فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
157 - 190
حوزههای تخصصی:
با گسترش روزافزون جوامع و پیچیدگی اقتصاد آن ها، اهمیت دستیابی به بازارهای خارجی همواره احساس شده است، به طوری که تجارت بین الملل و رابطه آن با متغیرهای اقتصادی مورد توجه ویژه سیاست گذاران قرار گرفته است. از این رو، با عنایت به اهمیت نظام مالی در مکاتب جدید اقتصادی و توجه اقتصاددانان به تأثیر توسعه مالی بر تجارت خارجی کشورها، هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرات خطی توسعه مالی بر تجارت بین الملل در ایران با به کارگیری روش خود توضیح برداری با وقفه های گسترده (ARDL) طی دوره زمانی 1400-1380 و با واردکردن متغیرهای تأثیرگذار دیگر، همچون سرمایه گذاری مستقیم خارجی و نرخ تورم، می باشد. نتایج حاصل از پژوهش، حاکی از آن است که بین لگاریتم شاخص ترکیبی توسعه مالی که متشکل از چهار شاخص کارایی توسعه مالی، شاخص حجم پول، شاخص عمق مالی و شاخص ساختاری است، با تجارت بین الملل در کوتاه مدت، رابطه مثبت و معنادار و در بلند مدت، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین، بین لگاریتم نرخ تورم و تجارت بین الملل در کوتاه مدت و بلند مدت، رابطه منفی و معنادار و بین لگاریتم سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تجارت بین الملل در کوتاه مدت، رابطه مثبت و بدون معنی و در بلند مدت، رابطه مثبت و معنادار حاکم می باشد.
ارائه چارچوبی برای شایستگی های متخصصان سئو در اکوسیستم بازاریابی دیجیتال کسب و کارهای اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
301 - 334
حوزههای تخصصی:
هدف: در دنیای کسب وکار کنونی، به دلیل تحولات سریع فناوری ها و دیجیتالی شدن و به تبع آن، افزایش استفاده از رسانه های دیجیتال توسط مصرف کنندگان، بسیاری از شرکت ها برای رسیدن به بازارهای هدف خود، از بازاریابی دیجیتال استفاده می کنند. این تحولات موجب شده است که شایستگی های فعالان در کسب وکارهای اینترنتی به چالش کشیده شود. بدون پرورش مدیران و کارکنان شایسته در چنین محیط پُرتلاطمی، اداره کسب وکارها ممکن نخواهد بود. در این راستا، با توجه به حساسیت موضوع، هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوبی برای شایستگی های متخصصان سئو در اکوسیستم بازاریابی دیجیتال کسب وکارهای اینترنتی B2C است و این مطالعه با محوریت این سؤال طراحی شده است: متخصصان سئو فعال در فضای بازاریابی دیجیتال کسب وکارهای اینترنتی B2C چه شایستگی هایی دارند؟
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، از روش کیفی استفاده شده است. این پژوهش دارای مبانی فلسفی تفسیری، جهت گیری اکتشافی و کاربردی و رویکرد استقرایی است و استراتژی پژوهش نظریه پردازی داده بنیاد (رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین) بهره برده است. شیوه گردآوری داده ها بر مبنای مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته است؛ بر این اساس با ۱۴ نفر از متخصصان حوزه سئو در کسب وکارهای B2C که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه شد. پس از رسیدن به اشباع نظری، مصاحبه ها تجزیه وتحلیل شدند و کدگذاری داده های کیفی به دست آمده طی سه مرحله انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش به ۲۷۶ کد باز، ۱۹۵ مفهوم، ۴۳ مقوله فرعی و ۱۷ مقوله اصلی منجر شد که بر مبنای شش بُعد دسته بندی شدند. این ابعاد عبارت اند از: ۱. شرایط علی (رقابتی شدن اکوسیستم، الزامات محیطی و الزامات تکنولوژیکی)؛ ۲. شرایط زمینه ای (شرایط سازمانی و شرایط فردی)؛ ۳. مقوله محوری (شایستگی های فنی، شایستگی های میان فردی، شایستگی های مدیریتی، شایستگی های فردی و شایستگی های ادراکی)؛ ۴. راهبردها (آموزش و توسعه و همچنین سیاست های کاری)؛ ۵. شرایط مداخله گر (عوامل بیرونی، عوامل سازمانی و عوامل فردی)؛ ۶. پیامدها (پیامدهای مرتبط با کسب وکار و پیامدهای فردی).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، مدل پارادایمی شایستگی های متخصصان سئو، برخاسته از زمینه تحقیق، مبتنی بر الگوی سیستماتیک استراوس و کوربین طراحی و شناسایی شد. در این مدل، روابط هر یک از مؤلفه ها از طریق خطوط ارتباطی تبیین شده است و هر یک از روابط بین مؤلفه های کلیدی، بیانگر تقدم و تأخر ارتباط آن ها با یکدیگر است. نتایج پژوهش حاکی از این است که عوامل علّی موجب می شود که طبقه محوری، در جهت پاسخ گویی به تغییرات محیطی و تکنولوژیکی در فضای کسب وکارهای اینترنتی توسعه یابد. استراتژی های توسعه شایستگی که بیانگر رفتارها و فعالیت ها و تعاملات هدف دار هستند و در تبعات طبقه محوری و تحت تأثیر شرایط زمینه ای و مداخله گر قرار دارند، تحت مقوله محوری راهبردها در مدل مطرح شدند. عوامل زمینه ای بر فضای حاکم بر کسب وکارهای اینترنتی B2C اشاره دارد که به همراه شرایط مداخله گر، راهبردها را تحت تأثیر قرار می دهد و در نهایت، در اثر اتخاذ این راهبردها نتیجه و پیامدهای مرتبط با کسب وکار و پیامدهای فردی به وجود می آیند.
کاربرد مفاهیم تحلیل چرخه حیات مشتری در بازاریابی گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : طبق مفهوم چرخه عمر مشتری، مشتریان در رابطه با شرک ها سه مرحله جذب، حفظ و توسعه را طی می کنند و شرکت ها باید استراتژی هایی برای هریک از این مراحل تدوین کنند. توسعه مشتری در حوزه گردشگری، بیان گر کسب درآمد بیشتر از محل بسط مدت و هزینه سفر توسط گردشگر است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر متغیرهای جنسیت، سن، وضعیت تأهل، تحصیلات، تعداد دفعات سفر، نحوه ترتیب دهی سفر، همراهان سفر، مکان اقامت و دین، بر بسط مدت و هزینه سفر گردشگران ورودی به ایران است. روش شناسی : مطالعه حاضر پژوهشی توصیفی کاربردی است. داده ها با استفاده از پرسش نامه آن لاین به زبان های فارسی، انگلیسی و عربی از 321 گردشگر خارجی در سفر به ایران جمع آوری و با استفاده از آزمون کای دو و آزمون دقیق فیشر در نرم افزار SPSS تحلیل شده است. یافته ها : نتایج تحقیق نشان دادبین متغیرهای سن، تعداد دفعات سفر، نحوه ترتیب دهی سفر و مکان اقامت و بسط مدت سفر و متغیرهای دین، تعداد دفعات سفر و مکان اقامت و بسط هزینه سفر رابطه معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری و پیشنهادات : بازاریابان مقصد و مدیران مقاصد گردشگری می توانند با شناسایی و هدف گیری گردشگرانی که احتمال بسط سفر در آن ها بیشتر است و تحریک انگیزه هایی برای افزایش احتمال بسط سفر، درآمد کلی حاصل از گردشگری را افزایش دهند. نوآوری و اصالت : عمده مطالعات حوزه بازاریابی گردشگری، به ویژه در ایران، بر جذب و حفظ گردشگر متمرکز شده و مطالعات محدودی به توسعه مدت و هزینه سفر پرداخته اند. همچنین در پژوهش حاضر برای اولین بار تأثیر دین بر بسط مدت و هزینه سفر بررسی شده است.
تأثیر کار گروهی بر روند بین المللی شدن شرکت: نقش میانجیگری بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
46 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: در دنیای امروز، تغییرات مداوم در محیط کار و فعالیت های روزمره، نیاز به تبادل ایده ها و یادگیری مستمر را افزایش می دهد. به همین دلیل، از دیدگاه متخصصان، کار گروهی، به عنوان راه کاری کلیدی برای مقابله با این تغییرات مکرر شناخته می شود. در این راستا، غفلت از بازاریابی می تواند پیامدهای جدی ای برای شرکت ها به همراه داشته باشد. بدون حمایت از کارکنان خلاق و بدون توجه به استراتژی های بازاریابی، فعالیت مؤثر در محیط پویا دشوار خواهد بود و این امر می تواند به کاهش توان رقابتی شرکت ها منجر شود. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی نقش کار گروهی بر روند بین المللی شدن شرکت های دانش بنیان با نقش میانجیگری بازاریابی است.روش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و با رویکرد روش تحقیق کمّی اجرا شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان ۸۵ شرکت دانش بنیان فعال در حوزه فناوری اطلاعات است که در بازه زمانی ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲، بیش از ۱۰ درصد از صادرات کشور را به خود اختصاص داده اند. تعداد کل این کارکنان، به طور تقریبی ۳۴۵ نفر برآورد شده است. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه مورد نیاز برای این پژوهش ۱۸۲ نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه استاندارد ۲۲ گویه ای با مقیاس پنج تایی لیکرت استفاده شد. در نهایت، داده های جمع آوری شده با بهره گیری از نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ تحلیل شدند.یافته ها: در دنیای رقابتی امروز، توجه به بازاریابی به عنوان یک عامل کلیدی برای کسب مزیت رقابتی در سازمان ها اهمیت ویژه ای یافته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که تعهد عاطفی، ایجاد جوّ نوآورانه و اشتراک گذاری دانش با نقش میانجیگری بازاریابی، بر فرایند بین المللی شدن شرکت ها تأثیر مثبت و معناداری دارد. در شرکت های دانش بنیان، اهمیت بازاریابی به وضوح نمایان است؛ زیرا این کشور با چالش های جدی، از جمله تحریم ها و مشکلات اقتصادی دست وپنجه نرم می کند. بنابراین، مدیران باید به بازاریابی توجه ویژه ای داشته باشند. زمانی که کارکنان احساس کنند که مدیران با صداقت و شفافیت عمل می کنند، ایده های خلاقانه و نوآورانه خود را به شکل پیشنهادهای سازنده درحوزه بازاریابی ارائه خواهند داد. از این رو، توسعه ایده های جدید و منحصربه فرد در حوزه بازاریابی، می تواند به شرکت های دانش بنیان کمک کند تا در محیط رقابتی بین المللی پایدار بمانند. این شرکت ها باید از کارکنان خود حمایت کنند و پیشنهادهای مؤثر و سریعی برای بهبود به مدیران خود ارائه دهند تا بتوانند با چالش های اساسی صنعت مقابله کنند.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کار گروهی کارکنان، برای بقا و موفقیت شرکت ها در بخش بین الملل نقش مهمی دارد. در واقع، دانشی که شرکت ها از شرکت های دیگر به ویژه در زمان بین المللی شدن کسب می کنند، می تواند رقابت پذیری آن ها را در بازار جهانی افزایش دهد. همچنین کار گروهی به عنوان عامل اصلی یادگیری و نوآوری و بازاریابی، بین المللی شدن شرکت های دانش بنیان را تسهیل می کند. عملکرد در سطح تیم، به اعضا کمک می کند تا بهتر بتوانند چگونگی کار در کنار یکدیگر و به اشتراک گذاری دانش برای دستیابی به سطوح بالای بهره وری و اثربخشی را درک کنند و در بین المللی شدن شرکت های دانش بنیان موفق باشند.
بررسی منافع تولیدکنندگان از تبلیغات برند محصولات لبنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
389 - 413
حوزههای تخصصی:
هدف: تبلیغات از ابزارهای کلیدی در افزایش مصرف کالاهای سلامت محور به شمار می رود. بنگاه های تولیدی ای که به دنبال افزایش سود و درآمد، از طریق افزایش میزان فروش ناشی از مصرف زیاد هستند، از تبلیغات (عمومی یا برند) به عنوان سیاستی کلیدی استفاده می کنند. بودجه های تبلیغاتی بنگاه های بزرگ، به ویژه شرکت های تولیدکننده محصولات لبنی، نشان می دهد که این شرکت ها روی برندسازی و تبلیغات برند تمرکز زیادی دارند. تلاش برای افزایش مصرف محصولات لبنی با استفاده از تبلیغات، با انگیزه های مختلف، توسط بازیگران بازار صورت می گیرد؛ اما تداوم سیاست تبلیغات عمومی که اغلب توسط نهادهای عمومی انجام می شود و برند که اغلب توسط تولیدکنندگان صورت می گیرد، ضروری به نظر می رسد. تداوم تبلیغات برند، به میزان انتفاع تولیدکنندگان و سهم آنان نسبت به سایر بازیگران در سطوح مختلف (نظیر خرده فروشان یا توزیع کنندگان که در تأمین هزینه های تبلیغاتی محصولات لبنی نقشی ندارند) بستگی دارد. این مطالعه بر خلاف سایر مطالعات که تنها به بررسی منافع مصرف کنندگان ناشی از افزایش مصرف می پردازد، به دنبال محاسبه میزان منافع و مازاد تولیدکنندگان ناشی از تبلیغات برند و تغییر سهم منافع آن ها در دو حالت وجود یاعدم وجود تبلیغات برند است. روش: به منظور بررسی اثر تبلیغات برند بر منافع تولیدکنندگان شیر خام (سطح مزرعه)، از تعدیل الگوی ارائه شده ژنگ و همکاران (۲۰۰۲) استفاده می شود. الگوی ژنگ و همکاران (۲۰۰۲)، ابتدا، شرایط بازار را تجزیه وتحلیل می کند تا مشخص کند که تبلیغات چه زمانی به تولیدکنندگان سود یا به آن ها آسیب می رساند. این مطالعه از یک الگوی انحصار چندجانبه در خرید فروش (به دلیل وجود بنگاه مسلط) دو مرحله ای، برای بررسی شرایطی استفاده می کند که تحت آن، تبلیغات بنگاه ها تحت مالکیت یک سرمایه گذار، احتمالاً به تولیدکنندگان آسیب می رساند. از این رو، از الگوی کورنو در دو حالت وجود وعدم وجود تبلیغات برند، در سطح خرده فروشی استفاده شده است. در مطالعه حاضر، در دو حالت تبلیغات موجود و بهینه (بودجه بهینه) برند محصولات لبنی (شیر فراوری شده و پنیر) استفاده می شود. از میان شرکت های تولیدکننده محصولات لبنی، یک تولیدکننده بزرگ (شرکت صنایع شیر ایران)، ۵۰ درصد از کل سهم بازار را به خود اختصاص داده است (بنگاه مسلط)؛ به همین دلیل، این شرکت به عنوان مبنای تجزیه وتحلیل برای تغییر اطلاعات بازار، از شهریور ۱۴۰۱ تا شهریور ۱۴۰۲ استفاده شده است. آثار تبلیغات برند شیر فراوری شده در سطح خرده فروشی، بر منافع تولیدکنندگان شیر در سطح مزرعه، در سه سناریو کشش تبلیغات برند تقاضای شیر، چهار سناریو کشش خودقیمتی تقاضای شیر، ۱۱ سناریو شاخص شدت تبلیغات شیر فراوری شده (الگوی چندسطحی تعادلی، شرایط بازار رقابتی، شرایط بازار غیررقابتی، اقتصاد باز و بسته) و برای برآورد آثار تبلیغات پنیر در سطح خرده فروشی بر منافع تولیدکنندگان شیر در سطح مزرعه، در دو سناریو کشش تبلیغات برند تقاضای پنیر، سه سناریو کشش خودقیمتی تقاضای پنیر، چهار سناریو شاخص شدت تبلیغات پنیر (شرایط بازار رقابتی و شرایط بازار غیررقابتی) برآورد می شود. یافته ها: نتایج نشان می دهد که مقدار شیر فراوری شده برندشده بنگاه مسلط (شرکت صنایع شیر ایران)، با تغییر کشش تبلیغات برند و کشش قیمتی، تقاضا تغییرات زیادی دارد؛ به طوری که با افزایش کشش قیمتی تقاضا، مقدار شیر فراوری شده برندشده بنگاه مسلط، در تمامی سناریوهای کشش تبلیغات برند افزایش می یابد. در خصوص مقدار شیر فراوری شده برندنشده بنگاه مسلط، با تغییر کشش قیمتی، تقاضا تغییرات زیادی دارد. در محصول پنیر، مقدار پنیر برندشده و نشده بنگاه مسلط، با تغییر کشش قیمتی، تقاضا تغییرات ناچیزی دارد. به طور خلاصه، میزان تغییر منافع تولیدکننده شیر خام ناشی از تبلیغات در سطح خرده فروشی، بسیار تحت تأثیر کشش تقاضای محصول در سطح خرده فروشی است؛ به طوری که در خصوص محصول شیر فراوری شده، اثر مثبت دارد؛ یعنی با افزایش کشش تقاضا، افزایش منافع تولیدکننده، فزاینده خواهد بود؛ اما در خصوص پنیر، این روند کاهنده است. در مجموع، در اثر تبلیغات بهینه در سطح خرده فروشی برای شیر فراوری شده و پنیر توسط بنگاه مسلط (شرکت صنایع شیر ایران)، منافع تولیدکنندگان شیر خام به ترتیب ۴۰۷/۶ و ۱۹۶/۶ درصد افزایش می یابد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، تبلیغات بهینه برند در سطح خرده فروشی برای شیر فراوری شده و پنیر، منافع تولیدکنندگان شیر خام را افزایش می دهد. البته پیش تر، در مطالعه شهبازی (۱۳۹۵) نیز به تأثیرگذاری تبلیغات عمومی فراورده های لبنی بر عرضه و قیمت شیر خام و در نتیجه بر مازاد و منافع تولیدکننده در سطح مزرعه اشاره شده است. همچنین بنا بر نتایج به دست آمده، تأثیر تبلیغات محصولات غذایی برند روی تولیدکنندگان، بسته به شرایط بازار و اثربخشی تبلیغات، می تواند متفاوت باشد. در برخی از مطالعات، مانند ژانگ و همکاران (۱۹۹۹ و ۲۰۰۲) تأکید شده است که ممکن است منافع کشاورز با ایجاد تغییر در تقاضا، کاهش یابد و به طور بالقوه به تولیدکنندگان آسیب برساند. در مجموع در ایران، با وجود بنگاه مسلط در صنایع لبنی ایران، تولیدکنندگان شیرخام از تبلیغات برند منتفع می شوند؛ از این رو تداوم سیاست های برندسازی و تبلیغات برند، برای حفظ منافع تولیدکنندگان شیر خام توصیه می شود.
بازآفرینی برند، تجربه مشتری و تأثیر آن ها بر کیفیت خدمات و وفاداری مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
121 - 144
حوزههای تخصصی:
تغییرات سریع و مداوم در محیط کسب وکار، بازآفرینی برند را به عنوان ابزاری استراتژیک در حوزه مدیریت برند با هدف ایجاد نگرش مطلوب تر در ذهن مصرف کننده،کسب هویت و تصویر جدید از برند تبدیل کرده است؛ براین اساس، پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر بازآفرینی برند و مدیریت تجربه مشتری بر وفاداری مشتری با در نظر گرفتن متغیر میانجی کیفیت خدمات انجام شده است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، در زمره تحقیقات کاربردی با رویکرد کمّی و به لحاظ شیوه اجرای تحقیق، در زمره تحقیقات توصیفی_پیمایشی و از حیث زمانی از نوع تحقیقات مقطعی به شمار می آید. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه مشتریان بانک سامان مستقر در شهر تهران هستند که در سال های اخیر از بازآفرینی هویت برند استفاده کرده اند. داده ها با استفاده از روش میدانی پرسش نامه از ۳۸۴ مشتری جمع آوری شده است. برای آزمون فرضیات از حداقل مجذورات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها حاکی ازآن است که بازآفرینی برند و مدیریت تجربه مشتری بر کیفیت خدمات و وفاداری مشتری تأثیر مستقیم و معنادار دارد و تأثیر کیفیت خدمات بر وفاداری مشتری در بانک سامان نیز معنادار است. همچنین میانجی گری کیفیت خدمات در رابطه بین بازآفرینی برند و مدیریت تجربه مشتری و وفاداری مشتری به شکل معناداری تأیید شد. ایجاد هویتی مشخص برای برند، ساختن ارزش، تفاوت قابل تشخیص با رقبا و افزایش ارتباطات و بهبود تجربه مشتری اهمیت ویژه ای در ماندگاری یک برند در چرخه رقابت و اذهان مشتریان در فرایند بازآفرینی برند خواهد داشت.
نقش فناوری بلاکچین در ایجاد اعتماد در مشتریان در اکوسیستم بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق نقش فناوری بلاکچین در ایجاد اعتماد در مشتریان در اکوسیستم بازاریابی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل جامعه متخصصین بازاریابی دیجیتال و کارشناسان حوزه فناوری اطلاعات پیشرفت می باشد که به دلیل حجم بالای نمونه با استفاده از جدول مورگان کرجسی 385 نفر در نظر گرفته شد. این تعداد مبتنی بر روش نمونه گیری نمونه دردسترس گزینش گردیدند و به این ترتیب 385 پرسشنامه بین جامعه آماری توزیع شد که در نهایت 228 پرسشنامه سالم که قابلیت تحلیل آماری داشتند جمع آوری گردید. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه ساخته محقق برگرفته از نتایج کیفی می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار AMOS استفاده گردید. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اعتماد ناشی از شفافیت برآمده از فناوری بلاکچین قادر است تا پیامدهای متنوع مالی و غیرمالی را برای کسب و کارهایی که از این فناوری در اکوسیستم بازاریابی خود استفاده می کنند اثرات معناداری برجای گذارد.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر شایستگی منابع انسانی در صنعت 5.0(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
117 - 156
حوزههای تخصصی:
با توجه به تحولات سریع فناوری و تغییرات ساختاری در صنعت 5 (نسل پنجم تحولات صنعتی یا انقلاب صنعتی پنجم)، شایستگی منابع انسانی به عنوان عاملی حیاتی در موفقیت سازمان ها شناخته می شود. این تحقیق باهدف تحلیل مؤلفه های مؤثر بر شایستگی منابع انسانی در صنعت 5، با رویکرد تحلیل مضمون و کدگذاری متون حاصل از مصاحبه با خبرگان، به تحلیل این مؤلفه ها پرداخت. درمجموع 182 کد شناسایی شد که طی 66 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی شامل شایستگی های فردی، حرفه ای، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، عمومی، روانشناسی، راهبردی، اجتماعی، مدیریتی و سازمانی طبقه بندی گردید. این مؤلفه ها در سه دسته الزامات کلیدی شایستگی منابع انسانی در صنعت 5؛ شامل انسان محوری، پایداری و تاب آوری، طبقه بندی شدند. انسان محوری، به سازمان ها این امکان را می دهد که بر نیازها و خواسته های کارکنان تمرکز و با ایجاد محیطی حمایتی و انگیزشی، به افزایش رضایت شغلی و بهره وری آنان کمک کند. پایداری، به عنوان یک مؤلفه دیگر، سازمان ها را ملزم می کند تا به مسئولیت های خود توجه کنند. این موضوع به بهبود تصویر عمومی سازمان و جذب و نگهداری استعدادها می انجامد. تاب آوری نیز این امکان را می دهد که در برابر تغییرات و چالش های غیرمترقبه مقاوم تر شوند. برای غربال گری این مقوله ها از رویکرد دلفی فازی استفاده شد. این رویکرد در شرایطی که نیاز به جمع آوری نظرات تخصصی و ایجاد توافق در مورد موضوعات پیچیده وجود دارد، مؤثر است. نتایج نشان می دهد که توجه به این مؤلفه ها می تواند به بهبود عملکرد کارکنان و افزایش بهره وری سازمان ها بیانجامد. لذا سازمان ها باید به طور مداوم شایستگی های منابع انسانی خود را ارزیابی و به روز کنند تا بتوانند در این فضای رقابتی موفق شوند.
ارائه مدل حسابرسی پایداری در صنعت خرده فروشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
633 - 668
حوزههای تخصصی:
هدف: حسابرسی پایداری فرایندی است نظام مند و مستقل برای ارزیابی عملکرد یک سازمان در حوزه های مختلف پایداری، از جمله محیط زیست، اجتماع و اقتصاد. هدف از این نوع حسابرسی، شناسایی قوت ها و ضعف های سازمان در این زمینه ها، ارائه راه کارهایی برای بهبود عملکرد و اطمینان از انطباق با الزامات قانونی و استانداردهای بین المللی است. هدف از اجرای این پژوهش کیفی، ارائه مدل حسابرسی پایداری در صنعت خرده فروشی است.
روش: در این پژوهش از روش داده بنیاد چندگانه کرانهلم و گولد کوهل استفاده شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش متخصصان و خبرگان حسابرسی و حسابداری دانشگاهی و شرکت های خرده فروشی در بخش خصوصی بودند که از طریق روش نمونه گیری نظری تعیین شدند. برای شناسایی مقوله های مدل حسابرسی پایداری در صنعت خرده فروشی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و بر این اساس با ۲۵ نفر از خبرگان حسابرسی و حسابداری مصاحبه های عمیق انجام و اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شد.
یافته ها: در این پژوهش در مرحله کدگذاری استقرایی ۵ مقوله (مقوله محوری، بسترهای حمایتی فردی و سازمانی، زمینه های اقتصادی و اجتماعی، موانع فردی و شغلی و سازمانی، نتایج و پیامدهای فردی و سازمانی) و ۲۵ مفهوم استخراج شد. سپس پالایش مفهومی، کدگذاری الگویی (ارائه مدل)، انطباق نظری مدل، اعتبارسنجی تجربی و ارزیابی انسجام نظری مدل و غنی سازی نظریه تشریح شدند.
نتیجه گیری: یکی از دلایل اصلی ضرورت حسابرسی پایداری برای شرکت ها، این است که می تواند ضمن کمک به شناسایی ناکارآمدی ها در عملیات شرکت، صرفه جویی مالی ایجاد کند. حسابرسی پایداری می تواند فرصت هایی را برای ذخیره انرژی، کاهش ضایعات یا ذخیره آب شناسایی کند. شرکت ها با پیاده سازی تغییرات در جهت کاهش اثر زیست محیطی خود، می توانند در صورتحساب ها صرفه جویی کنند و هزینه های عملیاتی عمومی را کاهش دهند. همچنین، حسابرسی پایداری می تواند به شرکت ها در حفظ مجوز اجتماعی فعالیت کمک کند. مصر ف کنندگان به طور روزافزون از آثار تصمیم های خرید خود بر محیط زیست و اجتماع آگاه می شوند. شرکت ها با بهبود رویه های پایداری خود، می توانند اعتبارشان را ارتقا دهند و برای مشتریان، کارکنان و دیگر ذی نفعان اعتماد ایجاد کنند.
بررسی الگوی پیشایندها و پیامدهای احیای برند با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی الگوی پیشایندها و پیامدهای احیای برند با رویکرد فراترکیب می باشد. برای این منظور، از روش هفت مرحله ای ساندیوسکی و باروسو برای استخراج داده ها از مقالات علمی و پژوهشی در بازه زمانی 23 ساله (1990 -2023) استفاده شد. با بررسی های اولیه، تعداد 32 مقاله برای مطالعه دقیق تر انتخاب شد. با استفاده از مدل مفهومی و استنتاج از نتایج، از نرم افزار 2020 MAXQDA برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که 44 شاخص و 4 بعد استخراج و در دو عامل مفهوم کلی ارائه شد. در نهایت، با توجه به فراوانی و شدت شاخص های هر یک از ابعاد، مدل مفهومی جامع احیای برندهای ایرانی طراحی شد. در بررسی عوامل مؤثر بر احیای برندهای از بین رفته، از جنبه بازآفرینش برند، شاخص هایی نظیر حس نوستالژیک، اصالت، میراث، داستان و گذشته جذاب برند بیشترین تأثیر را داشته اند. از جنبه مدرن سازی برند نیز، شاخص هایی چون نوآوری، برتری، جذابیت تبلیغات و انطباق پذیری با انتظارات مصرف کنندگان بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند. در زمینه پیامدهای احیای برندهای از بین رفته، از جنبه ذهن و عواطف مصرف کنندگان، شاخص های آگاهی و تصویر برند و از جنبه رفتار مصرف کنندگان، شاخص های وفاداری، سهم بازار و ارزش برند بیشترین اهمیت را داشته اند.
طراحی ابعاد بلوغ انقلاب صنعتی چهارم در زنجیره ی تامین خدمات بانکی و توسعه ی بانکداری دیجیتال با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل بلوغ انقلاب صنعتی چهارم در زنجیره ی تأمین خدمات بانکی و توسعه ی بانکداری دیجیتال با رویکرد داده بنیاد است. پژوهش جاری بر اساس استراتژی، از نوع کیفی بوده و از لحاظ هدف در دسته های پژوهش بنیادین قرار دارد. روش گردآوری داده ها از نوع تحقیقات میدانی بوده و ابزار گردآوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضرمدیران ارشد بانک های کشور، صاحب نظران و فعالان حوزه بانکداری دیجیتال بوده و با استفاده از روش نمونه گیری، تعداد 10 نفر به عنوان مشارکت کننده در پژوهش انتخاب شدند. لازم به ذکر است که انجام مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری پیش رفته است. داده های کیفی بدست آمده از طریق مصاحبه از روش نظریه پردازی داده بنیاد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های کیفی با استفاده از نرم افزار مکس کیودا نسخه 2020 انجام شده است. با توجه به نتایج بدست آمده مقوله های شناسایی شده دراین پژوهش شامل، ده مقوله در بخش شرایط علی، هفت مقوله به عنوان اجزای تشکیل دهنده ی پدیده ی محوری، چهار مقوله مربوط به شرایط زمینه ای، یازده مقوله در بخش راهبردها، هفت مقوله برای شرایط مداخله گر و در نهایت برای بخش پیامدی مدل نیز هشت مقوله می باشند.
مفهوم پردازی بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی با تأکید بر توسعه آموزش کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتار کارآفرینانه یکی از عوامل مهم در دستیابی به توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی است که می تواند با ایجاد شغل، تقویت نوآوری و بهبود سطح اقتصادی جامعه، تأثیر قابل توجهی بر پیشرفت کشورها داشته باشد. در این میان، آموزش کارآفرینی یکی از ابزارهای مؤثر برای ایجاد و تقویت این رفتار است. این نوع آموزش می تواند با تأثیرگذاری بر نگرش افراد، افزایش مهارت های عملی و ایجاد انگیزه، نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای کارآفرینانه ایفا کند. بااین حال، علی رغم تأکیدات نظری بر اهمیت آموزش کارآفرینی، در عمل، شکاف هایی در تدوین مدل های جامع و کاربردی برای ارتقای رفتار کارآفرینانه دانشجویان مشاهده می شود. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جامع برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی با تأکید بر توسعه آموزش کارآفرینی است.
روش شناسی: این پژوهش با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. در مرحله کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 نفر از اساتید دانشگاه رازی انجام شد. این مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی و کدگذاری شدند. فرایند مصاحبه تا زمان اشباع نظری ادامه یافت. در مرحله کمی، پرسشنامه ای بر اساس یافته های کیفی طراحی و بین 374 دانشجو توزیع گردید. نمونه ها به روش تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل کیفی نشان داد که ده عامل اصلی بر رفتار کارآفرینانه تأثیرگذار هستند: 1) بهبود زیرساخت های آموزشی و ارتباطی، 2) آموزش خصوصیات روان شناختی، 3) بهره گیری از تجارب، 4) تغییر نگرش نسبت به رفتار کارآفرینانه، 5) آموزش مهارت ها، 6) آموزش بهبود رفتاری، 7) الگوسازی، 8) بهبود قصد کارآفرینانه، 9) راهبردهای آموزشی و 10) انگیزه دهی به دانشجویان. تحلیل کمی نیز نشان داد که این عوامل با ضرایب بار عاملی معنادار (بین 53/0 تا 82/0) در مدل نهایی تأثیرگذار هستند. در این میان، تغییر نگرش نسبت به رفتار کارآفرینانه (بار عاملی 82/0)، بهبود قصد کارآفرینانه (76/0) و آموزش مهارت ها (69/0) بیشترین تأثیر را داشتند.
نتیجه گیری/ دستاوردها: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی جامع برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی انجام شد و نتایج نشان داد که آموزش کارآفرینی از طریق عوامل مختلفی در شکل گیری و تقویت رفتارهای کارآفرینانه نقش ایفا می کند. از منظر نظری، این پژوهش مدلی مفهومی برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان ارائه می دهد که می تواند به عنوان یک چارچوب مرجع در مطالعات آتی برای توسعه رفتارهای کارآفرینانه مورد استفاده قرار گیرد. از نظر عملی، یافته های این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و دانشگاه ها در طراحی برنامه های آموزشی کارآفرینی کمک کند. در این راستا پیشنهاد می شود دانشگاه ها با تقویت زیرساخت های آموزشی و ارتباطی، ایجاد فرصت های تعامل با کارآفرینان موفق و ارائه دوره های عملی و مهارت محور، به ارتقای رفتار کارآفرینانه در دانشجویان بپردازند. همچنین، مدیران آموزشی باید استراتژی هایی را اتخاذ کنند که انگیزه دانشجویان را برای ورود به حوزه کارآفرینی افزایش دهند و آنان را به سوی انتخاب این مسیر شغلی هدایت کنند.
ارائه مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا (رویکرد فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
129 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: فقدان انصاف ادراک شده از قیمت، پیامدهای مختلف مخربی همچون، بی اعتمادی به فروشنده و قیمت های موجود، کاهش تقاضا، کاهش رضایت مشتریان، تبلیغات منفی توسط مشتریان در خصوص شرکت، از دست دادن وفاداری مشتریان به شرکت یا برند، شکایت از شرکت، عدم تمایل به خرید مجدد را به همراه دارد. با توجه به تمامی پیامدهای مخرب اشاره شده، طراحی مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا لازم و ضروری است. بی انصافی درک شده از قیمت گذاری پویا، پیامدهای مخربی برای شرکت به همراه دارد که وجود یک مدل کاربردی در این حوزه، می تواند باعث کاهش این پیامدها شود. هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا با رویکرد فراترکیب است.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از منظر گردآوری داده ها توصیفی و از منظر رویکرد کیفی است. روش این پژوهش، کیفی فراترکیب است. مراحل فراترکیب عبارت اند از: جست وجو، ارزیابی، ترکیب، بیان و تفسیر جزئی هر دو گروه پژوهش های کمی و کیفی. فراترکیب با روش های مختلف انجام می شود که در پژوهش حاضر از مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، اسناد و مدارک گذشته از بین ۳۳ مقاله بوده است. شیوه تحلیل داده ها تحلیل محتوا است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که پیشران های مؤثر بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، در سه مقوله قرار می گیرد: عوامل مرتبط با مشتری (ویژگی های جمعیت شناختی، دانش قیمتی، انتظار قیمتی، تجربه مصرفی و رفتاری، آشنایی با قیمت گذاری پویا)، عوامل مرتبط با شرکت (شفافیت قیمت گذاری، ارتباط با مشتریان، اعتماد) و عوامل مرتبط با بازار (جایگاه قیمت، پراکندگی قیمت). پیشران ها به مجموعه عواملی گفته می شود که بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا اثر می گذارند. پیشران ها عوامل مختلفی را پوشش می دهند. انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، دو بُعد انصاف عاطفی و انصاف شناختی را دربرمی گیرد. مشتریانی که انتظار قیمت های پایین داشته باشند، به افزایش قیمت ها حس سوءظن و بی عدالتی خواهند داشت. اقدامات شرکت ها برای آگاهی دادن به مشتریان درخصوص دلایل افزایش قیمت، زمان تغییر قیمت ها، اقدامات مشابه در ادوار گذشته، در درک صحیح مشتریان از تغییر در قیمت ها تأثیر بسزایی دارد و باعث احساس بی انصافی در آن ها نخواهد شد. پیامدهای انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا در دو مقوله پیامدهای مثبت (رضایتمندی مشتریان، وفاداری مشتریان، قصد خرید مجدد) و پیامدهای منفی (احساسات منفی، رفتارهای منفی و تبلیغات منفی توسط مشتریان) دسته بندی شده اند.نتیجه گیری: هر تفاوت قیمت باید دلیل منطقی داشته باشد و به عنوان ابزار تقسیم بندی استفاده شود. هر سیاست قیمت گذاری بر قصد خرید مصرف کنندگان اثرگذار است؛ ولی سیاست های اتخاذ شده نباید به ادراک انصاف درک شده مشتری آسیب برساند. مجموعه پیشران های شناسایی شده بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، در تصمیم گیری برای قیمت گذاری کالاهای یکسان در شرایط متفاوت، مبنایی برای مسئولان قیمت گذاری در شرکت ها است.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر شکست کارآفرینان سریالی هیبریدی در صنعت نشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف شناسایی عوامل حیاتی مؤثر بر شکست کارآفرینان سریالی هیبریدی در صنعت نشر انجام شده است. درک این عوامل بسیار مهم است؛ زیرا افراد را قادر می سازد از اشتباهات گذشته درس بگیرند، استراتژی های خود را اصلاح و ساختارهای تجاری بهبود یافته ای را پیاده سازی کنند. شناسایی زودهنگام عوامل شکست بالقوه می تواند برنامه ریزی کسب وکار را بهبود بخشد و از هدر رفتن سرمایه جلوگیری کند. با توجه به ماهیت پویای صنعت نشر و چالش های منحصربه فردی که کارآفرینان سریالی هیبریدی با آن مواجه هستند، این پژوهش به دنبال ارائه تحلیل جامعی است که می تواند توسط کارآفرینان فعلی و مشتاق در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد. روش شناسی: این پژوهش با رویکردی کاربردی و استقرایی- قیاسی و با استفاده از روش آمیخته متوالی، به انجام رسیده است. داده ها از طریق مصاحبه ها با 15 کارآفرین سریالی هیبریدی که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و همگی تجارب متنوعی در صنعت نشر داشته اند، جمع آوری و برای تحلیل آن ها از روش تحلیل مضمون، بهره گرفته شد؛ چراکه بینش های کیفی، درکی غنی از چالش های پیشروی این کارآفرینان را فراهم می کند. پس از آن، داده های کیفی با استفاده از روش بهترین- بدترین برای تعیین و اولویت بندی عوامل کلیدی مؤثر بر شکست، تحلیل کمی شدند. یافته ها: این مطالعه 22 عامل مهم را شناسایی کرد که در شکست کارآفرینان سریالی هیبریدی نقش دارند. در میان این عوامل، چندین عامل حیاتی تر بودند. تداوم مشکلات مالی به عنوان یک موضوع غالب برجسته شد که اغلب ناشی از مسائل اقتصادی کلان و یا هزینه های عملیاتی بالای صنعت نشر است. عامل اصلی دیگر، عدم آشنایی با چارچوب های راه اندازی کسب وکار بود که مانع از مدیریت و رشد مؤثر کسب وکار می شد. علاوه بر این، عدم تناسب بین درآمد و هزینه ها که نشان دهنده یک ناهماهنگی اساسی در برنامه ریزی مالی است، جزو عوامل کلیدی شکست محسوب می شود. همچنین فقدان تجربه و دانش در زمینه های خاص مرتبط با صنعت نشر، این چالش ها را تشدید می کند و کارآفرینان را برای حرکت در چشم اندازهای پیچیده با مخاطره روبرو می کند. در مقابل، عواملی مانند ترس از شکست، تغییر در مسیر زندگی و شکست همکاران، اهمیت کمتری داشتند. نتیجه گیری/ دستاوردها: تداوم نوسانات مالی، به عنوان تأثیرگذارترین عامل در شکست کسب وکارهای صنعت نشر مشخص گردید. این یافته بر اهمیت برنامه ریزی و مدیریت مالی قوی برای کارآفرینان سریالی هیبریدی تأکید می کند. برای کاهش این خطرات، ضروری است که کارآفرینان این درک را در فرآیندهای برنامه ریزی استراتژیک خود بگنجانند و اطمینان حاصل کنند که برای مقابله با بی ثباتی مالی آماده هستند. علاوه بر این، نیاز اساسی به نهادهای دولتی برای توسعه برنامه های حمایتی جامع وجود دارد که می تواند به جلوگیری از بحران ها و حفظ ثبات بخش نشر کمک کند. این موضوع ممکن است شامل برنامه های کمک مالی، ابتکارات آموزشی برای بهبود دانش خاص صنعت و چارچوب هایی برای حمایت از مدل های کسب وکار نوآورانه باشد. با پرداختن به این عوامل کلیدی، هم کارآفرینان و هم سیاست گذاران می توانند در جهت تقویت صنعت نشر تاب آورتر و پر رونق تر، همکاری کنند.
رفتار خریداران و تصمیم گیری خرید با فناوری واقعیت افزوده در کسب وکارهای مجازی B2C: مرور بیبلیومتریک و تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری واقعیت افزوده به عنوان یکی از روندهای اصلی بازار دیجیتال در سال های اخیر ظاهرشده است. این فناوری نوین به دلیل جذابیت و پتانسیلی که دارند به طور پی درپی در کسب وکارهای نوآورانه به کاربرده شده است. هدف پژوهش حاضر یک مطالعه مروری سیستماتیک و جامع در قالب رویکرد کتاب سنجی بر روی داده های استنادی ادبیات تصمیم گیری خرید مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده بوده است. یک پارادایم عملگرایانه به محقق اجازه داد تا در قالب یک استراتژی سیستماتیک داده های استنادی را از پایگاه اسکوپوس جمع آوری و در قالب پروتکل استاندارد پریزما پیش پردازش کنند. درنهایت 239 مطالعه در سبد تحلیل کتاب سنجی توسط نرم افزار R Studio و Vosviewer قرار گرفت. نتایج نهایی در بخش عملکردی تأثیرگذارترین اسناد، نویسندگان، ژورنال ها، سازمان ها و کشورها را مشخص کرد و سپس در قالب الگوهای تعاملی بین عناصر و تحلیل محتوای داده ها نکات برجسته ای را به رفتار خریداران و تصمیم گیری خرید با فناوری واقعیت افزوده در کسب وکارهای مجازی اضافه نمود. همچنین قابل ذکر است که این مفهوم عمدتاً حول پنج حوزه اصلی هست: تجربیات مجازی و روان شناختی خریداران در خرید آنلاین با واقعیت افزوده؛ تأثیرات هوش مصنوعی بر فناوری های نوین در رفتار خریداران؛ تجربیات مجازی و روان شناختی خریداران در خرید آنلاین با واقعیت افزوده؛ تعاملات فناوری، ارزش ادراک شده و شناخت بر تجربه خریداران در خرده فروشی با استفاده از واقعیت افزوده موبایلی؛ نقش فناوری واقعیت افزوده در تصمیم گیری خرید و خریدهای هوشمند در فضازی مجازی. مکتب تأثیرگذار فناوری واقعیت افزوده در تصمیم گیری خریداران با نظریه محرک – ارگانیسم – پاسخ مرتبط هست که پایه فکری این حوزه را شکل داده_اند .
شناسایی ظرفیت ها و راهکارهای بهره برداری از میراث ارامنه در توسعه گردشگری استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : میراث ارامنه در ایران، به عنوان بخشی از هویت مشترک ایرانی-ارمنی، قابلیت تبدیل شدن به جاذبه ای منحصربه فرد برای گردشگری دارد. این پژوهش به بررسی میراث ارامنه در استان چهارمحال و بختیاری پرداخته و راهکارهایی برای تقویت گردشگری با تأکید بر این میراث ارائه کرده است. روش شناسی : داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از مشارکت کنندگان و بررسی اسناد معتبر، جمع آوری و با روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که ۱۵ روستای این استان پتانسیل لازم برای گردشگری مبتنی بر میراث ارامنه دارند. میراث ملموس شناسایی شده در این مناطق در شش دسته شامل کلیساها، گورستان های تاریخی، جواهرات سنتی، خانه های قدیمی، قلعه ها و سنگ قبرها تقسیم بندی شدند. همچنین، میراث ناملموس در هفت دسته ازجمله مهارت تولید هنرهای دستی و صنایع دستی توسط ارامنه، میراث های ادبی، غذاهای سنتی، بازی های سنتی، لباس های سنتی ارامنه چهارمحال و بختیاری، برگزاری رویدادها و جشنواره ها در زمان اسکان ارامنه و مهارت کشت و کار و زراعت طبقه بندی گردید. نتیجه گیری و پیشنهادات : راهکارهای استخراج شده در پنج محور کلی شامل حفاظت و مرمت جاذبه ها، توسعه زیرساخت ها، برگزاری رویدادهای فرهنگی، توانمندسازی جامعه محلی و بازاریابی هدفمند ارائه شدند. این مطالعه بر لزوم تدوین برنامه یکپارچه گردشگری با مشارکت ذی نفعان محلی و نهادهای ملی تأکید دارد. نوآوری و اصالت : مرور پیشینه پژوهش بیان گر آن است که اکثر پژوهش ها با هدف تاریخی یا هنری جنبه های میراث ارامنه دراستان چهارمحال و بختیاری پرداخته اند. اما پژوهشی به طور جامع و با رویکرد گردشگری، به شناسایی و تدوین راهکارهای عملیاتی برای رونق گردشگری با تأکید بر میراث ارامنه در استان چهارمحال و بختیاری پرداخته نشده است.
اولویت بندی فناوری های چند کاناله در ایجاد خلق ارزش مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی فناوری های چند کاناله ای است که در ایجاد ارزش مشترک نقش دارند در این تحقیق از نرم افزار MICMAC که یک نرم افزار به روش کیفی است بهره گرفته شده است. لذا جامعه آماری این پژوهش 15 نفر از خبرگان و مدیران اجرایی حوزه ی فروش و بازاریابی با سابقه بالاتر از 10 سال فعالیت اجرایی و با تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر می باشد، که به فناوری های شناسایی شده از 0 تا 3 در ماتریس میک مک امتیاز دادند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فناوری های وب سایت ها، تبلیغات گوگل، بازاریابی موبایل و رسانه های اجتماعی به ترتیب رتبه های 1 تا 4 با تاثیرگذاری مستقیم بر خلق ارزش مشترک به خود اختصاص داده، و سیستم مدیریت ارتباط با مشتری و بلاکچین رتبه های آخر را کسب کرده اند؛ همچنین در بخش تأثیرپذیری یا وابستگی مشخص گردید که فناوری های موبایل، مرکز تلفن، وب سایت ها رتبه 1 تا 3 را کسب کردند و سیستم اتوماسیون رتبه آخر را کسب کرده است. بنابراین، نقش فناوری های بازاریابی چند کاناله در خلق ارزش مشترک برای شرکت هایی که هدفشان ارتقای تجارب مشتری، هدایت معاملات و در نهایت دستیابی به موفقیت تجاری بوده، از طریق اولویت دهی فناوری های وب سایت ها، تبلیغات گوگل، بازاریابی موبایل و رسانه های اجتماعی ضروری است.
تبیین مدل مقصد هوشمند گردشگری (مطالعه موردی: شرکت های گردشگری شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
تحولات فناوری در سال های اخیر، صنعت گردشگری را به شدت تحت تأثیر قرار داده است و استفاده از فناوری های هوشمند در بین ذی نفعان گردشگری گسترش یافته است. در مقصدهای گردشگری هوشمند از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای بهبود تجربیات بازدیدکنندگان و ارتقای عملکرد سازمانی استفاده می شود. توسعه یک اکوسیستم هوشمند نیازمند مشارکت و احساس تعهد تمام ذی نفعان است. این مقاله عوامل موثر بر پذیرش مدل مقصد هوشمند توسط شرکت های گردشگری باتوجه به رویکردی اکوسیستمی را موردبررسی قرار می دهد. طبق مطالعات مختلف، شرکت های گردشگری، ذی نفعان کلیدی توسعه و اجرای مدل مقصد هوشمند در یک منطقه هستند. این مطالعه براساس چارچوب فناوری، سازمان، محیط و مدل پذیرش فناوری، پیشنهاد می نماید که حمایت از توسعه پروژه مقصد هوشمند در منطقه موردمطالعه و انگیزه پیوستن به آن تحت تأثیر عوامل تکنولوژیکی، سازمانی و محیطی می باشد. تحقیق حاضر باتوجه به هدف از نوع کاربردی بوده و باتوجه روش از نوع توصیفی- پیمایشی و به صورت کمی می باشد. جامعه آماری این مطالعه کارکنان و مدیران کسب و کارهای گردشگری شهر تهران است که تعداد 200 نفر به عنوان نمونه و به روش دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از روش پرسشنامه استفاده شد. این پژوهش شامل هفت متغیر مزایای خاص، فشار رقابتی، حمایت از پروژه مقصد، تعهد به توسعه محلی، قصد پذیرش، سودمندی ادراک شده و سهولت ادراک شده می باشد. در نهایت به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری و نرم افزار 3 Smart-PLS استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که قصد پیوستن به پروژه مقصد هوشمند، تحت تأثیر سودمندی ادراک شده و سهولت پذیرش است؛ در حالی که حمایت عمومی برای توسعه پروژه هوشمند تحت تأثیر تعهد به توسعه محلی است. در نهایت، سودمندی ادارک شده از مدل مقصد هوشمند، تحت تأثیر عوامل تکنولوژیکی (سهولت ادراک شده در پذیرش و مزایای خاص) و محیطی (فشار رقابتی) قرار دارد. این تحقیق به درک چگونگی اتخاذ مدل های مقصد هوشمند توسط شرکت های گردشگری کمک می کند و بر نقش آن ها به عنوان سهامداران کلیدی در توسعه منطقه ای تأکید می نماید
سنجش نگرش جامعه میزبان به توسعه گردشگری در مناطق خشک (مطالعه موردی: شهرستان طبس)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل موثر در توسعه گردشگری، توجه به جامعه میزبان در محیط های گردشگری و میزان رضایتمندی و خشنودی آنها از این فعالیت است. روابط بین جامعه محلی و گردشگران در یک مقصد بسیار پیچیده است و می تواند چالش های زیادی را برای ذینفعان ایجاد کند. سنجش نگرش و دیدگاه های جامعه میزبان نسبت به تاثیرات و نتایج گردشگری، در برنامه ریزی های مرتبط با گردشگری ضروری است. شهرستان طبس، با داشتن جاذبه های گردشگری طبیعی و انسانی، از مقصدهای گردشگری کشور به شمار می رود. در این پژوهش به سنجش و تحلیل نگرش های جامعه میزبان شهرستان طبس نسبت به گردشگری و پیامدهای آن پرداخته شده است. پژوهش از نوع کاربردی بوده و جامعه آماری آن، ساکنین محلی و نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران برابر با 347 نفر است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ها و تحلیل های آماری شامل آزمون های سنجش معناداری، رگرسیون و همبستگی، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که ساکنین شهرستان طبس، گرایش و نگرش مثبتی در رابطه با گردشگران و توسعه گردشگری در این شهرستان دارند. از دیدگاه جامعه میزبان ورود گردشگر به شهرستان طبس سبب افزایش فرصت های شغلی (60/3) افزایش درآمد (55/3) و افزایش تنوع شغلی (25/3) می شود. همچنین نگرش مردم نسبت به گردشگری در ابعاد زیست محیطی، کالبدی و اجتماعی - فرهنگی نیز تقریبا مثبت بوده و معتقدند که در مجموع گردشگری تاثیرات مثبتی بر جامعه داشته است.
Creative Tourism in the City of Isfahan: Challenges and Opportunities for the Hospitality Industry from a Cultural and Historical Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research explores the challenges and opportunities facing Iran’s hospitality industry from a cultural and historical perspective, with a particular focus on creative tourism. Given the nature of the subject, the study employs a descriptive research method. In terms of data collection, a qualitative approach was adopted. The statistical population comprises managers and deputies within the hospitality industry in Isfahan province. To determine the appropriate number of participants, the saturation rule was applied, ultimately resulting in a sample of 20 individuals selected through purposive sampling. Data collection was conducted using field methods and a semi-structured interview process. The collected data were then analyzed using MaxQDA software. The findings highlight several key strategies for enhancing creative tourism in Isfahan’s hospitality sector. These include developing local experiences, improving the quality of creative services, diversifying tour offerings, establishing local collaboration networks, leveraging technological marketing, and supporting local businesses.