
مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه شرکت های دانش بنیان نقش مهمی در ایجاد نوآوری، اشتغال و افزایش مزیت رقابتی کشورها دارند. بازاریابی در شرکت های دانش بنیان یکی از مهم ترین چالش های این شرکت ها است که در توسعه کسب وکار آن ها نقش مهمی دارد؛ به نحوی که استفاده از دانش بازاریابی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل کلیدی برای فعالیت در عرصه بازار محسوب می شود. کسب وکارها باید از انواع فعالیت های بازاریابی برای دستیابی به مشتریان متعدد استفاده کنند. توسعه سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات طیف وسیعی از ابزارهای بازاریابی و تبلیغاتی را در دنیای دیجیتال در اختیار شرکت های دانش بنیان قرار داده است تا در بازار، رقابتی تر عمل کرده و رویکرد نوآورانه برای استفاده از فرصت های بازار را ایجاد و استراتژی های بازاریابی مؤثری را به کارگیرند. یکی از استراتژی های بازاریابی که می تواند برای این شرکت ها مورداستفاده قرار گیرد، تکنیک خبرربایی است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر طراحی الگویی برای خبرربایی در بازاریابی کسب وکارهای دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری استان خوزستان بود.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش گراندد تئوری انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل استادان، صاحب نظران و نخبگان حوزه بازاریابی استان خوزستان بودند که هشت تن از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه انفرادی نیمه ساختارمند و عمیق بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.یافته ها: براساس نتایج پژوهش سرعت و وسعت اطلاع رسانی، رقابت در استفاده از فرصت ها و صرفه اقتصادی به عنوان شرایط علّی؛ گرایش مردم به رسانه های دیجیتال، به روز بودن، پیشرفت فنّاوری، موقعیت استراتژیک کشور، انعطاف پذیری تبلیغاتی و گرایش نوآورانه به عنوان عوامل زمینه ای؛ وضعیت زیرساخت ها، سیاست های حمایتی دولت به عنوان عوامل مداخله گر؛ معرفی محصول و بازاریابی، تبلیغات کم هزینه، تبلیغات دیجیتالی و تبلیغات رقابتی و فرصت طلبانه به عنوان مقوله محوری؛ سرعت عمل، به روز بودن، نوگرایی علمی و محتوای خلاقانه به عنوان راهبردها؛ و تبلیغات پیش دستانه، تقویت وجهه علمی فرهنگی کشور، ارتباط مؤثر با اجزای بازار و اقتصادی به عنوان پیامدها، شناسایی شدند.نتیجه گیری/ دستاوردها: باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود کسب وکار های دانش بنیان ضمن حضور در جشنواره های مختلف، با تنوع بخشیدن به محتوای تبلیغات خود، از چاشنی صداقت، طنز و انعطاف پذیری استفاده و با بهره گیری از مشاورین رسانه ای، ضمن انتخاب بهترین و مناسب ترین خبرهایی که موردتوجه جوامع داخلی و خارجی هستند، در سریع ترین زمان اقدام به تدوین محتوای تبلیغاتی برای تولیدات خود کنند. همچنین، با استفاده از ایده های نو و ایجاد خلاقیت، با به کارگیری تمام امکانات در دسترس، تبلیغات خود را در قالب محتوای مناسب و منعطف در رسانه های اجتماعی و اخبار، محصولات خود را به مخاطبان معرفی کنند.
تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی: رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوآوری فرایند، زیرمجموعه ای از نوآوری است که به بهبود یا پیکربندی مجدد روش های تولید، گردش کار یا تکنیک ها مربوط می شود. هدف نوآوری فرایند، بهینه سازی روش تولید یا تحویل کالاها یا خدمات موجود است. اهمیت نوآوری فرایند، در پتانسیل آن برای ساده کردن عملیات، کاهش هزینه ها، به حداقل رساندن مصرف منابع و بهبود بهره وری و کیفیت کلی است. درحوزه کشاورزی، نوآوری به عنوان یک تسهیلگر برای تحول، تقویت کارایی، پایداری و انعطاف پذیری در سامانه های تولید عمل می کند. نوآوری فرایندی در تولید و فراوری نیشکر برای پرداختن به چالش های چندوجهی پیشروی صنعت، از جمله نوسانات تقاضای بازار، تخریب محیط زیست و نیز نابرابری های اقتصادی- اجتماعی، حیاتی است. با پذیرش نوآوری، ذی نفعان می توانند بهره وری را افزایش دهند، استفاده از منابع را بهینه کنند، اثرات محیط زیستی را کاهش دهند و درنتیجه، پایداری و انعطاف پذیری طولانی مدت بخش نیشکر را تضمین کنند. دراین راستا، پژوهش حاضر باهدف تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی طراحی و انجام شد.روش شناسی: در این مطالعه از رویکرد کیفی فراترکیب سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. فرایند پژوهش با بررسی نظام مند 405 مقاله اولیه آغاز و درنهایت، 33 مقاله مرتبط باهدف پژوهش انتخاب گردیده است، معیارهای ورود مقالات منتش ر شده در حوزه تولید و فراوری نیشکر در فاصله زمانی سال های 2010 تا 2023 بوده است. برای اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی و افزایش مقبولیت از روش دلفی فازی توسط خبرگان این حوزه بهره گرفته شده و نتایج به دست آمده ازسوی خبرگان نیز تأیید و بازبینی شده است.یافته ها: یافته ها نهایی پژوهش در دلفی فازی، دست یابی به 57 شاخص کلیدی بومی در قالب چهار فرایند کاشت، داشت، برداشت و فراوری، را نشان داد. همچنین براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری ها برای افزایش پایداری، انعطاف پذیری و فراگیری در صنعت نیشکر اهمیت دارد و نیاز به تلاش های مشترک بین ذی نفعان برای تقویت نوآوری، ترویج تبادل دانش و توسعه راهبُردهای جامع برای پیشبرد پایداری و شکوفایی بخش نیشکر است. نتیجه گیری/ دستاوردها: برمبنای یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که اهمیت نوآوری در فرایند تولید نیشکر را نمی توان نادیده گرفت؛ زیرا به عنوان یک تسهیلگر برای افزایش بهره وری، پایداری و انعطاف پذیری در صنعت عمل می کند. براین اساس پیشنهاد می شود، بستری بین رشته ای برای همکاری و تبادل دانش باهدف تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری های نوین در فرایند تولید نیشکر ایجاد شود تا امکان گفتگو بین پژوهشگران، سیاست گذاران، بازیگران صنعت و جوامع محلی برای ایجاد و اجرای راه حل های نوآورانه متناسب با نیازها و زمینه های خاص تولیدکنندگان نیشکر تسهیل شود.
تأثیر جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد تجاری کسب وکار الکترونیکی با نقش میانجی آمیخته بازاریابی سبز و راهبردهای محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه دنیا با چالش های محیط زیستی مواجه شده و نگرانی هایی درمورد چگونگی استفاده از منابع به وجود آمده است. ازآنجایی که امروزه عملکرد محیط زیستی بنگاه ها و پیروی از قوانین محیط زیستی به عنوان یک مزیت رقابتی برای بنگاه ها محسوب می شود و ازطرفی بازاریابی سبز با اعمال نقش مسئولیت اجتماعی- محیط زیستی در شرکت ها به منظور دست یابی به توسعه پایدار، سعی در کاهش اثرات نهایی خود بر محیط زیست دارد؛ ازاین رو، درشرایطی که موضوعات «سبز» برای تصمیم گیرندگان شرکتی اهمیت فزاینده ای پیداکرده است، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد تجاری کسب وکار الکترونیکی با نقش میانجی آمیخته بازاریابی سبز و استراتژی های محیط زیستی است.روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل تمام کارکنان و مدیران شرکت های فعال در کسب وکارهای کوچک و متوسط درحوزه الکترونیک به تعداد 235 نفر بودند. حجم نمونه آماری بااستفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 144 نفر به دست آمد که به صورت تصادفی دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بود. پرسش نامه در سه بخش، نامه همراه، اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش های اصلی تنظیم گردید. در بخش اول، تحت عنوان نامه همراه، علاوه بر بیان عنوان پژوهش، هدف از گردآوری اطلاعات به وسیله پرسش نامه و ضرورت همکاری صمیمانه پاسخ دهندگان در تکمیل پرسشنامه توضیح داده شد. بخش جمعیت شناختی شامل پرسش هایی درمورد مشخصات عمومی پاسخ دهندگان ازقبیل جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات و سن بود. آخرین بخش نیز شامل پرسش هایی درمورد متغیرهای اصلی پژوهش بود که از مقیاس های استاندارد بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه با استفاده از معیارهای روایی همگرا و واگرا و پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS و PLS انجام گرفته است.یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد شرکت تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی بر بازاریابی سبز تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی بر استراتژی سازگار با محیط زیست تأثیر مثبت و معناداری دارد. بازاریابی سبز بر عملکرد تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. استراتژی سازگار با محیط زیست بر عملکرد تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی نقش واسطه ای بین بازاریابی سبز و عملکرد تجاری شرکت دارد. درنهایت، نقش واسطه ای جهت گیری محیط زیستی بین راهبرد سازگاری و عملکرد تجاری شرکت تأیید شد.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، پیشنهادهایی به صاحبان مشاغل و فعالان در حوزه کسب وکار ارائه می شود تا به منظور بهبود عملکرد خود درحوزه فروش و رشد و توسعه بازار خود، علاوه بر اتخاذ استراتژی های مناسب درحوزه های عملیاتی نظیر استراتژی بازاریابی مناسب، جهت گیری اصولی و صحیحی درخصوص محیط زیست نیز موردتوجه قرار دهند.
شناسایی ابعاد کارآفرینی فناورانه با نگرش استراتژیک: مطالعه ای در کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات زیاد در محیط های کسب وکار به عنوان یکی از نشانه های دنیای امروزی، سازمان ها را مجبور به تلاش بیشتر برای حفظ بقا نموده است؛ به گونه ای که توجه به موضوعاتی مانند انعطاف پذیری و کارآفرینی سازمانی و داشتن نگرش استراتژیک از اهمیت بالایی برخوردار است. دراین زمینه دو مقوله کارآفرینی و نگرش استراتژیک دارای اهداف مشترک بوده و هر دو مقوله به استفاده از فرصت ها برای مقابله با تغییرات تأکید دارند و کارآفرینی فناورانه در مرکزیت هر دو نگرش قرار دارد. بااین حال، تدوین الگوی کارآفرینی فناورانه با رویکرد استراتژیک برای سازمان های دولتی می تواند موضوعی جدید باشد؛ ازاین رو، هدف این پژوهش شناسایی ابعاد کارآفرینی فناورانه با نگرش استراتژیک و تدوین الگو بود.روش شناسی: دراین پژوهش از روش کیفی و نظریه بنیانی استفاده شد. جامعه موردمطالعه پژوهش شامل خبرگان (کارشناسان و مدیران اجرایی) سازمان های دولتی عراق بود. براساس روش نمونه گیری هدفمند، پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 31 نفر، اشباع نظری حاصل شد. دراین پژوهش جهت دست یابی به روایی، از مشاوران و کارشناسان صاحب نظر درزمینه کارآفرینی و کارآفرینی فناورانه استفاده گردید و برای تعیین پایایی، از راهبرد تأیید همکاران پژوهشی استفاده شد. روش تجزیه وتحلیل مورداستفاده در پژوهش حاضر، روش استراوس و کوربین بود.یافته ها: براساس نتایج مصاحبه ها، 32 مضمون به دست آمده است که عبارت اند از: شرایط علّی (فرصت گرایی و تهدید گریزی، توانمندسازی منابع انسانی، گرایش کارآفرینانه سازمانی، تغییر الگوی رفتاری سازمان با رویکرد کارآفرینانه)؛ عوامل زمینه ای (سطح مهارت و کیفیت نیروی انسانی، سواد دیجیتال منابع انسانی، مدیریت نوآوری فناوانه، کیفیت منابع فنی سازمان، سطح مدیریت دانش، دیدگاه سیستمی، فرهنگ ریسک پذیری و خلاقیت، سطح پذیرش ابهام، روحیه کار تیمی)؛ شرایط مداخله گر (ارتباط دانشگاه و صنعت، پویایی محیط، کمیت و کیفیت فناوری، سطح توسعه یافتگی، حمایت از مالکیت معنوی و سرمایه فکری، انعطاف پذیری فرآیندهای تعریف شده دولتی، سطح تسهیل گری قوانین و مقررات، تحریم فناوری ها)؛ پدیده محوری (توسعه کارآفرینی فناورانه با دیدگاه استراتژیک)؛ راهبردها (تقویت تحقیق و توسعه سازمانی، توسعه شبکه های علمی و فناورانه درون و برون سازمانی، اعمال سیاست های تشویق ریسک پذیری و خلاقیت، جذب، حفظ و ارتقا نیروی انسانی فناور، هوشیاری سازمانی، آینده پژوهشی)؛ پیامدها (ارائه خدمات مبتنی بر نوآوری های فناورانه، نوآوری فرایندی، بهبود عملکرد کلی سازمان، بین المللی سازی، توسعه کشور در مسیر فناوری). نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت کارآفرینی فناورانه مستلزم توجه به عوامل درون و برون سازمانی است. این عوامل منجر به بروز پیامدها یعنی ارائه خدمات مبتنی بر نوآوری های فناورانه، نوآوری فرایندی، بهبود عملکرد کلی سازمان، بین المللی سازی و توسعه کشور در مسیر فناوری می شود.
تلفیق اجتماعی مهاجران در محیط کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از ارکان هر زیست بوم کسب وکار، سرمایه انسانی است که انباشت آن ازطریق پرورش و جذب نیروی کار ماهر، می تواند عاملی کلیدی برای رشد بهره وری و توسعه اقتصادی مناطق و کشورها باشد. دراین بین، مهاجرت، نوعی پویایی جمعیت شناختی و تحرک جغرافیایی نیروی کار است که موجب تنوع بخشی و درنتیجه، زایش و بروز ایده های جدید و تأمین نیروی کار موردنیاز در زیست بوم های پذیرنده مهاجر می شود. این پژوهش به شیوه آمیخته از نوع اکتشافی باهدف شناسایی سازوکارهای تلفیق اجتماعی مهاجران در محیط کسب وکار در استان گلستان به انجام رسید.روش شناسی: این پژوهش ازمنظر گردآوری داده ها از نوع میدانی، ازمنظر کنترل متغیرها از نوع غیرآزمایشی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. به لحاظ روش شناسی، طرح آمیخته این پژوهش از نوع اکتشافی، الگوی توسعه ابزار (تأکید بر کمی) است. اطلاعات لازم از 15 نفر از خبرگان به شیوه کاری، همانند کنفرانس دلفی گردآوری شد. این پژوهش در دو مرحله کلی به انجام رسید. در مرحله اول، برمبنای روش گروه کانونی، ۳۳ سازوکار شناسایی و اولویت بندی شد. برخی از این سازوکارها درسطح کسب وکار و برخی دیگر، درسطح زیست بوم قابل پیگیری هستند. در مرحله دوم، نیز با انجام الگوسازی ساختاری تفسیری، به سطح بندی سازوکارهای شناسایی شده پرداخته شد.یافته ها: براساس یافته ها، سازوکارها در 11 سطح شناسایی شدند. درسطح اول (بالاترین سطح) سازوکارهایی قرار گرفته اند که نشان دهنده اثرپذیری و اهمیت بالای آن ها است (نظیر، تلفیق ملاحظات ویژه حمایت از نیروی کار مهاجر در قوانین و مقررات مربوطه). درسطح آخر (یازدهم) سازوکار هایی قرار دارند که همانند سنگ زیربنای تلفیق اجتماعی مهاجران هستند، شامل برگزاری تورهای آشنایی با اجتماع محلی، جلسات مشورتی اختصاصی و رویدادهای دورهمی برای مهاجران و خانواده های آن ها، کمک های مالی و ارایه امکانات، پرداخت به موقع حقوق، اعلام به موقع خاتمه کار، ترغیب هماهنگی و همکاری واحدهای صنفی برای تبادل و جابجایی نیروی کار مهاجر. با توجه به اینکه تلفیق اجتماعی نیروی کار مهاجر باهدف تاب آوری، سازگاری و بهره وری آن ها درچند سطح رخ می دهد، لذا مطابق یافته های پژوهش، نیاز است سازوکارهای شناسایی شده به تفکیک سطوح مربوطه دسته بندی و طرح شود. لازم به ذکر است، این طبقه بندی چندسطحی نه به معنای تمایز و جدابودگی اقدامات، بلکه مؤید هماهنگی بین سطوح مختلف برای تحقق ادغام و تلفیق اجتماعی نیروی کار مهاجر است.نتیجه گیری/ دستاوردها: نتایج این پژوهش می تواند برای سازمان های دولتی ازجمله ادارات کار استانی به ویژه در نواحی که با سرریز نیروی کار مهاجر مواجه هستند، جهت سیاست گذاری تلفیق بهتر نیروی کار مهاجر در محیط کسب وکار مورد استفاده قرار گیرد.
یادگیری کارآفرینانه در بحران: مرور ادبیات با رویکرد کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یک جریان پژوهشی درحوزه یادگیری کارآفرینانه مدعی است، یادگیری تحول آفرین اغلب درشرایط بحران ایجاد می شود. شرایط بحران منجر به محرک هایی می شود که کارآفرین می تواند دراین شرایط یک یادگیری با اثرات گسترده در عملکرد و پیش فرض های ذهنی خود داشته باشد که ازاین یادگیری با عنوان یادگیری تحول آفرین یاد می شود. ازطرفی بحران گسترده کووید 19 موجب شد که یک بار دیگر توجه پژوهشگران به پدیده بحران جلب شود. تعداد مقالات منتشر شده درطول دوران پس از بحران کووید ۱۹، بیش از تمام مقالاتی است که تا قبل از آن دراین حوزه منتشر شده است. پس یادگیری کارآفرینانه در بحران یک موضوع موردتوجه در سال های اخیر بوده است. دراین راستا، با کمک تحلیل کتاب سنجی، دامنه پژوهش ها درخصوص یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران بررسی شده است. ریشه ها و شاخه های پژوهش های جاری بررسی گشته و زمینه هایی برای مطالعات آتی برای پژوهشگران و علاقه مندان به این حوزه معرفی شده است. روش شناسی: این پژوهش با روش کتاب سنجی و تکنیک های تحلیل هم تألیفی، هم استنادی و هم رخدادی کلمات کلیدی انجام شده است. دراین پژوهش از نرم افزارهای Publish or Perish که امکان جستجو و بررسی داده های حاصل از پایگاه های استنادی را فراهم می کند و نرم افزار VOSviewer که در تهیه و ایجاد نقشه های تصویری شامل شبکه های هم تألیفی، هم استنادی و هم رخدادی واژگان کلیدی کاربرد دارد، استفاده شده است. یافته ها: براساس خوشه های شناسایی شده در شبکه هم استنادی می توان ریشه های ادبیات یادگیری کارآفرینانه در بحران را در پنج حوزه پژوهشی دسته بندی کرد. یادگیری تحول آفرین، بحران و کسب وکارهای کوچک و متوسط، قابلیت های پویا، روش های ریاضی برای تحلیل رفتار کارآفرینان و درنهایت، توسعه مهارت های فردی به منظور انعطاف پذیری و تاب آوری، حوزه های پژوهشی کلیدی هستند که ادبیات در آن ها ریشه گسترانیده است. براساس تحلیل هم رخدادی واژگان کلیدی نیز مشخص شد که تمرکز ادبیات جاری بر موضوعاتی نظیر مفاهیم کلیدی یادگیری کارآفرینانه در بحران، آموزش و به خصوص آموزش دیجیتال، مدیریت کسب وکار و مفاهیم و مطالعات موردی هستند که درنتیجه شرایط بحران کرونا گسترش بسیار زیادی داشته اند. نتیجه گیری/ دستاوردها: مقاله حاضر با بررسی ۴۵۹ مقاله یکتای استخراج شده از دو پایگاه استنادی WOS و Scopus و انجام تحلیل کتاب سنجی، برای پژوهشگران یک دید کلی از نقشه فعالیت های علمی دراین حوزه مطالعاتی ارائه می دهد. دراین پژوهش، جریان های اصلی و ریشه های این حوزه مطالعاتی بررسی شد و به پژوهشگران و سازمان های تحقیقاتی کمک می کند دید عمیق تری نسبت به این جریان جدید، اما دارای ریشه های مستحکم در ادبیات داشته باشند. جریان های اصلی ادبیات حول موضوعات چیستی و مطالعات موردی درراستای فهم پیامدهای یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران شکل گرفته اند. درخصوص منابع و چگونگی یادگیری کارآفرینانه در شرایط بحران، ادبیات کمتر گسترش یافته و زمینه های مناسبی برای مطالعات آتی وجود دارد.