فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
107 - 123
حوزههای تخصصی:
جوانان همواره در حرکت های اصلاحی پیامبران الهی نقشی بنیادین، کلیدی و برجسته داشته اند. این نقش به جهت عمق و گستره قیام جهانی مهدی موعود؟عج؟ در عرصه های گوناگونی مورد تأکید قرار گرفته است. اینان با ویژگی های خاص جوانی در تحقق آن آرمان الهی بسیار مؤثر خواهند بود. از تحول خواهی تا بهره مندی از همه توان خویش برای پیشبرد اهداف، و از هدایتگری تا بهره از همه ظرفیت های دانشی خود، و از حفظ اخلاق اسلامی تا پای بندی به ارزش های انسانی، همه و همه این نقش ها به سازماندهی و پیشبرد قیام امام مهدی(ع) و تحقق آرمان های مهدوی، کمک شایانی می کنند. بی گمان در میان نقش های پیش گفته یکی از این ویژگی های جوانان که تأثیری اساسی در پیروزی قیام امام مهدی؟ع؟ دارد ویژگی تحول خواهی آنان در عرصه های ارزشی گوناگون است. تحول خواهی جوانان به معنای ایجاد دگرگونی در باور، اندیشه و رفتار جوانان است. این تحول می تواند به صورت فردی و یا اجتماعی رخ دهد. در قیام امام مهدی؟ع؟، تحول خواهی جوانان _ به عنوان بخش پرشماری از یاران آن حضرت _ در هر دو سطح اهمیت ویژه ای دارد.
ارزیابی برگردان تضمین های قرآنی در فعل های متعدی به حرف «الی»؛ مطالعه موردی ترجمه های شعرانی، صفوی، گرمارودی و صفارزاده
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم مترجمان در ترجمه قرآن کریم، انتقال صحیح حروف جر به زبان مقصد است. این چالش به دلیل لزوم توجه به مثلث حرف جر، متعلق و مجرور، همراه با قرائن لفظی و مقامی از جمله بافت کلام است. با توجه به مثلث مذکور، پدیده زبانی به نام تضمین مطرح می شود. تضمین نحوی به معنای گنجاندن یک معنای حدثی در یک واژه دیگر به منظور ایجاز بلاغی است که بر قرائن مختلف از جمله حرف جر متکی است. عدم توجه به این پدیده می تواند منجر به ترجمه و تفسیر نادرست شود. پژوهش حاضر که با استفاده از الگوی دادز انجام شده، به روش توصیفی - تحلیلی میزان توجه ترجمه های شعرانی، صفوی، گرمارودی و طاهرزاده به پدیده تضمین در برگردان حرف جر «الی» و متعلقش و نیز بلاغت آن را ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر ترجمه ها در یافت تضمین و انتقال آن در حرف «الی» به زبان فارسی دچار لغزش های فراوان شده اند و عملکرد موفقی نداشته اند. بلاغت تضمین نیز پدیده ای فراموش شده است که ترجمه ها ظرفیت کافی برای انتقال آن را ندارند.
اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
بررسی و کشف اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن، به دلیل اهمیت آن در کشف معنای کلام و درک ظرایف بیانی، همواره مورد توجه ادیبان و مفسّران بوده است. از دیدگاه ایشان، اغراض این تقدیم در دو نوع لفظی (رعایت وزن و فواصل) و معنوی (حصر، اهتمام و...) به نحوی غیرقابل تفکیک منحصر می شود. آگاهی از اغراض معنوی و لفظی تقدّم «مفعول به» به عنوان یکی از رایج ترین تقدّم ها در کلام پروردگار حکیم، نقش مهمی در فهم آیات، علم تفسیر و دیگر علوم اسلامی ایفا می کند. با بررسی اغراض تقدیم «مفعول به» از دیدگاه ادیبان و مفسّران و تحلیل مفهومی آن ها، و نیز با پذیرش امکان وجود غرض لفظی صرف برای تقدیم «مفعول به» در کلام بلیغان عرب و قرآن، ادعای وقوع آن را در خصوص قرآن کریم نپذیرفتیم و شواهدی که بر این ادعا اقامه شده اند را مورد خدشه قرار دادیم. روش پژوهش در این مقاله، روش کتابخانه ای با رویکرد توصیفی-تحلیلی است.
مبانی حجیتی «جمع بین حقین» و کاربردهای آن در فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
183 - 204
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث پرکاربرد در ذیل قاعده لاضرر و لاضرار مبحث جمع بین حقین می باشد. در واقع، جمع بین حقین یک قاعده فقه مدنی است که برای دفع ضرر به آن استناد می شود، هرچند فقیهان آن را به عنوان یک قاعده فقهی مستقل مطرح نکرده اند. جمع بین حقین به منظور ایجاد راهکاری برای جلوگیری از ضرر ارائه می شود و این، دلیل حاکمیت قاعده لاضرر بر سایر قواعد فقهی می باشد که عقل نیز به آن حکم می کند. همچنین در ابواب متعدد فقهی و حقوقی مانند عقد بیع، افلاس، مهریه، ضمان، شفعه و غیره کاربرد دارد. پژوهشگران در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی همراه با مراجعه به منابع حقوق دانان و اقوال فقهای امامیه درصدد بررسی مهم ترین دلایل جمع بین حقین می باشند که با توجه به این دلایل، به جنبه های مختلف قاعده جمع بین حقین و کارکرد و مصادیق آن در امور مدنی و امور کیفری پرداخته می شود. زمانی که بین حق دو نفر تزاحم به وجود بیاید و امکان ترجیح یکی بر دیگری وجود نداشته باشد، به دلیل عدم ضرر دیدن و ضرر رساندن، بین حق طرفین جمع می گردد، چراکه ضرر در اسلام نفی شده است.
تحلیلی بر خوانش های زبان قرآن و آبشخورهای معرفتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
63 - 84
حوزههای تخصصی:
زبان قرآن از بحث برانگیزترین مسائلی است که نظرات صاحب نظران درباره آن، خط سیر خاصی ندارد. مقاله حاضر با اتکا به روش اسنادی-کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی و تحلیل مفهومیِ محتوای کیفیِ خوانش های سه گانه زبان قرآن، به واکاوی آبشخورهای معرفتی آنها می پردازد. نتایج حاکی از آن است که دغدغه اصلی مفسران در عصر نزول قرآن، بیان مختصر آیات و تبیین حداقلی ویژگی های ادبی آن بوده است. روایات تفسیری پیامبر(ص) و توضیحات مختصر تفسیری صحابه و تابعینِ صاحب مدرس و مکتب تفسیر، شاهد این ادعاست. مفسران متقدم، زبان قرآن را ویژگی های لغوی و لهجات قومی عربی می دانستند. جنجال بر سر روایات احرف سبعه و غریب القرآن و برخی پیچیدگی های نحوی قرآن، بیانگر چنین گفتمانی است. نیز مسئله خلق قرآن که در قرن دوم موضوع داغ فرق اسلامی بود، مبنایی برای نظرات بعدی درباره زبان قرآن شد، زیرا مفسران را در تفسیر آیات متشابه و مضامین برخی آیات که باعث اختلافات شدید میانشان بود، راهگشا گردید. امروز به دلیل غلبه روش های زبان شناختی و نشانه شناختی، نگاه نوینی به زبان قرآن شده است. در طول قرن های متمادی، سه خوانش برای زبان قرآن (زبان قرآن به مثابه گونه ای از لهجات و گونه های بیانی، زبان قرآن علت غاییِ مجادلات کلامی قرون متمادی، و بیان گفتاری یا نوشتاری آن) مطرح گردیده است.
صلح و دیپلماسی در اسلام: مطالعه فقهی - تاریخی حل منازعات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
صلح و دیپلماسی در اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار است و این موضوع هم از نظر فقهی و هم تاریخی مورد توجه قرار گرفته است. در فقه اسلامی، صلح به عنوان یکی از اصول اساسی برای حفظ و گسترش دین و جامعه اسلامی شناخته می شود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز در دوران حیات خود از دیپلماسی و روش های مسالمت آمیز برای حل و فصل اختلافات و برقراری صلح استفاده می کردند. از نظر تاریخی، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با استفاده از دیپلماسی و مذاکره، توانستند بسیاری از جنگ ها و درگیری ها را به صلح و همزیستی مسالمت آمیز تبدیل کنند. یکی از نمونه های بارز این رویکرد، پیمان حدیبیه است که با قریش بسته شد و به مدت ده سال صلح و آرامش را برای مسلمانان به ارمغان آورد. همچنین، تاریخچه ای از همزیستی مسلمانان با یهودیان و مسیحیان، به ویژه در منشور مدینه و پیمان صلح با مسیحیان نجران، ارائه شده است، نمونه های متعددی از پیمان ها و صلح های مسالمت آمیز مانند صلح حدیبیه و پیمان مدینه که نشان دهنده اهمیت صلح و دیپلماسی در اسلام است. در اسلام بنا بر اقتضاء شرایط صلح یا جنگ ضرورت می یافت و البته در نهایت، اسلام مبارزه با ظلم را تجویز می کند تا جهان به صلحی عادلانه دست یابد. استراتژی های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در دیپلماسی و روابط بین المللی نشان می دهد که دعوت به اسلام همیشه بر جنگ مقدم بوده است. نمونه های متعددی از پیمان ها و صلح های مسالمت آمیز مانند صلح حدیبیه و پیمان مدینه نشان دهنده اهمیت صلح و دیپلماسی در اسلام است. در نهایت، اسلام مبارزه با ظلم را تجویز می کند تا جهان به صلحی عادلانه دست یابد.
تحلیل گستره قاعده لطف در اندیشه اصولیون(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
63 - 87
حوزههای تخصصی:
تحلیل و ارزیابی گستره قاعده لطف در اندیشه اصولیون، مسئله اصلی تحقیق پیشِ روست. این تحلیل با پیش فرض وجوب لطف و با رویکرد بنایی، نه تحلیل مبنا، به ارزیابی نظریات اندیشمندان اصولی می پردازد؛ امری که به علت کمبود پژوهش در این زمینه، ضروری و لازم است. مهم ترین دستاوردهای تحقیق حاضر را می توان بدین شکل ترسیم کرد: رویکرد واجب کننده لطف تنجیزی با مقتضای حکم عقلی سازگار نیست؛ زیرا عقل در حکم به وجوب لطف هیچ شرطی را غیر از تحقق موضوع دخیل نمی داند. نگرش وجوب لطف مطلق با سه تفسیر تبیین پذیر است که هر سه تفسیر، مردود و غیر قابل پذیرش است. مهم ترین اشکال رویکرد وجوب لطف ناتمام بودن مبنای آن است، به ویژه اگر مبنای این تفکیک تمسک به انصراف باشد. رویکرد وجوب گر لطف محصل با تعریف لطف مقرب ناسازگار است. نگرش وجوب لطف واقعی نیز اساساً ناظر به اشکال صغروی بر لطف است و جزء رویکردهای تضییق گر قاعده لطف نیست. نگرش تفاوت میان برخی اقسام لطف و واجب دانستن بعضی، و مستحب دانستن برخی دیگر مورد پذیرش نگارنده است؛ هرچند باید تفسیر صحیح از آن ارائه کرد که با رویکرد مقبول در دو علم کلام و اصول سازگار باشد.
ارزیابی مسئولیت مدیران شرکت های سهامی با توجه به اصل مسئولیت محدود با تکیه بر قانون و فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
199 - 214
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسئولیت مدیران شرکت های سهامی با توجه به اصل مسئولیت محدود از موضوعات مهمی است که محل بحث و اختلاف نظر است. بر همین اساس، هدف مقاله حاضر، ارزیابی مسئولیت مدیران شرکت های سهامی با توجه به اصل مسئولیت محدود با تکیه بر قانون و فقه است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد، نظام حقوقی ایران برای شرکت های تجاری و از جمله شرکت سهامی، شخصیتی مستقل از شخصیت مدیران به رسمیت شناخته است. این امر به قاعده استقلال شخصیت حقوقی شرکت تجاری معروف و مبتنی براصل مسئولیت محدود است. براساس قاعده مورد اشاره شرکت(شخص حقوقی) می تواند دارای حق و تکلیف شده و آنها را به مورد اجرا گذرد؛ اما این به معنی رفع مسئولیت مدیران شرکت های سهامی نیست. نتیجه: نتیجه اینکه چنانچه مدیران شرکت های سهامی تحت شرایطی باعث ورود ضرر به اشخاص ثالث شوند، علی رغم اصل مسئولیت محدود، دارای مسئولیت در این زمینه هستند. قاعده منع سوء استفاده از حق و لاضرر و قاعده منع تقلب از مهمترین قواعدی هستند که استثنائات مسئولیت مدیران در پرتو اصل مسئولیت محدود هستند. بر این اساس چنانچه مدیران شرکت سهامی از موقعیت انحصاری خود سوءاستفاده کرده باشد و اینکه سوءاستفاده از شرکت، سبب ورود خسارت به ثالث شده باشد، داری مسئولیت است و این مطابق قاعده لاضرر در فقه است.
جایگاه شناسی «احادیث خودتوصیفی»؛ مطالعه موردی رجال الکشّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«توصیف راویان»، به منظور پذیرش یا رد احادیث ایشان، برآمده از خاستگاه های متفاوتی است که اعتبارها و کارکردهای گوناگونی را در پی دارد. بهره گیری از احادیث امامان(ع) در این وادی، به عنوان منبعی مهم برای راوی شناسی، هماره مورد بحث و نظر بوده است. در میان این دسته احادیث، با دسته ای با نام «احادیث خودتوصیفی» روبروییم. پذیرش این گونه احادیث، با توجه به چالش های پدیدآمده در کنار آن، از دیرباز مورد بحث و نقد عالمان شیعی قرار گرفته است. پژوهش پیش رو، به هدف بررسی و تحلیل چالش ها و مشکلات پیش روی این ابزار راوی شناسانه سامان یافته است. از این رو به ارائه تعریفی جامع برای احادیث خودتوصیفی و ترسیم مرزهای آن پرداختیم و انواع گزارش های خودتوصیفی را نمایاندیم.
ظرفیت های فقهی و فرا فقهی در تدوین فقه های معاصر
منبع:
فقه و فقاهت سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
85-118
حوزههای تخصصی:
فقه معاصر واژه ای برای پرداختن به مباحث و مسائل فقه های تخصصی و فقه های مضاف است. فقه معاصررا می توان قسیم فقه فردی به شمار آورد که به بررسی مسائل فقهی مورد نیاز جامعه امروزی با رویکرد اجتماعی می پردازد و با توجه به گستردگی و پیچیدگی مسائل اجتماعی، لازم است این گونه مسائل با رویکرد اجتماعی در فقه شیعه مورد تفقه قرار گیرد و نیازهای اساسی جامعه امروزی را فراهم نماید. با توجه به اینکه فقه معاصر به بررسی مسائل مربوط به جامعه و اجتماع و نهادهای مربوط به آن می پردازد، ضروری است که ظرفیت های فقهی و فرافقهی در این باره مورد توجه و واکاوی قرار گیرد ودر این نوشتار این عنوان با روش توصیفی و کتابخانه ای مورد بررسی قرار می گیرد. فضای صدور، خطابات قانونیه و منطقه الفراغ به عنوان دیدگاه های فقهی و مباحثی نظیر نگاه سیستمی به فقه، فهم اجتماعی نص، زمان ومکان به عنوان دیدگاه های فرا فقهی مورد واکاوی قرار گرفته است.
عدالت اجتماعی در تجربه حکمرانی متعالی- انقلابی مطالعه تطبیقی گفتمان غرب و انقلاب اسلامی
منبع:
پژوهش های نوین در حکمرانی اسلامی دوره اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 186
حوزههای تخصصی:
عدالت اجتماعی ارزش و مطالبه ای همیشه زنده و تازه است؛ ازاین رو همه حاکمیت ها بر پاسداشت آن به عنوان عملی عقلانی، اخلاقی یا ارزش اجتماعی در راستای حکمرانی متعالی تأکید کرده اند. بر همین اساس رقابت بر سر مصادره به مطلوب عدالت اجتماعی چالشی بنیادین بین مکاتب مختلف است. این تحقیق با هدف «تبیین جایگاه عدالت اجتماعی در حکمرانی متعالی» با روش ترکیبیِ «تحلیل گفتمان برساخت گرایی پس نگری» با مقایسه دیدگاه های متفکران اسلامی و غربی، به خصوص دیدگاه های رهبری انقلاب اسلامی (به عنوان گفتمان غالب در انقلاب) با عنوان «تجربه انقلاب اسلامی» انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد در حالی که مدعیان تمدن غربی خود را واضع و مدافع عدالت اجتماعی می دانند، عدالت اجتماعی در تاریخ اندیشه اسلامی، به ویژه ساختار گفتمانی رهبران انقلاب اسلامی، به مثابه روح و جوهره این گفتمان است؛ به این معنی که افق انقلاب بدون عدالت تُهی است؛ بنابراین عدالت ناموس و جوهره حکمرانی اسلامی انقلابی محسوب می شود.یافته های تحقیق نشان می دهد که رهبران انقلاب اسلامی در جایگاه حکمرانی اسلامی با درک ضرورت زمان از طریق وضع قوانین بالادستی، نهادسازی، بازتوزیع فرصت ها، منابع و امکانات در گسترش عدالت با رویکرد رفاه و تأمین اجتماعی در عرصه های مختلف، به ویژه در محرومیت زدایی، مقابله با فقر مطلق، عدالت آموزشی، عدالت اقتصادی، عدالت بهداشتی و درمانی از طریق ساختارسازی و بنیان گذاری نهادهای انقلابی مانند جهاد سازندگی، کمیته امداد، نهضت سوادآموزی، خانه های بهداشت روستایی، بنیاد مسکن، بنیاد مستضعفان و... عملاً به بازتوزیع ثروت ملی و تحقق عدالت اجتماعی پرداخته اند. همچنین وجه مشترک این اقدام حکمرانی با رویکردهای نوین غربی به عدالت را می توان در چهار مورد کلی بازگو کرد: 1. قانون اساسی و قوانین موضوعی عادلانه؛ 2. ایجاد نهاد ها و ساختارهای بنیادین عادلانه؛ 3. اتخاذ رویه ها و راهبردهای عادلانه؛ 4. تعاملات و مراودات عادلانه ازجمله همدلی ها، مشارکت ها، مسئولیت پذیری و اطلاع رسانی در فرایند دموکراسی و انتخابات مردمی و آزاد.
رابطه مجازات اسلامی با اصل کرامت ذاتی انسان در پرتو حقوق بشر
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
19 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کرامت انسانی به عنوان یکی از اصول اساسی حقوق بشر، مبنای بسیاری از حقوق و امتیازات انسان قرار دارد. این حق غیر قابل سلب و از ارکان بنیادی حقوق بشر به شمار می رود. برخی روشنفکران سکولار بر این عقیده اند که احکام اسلامی مانند قصاص و حدود الهی ماهیتی خشونت آمیز دارند و با کرامت انسانی در تضاد هستند. این پژوهش به بررسی این پرسش می پردازد که آیا مجازات های اسلامی با اصول حقوق بشر و کرامت ذاتی انسان مغایرت دارند یا خیر.
مواد و روش ها: تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و داده های آن از منابع معتبر کتاب خانه ای گردآوری شده است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل پژوهش، اصول اخلاقی از جمله رعایت اصالت متون، صداقت علمی و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: کرامت ذاتی انسان و حقوق بشر از اصول پذیرفته شده در اسلام هستند؛ اما باید توجه داشت که این حقوق به طور خاص شامل مجرمان و قاتلان نمی شود. درحالی که مجرمان نیز به عنوان انسان دارای حقوقی هستند، نباید کرامت و حقوق مقتول و آسیب دیدگان از جنایت نادیده گرفته شود. آنان نیز حقوق انسانی دارند که به واسطه ی جنایت از آن ها سلب شده است.
نتیجه : از دیدگاه عقلانی، اجرای حدود الهی و قصاص در راستای پاسداشت کرامت مقتول و اولیای دم است. عدالت و حقوق بشر ایجاب می کند که قاتلی که عمدًا کرامت و حق حیات دیگری را نقض کرده، کرامت خود را از دست دهد. این موضوع مورد تأکید اسلام نیز قرار دارد.
تحلیل آیات داستان نوح (ع) با تکیه بر نظریه کنش گفتاری سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات مطرح در حوزه علم کاربردشناسیِ زبان که در تحلیل گفتمان کاربرد دارد و می تواند زمینه های درک بیشتر معنا و تفسیر متون را فراهم آورد، نظریه کنش گفتاری است. این نظریه برای نخستین بار توسط آستین و سپس به کمک شاگردش سرل به اقتضای تعالیمی که از زبان شناسان آموخته بود توسعه یافت. سرل کنش های گفتاری را به 5 گروه اظهاری، ترغیبی، تعهدی، عاطفی و اعلامی تقسیم کرد و به بیان ویژگی های هر یک از این کنش ها پرداخت. داستان های قرآنی از منابع غنی مطالعات زبان شناسی به شمار می روند که با بررسی ساختارهای زبانی و بافت متنی آن ها می توان به بررسی انواع کنش های گفتاری پرداخت. این پژوهش می کوشد با روش توصیفی و تحلیل محتوا ابتدا به بررسی کنش گفتاری در گستره کاربردشناسی زبان و سپس با توجه به بافت کلام به تحلیل انواع کنش های گفتاری سرل در آیات داستان نوح بپردازد. از جمله کارکردهای مهم این کنش ها، تبیین دقیق صورت های زبانی در جهت کشف معانی ضمنی گزاره های دینی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که زمینه غالب آیات داستان از نوع کنش های اظهاری و عاطفی است، این کنش ها بیشتر در پی بیان دعوت به اطاعت از خداوند و انبیای الهی (علیهم السلام)، معرفی خداوند، توصیف عالم خلقت و شرح دیدگاه ها و بیان حالات نوح(ع) می باشد. از معانی ضمنی کنش اعلامی، اعلام آغاز رسالت نوح(ع) و پایان مأموریت وی با قهر الهی و اعلام عدم ایمان به خدا از طرف نسل های غیر صالح است. و از معانی غیر مستقیم کنش های ترغیبی، درخواست هلاکت و نابودی برای کافران است.
ظهور و افول دوناتیست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 184
حوزههای تخصصی:
وضعیت مسیحیان شمال آفریقا از جهات دینی، اجتماعی و اقتصادی با سایر نواحی روم باستان تفاوت داشت. مسیحیان آفریقا از نظر دینی خودشان را خالص تر و مومن تر از دیگران می دانستند و از جهت اقتصادی نسبت به رومیان فقیرتر بودند. از سده دوم میلادی که مسیحیت وارد شمال آفریقا شد، شهرهای کارتاژ و نومدیا به طور عمده به شهرهای مهم مسیحی نشین تبدیل شدند. تا سده چهارم میلادی مسیحیان در آن نواحی در کنار هم تقریباً زندگی مسالمت آمیزی داشتند تا اینکه در آن سده شکنجه بزرگ شروع شد. در طول شکنجه برخی از مسیحیان دچار لغزش شدند و به منظور رهایی از خطر اعدام، متون مقدس را تحویل مقامات دادند اما برخی دیگر مقاومت کرده و در این راه شهید شدند. سرانجام در زمان کنستانتین شکنجه پایان یافت و مسیحیان در سرتاسر قلمرو روم از آزادی دینی برخوردار شدند. در این میان، گروهی از مسیحیان شمال آفریقا که بعداً به دوناتیست ها معروف شدند اعلام کردند کسانی که در طول شکنجه دچار لغزش شده اند، تعمیدشان باطل است و اکنون باید دوباره تعمید یابند. همین دیدگاه باعث بروز اختلاف عمیقی بین دوناتیست ها و کاتولیک ها شد و به تدریج اختلاف دینی به خصومت و خشونت های فراوانی دامن زد، طوری که آفریقا به عرصه کشمکش بین دوناتیست ها و کاتولیک ها تبدیل شد. ما در ادامه سعی خواهیم کرد با نگاه تاریخی-الهیاتی فرایند ظهور و افول این فرقه را در جهان مسیحیت بیان کنیم.
أساس الحکم والحکومة والحوکمة من منظور نظرية الأصل الواحد (في ضوء الآيات القرآنية)
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ ربیع ۲۰۲۴ العدد ۱
9 - 41
حوزههای تخصصی:
یفرض الوصول إلی الأهداف السامیه للثوره الإسلامیه من منطلق الخطوه الثانیه لهذه الثوره، علینا بلوره تعریف دقیق وواضح الملامح لنظریه الحکومه الإسلامیه القائمه علی أساس مفهوم الحکم فی القرآن الکریم. فقد شهدت السنوات الماضیه تألیف بحوث ودراسات موسّعه لمفهوم الحکم والحکومه فی الإسلام. لکن ما لم یحظ باهتمام کاف فی هذا المجال هو بلوره معنی «الحکم» من ناحیه المعنی والمضمون. هذا الأمر خلق نوعاً من الإختلاف فی الرأی لدی أوساط الباحثین ولم یتفق الباحثون علی صیاغه واحده من مفهوم الحکم، والحکومه، والحوکمه؛ ولم تأت تحلیلاتهم وقراءاتهم من هذه المفاهیم متلائمه مع المفهوم الذی یقصده القرآن الکریم. فلکی نقدّم تعریفاً شاملا من مفاهیم محوریه مثل الحکم، والحکومه، والحوکمه من منظور القرآن الکریم، یجب فی الخطوه الأولی فهم مقصود القرآن من مفهوم الحکم ومشتقاته وما تتضمّنه هذه المصطلحات فی سیاقات النص القرآنی. السؤال المحوری الذی تدور حوله دراستنا هذه یتعلّق بمعنی الحکم. فما المقصود القرآنی من مفهوم کلمه «الحکم» و«الحکومه» بناء علی نظریه الأصل الواحد؟ وللرد علی هذا السؤال، اعتمدت الدراسه علی نظریه الأصل الواحد للعلامه المصطفوی التی بلورها فی مجال علم اللغات واستخدمها فی النص القرآنی. فقد تقول هذه النظریه أنّ الأصل الدلالی لمفرده الحکومه هی «البناء الداخلی الرصین، والمتناسق، والمرصوص الذی لا یتخلله ظلم أو خلل أو إفراط أو تفریط». وهذه الدلاله توحی أنّ المفهوم الذی قصده قائد الثوره الإسلامیه (مدّ ظله العالی) من کلمه الحکومه ینطبق تماماً علی المدلول القرآنی من هذه المفرده. کما اعتمدت الدراسه لجمع المعطیات علی المنهج الإسنادی وحلّلت المعطیات والبیانات بناء علی نظریه الأصل الواحد التی ترکن إلی مدالیل المصطلحات والمفاهیمها. وکما سبق القول، بلور هذه النظریه العلامه المصطفوی واستخدمها فی المجال القرآنی وطبّقها علی النص المنزّل.
مقایس آرای ملاصدرا و پلانتینگا در حل مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
در سنت فلسفه اسلامی، ملاصدرا به عنوان یکی از حکیمان متأله و در ساحت تفکر فلسفه غربی، پلانتینگا به عنوان فیلسوف خداباور، هریک با مبانی و راه حل های خاصی درباره مسئله شر تحقیق کرده اند. اصلی ترین مبنای ملاصدرا، اصالت وجود است و راه حل های او از الگوی عدمی بودن شر و مجعول بالعرض بودن آن تبعیت می کند. پلانتینگا نیز با استفاده از توصیف جهان های ممکن و نسبت میان اختیار انسان و قدرت مطلق خداوند، درصدد اثبات عدم تناقض مسئله منطقی شر با وجود خدا است. این دو متفکر در اصلِ اعتقاد به خدا، عالِم، قادر و خیرخواه بودن خدا، مشابهت، اما در نوع مواجهه، ذاتی بودن گناه، دفاع از نظریه عدل الهی و غلبه نگاه منطقی، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. هدف از این مقاله، صرف تبیین و مقایسه مبانی فکری و راه حل های ملاصدرا و پلانتینگا در مسئله شر نبوده است؛ بلکه نقد مبانی و راه حل های این دو متفکر و درنتیجه، ارائه راهکاری تطبیقی برای حل مسئله شر است. روش تحقیق در این پژوهش، از این نظر که به موضوعی اندیشه ای و معرفتی می پردازد و به روش استدلال و تحلیل عقلانی مبادرت می ورزد، بنیادین و نظری است و از این نظر که آرای دو متفکر را مقایسه می کند و تطبیق می دهد، مقایسه ای و تطبیقی است.
واکاوی تحلیلی تأثیر قواعد منطقی در گزاره های اصولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
239 - 269
حوزههای تخصصی:
تأثیر بسزای مسائل و قواعد منطقی در گزاره های اصولی و عملیات استنباط احکام شرعی پوشیده نیست تا آنجا که مباحث منطقی از مبادی علم اصول و از مبادی اجتهاد شمرده شده است.بسیاری از اصولیان با تصریح خود و یا با بهره گیری عملی از قواعد منطقی در استدلال های خود، عملاً به تأثیر استفاده از دانش منطق در استنباط احکام تن داده و در مقابل، عده ای نیز منکر کاربرد این علم در مسیر استنباط احکام بوده و برخی آن را از مصادیق خلط حقیقت و اعتبار دانسته اند.در این نوشتار به هدف تقویت جایگاه عقل در اجتهاد، ابتدا رابطه علم منطق با اصول فقه را تبیین نموده و با رویکرد توصیفی تحلیلی به پیشینه تاریخی تداخل مسائل علم منطق با علم اصول فقه پرداخته و پس از بیان مبادی منطقی علم اصول، دیدگاه اصولیان را در خصوص جایگاه دانش منطق به عنوان یکی از مبادی اجتهاد مورد واکاوی قرار داده ایم و ضمن پاسخ گویی به شبهات، با اشاره به نمونه هایی از کاربرد مباحث و قواعد منطقی در گزاره های اصولی و عملیات استنباط احکام فقهی، توقف اجتهاد بر فراگیری اکثر قواعد و مصطلحات علم منطق را اثبات نموده ایم.
حوزه های مبدأ در استعاره های مفهومی ایمان و کفر در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
139 - 164
حوزههای تخصصی:
بر مبنای یافته های اخیر علوم شناختی، ذهن انسان با بهره گیری از تجربه های حسی روزمره به بازنمایی مفاهیم انتزاعی بر پایه مفاهیم عینی می پردازد. از دیدگاه زبان شناسی شناختی، استعاره یک فرآیند ذهنی-زبانی است. در قرآن کریم نیز شواهد فراوانی از این نحوه مفهوم سازی مشاهده می شود. نظر به بسامد واژگان ایمان و کفر در قرآن و روایات متعددی که از معصومان(علیه السلام) درباره ایمان و کفر نقل شده است، نشان می دهد که ایمان و کفر از همان اوایل اسلام دغدغه مسلمانان بوده تا بدانجا که این مفاهیم را به یکی از مهم ترین مؤلفه های اعتقادی مبدّل کرده است. دوگانگی ایمان و کفر از زوایای با اهمیت در مفهوم سازی های استعاری قرآن است. این استعاره ها در بستر گسترده ای از انگاره های فرهنگی شکل گرفته اند و متأثر از تجربه های رایج دوران نزول قرآن هستند. پژوهش حاضر در صدد است به این سؤال پاسخ دهد که حوزه های مبدأ در مفهوم سازی ایمان و کفر در قرآن کدامند؟ به منظور گردآوری داده ها، از فرایند تشخیص استعاره که توسط گروه پراگِل جاز مطرح گردیده، استفاده شده است. مفاهیمی نظیر «نور و تاریکی»، «پاکی و آلودگی»، «تجارت»، «رنگ ها»، «عناصر طبیعت»، «مرگ و زندگی»، «برده و آزاده» و «اعضای بدن» از جمله حوزه های مبدأی هستند که قرآن برای مفهوم سازی ایمان و کفر از آن ها بهره گرفته است. این بررسی، درجه بالایی از نظام مندی در استعاره های زبانی ایمان و کفر را نشان می دهد. نه تنها می توان انگیزه بسیاری از عبارات قرآن را با مفهوم سازی استعاری توضیح داد، بلکه این استعاره ها به خوبی در ساختار کل نگر، یک مدل شناختی یا فرهنگی با دوگانگی ایمان و کفر را ارائه می دهند. به نظر می رسد تجربه بی واسطه و آشنایی کامل انسان با حوزه های «اعضای بدن» و «سلامتی و بیماری» سبب شده تا این حوزه ها بسامد بیشتری در مفهوم سازی ایمان و کفر داشته باشند.
درنگی در دلالت روایات «کلب الصید» با تکیه بر دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
29 - 57
حوزههای تخصصی:
از مباحثی که از دیرباز در کتب فقها موردبحث بوده، بیع کلاب است؛ ازآن رو که عمده دلیل این مسئله، روایات است و ظاهر آن ها جواز بیع کلب «صید» است مشهور فقهای متقدّم، بیع کلاب نافع دیگر را جایز ندانسته اند، برخی هم مانند شیخ مفید جواز را اختصاص به صید سلوقی داده اند، در مقابل مشهور متأخران با دقت در روایات و جمع بندی امارات، به این نتیجه رسیده اند که «صید» در روایات، عنوان مُشیر برای تمام کلابی است که دارای منفعت محلله مقصوده باشند. یکی از ابتکارات فقهی امام خمینی در همین باب است که با دقت نظر در روایات باب به این نتیجه رسیده است که تمامی کلابی که منفعت محلله داشته باشند داخل در عنوان «صید» شده و عنوان اساسی صحت بیع، ملکه صید است. پژوهش حاضر پس از بررسی دیدگاه فقها به تفصیل دیدگاه امام خمینی را بررسی کرده و درنهایت با دلایلی که ارائه داده یکی دیگر از احتمالات ایشان را تقویت کرده و به این نتیجه رسیده که عنوان محوری روایات، «معلّم» بودن است و فروش هر کلبی که در جهات محلله مقصوده آموزش ببیند جایز است و «صید» هم یکی از این مصادیق است.
مقایسه برداشت های ملاصدرا در حرکت جوهری نفس با آرای علامه طباطبایی و طبرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
69 - 88
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در نظریه حرکت جوهری نفس از آیات قرآنی متعدد استفاده می کند؛ امّا فلسفه وی همواره با این انتقاد روبرو بوده است که آیا استفاده وی از آیات قرآنی به خاطر تأیید فلسفه خویش است یا خیر؟ ما در این واکاوی بعد از مقایسه آرای دو مفسر قرآن - علامه طباطبایی و طبرسی - با برداشت های قرانی ملاصدرا به این نتیجه رسیده ایم: برداشت های ملاصدرا از آیات قرآن در کتاب مفاتیح الغیب برای مبحث حرکت جوهری نفس غالباً با برداشت های علامه طباطبایی در المیزان و طبرسی در مجمع البیان جز در موارد اندک همسو نیست و البته باید به این نکته اذعان کرد ملاصدرا در این بحث از ذهن فعال و مستدل و فلسفی خویش در توجه به آیات نمی تواند فارغ شود و برخی برداشت های قرانی ملاصدر از آیات با عدول از جنبه تفسیری همراه است که علامه طباطبایی و طبرسی در دو تفسیر المیزان و مجمع البیان دارند و نتیجه گیری که در معنای آیات در این دو تفسیر موجود است؛ معنای حرکت عموماً حاکم نیست، برخلاف آنچه که شاهد ملاصدرا درحرکت جوهری نفس است و اگر معنایی بر حرکت در المیزان و مجمع البیان از آیات قابل استنباط باشد بر حرکت جوهری نفس به سختی قابل انطباق است و به نظر می رسد در این آیات تفکر فلسفی و یا عرفانی ملاصدرا بر برداشت های قرآنی ایشان سایه افکنده است و در این رابطه بی تأثیر از تفکر فلسفی و عرفانی خویش نبوده است و با نگاه عرفانی یا فلسفی به تأویل آیه ای نزدیک می شود و در این برداشت از استنادات روایی مدد نمی گیرد. لذا در آن هنگام کلام ایشان تفاوت و فاصله اش را با دیگر تفاسیر نشان می دهد.