مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۵۳۹٬۷۷۷ مورد.
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
133 - 160
حوزههای تخصصی:
در این جستار دین شناسی میرزا ابوالقاسم راز شیرازی، عارف شیعی(1286ق) به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. او اصل دین، بالاخص دین اسلام و مذهب شیعه را ولایت حضرت علی (ع) دانسته است و در مجموع آثار خود به نحوی خاص و منحصربه فرد به ارتباط بین بحث حقیقت محمّدیه با ولایت پرداخته است. از نظر او در پیشگاه حضرت احدیت هیچ اصلی از اصول و فُروع دین بدون تشیید بنیان ولایت از عباد پذیرفته نیست. راز به دین شناسی عرفانی در ساختار سه گانه دین نیز اشاره کرده است و با پشتوانه احادیث شیعه و با تکیه بر مفهوم «رکنِ» دین یعنی ولایت کلیه الهیه، ضمن تأکید بر چهارمین عنصر؛ یعنی حقیقت به عنوان گوهر دین، نیل به مقام احسان را نه تنها در دین اسلام، بلکه در تمامی ادیان پیشین هم، مشروط به پذیرفتن حقیقت محمدیه و علویه دانسته است. از دیدگاه او چنین بر می آید که حضرات معصومین (ع) تمثل حقیقت دین در کلیه قرون و اعصاراند.
طراحی سیستم توسعه فراگیر منطقه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی (مطالعه موردی: مناطق مرزی ایران و پاکستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
44 - 57
حوزههای تخصصی:
مقدمه استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. این استان از فقیرترین و محروم ترین استان های کشور ایران است. بیشتر روستاهایِ استان فاقد امکانات رفاهی اولیه مانند لوله کشی، آب آشامیدنی و برق بوده. این منطقه از لحاظ تاریخی توسعه نیافته است، اگرچه منابع طبیعی قابل توجهی از جمله منابع گازی و معدنی زیادی دارد. منطقه مرزی ایران و پاکستان منطقه ای با اهمیت ژئوپلیتیکی است و مرز بین دو کشور را نشان می دهد. به دلیل حجم زیاد عقب ماندگی ها در این استان و انباشت آن در سالیان پیاپی، آموزش و پرورش این استان نیز از حیث شاخص های گوناگون آموزشی، اختلاف قابل توجهی نسبت به سایر استان های کشور دارد. ازحیث بیشتر شاخص های آموزشی کشور، سیستان و بلوچستان محروم ترین استان کشور است. این استان با موقعیت راهبردی خود از ظرفیت بالایی در کشاورزی، شیلات و ذخایر ارزشمند معدنی برخوردار است، اما به دلیل ناکافی بودن سرمایه گذاریِ بومی و عدمِ وجود نیروی انسانی ماهر، از حیث توسعه نسبتاً از سایر نقاط کشور عقب افتاده است. یکی از موانع دیگر که در استان های مرزی هر دو کشور وجود دارد، عدم قابلیت شهروندان برای ابراز نظر و مشارکت در خط مشی گذاری ها و تصمیم های دولتی است. بدون فراگرد سیاسی مؤثر و حکمرانی مؤثر توسعه فراگیر امکان پذیر نیست. سیاست جهانی و اولویت های حکمرانی باتحولات زیادی مواجه شده،دولت ها را تشویق کند تا در مدیریت چالش های توسعه فراگیر با یکدیگر همکاری کنند. از سوی دیگر، مشکلاتی وجود دارد که موانعی جدی در روابط ایران و پاکستان محسوب می شوند و بر توسعه فراگیر استان های مرزی دو کشور تأثیر می گذارند. هر دو کشور به دلیل عدم هماهنگی درباره سازمان های توسعه استان های مرزی و نگاه متفاوت مقامات کشور و همچنین، سایر کشورهای منطقه در حوزه توسعه های فراگیر با چالش های ویژه ای مواجه اند. نظریه پردازان، در سال های 1950 تا 1969 فراگرد توسعه را مجموعه ای از مراحل متوالی رشد اقتصادی می دانستند که همه کشورها باید آن را طی کنند. این اولین تحول در نظریه اقتصادی توسعه بود که در آن مقدار مناسب و ترکیب مناسب پس انداز، سرمایه گذاری و کمک های خارجی فقط موارد ضروری برای ظرفیت سازی در کشورهای توسعه یافته تلقی می شدند. در آن دوران، توسعه را مترادف با رشد اقتصادی عمومی و سریع می دانستند. مهم ترین انتقادی که به این نظریه ها وارد می شد، آن بود که ضعف ترتیبات نهادی در کشورهای درحال توسعه را نادیده می گرفتند. از زمان ظهور تعداد زیادی از کشورهای تازه استقلال یافته در سال های اولیه پس از جنگ جهانی دوم و تلاش گسترده این کشورها برای غلبه بر عقب ماندگی و فقرزدایی و در یک کلام دستیابی به «توسعه»، این مفهوم دستخوش تحولات گسترده ای شد. در این امتداد، شاید مهم ترین تحول، بسط مفهوم توسعه از رشد صرفاً اقتصادی به نوعی تحول ساختاری بود که ابعاد درآمدی و غیر درآمدی رفاه را بهبود می بخشد و پایداری و توزیع عادلانه را مدنظر قرار دارد. یکی دیگر از جنبه های توسعه، توسعه پایدار است که نیازهای زمان حالِ افراد را بدون به خطر انداختن توانایی نسل های آینده در برآوردن نیازهای خود برآورده می کند. توسعه پایدار که ابتدا بر جنبه های زیست محیطی توسعه متمرکز بود، امروزه معنای وسیع تری یافته و بر توسعه فراگیر و همه جانبه دلالت دارد. توسعه انسان محور که حدود سال 1980-1990 پدیدار شد، بر نقش قابلیت های انسانی تأکید دارد و توسعه را ثمره رشد توانایی های انسان می داند. در این رویکرد، علاوه بر اینکه انسان مهم ترین وسیله دستیابی به توسعه است، مهم ترین هدف توسعه نیز تلقی می شود. نظریه های توسعه فراگیر به ما کمک می کند تا به طور سامان مند درباره چگونگی سازماندهی تلاش های خود برای تسهیل دستیابی به توسعه فراگیر بیندیشیم. توسعه فراگیر را می توان با سه تحول تبیین کرد: نخست از منظر توزیع فرصت های رشد، دوم توسعه فراگیر در امتداد رشد فقرزدایی و سوم رشد فراگیر. توسعه فراگیر توسعه ای است که ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی را در بر می گیرد و به نحوه توزیع آن در سطوح فردی، گروهی و اجتماعی نیز حساس است. در پژوهش حاضر بیشتر مؤلفه های رفع نابرابری، دسترسی برابر به خدمات، برقراری امنیت، فقرزدایی و ایجاد شغل، توسعه اقتصادی و نقش مفید متخصصان و شهروندان در توسعه فراگیر مد نظر قرار گرفته اند. مواد و روش ها روش پژوهش حاضر دِلفی بوده، در امتداد پاسخ به چهار پرسش از 12 متخصص در زمینه موضوعِ مورد نظر، سامان یافته است: یک) سیستم توسعه فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی منطقه ایِ مناطق مرزی ایران و پاکستان باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ دو) نهادهای هماهنگ کننده خط مشی توسعه فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی ایران و پاکستان کدام اند؟ سه) کدام عوامل در طراحی سسیتم توسعه فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی برای مناطق مرزی ایران و پاکستان مؤثرند؟ چهار) دلایل شکست برنامه های عدالت اجتماعی در مناطق مرزی ایران و پاکستان چه بوده اند؟ یافته ها هدف این پژوهش، طراحی سیستم توسعه فراگیر منطقه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی در مناطق مرزی ایران و پاکستان بوده، هدف آن است که بتواند گامی مؤثر در جهت رفع نابرابری، دسترسی برابر به خدمات، برقراری امنیت، فقرزدایی و ایجاد شغل، توسعه اقتصادی و نقش مفید متخصصان برای ساکنان این مناطق برداشته باشد. بدون شک آموزش به منزله مبنایی برای توانمندسازی افراد عمل کرده و سطح آگاهی و مهارت جامعه را افزایش می دهد. سلامت جامعه نیز تأثیر مستقیمی بر تولید و بهره وری دارد. اگر مردم سلامت خوبی نداشته باشند، نمی توانند کار کنند و در تولید جامعه مشارکت کنند. امنیت اجتماعی و اقتصادی یکی از عوامل کلیدی در جذب سرمایه گذاری و نظام توسعه فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی و تجلی آن در امنیت، رفاه و آگاهی عمومی است (Pourazat, 2012). وجود امنیت باعث ایجاد ثبات در جامعه می شود که لازمه رشد اقتصادی است. مناطق مرزی اغلب به کشاورزی، صنایع دستی و صنایع در مقیاس کوچک متکی اند. یک بازار مرزی برای تولیدکنندگان محلی دسترسی به بازارهای بزرگ تر و متنوع تر را هم در مرزهای ملی و هم در کشورهای همسایه امکان پذیر می سازد. این امر آن ها را قادر می سازد تا کالاها را با قیمت های بهتر بفروشند، درآمد خود را افزایش داده و فقر را کاهش دهند. روابط فرهنگی مثبت، به کاهش تنش ها و اختلاف های سیاسی کمک ی کند. زمانی که مردم دو کشور، بیشتر با یکدیگر آشنا شوند، احتمال بروز سوءتفاهم ها و تنش ها کاهش می یابد. روابط قوی فرهنگی امکانِ سرمایه گذاری مشترک در پروژه های اقتصادی را افزایش می دهد. مشارکت مردم محلی استان های مرزی ایران و پاکستان در تصمیم گیری ها و انتخابات برای توسعه فراگیر، بسیار مهم است. این مشارکت ممکن است تأثیر مثبت بسیاری بر توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این استان داشته باشد. عدالت اجتماعی می تواند به کاهش نابرابری های اقتصادی در مناطق مرزی کمک ی کند. با توزیع عادلانه منابع و فرصت های شغلی، ساکنان این مناطق از فرصت های اقتصادی بهره مند شوند و شرایط زندگی خود را بهبود بخشند. برقراری عدالت اجتماعی، باعث تقویت همبستگی و انسجام اجتماعی میان اقوام گوناگون ساکن در مناطق مرزی می شود. این همبستگی تنش های قومی را کاهش داده و همکاری های محلی را افزایش می دهد. در این پژوهش با تهیه شاخص ترکیبی توسعه فراگیر، مبتنی بر عدالت اجتماعی در قالب 5 بُعد، 30 مؤلفه فراگیر توسعه در مناطق مرزی ایران و پاکستان مورد بررسی قرارگرفتند. در نهایت، این مطالعه یک سیستم جامع توسعه منطقه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی قابل اجرا در مناطق مرزی ایران و پاکستان را طراحی و آن را برای حل مشکلات منطقه ارایه داده است. نتیجه گیری بر اساس یافته ها، توسعه فراگیر اجتماعی با الزامات مذهبی، هویت اجتماعی، روابط فرهنگی، تنوع نژادی، عدم تبعیض و حقوق بشر رابطه دارد. همچنین بُعد حکمرانی، با مؤلفه های پاسخ گویی، آزادی بیان، کاهش مداخلات خارجی، استخدام مدیران و متخصصان محلی و هماهنگی بین استانداری های مرزی ایران و پاکستان، رابطه دارد. بُعد عدالت اجتماعی نیز با مؤلفه های برابری، دسترسی برابر به منابع، آموزش، بهداشت، زیرساخت ها و آزادی سیاسی رابطه دارد. بُعد رشد اقتصادی نیز با مؤلفه های ایجاد شُغل، کاهش فقر، بازارچه های مرزی، زیرساخت کشاورزی، مناطق تجاری آزاد و ابعاد اجتماعی اقتصادی رابطه دارد. همچنین، بُعد پایداری محیط زیست، با مؤلفه های مدیریت منابع، مقابله با حوادث طبیعی، مدیریت انرژی و پسماند، تغییرات اقلیمی، مشارکت مردمی برای حفظ محیط زیست رابطه دارد. بر اساسِ این پژوهش، باید بُعد و مؤلفه های یادشده را برای یک سیستم توسعه فراگیرِ منطقه ا ی مبتنی بر عدالت اجتماعی، در نظر گرفت؛ در غیر این صورت، توسعه فراگیر منطقه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی، اتفاق نخواهد افتاد. با توجه به بررسی عوامل مؤثر بر توسعه فراگیر در مناطق مرزی ایران و پاکستان، می توان نتیجه گرفت که توسعه فراگیر در این مناطق، نیازمند رویکردی جامع و هماهنگ بوده، به طور هم زمان به ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و حکمرانی توجه دارد. انسجام اجتماعی، عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، پایداری محیط زیست و حکمرانی مطلوب، همگی نقش حیاتی در بهبود شرایط زندگی مردم و کاهش چالش های موجود در این مناطق دارند. همکاری های دوجانبه بین ایران و پاکستان، مشارکت فعال جوامع محلی و اجرای خط مشی های مؤثر و کارآمد، از جمله عوامل کلیدی دستیابی به توسعه فراگیر و پایدار در این مناطق مرزی اند. این پژوهش نشان می دهد که توسعه فراگیر در مناطق مرزی ایران و پاکستان، نیازمند رویکردی چندجانبه بوده، باید انسجام اجتماعی، حکمرانی شفاف و عدالت اجتماعی را تقویت کند.
ضرورت سنجی پیوست تحلیل اقتصادی موضوع قانون به مثابه لازمه قانونگذاری اثربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حقوق عمومی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
61 - 90
حوزههای تخصصی:
قانونگذار همواره در اجرای وظیفه قانونگذاری خود با محدودیت هایی مواجه است. این در شرایطی است که هم زمان تحت فشارهای سیاسی و اجتماعی، مانند مطالبات مردم و درخواست های ذی نفعان حزبی، قرار دارد. مرور کمّی و کیفی طرح ها و لوایح واصله و تعداد پیشنهادهای قانونی مصوب در دوره های دوازده گانه مجلس شورای اسلامی مؤیّد این موضوع است. در چنین شرایطی قانونگذار ناگزیر است از میان موارد متعدد دست به انتخاب بزند. در این انتخاب، قانونگذار مؤلفه های بینابینی متعددی برای گذر از چالش های سیاسی اجتماعی در نظر می گیرد. این شرایط می تواند تحقق قانون اثربخش را با چالش روبه رو کند. بررسی این امر موضوع پژوهش حاضر است. قانون اثربخش قانونی است که در پرتو تحلیل اقتصادی و از طریق در نظر گرفتن هزینه فایده مصوب شود. به عبارت دیگر این پژوهش با نگاهی به نیازهای قانونی جامعه مبحث اولویت بندی موضوعات قانون و استفاده بهینه از منابع به منظور دستیابی به قانونگذاری اثربخش در نظام تقنینی ایران را مورد بررسی قرار می دهد. به این منظور، با استفاده از مدل بازار قانون، از ابزارهای اقتصادی برای تحلیل نحوه انتخاب موضوعات قانونی استفاده می شود. از جمله تأثیر قیمت گذاری (هزینه های اجرای قانون) و کشش تقاضا بر رفتار مصرف کنندگان قانون (شهروندان)، هزینه فرصت رسیدگی به موضوعات قانونی، کارایی قوانین، عقلانیت در انتخاب موضوعات مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد شناسایی نیازهای واقعی جامعه و اولویت بندی آن ها در انتخاب موضوعات قانونی کلید کاهش هزینه های قانونگذاری و استفاده از منابع در موضوعاتی است که بیشترین بازدهی و اثربخشی را دارد. این پژوهش، که با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش کتابخانه ای چالش های انتخاب موضوعات قانونی را با استفاده از مؤلفه های اقتصادی بررسی می کند، می تواند به قانونگذاران و مراکز پژوهشی تقنینی در انتخاب موضوعات قانونی با اولویت بندی صحیح و بهینه سازی منابع یاری رساند و به کاهش هزینه های قانونگذاری و افزایش اثربخشی آن دست یابد..
نسبت حق بر توسعه با دولت های توسعه گرا و رفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
1103 - 1129
حوزههای تخصصی:
در اعلامیه حق بر توسعه مصوب 1986 مجمع عمومی ملل متحد، حق توسعه، حقی بشری و جامع حقوق بشر تلقی شده است. در پرتو تحقق حق توسعه، تصویب و اجرای طرح های عمرانی رفاهی از لوازم تأمین حق و در نتیجه از تکالیف دولت ها محسوب می شود. دو نظریه دولت توسعه گرا و دولت رفاهی هر دو داعیه مداخله نیل به توسعه و کارکرد عمرانی دارند. با روش توصیفی- تحلیلی پرسش اصلی این است که دریابیم چه نسبتی میان دولت های توسعه گرا و رفاهی و حق توسعه وجود دارد؟ دولت های توسعه گرا به نتایج مثبت و موفق در رسیدن به توسعه مدنظر خود تأکید دارند تا دموکراتیک بودن نظام. این ویژگی و صراحت بر ضعف جامعه مدنی، محققان را به این نتیجه رهنمون می سازد که دولت توسعه گرا تضمین گر حق توسعه به عنوان حق بشری آنچنان که در اسناد حقوق بشری سازمان ملل تعریف شده است، نخواهد بود. اما دولت رفاهی بر حق های رفاهی و عمران آموزش و سلامت دلالت دارد و با رابطه نزدیک و تکاملی میان حقوق رفاهی و حق توسعه، دولت مطلوب اسناد حقوق بشری، دولت رفاهی است.
مفهوم پردازی رفتارشارلاتی در سازمان: اثر رهبری اصیل درک شده و هویت اخلاقی کارکنان در بخش دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف شناسایی مؤلفه های رفتار شارلاتانی و بررسی تأثیر رهبری اصیل با نقش تعدیل گری هویت اخلاقی بر آن در قلمرو سازمان های دولتی استان خراسان جنوبی صورت گرفت. فلسفه تحقیق پراگماتیسم و رویکرد آن آمیخته اکتشافی است. استراتژی بخش کیفی پدیدارشناسی است که بر اساس تجربه زیسته 16 نفر از شاغلین بخش دولتی که به روش هدفمند انتخاب شده بودند، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و روش کلایزی تحلیل گردید. بر اساس نتایج بخش کیفی، مدل اولیه رفتار شارلاتانی در سازمان در قالب چهار مؤلفه، پانزده زیرمؤلفه و در مجموع سی و چهار درون مایه اصلی استخراج گردید. سپس در بخش کمی یک پرسشنامه محقق ساخته که بر اساس مدل اولیه استخراج و روایی و پایایی آن تأیید شده بود، در بین 612 نفر از کارکنان این بخش که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند، توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده های کمی و انجام تحلیل عامل تأییدی به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار ایموس صورت گرفت. بر اساس نتایج تحلیل عامل تأییدی همه 34 درون مایه اصلی رفتار شارلاتانی مورد تأیید قرار گرفت. شاخص برازش تطبیقی برای مدل تحقیق 0/983 برآورد شد که نشان از برازش مطلوب مدل دارد. نتایج بخش کمی نشان داد که رهبری اصیل بر رفتار شارلاتانی تأثیر منفی و معناداری دارد. هویت اخلاقی کارکنان نیز تأثیر رهبری اصیل بر رفتار شارلاتانی را تعدیل می نماید. این تحقیق با توجه به زمینه محور بودن آن سبب شد زوایا و مفاهیم جدیدی برای رفتار شارلاتانی در بخش دولتی شناسایی گردد.
بررسی و نقد کتاب Religion After Religion: Gershom Scholem, Mircea Eliade, and Henry Corbin at Eranos (دین پس از دین: گرشوم شولم، میرچا الیاده و هانری کربن در ارانوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر مروری انتقادی بر کتاب دین پس از دین اثر واسرستروم بود که مضامین اصلی، رویکردهای روش شناختی و تأثیرات علمی آن بررسی شد. هدف اصلی این مقاله ارزیابی این بود که واسرستروم چگونه مشارکت های شولم، الیاده و کربن را در اندیشه دینی مدرن به ویژه تمرکز مشترک آن ها بر عرفان، نمادگرایی و مطالعه پدیدارشناختی دین به تصویر می کشد. پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل محتوای مبتنی بر متن کتاب، به بررسی استفاده واسرستروم از مفهوم «دین پس از دین» و تعامل انتقادی او با تعهدات ایدئولوژیک و انتخاب های روش شناختی محققان پرداخت. یافتهها، نقاط قوت مهمی مانند بافت تاریخی جامع واسرستروم و رویکرد بین رشته ای را برجسته کرد، اما انتقادهای قابل توجه نیز مطرح شد، شامل ابهام در تعریف «دین پس از دین» که مرزهای بین معنویت شخصی، تحقیق دانشگاهی و تعهدات ایدئولوژیک را محو می کند و سؤالاتی را در مورد انسجام این مفهوم به عنوان یک مقوله تحلیلی ایجاد می کند. علاوهبراین، تأکید بیش ازحد بر عرفان اغلب بر تحلیل تاریخی انتقادی، به ویژه در آثار شولم، سایه می اندازد، و نقد ناکافی مفاهیم اخلاقی ایدئولوژی های سیاسی محققان، عمق تحلیل واسرستروم را محدود می کند. این بررسی بر نیاز به تعامل متوازن تر و دقیق تر با تعامل پیچیده بین عرفان، تاریخ و سیاست در مطالعات دینی مدرن تأکید می کند.
پیش بینی اعتیاد دانش آموزان به شبکه های اجتماعی براساس اهمال کاری تحصیلی و طرح واره های ناسازگار اولیه با درنظرگرفتن نقش میانجیگری ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
25-46
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش پیش بینی اعتیاد دانش آموزان به شبکه های اجتماعی، بر اساس اهمال کاری تحصیلی و طرح واره های ناسازگار اولیه، با درنظرگرفتن نقش میانجیگری ناگویی خلقی است. پژوهش با روش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری دربردارنده تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم آموزش وپرورش کرج در سال تحصیلی 1402-1401بوده است. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و ساده، 390 نفر از دانش آموزان برای نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های اعتیاد به فضای مجازی یانگ (1998)، اهمال کاری تحصیلی راثبلوم و سولومون (1984)، طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1998) و ناگویی خلقی تورنتو باگبی و همکاران (1997) بوده است. داده ها با آزمون تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد اهمال کاری تحصیلی و طرح واره های ناسازگار اولیه رابطه مستقیم مثبت و معناداری با ناگویی خلقی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی دارند. همچنین، نتایج تحلیل مسیر نشان از برازش خوب الگوی نهایی پژوهش دارد؛ به صورتی که اهمال کاری تحصیلی و طرح واره های ناسازگار اولیه، غیرمستقیم از طریق نقش میانجی ناگویی خلقی، اعتیاد به شبکه های اجتماعی را به صورت مثبت و معنی داری پیش بینی کرده اند. نتایج نشانگر نقش مهم ناگویی خلقی در پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان است.
شناسایی راهبردهای توانمندسازی دانشجومعلمان از طریق جشنواره های فرهنگی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
5 - 18
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی راهبردهای توانمندسازی دانشجومعلمان از طریق جشنواره های فرهنگی-اجتماعی می تواند به عنوان یک ابزار مؤثر در ارتقاء مهارت ها و توانمندی های آنان مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی دیدگاه دانشجویان در خصوص الگوی توانمندسازی دانشجومعلمان از طریق جشنواره-های فرهنگی- اجتماعی انجام شد. روش ها: رویکرد این پژوهش کیفی بود. جامعه پژوهش شامل دانشجومعلمان در جشنواره های فرهنگی- اجتماعی بودند که در پردیس الزهرا (س) و شهید بهشتی زنجان در سال تحصیلی 1402-1403 مشغول به تحصیل بودند که با روش هدفمند و براساس اصل اشباع نظری با 16 نفر از آنان مصاحبه شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. صحت داده های کیفی با استفاده از ملاک قابل قبول بودن، انتقال پذیری و قابلیت اطمینان به دست آمد. اعتبارپذیری داده ها از طریق ضبط نوار با کیفیت و مستندسازی، ثبت، نوشتن و تفسیر آن ها، دست نویس کردن آن، کدگذاری کور و توافق میان کدگذاران متخصص در زمینه پژوهش های کیفی انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رهیافت نظام مند کوربین و اشتراوس (2008) استفاده شد. یافته ها: راهبردهای موثر برای توانمندسازی دانشجومعلمان در جشنواره های فرهنگی- اجتماعی مختلف در 5 مقوله (مدیرت اثربخش منابع، اقدامات مبتنی بر اسناد بالادستی، کاربردی کردن محتوای آموزشی) و 15 مفهوم شناسایی شد. نتیجه گیری: عوامل مختلفی می توانند بر توانمندسازی دانشجومعلمان تاثیر بگذارند که یافته ها و مقوله های استخراج شده می توانند راهبردهای موثری در این امر باشند.
نقش قدرت در بازتولید غیر رسمیت قشر فرادست در نظام برنامه ریزی شهری: تحلیل گفتمان حق مکتسبه در بازنگری طرح منطقه ثامن مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۵
35 - 50
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، غیر رسمیت به یکی از مهم ترین مسائل توسعه های شهری به ویژه در جهان جنوب تبدیل و با ارائه مفهوم "غیررسمیت قشرفرادست" به فراتر از حوزه فقر شهری گسترده شده است. در این بستر، بسیاری از محققان در تبیین ارتباط قدرت و غیر رسمیت شهری نقش دولت را در تعلیق قانون برجسته کرده اند. اخیراً این نگاه به دلیل فهم تقلیل گرایانه از قدرت و عدم توجه به شبکه پیچیده بازیگران درون و بیرون دولت نقد شده و ضرورت بسط رویکرد غیرمرکزگرا به غیررسمیت شهری مطرح گردیده است. در این راستا، این مقاله با بسط این فرضیه بر اساس تفکرات فوکو که تمییز قانون مداری/ناقانون مداری یک رویه گفتمانی برساخته قدرت است، تلاش می نماید چگونگی تقابل پیچیده بازیگران قدرت بر روی قانون را در بستر غیررسمیت شهری قشرفرادست تبیین کند. بدین منظور با استفاده از روش تحلیل گفتمان، مطالعه درون گفتمانی (جایگاه سوژه ها، ابژه ها و مفاهیم)، میان گفتمانی و فرا گفتمانی حق مکتسبه در بازنگری طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم رضوی (منطقه ثامن) صورت گرفت. یافته ها نشان داد که منازعات بازیگران قدرت درون و بیرون دولت مولد گفتمان های حقیقت متقابلی از قانون مداری/نا قانون مداری است که هرکدام جایگاه مشروع تصمیم گیری درباره حق مکتسبه، نحوه تفسیر قانون حق مکتسبه و نوع حقی را که تحت لوای حق مکتسبه باید استیفا شود را به نحو متفاوتی تبیین می نمایند. نتایج نشان می دهد که تقابل گفتمانی قدرت بر روی قانون مداری ریشه در دوگانگی درونی نظام رسمی برنامه ریزی شهری درباره جایگاه های تصمیم گیری محلی/ مرکزی، تمییز منافع عمومی/ خصوصی، پذیرش/ عدم پذیرش تبعات اعمال قانون، سازوکارهای عرفی مقررات زدایی/ سازوکارهای رسمی مقررات گرایی دارد. این تضاد درونی منجر به ایجاد تقابل قدرت در بستر سیاسی _ اجتماعی شده که در نتیجه آن عرصه ای فراهم می شود که قشر فرادست در جایگاه تصمیم گیری رسمی قرار گرفته، منافع آن ذیل منافع عمومی بازتعریف شده و قانون به نفع قشر فرادست تفسیر شود. بدین ترتیب توسعه های غیرقانونی قشرفرادست قانونی شده و غیررسمیت در بستر تضاد درونی نظام رسمی برنامه ریزی شهری بازتولید می شود.
مفهوم شناسی تمرکززدایی ملی و منطقه ای: شناسایی مدل های مفهومی و شاخص های اندازه گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
27 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: براساس سیاست های توسعه منطقه ای، تمرکززدایی از مناطق متمرکز کشور به عنوان یک هدف گذاری کلان مورد توجه برنامه ریزان شهری و منطقه ای قرار گرفته است. در کشور های در حال توسعه مانند ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تمرکززدایی سیاسی- اداری، مالی- اقتصادی و کالبدی به عنوان سیاست های راهبردی توسعه استان های کشور مدنظر قرار گرفت و گام های اساسی در جهت تمرکززدایی در ایران برداشته شد اما همچنان به عنوان مسئله ای حل نشده در مباحث برنامه ریزی منطقه ای قرار گرفته است. هدف: هدف از این پژوهش مفهوم شناسی تمرکززدایی ملی و منطقه ای، شناسایی مدل های مفهومی و شاخص های اندازه گیری است. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن قیاسی است. در این پژوهش به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر تمرکززدایی و تدوین چارچوب نظری از روش کتابخانه ای- اسنادی استفاده شده است. یافته ها : مهم ترین عوامل مؤثر بر تمرکززدایی همچون جمعیت، توسعه اقتصادی، درآمد، هزینه، اندازه جغرافیایی، ساختار حکومت، ارائه خدمات، نیروی انسانی متخصص و میزان دسترسی به دانش و اطلاعات است و 50 شاخص جهت ارزیابی تمرکززدایی انتخاب گردیده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که عدم مؤفقیت در تمرکززدایی را می توان به ساختار حکومتی واحد، عدم واگذاری اختیارات به سطوح منطقه ای و محلی، عدم توجه به تمامی مناطق کشور، عدم توجه به ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در سایر مناطق کشور و عدم برنامه ریزی منظم و اصولی دانست. بدین ترتیب، جهت یک نتیجه مثبت و موفقیت آمیز مستلزم تجزیه و تحلیل وضعیت، اولویت بندی موضوعات، ظرفیت سنجی، مشخص کردن اصلاحات، نقش ها و مسئولیت ها و تعیین ذینفعان است.
مطالعه تصویرآنلاین مقصدگردشگری شهر خلاق رشت با رویکرد متن کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
78 - 101
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر رشت یک مقصد مهم گردشگری شهری در استان گیلان و شمال ایران است. وجود جاذبه های متنوع گردشگری در همجواری این شهر، باعث شده تا شهر رشت اولویت اول گردشگران نباشد. این شهر با سایر مقاصد گردشگری روستایی و شهری هم جوار خود در رقابت برای جذب هرچه بیشتر گردشگران و حفظ آنان است. در این راستا مطالعه و به تصویر کشیدن تصویر مقصد گردشگری شهری از منظر ادراک گردشگران مورد توجه است. هدف: تصویر مقصد گردشگری مقدمه اصلی نیات رفتاری گردشگران است. یکی از جنبه های مهم مدیریت مقصد گردشگرپذیر شهر خلاق رشت، برنامه ریزی و توسعه تصویر آن است. این پژوهش با هدف گسترش و ارتقا گردشگری شهر رشت به مطالعه تصویر آنلاین شهر گردشگرپذیر و خلاق رشت، شناسایی ویژگی های برجسته و ارزیابی کیفیت، از دیدگاه کاربران در اینترنت و رسانه های اجتماعی می باشد. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش در دسته ی مطالعات کیفی قرار می گیرد. این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و از نظر هدف کاربردی است. در این پژوهش از روش متن کاوی، با استفاده از الگوریتم بدون نظارت «K-means» خوشه بندی شده است و مقدار K بهینه با استفاده از تکنیک های elbow و silhouette بدست آمده است. یافته ها : ویژگی های سازنده تصویر مقصد شهر گردشگر پذیر و خلاق رشت در سه خوشه کلی قرار گرفته است و در عنوان های غذا و خوراک، مجموعه میدان شهرداری، باغ های شهری و پارک ها و خدمات اقامتگاهی و رفاهی دسته بندی شده است. همچنین 88 درصد از محتوای ارائه شده در اینترنت از شهر رشت مثبت، 10 درصد منفی و 2 درصد دیگر خنثی تصور شده است. بنابراین تصویر مقصد گردشگری شهری رشت را مثبت تصور کرده اند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده ی یک تصویر نسبتا مثبت درباره گردشگری شهر خلاق رشت است. در کنار بررسی و مطالعه ساختار تصویر مقصد گردشگری شهر خلاق رشت به عنوان نمونه مورد مطالعه، در این پژوهش یک چارچوب روش شناختی تحلیل کلان داده رسانه های اجتماعی در خصوص گردشگری شهری ارائه شده است.
تحلیل بازنمایی شخصیت های زنانه دینی در اشعار جابر الجابری با تکیه بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن(مطالعه موردی: حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
287 - 304
حوزههای تخصصی:
شخصیت های زنانه دینی از دیرباز تاکنون پیوسته از نمادهای ارزشمند و الهام بخش در ادبیات و فرهنگ شاعران معاصر عرب بشمار می روند. جابر الجابری(مدین الموسوی) شاعر معاصر عراقی است که با استفاده از میراث دینی در اشعارش بر اصالت و غنای ادبی شعرش افزوده است. بازنمایی شخصیت های زنانه دینی در اشعار جابر الجابری در کشف لایه های معنائی شعر وی کمک کرده و زوایای جدیدی از سبک شعری او را نمایان می سازد. نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن؛ زبان شناس برجسته روسی به بررسی نقش های ششگانه زبانی در راستای جهت گیری پیام شاعر (فرستنده)به سمت یکی از عوامل سازنده فرایند ارتباطی می پردازد. بررسی کارکردهای زبانی در متون ادبی بویژه شعر، مخاطب را به درک عمیق تری از هنر کلامی شاعر و ادبیت وی می رساند. این پژوهش بر آن است با رویکردی توصیفی- تحلیلی شخصیت های زنانه دینی را در اشعار جابر الجابری با تکیه بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که پربسامدترین نقش های زبانی در به تصویر کشیدن شخصیت های حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) در شعر جابری به ترتیب و با توجه به جایگاه متفاوتی که دارند نقش ترغیبی، عاطفی، همدلی و ارجاعی هستند که به شکل جداگانه و یا شکل مکمل یکدیگر بکار رفته اند. در شاعرانگی جابر الجابری شخصیت های برجسته حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) به عنوان نمادهایی از انسان کامل، صبور و ایثارگر به همراه شاخصه های زنانگی مطرح شده اند تا تأثیر مهمی بر بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه داشته و مخاطب را به درک و آشنائی بیشتر از ابعاد فکری و ایدئولوژی جابری برسانند.
تطبیق بینامتنی نگارۀ «رویارویی حضرت موسی(ع) و ساحران فرعون» در فالنامۀ تهماسبی و آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۴
5 - 19
حوزههای تخصصی:
داستان حضرت موسی(ع) و فرعون و سرگذشت بنی اسرائیل ازجمله روایت هایی است که در تمامی ادیان ازجمله اسلام، موردتوجه قرارگرفته و در آن به بخش های مختلفی از زندگی حضرت موسی(ع) و معجزات او اشاره شده است. در فالنامه تهماسبی نیز نگاره ای با همین مضمون تحت عنوان «رویارویی حضرت موسی(ع) با ساحران فرعون» ترسیم شده است. هدف اصلی این پژوهش، انطباق نگاره «رویارویی حضرت موسی(ع) و ساحران فرعون» با آیات قرآن برای درک کامل تری از روابط بین دو متن تصویری و نوشتاری است. سؤال هایی که در این زمینه مطرح می شوند عبارت اند از: 1. نگاره «رویارویی حضرت موسی (ع) و ساحران فرعون» در فالنامه تهماسبی تا چه میزان با آیات قرآن مطابقت دارد؟ 2. نگارگر در مصورسازی این تصویر از چه منابعی جز قرآن بهره گرفته است؟ روش تحقیق به صورت توصیفی–تحلیلی و با رویکرد بینامتنیت انجام شده است. بینامتنیت و پیوندهای بینامتنی شامل کاربرد آگاهانه تمام یا بخشی از یک متن در متن دیگر است. یکی از منابع این نگاره، قرآن کریم است . همچنین، جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و نسخ خطی انجام شده است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت گرچه منبع اصلی نگارگر برای تصویرسازی این نگاره متن قرآن بوده، اما وی از پیش متن های تصویری دیگری نظیر کتب مختلف علوم غریبه قصص الانبیا و غیره نیز بهره گرفته است.
معاصر سازی شخصیت حضرت زینب (س): الگویی تمدنی برای زن مسلمان در رویارویی با بحران های هویتی و رسانه ای جهان معاصر
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴۰
29 - 44
حوزههای تخصصی:
در رویارویی با بحران های هویتی و هجمه های تمدنی عصر حاضر، بازخوانی شخصیت های تاریخ ساز اسلامی از جمله حضرت زینب(س)، ضرورتی بنیادین در راستای بازتولید گفتمان زن مسلمان به شمار می رود. پژوهش حاضر با رویکردی تمدنی و گفتمانی، به تحلیل چندوجهی شخصیت حضرت زینب(س) می پردازد و بر لزوم معاصر سازی الگویی آن حضرت در عرصه های هویتی، فرهنگی، اجتماعی و رسانه ای تأکید دارد. این پژوهش نشان داد که حضرت زینب(س)، نه تنها راوی نهضت عاشورا، بلکه کنشگری فعال، خردورز، رسانه ای و مقاوم در برابر نظام سلطه بود و این ویژگی ها می توانند به مثابه سرمایه های گفتمانی زن مسلمان امروز در تقابل با سلطه روایت های غرب محور و نابرابری های تمدنی عمل کنند. معاصر سازی شخصیت حضرت زینب(س)، به معنای احیای عقلانیت معطوف به معنا، کنشگری اخلاق محور، و روایت گری حق طلبانه در زیست بوم امروز است. این پژوهش با تکیه بر منابع اسلامی، مطالعات زنان، جامعه شناسی دین و گفتمان پژوهی، چارچوبی نظری برای الگوبرداری تمدنی از شخصیت حضرت زینب(س) پیشنهاد می دهد و راهکارهایی برای پیاده سازی این الگو در نظام آموزشی، سیاست گذاری فرهنگی و تولید رسانه ای ارائه می کند.
نقد و تحلیل شبهات عبدالکریم سروش در باب قلمرو دین (مطالعه موردی آیه 3 سوره مائده)
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
49 - 65
حوزههای تخصصی:
بحث از قلمرو دین و قرآن از جمله مباحثی است که همچنان مورد بحث و گفت و گو بوده، در عرصه های مختلف زندگی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بشر مورد توجه و اهتمام اندیشمندان بسیاری قرار گرفته است. سوال اصلی نوشتار حاضر، معطوف به عرصه های یادشده، این است که آیا قلمرو دین در این عرصه ها، اَقلی است و یا آن که می توان با استمداد از ادله عقلی و نقلی و ترسیم درست بحث قلمرو دین در عرصه های مختلف یادشده، قرائت درستی از آن ارائه داده، پاسخ شبهات اندیشمندانی؛ همچون عبدالکریم سروش را تدارک دید. وی با اقامه ادله ای؛ همچون «تمایز مفهومی بین جامعیت و کمال دین»، «اَقلی و ثبوتی بودن کمال دین در سه قلمروِ فقه، اخلاق و اعتقادات»، «عدم تنافی کمال اَقلی و ثبوتی دین با بسط و کمال تاریخی آن» و همچنین این دلیل که «اساس جهت گیری دین و قلمروِ آن، حیات اُخروی است»، می کوشد تا قلمروِ اَقلی از دین ارائه نماید. در مقابل، نوشتار حاضر با تمسک به پاره ای از ادله عقلی و نقلی به نقد و تحلیل مدعیات سروش مبادرت ورزیده، تلاش می کند اثبات نماید ادله برون و اَحیاناً درون دینی وی بر بنیان محکمی استوار نیست. نتایج پژوهش بیانگر این حقیقت است که ادله مورد استناد سروش در تعیین قلمرو اَقلی دین، وافی به مقصود نبوده، ریشه در استقرای ناقص و برداشت های شخصی وی دارد. روش پژوهش در این نوشتار، توصیفی- تحلیلی و همچنین روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
تأملی در نسبت زیبایی و خیر در فلسفه ی افلاطون و ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
163 - 180
حوزههای تخصصی:
مساله زیبایی و هنرهای زیبا و نسبت آن با مفاهیم ارزشمند و اعلایی همچون خیر و سودمندی از دیرباز مورد توجه متفکران یونان باستان بوده است و تلاش های بسیاری شده است تا تعریف جامع و کاملی از مفهوم زیبایی بیان شود. اما دشواری ها و پیچیدگی هایی که در مسیر تعریف این مفهوم قرار داشت مانع از به دست آمدن تعریفی مشخص از زیبایی شد. آنچه که از همان آغاز این متفکران را به شگفتی و حیرت در باب زیبایی و احکام آن فرا میخواند نسبت آن با تقلید و بازنمودشیء واقعی بود. لذا کوشش های بسیار در تبیین نسبت زیبایی با واقعیت و جهان طبیعت شد.از سوی دیگرمفهوم خیربه عنوان اصل ارزش بخش به انسان درتمام جنبه های زندگی وی مساله مهم دیگری بود که سعی بر بررسی آن از سوی متفکران می شد. نخستین کسی که به طور نظام مند در خصوص زیبایی و هنر اندیشه ای فلسفی ارائه داد افلاطون بود که بسیار تلاش کرد تاتعریفی از مفهوم زیبایی به دست آورد و نسبت این مفهوم را با مفهوم خیر و سودمندی تبیین کند. پس از وی ارسطو به بحث در مورد زیبایی و انواع هنرهای زیبا پرداخت و سعی کرد جایگاه زیبایی و هنر و غایت آن را در برابر معرفت و نسبت این مفهوم را با واقعیت و همچنین مفاهیم مرتبط با خیر و نیکی مشخص کند. در این مقاله سعی شده که به بررسی نظرات این دو متفکر بزرگ در باب زیبایی ونسبت آن با مفهوم خیر پرداخته شود و مقایسه ای میان آرای آنان در این موضوع به عمل آید.
بررسی و تحلیل نقش تاب آوری نهادی در مواجه با اثرات تغییرات اقلیمی بر شهرها (مورد پژوهی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه خطرات تغییرات اقلیمی و تاثیر آن بر شهرها که محل زیست بیش از نیمی از جمعیت جهان هستند، به یکی از چالش های جدی برای شهرهای جهان، مسئولان و مدیران شهری تبدیل شده است. این مسئله نیاز شهرها را به چاره اندیشی در رابطه با نحوه محافظت از شهروندان در راستای مقابله، کنترل یا کاهش اثرات تغییرات اقلیمی و به تأویلی بهتر، تاب آوری آن ها مشهود ساخته است. دراین بین، نظام مدیریت شهری و نهادهای مؤثر در توسعه شهر، در صف نخست رویارویی با پیامدهای تغییرات اقلیمی هستند؛ بنابراین پژوهش حاضر به دنبال بررسی وضعیت و میزان تأثیرگذاری تاب آوری مدیریت شهری مشهد در راستای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی در سطح این شهر است. به این ترتیب، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و پرسشگری از 40 نفر از متخصصان و کارکنان مجموعه مدیریت شهری مشهد، به این نتیجه رسیده که هرچند بین مؤلفه های تاب آوری مدیریت شهری مشهد و کاهش اثرات تغییرات اقلیمی، همبستگی مثبت و قوی وجود دارد اما مدیریت شهری این شهر، در مواجه با اثرات تغییرات اقلیمی، تاب آوری لازم را ندارد و در این زمینه نیاز به آگاهی بخشی و آموزش نیروی انسانی در باب پدیده تغییر اقلیم، بالا بردن کارایی و اثربخشی اقدامات سازگاری، تعامل و همکاری با مردم و نهادهای دولتی در امر اقدامات سازگاری، به روز نمودن دستورالعمل ها و مقررات در باب سازگاری با اثرات تغییرات اقلیمی و تلاش در راستای تأمین منابع مالی و اطلاعاتی در مواجه با کاهش اثرات تغییرات اقلیمی در سطح شهر مشهد دارد.
عوامل اثرگذار بر تمایل گردشگران به استفاده از غذای محلی در مناطق روستایی شهرستان شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
495 - 468
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کلی بررسی عوامل اثرگذار بر تمایل گردشگران به استفاده از غذای محلی در مناطق روستایی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی گردشگران مناطق روستایی شهرستان شوشتر بود. با استفاده جدول کرجسی و مورگان 400 نفر از گردشگران روستایی برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزارهای SPSS و SMART Pls انجام شد. در این پژوهش تئوری ارزش - مصرف به عنوان چارچوب نظری تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد که ارزش های مصرف چندگانه غذای محلی (ارزش طعم/کیفیت، سلامتی، قیمت، عاطفی، اجتماعی، تعاملی و شناختی) بر نگرش گردشگران نسبت به غذای محلی و تصویر مقصد گردشگری اثری مثبت و معنی داری می گذارد. علاوه بر این نتایج نشان داد که نگرش گردشگران نسبت به غذای محلی بر بروز پاسخ های رفتاری مثبت از سوی آنان در آینده (قصد توصیه غذاهای محلی به دیگران و قصد بازدید مجدد برای گردشگری غذا) اثرگذار است. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که تئوری ارزش – مصرف یک تئوری کارآمد در این زمینه است زیرا تمامی فرضیات آن در تحقیق حاضر معنی دار شد و بخش زیادی از واریانس پاسخ های رفتاری گردشگران را تبیین نمود. بنابراین، این تحقیق می تواند به برنامه ریزان توسعه روستایی جهت استفاده از پتانسیل گردشگری غذای محلی در نواحی روستایی مستعد جهت رونق اقتصادی مناطق کمک شایانی نماید.
گفتمان های پوچی: بینامتنیت و طغیان وجودی در "طعم گیلاس" کیارستمی و "اسطوره سیزیف" کامو»
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
فیلم «طعم گیلاس» (۱۳۷۶) ساخته عباس کیارستمی، با بهره گیری از پایانی جنجال برانگیز، مسئله ای فلسفی و بنیادین را پیش می کشد. کیارستمی با گذار ناگهانی از بحران وجودی شخصیت اصلی به تصاویر پشت صحنه فرآیند فیلم سازی، ساختار روایی را فرو می ریزد و مخاطب را ناگزیر می سازد تا با پرسش هایی درباره تصنّع، واقعیت و معنا رویارو شود. این مقاله با رویکردی تطبیقی میان سینمای کیارستمی و مقاله فلسفی «افسانه سیزیف» اثر آلبر کامو، استدلال می کند که پایان فیلم صرفاً یک انتخاب فرمی یا زیبایی شناختی نیست؛ بلکه کنشی فلسفی و اندیشیده است. با تکیه بر خوانشی از نظریه پوچی کامو – به ویژه مفاهیم «شورش» و «آفرینش گر پوچ» – این پژوهش بررسی می کند که چگونه هر دو اثر، با زیستن در جهانی عاری از معنا، دست و پنجه نرم می کنند. این تحلیل نشان می دهد که «طعم گیلاس» نه تنها بازنمایی ای از اندیشه کاموست، بلکه به گونه ای جامع، آن را مجسم می سازد: فیلم، نخست از رهگذر مواجهه های شخصیت اصلی با دیگران، واکنش های انسان به پوچی را به تصویر می کشد؛ سپس، با عبور ناگهانی به متا-روایت، کنش نهایی «خالق پوچ» را محقّق می سازد: نفی خود اثر هنری. در این مسیر، فیلم کیارستمی نه صرفاً تصویری از پوچی، بلکه یک مواجهه مستقیم، آگاهانه و سینمایی با آن است.
آسیب شناسی فارسی گرایی در معادل گزینی واژگان در ترجمه قرآن کریم حداد عادل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم در ترجمه قرآن کریم، انتخاب معادل های مناسب برای واژگان قرآنی است که در عین دقت معنایی با زبان معیار همخوانی داشته و قابل درک برای مخاطب فارسی زبان باشد. ترجمه ای که از زبان معیار فاصله گرفته و شامل واژگان غیرمتداول و مهجور باشد، ممکن است زمینه را برای دوری مخاطب از مفاهیم قرآن فراهم آورد. بنابراین، استفاده از معانی نزدیک به مفهوم و قابل درک، هم به انتقال پیام الهی کمک می کند و هم زمینه پذیرش و عمل به معارف قرآن را تقویت می نماید. این تحقیق با هدف بررسی معادل های واژگان قرآن کریم در ترجمه قرآن حداد عادل و ارزیابی تناسب آن ها با زبان معیار انجام شده است. در این پژوهش که با روش تحلیلی- مقایسه ای انجام شده، ابتدا واژگانی که در ترجمه حداد عادل به کار رفته، مورد تحلیل قرار گرفته و واژگان مهجور و منسوخ شناسایی شدند. همچنین، معادل های پیشنهادی برای این واژگان ارائه شده است تا ضمن حفظ دقت معنایی، فهم مخاطب عمومی از آیات قرآن تسهیل شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که استفاده از واژگان غیرمتداول در برخی معادل ها می تواند منجر به کاهش درک و فهم آیات گردد. در عوض، معادل های نزدیک تر به زبان معیار، باعث تسهیل فهم مفاهیم قرآنی و ارتباط بهتر با مخاطب می شود. این پژوهش همچنین بر اهمیت استفاده از معادل های ساده، دقیق و قابل درک تأکید دارد تا فرآیند انتقال معانی قرآن به طور مؤثرتر صورت پذیرد.







