فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
11 - 34
حوزههای تخصصی:
هستی، چیستی و ویژگی های نفس انسان از مهم ترین اموری است که ذهن فلاسفه را از دیرباز به خود مشغول کرده است و نتیجه تأملات آنان منجر به طرح مبحث مهمی به نام نفس شناسی یا علم النفس فلسفی شده است. در این میان، فارابی جزو نخستین فلاسفه اسلامی است که نوآورانه به مسئله نفس انسان و قوای آن پرداخته است. او در نفس شناسی خویش به مباحث مهمی از جمله: تعریف، اقسام، هویت و بقای نفس، بدن مندی نفس، رابطه و تمایز نفس و بدن، اثبات وجود، بساطت و تجرد نفس، کیفیت تکوّن نفس، نقش محوری نفس در معرفت، تعریف قوای نفس و نسبت آنها با نفس و با یکدیگر، اقسام قوای نفس و کیفیت تکون آنها، رابطه قوای نفس با فضیلت و سعادت و... پرداخته است. نکته مهم از جهت معرفت شناختی این است که وی نفس را فاعل شناسا و محور معرفت دانسته است و قوای نفس و آلات آن را صرفاً به مثابه مُعدات کسب معرفت لحاظ کرده است. نوشتار حاضر درصدد است تا با روش کتابخانه ای و به نحو توصیفی- تحلیلی، نظریات فارابی را در این عرصه مهم و مبنایی بازخوانی کند، اهم ابداعات او نسبت به آرای ارسطو را در این عرصه برشمرد و برخی دیدگاه ها در این عرصه را مورد سنجش و بررسی قرار دهد.
تکملة اللّطائف و نزهة الظّرائف (متنی فارسی از سده 5 ق) تألیف ابومحمّد عبدالعزیز بن عثمان الحبری
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۹)
467 - 495
حوزههای تخصصی:
تکمله اللّطائف و نزهه االظّرائف تألیف ابومحمّد عبدالعزیز بن عثمان الحبری، از متون فارسی ناشناخته در سده 5ق است که احمد بن محمّد بن منصور ارفنجنی (زنده در 475ق) در کتاب قصص الانبیاء خود از این اثر و مؤلّف آن نام برده و استفاده بسیار از آن کرده است. چنان که ارفنجنی اشاره کرده، حبری در اثر خود، جز قصص انبیا، فائده های دیگر نیز جمع کرده و آنها را در قالب حکایت، لطیفه، نکته و ... بیان نموده است. دستنویس منتخبی از تکمله اللّطائف و نزهه الظّرائف به یشماره 3/ 1697 در کتابخانه اسعد افندی نگاهداری می شود که در این گفتار به معرّفی آن پرداخته شده است.
عشقت بنهم به جای مذهب در پیش: معرفی و بررسی کتاب «با عین القضات و آیین فرافرقه ای»
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰۸)
523 - 529
حوزههای تخصصی:
«با عین القضات و آیین فرافرقه ای» تازه ترین اثری است که درباره عین القضات همدانی و دیدگاه های او منتشر شده است. نویسنده در قالب سه گفتار، به یکی از اندیشه های بدیع عین القضات درباره مذاهب و فلسفه آنها پرداخته و با بررسی «تمهیدات» و «نامه ها»، نظرات عین القضات را در این باره تبیین کرده است. در این اثر صرفاً به بیان اندیشه های قاضی درباره فلسفه مذاهب و منشأ آنها بسنده نشده، بلکه در گفتار دوم به همدلان آیین فرافرقه ای و عارفانی که همچون عین القضات، دیدگاه های مشابهی درباره مذهب داشته اند، پرداخته شده است. این کتاب که از معدود آثاری است که به بررسی یکی از اندیشه های بدیع عین القضات پرداخته، در این جستار به اختصار معرفی، نقد و بررسی شده است.
درگذشتگان
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰۸)
549 - 559
حوزههای تخصصی:
نامه ای از محقق طوسی و بحثی لغوی درباره یک عبارت
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۹)
313 - 322
حوزههای تخصصی:
در برخی منابع تاریخی از نامه ای کوتاه یاد شده که خواجه نصیر آن را به فرمان هلاکوخان نوشته است. در این یادداشت اولاً به روایات تاریخی موجود درباره صدور نامه و متن آن اشاره شده و در ادامه، بحثی درباره یکی از عبارات آن به میان آمده است.
تحلیل تاریخی نسبت دانش اجتماعی و تحولات تبلیغ در حوزه علمیه قم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
123 - 142
حوزههای تخصصی:
در جامعه اسلامی، تبلیغ دین از وظایف اصلی نهاد دینی است و حوزه علمیه به عنوان یک نهاد علمی دینی از بدو تأسیس بر اهمیت تبلیغ تأکید ورزیده است. از سویی، امر تبلیغ متأثر از خواست ها و نیازهای اجتماعی مردم است و با توجه به حاکمان به عنوان عوامل بیرونی و ساختار حوزه به عنوان عوامل درونی تحول می یابد، که این امر نیازمند بررسی تاریخی است. حوزه علمیه قم از بدو تأسیس تا کنون دو دوره پیش و پس از انقلاب را تجربه کرده است. دردوره پیشاانقلاب عوامل بیرونی ای همچون رویکردهای پهلوی که سبب مدرن شدن زندگی اجتماعی مردم شد و ازاین رو نیازهای جدید مردم درخواست های جدیدی را به سمت حوزه علمیه در دوران حاج شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی روانه کرد، سبب احساس نیاز به تحول در بخش های مختلف حوزه علمیه، از جمله تبلیغ، شد. پس از انقلاب نیز با توجه به تحول ساختار حکومت و توجه به نیازهای اجتماعی مردم در نسبت با دین (عامل بیرونی) ازیک سو و به تبع آن، تحول در ساختار حوزه (عامل دورنی) ازسوی دیگر، امر تبلیغ دین دچار تحول شگرفی شد، که از نتایج آن تأسیس نهادهای تبلیغی، به روزرسانی و تلاش برای کارآمدی امر تبلیغ و پاسخ گویی به نیازهای مردم بوده است. افزودنی است که شناخت شرایط سیاسی اجتماعی جامعه به منظور تحول در بخش های حوزه توسط دانش اجتماعی که با شناخت شرایط اجتماعی، فعالیت های تحول گرایانه صورت پذیرفت. در این پژوهش با استفاده از روش بررسی اسناد تاریخی مربوط به پیش و پس از انقلاب و به کارگیری روش تحلیل متحوای کیفی برای بررسی محتوای شرح وظایف نهادهای تبلیغی، به تحلیل نسبت یادشده پرداخته ایم.
عملکرد حوزه علمیه قم در حیطه اخلاق اجتماعی در یکصد سال اخیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از زمان تأسیس حوزه علمیه قم که قریب یکصد سال می گذرد، این حوزه نقش تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی داشته است. این تحولات از منظر اخلاقی قابل بررسی و واکاوی است. مقاله حاضر با گونه شناسی این تأثیرات بر اساس شاخص هایی همچون جغرافیای تأثیر، قلمرو تأثیر، نوع مخاطب متأثر از حوزه، نوع برونداد تأثیر و نیز زمان و تاریخ این تأثیرگذاری به ابعاد گوناگون تأثیرات اخلاقی حوزه می پردازد. این گونه شناسی نشان می دهد که در یکصد سال تأسیس حوزه علمیه قم- چه قبل از انقلاب اسلامی ایران وچه بعد از آن - این حوزه توانسته است با تأثیرات اخلاقی خود در برخی مقاطع تاریخی، تحولات قابل توجهی را ارائه کند. مبارزات سیاسی- اجتماعی، خدمات عمومی و عام المنفعه، تواصی و خیرخواهی اجتماعی و مشارکت های همدلانه، و پس از انقلاب اسلامی در مقاطعی مثل جنگ، محرومیت زدایی و سازندگی کشور همواره حوزه ها الهام بخش اخلاقی اجتماع بوده اند. این تأثیر فراتر از کشور ایران در کشورهای دیگر نیز قابل رصد است.
بررسی جایگاه اخلاق هم زیستی مسالمت آمیز در کتاب های درسی تاریخ در رشته علوم انسانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۷)
166 - 196
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت مؤلفه های اخلاق همزیستی مسالمت آمیز در کتاب های درسی تاریخ علوم انسانی با بهره گیری از اندیشه اسلامی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است. واحد تحلیل؛ متن و تصویر می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کتاب های درسی تاریخ علوم انسانی در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که، کل جامعه آماری به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بوده که روایی آن بوسیله متخصصان تعیین شده و برای تعیین پایایی از روش ویلیام اسکات استفاده شده است. داده های حاصل با استفاده از شاخص های توصیفی در فرایند تحلیلی «آنتروپی شانون» مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب های تاریخ علوم انسانی، 92 مرتبه به مؤلفه های اخلاق همزیستی مسالمت آمیز اشاره شده است. در این کتاب ها مؤلفه های «نفی خشونت» با ضریب اهمیت 126/0 و «اصل صلح جویی» با ضریب اهمیت 124/0، دارای بیشترین ضریب اهمیت و مؤلفه های «تألیف قلوب و گسترش حوزه نفوذ اجتماعی» با ضریب اهمیت 0.066 و «تعاون در مسائل بین المللی» با ضریب اهمیت 044/0 دارای کمترین ضریب اهمیت بوده است.
کاربست الگوی نوآوری اجتماعی در اقتصاد مقاومتی
منبع:
پژوهش های نوین در حکمرانی اسلامی دوره اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
187 - 211
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای اصلی دولت مدرن «طرح توسعه» است. دولت ها می کوشند برای حفظ قدرت ملی و رفاه مردمان شان طرح توسعه را دنبال کنند که می تواند توسعه درون زا، برون زا یا ترکیبی باشد. در شرایطی خاص (مانند تحریم) دولت ها مجبورند توسعه درون زا را دنبال کنند. یکی از تجربه های توسعه درون زا طرح الگوی اقتصاد مقاومتی در ایران بوده است. در همین راستا، پرسش اصلی این مقاله معطوف این مسئله شده است که چگونه می توان الگوی نوآوری اجتماعی را برای تحقق اقتصاد مقاومتی به کار گرفت. فرضیه پژوهش این بوده که اقتصاد مقاومتی یکی از الگوهای توسعه درون زاست و از آنجا که نوآوری اجتماعی نیز بر ظرفیت های جامعه هدف متمرکز است، به کارگیری این الگو می تواند به تحقق بخشی از اهداف اقتصاد مقاومتی یاری برساند. یافته های تحقیق نشان داده است که نخست، اقتصاد مقاومتی در راستای توسعه درون زا قابل تئوریزه کردن است. دوم اینکه با توجه به ظرفیت های جامعه شناختی ایران، کاربست الگویی تلفیقی از نوآوری اجتماعی و سیاست گذاری عمومی می تواند موجب توسعه درون زا بر مبنای اقتصاد مقاومتی شود و در نهایت این رهیافت با ظرفیت های اکوسیستم اقتصادی اجتماعی ایران هم خوانی بالایی دارد. مقاله در نتیجه گیری به توصیه سیاستی رسیده و آن را برای سیاست گذاران تشریح کرده است. رویکرد مقاله توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی بوده است.
زیبایی شناسی سوگ توحیدی
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
85 - 96
حوزههای تخصصی:
سوگ، احساسی ترین واکنشی است که انسان در وقایع مرگ بار یا غمناک از خود نشان می دهد. سوگ در ادیان توحیدی برخلاف منشأ احساسی، دارای اهداف معقول در مسیر الهی است. زیبایی شناسی، در واقعه سوگ توحیدی تحلیلی هنرمندانه ارائه می دهد که قدمت آن به بیان مصیبت امام حسین در شروع تاریخ بشری برای حضرت آدم می رسد. سوگ توحیدی در سیره پیامبران به عنوان یکی از ابزارهای تبلیغی در رسالت الهی اهمیت یافته است اما در ادیان غیر توحیدی سوگ به بستر اساطیر افتاده و جایگاه غنی خود را از دست داده است.
نکته هایی از معارف حسینی
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
133 - 134
حوزههای تخصصی:
مقاربة لسانیة لآلیات الترابط النصيّ فی الدعاء السابع من الصحیفة السجادیة علی ضوء منهجیة رقیة حسن ومایکل هالیداي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله التماسک النصیّ تُعدّ قضیه محوریه فی الدراسات اللسانیه لاسیما الدراسات المهتمه بظاهره الترابط النصی فی الأعمال الأدبیه ذلک لأنها تعد من المقدمات الجوهریه فی بناء أیّ نصّ وصیاغته. وظاهره التماسک النصی یدور مفهومها حول الارتباط بین أجزاء النص لیجعله منسجما ومتماسکا. وأشهر الأدوات التی تُوظَّف فی مثل هذه الدراسات للکشف عن الانسجام داخل النص هی: الإحاله بأنواعها والاستبدال والحذف والتضام والتکرار والربط أو الوصل وغیر ذلک، وهذا یعنی أن التماسک النصی خاصیه ضروریه فی کل نص أدبی یؤدی توظیفه إلی تحویل النص إلی سبیکه واحده متلاحمه الأجزاء. ترید هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی واعتمادا علی المنهجیه اللسانیه لرقیه حسن ومایکل هالیدای تسلیط الضوء علی عناصر الاتساق فی الدعاء السابع من أدعیه الصحیفه السجادیه لتدرس العلاقات المتشابکه والمترابطه فیه مع تحلیل الإحصائیات وبیان دورها ومساهمتها فی تحقیق التماسک. ومن النتائج التی توصلت إلیها الدراسه التی بین أیدینا هی أن عناصر الاتساق فی هذا الدعاء قد ساهمت بشکل ملحوظ فی ترابط أجزاءه وإیصال السابق بما یلیه من أجزاء النص لیظهر کأنه کله جمله واحده تفید غرضا واحدا ولو لا هذا الاتساق لتباعدت أجزاءه ولکانت مشتته متفرقه؛ بالإضافه إلی هذا فإن هذه الأدوات ساهمت تاره فی الإیجاز المرغوب فیه کما فی نماذج الحذف المذکوره وکذلک أدی التضام إلی تلوین الخطاب بألوان مختلفه من البیان لیطرد السأم عن السامع والمتلقی ویجعله یتفاعل مع النصّ نفسیا.تشعبت الدراسات اللسانیه حدیثا مما أدی إلی تطور المقاربات الدراسیه للنص الأدبی بشکل ملفت وواضح، بعد ما کان الترکیز علی الجمله باعتبارها وحده لسانیه قابله للتحلیل زمنا طویلا. علما أن لسانیات النص تسعی فی طریق معالجه النصوص وکشف تماسکها عبر البحث فی کیفیه ترابط النص والأجزاء المکونه له وکذلک عبر إبراز العناصر اللغویه التی تساهم فی جعل النص وحده واحده قائمه بذاتها متمیزه عن غیرها. فی هذا البحث نتطرق إلی الدعاء السابع من أدعیه الصحیفه السجادیه لندرس خلال ذلک عناصر الانسجام والترابط النصی المتمثله بالإحاله والاستبدال والحذف و....کذلک العلاقات الدلالیه کالتفضیل بعد الإجمال والسبب والمسبب والاتساق الصوتی وقد ظهر أن کل عنصر من هذه العناصر کان قد لعب دورا هاما فی جمال هذا الدعاء وتماسکه والسبیل إلی ذلک أن الباحث فی کل فقره یأتی بتمهید ثم بجداول إحصائیه لکل عنصر. وعلی أساس هذه العناصر یناقش أثر هذه العناصر فی إیجاد الإبداع الأدبی محاولا إزاحه الستار من أمام أعین المتلقی کی یفطن بشکل أجلی لموضع الجمال فی هذا الدعاء کما تجلّی من خلال المقاربه اللسانیه أنّ العناصر اللسانیه أدت وظیفه کبیره فی ترابط أجزاء هذا الدعاء ببعض بحیث إن النص تحول رغم تعدد الجمل الوارده فیه إلی لحمه واحده وأن هذه العناصر هی التی جلبت الجمال لنص الدعاء لدرجه أننا لو افتقدناها فیه لأصبح مشتته ومجزأ لا یؤدی غرضه ولم یحصل الإبداع المتوفر فیه حالیا. الدراسه التی بین أیدینا تحاول معالجه الترابط النصی بأشکاله التالیه أولا الاتساق النحوی وهو ترابط العبارات والجمل مع بعض عبر وسائط لغویه کالإحاله والاستبدال والحذف والربط. ثانیا الاتساق المعجمی ویشمل هذا النوع من الاتساق: التضام والتکرار وثالثا العلاقات الدلالیه وهذا القسم یضم کلا من التفصیل بعد الإجمال و موضع الخطاب والسببیه والعموم.تم توظیف کل من آلیه الإحاله والاستبدال والحذف والوصل والاتساق المعجمی فی نص هذا الدعاء من أجل ربط أجزاءه، وفی هذا الصدد ساهمت الإحاله بأنواعها المقامیه والنصیه باتساق فقرات الدعاء وذلک من خلال ترابط النص وإیصال السابق بما یلیه من الکلام. أسفرت عناصر الترابط النصی لا سیما عنصر "موضع الخطاب" بشکل واضح عن تسلسل الأفکار وجعلها تترتب ترتیب المقدمات لحصول النتائج. کان للتکرار لا سیما التکرار المعنوی أثر بلیغ فی تأکید بعض الأغراض مع تحاشی الألفاظ المکرره التی قد تجلب الممل والسأم لدی المتلقی. ساعد التضام بالإضافه إلی اتساق النص فی تلوین الخطاب بألوان مطرزه متعدده تبعث فیه النشاط والحیویه داخل نص الدعاء وتطرد الروتین والإیقاع المکرر. کما أن دراسه الاستبدال فی هذا الدعاء تُظهر أن هذا الأسلوب ساعد المتلقی فی استیعاب النص أکثر وحال دون حیرته فی ربط بعض العناصر ببعض. تمکن الحذف فی هذا الدعاء من الإیجاز وترک فجوه تحتّ المتلقی علی البحث فی النص باستمراریه لسدّ الفراغ واکتشاف ما نقص منه وبذلک فتح المجال للقارئ لیکون أحد الأطراف المشارکه فی إیجاد النص وفهمه. استُخدِمَت العلاقات الدلالیه کالتفصیل بعد الإجمال فی ترابط النص من خلال ذکر الفکره موجزه تحثّ السامع علی مواصله الاستماع لیأتی بعد ذلک بالتفصیل کالدلیل علی ما ذکر من کلام فی البدایه مع التأکید لأن الکلام فی مثل هذا الأسلوب یذکر الشیء الواحد مرتین مره فی داخل الإجمال وأخری فی بطن التفصیل.یشکل الاستبدال ملمحا ذا أهمیه من ملامح هذه الدعاء إذ یلجأ إلیه الإمام علیه السلام فی أکثر من موضع لربط أجزاء الکلام ببعضه. وقد ساهم هذا الأسلوب بشکل جلی فی تماسک النص عبر عده وسائل: أولا الإیجاز والاقتصاد فی کمیه الألفاظ، حیث نجد أن المتکلم بدل أن یعید مجموعه من الألفاظ یلخصها بتعبیر مقتصر یغنی عن إعادتها کما لاحظنا هذا فی النموذج الأول إذ إن قوله (فیما شکوت) أغنی عن مجموعه من الألفاظ لا یقتضی المقام إلا إیجازها وهذه الألفاظ هی کما جاء فی الرسم البیانی (وقد نزل بی یا رب ما قد تکأذنی ثقله وألم بی ما قد بهظنی حمله....) وکذلک فی النموذج الثانی جاء الاستبدال الاسمی لیحلّ محل مجموعه من التعابیر ومثل هذا الأسلوب یسهل علی القاصّ والناصّ عملیه الربط وطرح الألفاظ حسب المقام وما تتطلبه الحاجه. ثانیا یوجد فی الاستبدال نوع التوکید لأن فی هذه عملیه یوجد عنصران هما: البدل والمبدل منه، والبدل یذکر مرتین مره فی داخل المبدل منه وتاره أخری فی الاستبدال کما شاهدنا هذا الأمر فی الجداول المذکوره آنفا. ثالثا أن الاستبدال فی هذا الدعاء ساهم فی استمراریه المعنی من خلال إیصال المعنی السابق باللاحق دون تکرار الوحده اللغویه. ومن أنواع الاستبدال الذی یساهم فی اختزال الکلام وربطه ببعض مع إفاده معنی التأکید دون التکرار استخدام اسم الاشاره کما فی قوله: (فافعل بی ذلک) حیث إنّ (ذلک) سدت مسد (ما منیتُ به) وقوله (ما وقعتُ فیه) ومثل هذا واضح دوره فی الربط وتماسک النص.
مظاهر الواقعيّة السحريّة في رواية «الولي الطاهر يعود إلي مقامة الزكي» للطاهر وطار؛ دراسة المكان، الزمان والشخصيّات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الواقعیّه السحریّه هی منهج جدید لکتابه الروایات المعاصره، حیث یتشابک الواقع والخیال بطریقه تبدو فیها کل الأحداث غیر الواقعیّه والخیالیه فی سیاق الروایه حقیقیه وطبیعیه تماماً. وقد ظهر هذا الاتجاه فی روایات بعض الکتّاب العرب ومنهم الکاتب الجزائری الشهیر، الطاهر وطار. وفی روایه «الولی الطاهر یعود إلی مقامه الزکی»، نواجه جهود الکاتب فی الاتکاء علی بناء سردی حدیث وتوظیف الحلم کحیله فنیه تعطیه الفرصه لإبراز ما کان کامناً فی باطنه. یهدف هذا البحث إلى وصف الفضاء السردی ودراسه التقنیات السردیه علی أساس الواقعیّه السحریّه، ونظراً إلى أن هذه الروایه هی الخطوه الأولى للکاتب فی توظیف هذا النوع الأدبی، یبدو من الضروری إجراء بحث من أجل تطبیق الواقعیّه السحریّه علیها. وقد اعتمدنا فی هذه الدراسه علی منهج النقد الاجتماعی بطریقه وصفیه- تحلیلیه. وتدّل النتائج علی أنّ الروائی وفّر بهذه التقنیه فضاءً للتعبیر عن واقع المجتمع الإسلامی ومشاکل المجتمع الجزائری وعبّر عن رؤیته النقدیه. وقد بنی روایته علی أساس فضاء اللاوعی، کما نشاهد تشتتاً فی الفترات الزمنیّه المختلفه، إذ جعل الروائی الماضی مسرحاً للأحداث التاریخیه التی تشکل خلفیه للانفعالات النفسیه فی الحاضر، فقد لجأ الروائی إلی التاریخ ووضع الشخصیات التاریخیه فی قوالب أسطوریه واستفاد من قضیه قتل مالک بن نویره علی ید خالد بن الولید بمنزله رمز وهدام القواعد الزمانیه والمکانیه وعرض حبکه الروایه بشکل لولبی لتنکیر التکفیر وتقبیح العنف طوال التاریخ.
مرگ چنین خواجه... : درباره ابوجعفر کربلایی و کتابفروشی اش
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ دی و بهمن ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۲۱۰)
137 - 145
حوزههای تخصصی:
ابوجعفر یکی از کتابفروشان معتبر قم بود که سال های طولانی در پاساژ قدس در خیابان ارم در نزدیکی حرم حضرت معصومه کتابفروشی کوچکی داشت و کتاب های عربی می فروخت. بسیاری از کتابخانه های تخصصی و حوزوی و دانشگاهی قم در تهیه کتاب های عربی به این کتابفروشی وابسته بودند. ابوجعفر شخصیت ویژه ای داشت و با کتابفروشان دیگر فرق می کرد. کتابفروشی ابوجعفر بیش از بیست سال در قم فعال بود و با درگذشت او در روزهای تلخ کرونا برای همیشه بسته شد. یادداشتِ نسبتاً مفصل زیر داستان آشنایی نویسنده با ابوجعفر است و در ضمن آن فصلی کوتاه از تاریخ یکی از کتابخانه های قم را روشن می کند. این یادداشت حدود چهار سال پیش در روزدرگذشت ابوجعفر نوشته شده است و اکنون با اندک تغییر و دستکاری به لطف سردبیر محترم آینه پژوهش منتشر می شود.
نظریه آواشناختی خلیل بن احمد و زبانشناسی هندی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ دی و بهمن ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۲۱۰)
231 - 237
حوزههای تخصصی:
از همان قرن نوزدهم میلادی کسانی احتمال داده اند که ترتیب کتاب العین خلیل بن احمد متأثر از آواشناسی سنسکریت است. با این همه، اشتفان ویلد این نظریه را قدری بیشتر از اجمال به در آورده است. این نوشته ترجمه چند سطر از کتاب اوست که به این موضوع اختصاص یافته است.
فتنه و راهکارهای غلبه بر آن از دیدگاه نهج البلاغه
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
163 - 194
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که از ابتدای تاریخ اسلام، توجه افراد را به خود جلب کرده است مسئله فتنه است. فتنه، حرکتی پیچیده، پنهان و خشن علیه ارزش ها و سنت های صالح جامعه اسلامی است که موجب تخریب بافت اخلاقی و شبهه آفرینی در جامعه شده و بر سیر تاریخی جامعه اثر منفی گذاشته و جامعه را به سوی ضلالت و گمراهی می کشاند. قرآن با نکوهش بسیار فتنه، آن را شدیدتر و بزرگتر از قتل (سوره بقره، آیات 191 و 217) معرفی می کند. شدت و بزرگی فتنه در قرآن، موجب طرح این پرسش می شود که فتنه چیست و در جامعه چه اثری می گذارد؟. ازآنجاکه مسئله فتنه، در زمره مسائل پیچیده به شمار می رود، بیداری و بصیرت هنگام فتنه از اهمیت به سزایی برخوردار است. یکی از بارزترین ویژگی های فتنه که انسان ها را سخت در ابهام فرو می برد این است که در فتنه، حق و باطل با یکدیگر مخلوط می شوند و درنتیجه تشخیص حق از باطل با سختی روبه رو شده و این موضوع فرونشاندن آتش فتنه را دشوار کرده و می تواند افرادی را گمراه نماید. نگاه به فتنه های گذشته و عبرت گیری از آنها راه حل خوبی برای گرفتار نشدن در دام فتنه های پیشه رو است. در این مقاله تلاش شده است از دیدگاه امیرمؤمنان علی(ع) موضوع فتنه مورد بررسی قرار گرفته و نیز از دیدگاه آن حضرت راهکارهایی جهت برون رفت از آن مطرح شود. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای ضمن بیان معنای لغوی و اصطلاحی فتنه، مصادیقی از فتنه بیان شده و به وظایف در شرایط فتنه اشاره شده است.
امکان علم پیشین انسان و گستره آن با تأکید بر آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
5 - 22
حوزههای تخصصی:
وجود آیات به ظاهر متعارض در خصوص امکان برخورداری نوع انسان از علوم در پیش از تولد، موجب پیدایش گفتمان تفسیری به ویژه با گرایش های عرفانی و فلسفی شده است. گروهی، مطلقاً منکر هر نوع علم پیشین و گروهی دیگر، مطلقاً مُثبت علم پیشین برای نوع انسان هستند. دو دیدگاه دیگر نیز هستند که نظر تفصیلی دارند. هدف این نوشتار، تبیین و تحلیل ادله دیدگاه های رقیب در این مسأله برای کشف حقیقت است. یافته ها حکایت از آن دارد که دیدگاه دوم، قابلیت تطبیق جدی با آیات، روایات، مدعیات عارفان و فلاسفه متأله دارد. این دیدگاه با تأکید بر آیاتی نظر آیه 172 سوره اعراف، مدعی است نه تنها به همه انسان ها در عالم «ألست»، علوم إفاضه و عرضه شده است، بلکه عرضه علوم به نحو «شهود المفصل مجملاً» یعنی شهود کثرت در وحدت اطلاقی حق تعالی که نهایت درجه قرب و سلوک معنوی و معرفتی انبیاء و امامان و عارفان راستین در حیات دنیوی است بوده است، پس باید سطح افاضه نخست علوم در پیش از تولد، عالی ترین سطح ممکن از شهود باشد. همچنین ادعا شده بر اساس حکمت الهی، همه این علوم با تولد انسان، دچار غفلت و فراموشی خواهند شد تا رتبه بندی انسان ها که بسته به شهود اختیاری است، معنا یابد.
ارزیابی نظریه «نجات در پرتو تمسک به عترت و صحابه»، نقدی بر دیدگاه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
83 - 108
حوزههای تخصصی:
برخی از مفسران اهل سنت سعی نموده اند ضمن داخل نمودن محبت صحابه در کنار محبت اهل بیت (ع)، با طرح ادعاهایی فقط اهل سنت را اهل نجات معرفی نمایند. فخر رازی بعد از ذکر روایاتی در فضایل اهل بیت (ع) و لزوم محبت به ایشان با استناد به حدیث «سفینه نوح» و حدیث «اصحابی کالنجوم» ادعا می کند که برای رهایی از امواج شبهات و شهوات علاوه بر سفینه مطمئن، محتاج به راهنمایی ستارگان درخشان نیز هستیم و اهل سنت چون بر سفینه اهل بیت (ع) قرارگرفته و چشم به ستارگان صحابه دوخته اند، اهل نجات و سعادت دنیوی و اخروی هستند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با تأکید بر آیاتی که درباره ویژگی های سفینه و ماجرای طوفان نوح صحبت می کند درصدد رد ادعای فخر رازی است و نتیجه می گیرد که با توجه به اوصافی که در قرآن کریم برای سفینه نوح ذکرشده و نیز نظر به عدم اعتبار سندی و دلالی روایت «اصحابی کالنجوم» تمسک واقعی به اهل بیت (ع)، موجب نجات و عدم آن، مساوی با هلاکت می باشد.
مفهوم شناسی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
29 - 66
حوزههای تخصصی:
مفهوم «نور» در کاربست های قرآنی، از معانی جامع و بنیادین برخوردار بوده و بالغ بر43 بار در سیاق های گوناگون به کار رفته است.این پژوهش به دنبال بروز و تجلی نور در وجود انسان ها به عنوان وجهی از منش مؤمنانه است. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم بود. از روش تحلیل محتوای کیفی سیه و شانون (2005) به شیوه تحلیل محتوای قراردادی استفاده شد؛ بدین منظور سه مرحله کدگذاری انجام و با استفاده از 31 کد در مرحله کدگذاری باز، 83 کد محوری در مرحله اول، 22 کد محوری در مرحله دوم، مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن ترسیم گردید. یافته های پژوهش نشان دادکه پنج عامل عقلانیت، ایمان به غیب، ارتباط با قرآن، منبع کنترل درونی، باور به خواست خدا، شکل دهنده منش مؤمنانه، پنج عامل قابل درخواست، قابل رویت، ساخت در دنیا، پیوستاری بودن، اکتسابی بودن پیش فرضهای منش مؤمنانه و دوازده مولفه ایمان، اهل قرآن، ثبات درونی، انگیزش درونی، تجارب معنوی، سلامت روان، بهزیستی روان شناختی، تعالی خواهی، ، شادکامی حیات بخش، هدف در زندگی، خود شکوفایی، شکرگذاری نشانه منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم نور در قرآن می باشد. در این راستا، منش مؤمنانه را می توان به عنوان منشی معرفی کرد که به نور و هدایت الهی متصل است و از این رو به دیگران نیز نور و هدایت را منتقل می کند.
طبقه بندی علوم؛ بنیانی برای آموزش و پژوهش نظام مند در اندیشه ابن سینا، فارابی و اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
225 - 251
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی علوم در سنت فلسفی متفکران مسلمان، صرفاً سامان دهی موضوعات علمی نیست، بلکه بازتابی از نظم عقلانی و غایت مند در فهم هستی و انسان است. در این مقاله، با تأکید بر آراء ابن سینا، فارابی و اخوان الصفا، نشان داده شده است که طبقه بندی علوم نه تنها در تعیین نسبت میان شاخه های معرفت نقش دارد، بلکه چارچوبی عقلانی برای سازمان دهی آموزش و هدایت پژوهش فراهم می آورد. فارابی با تأکید بر غایت مندی و پیوند علم و سیاست، ابن سینا با طرح مراتب ادراک و تنظیم سیر آموزش، و اخوان الصفا با تلفیق معرفت و تزکیه، هر یک الگویی جامع برای تعلیم و پژوهش ارائه می دهند. نتیجه پژوهش آن است که احیای عقلانیت طبقه بندی شده می تواند گامی در جهت رفع پراکندگی معرفتی، اولویت بندی آموزشی و بازسازی پیوند میان علم، اخلاق و تربیت باشد.