فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
170 - 180
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this research was to present an e-learning model with an emphasis on psychological capital at Mellat Insurance.
Methodology: This research is qualitative in nature and employs thematic analysis as its method. The qualitative section of the study population included experts in education, e-learning, and psychology, focusing on psychological capital. Through purposive sampling, criterion-based, the desired sample was selected, and sampling continued until theoretical saturation of the data was reached. Thus, the participants in the study included 18 experts and managers. The data collection tool in this research was semi-structured interviews. It is noteworthy that the extraction of these indices was conducted by reviewing existing theoretical foundations and implementing interview transcripts using the thematic analysis method of Braun and Clarke in ATLAS.ti software.
Findings: Based on the qualitative technique of thematic analysis, 141 initial codes were identified in 20 initial themes, and finally, 6 constructive themes were determined. The 6 constructive themes are: educational content, e-learning infrastructure, institutionalization of psychological capital, intra-organizational factors, extra-organizational factors, and effectiveness.
Conclusion: One of the main necessities for implementing an e-learning model with an emphasis on psychological capital at Mellat Insurance is to increase organizational productivity. Organizational maturity refers to the ability of the organization to respond to challenges, adapt to changes, and continuously improve. This concept addresses the organization's ability to utilize internal and external knowledge, experiences, and resources to enhance processes, improve performance, and create added value. The primary necessity is that Mellat Insurance must seek to establish an advanced and flexible educational structure that enables employees to acquire the necessary knowledge, skills, and abilities to face emerging challenges and opportunities.
پیش بینی کننده های خیانت از دیدگاه زنان خیانت کرده و خیانت دیده: مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
172 - 198
حوزههای تخصصی:
خیانت یکی از تاثیرگذارترین رویدادها در زندگی زوجین می باشد. لذا هدف از پژوهش حاضر، شناخت پیش بینی کننده های بروز خیانت در بین زنان خیانت کرده و خیانت دیده بود. این پژوهش کیفی و داده بنیاد بوده و جامعه آماری آن شامل زنانی بودند که در مدت زندگی مشترک خود تجربه خیانت عاطفی، جنسی یا هردو را داشتند. نمونه گیری این پژوهش هدفمند بوده و برای دستیابی به آن، مکانهایی چون مراکز مشاوره، خانه های سلامت، دادگاه های خانواده و ارتباط مردمی از طریق صدا و سیما مد نظر قرار گرفتند. داده های کیفی از طریق مصاحبه عمقی و تا حد رسیدن به اشباع جمع آوری شدند و با استفاده از روش کدگذاری انتخابی استراوس و به صورت باز و محوری تحلیل گردیدند. به این ترتیب با 15 زن خیانت دیده و 12 زن خیانت کرده مصاحبه انجام شد. نتایج تحلیل داده ها مبین وجود عوامل فردی، رابطه ای و زمینه ای بودند. زنان خیانت دیده، نیازهای برآورده نشده همسرانشان، مشکلات زندگی و وجود شرایط زمینه ای را در بروز خیانت موثر می-دانستند. در زنان خیانت کرده نیز دیده نشدن و وجود شرایط زمینه ای، به عنوان دو مقوله اصلی در بروز خیانت شناسایی شد. با توجه به پیامدهای خیانت، انجام اقدامات لازم در جهت پیشگیری از وقوع آن با توجه به عوامل زمینه ساز، ضروری به نظر می رسد.
بررسی اثر توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
57 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل اثر ابعاد توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان است. این پژوهش از روش آمیخته (ترکیب کیفی و کمی) به منظور تحلیل داده ها بهره گرفته و به شکل کلی دارای سه فاز اصلی است. فاز اول با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه حاصل از نمونه اول که شامل کارشناسان و خبرگان حوزه گردشگری و میراث بود، انجام شد و بر اساس مبانی پژوهش، کدهای باز و محوری در قالب چهار بعد توانمندسازی بومی شده برای منطقه هورامان تدوین گردید. در فاز دوم و سوم به منظور کمی سازی داده ها و مقایسه نتیجه بین خبرگان و جامعه محلی جهت دستیابی به هدف دوم و سوم پژوهش مبنی بر شناسایی فاصله بین تئوری و اجرا، اقدام به تدوین پرسشنامه و توزیع آن به ترتیب بین نمونه خبرگان و نمونه ای از جامعه محلی شد. یافته ها نشان می دهد آنچه از دیدگاه جامعه خبرگان اهمیت دارد، توانمندسازی اجتماعی است و شکاف عملیاتی در این بعد از تواتمندسازی در جامعه محلی منطقه هورامان بیشتر قابل مشاهده است. در حالیکه از نظرجامعه محلی توانمندسازی اقتصادی اولویت اول را دارد و شکاف اجرایی در منطقه هورامان در همین بعد بارزتر است. پیشنهاد می شود که به منظور بهینه سازی طرح های توانمندسازی در منطقه هورامان، عواملی همچون تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی، برندسازی اصولی، جذب سرمایه گذاران همخوان با منطقه و روش های اشتغال و درآمدزایی پایدار مورد توجه ویژه قرار گیرد.
تحلیل سبک زندگی فردگرایانه زنان نسل وای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
146 - 158
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی به مثابه طیفی رفتاری که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است و عرصه ای از زندگی را تحت پوشش دارد همواره در میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است. این پدیده الزاماً برای همگان قابل تشخیص نیست، اما نزد محقق اجتماعی، به رغم تفاوتش با بقیه طیف های رفتارهای، قابل درک و صورتبندی است. هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی ابعاد و سویه های سبک زندگی فردگرایانه در میان زنان نسل وای در شهر تهران است. روش مورد استفاده کیفی و از جنس نظریه داده بنیاد می باشد. داده ها حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 21 نفر از زنان جوان ساکن شهر تهران است که جزء نسل وای می باشد. انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی فردگرایانه به عنوان یکی از سه سبک (فردگرایانه، مصرف گرایانه و مذهبی)، سبکی مبتنی بر انتخاب آزادانه نوع پوشش و حجاب، داشتن اوقات متفاوت و مستقل بدون همراهی خانواده، نوشیدن یا استفاده تفریحی از مشروبات الکلی و تمرکز بر روی پیشرفت و خودشکوفایی فردی، است. در کل می توان گفت که زنان متعلق به این نسل با انتخاب پوشش ترجیحی که گاهی مغایر با الگوهای مذهبی و قانونی در کشور است، سعی در دنبال کردن سلیقه و انتخاب خود، علیرغم محدودیت ها و ساختارهای حاکم بر جامعه دارند. این زنان همچنین به دنبال تفریحات و خوش گذرانی با دوستان و مسافرت های بدون خانواده، هستند.
نقش مدیریت استعداد در شکل دهی سبک زندگی سازمانی در مراکز آموزشی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
119 - 138
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع مختلف، از جمله مقالات، پایان نامه ها و پایگاه های اطلاعاتی، نقش نظام مدیریت استعداد در شکل دهی سبک زندگی سازمانی در مراکز آموزشی را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که مدیریت استعداد با طراحی مدلی از فرایندهای هدفمند در هشت مقوله و شانزده مفهوم و پشتیبانی از یک نظام جامع علمی و عملیاتی می تواند به شکوفایی استعدادها در ابعاد مختلف سازمانی کمک کند. در واقع، با اجرای مؤثر نظام مدیریت استعداد می توان به خروجی هایی دست یافت که با بهره گیری از نبوغ، خلاقیت و مهارت های استعدادی به نهادینه سازی روش ها و شیوه های بینشی، گرایشی و کنشی ختم شود و سبکی جدید از زندگی سازمانی را مبتنی بر بهره وری و نوآوری ترسیم کند.
پیامدهای فرهنگی نوسازی در ایران (مورد مطالعه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوسازی در ایران در دهه های اخیر رشد شتابان و پرسرعتی داشته و جامعه ی ایرانی با ملاک های گوناگون نو شده است و تهران از جنبه های مختلف نماد این نوسازی به حساب می آید. اما، آیا مردم تهران –به عنوان مدرن ترین شهر ایران- به لحاظ فرهنگی نیز مدرن (غربی) به حساب می آیند و یا هم چنان پای بند سنت ها هستند؟ در حالی که نظریات اولیه، نوسازی را با تغییرات فرهنگی همه جانبه و شکل گیری ارزش های مدرن بجای ارزش های سنتی همراه و ممکن می دانستند، در برابر، برخی نظریات جدیدتر به بسترسازی سنت ها برای نوسازی باور دارند. در این دسته کسانی قرار دارند که نوسازی را عامل فعال شدن بومی گرایی می دانند. دسته سوم نظریات معتقد به ترکیبی شدن فرهنگ ها در مواجهه با نوسازی هستند. نظریات مورد نظر اغلب سرنوشت یکپارچه برای جوامع و فرهنگ های در معرض نوسازی قائلند؛ اما، این تحقیق معتقد است می توان هر سه واکنش پیش گفته به نوسازی را درون یک جامعه مشاهده کرد. یعنی در نتیجه ی نوسازی در تهران تغییرات فرهنگی موجب شکل گیری ارزش های مدرن و ارزش های ترکیبی (در کنار ارزش های بومی-سنتی) شده است. تحلیل داده ها تحقیق –که با روش پیمایش انجام گرفت- نیز نشان داد هر سه گرایش فوق الاشاره (مدرن، ترکیبی و بومی-سنتی) به میزان متفاوت در تهران قابل مشاهده اند.
خوانشی دیگر از علوم اجتماعی اسلامی: ساحت مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه را علم می نامیم، ساحت های گوناگونی را در بر می گیرد. تفاوت میان علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی خود را در ساحت های مختلف علوم نشان می دهد. برای درک دقیق و عمیق این تفاوت ها باید همیه ساحت های علم را بررسی کرد و تمایزها را به دقت نشان داد. توجه به یک یا چند ساحت علم و رهاکردن دیگر ساحت ها، ما را از فهم تمایزها بازمی دارد و راه را بر سامان و پیشرفت علمیِ متفاوت می بندد. در علوم گوناگون، با تأمل و از راه استقرا، دست کم 12 ساحت را می توان برشمرد: توصیف، کشف، توجیه (روش)، پذیرش فرضیه، تفهّم، تبیین، پیش بینی، ابژه، کاربرد، توصیه یا تجویز و مفاهیم. این نوشتار، با تمرکز بر ساحت مفهوم، به این مسئله می پردازد که تفاوت میان علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی در ساحت مفاهیم چیست؟ یافته های پژوهش بیانگر این هستند که تمایز مفاهیم در علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی به تمایز در مبانی و جهان بینی این دو برمی گردد، چه آنکه عالَم از دریچیه مفاهیم خود را فهم پذیر می کند. علوم مختلف عالَم خویش را از روزنیه مفاهیم و با نظریات گوناگونی که از آن مفاهیم سامان یافته است، به تصویر می کشند و مقوله بندی می کنند. در علوم اجتماعی اسلامی مفاهیم برساختی نیستند از این رو بار ارزشی خاص خود را دارند و کشف معنای مفاهیم در مواجهه با علوم اجتماعی غربی جز از راه اجتهاد امکان پذیر نیست.
شناسایی ساز و کارهای بکارگیری جایگاه تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از انجام این پژوهش شناسایی ساز و کارهای بکارگیری جایگاه تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان است. روش شناسی: این پژوهش از جمله پژوهش های کیفی بود که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش توصیفی و از نظر گردآوری داده ها و جمع بندی روش گراندد تئوری یا زمینه بنیاد بود. برای شناسایی مولفه های تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در این پژوهش: در گام اول با مراجعه به متون تخصصی تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان از جمله مقالات داخلی و خارجی، کتاب ها و نشریات معتبر، شاخص های تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان شناسایی، بررسی و با روش مطالعه کرنل خلاصه نویسی شد. در این مرحله بعد از 22 نفر تا حد اشباع نظری مولفه ها شناسایی شد. در گام دوم برای اطمینان از موثر بودن شاخص های شناسایی شده به عنوان تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته بین خبرگان استفاده شد. خبرگان برگزیده، گروهی از کارشناسان امر مدیریت آموزشی و آموزش و پرورش بودند که سال ها در مشاغل آموزشی سابقه داشته و در رابطه با شاخص ها و مولفه های منتخب، با تجربه و صاحب نظر و دارای مقالات متعدد در این زمینه بودند. یافته ها: در گام دوم پژوهش با توجه به نتایج مصاحبه با خبرگان، نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که ابعاد تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان شامل دانش محوری با مولفه های کدگذاری تخیل در آموزش فلسفه برای کودکان با 5 شاخص، اهداف (فردی، اجتماعی و آموزشی) (26 سوال)، مبانی (عمومی و تخصصی) (12 سوال)، روش (استدلال ورزی، مهارت آموزی و دانش اندوزی) (15 سوال) و محتوا (آموزشی، انگیزشی و چالش برانگیزی) (13 سوال) و سازوکارها (مدیریتی، فناورانه، آموزشی و محیطی) (22 سوال) بود.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که تخیل در اهداف فلسفه برای کودکان شامل جایگاههای فردی، اجتماعی و آموزشی است.
طراحی الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
271 - 279
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه، سیاست گذاری برای بهبود ارتباط دانشگاه و صنعت ارزش و اهمیت زیادی دارد و آموزش دانشگاهی باید بر اساس نیازهای صنعت و جامعه باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه بود.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش 15 نفر از خبرگان دانشگاه و صنعت بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه دارای 30 کد باز (یا شاخص)، 7 کد محوری (یا مولفه) و 3 کد انتخابی (یا مقوله) بود. در این مطالعه کدهای انتخابی شامل مقوله زمینه ای (با سه کد محوری شامل مولفه ساختاری دانشگاه، مولفه ساختاری صنعت و مولفه روانشناختی)، مقوله علّی (با دو کد محوری شامل مولفه قانونی و حقوقی و مولفه فرهنگی و اجتماعی) و مقوله راهبردی (با دو کد محوری شامل مولفه سیاست گذاری و حمایت دولت و مولفه مدیریتی) بودند. در نهایت، الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه طراحی شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه درباره الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه می توان در جهت بهبود وضعیت موجود آموزش دانشگاهی گام موثری در سه مقوله زمینه ای، علّی و راهبردی از طریق مولفه ها و شاخص های آنها برداشت.
Investigating the Relationship Between Talent Management Implementation Categories in the Basra Province Education Organization(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Talent management plays a crucial role in enhancing the quality of education and learning, especially within education organizations. Therefore, this study aimed to explore the relationship between the categories of talent management implementation in the education organization.
Methodology: This research was applied in its objective and descriptive-correlational in its execution. The study population consisted of managers and employees of the Basra province education organization, from which 385 individuals were selected as the sample using Cochran's formula and a convenience sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire on talent management implementation in the education organization, comprising 63 questions. The data obtained from its administration were analyzed using exploratory factor analysis and partial least squares regression in SPSS and Smart PLS software.
Findings: The findings indicated that the implementation of talent management in the education organization comprised six categories: causal conditions (with two components), contextual conditions (with three components), intervening conditions (with three components), the central phenomenon (with one component), strategies (with two components), and outcomes (with one component). The factor loading of all components was above 0.50 and significant, the content validity ratio above 0.70, and the Cronbach's alpha and composite reliability above 0.80. Moreover, the correlation coefficients of causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, the central phenomenon, strategies, and outcomes were less than 0.45, indicating their distinctiveness. Additionally, considering the indices of communality and redundancy, the talent management implementation model in the education organization fitted well, and the effect of causal, contextual, and intervening conditions on the central phenomenon, the effect of the central phenomenon on strategies, and the effect of strategies on outcomes were significant (P<0.05).
Conclusion: The designed model of talent management implementation in the education organization can assist managers, officials, and education planners in designing programs suitable for implementing talent management within the education organization.
Design and Validation of an Environmental Education Curriculum Model for Higher Education Based on the "Aker" Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The curriculum is a central element in any educational activity, and the present study aimed to design and validate an environmental education curriculum model for higher education based on the "Aker" approach.
Methodology: This study used a mixed-methods approach, where the qualitative sample consisted of academic and organizational experts familiar with the research field, and the quantitative sample included curriculum specialists, textbook authors of the Ministry of Education, and environmental experts. The qualitative and quantitative research samples comprised 22 and 191 individuals, respectively, selected according to the principle of theoretical saturation through purposive non-random sampling and Cochran's formula with convenience non-random sampling. The research tools were semi-structured interviews and researcher-made questionnaires in the qualitative and quantitative sections, respectively, whose psychometric indices were confirmed. Data were analyzed using coding in Nvivo software and exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and Smart PLS software.
Findings: The qualitative findings indicated that the environmental education curriculum model for higher education based on the "Aker" approach contained 87 concepts across 10 elements; namely, 13 concepts for program logic, 15 for program objectives, 13 for educational content, 7 for teaching and learning activities, 9 for instructor characteristics, 7 for educational materials and resources, 5 for educational space and setting, 8 for grouping, 4 for instructional time, and 6 for assessment. Additionally, the quantitative findings showed that the factor loadings, average variance extracted, and composite reliability of the elements were respectively higher than 0.40, 0.50, and 0.70. The fit of the environmental education curriculum model for higher education based on the "Aker" approach was appropriate, with all path coefficients being higher than 0.50 and significant at the 0.001 level.
Conclusion: According to the environmental education curriculum model for higher education based on the "Aker" approach and its concepts, planning for the design and application of an environmental education curriculum is essential.
Parental Involvement and Its Influence on Academic Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Parental involvement in education is widely recognized as a critical factor influencing children's academic success. This qualitative study seeks to explore the varied aspects of parental engagement and understand its direct and indirect effects on student outcomes. The objective is to delineate how different forms of involvement contribute to academic achievement and to identify the barriers that parents face in engaging with their children's educational processes.
Methodology: The study employed a qualitative methodology, focusing exclusively on semi-structured interviews to gather comprehensive data from 24 participants, including parents, students, and teachers. The interviews aimed at achieving theoretical saturation and were analyzed using NVivo software to facilitate a thorough thematic analysis. The participant selection was purposive, ensuring a diverse demographic representation to capture a wide range of experiences and insights.
Findings: Three main themes were identified from the analysis: Types of Parental Involvement, Impact of Involvement on Student Outcomes, and Barriers to Parental Involvement. Under these themes, multiple categories were explored, such as Emotional Support, Academic Assistance, and Financial Support, which significantly enhanced academic performance and student well-being. Barriers identified included work and time constraints, economic factors, and cultural attitudes, which hindered effective parental engagement.
Conclusion: The study underscores the significant positive effects of diverse types of parental involvement on students' academic outcomes and emotional well-being. It also highlights several socio-economic and cultural barriers that can restrict parental engagement. Addressing these barriers is crucial for facilitating more effective parental involvement, which is essential for optimizing student achievement.
The Mediating Role of Self-Esteem in the Relationship between Psychological Capital, Academic Engagement, and Academic Procrastination with Academic Performance among Students in Al-Diwaniyah, Iraq(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to investigate the mediating role of self-esteem in the relationship between psychological capital, academic engagement, and academic procrastination with academic performance among high school students in Al-Diwaniyah, Iraq.
Methodology: The research method was descriptive-correlational with a structural equation modeling design. Among the students of Al-Diwaniyah schools in the first semester of the 2023-2024 academic year, 250 were randomly selected using multi-stage cluster sampling, of which 194 completed the questionnaires. Data were collected using the Academic Performance Questionnaire (Pham & Taylor, 1990), the Academic Procrastination Questionnaire (Solomon & Rothblum, 1984), the Academic Engagement Questionnaire (Fredricks et al., 2004), the Psychological Capital Questionnaire (Nguyen et al., 2012), and the Rosenberg Self-Esteem Scale (Rosenberg, 1965), and analyzed using SPSS version 26 and AMOS version 24.
Findings: The findings showed that there is a significant positive relationship between psychological capital and academic engagement with self-esteem and academic performance, and between self-esteem and academic performance (p < .01). Additionally, academic procrastination has a significant negative relationship with self-esteem and academic performance (p < .01). Furthermore, self-esteem partially mediates the relationship between psychological capital, academic engagement, and academic procrastination with academic performance.
Conclusion: Based on the findings of this study, it can be concluded that fostering self-esteem through the development of psychological capital and effective academic strategies can lead to improved academic performance.
پیامدهای سلبی و ایجابی مصرف رسانه های جمعی بر تغییرات سبک زندگی ایرانیان: مروری بر پژوهش های کلان کشوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
37 - 68
حوزههای تخصصی:
رسانه های جمعی، امروزه بخشی از زندگی خانواده های ایرانی شده و بعد از ظهور آن، سبک زندگی دچار تغییراتی اساسی (ابعاد ایجابی و سلبی) شده است. بر این اساس هدف پژوهش، مطالعه پیامدهای سلبی و ایجابی مصرف رسانه های جمعی بر تغییرات سبک زندگی ایرانیان است. روش تحقیق از نوع فراتحلیل کمی و مرور سیستماتیک با تکیه بر منابع و اسناد علمی منتشرشده از سایت نورمگز، مگ ایران و ایران داک دربازه زمانی 1384-1403 است. از جامعه آماری 98 پژوهش؛ با رعایت مراحل غربالگری و ملاک ورود (پیمایش و کمی بودن، دارا بودن حجم نمونه و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، سطح معنی داری و اعتبار علمی)؛ 50 سند به روش نمونه گیری غیراحتمالی (تعمدی و دسترس)؛ انتخاب و وارد نرم افزار cma2 شده است. آزمون مورداستفاده d کوهن و f فیشر و آزمون هایQ است. درنهایت ضریب اندازه اثر نشان می دهد که مصرف رسانه های جمعی بر سبک زندگی ایرانیان تأثیر معنی داری داشته و 28 درصد از آن را پیش بینی می کند. در نهایت پیامدهای سلبی مصرف رسانه های جمعی شامل: سبک زندگی سنتی (40 درصد)؛ سبک زندگی زناشویی (18 درصد)؛ سبک زندگی ورزشی (38 درصد)؛ سبک زندگی معنوی (52 درصد) و سبک های فراغتی (20 درصد) و پیامدهای ایجابی رسانه های جمعی شامل: سبک زندگی سلامت محور (21 درصد)؛ سبک زندگی مدرن (22 درصد)؛ سبک زندگی پرخطر (10 درصد)؛ سواد رسانه ای (36 درصد) و سبک زندگی متظاهرانه (62 درصد) هستند.
تبیین تأثیر دین داری بر اعتماد اجتماعی دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر مهریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
78 - 102
حوزههای تخصصی:
اعتماد اجتماعی یکی از بنیادی ترین عناصر استحکام و همبستگی جوامع است. این مسئله در بین دانش آموزان که نسل های آتی هر جامعه ای هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از عواملی که با توجه به نظام فرهنگی-ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی نقشی پررنگ در اعتماد اجتماعی دانش آموزان دارد، دین داری است. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر دین داری بر اعتماد اجتماعی دانش آموزان پرداخت. روش تحقیق از نوع پیمایش بود. جامعه آماری، دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر مهریز بودند که تعداد 250 نفر از آن ها با استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب حجم انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه بود. یافته های پژوهش نشان داد که سطح اعتماد اجتماعی دانش آموزان بالاتر از حد متوسط است. اعتماد اجتماعی در بین دانش آموزان پسر به طور معناداری بالاتر از دانش آموز دختر است. برآورد رگرسیون خطی بیانگر این است که اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی دانش آموزان برابر با مقدار (40/0 = Beta) و به لحاظ آماری معنادار است. با این حال، تفاوت معناداری بین دانش آموزان پسر و دختر به لحاظ میزان اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی وجود ندارد. به عبارت دیگر، متغیر جنس اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی را تعدیل نمی کند.
پیش بینی واکنش پذیری هیجانی براساس روابط موضوعی با نقش واسطه ای ظرفیت ذهنی سازی در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۹
32 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی واکنش پذیری هیجانی براساس روابط ابژه با نقش واسطه ای ظرفیت ذهنی سازی بود. این مطالعه با روش توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل زنان متاهل شهر تهران بود که به این منظور 272 نفر نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، مقیاس واکنش پذیری هیجانی(ناک و همکاران، 2008)، روابط ابژه و واقعیت سنجی( بل، 1995) و عملکرد بازتابی(فوناگی و همکاران، 2016) بود. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و با کمک نرم افزار 22 spss مورد تحلیل قرار گرفت. شاخص های برازش نشان دهنده ی برازش عالی داده ها با مدل اصلاح شده بود و نتایج پژوهش نشان داد که روابط ابژه هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از طریق ظرفیت ذهنی سازی می تواند واکنش پذیری هیجانی را پیش بینی کند و مولفه خودمیان بینی در میان سایر مولفه های روابط ابژه سهم بیشتری را در تببین واکنش پذیری هیجانی داشته است. بنابراین براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که الگوهای روابط اولیه مادر و کودک به همراه توانایی ذهنی سازی در کنارهم می توانند نقش بسیار مهمی در پیش بینی واکنش پذیری هیجانی در دوران بزرگسالی افراد داشته باشند.
زمینه های آمیختگی سبک زندگی اسلامی و ایرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آموزه های هر دین، از جمله اسلام، و فرهنگ هر جامعه بیانگر بایدها و نبایدهایی برای سبک زندگی است. چه عواملی سبب می شوند که سبک زندگی دینی در یک جامعه مثل ایران متنوع و متکثر باشد؟ برای پاسخ به این پرسش از روش استنطاق منابع دینی و اسناد ملی استفاده شده است، یعنی فرایندی پرسشگرایانه از گام های برقراری ارتباط بین نظریه های سبک زندگی و موضوع مقاله؛ نظریه های سبک زندگی پرسشگرند و این مقاله پاسخگو است. هدف این مقاله رسیدن از چیزی معلوم به چیزی نامعلوم است که به آن استنطاق منابع و اسناد اطلاق می شود. نتیجه اینکه سبک زندگی دینی در شرایط زمینه ای خاص و متنوع، متکثر خواهد بود. تفاوت و اختلاف شرایط زمینه ای (شخصیتی، طبیعی و ساختاری) سبب تفاوت سبک های زندگی می شود. آموزه های متافیزیکی، اخلاقی و شریعت اسلامی بُعد اسلامی سبک زندگی اسلامی - ایرانی را برآورده می کند و شرایط زمینه ای (شخصیت، شرایط محیطی و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی) بُعد ایرانی آن را.
بررسی پیوستگی عرفان و سلامت معنوی در طرحواره سبک زندگی معنوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
75 - 90
حوزههای تخصصی:
کسب آرامش از دغدغه های مهم انسان در زندگی است که به زعم برخی صاحب نظران، از طریق وحدت درونی حاصل می شود. از جمله ابزار کارآمدی که نقشی سرنوشت ساز و مؤثر در فراهم کرد این نیاز حیاتی انسان داشته و دارد، انتخاب سبکی از زندگی است که متضمن آرامش باشد؛ سبکی که بتواند با استمداد از قوای معنوی، زیستی آرام را رقم بزند. برای این هدف، عرفان که پیشینه کاربرد کهنی دارد، یکی از رویکردهای مطرحی است که انسان را به وحدت درونی می رساند. فرض این نوشتار آن است که در طرحواره سبک زندگی معنوی، ارتباط مؤثری بین عرفان و سلامت معنوی وجود دارد و هدف آن است که با روش تحلیلی - توصیفی، تبیینی از نحوه تأثیرگذاری ارائه شود.
وضعیت نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
159 - 195
مقاله حاضر با هدف بررسی نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن، انجام گردیده است. در این مطالعه برای توصیف و تبیین نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن، از تئوری های همبستگی دورکیم، برابری آدامز، نیاز مازلو، حمایت ساراسون، اعتماد زیمل و نظریات اسلامی بوعلی سینا استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری کلیه افراد ۱۸ سال به بالای شهر تهران در سال ۱۴۰۳ تشکیل می دهد و حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران برابر با ۳۰۰ نفر برآورد گردید و شیویه نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار spss 24 و آزمون های همبستگی پیرسون، f و رگرسیون صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که تمام مولفه های سرمایه اجتماعی، روابط خانوادگی، حمایت خانوادگی، طبقه اجتماعی، رضایت شغلی و رفتارهای دینی بر نشاط اجتماعی تاثیرگذار هستند و تنها مولفه های میزان تحصیلات و وضعیت تأهل بر نشاط اجتماعی است که رابطیه آماری معنادار را نشان نمی دهد.از دیرباز، دقیق از زمان آغاز تمدن انسانی، نشاط ، یک نیاز اساسی در تمام فرهنگ ها به شمار می رفت؛ لیکن با وجود درک متفاوت این مقوله در طول تاریخ، تلاش هایی برای تعریف و فهم آن صورت گرفت. برخی معتقدند که نشاط یعنی رضایت از زندگی، نبود عاطفه منفی و وجود عاطفه مثبت است که نوعی دوری از احساس اندوه و افسردگی به شمار می آید؛
ارائه الگوی بهزیستی سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
302 - 315
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بهزیستی سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد.
روش شناسی: پژوهش حاضر به سنت پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شد، محیط پژوهش شامل منابع دست اول، بانک های اطلاعاتی علمی معتبر در حوزه مطالعات بهزیستی و مقالات خارجی در فاصله زمانی سال های (2024 تا 2000) و مقالات داخلی در فاصله زمانی سال های (1403- 1398) نمایه شده است. ابزار مصاحبه، اعضای هیئت علمی و روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور انتخاب شده اند. ابزار مورداستفاده در این قسمت مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند بود. پس از دسته بندی 128 سؤال اولیه، روایی محتوایی آن ها با دو روش کیفی (نظر 10 نفر از متخصصان) و کمی (بررسی میزان توافق هر سؤال با استفاده از ضریب روایی – محتوایی CVR) انجام شد. بعضی سؤالات که روایی آن ها پایین بود حذف شد با استفاده از ضریب هولستی، پایایی پرسشنامه 90% برآورده شد.
یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی نشان داد، متغیرهای توازن سازمانی با 4 مؤلفه بهزیستی، ارتباطات با دو مؤلفه، بهزیستی افراد با دو مؤلفه، بهزیستی رهبری با سه مؤلفه، بهزیستی ساختار سازمانی با چهار مؤلفه، بهزیستی محیطی با دو مؤلفه، پویایی سازمانی با پنج مؤلفه، خود مراقبتی با دو مؤلفه، برند سازمانی با چهار مؤلفه، معناگرایی با سه مؤلفه، عوامل تشکیل دهنده بهزیستی سازمانی هستند.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت نقش بهزیستی در پیشبرد اهداف آموزشی دانشگاه ها و هدایت افراد توانمند به بازار کار و جامعه و اهمیت کیفیت زندگی انسان ها در عصر نوین ملاک های پیشنهادشده در مدل پیشنهادی می تواند یکی از راه های بهبود وضعیت دانشگاه های ما باشد.