مهدویت تشیع در تجربه شیعه شناسی مستشرقان (مطالعه موردی برنارد لوئیس)
حوزههای تخصصی:
مهدی و مهدویت، از مباحثی است که حساسیت مستشرقان، به صورت عام، و مهدی پژوهان غربی به صورت خاص را در سده های اخیر برانگیخته است. شمار درخوری از متفکران غربی، با تکیه بر مطالعات تاریخی، به بازخوانی مطالعات مهدی و مهدویت پژوهی پرداخته اند. برنارد لوئیس با بررسی اندیشه مهدی و مهدویت در تشیع، فرایند اعتقاد به مهدی و کنش های اجتماعی به آن را مورد بررسی قرار داده است. اطلاعات کمی درباره مهدی پژوهی وی در منابع موجود است؛ اما این نوشتار با اکتشاف در منابع وی، و با روش توصیفی تحلیلی به بازخوانی تجربه مهدی پژوهی لوئیس پرداخته است. اهم ادعاهای لوئیس در زمینه مهدویت مواردی از قبیل غیراصیل بودن اندیشه مهدی و مهدویت در تشیع، نفوذ جریان منجی باوری زرتشت در شیعه و حتی یهود و مسیحیت، اهرم فشار بودن مسئله مهدی و مهدویت در جوامع شیعه و منجی باور، در تقابل با دشمن و استعمارگران بوده و از مهم ترین یافته های تحقیق پیش رو هستند.
ارزیابی طرحواره آفرینش از منظر علامه طباطبایی با تأکید بر دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
5 - 26
حوزههای تخصصی:
موضوع فاعلیت الهی و چگونگیِ آفرینش جهان توسط خداوند از اساسی ترین پرسش های فلسفی است. یکی از اصلی ترین دلایلی که فلاسفه مسلمان برای ترسیم کیفیت فاعلیت الهی از آن استفاده کرده اند، قاعده «الواحد» است. علامه طباطبایی به عنوان بزرگ ترین فیلسوف نوصدرایی معاصر، تنها دلیل خود در طرح واره نظام آفرینش را بر این قاعده استوار نموده است، اما بهره گیری از این قاعده در فاعلیت الهی از سوی استاد مصباح یزدی با نقدی فلسفی مواجه شده است. در این پژوهش با روشی توصیفی، تحلیلی، دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون این موضوع تبیین و با محوریت انتقاد استاد مصباح یزدی، ارزیابی و عدم توانایی این قاعده برای اثبات ضرورت صدورِ واحد از خداوند بیان شده است.
مراتب و حدود تأثیر اسماء الهی در عالم از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
۲۱-۳۸
حوزههای تخصصی:
تأثیرگذاری اسماء و صفات الهی در وقایع و امور عالم، ازجمله مباحث فلسفی و عرفانی است که متفکران علوم اسلامی با بهره از آیات و روایات، نظرات مختلفی را درباره آن ارائه نموده اند. واکاوی میزان و نحوه تأثیر و رابطه اسماء با یکدیگر از منظر علامه طباطبایی هدف این مقاله می باشد که با روش کتابخانه ای و تحلیل و توصیف مبتنی بر آن، ضمن بررسی آثار علامه، به نتایجی دست یافته که نشان می دهد آیات و روایات، علم به اسماء که تطابق مفاهیم با مصادیق خارجی آنها است را به ما می آموزند و اسماء و صفات الهی، با حدود و مراتب تأثیری که دارند، واسطه میان ذات حق و مصنوعات او می باشند. همچنین دیگر یافته های این نوشتار، اسماء و صفات را از سعه و ضیقی برخوردار می داند که سبب تفاوت و تمایز آثار آنها از یکدیگر گشته و این حقیقت را هویدا می سازد که اسم، هرقدر عمومی تر باشد، آثارش در عالم وسیعتر و برکات نازله از ناحیه اش بزرگتر خواهد بود.
نقش خواجه نصیر طوسی در تداوم فلسفه ابن سینا و نوآوری های فلسفی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان کلامی فلسفی ضد سینوی که با غزالی آغاز شد و با فخر رازی تکمیل شد، زمینه ای برای خواجه نصیر بود تا از هویت فلسفه اسلامی و کلام شیعی دفاع کند. او با عنایت به مباحث و اشکالات مطرح شده، به تفسیر و شرح آثار و آراء ابن سینا پرداخت و به تقریرهای جدیدی دست یافت که در جای خود با اهمیت بود و پس از او نیز مورد توجه سایر حکما و متکلمان قرار گرفت. خواجه نصیر درباره صدور و خلقت، جایگاه عقل و نفس الامر، علم خدا، نیاز عقل انسان به تعلیم و لزوم متابعت از شرع در کیفیت مبدأ و معاد نکات با اهمیتی مطرح کرد. او براساس اعتبارات فلسفی و حساب ترکیبات، ساختار جدیدی برای صدور کثرت تبیین، و تکثر عالم عقل و جهات متکثر معقولات را اثبات کرد. او عالم عقل را معادل نفس الامر در نظر گرفت و علم خدا به جزئیات را نیز از طریق تکثر عالم عقل و معقولات آن تبیین کرد. خواجه نصیر از منظر حکمت الهی شیعه، عقل انسان را نیازمند مدد دانست و برای عقول بالقوه و غیرمتکامل بشری، هدایت و تعلیم را لازم دانست. او درعین حال معتقد بود که برخی امور خارج از حوزه عقل هستند و تنها به وسیله شرع تبیین می شوند.
تحلیل ِ مقابله نیچه با دین مسیحیت درقالبِ تفسیرهای اسطوره ای ، فلسفی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیچه در باب مسئله ی تفسیر هستی همیشه سعی دارد که عناصر اسطوره ای و فلسفی را بر تفسیر و خوانش مسیحی و دینی ترجیح بدهد.این در حالیست که خود او دستاوردهای عظیمی برای مسیحیت بیان می کند که اگر بالاتر از تاثیر اندیشه های فلسفی و اسطوره ای در تاریخ بشر نبوده کمتر هم نیست .به نظر می آید شیوه ی نقد نیچه نسبت به مسیحیت بدبین و منفی است در حالیکه در باب دیگر اندیشه ها یا اشخاص جنبه های مختلفی را بیان می کند. نیچه در تحلیل های خود اصرار دارد که جریان تفسیر هستی را دو قطبی سازی کند به گونه ای که تفیسر باستانی و تفسیر خود او در یک طرف دعواست ولی در طرف دیگر حضرت مسیح (ع) را قرار نمی دهد بلکه فقط تا این حد او را وارد مناقشه می کند که بهانه ی برای یک آغاز بوده است او طرف مقابل خود را پولس حواری قرار می دهد که تفسیر دیگرگونه از آنچه مسیحیت اولیه بوده ارائه داده است.به هر حال به نظر می آید خوانش نیچه از تفسیر هستی با تاریخیت هستی هم خوانی ندارد بدین خاطر که گاه بی گاه در مسائل نامربوط به مسیحیت ،گریزی به مسائل این دین می زند .نیچه همواره تاکید براین دارد که مسیحیت وارث همه جریان های تباهی گر زندگی و هستی است . این دو قطبی سازی تفسیر هستی به صورت مقابله ی فرهنگ باستان و مسیحیت ارائه میشود که بنظر با تاریخیت انسان همخوانی واقعی ندارد بدین خاطر که او مسیحیتی را غیر اصیل و محکوم به نیستی می داند که دست کم دو هزار سال نوعی از انسان راهبری کرده و هم اکنون نیز می کند ، هر چند در قالب عبارت کوتاه به این موضوعات می پردازد ولی مایل نبود به همان مبسوطی که مسیحیت را نقد از آن دستاوردها سخن براند.
فلاطوری و پرسش از خاستگاه هایِ قرآنیِ فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن اشاره به انواع رویکردها به فلسفه و حکمت اسلامی در عالم معاصر، به بررسی رویکرد متفاوت عبدالجواد فلاطوری می پردازد . فلاطوری بر خلاف خوانش های عمدتا شرق شناسانه از فلسفه اسلامی ،که این سنت را ذیل سنت نوافلاطونی در فلسفه فهم می کنند ، می کوشد تا نقش آفرینی قرآن در فلسفه اسلامی را با توجه به مطالعات تطبیقی و زبانی معاصر تبیین کند . از سوی دیگر در تقابل با خوانش صدرایی و نوصدرایی معاصر و از قضا همسو با هایدگر ، فلسفی شدن کلام و الاهیات اسلامی را مورد نقادی جدی قرار می دهد. طبق تحلیل فلاطوری ، فلسفه و حکمت اسلامی حاصل برخورد دو جهان بینیِ از اساس متفاوت یعنی جهان بینی حاکم بر فلسفه و علوم یونانی و جهان بینی قرآنی است.آنچه از برخورد این دو جهان بینی به وجود آمد فلسفه ای بود که اگر چه در صورت بیشتر یونانی ولی در محتوا عمدتا قرآنی بود .بنابراین این فلسفه نه یونانی صرف ، نه قرآنی صرف و نه آمیزه و التقاطی از این دو بلکه جریانی مستقل و ویژه بود که از سنتز و برآیند آن دو به وجود آمد.
بررسی فقه الحدیثی روایت ابن ابی یعفور از امام صادق علیه السلام در موضوع جایگاه و میزان همراهی اعراب با قیام مهدوی
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با محورقراردادن روایت ابن ابی یعفور از امام صادق7 به بررسی جایگاه و میزان همراهی اعراب با قیام مهدوی4 می پردازد. روایاتی که در رابطه با این مسئله در کتب حدیثی وارد شده به جهت اختلاف ظاهری که در محتوایشان وجود دارد، سبب گردیده دو رویکرد متفاوت در ارتباط با این قضیه به وجود بیاید. چراکه بعضی روایات دلالت بر عدم همراهی آنان با امامشان دارد. عده ای به این اخبار استناد کرده و امام مهدی4 را فردی عرب ستیز معرفی می کنند. در حالی که دسته ای اخبار، نویدبخش همراهی و یاری آنان با قیام امام است. با تشکیل خانواده حدیثی این موضوع در منابع شیعه و بر اساس قراین خارجی همچون روایات همگونی سیره امام مهدی4 با سیره حضرت رسول6 و اصل عدم نژادپرستی در اسلام، معلوم می گردد که به طور طبیعی افراد مؤمن از هر گروه و طائفه ای، عرب و غیرعرب، هیچ گونه منعی برای یاری قیام امام ندارند. بر این اساس اگر در پاره ای روایات از عدم همراهی عرب و مقابله حضرت با ایشان سخن به میان آمده، بر فرض صحیح بودن سند، مراد آن ها گروه هایی خاص از عرب است که بر گمراهی خود اصرار دارند.
ناگریزی ها و ناگزیری های ایمانوئل کانت و آقاعلی زنوزی در تحلیل قضیه ی حملی
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
49 - 70
حوزههای تخصصی:
قضیه ی حملی از سرآغاز اندیشه های فلسفی، مبحثی مهم و مبنایی بوده است. در دوره ی قاجار با ورود افکار غربیان به کشور و آغاز فلسفه ی تطبیقی در ایران، مکتب فلسفی تهران در تقابل با آرای ایمانوئل کانت، به تقسیمات جامع ومانع تری از قضیه ی حملی دست یافت. اگرچه تقسیمات کانت از قضیه ی حملی، در همه ی علوم و دانش های غرب تأثیراتی جدی به جای گذاشت، ولی نواقصی نیز داشت. اما در مکتب تهران و اندیشه های آقاعلی زنوزی، مسیر متفاوتی طی شد و قضیه ی حملی با مباحثی چون معرفت شناسی، وجودشناسی و الهیات بالمعنی الاخص گره خورد؛ به طوری که صحت قضیه ی حملی، میوه ی اصالت وجود به حساب آمد. به رغم وجوه مشترک این دو اندیشمند و ناگریزی های آن ها در تقسیم قضایا، دسته بندی آن ها تبعاتی داشت که هر دو حکیم از پذیرش آن ناگزیر بودند. مقاله ی حاضر در پی آن است که با روشی تحلیلی، آرای این دو فیلسوف درخصوص قضیه ی حملی را نقد کند.
شاخصه های سیاسی جامعه منتظر در اندیشه آیت الله خامنه ای
منبع:
جامعه مهدوی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
56 - 82
حوزههای تخصصی:
انتظار، با «شوق وافر و تکاپوی دائم برای فراهم ساختن زمینه های حضور موعود» تعریف می شود. در این رویکرد، هر حرکت و کنشی که با تفکر امام، همسو و همجنس باشد در تسریع در امر ظهور مؤثر است. از اینجا ضرورت زمینه سازی برای ظهور، با این پرسش مطرح می شود که برای قرب به عصر ظهور چه باید کرد و لوازم و زمینه هایی که باید تدارک دیده شود چیست و شاخص های سیاسی جامعه منتظر کدامند؟ آیت الله خامنه ای – حفظه الله- در این خصوص، اهتمام نظری و بیانی جدی داشته و به مناسبت های مختلف به آن پرداخته است. این مقاله با هدف بررسی نظرگاه این بزرگوار در خصوص شاخص های سیاسی جامعه منتظر تدوین شده است. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی است و تلاش شده با مراجعه به مجموعه مطالب رهبر معظم انقلاب اعم از کتب، سخنرانی ها، پیام ها، گفت وگوها و نامه ها، شاخص های سیاسی جامعه منتظر در چارچوبی منسجم بررسی و تبیین گردد. یافته ها نشان می دهد در نظرگاه رهبر انقلاب، مهم ترین شاخص های سیاسی جامعه منتظر عبارتند از: «وحدت کلمه»، «ولایت مداری و نفی طاغوت»، «تمام خواهی و کمال طلبی»، «تحول خواهی و انقلابی گری»، «امید و اعتماد به وعده الهی» و «عدالت و مبارزه با ظلم».
نقش مراقبه در مواجهه با شیوع بیماریهای مهلک
منبع:
کلام حکمت سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
141 - 159
حوزههای تخصصی:
مراقبه به معنای رعایت ادب حضور در محضر الهی است. رعایت ادب حضور در محضر الهی، در جنبه های مختلف زندگی دنیوی و اخروی تاثیر گذار است. از جمله عرصه های بروز آثار مراقبه در مواجهه با شیوع بیماریهای مهلک است. واکنش افراد در بیماریهای مهلک واگیردار، از اهمیت زیادی برخوردار است. عکس العمل صحیح در این مواقع نیاز به بینش صحیح نسبت خود و جامعه دارد. کارکرد مراقبه در جهت دهی صحیح رفتار افراد در این برهه، ضرورت پرداختن به مراقبه را روشن می نماید. این پژوهش با توصیف و تحلیل آیات و روایات در پی بررسی نقش مراقبه در مواجهه با بلایای همگانی به خصوص شیوع بیماریهای مهلک است. بر اساس پژوهش حاضر نقش مراقبه در مواجهه با شیوع بیماریهای مهلک عبارت است از: 1- مراقبه در تقویت احساس مسئولیت در مقابل دیگران تأثیرمی گذارد؛ 2-مراقبه در ایجاد روحیه ی دعا و خیر خواهی برای دیگران مؤثر است؛ 3-مراقبه در تقویت روحیه ایثار در افراد نقش دارد؛ 4-مراقبه زمینه ایجاد آرامش را برای فرد و جامعه به ویژه هنگام بحران شیوع بیماریهای مهلک، فراهم می آورد.
نقد و بررسی الحاد در فلسفه سارتر از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
85 - 106
حوزههای تخصصی:
انسان به عنوان موجودی که دارای قدرت عاقله است، همواره در تلاش برای کشف حقیقت هستی بوده است. یکی از اصلی ترین پرسش هایی که در پی پاسخ به آن بوده است، یافت منشأ هستی و چگونگی پیدایش آن است. در این میان ادیان الهی و پیامبران در پی پاسخ به این مسئله مبادی توحید را تبیین کردند. پذیرش وجود واجب به عنوان اصل مشترک همه ادیان الهی و فیلسوفان الهی است؛ اما همواره بعضی از متفکران وجود واجب را متناقض نما می دانند؛ به طوری که به عقیده آنها نمی توان وجود خدا را اثبات کرد. یکی از این متفکران ملحد، ژان پل سارتر است که در مهم ترین اثر فلسفی خودش به عنوان هستی و نیستی، دو دلیل اصلی برای رد واجب الوجود ذکر کرده است. این دو دلیل که درحقیقت نقد دیدگاه های دکارت و لایب نیتس درباره واجب هستند، یکی به دنبال اثبات متناقض بودن وجود واجب است و دیگری ضرورت منطقی واجب الوجود را رد می کند. او همچنین وجود خدا را به عنوان یک موجود لغیره مانع تحقق آزادی انسانی می بیند. سارتر آزادی را به وجود انسان بر می گرداند و انسان را از هر گونه قید و بند رها می داند و به همین دلیل در نگاه او هر چیزی که مانع تحقق این آزادی ذاتی شود، نمی تواند موجود باشد و انسان برای فرار از این آزادی و مسئولیت خود مفهوم خدا را ساخته است. این پژوهش بر آن است با تبیین این دلایل، با مبانی حکمت الهی متعالیه که واجب الوجود در آن نقشی اساسی دارد، به نقد آنها بپردازد.
تحلیل انتقادی تلقّی اقبال لاهوری از فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
129 - 160
حوزههای تخصصی:
محمد اقبال لاهوری، از متفکران شبه قاره هند و تأثیرگذار بر نحله های مختلف فکری است.، او گرچه اندیشه های بدیع مختلفی داشت لیکن تفکر وی بیشتر با «پروژه تجدید بنای دینی در اسلام» شناخته می شود. تحقیق حاضر در پی واکاوی تلقّی اقبال از فلسفه ی اسلامی با روش تحلیلی- انتقادی است. با بررسی آثار منثور و منظوم اقبال، به این نتیجه می رسیم که وی هیچ گاه ماهیت فلسفه ی اسلامی را درست نشناخته و توضیح کاملی نداده است؛ بلکه وقتی از فلسفه ی اسلامی سخنی به میان می آورد یا منظورش بحث عقل به معنای عام است، یا به دانش تجربی و گاهی به شخصیت های فلسفی اشاره می کند؛ از طرفی اقبال در دوره های مختلف زندگی اش تلقّی های مختلفی از فلسفه اسلامی ارائه داده است و سرانجام بعد از طرح پروژه تجدید بنای دینی، فلسفه اسلامی را یونانی مآبی و متاثر از آن تلقّی کرده است. اقبال، سنت فلسفی در جهان اسلام را در بهترین حالت نیمه راهِ رسیدن به حقیقت می داند. این تلقّی با اشکالات جدی مانند عدم تعریف منطقی فلسفه ی اسلامی، عدم توجه به نحوه ورود فلسفه در جهان اسلام و میراث فارابی، عدم توجه به جنبه های مفید و مثبت فلسفه در اسلام، ترجیح غیر منطقی و گاه خطر آفرین تفکرات رقیب بر فلسفه و یکسان دانستن تلقّی همه فلاسفه اسلامی نسبت به یونان، مواجه است.
تحلیل معنای زندگی و تأثیر اعتقاد به امکان شناخت ذات الهی بر آن از منظر فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی کاوش برای پاسخ گویی به این مسئله که «اعتقاد به امکان شناخت ذات الهی چه تأثیری بر «معنای زندگی» از منظر فخر رازی دارد؟» شکل گرفت. فخر معنای زندگی را در حوزه ی نظر، فایده و کارکرد با مبنای معرفت و شوق فطریِ به کمال مطرح می کند. از آن جا که بنیان اندیشه ی فخر بر معرفت است، درجات مختلف معرفت از منظر او بررسی شد و این نتیجه حاصل شد که فخر معرفت را فرآیندی مرحله مند دانسته و آن را در طی گام های عقلانی، تهذیبی و فنائی بیان می کند، در نگاه فخر شناخت ذات برای انسان در مراحل قبل از فنا ممکن نیست، بنابراین شوق به حق دارای محدودیت خواهد بود و به همین نسبت معنای زندگی نیز محدود خواهد شد، اما در نهایت فخر رازی فناء را به عنوان یک نظام شناختی مطرح کرده و در پرتو این نظام شناختی امکان وصول به معرفت ذات باری را می پذیرد، بر این اساس شوق فطری از محدودیت خارج شده و با این شوق بی پایان «معنای زندگی» به اوج خود می رسد. فخر رازی در این فرآیند با روی کردهای مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی به حث پرداخته است.
بررسی و نقد ایده تعدد قائم در جریان احمد اسماعیل بصری با تاکید بر روایات عصر ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
125 - 152
حوزههای تخصصی:
واژه«قائم» یکی از پربسامدترین واژگانی است که درروایات مهدوی منعکس شده است. در دوران پس از ائمه یازدهگانه تنها مصداق آن بر امام عصر4 قابل تطبیق است. جریان احمد بصری در صدد است این واژه را که در روایات اشاره شده بر او تطبیق دهند. آنان با استناد به برخی از روایات متشابه و غیرمتشابه و تاویلگرایی به طرح آموزههایی مانند «قائم اول»؛ «قائم قبل از ظهور» بستری را جهت جایگزینی احمد بصری به جای امام مهدی4 ایجاد کرده؛ به گونهای که حجم عظیمی از روایات اختصاصی امام مهدی4 را در شأن وی میدانند. نوشتار پیشرو که با روش توصیفی _ تحلیلی به فرجام رسیده است استنادات این جریان را به نقد کشانده است. استناد به روایات ضعیف، تقطیع برخی روایات، تعارض ادله آنان با اصول پذیرفته شده از جانب این فرقه از جمله نقدهای روشی به آنان است. مهمتر از آن در تعیین مصداق تنها ادعای شناسایی آن مصداق و تطبیق بر احمد بصری صورت گرفته است که از نوع مغالطه دلیل نامربوط است.
بررسی نقش جریان وضع حدیث در برخی آموزه های مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
91 - 108
حوزههای تخصصی:
از برجستهترین آسیبها در حوزه نقل روایات، ورود روایات برساخته و نیز دستبرد در روایات صادر از معصومین: است. و این، البته یکی از جبرانناپذیرترین آسیبهای ممکن در تاریخ اسلام، است که خود سبب شده تا سند و متن برخی روایات از جایگاه بلند اعتماد به زیر آمده، همواره با نگاه تردیدآلود، دیده شوند. یکی از عرصههایی که با ورود این آفت، آسیبهای جدّی دیده، روایات و بحث مهدویت است. اگرچه همواره معصومین: تلاشهای وافری در زمینه پرهیز مردم از این آسیب از خود نشان دادند، اما ورود این معضل برخی از گسترههای معارف مهدوی را دستخوش دگرگونیهایی اگرچه اندک ساخته است. این پژوهش در بازنمایی میزان این تأثیر در برخی از این گسترهها سامان گرفته و پس از بررسی برخی شواهد روایی به تحلیل سند و محتوای آنها پرداخته است. یافتههای پژوهش؛ حاکی از آن است که در مواردی که قطع به صدور روایت از معصوم7 حاصل نمیشود، و احتمال وضع و تحریف به میان میآید، دقت و تأمل در منبع، سند و محتوای روایت امری بایستهتر مینماید، چرا که بیشتر آسیبهایی که آموزههای مهدویت را در بر گرفته است، معلول همین جعل و تحریف در روایات مزبور است. و این آسیبها، بر کارایی آموزههای یادشده تأثیر منفی و معناداری دارد.
بررسی تطبیقی صفات خبری از دیدگاه علامه جوادی آملی و قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۲
111 - 132
حوزههای تخصصی:
صفات خبری پردامنه ترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاه ها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را می طلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادی آملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاه های مشهور، به مقایسه آن پرداخته است که وجه اشتراک آنان در مبانی ای چون؛ عینیت ذات و صفات، نظریه تنزیه، تنافی صفات انسان گونه با تجرد ذات خداوند، تأویل این صفات، عدم اعتقاد به تجسیم خداوند و بهره گیری از منهج واحدی چون تأویل، مجاز و لغت در رفع اشکال و توجیه صفات خبری است که به نتیجه واحد می انجامد و وجه اختلاف، در کمیت ابزار و کیفیت تبیین است که عبدالجبار در مسأله صفات خبری با نگاه "پاسخ به شبهه" و "رفع تعارض" با تکیه بر عقل؛ به عنوان محور و از نظر رتبی، اولین منبع معرفتی، به تبیین آن می پردازد در حالی که علامه جوادی با سیستمی اعتقادی، که در آن، عقل به عنوان یکی از منابع معرفتی، مستفاد از معارف و هدایت عقل معصومان به تأویل آیات صفات خبری می پردازد و با حذف لوازم، در پی دستیابی اصل معنا، معنای نهایی و جدّی کلام الهی در آیات، با در نظر گرفتن تمام قرائن، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی است که به همراه بیان عرفانی به تبیین صفات خبری پرداخته که دارای عمق و کیفیت قابل تأملی است.
ایمان و آمرزیدگی: تفسیر نوین مارتین لوتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
87 - 108
حوزههای تخصصی:
لوتر در نگرشِ الهیاتی و فلسفی بسیار شبیه آگوستین و توماس آکویناس آموزش دیده بود، اما نظام الهیاتی آنها را در ارائه پاسخی درباره چگونگی حصول آمرزیدگی ناکارآمد می دید، لذا با مراجعه به رسائل پولس بیان می کند که موفق به کشفِ تلقیِ جدیدی از آموزه ایمان و ارتباط آن با آمرزیدگی براساس کتاب مقدس شده است. او راه آمرزیدگی را ایمان معرفی می کند و ایمان را زیستن به گونه ای که خدا می خواهد تفسیر می کند و مصداق این ایمان را مسیح گونهِ شدنِ بشر می داند. وی تفسیری عرفانی از رسائل پولس به همراه نگرشی آگوستینی ارائه می دهد که گامی فراتر از دیدگاه پولس است و نیز اختلافاتی اساسی با دیدگاه آکویناس در خصوص ایمان و با پلاگیوس در خصوص فیض دارد. در این مقاله قصد داریم سیر دقیق معنا و مفهوم ایمان و ارتباط آن با آمرزیدگی را در اندیشه لوتر به روش تحلیلی بررسی نماییم.