فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۹)
109 - 131
حوزههای تخصصی:
تاب آوری شهری دارای ابعاد کالبدی-زیرساختی، زیست محیطی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و نهادی-مدیریتی است و هر یک از این ابعاد نیز شاخص های مخصوص به خود را دارند. پدافند غیرعامل به عنوان یک آمادگی برای مقابله با حوادث و بلایای مختلف طبیعی و غیرطبیعی، رویکردی است که می تواند تاب آوری شهرها را ارتقا دهد. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین شاخص های تاب آوری شهری در فضاهای کلان شهر تهران با توجه به رویکرد پدافند غیرعامل است. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و از نظر روش آمیخته است. با روش نمونه گیری قضاوتی و در دسترس 25 نفر از متخصصان علوم شهری شاخص های شناسایی شده با روش اسنادی را امتیازدهی کرده اند. اهمیت و معناداری و نیز تأثیرگذاری و تأثیرپذیری شاخص ها با استفاده از روش دیمتل فازی در نرم افزار Excel تبیین شده است. نتایج مدل دیمتل فازی نمایان کرده است که فاصله از گسل ها با مقدار 049/1 تأثیرگذارترین شاخص و درصد ساختمان های با نمای مقاوم با مقدار 729/0- تأثیرپذیرترین شاخص است. همچنین فاصله از گسل ها، فاصله از نیروگاه های برق، فاصله از فرودگاه ها، فاصله از رودخانه ها و فاصله از فضاهای سبز و باز عمومی به ترتیب به عنوان بااهمیت ترین شاخص های تاب آوری شهری با رویکرد پدافند غیرعامل در کلان شهر تهران شناخته شده اند. مدیران و برنامه ریزان کلان شهر تهران جهت هرگونه اقدام برای آمادگی شهر در مقابله با بحران های طبیعی و انسان ساخت باید به شاخص های تاب آوری شهری با رویکرد پدافند غیرعامل که در پژوهش حاضر شناسایی و تبیین شده اند توجه کنند و اساس تمام برنامه ها و تصمیم های اجرایی آن ها ارتقای شاخص های نامبرده باشد.
ارزیابی مدل های سنجش قابلیتهای کشاورز ی(مدل اکولوژیکی ومدل مبتنی برآمایش سرزمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
183 - 197
حوزههای تخصصی:
اهمیت بخش کشاورزی به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد یک کشور تاحدی است که در سند چشم انداز وظیفه بسیار سنگین امنیت غذایی و کمک در حفظ محیط زیست بعهده بخش کشاورزی گذاشته شده است.باتوجه به اینکه برای سنجش قابلیتهای کشاورزی کمتربه معیارهای انسانی توجه شده است وتحقیقات انجام شده بیشتر عوامل طبیعی را برای سنجش قابلیتهای کشاورزی در نظر گرفته اند،در این تحقیق سعی بر سنجش قابلیتهای کشاورزی با دو مدل اکولوژیکی که عبارت است از: سنجش قابلیتهای کشاورزی فقط با معیار های طبیعی ومدل مبتنی برآمایش سرزمین که یک دید جامع تر دارد وعلاوه بر معیارهای طبیعی، معیار های انسانی را نیز در نظر میگیرد.روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای ومراجعه به موسسات مختلف میباشد، ازنظر ماهیت کاربردی، روش از نظر هدف توصیفی- تحلیلی: پتانسیل کشاورزی استان ک.ب براساس معیار های مدل مخدوم ،عوامل طبیعی همچون: شیب ،جهت ،میزان آب، باران، اقلیم،عمق، بافت، حاصلخیزی، زهکشی خاک بااستفاده ازمدل توان اکولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفته ودر مرحله بعد قابلیت کشاورزی استان ک.ب، براساس مدل آمایش سرزمین: معیارهای طبیعی: درصد شیب، جهت شیب، خاک(عمق، بافت، حاصلخیزی، فرسایش، زهکشی )، میزان آب، باران و آب وهوا و معیارهای انسانی: راههای دسترسی، جمعیت، بیکاری، فقر، و مناطق روستایی بعد از ارزیابی معیارها توسط بیست متخصص در این زمینه، معیارها بعد از صحت سنجی در محیط (SPSS) ومیانگینگیری با استفاده از AHP))وزندهی شده. ودر محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با هم ترکیب شده. بااستفاده ازنرم افزار اردس وباتطبیق دادن نقشه های ساخته شده بادر نظر گرفتن وضع موجود، مشاهدات میدانی وگوگل ارث، نتایج حاکی از این است که سنجش قابلیتهای کشاورزی استان ک.ب براساس مدل آمایش سرزمین ( که عدد 87.62با توجه به 400نقطه ای که مشخص شده بدست آمده ) به نتایج واقع بینانه تری نسبت به مدل اکولوژیکی ( که عدد73.58با توجه به 400نقطه ای که مشخص شده بدست آمده )منجر میشود.
عوامل اجتماعی و روانشناختی اثرگذار بر بکارگیری عملیات مناسب کشاورزی توسط روستاییان شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
115 - 136
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث حفظ محیط زیست، یکی از چالش های مهم بشر می باشد و تولید محصولات کشاورزی سالم همراه با رعایت استانداردهای جهانی همگام با حفظ محیط زیست در دستیابی به پایداری و کشاورزی پایدار مورد توجه قرار گرفته است. در راستای این مهم پژوهش حاضر با هدف کلی شناسایی عوامل تاثیرگذار بر بکارگیری عملیات مناسب کشاورزی در میان کشاورزان شهرستان خرم آباد انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کشاورزان شهرستان خرم آباد بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 380 نفر از کشاورزان در مناطق روستایی با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب برای مطالعه شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزارهای SPSS و Smart Pls انجام شد. در این پژوهش از مدل اعتقاد سلامت به عنوان چارچوب نظری تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مورد استفاده در این زمینه بسیار کارآمد بوده و قادر است 62 درصد از واریانس عملیات مناسب کشاورزی را تبیین نماید. نتایج بیانگر اثر معنی دار متغیرهای حساسیت و شدت درک شده، منافع و موانع درک شده، خودکارآمدی و راهنمای عمل بر بکارگیری عملیات مناسب کشاورزی دارد. نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گذارن عالی حوزه محیط زیست جهت حفظ محیط طبیعی و ترویج محصولات سالم در جامعه کمک شایایی نماید.
Evaluation of the Effectiveness and Efficiency of the Agricultural Insurance Fund in the Development of Rural areas of Shiraz County(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
79 - 94
حوزههای تخصصی:
Purpose- The agricultural insurance fund plays a crucial role in rural areas and agricultural sector. Evaluating the performance of this fund can better identify its effectiveness and challenges. This study aims to evaluate the effectiveness and efficiency of the agricultural insurance fund in the development of rural areas in Shiraz County.Design/methodology/approach- This descriptive-analytical research is based on data collection through a survey. The data collection tool was a researcher-made questionnaire. The validity of the questionnaire was confirmed by experts, and its reliability was verified with a Cronbach’s alpha coefficient greater than 0.70. The statistical population consisted of rural residents totaling 55323 individuals. Based on Cochran’s formula, the sample size was determined to be 382 individuals.Findings- The test results, at a significance level less than 0.05, indicated that the Agricultural Insurance Fund had poor efficiency in rural development from the perspective of rural residents. The average test result of 2.404 also confirms this finding. Despite its poor performance, the fund’s highest effectiveness and efficiency were related to promoting social justice with an average score of 2.609. Furthermore, analysis of variance showed no significant difference between rural areas regarding the performance status of the Agricultural Insurance fund at a level greater than 0.05 but equal to 0.774. It is also predicted that the Agricultural Insurance Fund may have an impact on the situation of rural areas. According to the regression results, support for the expansion of greenhouse cultivation with a beta value of 0.349 has been the most important factor in the effectiveness of the fund.Research limitations/implications- challenges related to data collection access and significant costs complicated this research endeavor. To mitigate these negative impacts, villages with larger populations were prioritized for inclusion.Practical implications- Sustainable rural development in agriculture hinges on various forms of managerial support from entities like the Agricultural Insurance Fund. Dynamism in this area can expedite development.Originality/value- Despite being relatively overlooked, evaluating the performance of Agricultural Insurance Funds can highlight positive aspects for managers and specialists due to their importance. The villages within the research scope also provide value and authenticity to this study.
تحلیل قانونمندی های حاکم بر فرآیند شکل گیری و گسترش اسکان غیر رسمی در محدوده های روستایی واقع در حریم کلان شهرها، مطالعه موردی: روستاهای حریم کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
87 - 107
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر روند جمعیت پذیری سکونتگاه های انسانی واقع در فضای حریم کلان شهرهای کشور، تأثیرپذیری فراوانی از فرآیندها و روندهای حاکم بر کلان شهرها داشته اند. در این میان اسکان جمعیت در نقاط روستایی واقع در این فضا در اشکال مختلف، از جمله به صورت سکونتگاه های غیررسمی و محدوده های فقیرنشین از چالش های عمده ای است که در این عرصه ها رخ داده است. این موضوع به سبب ماهیت پدیده، شیوه ساماندهی و مدیریت و بسیاری ابعاد دیگر و نو بودن برای مدیریت های محلی و روستایی و عدم تجربه لازم در این زمینه، نیازمند توجه در سطوح مختلف پژوهشی، حقوقی - قانونی، سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریتی– اجرایی می باشد. هدف از این پژوهش، تحلیل قانونمندی های حاکم از جمله واکاوی ابعاد، مؤلفه ها و عوامل مختلف نهادی، اقتصادی و مکانی بر فرآیند شکل گیری و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در محدوده روستاهای واقع در حریم کلان شهرها با تأکید بر شهر تهران است. روش شناسی پژوهش کیفی بوده که با استفاده از تکنیک های پژوهشی مختلف از جمله تحلیل محتوا، کدگذاری و طبقه بندی بر روی 26 مصاحبه انجام شده در نرم افزار MAXQDA تا رسیدن به مرحله اشباع نظری نسبت به مقوله بندی نظرات اقدام شد. بر اساس یافته های پژوهش 39 مقوله اصلی در قالب 5 مضمون شامل؛ «دافعه ها و جاذبه های جغرافیایی- محیطی- زیستی»، «انگیزه ها و محرک های اجتماعی- اقتصادی»، «فقدان و عدم اجرای طرح ها و برنامه ها»، «خلأ و ناکارآمدی قوانین، ضوابط و مقررات» و «ناتوانی و ضعف ساختارهای مدیریتی- اجرایی» به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در محدوده روستاهای واقع در حریم کلان شهر تهران شناسایی و مورد تأکید قرار گرفتند.
تحلیل سکونتگاه های غیررسمی با تأکید بر امنیت (نمونه موردی: شهر خرم آباد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
84 - 100
حوزههای تخصصی:
از زمینه های ناپایداری توسعه شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه، سکونتگاههای غیررسمی می باشد که به علت عدم توانایی سیاستهای شهری برای حل و فصل مشکلات مسکن اقشار آسیب پذیر جامعه و کنترل مهاجرتها شکل گرفته است. سکونتگاههای غیررسمی با تجمعی از اقشار کم درآمد و غالباً با مشاغل غیررسمی و شیوهای از شهرنشینی ناپایدار همراه اند و به دلیل برخورداری از شرایط انزوا زمینه ساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی به شمار می روند. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی – توسعه ای و از نظر روش توصیفی - اکتشافی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، از نوع تحقیقات میدانی و پیمایشی قلمداد می شود، همچنین برای گردآوری داده ها از پرسشنامه (با طیف لیکرت به صورت باز و بسته) استفاده شده است. در این پژوهش محلات 11 گانه اسکان غیر رسمی شهر خرم آباد با تاکید بر گسترش فقر توسط آزمون های آماری با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش بر اساس فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شد که اطلاعات از طریق پرسشنامه بدست آمد. نتایج حاکی از آن است که با توجه به بررسی های به عمل آمده و آزمون های آماری انجام شده (آماره آزمون T – TEST، آماره آزمون F و TUKEY) و نتایج به دست آمده، می توان گفت که تفاوت معناداری بین محله های مورد مطالعه به لحاظ وضعیت امنیت وجود داشته و محله های مورد مطالعه به لحاظ سطح امنیت در وضعیت مناسب و مطلوبی بسر نمی برند. محله فلک الدین و دره گرم شرقی دارای کمترین امنیت و گل سفید و اسدآبادی دارای بیشترین امنیت هستند.
ارائه الگویی برای کاربست شهرسازی وکالتی جهت توسعه پایدار شهرهای کوچک نمونه موردی : شهرهای کوچک شمال استان همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بر آن است تا با روشن ساختن ظرفیت های شهرسازی وکالتی در توسعه پایدارشهرهای کوچک، به پی یافتن پاسخ این پرسش بپردازد که مؤلفه های شهرسازی وکالتی در توسعه پایدار شهرهای کوچک کدامند؟ تا برای ارائه راهکارهای اجرایی بهره ببرد. پژوهش حاضر جزء پژوهش های کاربردی و اکتشافی – تبیینی با روش ترکیبی(کیفی-کمی) است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان شامل اساتید دانشگاهی و مسئولان اجرایی شهرهای کوچک شمال استان همدان و با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی و تاکتیک تحلیل محتوای مصاحبه(تحلیل تم) و نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA 2020 و نرم افزار iMindMap 9 مؤلفه های شهرسازی وکالتی در شهرهای کوچک و نمودار شبکه مضامین ارائه شد. در بخش کمی تحقیق توصیفی و از نوع زمینه یابی است و جهت سنجش نسبت روایی محتوایی و انجام مراحل تکنیک دلفی از آزمون های T تک نمونه ای و ضریب کندال تحت نرم افزار کمی SPSS نسخه 26 استفاده شد و جهت سنجش مطلوبیت برازش الگوی کمی پژوهش از روش تحلیل عاملی تأییدی به کمک آزمون های روایی همگن بودن، روایی همگرا و واگرا و آزمون پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ تحت نرم افزار PLS نسخه 3 انجام شد. نمونه آماری بر مبنای اشباع نظری و تئوریکی بر اساس کدهای استخراجی از مصاحبه با پنل خبرگان و 384 نفر از شهروندان و شهرهای کوچک شمال استان همدان که شامل شهرهای کبودرآهنگ، رزن و دمق انتخاب شد. در پژوهش انجام شده شهرسازی وکالتی با 7 مولفه مالی، مسئولیت پذیری، مشارکتی، توانمندسازی، عدالت، تصمیم سازی و آموزشی معرفی شدند. در بین ابعاد شهرسازی وکالتی، بیشترین میانگین با مقدار 65/3 مربوط به ابعاد مسئولیت پذیری و آموزشی بوده و کمترین میانگین با مقدار 42/3، مربوط به بعد تصمیم سازی بود که در بین نظر عموم مردم با نخبگان و مسئولین تفاوت معنی داری در مولفه های موثر شهرسازی وکالتی، وجود نداشت. باتوجه به نتایج به دست آمده الگوی شهرسازی وکالتی در توسعه پایدار شهرهای کوچک از برازش مطلوبی برخوردار بودند تا با استفاده از این الگوها راهکارهای اجرایی برای کاربست شهرسازی وکالتی جهت توسعه پایدار شهرهای کوچک ارائه شود.
تحلیل پیچیدگی ها و ابهامات چیستی مفهوم شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، مفهوم شهر هوشمند در پاسخ به مسائل و چالش های شهری در گفتمان شهرسازی بسیار رایج و پرطرفدار گردیده است. بااین حال ابهامات و پیچیدگی هایی درباره تعریف مفهوم شهر هوشمند وجود داشته و شهر هوشمند حاوی مفاهیم و معناهای مختلفی برای فعالین حوزه شهری ازجمله متخصصین، سیاست گذاران و سایر کنشگران مؤثر در هدایت و کنترل شهر است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال روشنگری و کاهش ابهامات و پیچیدگی های مفهوم شهر هوشمند بوده است. به نحوی که سعی نموده معناها و مفاهیم اصلی رایج برای مفهوم شهر هوشمند را استخراج و تحلیل نماید. پاسخگویی به هدف پژوهش با تکیه بر روش کیفی و فراترکیب (فرا تحلیل) پژوهش های معتبر نگاشته شده در موضوع شهر هوشمند (68 مقاله منتخب) که عمدتاً در یک دهه اخیر انجام شدند، صورت پذیرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که اصلیترین مفاهیم شهر هوشمند که نیروی محرکه اصلی شهر هوشمند نیز به حساب می آیند، استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در کنار سرمایه انسانی و اجتماعی است که وظیفه جلو بردن برنامه های یک شهر هوشمند را بر عهده دارند. علاوه بر آن، اینگونه نیروی های محرکه هستند که موجب ایجاد سایر مفاهیم اصلی شهر هوشمند مثل نوآوری و خلاقیت، افزایش کارآیی و کارآمدی نظام شهری می شوند. وضعیت کنونی مفهومی شهر هوشمند که با افزایش نگاه انسان محورانه و پیوند بیش تر آن با مفاهیمی همچون کل نگری، پایداری و انعطاف پذیری همراه است، ضمن کلان تر و جامع تر نمودن این مفهوم، قابلیت سنجش هوشمند بودن یک شهر را سخت تر و پیچیده تر نموده است.
واکاوی نقش مکان های سوم شهری در کیفیت محیطی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۹
187 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی نقش مکان های سوم شهری در کیفیت محیطی شهر اهواز است. این پژوهش با رویکردی کمَی، به روش پیمایشی و متکی بر مطالعات کتابخانه ای- اسنادی در سال 1402 در شهر اهواز انجام شد. جامعه آماری کلیه شهروندان اهوازی (885000 نفر) در سال 1395 می باشند که به وسیله فرمول کوکران تعداد 390 نفر به عنوان حجم نمونه و به صورت تصادفی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های ANOVA، تحلیل رگرسیون، T تک نمونه ای، تحلیل مسیر و... استفاده شد. یافته ها نشان می دهد، تمامی 10 شاخص بررسی شده بالاتر از میانگین مبنا (3) بودند. همچنین در مدل رگرسیونی مشخص شد، متغیرهای پیش بین حدود (741/0= R2) از واریانس متغیر ملاک (کیفیت محیط) را تبیین می کنند؛ و منطقه 6 (میانگین 08/4) برتری بیشتری نسبت به سایر مناطق 8 گانه اهواز ازلحاظ کیفیت محیطی داشت. نتایج نشان داد؛ کیفیت محیط و میزان رضایت شهروندان اهوازی از مکان های سوم شهری با توجه به فرهنگ بومی ساکنین این شهر، ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت مکان های سوم این شهر (با بار عاملی 722/0) دارد.
مقایسه و تحلیل شاخص های فقر مسکن شهری با توجه به توزیع جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر بیجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
131 - 153
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک عنصر تعیین کننده در سازمان اجتماعی فضا، در شکل گیری هویت فردی، روابط اجتماعی و اهداف جمعی افراد نقش موثری دارد. امروزه شهرهای ایران با فقر مسکن درابعاد اقتصادی، کالبدی و اجتماعی روبرو هستند که هریک از این ابعاد نیز دارای شاخص های متفاوتی با هم می باشند. در مناطقی که گروه های کم درآمد و اقشار آسیب پذیر جامعه ساکن هستند وضعیت نامناسب است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می باشد. جهت تنظیم مبانی نظری منابع اسنادی مورد مطالعه قرار گرفت و داده های خام پژوهش از بلوک های آماری شهر بیجار در دو سال 1385 و 1395 مرکز آمار ایران استخراج شده است. با روش تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS برای دوره 1385، ده شاخص به 2 عامل و برای دوره 1395، شش شاخص به دو عامل تقسیم شده اند. همچنین با تولید نقشه پهنه بندی از طریق GIS مشخص شد که که پهنه های فقر مسکن در دوره 1385 در قسمت های مرکزی محله بلوار، قسمت جنوب غربی محله بادامستان و فرحی و قسمت جنوبی شهر محله سراب را شامل می شود و در دوره 1395 در بیشتر نواحی شهر از جمله: محله الماسیه، قسمت شرقی محله یارمجه و جنوب شرقی ریگ سیاه را شامل می شود. در مقابل پهنه های رفاه مسکن در سال 1385 قسمت های شرقی محله یارمجه، شمال شرقی محله تخت سفلی و تخت علیا، قسمت غربی محله مهدیه و شمال غربی محله حلوایی را شامل می شود و در سال 1395 که در قسمت های شمال شرقی محله تخت سفلی و تخت علیا و شمال غربی محله حلوایی مشاهده می شود. با توجه به درصد تغییرات طی 10 سال می توان نتیجه گرفت که وضعیت مسکن بهبود نیافته است.
تأثیر حکمروایی خوب شهری در ارتقاء خدمات رسانی به سکونتگاه های غیر رسمی نمونه موردی (محله شهید رجائی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
177 - 197
حوزههای تخصصی:
یکی از وظایف مدیران شهری تأمین خدمات مورد نیاز شهروندان در سطح شهر و ارتقاء این خدمات در مناطق مختلف شهری است. از جمله مناطق شهری که دارای کمترین امکانات رفاهی و خدماتی هستند ،مناطق حاشیه نشین شهرها می باشند. یکی از رویکردهای اخیر در زمینه مدیریت شهری که رفاه عموم شهروندان را در نظر دارد ، حکمروایی خوب شهری می باشد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارائه راهکارهایی برای ارتقاء خدمات در بخش تجهیزات شهری (مراکز پلیس و ایستگاه های آتش نشانی) بر اساس حکمروایی خوب شهری در محله شهید رجائی مشهد است. روش اصلی پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه آماری شهروندان محله شهید رجائی مشهد می باشند. که حجم نمونه بر اساس بلوک های آماری سال 1395 و فرمول کوکران 384 نفر تعیین گردید. از بین شاخص های حکمروایی خوب شهری 6 شاخص (مشارکت، قانون مندی، جهت گیری توافقی، بینش راهبردی، تمرکز زدایی، عدالت) به عنوان متغیر مستقل و خدمات تجهیزات شهری (مراکز پلیس و ایستگاه های آتش نشانی) به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخت گردآوری شد. برای محاسبات آماری و تحلیل داده های پژوهش، از نرم افزار Smart PLS استفاده شد و اطلاعات پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاخص های جهت گیری توافقی و بینش راهبردی و مشارکت به ترتیب بیشترین اثر را بر ارتقاء خدمات در بخش تجهیزات شهری (مراکز پلیس و ایستگاه های آتش نشانی) در سطح محله شهید رجائی مشهد دارند.
Effects of Motivating, Job Performance and Job Satisfaction Factors on the Development of the Handicraft Khamak Dozi (Baluchi) Afghan Rural Women(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
55 - 68
حوزههای تخصصی:
Purpose- Undoubtedly, the correct performance of any activity and the successful performance of any role in the field of handicrafts depends on the interest and motivation of the workers to get familiar with its skills and methods and to use the special methods of that technique in the production of products. Baghlan province which is located in the northeast of Afghanistan, about 50% of the population of this province is women, and recently, most of the rural women of this province have turned to the handicraft industry of Balochi to improve their income. Therefore, this study was conducted to investigate the production status of the handicraft industry of Balochi women and the role of motivating factors of job performance and job satisfaction on the development of the handicraft industry of Balochi.Design/methodology/approach- The main research tool was a questionnaire the validity of which was confirmed by the lecturers of the agricultural extension and economics and the department of sociology of Baghlan university, and Cronbach's alpha confirmed its reliability. The statistical population was all the rural women working in the handicraft industry of Baghlan province, which was selected by purposive sampling (192) samples.Finding- Results showed that all three independent variables, motivational factors, job performance and job satisfaction have a positive and significant effect on the development of the handicraft industry of Balochi women, and explained 59% of the changes in the dependent variable. So, with confidence, it can be said that increasing motivation, job performance and job satisfaction lead to the development of the needlework industry among rural women.Originality/value– The results of this study, especially concerning due to the lack of sufficient and appropriate empirical literature in Afghanistan, can play a major role in providing correct insight to the rural development officials, job creation and poverty reduction in Afghanistan.
واکاویِ ابعاد شهروند بیوفیلیک و ارزیابی آن در جامعه شهری؛ پیش درآمدی بر برنامه ریزی شهری طبیعت محور، مطالعه موردی: شهر خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری بیوفیلیک، یکی از راهبردهای مؤثر در بهبود کیفیت زندگی شهری است. اهمیت مشارکت شهروندان در تحقق پذیری طرح ها موجب شده است تا در انجام این پژوهش به بررسی نقش عوامل پنج گانه (ویژگی های جمعیتی، رفتار و فعالیت های بیوفیلیک، نگرش و آگاهی بیوفیلیک، زیرساخت ها و شرایط بیوفیلیک، سازمان ها، نهادها و مؤسسات بیوفیلیک) بر تبیین الگوی شهروند بیوفیلیک پرداخته شود. پژوهش حاضر به صورت توصیفی - تحلیلی است که اطلاعات موردنیاز از طریق مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار Amos Graphic و روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفته است. وجه تمایز این پژوهش با مطالعات گذشته، بررسی تأثیرات متقابل ویژگی های جمعیت، زیرساخت ها و نگرش شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک است. محدوده موردمطالعه، شهر خواف و جامعه آماری تعداد 180 نفر از شهروندان آن شهر است. شهر خواف با دارابودن شرایط اقلیمی گرم و خشک، با مشکل کمبود آب و ازبین رفتن پوشش گیاهی روبرو است. تحلیل پرسش نامه ها بیانگر آن بود که شهروندان نسبت به معیارهای شهروند بیوفیلیک بازخورد مطلوبی داشته اند. توسعه زیرساخت های سبز شهری نظیر پارک ها و بوستان ها نیز می تواند موجب افزایش تمایل شهروندان به مشارکت در امور شهری شود. از سوی دیگر مشخص شد، مؤلفه «ویژگی های جمعیتی» نظیر سن، شرایط اقتصادی، میزان تحصیلات و جایگاه اجتماعی بر فعالیت های بیوفیلیکی و نگرش و آگاهی بیوفیلیکی اثرگذار است؛ مؤلفه های «زیرساخت های بیوفیلیک» و «نهادها و سازمان های بیوفیلیک» بر دو مؤلفه «فعالیت های بیوفیلیک» و «آگاهی و نگرش بیوفیلیک» اثرگذار است. در پایان می توان اذعان داشت که باتوجه به بازخورد مطلوب شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک و ابعاد آن، به نظر می رسد که در صورت اجرایی شدن چنین برنامه ریزی طبیعت محوری در سطح شهر، می توان شاهد نمایان شدن اثرات مثبت و زدودن شهر از مشکلات و معضلات ناشی از نبود چنین ایده ای بود.
تحلیل توسعه SMEها در فرآیند تحول نوآوری روستایی: رهیافتی بر گذار از بحران اقتصادی (مورد مطالعه: شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با شکل گیری مفهوم عمیق فرآیند کارآفرینی در گذر زمان و تحول در فهم چگونگی گذار از بحران های اقتصادی در کشورهای در حال رشد، توجه به توسعه SMEها مورد توجه اندیشمندان توسعه قرار گرفت. بحران اقتصادی در فضاهای جغرافیایی کنش ها و واکنش هایی مختلفی را به همراه دارد. اگر قرار است اقتصاد در نواحی مختلف تصویری از موفقیت را تداعی کند توجه به اقتصاد اجتماعی و ایجاد محیط های رقابتی از طریق توسعه کسب و کارهای کوچک مکانی در جوامع محلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، پژوهش حاضر به شیوه کمی و با هدف "تحلیل توسعه SMEها در ایران در فرآیند تحول نوآوری روستایی" بدنبال رهیافتی بر گذار از بحران اقتصادی و درک معنایی از واقعیت های موجود کسب و کار در جوامع محلی است که می تواند زمینه ساز نوآوری و کارآفرینی گردد. روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را 52 نفر از صاحبان SMEها واقع در دهستان های میان دربند، پشت دربند و بالا دربند شهرستان کرمانشاه تشکیل می دهند که بیشترین میزان از بین رفتن شرکت های جدید را در 15 سال اخیر تجربه کرده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS20 و برای ترسیم نقشه ها از ArcGIS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که میزان اثرات متغیرهای توسعه SMEها در فرآیند تحول نوآوری روستایی بر پذیرش یا رد کارآفرینی در شبکه پویای روستانشینی 371/72 درصد بوده که در عامل های تمایل های سیاسی فضا (321/19درصد)، نیروهای دانش بنیان سر ریز فن آوری (32/15درصد)، عامل رقابت پذیری و بهبودیاب اقتصادی (12/11درصد)، نیروی خواسته ها و تعامل های اجتماعی فضا (48/10درصد)، تحولات جمعیتی و تولیدی فضا (08/10درصد) و حمایت های نهادی و محیطی فضا (05/6 درصد)) نمود پیدا کرده است. نتیجه گیری: توسعه کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط منجر شده است که دو دهستان بالادربند و میان دربند به مکان مرکزی تبدیل شده است. به طوری که پیامدهای فضایی کارآفرینی در بیشتر نقاط آن قابل رؤیت است. این دو دهستان می توانند قابلیت انتشار نوآوری و سر ریز دانش به دیگر دهستان های پیرامون دورتر از مرکز شهرستان را دارا باشند.
توسعه اجتماعی روستایی با تمرکز بر نقش زنان کارآفرین (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان صومعه سرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کارآفرینی روستایی، مفهومی است که تاکنون از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. باور بر این است که به عنوان راهبردی کارآمد برای توسعه اجتماعی روستا ضرورت دارد. کارآفرینی زنان در روستا پدیده ای چند بُعدی وتحت تأثیر عوامل مختلف است. در جامعه امروز ایران، زنان نقش قابل توجه ودر حال گسترشی در زمینه کسب کارها ایفا می کنند. روش پژوهش: پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش زنان کارآفرین در توسعه اجتماعی روستاهای شهرستان صومعه سرا انجام شد. روش پژوهش کاربردی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS ومدل های تلفیقی (FARAS+FCOPRAS) ومدل فازی WASTPAS، استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، بین توسعه اجتماعی روستاهای شهرستان صومعه سرا و زنان کارآفرین ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین شاخص های اجتماعی، به ترتیب شاخص مشارکت اجتماعی با مقدار امتیاز 44/71، بهبود کیفیت زندگی با مقدار امتیاز 31/71، تحول جمعیتی روستا با مقدار امتیاز 20/71، آموزش وآگاهی با مقدار امتیاز 15/71، تقویت ارتباط واعتماد اجتماعی با مقدار امتیاز 11/71، بیشترین وکمترین میزان تأثیرپذیری را از نقش زنان کارآفرین در روستاهای شهرستان صومعه سرا به خود اختصاص داده اند. در ادامه یافته های پژوهش نشان داد، به ترتیب بخش های مرکزی با مقدار وزن 891/3، بخش تولم با مقدار وزن 775/3، بخش میرزا کوچک با مقدار وزن 678/3، بیشترین وکمترین میزان توسعه اجتماعی را با تاکید بر نقش زنان کارآفرین به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: بر این اساس، با توجه به نتایج پژوهش، زنان کارآفرین روستایی به عنوان نیروهای خلاق، نوآور و متفکر در زمینه فعالیتی خود توانسته اند، تحولی در توسعه اجتماعی مناطق روستایی شهرستان صومعه سرا ایجاد کنند و به پویایی روستاهای این شهرستان کمک نمایند.
ارزیابی اثرات اجرای طرح های هادی روستایی در نواحی روستایی جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین هدف ارزیابی طرح هادی فراهم ساختن ابزار مدیریت لازم برای نظارت، کنترل، جهت دهی و بهبود کارایی آن هاست که بر اساس آن بتوان تجدید حیات و هدایت روستا را به لحاظ ابعاد اجتماعی-اقتصادی و کالبدی فراهم آورد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اثرات اجرای طرح های هادی بر روستاهای جنوب شرقی ایران است که به عنوان نمونه بخش مرکزی شهرستان زاهدان انتخاب شد. داده ها به دو صورت اسنادی و میدانی گرداوری شد. جامعه آماری تحقیق، پنج روستای بخش مرکزی شهرستان زاهدان که طرح هادی روستایی در آن اجراشده است که 2623 نفر می باشند که در فرمول کوکران، تعداد نمونه ها 335 به دست آمد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T-test تک نمونه ای و کروسکال والیس بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد اثرات اجرای طرح هادی با میانگین 52/2 در همه ابعاد، در روستاهای منطقه؛ پایین تر از حد متوسط (3) بوده است. یعنی نتایج اجرای طرح هادی روستایی در مؤلفه اقتصادی با میانگین 71/2، اجتماعی 54/2 و کالبدی 31/2 خیلی کم و پایین تر از حد متوسط می باشد. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس با آماره 101/50 نشان داد؛ اثرات اجرای طرح هادی روستایی در روستاهای موردمطالعه یکسان نیست و تفاوت معناداری با هم دارند. بیشترین اثرات اجرای طرح هادی در بین روستاهای موردمطالعه مربوط به روستایی سفیدآباد و کمترین رضایت مربوط به روستای شه مرادآباد می باشد. در نهایت مشخص شد اجرای طرح هادی تأثیر چندانی در وضعیت اقتصادی-اجتماعی و کالبدی روستاها نداشته است.
سنجش و ارزیابی تاب آوری کالبدی شهر مریوان در برابر زلزله با استفاده از مدل ترکیبی فازی (Fuzzy) و فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
69 - 82
حوزههای تخصصی:
وقوع رخدادهای طبیعی به ویژه زلزله در شهرها آسیب های جبران ناپذیری را به دنبال دارد. به طوری که برنامه ریزی برای مقابله با این چالش گذار از مدیریت بحران به تاب آوری را تجویز می کند. ازاین رو هدف از این پژوهش سنجش و ارزیابی نقاط آسیب پذیر شهر مریوان در برابر زلزله با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد که برای تحلیل داده ها از مدل فازی (Fuzzy) در نرم افزار ArcGIS و مدل فرایند تحلیل شبکه (ANP) در نرم افزار Super Decision استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان می دهد 170 هکتار از بخش های شمالی شهر (14 درصد از کل مساحت شهر) شامل محلات شماره 4،3،14،15،16،17 به دلیل شیب زیاد ، ریزدانگی بافت و عمر بالای ابنیه و 121 هکتار از بخش های شرقی شهر (10 درصد از کل مساحت شهر) شامل محلات شماره 24،25،26،27به دلیل فاصله از مراکز خدماتی و عدم تأمین دسترسی مناسب به این خدمات و نزدیکی به گسل، در کنار 181 هکتار از بافت مرکزی (16 درصد از مساحت کل شهر) شامل محلات شماره 1،2،12،13،22 با توجه به ریزدانگی و کیفیت پایین کالبدی ابنیه آن تاب آوری متوسط رو به پایینی در برابر زلزله داشته و در صورت وقوع آن به شدت آسیب پذیر خواهد بود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت وضعیت شاخص های کالبدی تاب آوری در سکونت گاه های خودانگیخته و بافت های ناکارآمد شمالی و مرکزی شهری ازلحاظ شاخص های کالبدی با 39/0 درصد و بخش های شرقی شهر شامل بافت های جدید شکل گرفته بدون برنامه ازلحاظ شاخص های فاصله و دسترسی به خدمات با 25/0 درصد به مراتب از سایر نقاط شهر تاب آوری پایین تری را در برابر زلزله دارند.
تحلیل رابطه متغیرهای زمینه ای و تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث مهاجرت و تحرک اجتماعی افراد در مقیاس اجتماعی کشور میزبان و مسائل مربوط به آن از اهمیت زیادی در برنامه ریزی شهری برخوردار است و از آن جهت مهم است که نابرابری های ساختاری جامعه بدون مطالعه تحرک اجتماعی شناخته نخواهد شد و یکی از مسائلی که مهاجران با آن مواجه هستند تحرک اجتماعی بین نسلی می باشد، هدف پژوهش حاضر ارزیابی رابطه متغیرهای زمینه ای و تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان است. روش پژوهش- توصیفی تحلیلی می باشد، حجم نمونه با استفاده از نرم افزار SAMPLE POWER با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 150 نفر نمونه از جمعیت 20 هزارنفری مهاجران افغانستانی شهر کاشان محاسبه گردید. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد بین متغیرهای زمینه ای و شاخص های تحرک بین نسلی مهاجران افغانستانی در شهر کاشان 84/0 رابطه معناداری وجود دارد. از بین متغیرهای زمینه ای عامل تحصیلات بیشترین بار عاملی را با وزن 60/0 و در میان شاخص های تحرک بین نسلی عامل سرمایه فرهنگی نهادینه شده بیشترین بار عاملی را با وزن 98/0 و عامل های سرمایه فرهنگی تجسم یافته و عینیت یافته به صورت مشترک با بار عاملی 84/0 می باشند و عامل های اعتماد اجتماعی و تقدیرگرایی نیز با بارهای عاملی 30/0 و 24/0 در مرتبه های بعدی قرارگرفته اند. بنابراین پس از تحلیل جزئی تر یافته ها مشخص گردید که جهت ارتقاء تحرک اجتماعی مهاجرین افغانستانی نقش تحصیلات و افزایش سرمایه فرهنگی می تواند موثر باشد.
نقش هوشمندسازی در مدیریت شهری با تاکید بر شهرداری منطقه یک مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در الگوی شهر هوشمند، تکنولوژیهای گوناگون برای بهبود زندگی شهروندان با هم ترکیب و استفاده می شوند. بنابراین، شهر هوشمند نه یک واقعیت، بلکه یک استراتژی در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری است، در واقع آنچه یک شهر را به سمت هوشمندی پیش می برد صرفا استفاده از ابزار الکترونیک و سیستم ارتباطاتی آن شهر نیست؛ بلکه نحوه برنامه ریزی و استفاده از این ابزار در جهت ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان یک شهر است. بنابراین این الگو به عنوان راهکاری بی-بدیل در جهت حل معضلات شهری باید مورد توجه ویژه مدیران و برنامه ریزان قرار گیرد. لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیرگذاری عوامل هوشمندسازی بر مدیریت شهری در شهرداری منطقه مشهد است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی- تحلیلی بوده و داده های آن به کمک پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل همه ساکنین منطقه یک شهرداری مشهد می باشند و با توجه به جمعیت 201373 نفری با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری بدست آمد. برای دستیابی به میزان پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته های بدست آمده بر اساس نظرات شهروندان نشان می دهد، هوشمندسازی در بُعد محیطی با ظریب 729/0، در بُعد قلمرو با ضریب 745/0، در بُعد حکمرانی با ضریب 533/0، در بُعد اقتصادی با ضریب 400/0 و در بُعد پویایی با ضریب 337/0 بر عملکرد مدیریت شهری تاثیرگذار بودند همچنین رابطه مثبت و معناداری نیز بین هوشمندسازی و مدیریت شهری بر قرار بوده است.. در نهایت مشخص شد شاخص قلمرو هوشمند بیشترین اهمیت را در بین مولفه های شش گانه تحقق شهر هوشمند در منطقه یک مشهد را داشته و تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر شاخص های هوشمندسازی بر عملکرد مدیریت شهری این منطقه داشته است. لذا مولفه ای است که از دیدگاه شهروندان دارای اهمیت بوده است.
تحلیل عوامل پیش برنده توسعه اشتغال زنان روستایی در شهرستان شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
193 - 216
حوزههای تخصصی:
توسعه اشتغال زنان روستایی به عنوان یکی از مهمترین راهبردهای توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و ارتقای رفاه در جوامع روستایی در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. بااین حال، زنان روستایی در شهرستان شوشتر همچنان با چالش هایی نظیر محدودیت دسترسی به منابع مالی، آموزشی و فناوری، کمبود فرصت های شغلی پایدار و ضعف در حمایت های نهادی و زیرساختی مواجه هستند. این موانع نه تنها باعث کاهش مشارکت اقتصادی زنان شده، بلکه توسعه پایدار روستایی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. بر این اساس، شناسایی و تحلیل عوامل پیش برنده اشتغال زنان در منطقه می تواند به طراحی سیاست ها و برنامه های کارآمد برای بهبود شرایط اشتغال و توانمندسازی آنان کمک کند. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش، توصیفی - تحلیلی است که رویکرد حاکم بر آن، کمی و کیفی است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مدل از شاخص های برازش مناسب برخوردار است و بر همین اساس مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر، عوامل پیش برنده شناسایی شده در پژوهش بر اشتغال زنان روستایی تأثیر معناداری دارند و مدل تأیید شده نیز بیانگر این امر است. در این میان، عوامل نهادی نسبت به سایر عوامل تأثیر بیشتری دارد. پس ازآن، به ترتیب عوامل فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و محیطی در رتبه های بعد قرار دارند.