مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
148 - 121
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین صفات سه گانه تاریک شخصیت و رفتارهای غیرمولد تحصیلی با نقش میانجی محق پنداری تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه دوم شهر رامهرمز در سال تحصیلی 1403-1402 بود. از میان جامعه آماری، نمونه ای به حجم 480 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه صفات سه گانه تاریک شخصیت (جنیسون و وبستر،2010)، محق پنداری تحصیلی (چوونینگ و کمپبل، 2009) و مقیاس رفتارهای غیرمولد تحصیلی (ریمکوس، 2012) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری و از برنامه SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 21 استفاده شد. استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل بوده و اثر مستقیم صفات سه گانه تاریک شخصیت بر محق پنداری تحصیلی تأیید شد. همچنین محق پنداری تحصیلی بر رفتارهای غیرمولد تحصیلی تأثیر مستقیم داشت. مدل نشان داد صفات سه گانه تاریک شخصیت با میانجی گری محق پنداری تحصیلی پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتارهای غیرمولد تحصیلی دانش آموزان بود (001/0P≤). با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می شود که به منظور کاهش رفتارهای غیرمولد تحصیلی، دانش آموزان دارای این ویژگی ها شناسایی شوند و کارگاه های آموزشی جهت کاهش تأثیر این متغیرها بر رفتارهای غیرمولد تحصیلی دانش آموزان برگزار شود.
A Structuralist Analysis of Similarities in Three Narratives: “Siavash”, “Hasanak Vazir” and “The Lion and the Cow”(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
85 - 99
حوزههای تخصصی:
This article argues that despite differences in language, setting, and cultural context, the three narratives—Siavash (from the Shahnameh), Hasanak Vazir (from the Tārīkh-i Bayhaqī), and The Lion and the Cow (from Kelileh and Demneh)—each serve as a literary criterion of their respective time and culture. Structurally, however, they revolve around the same core motif: the destructive cycle of jealousy and conspiracy orchestrated by their negative heroes (Garsīvaz, Būshal, and Demneh), who manipulate the protagonists into downfall. These villains incite the antagonistic figures (Afrasiab, Mas‘ud, and the Lion) to provoke and ultimately execute the tragic killings of the virtuous heroes—Siavash, Hasanak, and the Cow. Through this shared framework, the narratives reveal a universal archetype of betrayal and power dynamics.
معرفی و بررسی ویژگی های زبانی نسخه خطی مثنوی زینت الانجمن اثر میرزا حسن کفّاش اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
47 - 72
حوزههای تخصصی:
مثنوی زینت الانجمن در بحر متقارب با دوهزار بیت و در مدح و منقبت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است که شامل مرثیه امام حسین(ع) نیز می شود. این اثر متعلق به میرزا حسن کفّاش اصفهانی از شاعران دوره بازگشت در قرن سیزدهم است که متأسفانه درباره زندگی وی هیچ منبع مُتقَن و موثقی وجود ندارد. در هیچ یک از فهرست های نسخ و دست نوشته های فارسی، نامی از مثنوی زینت الانجمن نیست و تنها یکی از دو نسخه موجود دیوان کفّاش (نسخه کتابخانه آیت الله گلپایگانی) با این مثنوی آغاز شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای ابتدا به ویژگی های نسخه شناسی این اثر پرداخته و آنگاه مختصات زبانی آن را تحلیل کرده است. کفّاش اصفهانی در سرودن این مثنوی به شاهنامه فردوسی نظر داشته است. شعر کفّاش ساده، روان و به دور از واژه های نامأنوس و دشوار است. لغات مهجور و ترکیبات عربی در دیوان او اندک است و تعبیرات و عبارات عامیانه، زبان شعر او را به زبان مردم کوچه و بازار نزدیک کرده است.
نقد تصحیح چند بیت از شرف نامه در چاپ های موجود بر اساس منابع آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ده بیت از شرف نامه نظامی گنجه ای را در چاپ های موجود از آن بررسی می کند. این ابیات از میان مواردی برگزیده شده اند که ضبط یا جایگاه آنها هم در متن تصحیح شده حسن وحید دستگردی و هم در متن عبدالکریم علی اوغلی علی زاده یوگنی ادواردویچ برتلس (مشهور به چاپ باکو) ناپذیرفتنی یا تصرف دیده به نظر می رسد. در نقد تصحیح، علاوه بر این دو چاپ یادشده، به سه چاپ جدیدتر بهروز ثروتیان، برات زنجانی و سامیه بصیرمژدهی و قدیمی ترین دست نویس هایی مراجعه شده است که مبنای چاپ های موجود بوده اند؛ این نسخه ها به نیمه دومِ سده هشتم هجری تعلق دارد یا منسوب به سده هشتم است. متقدم ترینشان در سال 754ق کتابت شده و تاریخ آخرین مورد 786-788ق است. استفاده از این نسخه ها در مقاله پیشِ رو تا حد مقدور با مراجعه به عکس اصلی آنها بوده است. در بررسی هر مورد ابتدا صورت ضبط شده در چاپ وحید دستگردی می آید و سپس نسخه بدل ها با آن سنجیده می شود، نگاشت یا نگاشت های پذیرفتنی باتوجه به بافت متن و شواهد دیگر پیشنهاد خواهد شد. شش مورد از موارد ده گانه در هیچ کدام از سه ویراست جدیدتر نیز صورت صحیحِ خود را نیافته است. چاپ های جدیدتر در این موارد تا حد زیادی تابع چاپ های قدیمی تر بوده اند و کمتر از آنچه توقع می رود بر دست نویس های اساسِ خود تکیه کرده اند.
ارزیابی و اولویت بندی مولفه های کیفیت کالبدی مسکن مطلوب با تکیه بر آراء متخصصان در محله دروی حاشیه شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش سریع شهرنشینی، هجوم مهاجران و تازه واردان به نقاط شهری، شهرها را با مشکلات و معضلات متعددی مواجه کرده است. یکی از این معضلات ظهور محلات حاشیه نشین در اطراف شهرهای بزرگ می باشد. از مهمترین مشکلات این محلات مساله مسکن است که نابسامانی های فراوان در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی در حاشیه شهرها، باعث کاهش کیفیت آن شده است. مساکن حاشیه شهر نمودی از فقدان معیارهای مسکن مطلوب می باشد و شناسایی و تقویت برخی از این معیارها به افزایش کیفیت و مطلوبیت مسکن کمک خواهد کرد. محله دروی مشهد، یکی از محلات حاشیه در بخش شرقی مشهد می باشد که با کیفیت پایین مسکن به خصوص در بخش کالبدی روبرو است. لذا هدف از این پژوهش ارزیابی و اولویت بندی معیارها و مولفه های کیفیت کالبدی مسکن مطلوب در بافت حاشیه نشین محله دروی می باشد. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی در بخش مبانی نظری و پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه می باشد. بدین منظور در گام نخست، ابتدا شناسایی معیارها و مولفه های کالبدی مسکن مطلوب در حاشیه شهر، با استفاده از مطالعات اسنادی و آراء صاحب نظران و پژوهشگران (مبانی نظری، تجارب ایران و جهان) صورت گرفت. این معیارها در 8 گروه دسته بندی شده که شامل 34 مولفه می باشند. در گام بعدی مولفه های شناسایی شده به صورت پرسشنامه ای با طیف لیکرت در اختیار 30 نفر از کارشناسان قرار گرفت. کارشناسان از بین افرادی انتخاب شده اند که به صورت تجربی در بافت حاشیه شهر حضور داشته و آگاهی کاملی نسبت به آن دارند. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS، جهت رتبه بندی معیارها و مولفه ها از آزمون فریدمن، رابطه بین معیارها از آزمون همبستگی اسپیرمن و برای سنجش اعتبار و پایایی پرسشنامه و در نهایت جهت ارائه مدل ساختاری پژوهش از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری PLS استفاده شده است. نتایج به دست آمده گویای این است معیار دوام، استحکام و مقاومت اولویت اول؛ معیار تناسبات، ابعاد و اندازه اولویت دوم؛ معیار تسهیلات بهداشتی اولویت سوم؛ معیار ایمنی و امنیت اولویت چهارم؛ معیار نمای ظاهری و سیمای بصری اولویت پنجم؛ معیار شکل، فرم و الگو اولویت ششم؛ معیار امکانات و تسهیلات رفاهی اولویت هفتم و معیار خدمات و امکانات اولویت هشتم می باشد. با برنامه ریزی در راستای ارتقاء و ساماندهی این معیارها و مولفه ها بر اساس درجه اهمیت، می توان مطلوبیت مسکن را از لحاظ کالبدی در بافت حاشیه شهر بهبود بخشید.
واکاوی علل سوء مصرف مواد مخدر دانش آموزان از دیدگاه خبرگان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۹۷
۱۹۷-۱۶۷
مقدمه: یکی از مسائلی که همواره ذهن سیاست گذاران، خانواده ها و پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی را به خود مشغول کرده، سوءمصرف مواد مخدر است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر واکاوی علل سوءمصرف مواد مخدر دانش آموزان از دیدگاه خبرگان با استفاده از نظریه داده بنیاد است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. مشارکت کنندگان 35 نفر از صاحبنظران حوزه علوم اجتماعی و روان شناسی، مشاوران مدرسه، معلمان و مسئولان انجمنهای مردم نهاد است. یافته: مقوله های مستخرج از مصاحبه های مشارکت کنندگان این پژوهش حاکی از این است که شکنندگی نهاد خانواده، محیط ناامن خانواده، نقص در مهارتهای زندگی، وضعیت نامطلوب معیشتی، رهاشدن از روال مندی زندگی به مثابه شرایط علی، تکیدگی حوزه عمومی، ناامیدی از آینده و احساس نابرابری اجتماعی به عنوان شرایط مداخله گر، غفلت از تربیت در خانواده و مدرسه، فقر فرهنگی، جامعه پذیری ناقص و تغییرات ارزشها به مثابه شرایط زمینه ای در سوءمصرف مواد مخدر دانش آموزان است. مشارکت کنندگان پیشگیری مبتنی بر زیست بوم دانش آموزان، پیشگیری با مشارکت دانش آموزان و توجه به اوقات فراغت پویا را استراتژیهای مقابله با سوءمصرف مواد مخدر می دانستند. مقوله محوری حاصل از مصاحبه ها، سوءمصرف پاسخی به شرایط ناپایدار است. بحث: با توجه به فحوای کلام مشارکت کنندگان این پژوهش می توان گفت که پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر باید با بسترهای فرهنگی و اجتماعی محل زندگی دانش آموزان منطبق باشد. طرحهای پیشگیرانه باید موقعیت محور و مبتنی بر مشارکت دانش آموزان در این طرحها باشد.
صلاحیت جهانی، نهادی پوپولیستی یا لازمه زیست بین المللی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
91 - 128
حوزههای تخصصی:
در جهان تحولات خاصی در حال رخ دادن است؛ «پوپولیسم یا عوام فریبی» به معنای عام آن در تصمیم گیری های اجتماعی و سیاست خارجی دولت ها در حال افزایش است و علی رغم ادعاهایی مبنی بر اینکه پوپولیست ها صدای واقعی مردم هستند، پوپولیسم نسخه ای معتبرتر از دموکراسی و همچنین اقدامی اصلاحی برای همسویی مجدد دموکراسی ها با افکار عمومی ارائه نمی دهد. پوپولیست ها در حوزه قدرت و حاکمیت خود به دنبال حذف چهار ستون اصلی دموکراسی یعنی استقلال قضایی، حقوق سیاسی گروه های محروم، برابری جنسیتی و آزادی مطبوعات هستند تا ثبات خود را تضمین نمایند. از آنجا که اجرای «اصل صلاحیت جهانی» در نظام حقوقی کشورها یکی از نمونه های استقلال قضایی (داخلی و بین المللی) و دستیابی به عدالت در حقوق کیفری بین المللی است و با توجه به افزایش روزافزون جنایات بین المللی و حقوق بشری، با عدم نیاز و یا تمایل کمتری از سوی دولت ها برای استفاده از این اصل فرامنطقه ای مواجه هستیم. این امر نشان می دهد که پوپولیسم به طور جدی به عدالت، حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون آسیب وارد می کند. پرسش اصلی این است که چگونه صلاحیت جهانی به نهادی پوپولیستی یا عوام فریب در حقوق بین الملل بدل شده است؟ در طول دهه های گذشته تا به امروز چه عواملی باعث شده است تا اجرای اصل صلاحیت جهانی در کشورهای دنیا با کندی پیش برود؟ پاسخ به این سؤالات را می توان در واکاوی مفاهیم صلاحیت جهانی، بررسی قوانین مرتبط با این اصل در برخی کشورهای دنیا و همچنین ارزیابی دیدگاه پوپولیستی در تصمیم گیری های سیاسی دولت ها در اجرای اصل صلاحیت جهانی به دست آورد.
بررسی حقوقی فناوری بلاک چین در حمل و نقل دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
457 - 482
حوزههای تخصصی:
حمل ونقل دریایی که مرسوم ترین شیوه حمل در عرصه تجارت بین الملل است، مستلزم انعقاد قراردادهایی چون قرارداد حمل ونقل میان متصدی و فرستنده کالا، قرارداد اجاره کشتی و... است. در این اثنا اسناد و مدارک بسیاری چون بارنامه ها مورد استفاده قرار می گیرند که اغلب به شکل فیزیکی و در معرض خطراتی است. اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و خصوصی بسیاری در جهت مدرنیزه کردن این فرایند کوشیده اند که اصولاً این تلاش ها به کوتاه شدن مدت زمان حمل ونقل و اجرای بهتر قراردادها کمک شایانی نموده است. یکی از فناوری های نوظهور که با خوش درخشیدن در عرصه اقتصاد توانست مورد اقبال عمومی قرار بگیرد، فناوری بلاک چین است. با استفاده از این فناوری امنیت در قراردادهای بین المللی برای طرفین حفظ خواهد شد و همچنین سیستم حمل ونقل دریایی را از ابتدا تا انتها می توان در بلوک ها بررسی نمود. مطالعه حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی حقوقی استفاده از این فناوری در رابطه با مراحل حمل ونقل دریایی، آثار حقوقی و چالش های پیش رو می پردازد. برآنیم تا با کاوش در مبانی حقوقی بین المللی مانند کنوانسیون ها و قوانین نمونه، امکان اجرایی شدن بلاک چین را در کشور ایران نیز بسنجیم.
بررسی و تحلیل تضادهای فقه شیعه و حقوق بشر
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
35 - 54
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : بررسی نسبت میان فقه شیعه و حقوق بشر یکی از مسائل اساسی و پرچالش در حوزه فقه تطبیقی و حقوق معاصر به شمار می رود. فقه شیعه به عنوان نظامی مبتنی بر نصوص دینی، سنت معصومین و اصول عقلانی، در مواجهه با اصول حقوق بشر مانند کرامت ذاتی انسان، آزادی های بنیادین و برابری حقوقی، گاه در حالت تعارض و گاه در تلاش برای هم گرایی قرار گرفته است.
مواد و روش ها : این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد اجتهادی انجام شده است.
ملاحظات اخلاقی : در تدوین این مقاله، اصول اخلاق پژوهش کاملاً رعایت شده و تمامی منابع علمی مورد استفاده به صورت شفاف و دقیق ذکر گردیده اند. از هرگونه برداشت غیرمستند و تفسیر ناصحیح از متون دینی یا حقوقی پرهیز شده است.
یافته ها : یافته های تحقیق نشان می دهد که بسیاری از تعارض های ظاهری میان فقه شیعه و حقوق بشر، ریشه در قرائت های سنتی و غفلت از ظرفیت های درون فقهی دارد. مفاهیمی همچون کرامت ذاتی، عدالت، عقل، قواعد ثانویه، و زمان مندی احکام، می توانند به عنوان ابزارهایی کارآمد در جهت بازسازی فقه به کار گرفته شوند. همچنین، نظریه های بدیلی همچون فقه اجتماعی، فقه المصالح و اجتهاد نواندیشانه، زمینه را برای تعامل تطبیقی فراهم می کنند.
نتیجه : فقه شیعه دارای قابلیت هایی است که در صورت بازنگری روش شناختی و توجه به واقعیت های اجتماعی، می تواند با اصول بنیادین حقوق بشر وارد گفت وگویی فعال و سازنده شود. بازخوانی نصوص بر پایه عدالت، زمان مندی و عقلانیت، نه تنها به اصلاح حقوقی داخلی در کشورهایی مانند ایران کمک می کند، بلکه موجب ارتقاء جایگاه فقه امامیه در گفتمان جهانی عدالت نیز خواهد شد.
ارائه چارچوب توسعه شهروند محوری در اداره امور عمومی (مورد مطالعه: شهرداری زنجان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اداره امور عمومی شهروند محور رویکردی برای حکمرانی است که نیازها و منافع شهروندان را در مرکز تصمیم گیری و ارائه خدمات قرار می دهد. این موضوع شامل طراحی و اجرای سیاست ها و برنامه های عمومی است که پاسخگوی نیازها و ترجیحات شهروندان باشد و اطمینان حاصل شود که خدمات عمومی در دسترس، کارآمد و مؤثر هستند. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب توسعه شهروند محوری در اداره امور عمومی در شهرداری زنجان انجام شده است. این پژوهش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون تدوین شده است؛ در این پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان سازمانی و دانشگاهی خط مشی گذاری، مدیریت دولتی و مدیریت شهری به تعداد 17 نفر یافته ها تحلیل و الگوی حاضر طراحی شد. بر این اساس با تحلیل محتوای مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار 2020Maxqda ابعاد مربوطه استخراج و میزان اهمیت و اولویت هر یک با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون تعیین شد. براساس رویکرد پژوهش 3 جنبه، 31 مولفه و 146 کد استخراج گردید. مدیران و مسئولان ملی و استانی ابتدا بایستی شاخت و آگاهی دقیقی از پیشایندهای توسعه شهروند محوری به دست آورند و سپس اقدام به اتخاذ و پیاده سازی راهبردهای اثربخش نمایند تا به پیامدهای شناسایی شده دست یابند. در این پژوهش، الگوی توسعه شهروند محوری در قالب 31 مولفه ارائه شد. از آنجا که تاکنون مدل جامعی برای توسعه شهروند محوری ارائه نشده است، این پژوهش می تواند در توسعه ادبیات حوزه پژوهش و تبیین اهمیت دموکراسی محلی سودمند باشد.
از باروری تا نان آوری: نمادشناسی عروسک های آیینی نخودی در فرهنگ فرخشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
49 - 67
زمینه/هدف: عروسک های نخودی به عنوان بخشی از فرهنگ بومی فرخشهر در استان چهارمحال و بختیاری، بازتابی از پیوند هنر بومی با طبیعت و سنت های کشاورزی هستند. برجستگی ها و فرورفتگی های طبیعی نخود، شباهتی نسبی به چهره انسان ایجاد می کند که با افزودن جزئیاتی ساده مانند نقاشی چشم و دهان، به عروسکی نمادین تبدیل می شود. این عروسک ها در دو جنس مونث و مذکر ساخته می شوند و در نوروز بر روی سبزه ها قرار می گیرند تا مفاهیمی همچون برکت، باروری و نان آوری را تداعی کنند. نگارندگان تلاش دارند با هدف شناسایی ارتباط عروسک های نخودی با مفاهیم باروری و نان آوری به این سوال پاسخ دهند که "نقش جنسیت های مونث و مذکر در عروسک های نخودی چیست و چگونه با مفاهیم باروری و نان آوری پیوند خورده اند؟"روش / رویکرد: پژوهش حاضر به لحاظ هدف رهیافتی توسعه ای دارد و تحلیل داده ها به صورت کیفی انجام می شود؛ نگارندگان با رویکردی توصیفی-تحلیلی حاصل از مطالعات اسنادی و میدانی و بر مبنای رویکرد مردم شناسی، به بررسی نقش جنسیت در عروسک های نخودی و پیوند آن با باورهای اجتماعی می پردازند. یافته ها/نتایج: یافته ها نشان می دهند که عروسک های نخودی علاوه بر جنبه های زیبایی شناسی، دارای مفاهیم عمیقی در زمینه هویت فرهنگی، باورهای اجتماعی و نقش های جنسیتی هستند. جایگاه این عروسک ها در تقویت هویت ملی، حفظ آیین های سنتی و ارتباط آن ها با مفاهیم باروری و نان آوری، اهمیت آن ها را در فرهنگ ایرانی برجسته می سازد. افزون بر این عروسک های نخودی بازتابی از نقش های اجتماعی زنان و مردان در جامعه سنتی ایران هستند و در کنار ارزش های آیینی، به عنوان عاملی برای انتقال باورها و سنت ها به نسل های آینده عمل می کنند.
Stance Markers in Academic Writing: Native Vs. Non-native (Iranian) Authorship in Hard and Soft Sciences Research Articles
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۵
187 - 208
حوزههای تخصصی:
The meticulous examination of discourse analysis, particularly the scrutiny of language application in academic writing, carries significant weight in the realm of Applied Linguistics. A critical aspect of this exploration revolves around the deployment of stance markers, which function as linguistic tools for articulating the personal viewpoints and assessments of writers concerning the assertions they proffer. The primary objective of this study was to juxtapose the overall and categorical distribution of stance markers in academic research articles authored by native (English) and non-native (Iranian) academic writers across the spheres of soft and hard sciences. The analytical framework of Hyland (2005b) on interactional metadiscourse was utilized to delineate the specific taxonomy of stance markers employed in the academic research articles written by two groups of authors. The results of the research revealed significant differences in the overall and categorical distribution of stance markers between the two sets of datasets, highlighting the potential impacts of disciplinary and cultural variations on their usage. The study advocates for an enriched understanding and integration of the rhetorical norms inherent in academic genres, including the deployment of stance markers, to enhance the creation of educational materials and elevate the language proficiency of students in linguistic studies.
خوانش فمینیسم درهم تنیدگی و روایت گری نئوبردگی در سووشون سیمین دانشور و دلبند تونی موریسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
183 - 215
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی گفتمان فمینیسم درهم تنیدگی و روایت های نئوبرده از طریق بازگویی تجارب زنان می پردازد و اینکه چگونه با روایت های نئوبردگی مواجه و بازنگری صورت می گیرد. پژوهش حاضر به بررسی شخصیت پردازی و ویژگی های شخصیت های زن اصلی اما در حاشیه جامعه مطرح می شود و جای دارد، رمان های سووشون سیمین دانشور و دلبندِ تونی موریسون می پردازد. این رمان نویسان زن، دردها و رنج های تبعیض و ظلم را در جامعه مردسالاری به شکل جدیدی از بندگی و بردگی زنان درجامعه امروزی به تصویر می کشند. پژوهش حاضر، تجزیه تحلیلِ شخصیت های زن اصلی داستان ها در چهار عنصر مختلف از دیدگاه فمینیست ی و روایت گری برده داری نوین، براساس مطالعات کتابخانه ای مورد مطالعه قرار می دهد. علی رغم وجود تفاوت ها در سبک نوشتاری و شیوه داستان پردازی، ابتدا زن به عنوان موجودی منفعل، مطیع مرد و فرهنگ غالب ترسیم می شود، سپس شخصیت های زن در دو رمان منتخب، برخلاف جایگاه حاکم برجامعه، قوی و مصمم به نظر می رسند و به دلیل توانایی و مقاومتی که دارند، شخصیت های زن می توانند خویشتن و موقعیت ویژه خود را بیایند. نتایج نشان می دهد که لایه های اجتماعی و فرهنگی استعماری/پسااستعماری، پنهان/آشکار، در کنار با تضاد فمینیستی در مورد تجسم تجربه در نئوبردگی، می تواند بر تلاقی روایت های نوبرده داری در رمان ها تأثیر بگذارد.
نقد نظریه جواز تقاص مالی بدون اذن حاکم؛ درنگی در قاعده حفظ نظام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
403 - 436
حوزههای تخصصی:
در خصوص تقاص مالی بدون استیذان از حاکم، بین فقیهان اسلامی و حقوقدانان اتفاق نظر وجود ندارد؛ مشهور فقهاء معتقدند که مدّعی می تواند مستقلاً طلب خود را استیفا کند و مراجعه به حاکم لازم نیست؛ چه بیّنه ای محکمه پسند داشته باشد و چه نداشته باشد، و چه استیفای حق از طریق حاکم ممکن باشد و چه نباشد. در مقابل، گروهی دیگر از فقیهان قائل به عدم جواز تقاص مالی به صورت مستقل شده اند و معتقدند که داین نمی تواند مستقلاً استیفای حق کند؛ بلکه استیفای حق، تنها از طریق رجوع به حاکم جایز است؛ مگر در مواردی که ضرورت ایجاب کند، آن هم به شرطی که فتنه و فسادی به دنبال نداشته باشد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته، این نتیجه حاصل شده است که قول مشهور فقهاء بر جواز تقاص مالی بدون استیذان از حاکم، در نظم حقوقی ایران قابل مناقشه است؛ چرا که با اصل یکصدوپنجاه ونهم قانون اساسی ناهماهنگ است، موجبات برهم خوردن نظم عمومی، اختلال در نظام، تضییق دایره قضاء و دادرسی در کشور و گسترش دادگستری خصوصی در جامعه را فراهم می آورد. وانگهی، امروزه امکان برخورداری از دادرسی عادلانه برای همگان فراهم است، لذا در این جستار قول دوم تقویت می گردد.
مکان های سوم بستری برای اجتماع پذیری شهری؛ شناسایی مکان های سوم کوی گلستان (سبزوار) در راستای کاهش جدایی گزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
186 - 202
حوزههای تخصصی:
مقدمه در حالی که فضاهای اجتماع پذیر در مناطق محروم و کم توسعه شهری نقش مهمی در تقویت انسجام اجتماعی، افزایش احساس امنیت و حس امنیت ادراک شده، دریافت حمایت محلی، اعتماد اجتماعی و افزایش مشارکت ایفا می کنند، مزایای متعددی برای مکان های سوم به عنوان نوعی از فضاهای عمومی اجتماع پذیر شهری که مردم برای تعامل، زندگی عادی و گردهمایی های اجتماعی غیررسمی انتخاب می کنند، ذکر شده است. مکان های سوم، به عنوان فضاهایی میان خانه (مکان اول) و محل کار (مکان دوم)، قلمروی اجتماعی برای معنابخشی به زندگی غیررسمی، ترمیم زندگی رسمی و خانوادگی، و تسهیل روابط اجتماعی دوستانه را تشکیل می دهند. مکان های سوم افراد را به شبکه های سرمایه اجتماعی، حمایت، منابع و اطلاعات متصل می کنند و از طریق ایجاد فرصت های اقتصادی، ارتباطات حرفه ای و کسب حمایت برای کاربرانشان عمل می کنند. آن ها نه تنها به عنوان مکان هایی برای تأمین نیازهای فیزیکی مردم عمل می کنند، بلکه به عنوان فضاهایی برای تأمین نیازهای روانی و عاطفی آن ها مانند دریافت همبستگی و حمایت عاطفی، دوستی تجاری و وفاداری، تسهیل زندگی شهری برای زندگی عمومی و غیررسمی دوستان، همسایگان و غریبه ها خدمت می کنند. کوی گلستان، به عنوان سکونتگاه قومیتی در مرکز تاریخی و تجاری شهر سبزوار، از جدایی گزینی شدید رنج می برد و برای چندین سال ساکنان آن به دنبال راهی برای خروج از بن بست اقتصادی و اجتماعی ناشی از جدایی گزینی فضایی اجتماعی، و ادغام جدی در جامعه شهری هستند. این محله با مساحت 6/7 هکتار و جمعیت 765 نفر با مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و کارکردی مواجه است. تعاملات اجتماعی و مبادلات اقتصادی بین ساکنان محله و سایر شهروندان سبزوار در پایین ترین سطح قرار دارد. از طرفی دیگر، عدم پذیرندگی فضایی فیزیکی و کارکردی محله، همراه با فقدان هرگونه تعامل اجتماعی همراه با پیش فرض های ذهنی و دیدگاه های قالبی محله و ساکنانش توسط جامعه شهری، ایجاد و تطبیق فضاهای موجود و ممکن که تعاملات اجتماعی بین ساکنان محله و جامعه شهری را تقویت کند، ضروری می سازد. مواد و روش ها این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. در این رابطه، برای شناسایی مکان های سوم در کوی گلستان، چارچوب مفهومی نظریه مکان سوم و نظریه قرارگاه رفتاری به کار گرفته شده است. مطالعه قرارگاه های رفتاری مکان های سوم در دو بُعد مکان (قرارگاه رفتاری) شامل ویژگی های فضایی فیزیکی و کارکردی، و رفتارهای جاری در فضا با استفاده از روش نقشه برداری رفتاری انجام پذیرفته است. گردآوری داده ها در چندین مرحله انجام گرفته است. ابتدا، با در نظر گیری شرایط انزوا و جدایی گزینی کوی گلستان، پژوهشگران پس از ارائه توضیحات به معتمدان محلی و بازدیدهای متعدد از محله، سعی کردند از طریق گفت وگوهای دوستانه اعتماد و پذیرش لازم را کسب کنند و در عین حال، با شرایط کلی محله آشنا شوند. سپس برای شناسایی مکان های سوم یادشده، مبتنی بر چارچوب مفهومی، طرح پژوهش، و ویژگی های فضایی و اجتماعی مطرح شده برای مکان های سوم در ادبیات پژوهش و بر اساس مشاهدات غیرمشارکتی انجام شد و در مرحله بعد نیز در بررسی ویژگی های فضایی کالبدی، کارکردی، و اجتماعی مکان های سوم شناسایی شده مبتنی بر طرح پژوهش به کمک مشاهدات، ثبت تصاویر، و تهیه نقشه برداری های رفتاری اقدام شده است. به این منظور پس از حضور چندین باره در کوی، شناسایی فعالیت های اصلی در جریان در فضا، با توجه به مشاهدات روزانه، تصاویر ثبت شده، و نُت برداری های شماتیک و اختصاص آیکون به هریک از فعالیت های جاری در فضا و همچنین نمایش موقعیت وقوع هر یک از فعالیت ها روی نقشه، طی سه روز در دو نوبت صبح و عصر و هربار به مدت نیم ساعت روی هر مکان سوم مورد هم پوشانی قرار گرفت. علاوه بر این، برای دستیابی به تجربیات زیسته ساکنان، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با افرادی که به صورت تصادفی از حاضران ثابت در مکان های مختلف محله انتخاب شده بودند، انجام شد. درخور یادآوری است فرایند نقشه برداری رفتاری شامل شناسایی فعالیت های اصلی در فضا، مشاهدات روزانه، تصاویر ثبت شده و یادداشت برداری شماتیک با تخصیص نماد به هر فعالیت جاری در فضا، و همچنین نمایش موقعیت وقوع هر فعالیت روی نقشه ها بود. همچنین باید توجه داشت که رفتارهای خرید، با توجه به وقوع غیرمکرر آن ها، شامل هر رفتار تعاملی مربوط به خرید مانند سلام کردن، پرسش درباره محصولات، چانه زنی و پرداخت (چه منجر به خرید شود یا نه) می شد، در حالی که رفتارهای غیرتعاملی مانند نگاه کردن به کالاها به دلیل ماهیت غیراجتماعی آن ها ثبت نشد. یافته ها بر اساس یافته های این پژوهش و مطابق با ویژگی های فضایی فیزیکی، کارکردی و اجتماعی پیشنهادشده برای مکان های سوم، پنج مکان واجد شرایط و منطبق با ویژگی های مکان سوم در کوی گلستان شناسایی شد. همه این مکان ها در نیمه بالایی کوی گلستان، نزدیک به فضاهای تجاری محله یا در درون بافت مسکونی محله واقع شده اند. هیچ مکان سومی در نیمه پایینی محله که فضاهای باز و جمعی کمتری وجود دارد، شناسایی نشد. از نظر موقعیت فضایی، این مکان ها عمدتاً در نقاطی واقع شده اند که نسبت به گذرگاه های اطرافشان دارای گشودگی فضایی هستند. فضاهای مجاور مناطق باز، تقاطع چندین گذرگاه، یا عقب نشینی در امتداد گذرگاه به دلیل گشودگی فضایی، امکان حضور افراد بیشتری را در این مکان ها فراهم کرده و زمینه تشکیل مکان های سوم محله را فراهم کرده اند. فعالیت غالب در این مکان ها گفت وگو است که ایستاده یا نشسته رو به میدان یا گذرگاه مجاور صورت می گیرد. همچنین، نتایج مصاحبه ها نشان می دهد انتخاب مکان برای تعاملات اجتماعی توسط ساکنان کوی گلستان به مجموعه ای از عوامل فیزیکی و اجتماعی بستگی دارد. مصاحبه شوندگان به طور خاص ویژگی هایی مانند سایه مناسب، فضای باز مطلوب، پله ها برای نشستن، نزدیکی به خانه و پوشش گیاهی مطلوب را ذکر کردند. تحلیل این یافته ها، علاوه بر انطباق این ویژگی ها با معیارهای پیشنهادشده برای نظریه مکان سوم، نشان می دهد فضاهای مورد استفاده ساکنان محله، محیط های خنثی هستند که افراد به راحتی می توانند در آن ها حضور داشته باشند و گفت وگو فعالیت اصلی آن ها است. از طرفی، در میان مکان های سوم شناسایی شده، دو مکان (شماره های 1 و 2) در امتداد گذر گلستان واقع شده اند که علاوه بر تعاملات اجتماعی معمول در میان ساکنان، فعالیت های تجاری نیز در آن ها انجام می شود. بخشی از این تعاملات اقتصادی بین ساکنان محله و شهروندانی که برای خرید وارد گذر تجاری اصلی محله می شوند، رخ می دهد. در مقابل، سه مکان سوم دیگر (شماره های 3، 4 و 5) که در مناطق درونی محله و دور از فضاهای تجاری و کارگاهی واقع شده اند، تنها شاهد حضور ساکنان محله در گردهمایی ها و فعالیت های مشترک مانند تقسیم کارهای خانگی، مراقبت از کودکان، خوردن غذا و کشیدن قلیان هستند. این مطالعه نشان می دهد فضای باز مناسب و وجود پله ها برای نشستن عوامل مهمی در تشکیل مکان های سوم در محله هستند. از طرف دیگر، در شرایط محدودیت فضای سبز در محله و آب وهوای نیمه خشک شهر سبزوار، سایه اندازی و پوشش گیاهی نسبتاً مطلوب برخی مکان های سوم از دیگر موارد مهم گزارش شده در مصاحبه ها توسط ساکنان بود. نتیجه گیری یافته های این پژوهش نشان می دهد پنج مکان سوم در کوی گلستان قابل شناسایی است که می تواند نقش مهمی در کاهش جدایی گزینی در این منطقه ایفا کند. مکان های سوم تجاری شناسایی شده (شماره های 1 و 2)، با ظرفیت های اجتماع پذیری و ایجاد پذیرش اجتماعی در میان ساکنان محله و شهروندان، می توانند زمینه مناسبی برای کاهش جدایی گزینی و ادغام فضای عمومی محله در عرصه عمومی گسترده تر بافت تاریخی و تجاری سبزوار فراهم کنند. مناسب سازی این مکان های سوم تجاری در برنامه های آتی می تواند تأثیر بسزایی بر ارتقای اجتماع پذیری و کاهش مشکلات جدایی گزینی محله داشته باشد. علاوه بر این، پرداختن به سه مکان سوم دیگر به دلیل اثرات آن ها بر سرمایه اجتماعی، سلامت روانی و اجتماعی، تاب آوری و توانمندسازی ساکنان بسیار مهم است. در این رابطه، بر اساس نظریه تماس، تماس روزانه بین فردی بین گروه های مختلف به طور بالقوه زمینه کاهش دیدگاه های قالبی، تعصب و ایجاد نگرش های مثبت نسبت به گروه های دیگر را فراهم می کند. بنابراین، بهبود دسترسی، امنیت و ایمنی این فضاها، همراه با امکان برآوردن نیازهای مختلف کاربران، به ویژه فراهم کردن سرپناه، مکث و فضاهای نشستن از طریق طراحی های ساده و بی تکلف ولی مناسب، می تواند نقش مهمی در فراهم کردن زمینه حضور و تعاملات تجاری گروه های اجتماعی مختلف ایفا کند. این مطالعه پیشنهاد می کند که ارتقای مکان های سوم تجاری شناسایی شده می تواند به طور قابل توجهی اجتماع پذیری را بهبود بخشد و مسائل جدایی گزینی در محله را کاهش دهد. پژوهش حاضر نشان می دهد این فضاها، به ویژه آن هایی که مجاور مسیر اصلی تجاری کوی واقع شده اند، پتانسیل پذیرش تعاملات اقتصادی و اجتماعی بین ساکنان و شهروندان میزبان را دارند و به این ترتیب به ادغام جامعه حاشیه نشین در جامعه شهری گسترده تر کمک می کنند. بنابراین مناسب سازی مکان های سوم شناسایی شده کوی از طریق ویژگی های مطرح شده در نظریه مکان سوم شامل رسیدگی به کیفیت ظاهری محیط، مناسب سازی فضا به منظور امکان حضور اقشار مختلف، ایجاد فضاهای مناسب برای توقف و نشستن در مکان، تأمین روشنایی در شب، بهبود کیفیت فضای سبز، و استقرار تجهیزات پشتیبان و ارتقادهنده حضورپذیری فضا همچون اختصاص میان افزاهایی همچون فضاهای خدماتی و تجاری محلی همچون نانوایی، قصابی، آرایشگاه، و غیره، در کنار استفاده از تجهیزات ورزشی، بازی کودکان، و آبخوری و سایبان می تواند نقش بسزایی در تقویت جایگاه مکان های سوم یادشده در زندگی اجتماعی محله داشته باشد.
آینده نگاری کلان روندهای حاکم بر صنعت خودرو: تحلیل تحولات فناورانه، اجتماعی و اقتصادی و تأثیرات آن ها بر تحولات منطقه ای آینده صنعت خودرو به روش غربال گری فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
111 - 131
حوزههای تخصصی:
تحولات صنعت خودرو به واسطه تغییرات سریع فناورانه، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، و تأثیرات منطقه ای آن ها، نیازمند بررسی دقیق کلان روندهای تأثیرگذار بر این صنعت در مناطق مختلف است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی، اولویت بندی و تحلیل کلان روندهای اصلی تأثیرگذار بر آینده صنعت خودرو در افق ده ساله و در بسترهای جغرافیایی مختلف انجام گردید. این پژوهش از نوع کاربردی با رویکرد توصیفی است که به صورت کیفی با استفاده از روش غربال گری فازی به عنوان یک روش تحلیلی توصیفی-پیمایشی به منظور تحلیل پیچیدگی ها و عدم قطعیت ها در فرایند تصمیم گیری مورد استفاده قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش 17 صاحب نظر در حوزه های صنعت خودرو و آینده پژوهی بود که نظرات آن ها به عنوان داده های اصلی برای تحلیل به کار گرفته شد. داده ها با استفاده از ماتریس های فازی خوش بینانه و بدبینانه و ترکیب آن ها تحلیل و در نهایت، کلان روندهای تأثیرگذار بر صنعت خودرو رتبه بندی شد. با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و همچنین مصاحبه های نیمه ساختاریافته، شش کلان روند شناسایی شد که بر حسب پنج معیار مستخرج از اسناد و مدارک مربوطه، اولویت بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که تحول در فناوری های حمل ونقل با تأثیر مستقیم بر کاهش آلودگی زیست محیطی، بهبود بهره وری انرژی و توسعه حمل ونقل هوشمند، دارای بالاترین اولویت در میان کلان روندهای تأثیرگذار بر آینده صنعت خودرو است. تغییرات اجتماعی و فرهنگی به همراه پیشرفت در فناوری های تولید و مواد در رتبه دوم قرار گرفتند، چراکه این روندها در مناطق مختلف موجب شکل گیری تقاضاهای نو برای محصولات پاک و نوآورانه می شوند. نوآوری در مدل های کسب وکار نیز در جایگاه سوم قرار گرفت و نشان دهنده اهمیت تحول در ساختارهای خدماتی و زنجیره ارزش به ویژه در بسترهای جغرافیایی متنوع است. در نهایت، تحولات اقتصادی و تجاری و ملاحظات امنیت و ایمنی به ترتیب در رتبه های چهارم و پنجم قرار گرفتند. این یافته ها تصویری روشن از اولویت بندی کلان روندهای اثرگذار بر آینده صنعت خودرو در مقیاس منطقه ای ارائه می دهند و می توانند مبنایی برای تدوین راهبردهای متناسب با شرایط بومی توسط سیاست گذاران و تصمیم گیران صنعت خودرو باشند.
تحلیل خودهمبستگی فضایی مرگ و میر ناشی از بیماری های تنفسی و دسترسی به مراکز بهداشتی درمانی در شهر تهران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
598 - 610
حوزههای تخصصی:
مطابق آمار این بیماری ها در سال 00، 99، 98 و 1397 بیشترین مرگ و میر را در کلانشهر تهران داشته است. بنابراین این پژوهش به مرگ و میر ناشی از بیماری های تنفسی در سطح مناطق 22 گانه شهر تهران در بازه زمانی فوق الذکر و تحلیل خودهمبستگی فضایی آن با متغیر دسترسی به مراکز بهداشتی درمانی پرداخته است. بر این مبنا آدرس بیماران تنفسی در GIS نقطه گذاری گردید. جهت بررسی توزیع فضایی مرگ و میر بیماری های تنفسی از ضریب موران، برای محاسبه فاصله مرکز مناطق تا نزدیکترین مراکز بهداشتی درمانی از دستور NEAR و به منظور تخلیل خودهمبستگی فضایی مرگ ناشی از بیماری های تنفسی و دسترسی به مراکز بهداشتی درمانی از ضریب دومتغیره موران استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که توزیع مرگ و میر ناشی از بیماری های تنفسی در سطح مناطق شهر تهران در سال های 99، 98 و 1397 بصورت خوشه ای و در سال 1400 بصورت پراکنده است که در قسمت شرق شهر، توزیع فضایی در سطح بالا است. همچنین کمترین فاصله مرکز مناطق تا مراکز بهداشتی درمانی 1000 متر و بیشترین 12000 مترمحاسبه شده است که متوسط سطح دسترسی مناطق شهر تهران به مراکز بهداشتی درمانی در مناطق 8، 11، 12 و 16 دارای دسترسی مناسب به مراکز بهداشتی-درمانی است. در نهایت با بکارگیری موران دو متغیره بیماران تنفسی و فاصله از مراکز بهداشتی درمانی، مناطق شمالِ شرقی، شرق و شرقِ جنوب شرقی مرگ و میر بیماران بالا و دسترسی به مراکز بهداشتی-درمانی کم است. در واقع در مناطقی که فاصله بیماران از مراکز بهداشتی درمانی زیاد است میزان مرگ و میر بالا و در مناطقی که میزان فاصله دسترسی بیماران به مرکاز بهداشتی درمانی کم است، به مراتب مرگ و میر پایین تر است.
مدل ایجاد نگرش کارآفرینانه دانشجویان گردشگری (مورد مطالعه؛ دانشجویان گردشگری دانشگاه های استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
343 - 374
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی مدلی برای ایجاد نگرش کارافرینانه در دانشجویان گردشگری دانشگاه های یزد است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش در دو گروه شامل خبرگان گردشگری و دانشجویان گردشگری دانشگاه های استان یزد می باشند. با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری با مشارکت تعداد 14 نفر از خبرگان گردشگری، پرسشنامه مقایسات زوجی میان عوامل شناسایی شده تکمیل گردید. سپس از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS کمک گرفته شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که فرصت بازار بر محیط کسب و کار مساعد تأثیر مثبت دارد. همچنین محیط کسب و کار مساعد بر حمایت دولتی، توانایی سازماندهی و و مدیریت و فرهنگ کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری دارد. و در نهایت عوامل تجربه و دانش، روحیه کارآفرینی و همکاری و شبکه سازی بر قدرت خلاقیت و نوآوری تاثیرگذار بودند.
وضعیت تولید و سرمایه گذاری در میادین مشترک ایران
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۴)
57 - 64
حوزههای تخصصی:
ایران به عنوان یکی از بزرگ ترین دارندگان ذخایر نفت و گاز در جهان، میادین مشترک متعددی را با کشورهای همسایه خود ازجمله عراق، عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی و ترکمنستان در اختیار دارد. این میادین از اهمیت راهبردی بالایی برخوردارند، اما بهره برداری از آن ها به رغم توفیقاتی که در سال های گذشته وجود داشته است، همچنان با چالش های متعدد و مهمی همراه است که عدم برطرف کردن یا کاهش آن ها می تواند امنیت انرژی و اقتصاد کشور را متأثر سازد. چالش های توسعه میادین مشترک در چهار دسته کلی اقتصادی، فناوری، سیاست گذاری و حقوقی و ژئوپلیتیکی مورد بررسی قرار گرفته است که بررسی ها حاکی است که در بین چالش های برشمرده شده، موانع فناوری و تأمین مالی که به طور عمده متأثر از تحریم های بین المللی است، در زمره مهم ترین چالش های توسعه میادین مشترک قرار دارند. در این راستا، استفاده از ظرفیت و توان فنی و مالی داخلی برای توسعه میادین مشترک و اتخاذ دیپلماسی فعال انرژی برای یکپارچه سازی توسعه میادین مشترک می تواند در افزایش ظرفیت تولید از میادین مشترک نفت و گاز کشور مؤثر واقع شود.
نرخ ارز و تولید در اقتصاد ایران
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۴)
65 - 74
حوزههای تخصصی:
امروز وضعیت اقتصاد کشور طوری است که اگر بخواهیم در مورد هر موضوع کلیدی اقتصادی و اصلاح آن بحث کنیم، پای بسیاری از موضوعات مبنایی و متغیرهای محوری اقتصاد به میان می آید و باید آن ها را هم زمان با موضوع مورد بحث تحلیل کنیم. واکاوی شرایط اقتصاد ایران در حال حاضر و ارتباط مقوله ارز و ثبات و بی ثباتی آن و چگونگی تحت تأثیر قرار گرفتن تولید، یکی از ملاک های مهم برای ارزیابی هر اقدام سیاستی در اقتصاد است. اساساً با توجه به شدت وابستگی تولید به واردات، بی ثباتی ارزی باعث می شود تا تولید نسبت به قبل محدودتر شود. به عبارت دیگر، به خاطر وابستگی شدید تولید به مواد اولیه، کالاهای واسطه ای و سرمایه ای و تورم شدید هزینه های ریالی تولید (که به خاطر افزایش نرخ ارز اتفاق می افتد)، با افزایش نرخ ارز نه تنها تولید افزایش نمی یابد، بلکه دچار محدودیت و تنگنا می شود که لختی و کندی تولید در چهار دهه گذشته شاهدی بر این مدعاست. بنابراین، ضرورت ایجاب می کند که در سیاست های ارزی و مدیریت منابع ارزی و نرخ ارز میزان وابستگی تولید صنعتی و صادرات به نرخ ارز و واردات در نظر گرفته و مقتضیات تولید داخل اصل قرار داده شود.