فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
573 - 597
حوزههای تخصصی:
هدف: بر اساس سوگیری ناهماهنگی شناختی، سرمایه گذاران تمایل دارند اخبار سودی را که با وضعیت احساسی آن ها ناسازگار است، نادیده بگیرند. این سوگیری سبب می شود که سرمایه گذاران به اخبار خوب (بد) سود در شرایط بدبینانه (خوش بینانه) واکنشی نشان ندهند. عدم اطمینان در اطلاعات شرکت ها و بازار سهام، می تواند بر واکنش سرمایه گذاران به اخبار سود تأثیرگذار باشد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی نقش عدم اطمینان اطلاعات شرکت و بازار، بر ناهماهنگی شناختی سرمایه گذاران نسبت به اخبار سود است.روش: پژوهش حاضر، توصیفی هم بستگی و کاربردی است. نمونه آماری شامل ۱۲۷ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ است. برای آزمون فرضیه ها، از الگوهای رگرسیونی چند متغیره و برای ایجاد شاخص ترکیبی احساسات، روش تحلیل مؤلفه های اساسی (PCA) به کار گرفته شده است.یافته ها: طبق نتایج فرضیه اول، واکنش سرمایه گذاران به اخبار خوب و بد سود نامتقارن است. بر اساس نتایج فرضیه های دوم و سوم، در شرایط احساسات خوش بینانه، سرمایه گذاران به اخبار خوب سود، واکنش مثبت و به اخبار بد واکنش خاموش دارند، در حالی که در شرایط احساسات بدبینانه، به اخبار بد سود، واکنش منفی و به اخبار خوب، واکنش خاموش دارند. این نتایج وجود ناهماهنگی شناختی در شرایط خوش بینانه و بدبینانه را تأیید می کند. طبق نتایج فرضیه های چهارم و پنجم، عدم اطمینان اطلاعات شرکت بر تضعیف ناهماهنگی شناختی سرمایه گذاران نسبت به اخبار سود تأثیر معناداری نداشت. نتایج فرضیه های ششم و هفتم، نشان می دهد که کاهش عدم اطمینان بازار، واکنش خاموش سرمایه گذاران به اخبار بد سود در شرایط احساسات خوش بینانه را تضعیف می کند؛ ولی واکنش خاموش سرمایه گذاران به اخبار خوب سود در شرایط احساسات بدبینانه را تضعیف نمی کند.نتیجه گیری: بسته به وضعیت احساسات خوش بینانه یا بدبینانه حاکم بر بازار سهام، ناهماهنگی شناختی در واکنش قیمت سهام به اخبار خوب یا بد سود وجود دارد. از این رو سرمایه گذاران باید در تصمیمات اقتصادی احساسات حاکم بر بازار را لحاظ کنند. همچنین عدم اطمینان بازار بیشتر از عدم اطمینان اطلاعات شرکت ها، بر واکنش سرمایه گذاران به اخبار سود تأثیرگذار است. به بیان دیگر در زمان بدبینی، افراد نسبت به اطلاعات موجود انتقاد بیشتری دارند؛ اما هنگام خوش بینی، احتمال بیشتری دارد که اطلاعات را به صورت واقعی دریافت کنند. در نتیجه، ممکن است آستانه های روانی بالاتری را برای «خبر خوب»، در شرایط بدبینانه تعیین کنند. بنابراین با افزایش اطمینان در بازار سرمایه، می توان این ناهماهنگی های شناختی واکنش سرمایه گذاران به اعلام سود شرکت ها را کاهش داد. شرایط حاکم بر اقتصاد کشور سبب شده است تا سرمایه گذاران به دلیل محافظه کاری و نداشتن دانش کافی، برای تفسیر وضعیت اقتصادی در ارزیابی ارزش بنیادی شرکت ها با مشکل روبه رو شوند. از طرف دیگر، نوسان های زیاد عوامل مطرح شده، موجب تمرکز بیش از حد فعالان بازار به عوامل کلان اقتصادی (عوامل خارج از شرکت) شده که در نتیجه، توجه به سمت عوامل داخلی کاهش یافته است.
بررسی تأثیر ارزش ادراک شده بر قصد مصرف سبز با تأکید بر حسابداری ذهنی دوبل و حساسیت مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
667 - 690
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف سبز بیانگر مسئولیت یا مشارکت مصرف کنندگان در حفاظت از محیط زیست است. مصرف سبز یکی از مؤلفه های اصلی تأثیرگذار بر مسئولیت اجتماعی و توسعه پایدار است. امروزه، به واسطه افزایش ادراک مصرف کنندگان از اهمیت محصولات سبز، تقاضا برای این نوع محصولات روبه افزایش است. نگرش و قصد خرید مصرف کنندگان محصولات سبز، به مقدار زیادی از ادراک و باورهای آنان تأثیر می پذیرد. ترویج مصرف محصولات سبز، مستلزم درک و شناخت ارزش ادراک شده مصرف کنندگان از این قبیل محصولات و از جنبه های مختلف است. با توجه به اینکه بیشتر مصرف کنندگان از رویه های مصرف احساسی تبعیت می کنند، استفاده از مدل های سنتی برای مطالعه مصرف سبز، کارایی چندانی ندارد. نظریه حسابداری ذهنی دوبل، از جمله ابزارهایی است که می تواند نحوه تغییر عواطف و احساسات مصرف کنندگان را در طول فرایند مصرف مطالعه و بررسی کند. بر اساس این تئوری، مردم در موقع خرید از یک حساب ذهنی دوبل (ضریب تعدیل لذت و ضریب تسکین درد) استفاده می کنند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزش ادراک شده مصرف کنندگان بر قصد مصرف سبز آنان با تأکید بر حسابداری ذهنی دوبل و حساسیت مصرف است.روش: به لحاظ روش، پژوهش حاضر توصیفی هم بستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش مصرف کنندگان استان های فارس و خوزستان بود. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه گردآوری شدند. پرسش نامه استفاده شده در مقیاس لیکرت و در دو بخش مجزا بود. بخش اول، در خصوص سؤال های اطلاعات جمعیت شناختی و بخش دوم، سؤال های مرتبط با متغیرهای پژوهش بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه ۲۶ و آموس نسخه ۲۴ انجام شد. از ۳۱۵ پرسش نامه تکمیل شده، ۳۰۸ پرسش نامه قابلیت استفاده داشت.یافته ها: این پژوهش شامل چهار سازه اصلی به نام های منافع ادراک شده، فداکاری ادراک شده، حسابداری ذهنی دوبل و قصد مصرف سبز بود. منافع ادراک شده شامل چهار بُعد بود: ارزش کارکردی، ارزش اجتماعی، ارزش عاطفی و ارزش سبز. فداکاری ادراک شده از دو بُعد ریسک اقتصادی و ریسک زمانی تشکیل شده بود. حسابداری ذهنی دوبل، دو مؤلفه ضریب تعدیل لذت و ضریب تسکین درد را شامل شد. یافته های این پژوهش نشان داد که منافع ادراک شده، فداکاری ادراک شده و مؤلفه های حسابداری ذهنی دوبل، بر قصد مصرف سبز اثر معناداری دارند. بنا بر یافته های این پژوهش، در بین مؤلفه های منافع ادراک شده، ارزش کارکردی اهمیت بیشتری دارد. به علاوه در بین مؤلفه های فداکاری ادراک شده، ارزش مؤلفه ریسک اقتصادی بیشتر از مؤلفه ریسک زمانی است. یافته ها نشان داد که منافع ادراک شده، بیشتر از فداکاری های ادراک شده بر تصمیمات خرید اثرگذار است. همچنین مؤلفه های حسابداری ذهنی دوبل، روی رابطه بین منافع و فداکاری ادراک شده با قصد مصرف سبز، تأثیر جزئی دارد؛ بدین معنا که حسابداری ذهنی دوبل باعث می شود که منافع و فداکارهای ادراک شده مصرف کنندگان، به واسطه درجات مختلف پرداخت تغییر کند. بنابر یافته های به دست آمده، بهبود لذت مصرف سبز می تواند باعث بهبود تجربه مصرف افراد و در نتیجه کاهش درد پرداخت و سپس افزایش قصد مصرف سبز افراد شود. در نهایت حساسیت مصرف، بر رابطه بین منافع ادراک شده و قصد مصرف سبز و همچنین، ضریب تعدیل لذت و قصد مصرف سبز اثر تعدیلی می گذارد؛ به این معنا که از طریق افزایش لذت مصرف و کاهش درد پرداخت، می توان به بهبود ارزش ادراک شده مصرف کنندگان و همچنین، قصد مصرف سبز آنان امیدوار بود.نتیجه گیری: هرچه ادراک تولیدکنندگان و مصرف کنندگان از منافع ادراک شده، فداکاری ادراک شده، حسابداری ذهنی دوبل و حساسیت مصرف افزایش یابد، احتمال گسترش فرهنگ مصرف سبز نیز افزایش می یابد. همچنین تولیدکنندگان می توانند از طریق افزایش لذت مصرف و کاهش درد، مصرف محصولات سبز را توسعه دهند. برای مثال ارائه های بسته های تشویقی و حمایتی یا ارائه هدایای کوچک، می تواند قیمت محصولات سبز را برای مصرف کنندگان جذاب تر کند. درکل، استراتژی های فروش می تواند محرک مناسبی برای افزایش لذت مصرف و کاهش درد ناشی از پرداخت محصولات سبز باشد.
بهینه سازی پرتفوی اعتباری بانک ها با استفاده از رویکرد اکچوئری و شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
710 - 733
حوزههای تخصصی:
هدف: تخصیص وجوه به بخش های مختلف اقتصادی و اعطای تسهیلات، یکی از فعالیت های مهم بانک هاست. بانک ها ضمن توجه به سیاست های پولی و مالی تعیین شده توسط دولت ها و بانک مرکزی، این منابع را به بخش های سودآور و مناسب تخصیص می دهند. کاهش و کنترل ریسک اعتباری، یکی از عوامل مؤثر در بهبود فرایند اعطای اعتبار و در نتیجه در عملکرد بانک هاست. حداقل سازی ریسک به همراه حداکثرسازی سود هدفی است که همواره بانک ها به دنبال تحقق آن هستند. کم توجهی به موضوع بازده و ریسک تسهیلات، به تمرکز تسهیلات در بخش های خاصی از اقتصاد منجر شده که خود مشکلات عمده ای را برای بانک ها به همراه داشته است. با توجه به ضرورت تعیین سهم بهینه اعتبارات و ضرورت سیاست گذاری مناسب در این زمینه، پژوهش حاضر در پی ارائه یک الگوی مناسب برای تخصیص بهینه اعتبارات اعطایی به بخش های مختلف اقتصادی است؛ به گونه ای که با مدل سازی و بهینه سازی ریسک اعتباری با استفاده از ترکیب دو رویکرد اکچوئری و شبکه عصبی مصنوعی و با توجه به محدودیت های موجود در سیاست های بانک، پرتفوی اعتباری بهینه به گونه ای تعیین شود که ریسک اعتباری حداقل شود.روش: روش اکچوئری با محاسبه احتمال نکول وام ها و ارزیابی دقیق ریسک های مالی، به عنوان ابزار اصلی در مدیریت ریسک بانک ها شناخته می شود. با این حال، این روش ها اغلب نمی توانند پیچیدگی های موجود در تعاملات اعتباری را به طور کامل مدل سازی کنند. برای غلبه بر این محدودیت ها، از شبکه عصبی مصنوعی استفاده می شود که توانایی پیش بینی دقیق تر و تطبیق با داده های غیرخطی را دارد. بدین منظور در پژوهش حاضر، ابتدا به بررسی ریسک اعتباری پرتفوی تسهیلات بانکی با استفاده از رویکرد اکچوئری پرداخته می شود؛ سپس با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون و با توجه به محدودیت های بانک در ارائه تسهیلات، ترکیب بهینه پرتفوی اعتباری تعیین می شود. نمونه مورد استفاده شامل تسهیلات اعطایی بانک به ۲۸۰ مشتری کلان خود در ۴ بخش صنعتی، خدماتی و بازرگانی، کشاورزی و ساختمان، در سال ۱۳۹۲ است.یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که پرتفوی بهینه شده با تمرکز بیشتر بر بخش کشاورزی، در مقایسه با پرتفوی فعلی بانک که عمدتاً بر بخش صنعت تمرکز دارد، می تواند بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک بهتری را ارائه دهد. در ترکیب پرتفوی بهینه به دست آمده، بیشترین سهم، به بخش کشاورزی مربوط است و بخش های خدماتی و بازرگانی، ساختمانی و صنعتی، به ترتیب در رده های بعدی قرار دارند. در حالی که در پرتفوی فعلی بانک، بیشترین سهم تسهیلات به بخش صنعتی مربوط است و بعد از آن، به ترتیب بخش های خدماتی و بازرگانی، کشاورزی و ساختمان قرار می گیرند. با بررسی پرتفوی تسهیلات نظام بانکی، مشاهده شد که در سال ۱۳۹۲ شواهد تجربی نیز نتایج مدل را تأیید می کند.نتیجه گیری: براساس یافته ها و تأیید فرضیه های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که استفاده از مدل اکچوئری برای تعیین ریسک اعتباری و سپس بهینه سازی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی، به بهبود فرایند بهینه سازی پرتفوی اعتباری بانک ها منجر می شود؛ از این رو بانک ها می توانند با بهبود ساختار پرتفوی خود از این طریق، ریسک های بالقوه را کاهش دهند و بازده مطمئن تری به دست آورند.
طراحی مدل مفهومی ارزیابی عملکرد توسعه دهندگان نرم افزار در سازمان های فین تکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
876 - 898
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه دهندگان نرم افزار در رتبه های برتر یک سازمان فین تکی قرار دارند و بخش عمده ای از هزینه سرمایه انسانی، صرف توسعه دهندگان نرم افزار می شود. پیچیدگی ابزارهای توسعه نرم افزار، نحوه کاربست دانش، نوع نگرش به کار، سطح تعامل و نحوه توزیع افراد در تیم ها و تفاوت در رفتار و شخصیت، موجب شده است تا مدیریت عملکرد توسعه دهندگان نرم افزار، به امری متفاوت و چالش برانگیز در سازمان های فین تک بدل شود. اغلب سازمان های فین تکی در روابط خود با توسعه دهندگان نرم افزار، همواره دچار چالش بوده اند و جابه جایی ها و ترک سازمان های زیادی را تجربه کرده اند. این مسئله از یک سو با انتقال دانش و تجارب به بیرون از سازمان، موجب تضعیف توانمندی و موقعیت رقابتی می شود و از سوی دیگر، نارضایتی ذی نفعان و هدررفت منابع مالی و اعتباری فین تک را به دنبال دارد. یکی از دلایل بروز این مسئله، شناسایی نکردن معیارهای عملکردی توسعه دهندگان نرم افزار در فین تک است. با توجه به آنچه بیان شد، پژوهش حاضر درصدد شناسایی مؤلفه های مؤثر بر عملکرد توسعه دهندگان نرم افزار و ارائه مدل مفهومی برای ارزیابی عملکرد آنان در سازمان های فین تکی بوده است.روش: پژوهش حاضر در چارچوب پارادایم تفسیری با رویکردی استقرایی و راهبردی پدیدارشناسی، تجربه های زیستی توسعه دهندگان نرم افزار را بررسی کرده است. در این پژوهش ۱۲ مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با توسعه دهندگان نرم افزار انجام شد. این افراد به روش نمونه برداری گلوله برفی انتخاب شده بودند. برای تجزیه وتحلیل داده های استخراج شده از مصاحبه ها، از روش تحلیل محتوا و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. همچنین با استفاده از روش دلفی فازی و نظرسنجی از گروه خبرگان طی دو مرحله، به تأیید و رتبه بندی مؤلفه های احصا شده اقدام شد. جامعه آماری در مرحله دلفی فازی، خبرگان رشته مهندسی نرم افزار بود که از بین آن ها ۱۰ نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد.یافته ها: در این پژوهش تعداد ۱۹۷ کد اولیه از عبارات معنایی استخراج و در ۱۲ تم فرعی طبقه بندی شد که به ترتیب اولویت عبارت اند از: همکاری تیمی، کیفیت نرم افزار تولیدشده، رضایت مشتریان، مهارت مستندسازی، مشارکت در تسهیم دانش، تعهد به زمان بندی، تسلط بر ابزارهای تولید، مشارکت در تحقق اهداف، رعایت مقررات سازمانی، رعایت استانداردهای فنی، توانایی حل مسئله، دفعات بازنویسی نرم افزار. همچنین معیارها در سه بُعد فنی، فردی و سازمانی دسته بندی شدند.نتیجه گیری: پژوهش حاضر بر مبنای تجربه زیسته توسعه دهندگان نرم افزار صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش، بر این امر دلالت دارد که مؤلفه های غیرفنی در ارزیابی عملکرد از وزن و اهمیت بیشتری برخوردارند. از آنجایی که قریب به اتفاق تعارض های سازمانی و نارضایتی در فین تک ها، ازعدم شفافیت در تعهدهای مالی و غیرمالی میان توسعه دهندگان نرم افزار و فین تک ها نشئت می گیرد، وجود معیارهایی که موردتوافق ذی نفعان باشد، بر ارتقای رضایتمندی، نگهداشت و بهبود عملکرد توسعه دهندگان نرم افزار تأثیرگذار خواهد بود.
شناسایی و سطح بندی عوامل دخیل در تنظیم بازار کالاهای اولویت دار مبتنی بر حکمرانی شبکه ای با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
899 - 923
حوزههای تخصصی:
هدف: با تحولات گسترده در اقتصاد و جامعه و پیچیده تر شدن مسائل و ناتوانی دولت ها، شکل های شبکه ای حکمرانی به طور روزافزونی در کانون قرار گرفته است. از جمله حوزه های مهم و عمومی جامعه که قابلیت کاربست حکمرانی شبکه ای را دارد، حوزه تنظیم بازار کالاهای اولویت دار است. از این رو پژوهش حاضر به طراحی مدل تنظیم بازار کالاهای اولویت دار با بهره گیری از رویکرد حکمرانی شبکه پرداخته است.روش: روش پژوهش آمیخته اکتشافی است و از تلفیق دو روش تحلیل مضمون براساس مصاحبه با خبرگان و ملاحظه اسناد و مدارک کیفی و مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در هر دو مرحله کیفی و کمّی، خبرگانی از حوزه تنظیم بازار بوده است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته، اسناد و مدارک کیفی و در بخش کمّی پرسش نامه ساختاری تفسیری است.یافته ها: مدل استخراج شده، از هفت سطح شکل گرفته است که مضامین آن عبارت اند از: تنوع بازیگران، منابع انسانی متخصص و منعطف، حوزه های کارکردی شبکه، سطوح خط مشی گذاری شبکه، زیرساخت های قانونی و اطلاعاتی، تأمین منابع مالی، استراتژی و جهت گیری شبکه، کنترل و نظارت چندسطحی، پشتیبانی شبکه تنظیم بازار، چرخه خط مشی گذاری شبکه و مدیریت شبکه.نتیجه گیری: در مدل به دست آمده، تنوع بازیگران شبکه زیربنایی ترین سطح مدل محسوب می شود. این بازیگران نهادهای تخصصی و نیمه تخصصی ای هستند که به شکل غیرمستقیم بر تنظیم بازار تأثیر می گذارند. منابع انسانی متخصص و منعطف در سطر ششم مدل قرار گرفت. آشنایی تصمیم گیران حوزه تنظیم بازار با مباحث تنظیم بازار، شبکه و فناوری اطلاعات و ارتباطات حائز اهمیت است. حوزه های کارکردی شبکه در سطر پنج قرار گرفت که حوزه های کارکردی تأمین و ذخیره سازی، توزیع، لجستیک و زیرساخت های تجاری و قیمت را دربرمی گیرد. سطوح خط مشی گذاری شبکه در سطر چهارم قرار گرفت که تدوین سیاست های افقی، عمودی و غیره را شامل می شود. سطح سوم شامل زیرساخت های قانونی و اطلاعاتی و منابع مالی است. برای تحقق مطلوب ترین نتایج از حکمرانی شبکه در تنظیم بازار، داشتن زیرساخت های قانونی و فناوری اطلاعاتی، رکن مهمی است و می بایست مطابق ارتباطات شبکه ای میان بازیگران، زیرساخت های فناوری نیز توسعه یابد. در موضوع تأمین مالی شبکه تنظیم بازار، تأمین مالی مناسب و به موقع منابع ریالی و ارزی، اهمیت اساسی دارد. استراتژی و جهت گیری شبکه و کنترل و نظارت چندسطحی در سطر دوم قرار گرفت. در رویکرد شبکه ای تنظیم بازار، استراتژی ها و جهت گیری های بازار، می بایست به سمت رویکرد خودتنظیم، پایین به بالا، اجتماعی و گفت وگومحور و تفاهمی باشد. در شبکه تنظیم بازار می بایست نظارت عالیه برعهده دولت باشد، نظارت توسط واحدهای صنفی انجام شود و مردم نیز در نظارت میدانی مشارکت کنند. در چرخه خط مشی گذاری، سیاست گذاری در کارگروه تنظیم بازار، تقسیم کار ملی و استانی، اجرا و اطلاع رسانی به همراه رصد و پایش سیاست ها و برنامه ها واجد اهمیت است. در شبکه تنظیم بازار، مدیریت نقش پاسخ گو کردن بازیگران و شفافیت شبکه و غیره را برعهده دارد. در پشتیبانی شبکه، جلوگیری از دسترسی غیرمجاز به منابع شبکه تنظیم بازار، شناسایی و متوقف کردن حملات سایبری و نقض امنیت داده ها و غیره مطرح است.
دادگاه صالح و قانون حاکم در دعاوی علیه شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
422 - 442
حوزههای تخصصی:
هدف: شبکه های اجتماعی مجازی از انواع رسانه محسوب می شوند. منظور از رسانه، هرگونه وسیله مادی یا غیر مادی در بستر کاغذی یا الکترونیکی در فضای حقیقی یا برای نشر و اعلان اطلاعات است که می تواند دارای مجوز یا فاقد مجوز باشد. به نظر می رسد اقتضای ذات هرگونه فعالیت رسانه ای، علنی بودن، قابلیت دسترسی و وصف اثرگذاری در مقیاس وسیع است. اهمیت این موضوع با توجه به افزایش انکارناپذیر اثرگذاری فعالیت های رسانه ای در بُعد فراملی، بسیار زیاد است. موضوع پژوهش حاضر، در کشورهای خارجی نظیر ایالات متحده آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا سابقه بررسی دارد؛ اما در حقوق ایران، امری نوین محسوب می شود.
روش: این مقاله با روش تحلیلی نگارش شده است. ابتدا داده ها از نظام های مختلف حقوقی جمع آوری شده و با نظام حقوقی ایران مقایسه و بررسی و از جنبه حقوقی تحلیل و تفسیر شده است؛ سپس این اطلاعات برای استفاده وارد مقاله شده است.
یافته ها: در این مقاله مهم ترین یافته این است که تاکنون نظام های بزرگ حقوقی، مثل اتحادیه اروپا و ایالات متحده، قوانین خاصی برای صلاحیت و نحوه انتخاب قانون در دعاوی فراملی مجازی تصویب نکرده اند. رویه قضایی این کشورها نیز نشان می دهد که اصول تعارض صلاحیت دادگاه ها و تعارض قوانین در این دعاوی و دعاوی غیرمجازی، واحد است. در ایران نیز تاکنون از همین رویکرد پیروی شده است.
نتیجه گیری: در فرض طرح دعوا علیه شرکت های مالک شبکه های اجتماعی مجازی، باید تفکیک قائل شد. اگر قراردادی بین زیان دیده و مالک شبکه اجتماعی وجود داشته باشد، دادگاه صالح و قانون حاکم، تابع نظام قراردادی خواهد بود؛ اما فرضی که قراردادی نباشد با توجه به اینکه اقتضای ذات فعالیت رسانه ای، گردش آزاد اطلاعات است، فرض محکومیت شرکت های مالک این شبکه ها، بسیار بعید به نظر می رسد.
چگونه هدف نام تجاری سبز بر راهبرد انتخاب فناوری تأثیر می گذارد: مورد مطالعه انتخاب فناوری بایولیچینگ تانک کانه های سولفید مس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصری که با افزایش نگرانی های پایداری در ابعاد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی روبه رو است، ضرورت پذیرش فناوری سبز بیش از پیش مشهود است. الگوهای مصرف و تولید ناپایدار تهدیدهای مهمی برای رفاه جهانی به حساب می آیند. این تحقیق به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه اهداف برندسازی سبز سازمان ها بر استراتژی انتخاب فناوری آنها تأثیر می گذارد. این تحقیق در یک مطالعه موردی از صنعت مس، از طریق معرفی چارچوبی جهت ارزیابی فناوری های تولید و بررسی "بابک مس ایرانیان" به عنوان شرکت پیشرو در زمینه تولید سبز کاتد مس، فناوری های موجود در زمینه تولید سبز و همسویی آنها را با هدف برندسازی سبز سازمان ارزیابی می کند و بهترین فناوری را در این راستا شناسایی کرده و بر انتخاب این شرکت صحه می گذارد. نوآوری این شرکت در فناوری بایولیچینگ تانک برای تولید کاتد مس، نشان دهنده تعهد آن به شیوه های پایدار و از طرفی درنظر گرفتن سایر معیارهای ارزیابی از جمله بهره وری تولید می باشد. این تحقیق به ایجاد درک عمیق تری از رابطه پیچیده بین انتخاب فناوری و اهداف کسب وکار کمک می کند و جنبه ای حیاتی از استراتژی اداره کسب وکارها را روشن می کند.
ارائه الگوی جذابیت های هیجانی و عقلانی در بازاریابی ویدیویی مبتنی بر شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی جذابیت های هیجانی و عقلانی در بازاریابی ویدیویی مبتنی بر شبکه های اجتماعی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها توصیفی-کمی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 200 نفر از دانشجویان پسر و دختر بین 25 تا 35 سال می باشند که به عنوان نمونه انتخاب شدند و در معرض دو نوع محرکِ تبلیغ ویدیویی کوتاه مدت قرار گرفتند. روش نمونه گیری تصادفی می باشد. گرد آوری داده ها از طریق پرسشنامه صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد. در این مطالعه با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری مشخص شد بین جذابیت های هیجانی و عقلانی در "جلب توجه" مخاطب به تبلیغات ویدیویی تفاوت معنا داری وجود دارد که بسته به نوع و شدت بار هیجانی یا عقلانی استفاده شده در تولید محتوا، تأثیر متفاوتی در ایجاد "درگیری رفتاری" در مخاطب هدف خود دارند. همچنین تأثیر متغیر جلب توجه بعنوان یک متغیر واسط در ایجاد درگیری رفتاری، شناسایی شد.
طراحی مدل پیش بینی رفتار مشتریان با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی و شبکه های عصبی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و طراحی یک مدل پیش بینی برای تحلیل رفتار مشتریان با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی و شبکه های عصبی می پردازد. هدف اصلی این تحقیق، شبیه سازی و پیش بینی رفتارهای خرید مشتریان در بازارهای پویا و متغیر با کمک مدل های یادگیری ماشین است. در این راستا، ابتدا مبانی نظری مرتبط با پیش بینی رفتار مصرف کنندگان، کاربردهای هوش مصنوعی در تحلیل داده ها و الگوریتم های شبکه عصبی مورد بررسی قرار می گیرد. سپس مدل های مختلف پیش بینی معرفی شده و کاربرد آنها در تحلیل داده های مشتریان و تصمیم گیری های تجاری تشریح می شود. همچنین، چالش ها و فرصت های استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی در پیش بینی رفتار مشتریان در صنایع مختلف بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که استفاده از شبکه های عصبی و الگوریتم های یادگیری ماشین می تواند بهبود قابل توجهی در پیش بینی دقیق رفتار مشتریان و بهینه سازی استراتژی های بازاریابی و فروش ایجاد کند. در نهایت، نتایج حاصل از مدل سازی و پیش بینی رفتار مشتریان برای سازمان ها و کسب وکارها می تواند به عنوان ابزاری کارآمد در تصمیم گیری های استراتژیک و مدیریت منابع استفاده شود.
تأثیر عملکرد پایداری بر مدیریت سرمایه در گردش (شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدیریت سرمایه در گردش به مدیریت دارایی ها و بدهی های جاری اشاره دارد و برای ایجاد تعادل بین آن ها به کار می رود به طوری که سهامداران می توانند با مدیریت مؤثر سرمایه در گردش، حداکثر بازده را برای سرمایه گذاری در دارایی ها کسب کنند. مدیریت کارآمد سرمایه در گردش شرکت ها جهت ادامه بقا و حیات شرکت اهمیت زیادی دارد و نحوه استفاده از سرمایه کوتاه مدت را نشان می دهد و همچنین برای اندازه گیری میزان نقدینگی شرکت به کار می رود. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر عملکرد پایداری بر مدیریت سرمایه در گردش شرکت ها است. پژوهش حاضر کاربردی و از بعد روش شناسی، همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 133 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی 10 ساله بین سال های 1391 الی 1400 موردبررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که عملکرد پایداری بر چرخه تبدیل نقدینگی، متوسط دوره وصول مطالبات و متوسط دوره پرداخت بدهی های شرکت ها تأثیر معکوس دارد. در واقع با افزایش فعالیت شرکت در راستای پایداری شرکتی، چرخه تبدیل نقدینگی کوتاهتر و سریعتر شرکت به سرمایه اولیه خود دست خواهد یافت و از طرفی دوره وصول مطالبات از کسانی که به صورت نسیه با آن ها کار شده است کاهش یافته و دوره پرداخت بدهی ها به دیگران نیز کاهشی خواهد شد.
معرفی پیشران های موثربرموفقیت کسب وکارهای کوچک و متوسطِ کارآفرین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
65 - 79
حوزههای تخصصی:
شرکت های کوچک و متوسط نقش مهمی در اقتصاد کشور دارند، اما با چالش های مختلفی مانند مدیریت مؤثر منابع انسانی و انطباق با فناوری های نوین مواجه هستند و به خصوص در ارتباط باسیاست های زیست محیطی و نوآوری های کارآفرینانه نیاز به بهبود دارند. بدین منظور هدف از تحقیق حاضر معرفی پیشران های موثربرموفقیت کسب وکارهای کوچک و متوسط کارآفرین است. پس از مرور ادبیات تحقیق تأثیر شیوه های مدیریت منابع انسانی، سازگاری با فناوری، و انطباق باسیاست های زیست محیطی بر موفقیت کارآفرینی شرکت های کوچک و متوسط در اصفهان مورد واکاوی قرار گرفت. مطالعه با رویکرد کمی و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است و از داده های جمع آوری شده از 127 شرکت کوچک و متوسط در اصفهان استفاده می کند. جامعه آماری شامل تمامی شرکت های کوچک و متوسط فعال در این منطقه بود و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد. نتایج نشان می دهد که شیوه های مؤثر مدیریت منابع انسانی، سازگاری با فناوری، و انطباق باسیاست های زیست محیطی تأثیر مثبتی بر کارآفرینی و موفقیت شرکت های کوچک و متوسط دارند. این مطالعه پیامدهای استراتژیکی برای کارآفرینان، سیاست گذاران و ذی نفعان ارائه می دهد و راهکارهایی برای افزایش رشد و پایداری شرکت های خرد، کوچک و متوسط در اصفهان پیشنهاد می کند.
واکاوی آموزش ارزش های کاری در مدیریت امور مالی
حوزههای تخصصی:
رفتار انسان ها در جوامع مختلف، به مجموعه باید و نباید ها و جهان بینی آن جامعه بستگی دارد و سازنده شرایطی است که می تواند موجب دستیابی به کمال و آرامش گردد و یا اینکه رنج و محنت را برای افراد پدید آورد. درستکاری، صداقت، نوع دوستی، رازداری و صفاتی از این قبیل، ارزش هایی هستند که مورد تائید ادیان و ملل مختلف می باشد و در مقابل این ارزش های کاری، رفتار هایی همچون خدعه، فریب، تقلب و غیره قرار گرفته اند که نتایج آزار دهنده و ناپس ندی را به همراه دارند. فضائل اخلاقی سرچشمه کمال و سعادت بوده و رذائل اخلاقی ناهنجاری هایی هستند که امروزه بشر به آنها مبتلا گشته و تا حد زیادی از تسلط لذائذ شخصی بر ارزش های کاری سرچشمه می گیرد. با توجه به اینکه حسابداران با اطلاعات اشخاص و موسسات تجاری بیشماری سرو کار داشته و اتخاذ تصمیم بر مبنای اطلاعات تهیه شده بوسیله حسابداران، تاثیر بسزایی بر زندگی تک تک افراد دارد.
ناهنجاری ریسک درماندگی و قیمت گذاری اشتباه سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
67 - 96
حوزههای تخصصی:
رابطه منفی ریسک درماندگی و بازده سهام به عنوان ناهنجاری ریسک درماندگی شناخته شده و پژوهش های اخیر یکی از عوامل ایجاد کننده این ناهنجاری را قیمت گذاری اشتباه سهام می دانند. به همین منظور هدف پژوهش حاضر در وهله اول بررسی تاثیر ریسک درماندگی بر بازده سهام به منظور شناسایی ناهنجاری ریسک درماندگی بوده و در مرحله بعد، پژوهش حاضر اثر تعدیلی قیمت گذاری اشتباه سهام را بر رابطه بین ریسک درماندگی و بازده سهام، بررسی می کند. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، تعداد 106 شرکت در طی سال های 1401-1391 به عنوان نمونه منتخب انتخاب شده و برای تجزیه و تحلیل داد های آن از الگوی رگرسیونی چند متغیره با استفاده از داده های پنل استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که ریسک درماندگی مالی بر بازده سهام تاثیر منفی و معنی دار داشته اما اثر تعدیلی قیمت گذاری اشتباه بر رابطه منفی بین ریسک درماندگی مالی و بازده سهام مورد تایید قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، بر اساس نتایج پژوهش که اثرگذاری منفی ریسک درماندگی بر بازده سهام، وابسته به قیمت گذاری اشتباه سهام نمی باشد.
Investigating Randomness By Walsh-Hadamard Transform in Financial Series(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of the ongoing research is to introduce the initial, substantial, and practical implementation of the Walsh-Hadamard Transform in the realm of quantitative finance. It is worth noting that this particular tool, which has limited utility in the domain of digital signal processing, has demonstrated its effectiveness in evaluating the statistical significance of any binary sequence. Therefore, employing this approach in financial series would be exceptionally noteworthy. By employing five primary tests to assess the randomness of the series, including those pertaining to the Tehran Stock Exchange, as well as copper and gold, the outcomes reveal the presence of randomness in the transformed series in all aspects. Naturally, this random-ness could be examined to identify any underlying trends.
شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان (مورد مطالعه: زنان کارآفرین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط دیجیتال عرصه نسبتاً جدیدی است. بسیاری از زنان کارآفرین برای کارآفرینی، فضای دیجیتال را به فضای فیزیکی ترجیح می دهند. افزون براین، حضور زنان در محیط های دیجیتال درحال افزایش است. با وجود کاهش موانع در محیط دیجیتال، زنان در این حوزه نیز با بازدارنده های متعددی روبه رو هستند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل بازدارنده فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی و در گردآوری داده ها از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. در این پژوهش تکنیک نمونه گیری هدفمند تا رشیدن به اشباع نظری بود. براساس اشباع نظری، 15 مصاحبه با زنان کارآفرین صورت گرفت و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش عوامل بازدارنده رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران در سطح فردی شامل ویژگی های شخصیتی بود که خود در بردارنده عواملی نظیر کمال گرایی بیش از حد، صراحت بیش از حد، اعتماد به نفس پایین و درون گرایی بیش از حد بود. یکی دیگر از عوامل مهم بازدارنده فردی، عامل خانواده بود که خود شامل عدم باور خانواده به فعالیت های کارآفرینانه فرد، مخالفت صریح خانواده و رویکرد سنتی به نقش های زنان در خانه بود. از دیگر عوامل بازدارنده فردی شناسایی شده اهداف رشد محدود و نبود شبکه سازی بود. براساس نتایج پژوهش مشخص شد که عوامل بازدارنده در سطح سازمانی شامل نیروی انسانی، فرهنگ سازمانی جنسیت زده، موانع مالی، موانع مرتبط با بازار و ماهیت دیجیتال کسب و کار بود. عامل بازدارنده اهداف رشد محدود خود شامل مواردی از قبیل اولویت آرامش فردی بر رشد کسب وکار و عدم تمرکز بر کسب و کار بود. همچنین، عامل ماهیت دیجیتال کسب و کار در سطح سازمانی در بردارنده عواملی مانند عدم آگاهی از اینترنت و فضای دیجیتال در برخی اقشار جامعه، عدم تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در کسب وکار های دیجیتال و عدم دسترسی به برخی از فناوری های مدرن بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: این پژوهش به شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اگرچه محیط دیجیتال برخی موانع کارآفرینی زنان را کاهش می دهد، اما همچنان بازدارنده های قابل توجهی برای زنان وجود دارد و بازدارنده های کارآفرینی زنان از محیط فیزیکی به محیط برخط نیز منکعس می شود. لازم است در راستای بهبود شرایط کسب وکار های دیجیتال زنان اقداماتی صورت گیرد. از جمله این اقدامات می توان به وضع قوانین حمایتی بیشتر توسط دولت برای کسب وکار های دیجیتال و همچنین، ایجاد بستر مناسب در خصوص فرهنگ سازی این حوزه از کسب و کار زنان اشاره کرد.
تحلیل تغییرات مکانی – زمانی توسعه اقامتگاه های بومگردی در ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : طی سال های اخیر توسعه گردشگری در مناطق غیرشهری و نواحی روستایی به عنوان یک راهبرد معیشتی سازگار با محیط اجتماعی و محیط طبیعی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از موضوعات مهم در زمینه گردشگری روستایی میزان توسعه و استقرار اقامت گاه های بوم گردی به عنوان یک شاخص کلیدی و مبنایی و همچنین پراکنش فضایی محل استقرار این اقامتگاه ها می باشد. به همین سبب هدف از مطالعه حاضر شناسایی و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی مربوط به توسعه و استقرار اقامت گاه های بوم گردی در پهنه فضایی کشور است. روش شناسی : این مطالعه از نوع پژوهش های کاربردی می باشد که در چارچوب روش شناسی کمی انجام شده است. جامعه آماری شامل اقامت گاه های بوم گردی کشور می باشد که در دو سطح مکانی ملی و استانی و همچنین در دو مقطع زمانی 1381 و 1401 مورد بررسی قرار گرفته است. داده های مورد نیاز از مرکز آمار ایران گردآوری شده و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک های تحلیل فضایی و در محیط نرم افزار ArcMap صورت گرفته است. یافته ها : یافته های این پژوهش نشان دهنده افزایش قابل توجه تعداد اقامت گاه های بوم گردی کشور طی دور زمانی 1381 تا 1401 است. به طوری که در این دوره تعداد اقامت گاه های بوم گردی بیش از 5/4 برابر افزایش یافته است. در سطح استان ها نیز صرفاً سه استان دارای کاهش در تعداد اقامت گاه های بوم گردی بوده و سایر استان های کشور دارای افزایش در تعداد اقامت گاه های بوم گردی بوده اند. همچنین توزیع فضایی توسعه اقامت گاه های بوم گردی نشان می دهد که بیشترین توسعه و تراکم اقامت گاه های بوم گردی در مناطق شمالی و مرکزی کشور می باشد و کم ترین توسعه اقامت گاه های بوم گردی در نیمه غربی کشور است. نتیجه گیری و پیشنهادها : توسعه و استقرار اقامت گاه های بوم گردی در پهنه فضایی کشور به صورت متوازن و متناسب با ظرفیت ها و جاذبه های گردشگری روستایی هر منطقه انجام نشده، بلکه در برخی مناطق توسعه اقامت گاه های بوم گردی بیش از ظرفیت ها و جاذبه های گردشگری آن بوده و در برخی مناطق این نسبت کم تر از ظرفیت ها و جاذبه های گردشگری روستایی است. برای توسعه متوازن تر اقامت گاه های بوم گردی در کشور، لازم است که شیوه نامه ها و ضوابط کارآمدی تهیه و مورد استفاده قرار گیرد. نوآوری و اصالت : مطالعات انجام شده در ارتباط با موضوع اقامت گاه های بوم گردی عمدتاً به صورت مطالعات موردی و به لحاظ مکانی نیز در سطح محلی انجام شده اند. اما نوآوری پژوهش حاضر از آن جهت است که نحوه استقرار و توزیع فضایی اقامت گاه های بوم گردی را که تاکنون به آن پرداخته نشده به صورت جامع و در پهنه فضایی کل کشور مورد واکاوی قرار داده است. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان یک راهنما و نقشه راه برای سیاست گذاران و برنامه ریزان مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل علم سنجی تولیدات علمی حوزه بازاریابی گردشگری و میهمان نوازی در سال های 2001- 2024
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : ازآنجایی که حوزه بازاریابی گردشگری و میهمان نوازی در حال تجربه بلوغ و پیچیدگی علمی است، مهم است که ما به عنوان محققین گردشگری، وسعت و عمق دانش موجود، مراحل توسعه ای که در چند دهه گذشته تجربه کرده ایم و آینده را کاملاً درک کنیم؛ بنابراین در تحقیق حاضر با هدف تحلیل علم سنجی تولیدات علمی حوزه بازاریابی گردشگری و میهمان نوازی در سال های 2024-2001 به بررسی موضوع پرداخته شده است.
روش شناسی : اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ از ﻧﻮع ﮐﺎرﺑﺮدی اﺳﺖ و ﺑﻪ روش ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ-ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ با استفاده از روش های رایج در مطالعات علم سنجی و با فن تحلیل هم رخدادی پژوهش های مرتبط با بازاریابی گردشگری و میهمان نوازی و هم نویسندگی انجام شده است.
یافته ها : بررسی و تحلیل منابع مرتبط با موضوع مورد نظر، افزایش قابل توجهی را در تمرکز بر بازاریابی گردشگری در تحقیقات دانشگاهی نشان می دهد. از سال 2001 تا 2013، حوزه بازاریابی گردشگری رشد و گسترش قابل توجهی را تجربه کرد، همان طور که با افزایش تعداد اسناد علمی مرتبط از 52 به تعداد نامشخص بیشتر مشاهده شد. انتشار مقالات در سال 2014 کاهش داشته است، اما از سال 2015 افزایش قابل توجهی در تعداد مطالعات داشته است. تعداد اسناد از 258 در سال 2015 به 491 در سال 2021 رسیده است. با توجه به اینکه همه شماره های مجلات به طور کامل در سال 2024 تولید نشده اند، تعداد کل مقالات در سال جاری 280 مقاله است. در سال های 2022 و 2023، مطالعات بازاریابی گردشگری نسبت به سال های قبل کاهش یافته است.
نتیجه گیری و پیشنهادها : عباراتی مانند گردشگری، توسعه گردشگری و گردشگری پایدار از سال 2012 تا 2018 به طور برجسته در زمینه تحقیقات بازاریابی گردشگری مورد بحث قرار گرفته و یک پیوند مهم با پایداری دارند.
نوآوری و اصالت : ارائه یک مرور مختصر از توسعه بازاریابی گردشگری و میهمان نوازی در چند دهه اخیر و سپس بحث در مورد برخی از موضوعاتی است که به محققان بازاریابی گردشگری و میهمان نوازی در آینده نزدیک کمک می کند.
تاثیر طردشدگی در محیط کار بر رفتار خلاقانه کارکنان با تاکید بر نقش کامیابی، تعلق خاطر کاری و عزت نفس مبتنی بر سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۵ تابستتان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
87 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به پویایی های محیط در قرن حاضر، سازمان های خدماتی از جمله سازمان های آموزشی نیاز به رفتار خلاقانه کارکنان دارند، بنابراین با توجه به اهمیت رفتار خلاقانه کارکنان، محققان عوامل و موانع فردی و زمینه ای موثر برای رسیدن یا نرسیدن به رفتار خلاقانه کارکنان را بررسی نموده اند. پژوهش ها نشان داده اند که سطح خلاقیت کارکنان تحت تاثیر شرایط نامطلوب کاهش می یابد. لذا، پژوهش حاضر بر یکی از موانع رفتار خلاقانه کارکنان یعنی، طردشدگی در محیط کار تمرکز نموده است. طرد شدگی در محیط کار، می تواند یک عامل استرس زا باشد که منابع فرد را تحلیل می برد و در نتیجه به طور جدی از پیشرفت و کامیابی کارکنان جلوگیری می کند. همچنین طرد شدن در محل کار به عنوان یک عامل کاهش دهنده ی شور و اشتیاق کارکنان به کارشان می باشد که نشان دهنده عدم تعلق کاری کارکنان است و بدین ترتیب بر رفتارهای خلاقانه کارکنان نیز تاثیر منفی می گذارد. البته شدت اثرات منفی طرد شدن، ممکن است تابع تفاوت های فردی مانند عزت نفس مبتنی بر سازمان باشد؛ لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر طردشدگی در محیط کار بر رفتار خلاقانه کارکنان با تاکید بر نقش کامیابی، تعلق خاطر کاری و عزت نفس مبتنی بر سازمان در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی شیراز (400 نفر) بودند که 196 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه های استاندارد شامل پرسشنامه طردشدگی در محیط کار از مطالعه فریس و همکاران؛ پرسشنامه تعلق خاطر کاری از مطالعه اسچوفلی و باکر؛ پرسشنامه کامیابی در محیط کار از مطالعه ایمران و همکاران؛ پرسشنامه رفتار خلاقانه کارکنان از مطالعه یاسینی؛ و پرسشنامه عزت نفس مبتنی بر سازمان از مطالعه پیرسی و همکاران بود که روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات تعدادی از متخصصان این حوزه تایید شد. برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بود.یافته های پژوهش: یافته های حاصل از اجرای پژوهش نشان داد، طردشدگی در محیط کار با تعلق خاطر کاری و کامیابی در محیط کار رابطه منفی و معناداری دارد؛ همچنین رابطه تعلق خاطر کاری با کامیابی در محیط کار و رفتار خلاقانه کارکنان؛ و رابطه کامیابی در محیط کار با رفتار خلاقانه کارکنان نیز تایید گردید. همچنین، کامیابی در محیط کار و تعلق خاطر کاری در رابطه بین طردشدگی و رفتار خلاقانه کارکنان؛ و تعلق خاطر کاری در رابطه بین طردشدگی در محیط کار و کامیابی در محیط کار؛ در نهایت کامیابی در محیط کار در رابطه بین تعلق خاطر کاری و رفتار خلاقانه کارکنان نقش میانجی دارند.محدودیت ها و پیامدها: عدم امکان تعمیم پذیری نتایج پژوهش به همه جوامع و استفاده از ابزار پرسشنامه برای سنجش نگرش افراد از جمله محدودیت های این پژوهش بود.پیامدهای عملی: پیامدهای این پژوهش، طبق نظریه ی خودتعیینی بررسی نمود که کارکنان با انگیزه ی درونی، به دنبال یادگیری و پیشرفت بوده و کامیابی و رفتار خلاقانه آنان افزایش می یابد. با ادغام نظریه حفاظت از منابع با مدل درهم تنیدگی اجتماعی کامیابی، می توان استدلال نمود که طرد شدن در محیط کار از نظر خودپنداره مثبت کارکنان در سازمان برای افراد دارای عزت نفس بالا مضرتر است؛ بنابراین، تهدیدی بزرگ بر احساس کامیابی کارکنان است. همچنین کاهش سطح کامیابی و تعلق خاطر کاری کارکنان به دلیل طرد شدن کارکنان، پیامدهای منفی برای رفتار خلاقانه کارکنان در پی خواهد داشت و افرادی که در سازمان طرد شده اند، احساس پیشرفت و کامیابی کمتری در سازمان داشته و با توجه به اینکه احساس سرزندگی و یادگیری در آن ها کاهش می یابد، رفتار خلاقانه ی کمتری را نیز از خود نشان می دهند. با این وجود، مدیران سازمان می توانند با افزایش سطح کامیابی و تعلق خاطر کاری کارکنان، اثرات منفی طردشدگی در محیط کار بر رفتار خلاقانه کارکنان را کاهش دهند.ابتکار یا ارزش مقاله: ارائه مدلی جهت نشان دادن پیامدهای طردشدگی در محیط کار.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
تحلیل عوامل داخلی و خارجی توسعه پایدار مناطق آزاد تجاری- صنعتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
329 - 346
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تحلیل میزان اثرگذاری متقابل عوامل داخلی و خارجی توسعه پایدار در مناطق آزاد ایران است. شناسایی مهم ترین عوامل داخلی موثر بر مقرون به صرفه شدن بهبود عوامل خارجی و برعکس مد نظر است. برای این منظور، ارتباطات عوامل داخلی و خارجی توسعه پایدار در مناطق آزاد ایران از طریق تحلیل ساختار همبستگی میان آنها بررسی و تحلیل می شود. داده ها بر اساس پرسشنامه ای از عوامل داخلی و خارجی جمع آوری شدند. سپس از روش تحلیل همبستگی کانونی، روابط میان متغیرهای کانونی با عوامل داخلی و خارجی توسعه پایدار شناسایی و ضرایب همبستگی کانونی، بارهای عاملی، بارهای عاملی متقاطع کانونی و نیز نسبت واریانس تبیین شده عوامل داخلی و خارجی با متغیرهای کانونی تحلیل و تفسیر می شوند. یافته ها همبستگی کانونی بین عوامل داخلی و خارجی را نشان می دهند. سه تابع کانونی از چهار تابع کانونی حاصل معنادار می باشند. به علاوه، مطابق نتایج، هر دو دسته متغیرهای کانونی، همبستگی معناداری با عوامل متناظر دارند. حدود نیمی از مجموع واریانس های عوامل خارجی متغیرهای کانونی با عوامل داخلی تبیین می شود. در نقطه مقابل، بخش قابل توجهی از مجموع واریانس های عوامل داخلی مذکور عوامل خارجی را پوشش می دهند. مطابق تحلیل همبستگی کانونی، عوامل داخلی «رفاه و خدمات» و خارجی «فرهنگ سازی» بیشترین همبستگی را با هر دو دسته متغیرهای کانونی مربوط دارند.
تحلیل موانع کیفیت گردشگری تفریحی - ورزشی بر اساس نمودار استخوان ماهی در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
63 - 98
حوزههای تخصصی:
گردشگری تفریحی-ورزشی به عنوان شاخه ای از گردشگری می تواند محرک توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... در منطقه می باشد. استان گیلان با دارا بودن جاذبه های گردشگری فراوان و شرایط اقلیمی مناسب دارای پتانسیل مناسبی در جذب گردشگران دارد. لذا این مطالعه، باهدف بررسی موانع کیفیت گردشگری تفریحی - ورزشی استان گیلان بر اساس نمودار استخوان ماهی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و ازنظر هدف، کاربردی بود که به روش میدانی انجام گرفت. جامعه آماری شامل گردشگران تفریحی ورزشی استان گیلان بود که 223 نمونه آماری به شیوه در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای با طیف 5 ارزشی لیکرت بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط 10 نفر از اساتید و صاحب نظران تربیت بدنی بررسی و تائید گردید. پایایی ابزار بر اساس مقدار ضریب آلفای کرونباخ (93/0=α) و اعتبار سازه (اکتشافی و تائیدی) بررسی و تأیید شد. از نرم افزار (PLS4) و (SPSS22) جهت مدل سازی و تحلیل یافته ها استفاده شد. نتایج نشان داد که از دیدگاه گردشگران تفریحی ورزشی در استان گیلان از بین 7 بعد (حمل ونقل و مسیر، اقامتگاه، بازگشت به خانه، صلاحیت و مجوز، مقصد، فعالیت ها و پذیرش و اطلاعات) به ترتیب بازگشت به خانه (50/5)، مقصد (92/4) و اقامتگاه (26/4) بیشترین موانع و اطلاعات و پذیرش (86/2)، صلاحیت و مجوزها (25/3) و فعالیت ها (54/3) کمترین موانع محسوب می شوند؛ بنابراین متصدیان و مسئولین تورهای گردشگری تفریحی ورزشی استان گیلان می بایست با شناخت موانع کیفیت، توجه بیشتری در رفع موانع یادشده در هر بخش داشته باشند.