فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
57 - 72
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مصرف زیاد سوخت های فسیلی و پیامدهای ناشی از آن، شهرها را با مشکلاتی مواجه کرده است. یکی از راهکارهایی که در این زمینه ارائه شده، طراحی اقلیمی ساختمان ها است. چنانچه ساختمان ها مطابق با عوامل اقلیمی احداث شوند، نیاز به مصرف سوخت های فسیلی به حداقل خواهد رسید. بنابراین ساختمان ها باید به گونه ای طراحی شوند که در دوره سرد سال بیشترین و در دوره گرم، حداقل انرژی را دریافت کنند. در همین راستا پژوهش حاضر باهدف بهینه سازی استقرار ساختمان ها بر اساس انرژی تابشی و جهت باد، در 4 ناحیه مجتمع های مسکونی مسکن مهر شهر رشت انتخاب شد. بدین منظور حداقل سایه اندازی ساختمان ها نسبت به یکدیگر محاسبه گردید. همچنین با استفاده از نمودار گلباد، به تعداد دفعات وزش باد در جهت های گوناگون جغرافیایی در ماه های مختلف سال پرداخته شد. در نهایت با روش محاسباتی قانون کسینوس، به بررسی شدت تابش در 24 جهت جغرافیایی در ماه های مختلف و به تفکیک دوره های سرد و گرم سال با در نظر گرفتن 40 درصد از بازتاب نوری که در اطراف ساختمان ها به وجود می آید؛ بررسی گردیده است. با توجه به یافته های پژوهش، بهترین جهت استقرار ساختمان از نظر کسب انرژی خورشیدی، زاویه 60+، 120- درجه و بالعکس است و بعد از آن زوایای 75+، 105 - درجه و بالعکس قرار دارد. نامناسب ترین زوایا نیز در جهت، 15- و 15 درجه است. علی رغم اینکه بعضی از ساختمان های مسکن مهر شهر رشت در 4 ناحیه انتخابی، دارای جهت گیری مناسب هستند؛ اما برخی نیز دارای جهت گیری نامناسب هستند و تنها 30 درصد از ساختمان ها، حداقل فاصله بینشان تا جایی که نور خورشید به اولین پنجره در طبقه اول برسد و تهویه مطبوع اتفاق بیفتد را رعایت کردند؛ ضرورت دارد طراحان و مدیران ذی ربط، در فاز های بعدی پروژه های مسکن مهر در حال ساخت، به منظور بهینه سازی در مصرف انرژی، توجه مخصوصی به موارد بیان شده در این پژوهش داشته باشند.
تحلیل ویژگی های فردی و روان شناختی کارآفرینان نسبت به راه اندازی کسب وکار الکترونیک: مورد مطالعه استان سیستان و بلوچستان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
673 - 683
حوزههای تخصصی:
بازاریابی تعاملی در عصر اینترنت، شکلی متفاوت به خود گرفته و کاربران می توانند در قالب یک آگهی یا از طریق پست الکترونیکی یا نرم افزارهای کاربردی تعاملی به تجارت بپردازند. امروزه، نقش تجارت الکترونیک، به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی اقتصاد دیجیتال در توسعه اقتصادی کشورها محسوب شده و تأثیرگذاری آن بر اقتصاد جهان غیرقابل چشم پوشی است. طی سال های اخیر در کشور ما نیز استفاده از فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیکی در بازارها افزایش چشم گیری داشته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی و تحلیل تمایل اعضای شرکت های دانش بنیان پارک علم و فناوری استان سیستان و بلوچستان نسبت به تجارت الکترونیک انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 162 نفر از اعضای شرکت های دانش بنیان در استان سیستان و بلوچستان بود که با استفاده از فن پیمایش و روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود که روایی صوری آن توسط اساتید دانشگاه شیراز تأیید شد. به منظور پایایی پرسشنامه نیز یک مطالعه راهنما در یک نمونه 30 نفره خارج از نمونه اصلی، از اعضای شرکت های دانش بنیان پارک علم و فناوری استان فارس صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که اعضای شرکت های دانش بنیان، تمایل و نگرش مثبتی نسبت به شیوه تجارت الکترونیک دارند. از سوی دیگر همجنین، سواد افراد نسبت به رایانه و اینترنت در وضعیت مطلوبی قرار دارد. لذا، بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود تا دوره هایی کاربردی به منظور ارتقای سطح آگاهی صاحبان کسب وکار از قوانین تدوین شده مربوط به تجارت الکترونیک برگزار شود. همچنین، با افزایش امنیت و حفظ حریم خصوصی، کارآفرینان صاحب ایده، تمایل بیشتری نسبت به راه اندازی کسب وکار الکترونیک خواهند داشت.
سنجش رابطه بین دسترسی به فضاهای عمومی و سلامت روان سالمندان (مطالعه موردی: محلات منطقه 4 شهر رشت)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
239 - 267
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، جمعیت سالمند در سراسر جهان در حال افزایش است و توجه به نیازهای این گروه از جامعه ضروری می باشد. یکی از نیازهای اساسی افراد سالمند، دسترسی به فضاهای عمومی است که تأثیر بسزایی بر سلامت جسمی و روانی آنان دارد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف سنجش رابطه بین دسترسی به فضاهای عمومی و سلامت عمومی(جسمی و روانی) سالمندان در سطح محلات منطقه 4 شهر رشت به انجام رسید. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی، از نظر روش، توصیفی - تحلیلی و از جهت روش گردآوی داده ها، اسنادی و پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق، سالمندان ساکن در منطقه 4 شهرداری رشت انتخاب گردید. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر برآورد شد. برای ارزیابی سلامت روان سالمندان از پرسشنامه (GHQ-28) و برای سنجش دسترسی به فضاهای عمومی شهر از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0/79 بدست آمد. همچنین با بهره گیری از آمارهای توصیفی چون شاخص گرایش به مرکز(انحراف معیار و میانگین)، و آزمون-های آماری چون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به تحلیل داده ها پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان داد بین میزان اختلال در مولفه های سلامت عمومی سالمندان و میزان دسترسی به فضاهای عمومی و خدمات محلی با ضریب( 0/657-) رابطه و همبستگی معنادار و معکوس وجود دارد.
اثر تغییر اقلیم بر شرایط رویشی زیتون (مطالعه موردی: استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
281 - 260
حوزههای تخصصی:
کاهش بازدهی تولیدات باغی و زراعی، افزایش آفات و کاهش کیفیت محصولات کشاورزی و تهدید امنیت غذایی از پیامدهای تغییر اقلیم هستند. اثر گذاری تغییر اقلیم بر کشاورزی منجر به افزایش ریسک و ریسک پذیری در حوزه فعالیت های کشاورزی می شود. نتایج بررسی داده های مشاهداتی، رخداد تغییر اقلیم در استان بوشهر را تایید می نماید. آنومالی دمای سالانه استان بوشهر بیانگر افزایش فراوانی سالهای با دمای بیش از میانگین از 1996 تا 2021 است. براساس آزمونPettitts این افزایش حدودc˙ 2/1 می باشد. علاوه برآن روند افزایش معنی دار دما در سطح اطمینان 95% و مقادیر 2≥ Z رخداد تغییر اقلیم در استان بوشهر را تایید کرد. داده های برآوردی دوره آینده تداوم روند افزایشی آستانه های دمای زیتون برای دوره (2040-2021) را تایید می کند. یافته های تحقیق نشان داد با افزایش دمای حداقل در 20 سال آینده نیاز سرمایی درخت زیتون تامین نشده و فصل گلدهی بجای فروردین در اسفند رخ می دهد. همچنین پهنه های وسیع تری از استان بوشهر میانگین دمایی بیش از 26 درجه را تجربه خواهد کرد. لذا درآینده دوره توقف رشد زیتون از 90 روز به 150 روز می رسد. همچنین با افزایش فراوانی روزهای با دمای بیش از c˙ 40 سوختگی میوه بیشتر و کیفیت زیتون کمتر می شود. بنابراین مناطق نامناسب زیتون علاوه بر شهرستان عسلویه و دشتستان شهرستان های کنگان، جم، دیر و دشتی ، کوهپایه های شمال استان و بخش های از دیلم را نیز شامل می شود و قلمروهای مساعد کشت زیتون به سمت غرب استان جابجا خواهد شد.
ارزیابی پتانسیل خطر وقوع سیلاب با استفاده از روش تحلیل آماری دو متغیره (مطالعه موردی: حوضه آبریز آجی چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز آجی چای واقع در استان آذربایجان شرقی به دلیل برخورداری از شرایط خاص توپوگرافیکی مستعد وقوع سیلاب های مخرب می باشد. هدف اصلی این تحقیق تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع سیل با استفاده از روش آماری وزن شواهد (WOE) می باشد. جهت نیل به این هدف 18 پارامتر مؤثر در وقوع سیل بررسی شدند. پارامترهای مورد بررسی عبارت بودند از: ارتفاع، شیب، جهت شیب، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص حمل رسوب، شاخص قدرت آبراهه، انحنای زمین، بارش، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، فاصله از سد، فاصله از پل، فاصله از رودخانه، تراکم زهکشی، گروه های هیدرولوژیکی خاک، بافت زهکشی، ژئومورفولوژی و لیتولوژی. از مجموع 274 نقطه سیلابی، 70 درصد به عنوان دادهای آموزشی و 30 درصد به عنوان داده های اعتبار سنجی انتخاب شدند. نقشه نهایی با استفاده از ابزار Raster Calculator و حاصل ضرب وزن طبقات پارامترها در لایه های اطلاعاتی خود به دست آمد. نتایج نشان داد که بیش از 30 درصد از مساحت منطقه در پهنه های زیاد و خیلی زیاد از نظر خطر وقوع سیل قرار دارند. کلان شهر تبریز نیز به عنوان مهم ترین مرکز جمعیتی داخل حوضه به دلیل قرارگیری در مسیر رودخانه های آجی چای و مهران رود در پهنه های پرخطر قرار دارد که آسیب پذیری آن را در هنگام وقوع سیلاب های مخرب نشان می دهد. ارزیابی دقت مدل بر اساس منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) نشان داد که دقت مدل از نظر داده های آموزشی با ضریب 898/0 از عملکرد خوبی برخوردار بوده است.
مدل سازی اثرات بلندمرتبه سازی بر تغییرات محیط زیست شهری با رویکرد معادلات ساختاری (نمونه موردی: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دستیابی به توزیع تراکم مناسب و پایدار در سطح شهرها برای ارتقاء کیفیت زندگی و بهبود محیط زیست شهری از ضرورت های توسعه شهری محسوب می شود. توسعه روزافزون جمعیت شهرنشین، محدودیت منابع و لزوم بهره وری مناسب از امکانات موجود، اهمیت توجه به مقوله بلندمرتبه سازی و محیط زیست شهری در شهرها را دوچندان می کند. در همین راستا، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثرات بلندمرتبه سازی بر تغییرات محیط زیست شهری کلان شهر اهواز است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل حدود 1302000 نفر از شهروندان اهواز بوده که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران 386 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و مطالعه و بررسی شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، شامل پرسش نامه محقق ساخته ای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازه ای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی تأیید شد. تحلیل داده ها ازطریق تحلیل هم بستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که با توجه به مدل مفهومی آزمون، رابطه معناداری[1] بین شاخص های پژوهش با روند بلندمرتبه سازی شهری مشاهده شده است. (05/0>p) و شاخص های برازش مدل نیز نشان از برازندگی و تناسب داده ها با مدل مفهومی و درنتیجه، تأیید مدل است. همچنین، نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که بیشترین تأثیر بر تغییر بلندمرتبه سازی شهری بر محیط زیست شهری به ترتیب مربوط به شاخص زیست پذیری با رتبه اول، شاخص اقتصادی رتبه دوم، شاخص زیرساختی رتبه سوم، شاخص کالبدی رتبه چهارم، شاخص محیطی رتبه پنجم و درنهایت، شاخص اجتماعی رتبه آخر است. [1]. Significance
ارزیابی میزان موفقیت مشارکت اجتماعی در شهرهای جدید با استفاده از مدل AHP و GIS (مطالعه موردی؛ شهر جدید رامشار)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
473 - 497
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش شهروندان در مشارکت امور شهری بر کسی پوشیده نیست، شهروندان به عنوان کسانی که در شهر زندگی می کنند حق مشارکت در امور شهر را دارند؛ تا شهری پویا و پایدار داشته باشند؛ زیرا مردم بهتر از هر مدیر و کارشناسی از مشکلات شهر و محله خود باخبر هستند و می توانند نقش مهمی در ایجاد و توسعه یک شهر پایدار داشته باشند. در این مقاله سعی داریم به میزان موفقیت شهر جدید رامشار از مشارکت اجتماعی با استفاده از روش AHP و GISبپردازیم. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر نوع، توصیفی تحلیلی می باشد. داده های این تحقیق با استفاده از ابزار پرسشنامه به دست آمده است که نحوه پاسخگویی به سؤالات به صورت مستقیم و رودررو بوده است. جامعه آماری 3245 نفر جمعیت شهر رامشار بوده که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 344 بدست آمد است. از داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS میانگین گرفته شد سپس با مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) محاسبات آماری معیارها و زیر معیارها و در آخر وزن نهایی گزینه ها برای تصمیم گیری بهتر به دست آمد. درنهایت توزیع فضایی مشارکت اجتماعی در سطح نواحی با استفاده از نرم افزار GIS 10 بر روی نقشه نشان داده شد. از تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که در شهر رامشار، ناحیه دو از میزان مشارکت اجتماعی بالاتری برخوردار است و این امر گویای توجه بیشتر به نظر مردم در فرآیند امور اجتماعی و اداری خود در سطح جامعه می باشد و در کل این واقعیت را بیان می دارد که مشارکت اجتماعی می تواند در پیشبرد اهداف طرح های توسعه شهری و رضایتمندی شهروندان از محیط زندگی خود مؤثر باشد.
بررسی رابطه قابلیت پیاده روی در محله و سلامت ذهنی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط ساخته شده یکی از عوامل مهم تعیین کننده در میزان فعالیت جسمانی و در نتیجه سلامت فردی است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر محیط کالبدی شهر بر فعالیت جسمانی، انسجام اجتماعی، حس تعلق اجتماعی و سلامت ذهنی می پردازد. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای، 380 پرسش نامه در محله هایی از شهر رشت تکمیل شد و داده های حاصل با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار SMART PLS3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که محیط ساخته شده عامل مرتبه دومی از 5 مؤلفه ی نزدیکی به امکانات، کاهش عوامل تنش زای محیطی، کیفیت زیرساخت، دسترسی و اتصال پذیری و خطرات ترافیکی می باشد. محیط ساخته شده به طور مثبت و معناداری بر انسجام اجتماعی، حس تعلق اجتماعی و فعالیت فیزیکی تأثیر می گذارد. حس تعلق اجتماعی و فعالیت فیزیکی نیز به طور مثبت و معناداری بر سلامت ذهنی اثرگذار است. مدیریت شهری می تواند با توجه به ارتقاء مؤلفه های مذکور، قابلیت پیاده روی در محلات شهری را افزایش دهد. بهبود کیفیت محیط ساخته شده منجر به افزایش فعالیت فیزیکی، انسجام اجتماعی و حس تعلق اجتماعی خواهد شد. و در نهایت با افزایش حس تعلق اجتماعی و فعالیت فیزیکی، سلامت ذهنی شهروندان نیز ارتقاء خواهد یافت.
ارزیابی تاب آوری شهری در مقابل زلزله (مطالعه موردی: اسلام آباد غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
139 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از شناخته شده ترین و مخرب ترین سوانح طبیعی در دنیا و به خصوص در کشور ایران، زلزله می باشد. بر همین اساس مسئله ارزیابی تاب آوری شهری در مقابل خطر زلزله که در مطالعات شهری و شهرسازی یک مفهوم نسبتا جدید است، بسیار حائز اهمیت می باشد. طی دو دهه اخیر جهت ارزیابی تاب آوری شهری در مقابل خطر زلزله، روش های متعدد تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) توسعه یافته است. همچنین در سال های اخیر، تئوری منطق فازی در مطالعات مربوط به مخاطرات طبیعی مانند زلزله، کارایی زیادی داشته و به کمک آن می توان عدم قطعیت موجود در تشخیص الگوها را مدل سازی نمود و تا حد ممکن به شیوه تشخیص انسانی نزدیک شد.بر همین اساس مسئله ارزیابی تاب آوری شهری در مقابل خطر زلزله بسیار حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش که با هدف ارزیابی تاب آوری شهر اسلام آبادغرب در مقابل خطر زلزله انجام شده، از دو مدل تلفیقی ترکیب خطی وزنی (WLC) و عملگر فازی گاما (Gamma) استفاده شد. همچنین جهت وزن دهی متغیرها از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. جهت ارزیابی تاب آوری شهر اسلام آبادغرب در مقابل زلزله با استفاده از دو مدل تلفیقی ترکیب خطی وزنی و عملگر گاما با مقادیر 3/0، 5/0 و 9/0، نقشه هایی در پنج کلاس با میزان تاب آوری خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تهیه شد. از طرفی جهت ارزیابی دقت و صحت نقشه های ایجاد شده توسط مدل های مذکور از نتایج شاخص مجموع کیفیت (QS) استفاده شد. نتایج محاسبات ارزیابی دقت نشان داد که، مقدار شاخص مجموع کیفیت (QS) نقشه های تولید شده توسط عمگلرهای گامای 3/0، 5/0، 9/0 و مدل WLC به ترتیب 051/0، 052/0، 138/0 و 611/0 می باشد. با توجه به بیشتر بودن مقدار QS مدل WLC نسبت به مقدار QS عملگرهای گامای 3/0، 5/0 و 9/0، نتیجه گیری می شود که کارآمدترین و دقیق ترین مدل برای ارزیابی تاب آوری شهر اسلام آبادغرب در مقابل زلزله، مدل WLC می باشد. همچنین نقشه پهنه بندی تاب آوری تولید شده توسط مدل WLC نشان داد که نواحی غربی و جنوبی شهر اسلام آبادغرب از بیشترین میزان تاب آوری در مقابل زلزله برخوردار است و کمترین میزان تاب آوری مربوط به نواحی شرقی و شمال شرقی شهر می باشد.
عوامل مؤثر بر گرایش به رفتارهای وندالیسم شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وندالیسم به مثابه یک رفتار مخرب؛ باعث تخریب، آسیب فیزیکی و خسارات مادی به سرمایه عمومی ئ کاهش انتظام اجتماعی می شود. بر این اساس، هدف پژوهش، فراتحلیل پژوهش های مرتبط با رفتارهای وندالیسم شهری است.داده و روش: روش پژوهش با توجه به ماهیت پیماشی-کمی؛ از فراتحلیل کمی استفاده شده است. در گام اول با جستجوی کلیدواژه اصلی؛ در منابع علمی داخلی؛ 45 مقاله و آثار علمی گردآوری شد که با کنترل و ارزیابی آن, به گونه ای تعمدی از 45 مقاله(جامعه آماری)؛ 41 سند(به دلیل پیمایشی بودن و کیفیت علمی) در بازه زمانی 1372 الی 1401 به عنوان نمونه نهایی باقی ماندند. بعد استخراج متغیرهای مستقل و ضریب همبستگی و حجم نمونه آن ها؛ در نرم افزار cma2 با آزمون کوهن و فیشر ارزیابی و نتیجه آن تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان می دهد که سرمایه فرهنگی (0.281)؛ سرمایه اجتماعی (0.219)، تعلق اجتماعی (0.156)؛ پیوند اجتماعی (0.241)؛ انسجام اجتماعی (0.124) و سرمایه اقتصادی (0.136)؛ اختلاط فرهنگی (0.413)؛ تضاد طبقاتی (0.124)؛و ناهمگونی طبقاتی (0.124)؛ ناکامی اجتماعی (0.154)؛ سرکوب اجتماعی (0.233)؛و نارضایتی اجتماعی (0.293)؛ امید اجتماعی (0.163)؛ تاب آوری اجتماعی (0.200)؛کنترل رسمی (0.316) و غیررسمی (0.345)؛ هم نشینی افتراقی (0.145) و ارزش خشونت در همسالان (0.177)؛ آنومی اجتماعی – اقتصادی (0.294)؛ بی نظمی فیزیکی- اجتماعی (0.395)؛محرومیت نسبی (0.129)؛ خانواده ازهم گسیخته (0.381)؛ تبعیض اجتماعی (0.104)؛ و فشار اجتماعی (0.361)؛ منزلت اجتماعی (0.114)؛منزلت شغلی (0.318 )؛ سطح تحصیلات (0.105)؛ تعلقات مذهبی (0.204)؛ فقر فرهنگی (0.160) و سبک زندگی پرخطر (0.314) در گرایش به وندالسیم شهری تأثیر معنی داری داشته استنتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که وندالیسم در جامعه ایرانی مطابق نظریه فشار ساختاری، ناشی از ناهمگونی فرهنگی- اجتماعی، نظارت اجتماعی، سطح سرمایه، الگوی مرجع، فشار اجتماعی، بی سازمانی اجتماعی و مسائل فرهنگی است. این متغیرها،0.354 از تغییرات رفتارهای وندالیسم را تبیین کرده اند.
تاب آوری کالبدی مسکن شهری در برابر زلزله : تحلیلی از محلات و مناطق شمالی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
39 - 60
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تهران یکی از آسیب پذیرترین شهرهای جهان در برابر مخاطره زلزله است که علاوه بر قرارگیری پیرامون گسل های متعدد، با شهرنشینی سریع، تراکم بالای جمعیت و زیرساخت های ضعیف مواجه است. پژوهش حاضر، به دنبال تحلیل تاب آوری کالبدی مسکن شهری در محلات و مناطق شمالی کلان شهر تهران (مناطق 1-5 و 22) است که به طور مستقیم در مجاورت گسل شمال تهران قرار دارند. لذا، این مطالعه به لحاظ روش توصیفی – تحلیل و از نظر هدف، کاربردی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز در تحقیق نیز از دو روش کتابخانه ای و پیمایشی جمع آوری و با استفاده از مدل SWARA و نرم افزارهای Excel و ArcGIS-Pro تجزیه و تحلیل شده اند. بدین منظور، نخست با مطالعه پیشینه پژوهش 13 معیار کلیدی شناسایی و سپس با استفاده از مدل SWARA وزن دهی و ضریب اهمیت آن ها مشخص شد؛ که به ترتیب، معیارهای «نوع سازه»، «فاصله از گسل» و «دسترسی به شبکه معابر»، بالاترین اهمیت را به خود اختصاص دادند. یافته های پژوهش حاکی از وضعیت نامناسب مسکن شهری در محدوده مورد مطالعه از نظر تاب آوری کالبدی در برابر زلزله است که بیش از 60 درصد از محلات واقع در آن، از تاب آوری کم و بسیارکم برخوردارند. تنها، حدود 19 درصد از محلات شرایط مطلوبی داشته و می توانند در برابر زلزله های احتمالی مقاومت کنند. در این بررسی، به ترتیب محلات «گل ها»، «هزارسنگ» و «مرادآباد» کمترین میزان تاب آوری و محلات «تهران پارس غربی»، «حکیمیه» و «جوادیه» بیشترین درجه تاب آوری را به خود اختصاص دادند. در بین مناطق شش گانه مورد بررسی نیز منطقه یک کمترین و منطقه چهار بیشترین میزان تاب آوری در برابر زلزله را نشان دادند. نتایج تحقیق حاکی از ناپایداری و آسیب پذیری بالای محدوده مورد مطالعه است. در این میان، بخش های شمالی و غربی محدوده از تا ب آوری کمتر و در نتیجه آسیب پذیری بیشتری برخوردارند؛ و در مقابل، هرچقدر به سمت مناطق جنوب و جنوب شرقی محدوده پیش می رویم، تاب آوری کالبدی مسکن در برابر زلزله افزایش می یابد.
بررسی تأثیر تغییر الگوی کشت بر ابعاد توسعه روستایی دهستان کوت عبدالله شهرستان کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
135 - 158
حوزههای تخصصی:
مطالعات مختلفی که پیرامون توسعه پایدار روستایی انجام شده است، اهمیت تغییر الگوی کشت را در فرایند توسعه روستایی مشخص کرده و نقش آن را به عنوان یک عامل مهم در کاهش فقر خانوارهای روستایی نشان داده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین تأثیر تغییر الگوی کشت بر توسعه پایدار روستاهای دهستان کوت عبدالله شهرستان کارون تدوین شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش انجام، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کشاورزانی است که در دهستان کوت عبدالله همه یا بخشی از اراضی خود را به زیر کشت چای ترش برده اند. تعداد کشاورزان مورد نظر 152 نفر هستند. لذا با توجه به جامعه آماری کم، تمامی آن ها به عنوان حجم نمونه لحاظ شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل از شاخص های برازش مناسب برخوردار است. بر اساس نتایج، بار عاملی متغیرهای توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی- فرهنگی و توسعه زیست محیطی به ترتیب برابر 0/98، 0/94 و 0/84 است. بنابراین با توجه به اهمیت مصرف آب در کشت و کار گیاهان و مقاومت گیاه چای ترش به کم آبی، کشت این گیاه در منطقه مورد مطالعه می تواند به تحقق توسعه کمک نماید.
تحلیل تأثیر تغییر کاربری باغات و کشاورزی بر دما در مناطق شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
47 - 73
حوزههای تخصصی:
باغات واقع در محدوده شهرها را شاید بتوان مهم ترین عنصر زیست محیطی دانست که از برهمکنش مؤلفه های طبیعی و هویتی تشکیل شده و خود بازنمود مؤلفه های انسانی را بر عهده دارند. هدف این تحقیق تحلیل تغییر کاربری باغات و کشاورزی در مناطق شهر ارومیه بوده است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده بدین جهت که می تواند تصمیم گیران شهری را از آثار تخریب با غ ها آگاه ساخته تا به عنوان ارزش های زیست محیطی و هویتی حفاظت گردند. روش انجام کار توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و طرح های توسعه شهری صورت گرفته است. برای نیل به هدف تحقیق، ابتدا محدوده باغات شهر ارومیه برای دو دوره 1385 و 1398 استخراج گردیده و دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 5 و 8 استخراج شده و در نرم افزار 5.3Envi تحلیل گردیده است. سپس با استفاده از دو معیار میانگین مساحت کاربری باغات و دمای سطح زمین در دو دوره، نسبت به ارزیابی مناطق شهری مبتنی بر روش SECA اقدام شده است. نتایج بیانگر آن بوده که بیش ترین میزان تخریب باغات در منطقه 4 و بیش ترین میانگین دما در دو دوره به منطقه سه (به دلیل ارتفاع زیاد از سطح دریا) مربوط بوده است. از بررسی داده های دمایی، ارتفاع از سطح دریا و کاربری باغات و کشاورزی در سال 1385 می توان نتیجه گرفت بین میانگین دما و ارتفاع از سطح دریا رابطه مستقیمی وجود داشته، در سال 1398 می توان چنین بیان نمود که میان مساحت کاربری باغات و کشاورزی با میانگین دما رابطه معکوس وجود داشته و در مقطع زمانی 1385 و 1398 چنین نتیجه گرفته شده که لزوماً ارتباط مستقیمی بین تغییر کاربری و دما وجود ندارد و می تواند بسته به نوع و تعداد شاخص ها نتایج متفاوتی داشته باشد.
ارزیابی آسیب پذیری مناطق پیراشهری بیرجند در برابر تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
65 - 78
حوزههای تخصصی:
بافت جمعیت استان خراسان جنوبی روستایی است که در دو دهه گذشته رخداد های شدید آب و هوایی را تجربه کردند، این بخش از جمعیت به دلیل وابستگی قابل توجه به تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر هستند. کشاورزی به عنوان مهم ترین گزینه معیشتی حساس به اقلیم در مناطق روستایی استان منبع اصلی اقتصاد محلی را شکل می دهد، بنابراین این جمعیت در سال های اخیر به عنوان مهاجران زیست محیطی و اقلیمی بدنه اصلی مناطق پیراشهری را به ویژه در شهر بیرجند ایجاد کرده اند. به منظور کشف ابعاد آسیب پذیری مناطق پیراشهری از 20 شاخص کمی بیوفیزیکی،اجتماعی و اقتصادی استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل این داده ها روش تجزیه وتحلیل مؤلفه های اصلی(PCA) به کار رفت. نتایج به دست آمده این پژوهش نشان داد که شرایط اجتماعی-اقتصادی فعلی و افزایش فشار محیطی درنتیجه تعاملات بین انسان و محیط زیست عوامل اصلی آسیب پذیری در اکثر مناطق پیراشهری بیرجند می باشد که بر اساس درجه آسیب-پذیری در برابر تغییرات اقلیمی ظرفیت های متفاوتی دارا می باشند. نواحی پیراشهری واقع در غرب و جنوب غرب بیرجند از جمله چهکند، حاجی آباد، کلاته قاینی بالاترین میزان آسیب پذیری در برابر پیامدهای تغییرات اقلیمی را دارا می باشند. نتایج این پژوهش می تواند برای تصمیم گیری در خصوص انتخاب استراتژی های سازگاری با تغییرات اقلیمی در مناطق پیراشهری بیرجند بر اساس میزان آسیب پذیری این مناطق برای مدیران و برنامه ریزان کاربرد داشته باشد.
تحلیل ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی و سنجه های سیمای سرزمین مطالعه موردی: حوزه آبخیز گدارچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
165 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضع فعلی و پیش بینی وضعیت آتی کاربری اراضی در حوزه آبخیز گدارچای در استان آذربایجان غربی است، که یکی از زیرحوضه های مهم حوزه آبخیز دریاچه ارومیه است. در این پژوهش تصاویر ماهواره ای سنتینل-۲ برای سال های میلادی ۲۰۱۶ الی ۲۰۲۲ از سایت کپورنیک اتحادیه اروپا دریافت گردید. سپس روش های پیش-پردازش در محیط نرم افزارهای مختلف اعمال و تصاویر مربوطه به محیط نرم افزار eCognition ارسال شد. در ادامه از مدل زنجیره مارکوف (در محیط نرم افزار TreeSet) به منظور پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در سال های آتی استفاده گردید و درنهایت برای سنجه های سیمای سرزمین از نرم افزار Fragstats 8.2 در دو سطح سیما و کلاس محاسبه شدند. نتایج نهایی مبین این واقعیت است که تا سال ۲۰۲۸ میلادی کاربری اراضی کشاورزی 89/13 کشت دیم 14/1 محدوده های مسکونی 33/0 و عرصه های نمکی دریاچه ارومیه حدود 26 درصد افزایش خواهد داشت. هم چنین کلاس کاربری خاک در حد 26/10 و مراتع به میزان 35/5 درصد کاهش خواهند داشت. مطابق با نتایج سنجه های سیمای سرزمین بیش ترین تراکم حاشیه (ED) در سال 2016، 2022 و 2028 مربوط به مرتع با مقادیر 06/36، 58/33 و 72/26 و کم ترین مقدار آن مربوط به نمک حاشیه دریاچه 01/0، 14/0 و 45/0 محاسبه گردید. در این پژوهش، سایر سنجه های موردبررسی نشان داد که کاربری مرتع در اغلب شاخص ها بیش ترین مقدار را دارد. در سطح سیما، نتایج بررسی سنجه های سیمای سرزمین نشان داد که شاخص های مرتبط با پیوستگی لکه، روند افزایشی را طی کرده اند. این نتایج نشانگر حفظ ثبات حوزه آبخیز در برابر تغییرات است.
آینده پژوهی مؤلفه زیست محیطی در شهرهای آموزش دهنده: رهیافتی بر اساس تجارب جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
24 - 42
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، چالش های زیست محیطی، ضرورت کاهش محدودیت های زمانی و مکانی آموزش زیست محیطی در شهرها را افزایش داده است و نیاز به چارچوب های آموزشی مؤثر در این زمینه احساس می شود؛ بنابراین، تحقیق پیش رو به بررسی این سؤال پرداخته که مدل مفهومی مؤلفه زیست محیطی شهر آموزش دهنده در ایران مبتنی بر تجارب جهانی بر پایه چه معیارها و شاخص هایی است، در ادامه، پژوهش حاضر با هدف آینده پژوهی مؤلفه زیست محیطی در شهرهای آموزش دهنده مبتنی بر تجارب جهانی، به بررسی معیارها و شاخص های مؤثر در این زمینه پرداخته است. این تحقیق با فلسفه تفسیرگرایانه، رویکرد استقرایی و راهبرد کاربردی، به روش توصیفی-تحلیل محتوا و با بهره گیری از داده های ترکیبی (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری شامل 30 نفر از متخصصان شهرسازی بوده اند که به روش در دسترس انتخاب شده اند. داده ها نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی و با ابزار اسناد و مدارک و پرسشنامه خبرگان گردآوری شده است. یافته های پژوهش، مبتنی بر تحلیل محتوای 10 تجربه موفق جهانی و با استفاده از آزمون فریدمن و معادلات ساختاری، نشان داد که 6 معیار آگاهی ها، نگرش ها، سیاست ها، مهارت ها، رفتارها و تعاملات اجتماعی زیست محیطی، به ترتیب با وزن های 3.71، 3.54، 3.48، 3.45، 3.42 و 3.40، بر توسعه زیست محیطی و ابعاد آن شامل حفاظت از زیست بوم های آبی، استفاده بهینه از منابع طبیعی و انرژی ها، حفاظت از محیط زیست، توسعه سبز شهری، ارتقای سلامت و بهداشت عمومی، حفظ تنوع زیستی و مدیریت پسماند به ترتیب با 29.66، 28.11، 27.44، 23.33، 18.94، 17.36 و 6.70 واحد تأثیرگذار بوده است. نتایج آشکار کرد که اتخاذ رویکردی جامع با بهره گیری از ظرفیت شهر به عنوان بستری برای آموزش زیست محیطی، با تمرکز بر ارتقای آگاهی، مهارت، نگرش و رفتارهای زیست محیطی و همچنین تقویت تعاملات اجتماعی و اصلاح سیاست ها، می تواند زمینه آموزش محیط زیست و دستیابی به توسعه زیست محیطی را فراهم سازد.
ارزیابی نقش تغییر پوشش و کاربری زمین (LULC) بر دمای سطح زمین (LST) و تحلیل روابط LST با شاخص های NDVI، NDBI و NDLI (منطقه مورد مطالعه: شهر آببر و روستای کوهکن)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
268 - 289
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی در نتیجه رشد سریع نواحی شهری باعث افزایش دمای سطح زمین در نواحی مرکزی شهر و حومه آن می گردد. بنابراین بررسی دمای سطح زمین در تحلیل نوسانات دمایی و به حداقل رساندن تاثیرات آن، امری حیاتی می باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی (LULC) بر روی شاخص LST در منطقه آببر و روستای کوهکن با استفاده از تکنیک های ترکیبی سنجش از دور و GIS می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از سال 2013 تا 2023 زمین کشاورزی با افزایش 72/21 درصدی مواجه شده است این در حالیست که حدود 89/15 درصد از مناطق زمین بایر کاهش یافته و به کاربری زمین کشاورزی تبدیل شده است. همچنین میزان دمای سطح زمین در نواحی مرکزی شهر آببر و روستای کوهکن نسبت به نواحی زراعتی مقادیر بالایی را نشان می دهد. مقادیر LST با شاخص NDVI و NDLI رابطه عکس داشته و با پهنه های ساخته شده یا زمین های بایر دارای رابطه مستقیم می باشد. به عبارتی بین شاخص NDBI و LST همبستگی مثبت برقرار بوده و بین LST با NDVI و NDLI، همبستگی منفی مشاهده شده است. بیشترین همبستگی به میزان 75/0 بین شاخص LST و NDBI در سال 2013 مشاهده شد. کمترین همبستگی به میزان 71/0- نیز بین دو شاخص LST و NDVI در سال 2013 مشاهده شد. کمترین مقادیر R2 نیز به میزان 28/0 متعلق به دو شاخص LST و NDVI در سال 2023 بوده است.
دالان زنگزور و آینده موقعیت ژئوپلیتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی به علت قابلیت های ژئواکونومیک و موقعیت ژئوپلیتیک برای جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیت راهبردی است. از این رو، هر عمل و عاملی از سوی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای آن که منجر به تغییر جغرافیای منطقه شود، می تواند بر مزیت های ژئوپلیتیک ایران اثرگذار باشد و توازن قدرت را به ضرر آن تغییر دهد. حال این پژوهش با روش تحلیلی – توصیفی به واکاوی شکل گیری کریدور زنگزو و اثرات آن بر روی ژئوپلیتیک ایران می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، در صورت برتری آذربایجان و تحقق کریدور زنگزور، ضمن تغییر جغرافیایی و ژئوپلیتیک منطقه، پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای کشور ایران رقم خواهد زد که آینده موقعیت ژئوپلیتیک کشور را تحت تاثیر قرار داده و از مزیت های برتری ایران به نفع رقبا در منطقه و محیط بین الملل می کاهد. از سوی دیگر این منطقه می تواند عرصه ای برای حضور نیروهای فرامنطقه ای رقیب و دشمن ایران شود. و اینها می تواند ایران را از اهداف ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک اش در دستیابی به منطقه ای امن و متوازن در قفقاز جنوبی باز دارد. بنابراین، دالان زنگزور می تواند مقدمه ای برای تهدید امنیت و منافع ملی ایران باشد که کنش و تصمیم راهبردی جمهوری اسلامی ایران را در جلوگیری از بستن مرز تاریخی ایران و ارمنستان را ضروری می سازد.
بررسی و تحلیل میزان احساس تعلق مکانی و عوامل موثر بر آن در نواحی روستایی (منطقه مورد مطالعه: روستاهای دهستان شوسف، شهرستان نهبندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۸
396 - 378
حوزههای تخصصی:
احساس تعلق به مکان شاخصی است که به وسیله آن می توان میزان متمایز بودن آن مکان را برای مردم، نسبت به دیگر مکان ها سنجید. به همین منظور در تحقیق حاضر سعی شده است به بررسی و تحلیل میزان احساس تعلق به مکان در نواحی روستایی و عوامل موثر بر آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی و به لحاظ اجرا از نوع پیمایشی و به لحاظ روش جمع آوری داده ها از نوع میدانی می باشد. منطقه مورد مطالعه تحقیق دهستان شوسف از دهستان های بخش شوسف شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی می باشد. این دهستان دارای 56 روستای دارای سکنه می باشد که از این تعداد 15 روستا مبنای مطالعه میدانی قرار گرفته است. پس از گردآوری اطلاعات و تحلیل آنها براساس آزمونهای آماری، یافته ها بیانگر این است که سطح معناداری در تمامی ابعاد سه گانه ارزیابی احساس تعلق مکانی کمتر از 0.05 و میانگین بالاتر از حد ارزش میانه یعنی 3 می باشد. در بین این ابعاد، بعد تعلق هویتی با میانگین 3.89 دارای بیشترین میانگین می باشد. در متغیر عوامل موثر بر احساس تعلق مکانی نیز نتایج آزمون مقایسه میانگین بیانگر معناداری و اثر گذاری بیش از حد متوسط هر یک از ابعاد سه گانه بر احساس تعلق مکانی است. نتایج یافته های آزمون رگرسیون نشان می دهد که مقدار سطح معناداری در تمامی عوامل موثر بر حس تعلق به مکان کمتر از 0.05 می باشد که بیانگر این می باشد که این عوامل به طور مستقیم تاثیر زیادی بر میزان احساس تعلق به مکان داشته اند. از بین عوامل سه گانه متغیر محیطی-کالبدی یا خصوصیات مکان با بتای 0.556 بیشترین تاثیر را بر میزان حس تعلق به مکان داشته است.
شناسایی گستره پیدایش فروچاله ها به روش مدل سازی رابطه ای در اَلَموت، شمال استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی فروچاله ها از دید زمینریخت شناسی و آبشناسی دارای اهمیت بسزایی است. فضاهای زیرزمینی و مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، گستره هایی هستند که در آنها احتمال فروریزش مواد پوشاننده ی سازندهای انحلال پذیر و پیدایش فروچاله وجود دارد. جستجوها بر پایه نقشه مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، برای شکل گیری فروچاله ها انجام گرفت و با دخالت دادن نقش عوامل تاثیر گذار، مانند دما، بارش و تمرکز جریان سطحی آب و فشردگی خطواره های زمین شناسی، مناطق دارای توان پیدایش فروچاله ها بر فراز مناطق امید، شناسایی شدند. برای انجام این پژوهش از لایه های اطلاعاتی مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، نقشه گسل ها و خطواره های زمین شناسی، نقشه های پهنه های اقلیمی و همدمای تهیه شده توسط اداره کل هواشناسی استان، تصاویر لندست سنجنده ETM+ و نقشه تمرکز جریان سطحی آب بهره گیری شد. در این پژوهش، از روش تلفیق لایه های اطلاعاتی با بهره گیری از معیارهای تصمیم گیری، استفاده شد. برای این کار، لایه های پهنه های اقلیمی و پهنه های هم دما و لایه های فشردگی خطواره ها و تمرکز جریان، دو به دو و نتایج به دست آمده باهم قطع داده شدند. به هریک از حالتهای پیش آمده ناشی از قطع لایه های اطلاعاتی، در قالب جداول دو بعدی، متناسب با ماهیت و اثرگذاری هریک از اجزای آنها بر انحلال سنگهای کربناته، وزن متناسب اختصاص داده شد. انطباق نسبی مناطق دارای توان پیدایش فروچاله ها با برداشت های میدانی و نقشه فروچاله های محاسبه شده از طریق مدل رقومی ارتفاع، درستی یافته ها را ثابت نمود.