مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
The current paper intends to exploit the Many Facet Rasch Model to investigate and compare the impact of situations (items) and raters on test takers' performance on the Written Discourse Completion Test (WDCT) and Discourse Self-Assessment Tests (DSAT). In this study, the participants were 110 English as a Foreign Language (EFL) students at Vali-e-Asr University of Rafsanjan in Iran. The students were asked to complete the WDCT and rate themselves on that test. Four raters scored the WDCT tests. According to the FACETS results, there were significant differences in students' performance between the two methods. The stable fit statistics and differing levels of difficulty measures for each test method indicated that each test had a unique way of differentiating the test taker's pragmatic ability. Based on the results, both DSAT and WDCT are acceptable measures for pragmatic ability; however, there are some fitness problems in DSAT. This shows the unpredictable pattern of ratings in the DSAT. It is recommended to have rater training to obtain more accurate results from the DSAT. Finally, the implications were discussed.
بررسى فقهى ماهیت سپرده هاى مدت دار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
145 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسى فقهى ماهیت سپرده هاى مدت دار بانکی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای بود. گرچه بین مردم و بانک ها تعاملات متعددی قابل تصور است، به سبب ابهاماتی که در این نوع از سپرده ها وجود دارد پژوهش حاضر به دنبال بررسی ماهیت خصوص سپرده گذاری مدت دار بود که مشخص شد طبق قرارداد متشکل از وکالت و بیمه در این نوع از سپرده ها ربا وجود ندارد؛ به این معنا که با استفاده از عقود شرعیه و ترکیب بعضی از آن ها با هم مشکل وجود ربا در معاملات مردم و بانک ها قابل حل است. ولی چنانچه از قرائنی یقین حاصل شود که معامله بانک و مردم از نوع معامله قرض است ناچار احکام قرض بر آن بار می شود و پرداخت هر گونه زیاده حرام و رباست. گرچه بزرگان و دانشمندانی از جمله آیت الله مکارم شیرازی و محقق وارسته سید عباس موسویان در این زمینه تحقیقاتی ارائه کرده اند، به جهت خلاصه بودن مطالب و اهمیت بالای بحث، احساس نیاز به تحقیق مفصل تری می شود.
The Question of ‘How Are Synthetic A Priori Judgments Possible’ in Contemporary Islamic Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
According to Kant, the lack of progress in metaphysics is due to the fact that philosophers tried to solve metaphysical problems without examining the limits of our reason, and the outcome of these endeavors has been a dogmatic metaphysics fraught with contradictions and tensions. Then, after examining the types of cognition, he concludes that in order to determine the limits of reason's capacity, one must answer the question: “How are synthetic a priori judgments possible?” Some contemporary Islamic philosophers have sought to answer this question inspired by the teachings of Islamic philosophy. One solution involves resorting to conceptual relations that make the synthetic a priori judgments possible, while another solution is to deny outright the a priori/a posteriori and analytic/synthetic distinctions of cognition. In this paper, using a comparative-analytical method, I demonstrate that these two solutions are unsuccessful. The proposed alternative is to consider the possibility of such propositions as fundamental and in no need of further explanation. This suggestion seems to be simpler and fully consistent with the teachings of Islamic philosophy.
رتبه بندی شاخص های تکنولوژی مالی دربانک ها مبتنی بر رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی با گسترش استفاده از تکنولوژی به وجود آمد، از یک طرف مؤسسات مالی و بانک ها چاره ای جز پذیرش این روند نیافتند، از طرف دیگر در کشور ارزیابی عملکرد موسسات و نهادهای بانکی اهمیت خاصی پیداکرده است. شناسایی و تعیین میزان اهمیت (وزن) عوامل و شاخص های مهم تأثیرگذار بر بهبود عملکرد و افزایش کارایی نهادهای بانکی از مباحث بسیار مهم محسوب می شوند، بنابراین در این مطالعه با استفاده از نظر خبرگان در قالب پرسشنامه که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته و اطلاعات آمار جمع آوری شده و در دسترس برای دوره زمانی از مهر تا بهمن 1401، روش تجزیه و تحلیل فرآیند سلسله مراتب فازی، شاخص های بخش بانکی در 2 گروه نرم افزاری و سخت افزاری و شاخص های انتخابی 9 شاخص اصلی و پر اهمیت در عرصه بانکداری توسط خبرگان تعریف گردیده است. نتایج رتبه بندی تکنولوژی های مالی بخش پولی نشان می دهد که تمامی شاخص های سازگاری کمتر از 1/0 می باشند که مؤید پایایی و قابل اعتماد بودن ابزارهای اندازه گیری است. در میان وزن های به دست آمده ابزارهای نرم افزاری به ترتیب همراه بانک 0.256، اینترنت بانک 205/0 و بانکداری دیجیتال 193/0 و در میان ابزارهای سخت افزاری به ترتیب دستگاه های خودپرداز برون شعبه ی 290/0 و دستگاه خودپرداز درون شعبه ی 271/0 از بالاترین سطح اهمیت برخوردار هستند.
پیش بینی ریاکاری روانشناختی در سازمان بر اساس سواد اخلاقی و سبک های رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۳۰۶-۲۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: منافع و نگرانی های عمومی اغلب برای مدیران مدارس دوراهی ایجاد می کند. به این ترتیب معضلات اخلاقی برای مدارس به عنوان مکان هایی که با تنوع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مشخص شده اند، وجود دارد. لذا بررسی ارتباط سبک های مدیریت و سواد اخلاقی با ریاکاری روانشناختی در سازمان در جهت درک این تنوع ها چندگانه ضروری است. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی ریاکاری روانشناختی در سازمان بر اساس سواد اخلاقی و سبک های رهبری بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران مدارس شهرستان سلماس در سال تحصیلی 1401 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 35 نفر از مدیران مقاطع مختلف تحصیلی شهرستان سلماس بود که به توجه به حجم جامعه محدود به روش سرشماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های سبک های رهبری (سالزمن اندرکولک، 1982)، مقیاس ریاکاری روانشناختی در سازمان (قلیچ اوغلو و یالماز قلیچ اوغلو، 2019) و پرسشنامه سواد اخلاقی (استوکوویچ و بگلی، 2017) استفاده شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS.26 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش هم زمان استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک های رهبری و سواد اخلاقی با ریاکاری روانشناختی در سازمان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 >P). نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیری نشان داد که به ترتیب سبک های رهبری آزادمنشانه 13 درصد، حساسیت اخلاقی 3 درصد و استدلال ورزی اخلاقی 7 درصد از واریانس ریاکاری روانشناختی در سازمان را در مدیران تبیین می کنند. نتیجه گیری: این مطالعه با تأکید بر اینکه کدام متغیرها با ریاکاری روانشناختی در سازمان مرتبط هستند و چه نوع رفتارهایی می تواند در مدارس ایجاد کند، به مدیریت آموزشی، رفتار سازمانی و ادبیات رهبری کمک می کند.
تحلیل اثر تغییر اقلیم بر پیشرفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
29 - 52
حوزههای تخصصی:
پیشرفت ایران تحت تأثیر عوامل مختلفی است که برخی از آن ها بسترساز ارتقا و برخی نیز به عنوان عوامل بازدارنده محسوب می شوند. ازجمله عواملی که می تواند تأثیر منفی بر پیشرفت جوامع بگذارد وقوع انواع مخاطرات طبیعی و انسانی است که تغییر اقلیم جزو آن ها تلقی می شود. تغییر اقلیم به عنوان تغییر یا افزایش معنی دار عناصر جوی مانند بارش، دما، باد و... است که به دلیل افزایش قطعی دما از آن به عنوان گرمایش جهانی یاد می شود که طی دهه های اخیر از شدت بیشتری برخوردار شده است. تغییر اقلیم می تواند پیامدهای منفی مختلفی برای حوزه های سلامت، کشاورزی، صنعت، گردشگری، زیرساخت ها و... داشته باشند که همگی می توانند پیشرفت جامعه را تحت تأثیر قرار دهند. در این مقاله به بررسی ارتباط پیشرفت با پیامدهای تغییر اقلیم در کشور پرداخته شده و با تبیین چالش های موجود، راهکارهای ممکن برای کاهش و یا مهار آن ها ارائه شده است. روش این پژوهش کیفی بوده که جمع آوری اطلاعات اسنادی به روش کتابخانه ای صورت گرفته است. بعد از جمع آوری اسناد مربوطه با روش توصیفی کلیدواژگان توسعه و تغییر اقلیم در آن ها بررسی و گزاره های مربوطه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. عمده ترین تأثیر پیامدهای منفی تغییر اقلیم روی جنبه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، محیط کالبدی و زیرساخت ها و همچنین روی محیط زیست است که فراخور تأثیر می تواند شکل های مختلفی از عوامل بازدارنده را به خود بگیرند. راهکارهای مطرح در این زمینه به طور کلی در دو گروه راهکارهای کاهش و سازگاری طبقه بندی و ارائه می شود. در عین حال تأکید می شود تأثیر تغییر اقلیم بر پیشرفت کشور مؤثر بوده و نیازمند چاره اندیشی خاص خود است.
الگویابی پراکندگی جمعیت در شهرستان های استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳۳
145 - 158
حوزههای تخصصی:
مدل سازی توزیع جمعیت در فضاهای جغرافیایی وظیفه مهمی در شناخت الگوهای جمعیتی محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر الگویابی پراکندگی جمعیت در فضاهای جغرافیایی استان هرمزگان است. این تحقیق بر اساس روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و روش کتابخانه ای برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر را متخصصان و اساتید حوزه جمعیت شناسی و جغرافیایی استان هرمزگان تشکیل می دهند. به منظور بررسی و تحلیل الگوهای پراکندگی جمعیت از ضرایب موران گری و نرم افزارهای Excel،SPSS21 و Arc GIS استفاده شده است. نتایج تحلیل الگوی پراکندگی جمعیت در استان هرمزگان نشان دهنده خودهمبستگی فضایی و الگوی خوشه ای شدید است. نتایج تحلیل لکه های داغ در توزیع جمعیت استان هرمزگان نشان دهنده تمرکز لکه های داغ با سطح اطمینان 99 درصد در کل شهرستان قشم بخش جنوبی شهرستان بندرعباس، جنوب رودان شمال میناب و بشاگرد و نیمه غربی شهرستان بستک است. شهر بندرعباس با بیشترین جمعیت، 55.9 % از جمعیت استان را دربر گرفته که نشان دهنده تمرکز جمعیت در مرکز استان است. تجزیه و تحلیل توزیع و پخشایش جمعیت و بررسی وضع تراکم آن در کیلومترمربع در نواحی مختلف شهرستان های استان هرمزگان، ناموزونی شدید توزیع جمعیت در سطح این استان را نشان می دهد. همچنین در استان هرمزگان شاهد عدم تعادل پراکندگی شهرها و روستاها بر اساس فاصله از مناطق ساحلی هستیم. به این معنی که با کاهش فاصله از ساحل، جمعیت شهری بیشتری ساکن هستند. در مقابل، با افزایش فاصله از ساحل، جمعیت و نقاط روستایی بیشتر می شود. به این ترتیب می توان دریافت که پراکنش فضای جمعیتی در استان هرمزگان بسیار نامتوازن بوده و از تعادل فضایی لازم برخوردار نیست.
تبیین تحولات کالبدی- فضایی روستاهای ناحیه پیراشهری اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
111 - 148
حوزههای تخصصی:
ناحیه پیراشهری اردبیل به دنبال پذیرش نقش مرکزیت استانی شهر اردبیل و متأثر از جریانات بیرونی اثرگذار این شهر، با پدیده خزش شهری شتابان، گسترده، ناموزون و کنترل نشده ای مواجه شده است. شهراردبیل با دستیازی به عرصه های پیرامون، روستاهای پیراشهری خود را در ابعاد مختلف با تحولات و چالش های عدیده ای روبرو نموده است. پارادایم شناخت علمی حاکم بر پژوهش باهدف تبیین تحولات کالبدی- فضایی رُخ داده در ناحیه پیراشهری اردبیل، از نوع «تفسیری» و روش شناسی به صورت «کیفی» بوده و از جنبه زمانی، تحقیقی از نوع مقطعی (پس از شکل گیری استان در سال1372) است. تحقیق به شیوه «مصاحبه نیمه ساختارمند» صورت گرفته و مشارکت کنندگان تحقیق شامل 28 نفر از مدیران محلی روستاها، کارشناسان و مدیران برنامه ریزی توسعه روستاهای ناحیه پیراشهری در 20 روستای واقع در حریم شهراردبیل (قلمرو مکانی پژوهش) بودند.یافته های پژوهش، بر تحولات گسترده و گوناگون روستاهای پیراشهری در ابعاد مختلف محیطی- اکولوژیک، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و چالش های مدیریتی دلالت دارد که در این میان به ترتیب «محدودیت منابع آب، واگرایی فرهنگی و عدم امنیت، تضعیف منابع تولید، ساخت و سازهای غیرمجاز و تغییر کاربری اراضی، عدم مدیریت یکپارچه شهر و روستا و ضعف مدیریت شهری در گستره حریم»، به عنوان اهمّ این چالش ها قابل ذکر است. ازآنجاکه چالش های یادشده متأثر از عوامل مختلف اثرگذار بیرونی چون «اجرای طرح های عمرانی منابع آب، شهرگرایی، مدیریت بخشی و انتزاعی شهر و روستا و تداخل وظایف شهرداری و جهاد کشاورزی در مدیریت حریم و ...» می باشند، برون رفت از چالش موجود، نیازمند بازاندیشی فکری و محتوایی در مبانی نظری و اندیشه ای در راهبردها، سیاست ها و برنامه ها و تجدیدنظر در شیوه مداخلات و اقدامات اجرایی در چارچوب برنامه ریزی کالبدی- فضایی است؛ زیرا با بهره گیری از روش های برنامه ریزی و شیوه مداخله کالبدی در نواحی پیراشهری، مبتنی بر رویکرد فضایی و یکپارچه نگری، پیوند فضایی- عملکردی سکونتگاه های ناحیه پیراشهری قابل دستیابی خواهد بود.
آسیب شناسی مدیریت توسعه فضائی – کالبدی پایدار حریم جنوب کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
1 - 19
حوزههای تخصصی:
در میان کشورهای درحال توسعه، ایران از رشد شهرنشینی نسبتاً بالایی برخوردار بوده و یکی از اساسی ترین الزامات توسعه شهرنشینی تأثیر آن بر حاشیه و حریم شهرها می باشد. با توجه به افزایش جمعیت و تأثیر آن بر تحولات کالبدی شهر و اراضی پیرامون آن و فقدان راهبردهای مدیریتی، حریم شهرها را به محلی با مشکلات و معضلات پیچیده تبدیل نموده است که اگر مدیریت مؤثر، منسجم، جامع و یکپارچه ای در حریم و پیرامون شهرها ایجاد نگردد، دیری نخواهد پایید که فضاهای ذخیره و با ارزش حریم شهرها به صورت مغشوش و نامتجانس از بین خواهند رفت. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی مدیریت توسعه فضائی – کالبدی پایدار حریم جنوب کلان شهر تهران به روش توصیفی - تحلیلی تدوین شده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک SWOT و دلفی فازی استفاده شده است. با استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان مهم ترین نقاط ضعف، قوت، فرص تها و تهدیدهای پیش روی مدیریت توسعه فضائی– کالبدی حریم جنوب کلان شهر تهران استخراج شدند. نتایج تحقیق پنج عامل رشد جمعیت و مهاجرت، سیاست ها و قوانین شهری، زیرساخت ها و خدمات عمومی، کاربری زمین و برنامه ریزی شهری و محیط زیست و منابع طبیعی به عنوان عوامل الگوی راهبردی مدیریت پایدار حریم شهر را معرفی کرده است. در بخش رنبه بندی نیز نشان داده شد که شاخص کاربری زمین و برنامه ریزی شهری بیشترین نزدیکی را به جواب ایده آل مثبت و بیشترین فاصله را از جواب ایده آل منفی دارا می باشد و الویت نخست الگوی راهبردی مدیریت پایدار حریم شهر از لحاظ معیارهای موردنظر برای تاب آوری الگوی راهبردی مدیریت پایدار حریم شهر می باشد.
تعیین اعتبار الگوی بازطراحی ساختار سازمانی بانک ملی با رویکرد سرویسگرا متناسب با چشم اندازمشتری مداری در جغرافیای استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بازطراحی ساختار سازمانی بانک ملی با رویکرد سرویسگرا متناسب با چشم اندازمشتری مداری در جغرافیای استان کرمان انجام شده است. تحقیق موجود از نظر هدف کاربردی و توسعه ای و از نظر روش یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است، جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان بانک ملی استان کرمان در سال 1399 به تعداد 879 نفر می باشد که 380 نفر با روش نمونه گیری نمونه در دسترس انتخاب شده اند. ایزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته شامل پرسشنامه 132 سوالی بازطراحی ساختار سازمانی با روایی 87/0 پایایی 963/0، بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده از آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چند گانه و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS22 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد الگو از برازش قابل قبولی برخوردار است. که این ساختار دارای شش معاونت شامل معاونت فناوری اطلاعات؛ معاونت امور سازمانی ؛ معاونت پشتیبانی معاونت امور شعب ؛ معاونت منابع انسانی(شامل مدیریت منابع انسانی و توسعه منابع انسانی) و معاونت امور مالی(با واحدهای حسابداری و آمار، پایایی اسناد، اعتبارات و اعتباریابی) می باشد.
مدل سازی توسعه شهری با استفاده از فناوری سامانه اطلاعات جغرافیایی و رگرسیون وزن دار مکانی (مطالعه موردی: شهر کرج)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شبیه سازی و بازبینی دائمی فرآیندهای دینامیک و الگوهای رشد شهری با توجه به توسعه در گذشته و پیش بینی آن در آینده، برای برنامه ریزان و طرفداران حفظ منابع طبیعی در تنظیم کردن استراتژی های توسعه پایدار، رسیدن به توسعه پایدار شهری و همچنین تصمیم گیری بهتر برای جهت دهی توسعه در آینده، یک امر حیاتی است. در این راستا شهر کرج با رویکرد مرکز استان بودن به عنوان صنعتی بودن و مهاجر پذیر بودن بر کلیه ساختار داخلی شهرها و روستاهای اطراف تأثیرگذار بوده است. در نتیجه استفاده از مدل سازی های ترکیبی با نگاه عمیق تر و محلی جهت برنامه ریزی های مدون در راستای توسعه پایدار شهر کرج غیرقابل اجتناب می نماید. هدف این پژوهش، مدل سازی الگوهای رشد شهر کرج با استفاده از روش های پیش پردازش آماری رگرسیون اکتشافی (ER)، رگرسیون حداقل مربعات معمولی (OLS) و مدل رگرسیون وزن دار مکانی (GWR) و همچنین پیش بینی توسعه آن با استفاده از مدل CA-Markov با در نظر گرفتن دوره 20 ساله 1381-1400 است. روش بررسی: برای این منظور نخست، معیارهای موثر در این فرآیند از سازمان های مربوطه جمع آوری، آنالیز و آماده سازی شدند و نقشه های کاربری زمین از تصاویر ماهواره لندست استخراج گردید. در مرحله بعد صحت سنجی نقشه ها و آشکارسازی تغییرات صورت گرفت. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان می دهد که بیشترین افزایش مساحت در مناطق ساخته شده (2893 هکتار) و بیش ترین کاهش مساحت در زمین های بایر (808 هکتار) رخ داده است. بر مبنای این تغییرات و برای اجتناب از روش سعی و خطا در انتخاب بهترین ترکیب معیارهای ورودی به مدل GWR، با استفاده از روش ER و OLS، پیش پردازش روی معیارها صورت گرفت. در مرحله بعد با درنظر گرفتن خروجی روش ER و OLS، 8 متغیر مستقل به عنوان ورودی به مدل ها انتخاب شدند. سپس مدل سازی الگوهای رشد شهری با استفاده از مدل GWR اجرا گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد از 8 متغیر، دو متغیر در عرض فضای مورد مطالعه دارای جهت تأثیر (منفی یا مثبت) یکسان بودند و بقیه متغیرها جهت تأثیرشان در کل منطقه تغییر می کند. در نهایت با استفاده مدل CA-Markov نقشه کاربری اراضی برای سال 1420 پیش بینی شد.. نتایج نهایی نشان داد که پیش بینی صورت گرفته با مدل CA-Markov، بیشترین میزان توسعه در سال 1420 در بخش های شرق و شمال شرقی شهر کرج رخ می دهد.
تحلیل زیست پذیری شهری از بعد اجتماعی- فرهنگی در محلات شهر بناب با تاکید بر دوگانگی فضایی زیست پذیری در بافت های شهری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد سریع شهرنشینی و گسترش نابرابری های اجتماعی-اقتصادی در شهرها موجب شکل گیری دوگانگی فضایی و کاهش زیست پذیری شهری شده است. هدف این پژوهش، بررسی دوگانگی زیست پذیری از بعد اجتماعی و فرهنگی در محلات دو پهنه جداگانه شهر بناب است که شامل محلات دارای بافت فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی (جنوب و جنوب شرق)، و محلات با بافت غیر فرسوده (مناطق مرکزی و شمالی) می شود. روش شناسی: مطالعه حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده های آن از طریق پرسشنامه های میدانی و منابع اسنادی گردآوری گردیده است. تحلیل های آماری با استفاده از آزمون t تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) در نرم افزار SPSS صورت پذیرفت و توزیع فضایی داده ها نیز با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) ترسیم شد. یافته ها و نتایج: نتایج آزمون t نشان داد که میانگین شاخص های اجتماعی و فرهنگی در پهنه بافت غیر فرسوده (47/3) به طور معناداری بالاتر از پهنه فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی (98/2) بوده و فقط تعداد محدودی از محلات بافت فرسوده وضعیت نسبتاً مطلوبی داشتند. تحلیل فضایی کاهش تدریجی کیفیت زیست پذیری را از مناطق مرکزی و شمالی به سمت محلات جنوبی و جنوب شرقی تأیید کرد. بر اساس نتایج تحلیل واریانس، مهم ترین عوامل مؤثر بر زیست پذیری به ترتیب شاخص های امنیت (740/0)، کیفیت بهداشت (694/0) و کیفیت آموزش (682/0) بودند. همچنین توزیع نامتوازن مراکز آموزشی، فرهنگی و تفریحی در پهنه فرسوده،موجب تشدید نابرابری های زیست پذیری گردیده است. بر مبنای یافته ها، تقویت امنیت و نظم عمومی، ارتقای کیفیت بهداشت و آموزش، بهبود زیرساخت های شهری، توسعه فضاهای عمومی و برنامه ریزی مشارکتی می تواند به عنوان راهکارهای کلیدی برای ارتقاء ابعاد اجتماعی و فرهنگی زیست پذیری در این محلات مطرح گردد.
کاربست تئوری جینجیکوب در تحلیل مرزهای پایش قلمرو در فضاهای شهری ازدیدگاه شهروندان بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۷)
71 - 94
حوزههای تخصصی:
تعامل اجتماعی شهروندان در فضاهای شهری شالوده زندگی شهری است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی و تبیین انگیزه شهروندان برای پایش و نظارت بر فضاهای شهری (با توجه به شاخص های کالبدی، فضایی، اجتماعی و اقتصادی سطح بندی و تراز محله) است. داده های این پژوهش به صورت کاربردی (مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی) و به گونه پیمایشی گردآوری شده است. جامعه هدف شهروندان 15 ساله و بیشتر بندرعباس بوده است. در این مطالعه از روش نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای استفاده و داده ها (با حجم نمونه 385 واحد) با مدل های استنباط آماری ناپارامتریک اسپیرمن، کندال تائو سی، کروسکال والیس، سامرز دی، کای دو و ... تحلیل شده است. نتایج نشان داد که 46 درصد شهروندان فضاهای شهریِ «دور از محله» و 66 درصد فضاهای شهریِ «نزدیک و مجاور محله» را قلمرو پایش و کنترل خود می دانستند؛ اما این دو شاخص فوق برای جمعیت بی سواد به ترتیب 70 درصد و90 درصد و برای تحصیلکردگان به ترتیب 50 درصد و70 درصد بود. تمایل به پایش فضای شهری در میان شهروندان ساکن محله های با سطح خیلی بالا و محله های با سطح خیلی پایین به طور میانگین 68 درصد و 82 درصد بود. همچنین، تمایل به پایش «فضای شهری دور از محله» در میان متولدین شهرهای کوچک استان هرمزگان 92 درصد و درمیان متولدین کلانشهر ها 35 درصد بود. باوجود انتظار اولیه، تأهل و سابقه سکونت شهروندان با علاقه به پایش فضای شهری ارتباط معنا داری نداشت. همچنین، برخلاف نظر جین جیکوب رویکرد شهروندان به پایش فضای شهری فقط تابع ساختار کالبدی، فضایی و طراحی شهری نیست، بلکه با عوامل متعدّدی چون سواد، سن، جنسیت، محل تولد، تأهل، فاصله تا محل زندگی، سطح و تراز اقتصادی- اجتماعی محله، قابل تبیین و توضیح است. درنهایت، نوآوری پژوهش حاضر این است تاکنون رویکرد شهروندان به پایش و نظارت بر فضای شهری و عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فضاییِ تبیین کننده و توضیح دهنده «مرزهای پایش قلمرو» در هیچ پژوهشی واکاوی نشده بود.
ارزیابی شاخص های بهینه آسایش اقلیمی و آینده نگری تنش های گرمایی در شهر زاهدان؛ (راهبردی جهت سازگاری با تغییر اقلیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنش های گرمایی در فصول گرم سال، افراد بسیاری را در معرض خطر گرمازدگی و سایر عوارض ناشی از گرما قرار می دهند. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی جامع شاخص های تنش گرمایی و مدل سازی تغییرات اقلیمی در شهر زاهدان است تا بتوان با درک بهتر تأثیرات متقابل عوامل اقلیمی و شهری، راهکارهای مؤثری برای افزایش تاب آوری شهری ارائه نمود. برای این منظور، فراسنج های اقلیمی مورد نیاز محاسبه شاخص ها برای دوره مشاهداتی (1985-2014) از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. برونداد روزانه دمای کمینه و بیشینه سه مدل «CNRM-CM6-1»، «CNRM-ESM2-1» و «MIROC6» نیز جهت شبیه سازی های آینده (2099-2015) تحت دو سناریوی «SSP2-4.5» و «SSP5-8.5» از وبسایت «ESGF» دریافت شد. برای انتخاب نمایه بهینه تنش دمایی، نخست مقادیر شاخص های مختلف محاسبه و سپس براساس معیار اهمیت وزن نسبی، شاخص مناسب تعیین گردید. در ادامه میزان دقت و کارایی خروجی خام GCMهای منتخب، در قالب دیاگرام تیلور مورد ارزیابی قرارگرفت و اٌریبی مدل ها نیز با کاربرد روش مقیاس گذاری واریانس تصحیح شد. نتایج نشان داد اگرچه شاخص های زیست اقلیمی شرایط نسبتاً مشابهی از وضعیت تنش های گرمایی زاهدان ارائه می دهند اما برمبنای معیار اهمیت نسبی دو فراسنج دمای هوا و رطوبت نسبی به ترتیب با وزن نسبی 568/0 و 409/0 تفاوت چشمگیری با دیگر پارامترها دارند؛ بنابراین شاخص های DI «Thom»، «DI Mistry» و «MDI» که مبتنی بر این دو پارامتر محاسبه می شوند به دلیل انحراف معیار کمتر و وزن نسبی بالاتر، به عنوان شاخص های مطلوب تعیین تنش های دمایی در منطقه انتخاب شدند. برونداد حاصل از اجرای گروهی مدل ها نیز نشان داد که روند افزایشی دما تا انتهای سال 2099 تحت هر دو سناریوی «SSP2-4.5» و «SSP5-8.5» به ترتیب با مقدار Z من-کندال 68/9 و 21/12 (دمای بیشینه) و 3/8 و 47/11 (دمای کمینه) در سطح اطمینان 99/0 معنی دار است. بدین ترتیب با توجه به آینده نگری شاخص DI، ماه های آبان، آذر و اسفند پیشتاز روند صعودی این نمایه هستند که در بازه زمانی 2099-2066 مقادیر آن طی ماه های ذکرشده به ترتیب 4/4، 1/4 و 5/3 درجه سلسیوس نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. یافته های این پژوهش می تواند در تدوین برنامه های آمایش شهری و طراحی فضاهای شهری سازگار با اقلیم، به منظور کاهش اثرات سوء گرمایش جهانی بر آسایش ساکنان زاهدان، مورد استفاده قرارگیرد.
Reconciling Sovereign Immunity with Islamic Principles: A Trust-Based Model for Justice and Accountability(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The traditional conception of sovereign immunity, rooted in the notion of absolute state authority, increasingly conflicts with contemporary demands for justice and accountability. This article proposes a reconceptualization of sovereign immunity through an Islamic political framework that views sovereignty not as an inherent entitlement but as a divine trust (‘amāna’) conditional upon the realization of justice (‘ʿadl’) and the promotion of public welfare (‘maṣlaḥa’). From this perspective, immunity must serve the purpose of protecting legitimate sovereign functions rather than shielding violations of individual rights. By analyzing the evolution from absolute to restrictive immunity in international law and aligning it with Islamic governance principles, the study argues for a justice-centered model where immunity is granted selectively, contingent upon the sovereign’s adherence to ethical and legal obligations. This trust-based understanding ensures that sovereignty remains a mechanism for the preservation of human dignity and the prevention of oppression (‘ẓulm’), rather than a barrier to accountability. The article advocates for a normative shift toward recognizing sovereign responsibility as intrinsic to sovereign rights, offering a new lens through which contemporary debates on immunity can be assessed.
اهداف گسترش هوش مصنوعی چین در روابط بین الملل (2024-2006)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
7 - 33
حوزههای تخصصی:
جمهوری خلق چین از جمله کشورهای پیشتاز است که از سال 2006 با سرمایه گذاری در فن آوری های نوینِ هوشمند، جایگاه دوم جهانی هوش مصنوعی را به خود اختصاص داده است. در این راستا نویسنده در نظر دارد با استفاده از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک به این پرسش پاسخ دهد که؛ اهداف چین در نیمه اول سده 21 از سرمایه گذاری بر هوش مصنوعی و فن آوری های مرتبط با آن، در عرصه روابط بین الملل چه می باشند؟ اهداف توسعه هوش مصنوعی چین در روابط بین الملل عبارتند از؛ توسعه اقتصادی و صنعتی کشور با هدف تاثیرگذاری بر نظام مالی بین المللی و ارائه الگوی چینی توسعه اقتصادی، کاهش شکاف نظامی چین با قدرت های بزرگ و تاثیرگذاری بیشتر بر صلح و امنیت جهانی، گسترش نفوذ بین المللی و نهایتا تغییر مسالمت آمیز در توازن قدرت بین المللی. نوآوری این مقاله در استفاده از چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک است و روش پژوهش تحلیل محتوای تلفیقی مورد استفاده قرار می گیرد. جمع آوری داده ها نیز با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی می باشد.
تحلیل راهبردی مدیریت مطالبات معوق در نظام بانکی ایران با رویکرد نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش مطالبات معوق بانکی به عنوان یک چالش اساسی در نظام بانکی ایران، می تواند به بحران های اقتصادی و ورشکستگی بانک ها منجر شود و بر پایداری مالی و اعتماد عمومی تأثیر منفی بگذارد. این پژوهش با تحلیل محتوا و مصاحبه با خبرگان، نیازها و اقدامات لازم را شناسایی کرده است. با استفاده از نظریه بازی ها و مدل گراف، تعادل بین بازیگران کلیدی شامل بانک ها، وام گیرندگان، دولت، نهادهای نظارتی، سرمایه گذاران و سازمان های بین المللی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که تعادل فعلی مطلوب نیست و نیاز به تغییر ترجیحات بازیگران و مداخله فعال سیاست گذاران وجود دارد تا با تدوین و اجرای سیاست های جدید، تعادل مطلوب را ایجاد کنند. بانک ها باید در وصول مطالبات و بازسازی بدهی ها سخت گیری کنند و وام گیرندگان از مشاوره بدهی استفاده کنند. دولت و نهادهای نظارتی باید مقررات جدیدی تدوین و صندوق های بیمه بدهی ایجاد کنند. سرمایه گذاران باید ریسک مالی خود را با تحلیل دقیق و تنوع بخشی کاهش دهند و سازمان های بین المللی استانداردهای بین المللی را ترویج و از اصلاحات ساختاری حمایت کنند. این پژوهش به سیاست گذاران کمک می کند تا درک بهتری از تعاملات بین بازیگران داشته و سیاست های مؤثرتری برای مدیریت مطالبات معوق بانکی طراحی کنند.
بررسی رابطه بین رعایت اصول اخلاقی و کیفیت حسابرسی و تأثیر آن بر کاهش فرار مالیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۱
139-164
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای به منزله یک گستره معرفتی با گرایش های بسیار متنوعِ آن از شاخه های عمده علم اخلاق است. اخلاق در حسابداری و حسابرسی موضوعی حیاتی است، زیرا اخلاق روی سه جنبه مهم رفتار فردی، رفتار سازمانی و رفتار اجتماعی حسابداران و حسابرسان تأثیر می گذارد و حتی از آنها تأثیر می پذیرید. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رعایت اصول اخلاقی و کیفیت حسابرسی و تأثیر آن بر کاهش فرار مالیاتی است. روش پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آن شامل حسابرسان مختلف کشور است که 164 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه ها نیز از تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزار PLS Smart استفاده شد. یافته های کلی پژوهش نشان می دهد. بین نظریه های موردبررسی و رفتار اخلاقی در حسابرسان رابطه معناداری در سطح 77 درصد وجود دارد. همچنین، یافته ها نشان داد که عوامل زمینه ای اخلاق حرفه ای ، راهبردها و استراتژی ها اخلاق حرفه ای، عوامل علی اخلاق حرفه ای و عوامل ساختاری اخلاق حرفه ای به ترتیب در رتبه های اول تا چهارم از دیدگاه خبرگان در رفتار اخلاقی و کیفیت حسابرسی جهت کاهش فرار مالیاتی قرار دارد. در ادامه با توجه به اینکه کارکرد حسابرسی در جامعه اطمینان دهی به گزارش های مالی شرکت ها و انعکاس واقعی و منصفانه ای از عملکرد شرکت است. لذا گروه های مختلفی از این کارکرد بهره مند می شوند. به منظور ارائه صحیح و مناسب این کارکرد حسابرسان از صلاحیت حرفه ای و اخلاقی مناسبی بایستی برخوردار باشند تا جامعه نسبت به بی طرفی آنان اطمینان حاصل نماید.
Executive Functioning as a Mediator Between Parental Involvement and Math Achievement in Children with Learning Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the mediating role of executive functioning in the relationship between parental involvement and math achievement among children with learning disabilities. A descriptive correlational research design was employed, involving 379 Malaysian parents of children aged 9 to 12 years diagnosed with learning disabilities. Participants were selected using stratified random sampling based on the Morgan and Krejcie (1970) sample size determination table. Data were collected using three validated instruments: the Parent and School Survey (PASS) to assess parental involvement, the Behavior Rating Inventory of Executive Function (BRIEF) to measure children's executive functioning, and the Math Composite of the Wechsler Individual Achievement Test–Third Edition (WIAT-III) for math achievement. Pearson correlation analysis was conducted using SPSS version 27, and structural equation modeling (SEM) was performed using AMOS version 21 to test the hypothesized mediation model and assess the model fit. Pearson correlation results indicated significant positive relationships among all variables: parental involvement and executive functioning (r = .41, p < .001), parental involvement and math achievement (r = .36, p < .001), and executive functioning and math achievement (r = .48, p < .001). The SEM revealed an acceptable model fit (χ²/df = 1.84, CFI = 0.97, RMSEA = 0.045), and confirmed that executive functioning significantly mediated the effect of parental involvement on math achievement. Both the direct effect (β = 0.26, p < .01) and the indirect effect through executive functioning (β = 0.18, p < .001) were statistically significant. The findings underscore the importance of executive functioning as a cognitive mechanism through which parental involvement enhances mathematical performance in children with learning disabilities. Educational interventions should integrate strategies to strengthen both parental engagement and children’s executive functioning skills to optimize academic outcomes.
پیش بینی پدیده وانمودگرایی در دانشجویان بر اساس سبک های دلبستگی، عزت نفس و شفقت به خود در دوران همه گیری کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همه گیری کووید-19 برای گروه های مختلف از جمله دانشجویان چالش های زیادی مانند وانمودگرایی را ایجاد کرد. پدیده وانمودگرایی یک تجربه فردی است که در آن فرد دچار شک و تردید به خود و توانایی های خود می شود که تبعات زیادی به خصوص برای دانشجویان دارد؛ بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پدیده وانمودگرایی بر اساس سبک های دلبستگی، عزت نفس و شفقت به خود در همه گیری کووید- 19 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی (همبستگی) بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1400-1401 بود. تعداد 400 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس مطالعه شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس پدیده وانمودگرایی کلانس (1985)، پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) و فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود ریس و همکاران (2011) بود. در تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین وانمودگرایی و سبک های دلبستگی ایمن (11/۰-, p<0/01)، اضطرابی ( 43/۰ , p<0/01) و اجتنابی (24/۰, p<0/01 )، شفقت به خود (60/۰-, p<0/01 ) و عزت نفس (57/۰-, p<0/01 ) همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین شفقت به خود، دلبستگی اضطرابی و عزت نفس به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی وانمودگرایی داشتند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر مبنی بر نقش سبک دلبستگی، شفقت به خود و عزت نفس در وانمودگرایی دارای تلویحات کاربردی برای مراکز مشاوره ی تحصیلی و سازمان های مدیریت بحران هستند. نتایج این طرح می تواند پاسخگوی برخی نیازهای آموزشی- بهداشتی در حوزه پیشگیری از مسائل روانشناختی دانشجویان از جمله وانمودگرایی در شرایط بحرانی همچون همه گیری کووید- 19 باشد.