مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
بیابان زدایی
حوزههای تخصصی:
روستاهای ابوزیدآباد در میان تپه های ماسه ای – تابع موفقیت جغرافیایی ویزه و وحدت جغرافیایی است . وجود ماسه زارها در ایران و بویژه در ابوزید آباد می تواند موجب خود کفایی گردد . در این مقاله نظریه خوشبینان و بدبینان نسبت به تاغ کاری در ابوزید آباد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است . گرچه تاغ کاری در ابوزید آباد در آغاز موجب عدم مهاجرت روستاییان به شهرها شده است ولی در حال حاضر با افزایش جمعیت نیاز به زمین بیشتری برای کشاورزی در تاغ زارها احساس می شود . مطالعه ناغ زارها از حیث کاهش انبوهی و هرس آنها در این طرح پژوهش از درجه بالایی برخوردار است . از19 گونه تاغ در دنیا – هشت گونه آن در ایران وجود دارد که در این بین سفید تاغ از نظر خوش خوراکی از بقیه گونه ها به طور نسبتی بهتر است و سیاه تاغ نیز نسبت به شوری از خود مقاومت بیشتری نشان می دهد . تاغ قهرمان بیابانی است ( دکتر علی شریعتی )
بررسی محیط های طبیعی خاورمیانه (با تأکید بر ایران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به علت وجود خشکی فوق العاده ‘ بسیاری از گیاهان بومی یکساله ‘ دوره های حیاتی خود را در مدت کوتاهی طی میکنند ‘ که شامل چند هفته تا یک یا دو ماه می گردد ‘ به این گیاهان ‘ گیاهان موقتی گویند . در مورد گیاهان چند ساله باید گفت که خواب تابستانی نیز بهترین شیوه حیاتی آنها در مبارزه با خشکی به شمار می رود . در مجموع خاک های نواحی خشک فراوان اند ‘ ولی افق های خاک اغلب کم عمق و عاری از مواد مغذی کافی اند . با این حال در صورت جلوگیری از فرسایش و با حفاظت بیشتر از خاکهای خاورمیانه ‘ تولید گیاهی می تواند مطلوب تر شود . نیاز به برنامه های علمی – تحقیقاتی از جمله نظارت ‘ مطالعه ‘ برنامه ریزی ‘ استقرار مراکز ناحیه ای و شبکه ذخایر جهت حفاظت از گیاهان ‘ ضروری به نظر می رسد . هدف از این مطالعه ‘ نشان دادن ویژگی ها و اهمیت زیست محیطی کشورهای خاورمیانه است .
بررسی عوامل مؤثر بر بیابان زایی، پهنه بندی مناطق آسیب پذیر و پیشنهاد راهکارهای مؤثر برای کاهش پدیده بیابان زایی در منطقه خمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی و پهنه بندی بیابان زایی در منطقه نیمه خشک شهرستان خمین با به کارگیری مدل مدالوس است. ابتدا منطقه مطالعاتی به چهار واحد کاری براساس رخساره های ژئومورفولوژی تقسیم شد. براساس مدل مدالوس، معیارهای مؤثر در بیابان زایی شامل اقلیم، پوشش گیاهی، خاک، فرسایش، آب زیرزمینی و نحوه مدیریت انتخاب، شاخص های وزن دهی، میانگین هندسی شاخص ها محاسبه و نقشة هر معیار تهیه شد. از طریق تلفیق نقشه های مربوط به هر معیار، نقشه بیابان زایی منطقه به دست آمد. نتایج نشان داد 15/4 درصد در تیپ مستعد، 8/12 درصد شکننده با شدت کم، 52/19 درصد شکننده با شدت متوسط، 37/11 درصد شکننده با شدت زیاد، 1/11 درصد بحرانی با شدت کم، 33/26 درصد بحرانی با شدت متوسط و 7/14 درصد بحرانی با شدت زیاد قرار دارد. همچنین، بررسی تیپ های بیابان زایی در رابطه با کاربری های مختلف و واحدهای کاری نشان داد کاربری اراضی فاقد پوشش گیاهی، بیشتر از کاربری های دیگر، مستعد بیابان زایی است که بیشترین درصد از تیپ بحرانی با شدت زیاد در این کاربری قرار دارد و واحدهای کاری 1 و 2 بیشترین مساحت تیپ های بیابان زایی با شدت بحرانی را به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی راهبردهای مقابله با بیابان زایی با کاربرد رویکردهای تصمیم گیری چندگانه و تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
229 - 254
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی از مهم ترین مسائل بیوم های خشک و نیمه خشک در جهان است. رشد سریع جمعیت سبب تشدید اثرات منفی این پدیده شده است، به منظور کنترل و کاهش بیابان زایی ارائه راهبردهای مهم با توجه به کلّیه معیارهای موثر، امری ضروری است. این پژوهش با هدف ارائه راهبردهای بهینه به صورت نظامند در قالب یک مدل تصمیم گیری چند متغییره ارائه شده است. به این منظور در ابتدا در چارچوب روش تصمیم گیری چند شاخصه و با استفاده از مدل دلفی، ماتریس تصمیم گیری به دست آمد، سپس اولویت راهبردها از روش تحلیل عاملی مورد ارزیابی قرار گرفت. بر مبنای نتایج حاصل شده، از میان 40 راهبرد و 16 معیار بررسی شده راهبردهای توسعه و احیاء پوشش گیاهی ( 23 A) با ضریب اولویت 6122/.، تغییرالگوی آبیاری و اجرای روش های کم آب خواه ( 33 A) با ضریب اولویت 5102/0 و جلوگیری از تبدیل و تغییر نامناسب کاربری اراضی ( 18 A) با ضریب اولویت 4391/0، به ترتیب به عنوان مهم ترین راهبردهای مهم مقابله با بیابان زایی در منطقه تشخیص داده شدند.بنابراین پیشنهاد شد که در طرح های کنترل و کاهش اثرات بیابان زایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبه بندی به دست آمده، مورد توجه قرار گیرد.
فرایندها و پیامدهای بیابانزایی
منبع:
مطالعات برنامه ریزی سکونتگاه های انسانی (چشم انداز جغرافیایی) دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۹
121 - 138
آبرویل (1949) مفهوم «بیابانزایی»را برای توصیف تغییر زمین حاصلخیز به بیابان بکار برد که از فعالیت انسانی در ناحیه جنگل استوایی آفریقا ناشی شده بود. خشکسالی های پیاپی اواخر دهه 1960این معضل زیست محیطی را به یک فاجعه انسانی و جهانی تبدیل کرد.کنفرانس بیابانزایی سازمان ملل متحددر نایروبی(1977)، شروع موضوع بیابانزایی درعرصه سیاسی و مباحث جالب علمی بود. براساس تعریف کنوانسیون سازمان ملل متحد برای بیابان زدایی(1994): «بیابانزایی به معنی تخریب سرزمین در مناطق خشک ، نیمه خشک وخشک نیمه مرطوب ناشی ازعوامل مختلف از جمله تغییرات آب وهوایی وفعالیت های انسانی می باشد». مبارزه با بیابانزایی مستلزم ارتباط متقابل و مشارکت بین کاربران زمین و سازمان های طرفدار محیط زیست است تا کارکردهای «بیابان زدایی» در مقیاس وسیع را پدید آورد.
ارزیابی اثر خشکسالی هواشناسی بر عملکرد پوشش گیاهی در طرح های کنترل فرسایش با استفاده از تصاویر ماهواره لندست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
93 - 113
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق عملکرد عملیات بیابان زدایی با گونه های تاغ، اشنان، قره داغ، آتریپلکس و گیاهان یک ساله در یکی از کانون های بحرانی فرسایش بادی شمال شرق کشور در شهرستان گناباد برای شدت های مختلف خشکسالی تعیین شده با شاخص RDI در ماه های اسفند، فروردین و اردیبهشت سال های 1382 تا 1400 مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با استفاده از تصاویر ماهواره لندست و پردازش تبدیل داده ها، شاخص های گیاهی NDVI، TDVI، SAVI و EVI در هر یک از محدوده های تحت عملیات برای ماه های مورد مطالعه در نرم افزار ENVI 5.3 محاسبه شد. سپس مقادیر این شاخص ها در وضعیت های مختلف شدت خشکسالی، مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل در تمامی شاخص ها، محدوده پوشش اشنان در وضعیت خشکسالی خیلی خشک و با بیش ترین مقادیر 0/341 در شاخص EVI از وضعیت بهتری نسبت به سایر محدوده ها برخوردار بود. اما در شدت های خشکسالی متوسط و ملایم، محدوده تاغ با بیش ترین مقدار 0/456 در شاخص TDVI از وضعیت بهتری برخوردار بود. در اسفند شاخص SAVI، در فروردین شاخص TDVI و در اردیبهشت دو شاخص TDVI و EVI توانایی بهتری برای تشخیص پوشش گیاهی داشتند. بین سه وضعیت خیلی خشک، خشکی متوسط و خشکی ملایم، آزمون کروسکال - والیس نشان داد در اسفند شاخص TDVI در سطح 5 درصد و شاخص SAVI در سطح یک درصد و در فروردین شاخص های NDVI و SAVI در سطح یک درصد و شاخص EVI در سطح 5 درصد دارای تفاوت معنی دار بوده اند. در اردیبهشت آزمون من - ویتنی نشان داد فقط شاخص SAVI در سطح یک درصد بین دو وضعیت خشکی متوسط و ملایم دارای تفاوت معنی دار بوده است. بر این اساس تمامی شاخص ها تغییرات پوشش گیاهی را در اثر شدت خشکسالی نشان دادند اما تفاوت معنی داری بین محدوده های پوشش گیاهی به دلیل مقاومت این گونه ها به خشکسالی نشان داده نشد بلکه تفاوت بین وضعیت های شدت خشکسالی معنی دار بود.
اولویت بندی موانع مشارکت مردمی در اجرای طرح های بیابان زدایی: تجربه جوامع محلی از اجرای طرح های بیابان زدایی در شهرستان گرمسار، استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۲۱-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی موضوع پیچیده ای است، که هم ناشی از فرآیندهای طبیعی و هم فعالیت های انسانی است. این امر شامل تخریب زمین در اثر عوامل مختلفی مانند فرسایش بادی و آبی، تخریب پوشش گیاهی و کاهش منابع آب است. توسعه پایدار انسانی، به سه عنصر کلیدی بستگی دارد: مردم، منابع و مشارکت. هدف از این پژوهش، شناسایی معیارها و شاخص های مؤثر بر عدم مشارکت پایدار جوامع روستایی در طرح های بیابان زدایی، اولویت بندی این معیارها و شاخص ها بر اساس دیدگاه ساکنان محلی و ارائه راهکارهایی برای افزایش مشارکت روستائیان می باشد. جوامع در طرح های بیابان زدایی این تحقیق، روستاهای غیاث آباد، شورقاضی و محسن آباد شهرستان گرمسار می باشند، که دارای طرح های موجود بیابان زدایی هستند. بعد از ارزیابی اولیه مناطق، صحبت با ساکنین محلی، معیارها و شاخص های مناسب جهت تهیه پرسشنامه مشخص گردید و بین افراد توزیع گردید. جهت تحلیل پرسشنامه ها، آزمون فریدمن برای اولویت بندی شاخص ها استفاده شده است. نتایج نشان داد، که معیار آموزشی، مهم ترین معیار عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی از دیدگاه جوامع محلی (رتبه 69/2) می باشد و معیارهای اجتماعی (63/2)، اقتصادی (35/2) و برنامه ریزی (33/2) از دیدگاه جوامع محلی در مراحل بعدی اولویت قرار گرفتند. همچنین، آزمون فریدمن نشان داد، که از دیدگاه جوامع محلی، شاخص عدم استفاده از گروه های مروج بومی، به ترتیب با میانگین رتبه 72/11 و 33/10 به عنوان مهم ترین شاخص موثر بر عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی شناسایی شدند.