فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
447 - 477
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه ایجاد تجربه قوی برای مشتری، یکی از اهداف بسیار مهم مدیریتی است. در واقع، انفجار نقاط تماس بالقوه و کاهش کنترل بر تجربه مشتری، شرکت ها را ملزم می کند تا عملکرد چندگانه کسب وکار، مانند فناوری اطلاعات، عملیات خدمات، لجستیک، بازاریابی، منابع انسانی و حتی شرکای خارجی و زنجیره تأمین را برای ایجاد و ارائه تجربه مثبت مشتری یکپارچه کنند. در این میان، بررسی مطالعات پیشین در حوزه مدیریت تجربه مشتری، نشان دهنده شکاف عمیق مطالعاتی در حوزه پیاده سازی این فرایند در سازمان هاست. با توجه به آنچه بیان شد، هدف این پژوهش ارائه مدلی جامع از مؤلفه های کلیدی اثرگذار بر پیاده سازی موفق مدیریت تجربه مشتری در سازمان بوده است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، رویکرد کیفی مدنظر قرار گرفت و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. در این پژوهش از طریق انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با ۱۴ نفر از متخصصان و صنعتگران متخصص در حوزه مدیریت تجربه مشتری و مطلعان کلیدی در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری و وفاداری، نظرهای این خبرگان جمع آوری و ثبت شد و در ادامه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا عملیات کدگذاری انجام گرفت. در نهایت مؤلفه های کلیدی اثرگذار بر پیاده سازی موفق مدیریت تجربه مشتری در سازمان شناسایی و در قالب یک مدل مفهومی ارائه شد.
یافته ها: پس از تجزیه وتحلیل مصاحبه ها، کدهای استخراجی بر اساس تشابه و دفعات تکرار، در ۱۰ مضمون، ۳۲ مقوله و ۸۳ مفهوم کشف و برچسب گذاری شد. درنهایت، نتایج حاصل از تحلیل، در قالب جدول مؤلفه های کلیدی و مقوله ها و نیز، مدل مفهومی مؤلفه ها ارائه شد. این ۱۰ مضمون که به عنوان مؤلفه های کلیدی در نظرگرفته شده اند، عبارت اند از: ۱. کارمندان تجربه مشتری محور؛ ۲. فرایند طراحی و پیاده سازی تجربه مشتری؛ ۳. فرهنگ مشتری محور؛ ۴. حکمرانی تجربه مشتری؛ ۵. مدیریت سازمان و فرایندهای کسب وکار؛ ۶. رهبری متمرکز بر مشتری؛ ۷. زیرساخت، مکانیزاسیون و مدیریت تکنولوژِی تجربه محور؛ ۸. برنامه ریزی استراتژیک مشتری محور؛ ۹. مدیریت بینش تجربه مشتری؛ ۱۰. سازمان دهی و مدیریت تعامل با مشتری.
نتیجه گیری: با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده، مدلی جامع در ارتباط با مؤلفه های مؤثر بر پیاده سازی موفق مدیریت تجربه مشتری در سازمان ارائه شد. با در نظر گرفتن روابط درونی مؤلفه های کلیدی، نتایج نشان داد که مؤلفه ها می توانند در چهار لایه سازمان دهی شوند. بیرونی ترین آن ها، لایه رهبری و فرهنگ است که نقش محرک اجرا را دارد. لایه دوم، لایه سازمان دهی و حکمرانی است که به عنوان بازوی عملیاتی اجرا در سازمان عمل می کند. لایه سوم، فرایند تجربه مشتری و زیرساخت است؛ جایی که تجربه مشتری بر اساس زیرساخت و فناوری مورد نیاز طراحی، اجرا و سنجیده می شود. در نهایت، آخرین و درونی ترین لایه مدل، لایه داده و نقاط تماس است؛ جایی که تعامل مشتری با سازمان شکل می گیرد و داده ها تولید و تجربه پس از آن ایجاد می شود. بنابراین، نتایج به روشنی نشان می دهد که برای اجرای موفق مدیریت تجربه مشتری و بهبود تجربه مشتری به عنوان نتیجه نهایی آن، تمامی ارکان سازمان دخیل خواهند بود.
تحلیل و بررسی تأثیر چندسطحی کیفیت شبکه اجتماعی بر ابعاد شخصیتی در خرید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
540 - 574
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با رشد سریع اینترنت و تکنولوژی های کاربردی تلفن همراه، مشتریان می توانند در هر زمان و مکانی خرید کنند. افزایش خرید آنلاین به دلیل اجرای انواع استراتژی های مختلف بازاریابی، به خریدهای برنامه ریزی نشده و اعتیادآور منجر می شود؛ بنابراین امروزه رفتارهای خرید آنی و وسواسی، توجه پژوهشگران بازاریابی را جلب کرده است. هدف از این مطالعه تحلیل و بررسی تأثیر چندسطحی کیفیت شبکه اجتماعی در سطح جامعه بر رابطه ابعاد شخصیتی در خرید آنی و وسواس است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، یک مدل مبتنی بر ترجیحات افراد، براساس ابعاد تیپ شخصیتی مایرز و بریگز ارائه شده است. جامعه آماری پژوهش را کاربران شبکه های اجتماعی تشکیل داده اند. پرسش نامه پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس با استفاده از جدول مورگان برای جامعه نامحدود، بین ۴۶۰ نفر از جامعه آماری توزیع و در نهایت، ۳۸۵ پرسش نامه بدون نقص دریافت شد. پایایی پرسش نامه با محاسبه آلفای کرونباخ و شاخص CR و روایی آن با روش های روایی محتوا، روایی هم گرا و واگرا تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام گرفت.
یافته ها: نوآوری پژوهش در اجرای تحلیل چندسطحی است. خروجی نرم افزار HLM ۷ نشان دهنده روابط چندسطحی متغیرهای پژوهش بود. در این تحلیل چندسطحی بیان می شود که کیفیت شبکه اجتماعی در سطح جامعه، رابطه ابعاد شخصیتی بر خرید آنی و رابطه ابعاد شخصیتی بر وسواس در خرید، در سطح فردی اثرگذار است. بیشتر ابعاد MBTI به جز حسی و شهودی بودن، در وسواس خرید آنلاین تأثیر دارند؛ به این معنا که ابعاد شخصیتی ناشی از MBTI می تواند وسیله ای عالی برای پیش بینی رفتارهای اعتیادآور، مانند وسواس در خرید در محیط مجازی باشد. ابعاد شخصیتی منطقی، احساسی و قضاوتی، بر خرید آنی تأثیرگذار است؛ در حالی که منطقی و قضاوتی بودن بر خرید آنی تأثیر منفی دارد.
نتیجه گیری: تحلیل چندسطحی کیفیت شبکه اجتماعی در سطح جامعه، رابطه بین ابعاد شخصیتی بر خرید آنی و وسواسی در شبکه اجتماعی را در سطح فردی تقویت می کند که با توجه به اهمیت آن در سازمان ها، در این پژوهش بررسی شد. رویکرد چندسطحی روشی برای نگاه کردن به چیزهایی است که نحوه کار سازمان ها را در یک دسته کامل از سطوح مختلف در نظر می گیرد. رویکرد چندسطحی، پارادایم نوظهوری است و می تواند پدیده های سازمانی را که در سطوح مختلف رخ می دهند، در نظر بگیرد و علاوه برآن، تأثیر پدیده مورد مطالعه بر سطوح بالاتر و تأثیر عوامل سطح بالاتر را در پدیده مورد مطالعه تحلیل کند. در واقع رویکرد چندسطحی می تواند به چگونگی تأثیر عوامل مختلف در سطح بالاتر بر آنچه در سطح پایین تر روی می دهد، نگاه کند.
شناسایی و تحلیل اهمیت-عملکرد شاخص های مؤثر بر عملکرد مالی در هتل های استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
99 - 134
حوزههای تخصصی:
این واقعیت که منابع مالی محدود بوده و تأثیرگذاری آن بر تعداد عملیات، غیرقابل انکار است؛ زیرا هیچ بخشی وجود ندارد که ارتباطی با عملیات مالی نداشته باشد. بنابراین، تخصیص صحیح دارایی های مالی جایگاه بسیار مهمی در تجارت مدرن به خصوص صنعت گردشگری به خود اختصاص داده است. با توجه به جایگاه بخش اقامتگاه ها در صنعت گردشگری، توجه به عملکرد مالی هتل ها حائز اهمیت می باشد. در مطالعه حاضر، پس از بررسی پیشینه تحقیق و نظرسنجی از متخصصان و خبرگان صنعت و دانشگاه، شاخص های مالی مرتبط با هتل های استان یزد، شناسایی و داده ها با استفاده از ﻣﺎﺗﺮیﺲ اﻫﻤیﺖ ﻋﻤﻠﻜﺮد، تحلیل و پیشنهادﻫﺎیی ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد وﺿﻌیﺖ آن ها اراﺋﻪ ﺷﺪه است. نتایج نشان می دهد که از معیارهای شناسایی شده هیچ کدام در ناحیه بحرانی قرار ندارند. معیارهایی چون ریسک ورشکستگی مالی، رشد اقتصادی در سطح کلان، نرخ اشتغال، درآمد مستقیم از محل درآمد اصلی هتل، بهره وری نیروی انسانی هتل در کسب سود و ذخایر نقدی مانند پول نقد باید مورد توجه قرار گیرد و تلاش مدیران هتل ها باید در جهت حفظ وضعیت آن ها متمرکز شود.
تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری بر زنجیره ارزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنجیره ارزش به مجموعه فعالیت هایی اتلاق می گردد که زنجیروار به هم متصل اند و منجر به خلق محصولی می گردند که برای مصرف کننده با ارزش بوده و برای شرکت سودآوری ایجاد می کند. از این رو، بررسی عوامل موثر بر آن –خاصه در کشورهای درحال توسعه- از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. زیرا در بازارهای امروزی، مزیت رقابتی در گرو ارزشی است که سازمان ها به مشتریان خود عرضه می کنند، به نحوی که در آن زمان، این ارزش توسط رقبای بالقوه و بالفعل عرضه نمی شود. تحقیق حاضر با رهیافت داده های تابلویی و استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته به بررسی تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری بر زنجیره ارزش در دو گروه از کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته طی دوره 2019-2015 پرداخته که نتایج نشان داد، راهبرد نوآوری محصول، راهبرد نوآوری فرایند و توسعه مالی بر وسعت زنجیره ارزش در هر دو گروه از کشورهای منتخب تأثیر مثبت و معناداری دارند. اما، ضریب تخمینی راهبردهای نوآوری و ضریب تخمینی توسعه مالی در کشورهای توسعه یافته بزرگتر است. به علاوه، تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری محصول و نوآوری فرایند بر وسعت زنجیره ارزش در هر دو گروه از کشورهای منتخب مثبت و معنادار و از اثر انفرادی آنها بزرگتر است.
بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
117 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت های کوچک و متوسط فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور تعداد 54 شرکت در بین سال های 1400-1391 با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انتخاب گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت و نرم افزار Eviews 10 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی تأثیر دارد و ویژگی های هیئت مدیره شرکت (اندازه، تنوع جنسیتی، استقلال) در ارتباط بین شیوه های پیشگیری از فساد و اجتناب مالیاتی نقش تعدیل گر دارد. نتیجه گیری می شود که شرکت هایی با شیوه های پیشگیری از فساد خوب تمایل کمتری به رفتار اجتناب از مالیات دارند و مالیات بیشتری بر سود خود می پردازند. این بدان معناست که متعهد بودن به شیوه های خوب مبارزه با فساد نه تنها ممکن است با افزایش نظارت بر رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت، کارایی شرکت را بهبود بخشد، بلکه می تواند مشروعیت اجتماعی و پذیرش آن را نیز بهبود بخشد. علاوه بر این، نتایج این مطالعه از اهمیت ویژگی های هیئت مدیره شرکتی در تأثیرگذاری بر رویه های پیشگیری از فساد در پیوند اجتناب مالیاتی حمایت می کند. یافته های پژوهش شواهد مفیدی را برای دولت ها، تنظیم کننده ها و سایر ذینفعانی فراهم می کند که هدفشان تعیین بهترین شیوه های تجاری است که می تواند به کاهش خطر اجتناب از مالیات شرکت ها کمک کند.
بررسی رابطه ی کوچینگ و رهیافت آن با سیاست
حوزههای تخصصی:
کوچینگ یک مشارکت یا همراهی با مراجع (همان کوچی) در فرآیندی است که باعث برانگیختن تفکر و خلاقیت شود، برای ترغیب مراجع در به حداکثر رساندن توانایی های بالقوه شخصی و حرفه ای ؛ هدف از انجام این تحقیق، بررسی رابطه ی کوچینگ و رهیافت آن با سیاست؛بود. این تحقیق بصورت کیفی و کتابخانه ای صورت گرفت. مطالب مرتبط از کتب معتبر و مقالات علمی فیش برداری و جمع آوری شدند؛ سپس مفاهیم و معانی متفاوت سیاست و کوچینگ گرد آوری شده است. در نتیجه در این تحقیق بیان شد همان گونه که وجود کوچ برای هر فرد و شغلی لازم است دنیای سیاست نیز جدای از بقیه ی امور نبوده و نیست و جهت پیشبرد اهداف سیاسی و دیپلماسی ضروری است که از کوچینگ سیاسی بهره گرفته شود تا امور مربوط به آن روند بهتر و رشد سریع تری یابند.
تأثیر آمیخته بازاریابی بر فناوری بلاکچین با نقش میانجی سودمندی درک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تأثیر آمیخته بازاریابی بر فناوری بلاک چین با نقش میانجی سودمندی درک شده در مشتریان بانک ملّی ایران شهر تهران می باشد. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و براساس شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی از نوع علّی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مشتریان بانک ملّی ایران در شهر تهران در سال 1402 می باشند، بدین منظور از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب که 420 پرسش نامه بین مشتریان بانک ملّی ایران در شهر تهران به روش تصادفی ساده بین جامعه آماری توزیع و تعداد 393 پرسش نامه جمع آوری گردیده است. ابزار گردآوری داده های پژوهش حاضر پرسش نامه است. روایی ابزار پژوهش نیز با انجام تکنیک تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی پرسش نامه پژوهش حاضر با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته که به میزان 815/0 بوده است. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart-PLS3 استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حمایت مدیریت ارشد، یکپارچه سازی زنجیره تأمین، و قابلیت نوآوری بر فناوری بلاک چین تأثیر معناداری دارد. همچنین ریسک زنجیره تأمین بر فناوری بلاک چین اثرگذار نبوده است. در نهایت، نقش آمیخته بازاریابی بر سودمندی درک شده نشان داده شده است. همچنین سود مندی درک شده بر فناوری بلاک چین اثر گذار است.
طراحی مدل هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی کشور در وزارت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی کشور در وزارت نفت می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، کیفی و از نوع داده بنیاد می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از خبرگان و مدیران ارشد وزارت نفت و پتروپالایشگاه های شهر تهران می باشند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی مدل، از طریق کدگذاری انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی کشور در وزارت نفت توانمندسازهای هم راستایی شامل بلوغ ارتباطات و عوامل مدیریتی و اعمال اختیار، برنامه ریزی استراتژیک تکنولوژی و معماری سازمانی همسو با تکنولوژی، عوامل مشارکت، منابع انسانی (نوآوری، کارآفرینی، تخصص، دانش) و عوامل شایستگی های متمایز که منجر به تحقق نتایج بهینه سازی و کاهش هزینه های سرمایه ای و جاری و هم افزایی در هر دو سمت پترو پالایش و صنعت می شوند. مدیران و کارشناسان با استفاده از مدل هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی می توانند به بهینه سازی این صنعت و کاهش هزینه ها یاری رسانند. براساس نتایج به برنامه ریزان حوزه صنعت نفت پیشنهاد می شود در راستای توسعه پتروپالایشگاه ها تلاش نمایند هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی کشور را افزایش دهند.
اختیارات مدیران و مسئولیت آنها در موسسات غیر تجاری در حقوق ایران با نگاهی به حقوق انگلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
121 - 152
حوزههای تخصصی:
نهاد مدیریت، به مثابه بازوی اجرایی یک شخص حقوقی است، تا جایی که اجرای تصمیمات اتخاذ شده از سوی هیات مدیره و حدود اختیارات آنان، می تواند بقای یک شخص حقوقی و فعالیت های پربازده و یا زیان آور آن را توجیه و تأمین نماید. در حقوق ایران، رکن مدیریت مؤسسات غیرتجاری به مانند شرکت های تجاری، در رابطه با حدود مسئولیت مدیران مورد توجه قانون گذار قرار نگرفته؛ درحالیکه در حقوق انگلیس، به رکن مدیریت، حدود اختیارات و مسئولیت آنها توجه ویژه ای به عمل آمده است؛ بنابراین بررسی حقوق این کشور با نگاه تطبیقی، می تواند جهت اصلاح قوانین ایران و یا ایجاد دکترین حقوقی موثر افتد. نتایج پژوهش حاضراز طریق کتابخانه ای و با شیوه مطالعه تحلیلی- توصیفی نشان می دهد، در سیستم حقوقی ایران، در مواردی که به طور کلی قانون خاص یا اساسنامه، دلالتی بر جایگاه مدیران و میزان حدود اختیارات و مسئولیت آنان ندارد، پذیرش نمایندگی مدیران، مبتنی بر اعمال قواعد راجع به وکالت در قانون مدنی مفید و مقبول به نظر می رسد. در حقوق انگلیس، جایگاه مدیران در ارتباط با سازمان و اعضای مبتنی بر نوعی نمایندگی قراردادی و در ارتباط با اشخاص ثالث با حسن نیت، مبتنی بر نظریه رکنیت است؛ به این ترتیب با گستره دایره اختیارات مدیران، کلیه اعمال ایشان در مقابل اشخاص ثالث با حسن نیت، معتبر بوده و برای سازمان متبوع ضمان آور است مگر اینکه خلاف حسن نیت شخص ثالث اثبات گردد اما این به معنای عدم مسئولیت مدیر درباره اقدامات فراتر از اختیار خود در مقابل سازمان و اعضاء نخواهد بود.
تأثیر انگیزه مشارکت مشتری بر ارزش ویژه مشتری: نقش میانجی اعتماد به برند و فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۴)
155 - 178
حوزههای تخصصی:
کسب ارزش ویژه مشتری با شرکت یکی از مهم ترین مؤلفه های رشد و توسعه در کسب و کارهای آنلاین است که رقابت را در این عرصه تشدید کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر انگیزه مشارکت مشتری بر ارزش ویژه مشتری با نقش میانجی اعتماد به برند در فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی فروشگاه دیجی کالا در رسانه اجتماعی پرمخاطب اینستاگرام است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل کاربران اینستاگرام فروشگاه دیجی کالاست که بدین منظور، نمونه ای شامل 384 نفر بر اساس فرمول کوکران با روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس انتخاب شد. داده ها با پرسشنامه آنلاین شامل 33 سؤال برگرفته از مطالعات پیشین گردآوری شد. روایی ظاهری پرسشنامه و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ و ضرایب ترکیبی تأیید شد. در این مطالعه برای تحلیل و آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج بیانگر نقش مؤثر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر اعتماد به برند است؛ بنابراین مدیران فروشگاه های آنلاین در شبکه های اجتماعی باید میزان شفافیت و صراحت خود را در اجتماعات و انجمن های برند افزایش دهند تا از این طریق مشتریان با اعتماد بیشتری در این شبکه ها خرید کنند و به دنبال آن کیفیت روابطشان بهبود یابد. در این پژوهش تأثیر انگیزه مشارکت مشتری بر فعالیت های بازاریابی شرکت در رسانه های اجتماعی تأیید شد که این خود باعث مشارکت در تعاملات متقابل و تبلیغات دهان به دهان می شود و در نتیجه، انگیزه مشارکت مشتری بر ارزش ویژه مشتری و اعتماد به برند فروشگاه تأثیر معناداری دارد. درنهایت، تأثیر اعتماد به برند فروشگاه بر ارزش ویژه مشتری نیز در این پژوهش تأیید شد.
برآورد ارزش تفرجگاهی تالاب ها با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط (مطالعه موردی: تالاب چغاخور استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
331 - 362
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری یکی از بزرگ ترین منابع رشد اقتصادی در هر منطقه است. برای بیان اهمیت گردشگری و تبدیل آن به ارزش های پولی لازم است جاذبه های گردشگری با استفاده از روش های مناسب ارزش گذاری شوند. در مطالعه حاضر، ارزش تفریحی تالاب چغاخور استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط برآورد شده و عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت با استفاده از الگوی لاجیت مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور ابتدا حجم نمونه بر اساس روش کوکران تعیین شد و سپس داده ها از طریق پرسش نامه و مصاحبه حضوری جمع آوری شدند. نتایج نشان داد که متغیرهای «درآمد»، «شغل»، «فصل»، «هدف اصلی بازدید» و «حداکثر مبلغ پیشنهادی» تأثیر معنی داری بر تمایل به پرداخت افراد دارند. هم چنین، متوسط تمایل به پرداخت برای هر بازدیدکننده 30،000 تومان در ماه است و ارزش تفریحی سالانه تالاب معادل 1،956،521 تومان در هر هکتار است که نشان دهنده اهمیت بالای تالاب برای بازدیدکنندگان است.
بررسی عوامل موثر بر احیای مالی کسب و کارهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر احیای مالی کسب و کارهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار انجام گرفته است. این پژوهش مطالعه ای میان رشته ای، ترکیبی از مباحث حقوقی و مالی با داده های کیفی و کمی را استفاده نماید. در این راستا، تعداد 144 شرکت در دوره 12 ساله 1400-1389 با استناد به فرایند غربالگری، به عنوان نمونه آماری تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد، در بررسی شاخص های نیکویی برازش مدل مشاهده می شود که بر اساس شاخص ضریب تعیین مک فادن، بکارگیری متغیرهای پیش بین در مدل نهایی احیای مالی شرکت ها، توانسته تا 25/71 درصد تابع درستنمایی را بهبود بخشد. یعنی می توان نتیجه گرفت که مؤلفه های اصلی پیش بین در مدل نهایی توانسته اند تا 25/71 درصد در دقت تشخیص احیای مالی شرکت ها مؤثر واقع گردند. در نهایت، تحلیل شبکه های عصبی مصنوعی چندلایه به منظور ارزیابی پایایی نتایج در تشخیص و الویت بندی احیای مالی شرکت ها نشان می دهد که، بنابراین، با توجه به اینکه مؤلفه اصلی دهم مهمترین عامل در احیای مالی شرکت ها بوده و با استناد به بزرگی (قدرمطلق) ضرایب هریک از متغیرها در تشکیل این مؤلفه، می توان ترتیب اهمیت متغیرهای مالی در احیای مالی شرکت ها و خروج آنها از وضعیت ورشکستگی داشته باشد.
بررسی استراتژی بازاریابی کاهنده برای منطقی کردن مصرف برق با نقش تعدیل کننده نگرش مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
177 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به افزایش روزافزون تقاضا برای انرژی و محدودیت منابع طبیعی، کاهش مصرف انرژی به ویژه برق، به یکی از چالش های اصلی جوامع تبدیل شده است. بازاریابی کاهنده به عنوان یک رویکرد نوین، باهدف تغییر رفتار مصرف کنندگان و ترغیب آن ها به کاهش مصرف برق، می تواند نقش مؤثری در مدیریت انرژی ایفا کند. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر استراتژی های مختلف بازاریابی کاهنده بر کاهش مصرف برق با نقش تعدیلگری نگرش مصرف کننده در میان مصرف کنندگان برق تهران، به دنبال یافتن راهکارهای عملی برای کاهش مصرف انرژی در بخش خانگی و صنعتی است.روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از حیث روش از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی است.جامعه آماری مورد بررسی خانوارها و مصرف کنندگان برق شهر تهران شامل مصرف کنندگان برق حرارتی و آبی است .همچنین با توجه به نامحدود بودن جامعه براساس جدول جرسی و مورگان و روش نمونه گیری در دسترس حجم نمونه 384 نفر بدست آمد. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه برگرفته از مقاله سالم و همکاران (2021) استفاده شد که تجزیه و تحلیل داده ها نیز توسط نرم افزارهای SPSS و AMOS صورت گرفت.یافته های پژوهش: از 5 فرضیه اصلی 4 فرضیه مردود شد و باتوجه به قرائن پژوهشگر 4 فرضیه جدید طراحی شد که هر 4 مورد جدید تأیید شدند. در کل به نظر می رسد که نقش تعدیلگری نگرش مصرف کنندگان برق در استراتژی های بازاریابی کاهنده برای مصرف برق در میان مصرف کنندگان تهرانی تأثیر چندانی ندارد و البته جزییات آمیخته بازاریابی خود به تنهایی تأثیر گذاری بالایی دارد.
ساختارسازی مفهومی پیشران های شکل دهنده ی اتحاد استراتژیک در بستر روش TISM (مطالعه ی موردی: صنعت مبل منبت شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به جهت اهمیت بالای صنعت مبل منبت بررسی رویش اتحادهای استراتژیک در آن کاملاً ضروری است. در همین راستا، مطالعه ی حاضر در جهت ارائه ی ساختاری مفهومی از پیشران های شکل دهنده ی اتحاد استراتژیک در صنعت مبل منبت اجرا شد. این مطالعه یک طرح آمیخته، توسعه ای، کاربردی و مقطعی است. روش گردآوری داده های آن میدانی و ابزارش مصاحبه و پرسشنامه، موضع فلسفی آن، در بخش کیفی تفسیری، در بخش کمی اثبات گرا بود. 20 خبره به روش هدفمند و گلوله برفی در طرح کیفی و ده نفر در بخش کمی آن به صورت هدفمند انتخاب شدند. روایی و پایایی هر دو ابزار در هر دو بخش کیفی و کمی ارزیابی و تأیید گردید. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش مدلسازی تفسیری ساختاری جامع استفاده شد. پیشران های تشکیل اتحاد استراتژیک متشکل از پیشران های کلان و محیطی، صنعتی، مرتبط با اتحاد، مرتبط با بنگاه و مرتبط با آمیخته ی بازاریابی می باشد. شواهد به دست آمده از روش مدلسازی تفسیری ساختاری جامع مبین آن بود که سازه ی مفهومی توسعه یافته دارای چهار سطح می باشد که سطح اول آن تشکیل شده از پیشران های مرتبط با آمیخته ی بازاریابی، سطح دوم پیشران های مرتبط با بنگاه و اتحاد، سطح سوم آن پیشران های مرتبط با صنعت و سطح چهارم آن پیشران های کلان و محیطی می باشد. نتایج این مطالعه منجر به شناخت پیشران های شکل گیری اتحاد استراتژیک در صنعت مبل منبت شهرستان ملایر گردید. پیشران های شناسایی شده در چهار سطح قرار گرفته و مؤثرترین آنها پیشران های کلان و محیطی بود.
شناسایی عوامل موثر بر استراتژی توزیع در صنایع غذایی با نگرش بازاریابی و فروش آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی شناسایی عوامل مؤثر بر استراتژی توزیع در صنایع غذایی با نگرش بازاریابی و فروش آنلاین می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی- توسعه ای و از نظر نحوه جمع آوری داده ها به شکل کیفی و از نظر روش اجرای پژوهش با رویکرد فراترکیب می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 12 نفر از اساتید دانشگاهی که در زمینه مدیریت بازاریابی و کانال های توزیع صاحب نظر بوده و در این حوزه کتاب یا مقاله داشته باشند و همچنین نظریه پردازان و محققانی که در این زمینه مطالعات تخصصی داشته اند می باشد. این پژوهش با استفاده از روش علمی متاسنتز (فراترکیب) و با مرور مقاله های منتشر شده، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و براساس 23 مقاله منتخب، تعداد 85 شاخص استخراج گردیدند. در نهایت، 16 مؤلفه ارزیابی و شناسایی شد و در نهایت چارچوب نهایی با اعمال مجموع نظرات خبرگان مولفه های عوامل انسانی، خلق ارزش برای مشتری، توجه به شایستگی مدیران، عوامل داخلی، عوامل خارجی، عوامل مدیریتی، نظر کاوی، بازاریابی دیجیتال، عوامل محیطی، بازاریابی محتوایی، استراتژی های کسب و کار، شناخت کامل محیط درونی و بیرونی، بازاریابی مستقیم، ویژگی های بصری، بهینه سازی، عملکرد رقابتی تأیید و شناسایی شد.
بررسی تأثیر جنسیت برند بر قصد خرید در شبکه اجتماعی اینستاگرام (مورد مطالعه نوین چرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
183 - 232
حوزههای تخصصی:
امروزه برندینگ به منظور پیشبرد برنامه های وفاداری از اهمیت بسیاری برخوردار است. با توجه به محبوبیت بسیار رسانه اجتماعی اینستاگرام برای کسب وکارها بخصوص در ایران، پژوهش حاضر به سنجش تأثیر جنسیت برند بر ارتباطات دهان به دهان الکترونیکی و قصد خرید مشتری در شبکه اجتماعی اینستاگرام «نوین چرم» می پردازد. پژوهش حاضر کاربردی، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری آن دنبال کنندگان صفحه اینستاگرام برند نوین چرم می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس، 250 نمونه جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج این پژوهش، جنسیت برند و دو بعد آن، ویژگی های مردانه و زنانه جنسیت برند بر آمیختگی مصرف کننده و ویژگی های مردانه برند بر عشق به برند تأثیر مثبت دارد. عشق به برند بر وفاداری مصرف کننده تأثیر مثبت داشت و همچنین ارتباط مثبت آمیختگی و وفاداری مصرف کننده بر ارتباطات دهان به دهان الکترونیکی و قصد خرید مورد تأیید واقع شد. با توجه به نتایج به دست آمده و ارتباط مثبت و معنادار مفاهیم رفتاری مصرف کننده مطرح و تائید شده در پژوهش حاضر و با توجه به لزوم تصویرسازی جنسیت برند در اذهان مخاطبین، پیشنهاد می شود از آن به عنوان ابزاری برای افزایش پاسخ های مرتبط با مشتریان و مخاطبان و کسب حداکثری خرید این برند در نظر گرفته شود.
رویکردی آمیخته در ارائه مدل مدیریت تجربه مشتری در صنعت خدمات بانکداری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت تجربه مشتری به یک استراتژی حائز اهمیت در خدمات بانکداری الکترونیکی تبدیل شده است و تجربه مشتری در بسیاری از بانکها به وضوح با هدف دستیابی به تمایز رقابتی و رشد درازمدت، مورد تمرکز واقع گردیده است. ازین رو این تحقیق بدنبال ارائه مدل مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی در صنعت بانکداری و خدمات پرداخت الکترونیکی ایران است.روش: در راستای دستیابی به هدف تحقیق از روش تحقیق آمیخته استفاده شده است. در این راستا با تعدادی از خبرگان صنعت بانکی در حوزه خدمات بانکداری الکترونیکی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و با استفاده از روش تحلیل مضمون داده ها تحلیل شد . در بخش کمی، داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با تحلیل داده های میدانی و با روش مدلسازی معادلات ساختاری مدل مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی مورد تایید قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی ارائه شد. این مدل شامل 8 بعد تجربه مشتری، عوامل ابزار ارائه دهنده خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل بازاریابی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل زیرساخت تکنولوژیکی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل سازمانی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل مشتریان، عوامل صنعت خدمات بانکداری الکترونیکی و عوامل محیط کلان در خدمات بانکداری الکترونیکی است که برای این ابعاد 22 مقوله و 58 زیرمقوله شناسایی شد.نتیجه گیری: در مدل تحقیق، بهبود تجربه مشتری هدف متمرکز مدیریت تجربه مشتری است که وابسته به ابعاد درون سازمانی و برون سازمانی است و در این خصوص استراتژی های مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی ارائه شد.
مدلی برای ارتقا قابلیت بازاریابی دیجیتال با تأکید بر شاخص های استفاده از بازاریابی دیجیتال در شرکت های صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
111 - 151
حوزههای تخصصی:
همگرایی فناوری اطلاعات، رسانه ها و ارتباطات، رفتار مصرف کننده را ازنظر جستجو، به دست آوردن، پردازش و پاسخ به اطلاعات یا خدمات شرکت تغییر داده است. توانایی یک شرکت در برنامه ریزی، پیاده سازی و مدیریت بازاریابی دیجیتال برای افزایش رقابت پذیری آن در چشم مصرف کنندگان، قابلیت بازاریابی دیجیتال نامیده می شود. هدف از این پژوهش طراحی مدل ارتقا قابلیت های بازاریابی با تأکید بر شاخص های استفاده از بازاریابی دیجیتال در شرکت های صنعتی است. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نح وه گ ردآوری داده، از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و خبرگان در زمینه بازاریابی دیجیتال شرکت های صنعتی و اساتید دانش گاهی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و در بخش کم ی پرسشنامه بود که برای شناسایی مقوله ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و از پرسشنامه به منظور اعتباریابی الگو اس تفاده ش د. در بخش کیفی روش تحلیل داده ها، رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین بود که با استفاده از نرم افزار MAXQDA و ب ا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. به منظور بررسی روایی پژوهش بخش کیفی، از مدل کرسول به همراه روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگ ذار و در بخ ش کم ی به منظور آزمون روایی پژوهش از روای ی اعتبار محتوا و باز آزمون بهره گرفته شد
پیشایندهای اعتماد در پلتفرم های اقتصاد اشتراکی: اولویت بندی با استفاده از روش بهترین- بدترین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
856 - 887
حوزههای تخصصی:
هدف: اقتصاد اشتراکی شکل جدیدی از کسب وکارهاست که از طریق آن، افراد دارایی های خود را به اشتراک می گذارند. به دیگر سخن، اقتصاد اشتراکی امکان دسترسی به دارایی های خود را برای دیگران فراهم می کند. در بعضی از مواقع، این دسترسی به صورت موقت یا حتی به عنوان راهی برای فروش محصولات و خدمات خود به دیگران در نظر گرفته می شود. این به اشتراک گذاری دارایی ها توسط مصرف کنندگان، به طور معمول در پلتفرم های آنلاین صورت می گیرد. با توجه به رشد روزافزون کسب وکارهای اقتصاد اشتراکی، اعتماد مهم ترین مسئله ای است که شرکت های فعال در این زمینه با آن درگیر هستند. به بیان دیگر، این کسب وکارها به ارتباطات گسترده مبتنی بر اعتماد بین کاربران و ارائه دهندگان خدمات نیاز دارند. بیشتر افراد در این کسب وکارها با یکدیگر آشنایی ندارند و این مسئله ای است که چالش هایی را بر سر راه کسب وکارهای اقتصاد اشتراکی ایجاد می کند. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشایندهای اعتماد در اقتصاد اشتراکی صورت گرفته است.روش: پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد ترکیبی اکتشافی، طی دو مرحله اجرا شده است. پس از شناسایی موضوع و تعیین مسئله مورد مطالعه، اولین مرحله از اجرای تحلیل محتوای کیفی، تعیین نمونه است که در عین حال مرحله دوم از فرایند تحلیل محتوا محسوب می شود. برای انتخاب نمونه یا مقاله ها، از روش مرور نظام مند استفاده شد. ابتدا سؤال «پیشایندهای اعتماد در اقتصاد اشتراکی کدام اند؟» به عنوان سؤال پژوهش مشخص شد. در مرحله بعد، مقاله های منتشرشده در مجله های علمی و پایگاه های داده گوناگون، همچون گوگل اسکالر، اسکپوس، امرالد و ساینس دایرکت، بین سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۳ جست وجو شد. این جست وجو با استفاده از کلیدواژه های اعتماد، اقتصاد اشتراکی و اعتماد در اقتصاد اشتراکی صورت گرفت که در نهایت، تعداد ۷۳۰ مقاله جمع آوری شد. پس از بررسی مقاله های مختلف، ۴۳۸ مقاله از نظر عنوان، ۱۹۲ مقاله از نظر چکیده و ۴۰ مقاله از نظر متن و محتوا رد شدند و در نهایت، ۶۰ مقاله از مجله های علمی معتبر و کنفرانس های بین المللی برای تحلیل باقی ماند. شایان ذکر است که انتخاب و جست وجوی مقاله ها تا آنجا ادامه یافت که برای پژوهشگران مسجل شد که با بهره گیری از مقاله های بیشتر، پیشایند جدیدی به عنوان پیشایند اعتماد در اقتصاد اشتراکی به دست نمی آید. پس از انتخاب مقاله ها، فرایند تحلیل محتوای کیفی آغاز شد. در این گام، پس از انتخاب واژه و جمله به عنوان واحدهای معنایی، هر مقاله دو بار توسط پژوهشگران بررسی و مرور شد. پس از شناسایی پیشایندها، برای تشکیل مقوله های فرعی و اصلی، کدهایی که مفاهیم یکسانی داشتند، در قالب یک مقوله فرعی با نامی مشخص قرار گرفتند. در نهایت مقوله های فرعی که مفاهیم یکسانی داشتند، در قالب یک مقوله اصلی دسته بندی و نام گذاری شدند. در خصوص روایی مربوط به مقوله بندی، دستورالعمل کدگذاری و مقوله بندی تدوین شد و در اختیار دو استاد متخصص قرار گرفت و پس از دریافت نظرهای آن ها، اصلاحات لازم اِعمال شد. سپس در مرحله دوم، برای اولویت بندی مقوله ها، از روش بهترین بدترین (BWM)، به عنوان یک روش تصمیم گیری چند معیاره، استفاده شد. از همین رو، پرسش نامه بهترین بدترین تهیه و برای ۱۰ نفر از خبرگان حوزه اقتصاد اشتراکی ارسال شد. این افراد از طریق روش گلوله برفی انتخاب شدند. در نهایت، به کمک نرم افزار اکسل، داده های حاصل از پرسش نامه بهترین بدترین تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: پس از بررسی های صورت گرفته، ۲۶ شاخص به عنوان پیشایندهای اعتماد در اقتصاد اشتراکی شناسایی و در گام بعد، پیشایندهای شناسایی شده به ۶ مقوله اصلی دسته بندی شد. مقوله های شناسایی شده عبارت اند از: ارزش های پیشنهادی پلتفرم (ارزش های اجتماعی، ارزش های فرهنگی)، تجربه برند (تجربه کاربر، شخصی سازی خدمات)، ادراکات اخلاقی مصرف کنندگان (امنیت پلتفرم، حفاظت از کاربران، شفافیت)، کیفیت ادراک شده (کیفیت خدمات)، برندسازی پلتفرم (شخصیت برند، قدرت برند) و قابلیت های پلتفرم (قابلیت های فنی، قابلیت اطمینان).نتیجه گیری: نتایج تجزیه وتحلیل نشان داد که از بین مقوله های شناسایی شده برای پیشایندهای اعتماد در اقتصاد اشتراکی، برندسازی پلتفرم، مهم ترین مقوله و ادراکات اخلاقی مصرف کنندگان، کم اهمیت ترین مقوله است. در نهایت، پس از ارائه محدودیت های پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهشگران بعدی، برای فعالان حوزه کسب وکار اقتصاد اشتراکی، توصیه هایی ارائه شده است.
نوع شناسی و رتبه بندی قالب های مختلف تخفیف قیمت: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
979 - 1001
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مسائل بسیار مهم در تخفیف های قیمتی، قالب بندی ارائه این تخفیف ها و انتخاب اثربخش ترین آن ها برای رسیدن به حداکثر سودآوری است؛ بنابراین ضروری است که فهرست جامع و دسته بندی کارآمدی از انواع قالب های تخفیف تهیه شود تا با استفاده از نظر متخصصان حوزه فروش، به اثربخشی آن ها بر سود شرکت پی بُرد.
روش: رویکرد این پژوهش ترکیبی بوده و در دو مرحله پی درپی صورت گرفته است. در مرحله اول با مرور نظام مندی روی مطالعات ۱۰ سال گذشته، بر اساس فرایند سه مرحله ای ترنفیلد و همکاران (۲۰۰۳) انجام گرفت که طی این مرحله ۸۷ مقاله برگزیده و تحلیل شد. سپس برای طبقه بندی، از روش نوع شناسی استفاده شد. برای اجرای مرحله نوع شناسی، به کمک نرم افزار مکس کیودا به کدگذاری قالب های تخفیف در مقاله ها اقدام شد و در مجموع ۵۵ کد از قالب های گوناگون تخفیف شناسایی شد. تهیه این فهرست جامع از کدهای تخفیف با هدف اجرای مرحله بعدی پژوهش، یعنی رتبه بندی قالب های تخفیف انجام گرفت. کدهای قالب های گوناگون تخفیف با نظر استادان و خبرگان، در ماتریسی دسته بندی شدند و نوع شناسی قالب های تخفیف انجام گرفت. منطق نوع شناسی بر اساس تخفیف نقدی یا غیرنقدی و همچنین، نوع وابستگی تخفیف (وابسته به زمان خرید، نوع محصول، ...) استوار بوده است. در مرحله دوم، طی مطالعه کمّی در جامعه متخصصان حوزه فروش و جمع آوری داده از طریق پرسش نامه، با استفاده از روش تاپسیس فازی، به رتبه بندی قالب های تخفیف شناسایی شده در مرحله اول و شناسایی تأثیرگذارترین قالب های تخفیف بر سود شرکت پرداخته شد. در این مقاله، برای بررسی روایی، از روایی نظریه ای استفاده شد؛ بدین ترتیب که پس از جمع آوری نظر متخصصان با روش تکثرگرایی نظری، روایی آن به تأیید رسید. کیفیت نیز با بررسی پایایی سنجش شد. برای تعیین پایایی، از یک دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی که سابقه کدگذاری در پژوهش را داشت، درخواست مشارکت شد و با استفاده از روش توافق درون موضوعی دو کدگذار (شاخص تکرارپذیری)، پایایی پژوهش با مقدار بیش از ۶۰درصد تأیید و قابلیت اعتماد کدگذاری ها مشخص شد؛ بنابراین می توان گفت که پایایی تحلیل مقاله ها در مرور نظام مند قابل قبول است. از بین ۸۷ مقاله بررسی شده، در مجموع ۳۴۴ کد شناسایی شد که ۵۵ کد غیرتکراری بود. در مرحله دوم، از تکنیک تاپسیس فازی استفاده شد. ماتریس تصمیم گیری فقط یک ماتریس ریاضی است که در آن، گزینه ها نسبت به معیارها ارزیابی می شود؛ بنابراین مانند پرسش نامه های آماری، متغیر مفهومی از طریق سنجه ها اندازه گیری نمی شود، بلکه فقط امتیاز هر گزینه در هر معیار، توسط فرد خبره مشخص می شود و معنای پرسش نامه آماری ندارد. به همین دلیل چون پرسش نامه نیست، روایی و پایایی برای ماتریس تصمیم گیری معنایی ندارد.
یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها در مرحله اول، قالب های تخفیف شناسایی شده در ۶ دسته مرتب شدند و در مرحله دوم، فهرست رتبه بندی ده قالب برگزیده به دست آمد. در مرحله دوم پژوهش، از مدیران و متخصصان حوزه کسب وکار پرسیدیم که قالب های تخفیف را از حیث اثرگذاری بر سود شرکت به چه ترتیب مرتب می کنند و پس از دریافت پاسخ ها و تحلیل آن ها، قالب های تخفیف بدین ترتیب اولویت بندی شدند: ۱. تخفیف نقدی؛ ۲. تخفیف درصدی؛ ۳. تخفیف حجمی؛ ۴. تخفیف مناسبتی و ۵. تخفیف در قبال عملکرد مشتری.
نتیجه گیری: برای لحاظ کردن برنامه های تخفیف در فروش، ابتدا باید قالب های تخفیف مناسب بررسی شود؛ سپس آگاهانه و هوشمندانه به انتخاب قالب تخفیف اقدام شود. مدیریت تخفیف ها از نظر نوع تخفیف، آستانه تخفیف و زمان تخفیف، می تواند مانع نشت سود شود و برای بنگاه ارزش های پیشنهادی به همراه داشته باشد.