مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عین القضات همدانی
حوزه های تخصصی:
از جمله شخصیت های کم نظیری که در قرن پنجم هجری پا به عرصه وجود نهاد، احمد غزالی است. این شخصیت با آن که تاثیر فراوانی در ادب فارسی و عرفانی از خویش برجای نهاده است اما آن چنان که سزاوار و شایسته بود شناخته نشده است. از احمد غزالی آثار متعددی بر جای مانده است اما کتاب سوانح العشاق او از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا زبده افکار و مهمترین اندیشه ها و تفکرات او را باید در این کتاب سراغ گرفت. سوانح از گنجنه های با ارزش ادب فارسی محسوب می شود که در باب عشق و حالات گوناگون آن به رشته تصنیف در آمده است. نثر این کتاب در بسیاری از موارد به شعر نزدیک شده و با احساسات و تخیلات شاعرانه گره خورده است. وجد و شور ذوق و سرمستی نویسنده را کاملا می توان از سطر سطر جملات کتاب مشاهده نمود. بسیاری از حقایقی که در سوانح بیان شده حاصل تجارب چندین و چند ساله غزالی در امر سیر سلوک است. او نه تنها در مسیر عشق و عرفان صاحب نظر است بلکه در علم روانشناسی و موشکافی روان افراد نیز از تبحر استادی خاصی برخوردار است. در باب اهمیت و ارزش این کتاب همین بس که در آثار مشهور بعد از خود تاثیر بسزایی بر جای نهاده است. با آنکه محور اصلی این کتاب در باب عشق است اما بسیای از حقایق و اصطلاحات عرفانی با دیدی کاملا روشن بینانه و مبتکرانه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
عادت ستیزی در آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم عادت ستیزی یکی از مفاهیمی است که عین القضات همدانی در بسیاری از موارد شرح و بسط آرای خود از آن سود جسته است. این جستار با گردآوری، طبقه بندی و نتیجه گیری از نمونه های پراکنده ای که در بردارنده این مفهوم است، می کوشد تا معنای مجملی از «عادت» و «عادت ستیزی» در نظام فکری عین القضات ارایه کند. این نمونه ها که مستند بر دو اثر مهم او یعنی تمهیدات و سه جلد نامه هاست، عادت ستیهی این عارف عادت ستیز را در دو وجه «بینش و گفتار» و «کنش و احوال» معرفی می کند و نتیجه می گیرد که عادت ستیز راستین هر دوی این ویژگی ها، یعنی قلم زدن برای ذم عادت و قدم زدن در راه زدودن عادت را در خود نهفته دارد
مضامین مشترک عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی و عین القضات همدانی
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی و عین القضات همدانی، نام هایی نا آشنا نیستند؛ سهروردی را با حکمت اشراق می شناسیم، حکمتی که نور و روشنایی به ارمغان آورد و با امتزاج حکمت ایران باستان و حکمت اسلامی ؛طرحی نو درانداخت و آن دیگری را با کتاب شور انگیز تمهیدات و با سخنان ناب و اندیشه های زلال؛ اما آنچه مهم تر از هر چیز دیگر است و این دو انسان دلباخته را در کنار هم می نشاند، شهادت خونبار آنهاست. چرا که هر دو جان بر سر یک راه نهادند و هر دو قربانی جهل صاحبان زمانه خود شدند. هر چند عین القضات(م. 492هـ .ق، ف. 525 ) و سهروردی (م. 549، 587 ) بیش از نیم قرن از هم فاصله زمانی داشتند، اما با مطالعه آثار آنها می توان به مشترکاتی در اندیشه های عرفانی آن دو دست یافت. این پژوهش بر آن است تا ابتدا با مقدمه ای کوتاه شیخ اشراق را در دیار عرفان و تصوف شناسائی نماید* ، آن گاه شماری از مضامین مشترک عرفانی آن دو شیخ شهید را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
نقد و تحلیل نگرش هرمنوتیکی عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادب فارسی بویژه ادبیات عرفانی، نگرشهای تاویلی، جایگاه ویژه ای دارد. در این میان، عین القضات همدانی نمونه برجسته این نگرشهای تاویلی است. آشکارترین ویژگی دیدگاه ادبی عین القضات، دریافت متمایز و خاص وی در باب مبحث «تاویل» است. شاید به جرات بتوان گفت در کل آثار منثور فارسی نمی توان فردی را یافت که تا این حد و با این گستردگی به «تاویل» و بررسی جزئیات آن پرداخته باشد. عین القضات تقریبا در تمامی آثارش بر این است که به تاویل آنچه به زبان رمز بیان شده است، بپردازد و به بیان چگونگی فهم درست اهتمام دارد. وی افقهای تازه ای در تاویل بیان می کند که در نوع خود بسیار بی نظیر است.
این مقاله می کوشد به بررسی جایگاه عین القضات همدانی در جستارهای هرمنوتیکی - در عرصه های رایج هرمنوتیکی مانند فهم متن، رابطه لفظ و معنا، لذت متن، تک معنایی و چندگانگی معنایی - بپردازد و به دور از کژروی و افراط گرایی و خلط مباحث، پیوند او را با مباحث هرمنوتیکی، که در دهه های اخیر به رویکردی گسترده در فهم دانشهای بشری تبدیل شده است بیان کند و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا می توان نگرشهای سنتی نویسنده ای ژرف اندیش را که حدود هزارسال پیش می زیست در چارچوب نظریه پردازی هرمنوتیکی نوین و رویکردهای جدید نقد ادبی جای داد و تعمیم و بازسازی کرد یا نه.
بررسی و تحلیل زبان عرفانی در آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش تصوف و عرفان و ورود معانی، تجربه ها و آموزه های عرفانی به حوزه زبان منجر به شکلگیری زبانی خاص با نام زبان عرفانی شد. این زبان به دو قسم زبان عبارت و زبان اشارت تقسیم می شود. عارف در جریان سیر و سلوک خود به اندیشه ها، حقایق و تجربه هایی دست می یابد که چگونگی بیان آن در قالب الفاظ، به دلیل ماهیت این گونه معارف، به سادگی امکان پذیر نیست. اما عرفا با به کارگیری همه ظرفیت های زبان، دریافت های عرفانی خود را در قالب محدود لفظ و کلام به دیگران منتقل کرده اند. عین القضات همدانی، عارف بزرگ قرن ششم هجری، به عنوان یکی از پیشروان تصوف اسلامی در آثار ارزشمند خود، اندیشه ها و مواجید عرفانی را با تعابیر و تفسیرهای بدیعی ارائه می کند. در این پژوهش می کوشیم دیدگاه های وی را درباره زبان و نحوه بیان بررسی کرده و آثار او را از لحاظ زبانی تحلیل و تبیین کنیم. حاصل بررسی ها نشان می دهد، قاضی همدانی از همه ظرفیت های زبان- زبان اشارت و زبان عبارت- برای تبیین آراء و عقاید و بیان تجارب عرفانی خود سود جسته است.
سیمای محمد(ص) در آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد(ص) مهم ترین جزء نظام فکری عین القضات است و به جرات می توان گفت تمام مفاهیم و مصطلحات مندرج در آثار او، در سایه محمد(ص) معنا می یابند. سالک برای رسیدن به معرفت و مشاهده جلوه حُسن حق، باید مقام وی را درک کند و معانی را در آینه وجود او بیابد. این مقاله تلاشی است برای به تصویر کشیدن نمای کلیِ سیمای محمد(ص) در آثار عین القضات همدانی، با تکیه بر دو اثر مهم و مفصل او، تمهیدات و نامه ها. دستاورد نگارنده آن است که اگرچه محمد(ص) مایه کمال، رونق و اعتبار تمامی ارکان جهان بینی عین القضات است، از نظر وی، گاهی به منزله حجابی است که مشاهده بی واسطه و استحاله در وجود معشوق، با گذر کردن از آن ممکن می شود.
دفاع از ابلیس نزد برخی از اکابر صوفیان
حوزه های تخصصی:
دیدگاه صوفیه نسبت به ابلیس، یکی از بحث انگیزترین و در عین حال جذاب ترین مقولاتی است که در امهات متون آنان انعکاس یافته است. از یک طرف با آرایی کاملاً متشرّعانه مواجهیم که در ردّ شیطان و لعن او از درگاه الاهی، بیهیچ شک و شبهه ای سخن رانده اند و از دیگر سو برخی از نام داران عالم تصوّف در دفاع از ابلیس و یا حداقل اعتذار او از عدم سجود بر آدم(ع) ، با تأویلات خود نهایت سعیشان را بکار گرفته اند و حتّی او را مظهر عشق و فتوت برشمرده اند. این مقاله به مطالعة نظرات مختلف بزرگان صوفیه در خصوص ابلیس ـ با تأکید بر مبانی فکری نام دارانی چون حلّاج، احمد غزالی، عین القضات همدانی، فریدالدّین عطار نیشابوری و مولانا جلال الدّین محمّد بلخی ـ میپردازد.
دل آدمی و ویژگی های آن از دیدگاه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات، «دل» را حقیقت آدمی می داند؛ لطیفه ای علوی و ملکوتی که چندی با قالب کثیف و مُلکی همراه شده است و این همراهی، حجاب آدمی است که تا رفع نشود، شناخت دل امکان پذیر نخواهد بود. از نظر وی، «دل آدمی» سکینه الهی، و لوح محفوظی است که قرآن بر آن نازل می شود. هدف سالک، رسیدن به خداوند است و بنا بر آیه «وَ فی اَنفسکم أَفَلا تُبْصرون»(ذاریات/ 21) خداوند در دل سالک است، و راه رسیدن به او جز شناخت دل نیست. عین القضات در تقابل میان نفس و دل، نفس آدمی را بشریت و دل او را ربوبیت می داند، و بر این باور است که ربوبیت با بشریت هرگز جمع نمی شود. بنابراین لازم است که سالک، نفس اماره را از بین برده و همه «دل» شود. نفس، دوزخی است که آدمی را از عبودیت خارج می کند و دل آدمی، بهشت الهی است. اهل دل کسانی اند که دل ایشان در مقابل قلم الهی است و خداوند بر آن می نویسد. چنین کسانی آنچه را ندانند به دل خود رجوع می کنند و به آن معرفت می یابند. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی و با استفاده از آثار عین القضات، دیدگاه وی را در مورد دل، ویژگی های آن و اهلِ دل بررسی کرده است.
فنای از خود و مرگ خودخواسته در اندیشه عین القضات و یوحنا صلیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی (490-525 ه .ق) و یوحنا صلیبی (1542-1591م) دو عارف صاحب نام از دو سنت بزرگ معنوی تاریخ بشر یعنی اسلام و مسیحیت اند. مطالعه آثار این دو همانندی های چشمگیری را نشان می دهد، همچون عشق الهی، مرگ عارفانه، وحدت یا اتحاد، ضرورت تجرّد، لزوم ارشاد پیر و اقتدا به مسیح. از این میان آنچه در مقایسه عرفان یوحنا و عین القضات شایان توجه بسیار است، مسئله فنا و مرگ معنوی است. در تبیین رویکرد عین القضات و یوحنا به مسئله فنا و بقا عناصر و آموزه های نسبتاً مشترکی به چشم می خورد، از جمله لزوم پیروی از پیر که در ادبیات عرفانی یوحنا از آن به اقتدای به مسیح و در ادبیات صوفیانه عین القضات به خدمت پیر یا خدمت کفش تعبیر می شود. از این منظر می توان رابطه سالک مسیحی با مسیح را با رابطه مرید و مراد در عرفان عین القضات مقایسه کرد. این موضوع مقتضیاتی همچون فنا در خود، ضرورت تجرد و ترک اختیار و ترک تعلق و تولد ثانی دارد که در این مقاله به بررسی آنها می پردازیم.
آمیختگی ادبیات تعلیمی با ادبیات عرفانی در تمهیدات عین القضات همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی، عارف ایرانی قرن پنجم و ششم هجری است که قلم توانا و ذهن و اندیشه پویا و جوّال خود را برای نگاشتن آثار فلسفی- عرفانی به کار برده است. اگرچه بی پروایی و سبک فلسفی اش در نهایت او را به پای دار کشید اما نوشته های او به خصوص کتاب «تمهیدات» وی، سندی مستدل برای عرفان و ادبیات کهن ایران زمین شد. «تمهیدات» اگرچه از متون عرفانی به شمار می رود اما از آنجا که به بیان شرایط سلوک و آداب مرید و خصایص پیر می پردازد، مبانی تعلیمی بسیاری را بیان کرده است. صوفیه که به واقع هدف خلقت را محبت و عشق ورزی می دانند، محبت به انسان را زمینه ساز محبت خداوند به شمار می آورند؛ این گونه است که در تفکر صوفی، تعلیم هم با محبت گره می خورد و در حقیقت، آداب شناخت و خودسازی و حقیقت جویی همگی برگرفته از عشق و برای وصول به محبت است. در این مقاله جنبه های تعلیمی این اثر گرانقدر بررسی شده است.
بررسی تطبیقی کاربرد آینه در آثار عین القضات همدانی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آینه در میان آثار عارفان مسلمان نمودی فراوان داشته است. براساس مستندات تاریخی، سابقه استفاده نمادین از آینه، در تبیین مسأله توحید عرفانی، به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می رسد. این واژه درآراء و متون منظوم و منثور عرفای اسلامی، برای بیان تجلّی و ظهور حضرت حقّ و توضیح مسأله مهم وحدت وجود به کار رفته است. آینه به عنوان یک نماد عرفانی، در آثار عین القضات همدانی و مولوی نیز بسیار مورد توجّه واقع شده است. به طور کلی می توان کاربرد آینه در آثار این دو عارف را، در سه بخش وجود شناسی عرفانی، جهان شناسی عرفانی و انسان شناسی عرفانی، تحلیل و بررسی کرد. توجه عین القضات به آینه، بیشتر برای بیان ناتوانی عقل درشناخت حقّ، وابستگی اشیاء به حقّ، جایگاه انسان کامل و صفت آینگی انسان است؛ اما مولوی به نحو بسیار گسترده تری از این مفهوم، بهره برده و نحوه بیان متفاوتی نیز نسبت به عین القضات داشته است. او علاوه بر تأکید بر نقش انسان کامل و آینگی او، به مباحثی درحوزه عرفان نظری از اسماء و صفات حق، وحدت وجود و تجلی حقّ در اشیاء، به عوالم وجود نیز اشاره کرده است و از نور و رنگ نیز سخن گفته است که مرتبط با نماد آینه است.
بررسی حیله تمثّل در تمهیدات عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثل یکی از مباحثی است که ریشه در قرآن و احادیث دارد. به تبع آن دو منبع، این اصطلاح در آثار عرفانی راه یافته است. عین القضات یکی از عارفانی است که این لفظ را در تمهیدات با دو تعبیر «حیله تمثّل» و «یادگار» به کار برده، و در برخی آثار از آن به تعبیر «نمودگار» یاد کرده است. آشنایی با اندیشه های قاضی در گرو شناسایی دو دوره حیات فکری اوست، که در دوره دوم حیات به آرای ابن سینا در باب امور اخروی و اندیشه تمثّل تمایل و باور یافته است. در این مقال، با توجه به بستگی مفهومی این اصطلاح در عرفان با معنی لغوی و قرآنی آن، مفهوم این لفظ و دیگر تعابیر و ماهیت تمثّل در تفسیر و ظرف ظهور مَلک برای مریم تبیین شده است. در بخش بررسی این موضوع در کتاب تمهیدات نیز تمثل، حیله تمثل و یادگار معرفی و شرح گشته است.
قدم عالم؛ اتهام مشترک عین القضات همدانی و یوهانس اکهارتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی و یوهانس اکهارتوس از عرفای بزرگ مسلمان و مسیحی هستند که به دلیل افکار و اندیشه های خود مورد سوءظن سنت دینی غالب زمانه قرار گرفته و بدعت گذار خوانده شدند. باور به قدمت زمانی عالم یکی از اتهامات مشترک آن دو است. نحوه طرح این اتهام و نیز روش هر یک در پاسخگویی بدین اتهام موضوع مقاله حاضر است و در نظر دارد ضمن توضیح چگونگی تقریر این اتهام علیه این دو، به بررسی تطبیقی پاسخ هایی که عین القضات همدانی و اکهارتوس در برابر آن داده اند بپردازد. عین القضات را به دلیل استعمال الفاظی مانند سرچشمه و منبع وجود، معتقد به قدمت عالم و عدم علم الهی به جزئیات دانستند. اکهارتوس را نیز معتقد به خلقت عالم از همان زمان که خدا وجود داشت، و همراه با به وجود آمدن پسر ازلی او خواندند. همچنین به دلیل باور به آفرینش نامتمایز و ازلی امور متعالی و پست او را بدعت گذار نامیدند. قاضی با طرح دووجهی عقل/ اطوار ورای عقل بدین اتهام پاسخ می دهد و سخن گفتن از حدوث یا قدم عالم را متعلق به ساحت عقل می داند، حال آنکه در طور ورای عقل دنیا و مافیها اساساً در کنار حق موجودیتی ندارند که بتوان از حدوث یا قدم آنها سخن گفت و ازل و ابد با یکدیگر برابرند. اکهارتوس نیز از طرح دووجهی روز نفس/ روز خداوند همین منظور را دنبال می کند و اکنون ازلی که خداوند در آن عالم را آفرید، همین لحظه می داند.
کتابشناسی عین القضات همدانی در ایران
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۶ بهمن و اسفند ۱۳۹۴ شماره ۶ (پیاپی ۱۵۶)
107 - 121
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی از بزرگترین عرفا و متفکران ایران با آثاری عمیق و اندیشه های ناب است که محققان بسیاری، کتب، مقالات و پایان نامه های متعددی پیرامون آراء و افکار او به رشته تحریر درآورده اند. نویسندگان در نوشتار حاضر می کوشند آثار چاپ شده درباره او شامل کتب، مقالات و پایان نامه های موجود در ایران تا پایان سال 1392 را معرفی نمایند. در پایان نیز یک فهرست موضوعی الفبایی از کلیه تحقیقات سه گانه مذکور را ارائه کرده اند.
مبانی عرفانی هستی شناسی عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عینالقضات همدانی (492-525ق.) از مهم ترین پیشروان سنت فلسفه ی حکمت ایرانی و نخستین عارفی است که محور آرای عرفانی خود را بر وجودشناسی بنا نهاد. هدف از پژوهش حاضر شناخت مبانی عرفانی هستی شناختی او و ریشه های آن با روش توصیفی-تحلیلی است که نشان می دهد اگرچه در تقسیم بندی وجود، عین القضات از فلاسفه متأثر است؛ ولی «ممکن الوجود» در تقسیم بندی او جایگاه حقیقی ندارد؛ زیرا معتقد است وجود یکی است و آن را جوهر یکتا و مصدر و کل هستی مینامد که هر چه جز او عدم است؛ امّا او عدم را به دو معنی نیستی محض و پوشیدگی به کار برده که منظور از آن به ترتیب حدوث مادیّات، و قِدم انوار است، اعراضی که ذات بهواسطه آنها تجلّی مییابد. بنابراین نور در هستیشناسی او ظهورِ وجود و معادل صفات الهی است که از صفت رحمانیّت، نور محمّد، و از صفت جبّاریت، نور ابلیس به وجود میآید؛ بههمین علّت عینالقضات نور محمّد را در کنار الله، مصدر موجودات نامیده و با نور دانستن ظلمت، از ثنویان فاصله گرفته و سعی نموده است با بحث «معیّت»، صدور کثرت از وحدت و با بحث «تجلّی»، ظهور صفات از ذات را تبیین نماید. همچنین این پژوهش نشان میدهد که عینالقضات با طرح اندیشههایی نو در هستیشناسی مانند: جوهر یگانه، تجلّی واحد، عدم ملال به واسطه عدم تکرار در تجلّی و نظریه خلق مدام، در برخی مباحث مهم نظری عرفان، پیشرو بوده است.
بررسی و تحلیل تصویر در تمهیدات عین القضات همدانی
منبع:
شفای دل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
77 - 105
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی (525 م) یکی از مشهورترین عارفانی است که آثارگوناگونی از او در زمینه های عرفان، فلسفه و دین به زبان های فارسی و عربی برجای مانده است. تمهیدات، یکی از مهم ترین آثار فارسی اوست که گذشته از اهمیّتی که در عرفان دارد، از نظر نثر شاعرانه و زبان تصویری و خیال انگیز، شایان توجه است. این مقاله به بررسی شگردهای تصویرساز عین القضات در این اثر پرداخته و نمونه هایی از آن را در مقابل دید مخاطبان قرار می دهد. استعاره محوری عین القضات را در این کتاب، «تقابل» تشکیل می دهد. ضعف زبان روزمرّه و ناتوانی آن در بیان تجربیّات ناب روحی عارف، عاملی است تا کلام او سرشار از تخیّل، عاطفه، موسیقی و سایر عناصر خیال انگیز باشد. بر اساس یافته های این پژوهش، تشبیه، تمثیل، کنایه و رمز به همراه بیان نقیضی، مجاز، تلمیح از پر بسامدترین شگردهای تصویر سازی هستند که از نثر کتاب آشنایی زدایی کرده و باعث فردیّت و تشخّص این اثر از سایر نثرهای گفتمان محور صوفیّه شده است. عناصر تصویرساز تمهیدات، کارکرد ایضاحی و روشنگرانه دارند و از خاستگاه طبیعی و دینی برخوردارند. بسامد بالای واژه های دیداری اثر، بیانگر طریقت عشق و جمال پرستی عین القضات است.
«بررسی و مقایسه ی مفهوم "عادت ستیزی" در اندیشه ی عین القضات همدانی و سهراب سپهری»
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری از معدود شاعران تأثیرگذار معاصر ایران است که تمایلات عارفانه در اشعارش دیده می شود. برخی اندیشه های وی را متأثر از عرفان خاور دور و تعالیم ذن و بودا می دانند و عدّه ای بر این باورند که آراء و نظریات وی به آراء و نظریات عارفانی چون مولوی، ابوسعید و... نزدیک است. یکی از مفاهیم عرفانی مطرح شده در شعر سهراب سپهری، مفهوم «عادت ستیزی» است. «عادت ستیزی» به این معناست که عارف سعی می کند با به کارگیری شگردهایی، غبار عادت را از چهره ی حقیقت بزداید. وی می خواهد ذهن مخاطب را از قیود عادت، تقلید و تعصب آزاد سازد و با شکستن بت های ذهنی و تقدس زدایی از برخی مفاهیم موروثی، به مخاطب اجازه دهد بدون واسطه ببیند و حقایق را درک کند. این اندیشه ی عادت ستیزانه را در نوشته های عین القضات همدانی نیز می توان یافت. در این جستار به شیوه توصیفی-تحلیلی به مقایسه ی عقاید عین القضات و سپهری درباره ی عادت ستیزی پرداختیم و مشخص شد که این مفهوم در اندیشه ی آن ها یکسان مطرح شده و نظریاتشان بسیار به هم نزدیک است. بنابراین شاید بتوان گفت عرفان سپهری، ادامه ی عرفان اصیل ایرانی است و سهراب در بیان تفکرات خود، اندیشه های عارفان بزرگ ایرانی، از جمله عین القضات را پیش چشم داشته است
تفسیر عالم مثال وتمثّل در تمهیدات عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عالم مثال یا عالم برزخ یکی از عوالم موجود درهستی است که حد فاصل بین عالم ماده وعالم عقول است و از زمان افلاطون تا کنون مورد بحث، استدلال واثبات گرفته است. این عالم از یک طرف شبیه عالم ماده است ، زیرا دارای مقدار وشکل است واز طرف دیگر شبیه عالم عقول است زیرا مجرّد از ماده و فاقد جسم است. عالم مثال ظرف ومحل بروز و ظهور تمثّل است ؛ تمثّل ، تصّور کردن صورتهای مثالی بدون تغییرماهیت درآنها است و تنها درعالم مثال امکان پذیراست. تمثّل از جمله مباحث مطرح شده در قرآن وحدیث است که به تبع آن درآثارعرفانی راه یافته است. تمثّل در باور عین القضات بسیار پراهمیت است و کارکردهای متنوع ومتفاوتی دارد .تمثّل درمجموع راهی شگرف برای شناخت حق تعالی و حقایق عوالم وجود محسوب می گردد.
معرفت شناسی عین القضات همدانی در نسبت میان حکمت ، شریعت و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه میان حکمت و شریعت همواره دغدغه فیلسوفان بوده است و در عصر ما پرداختن به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا جهان امروز سخت محتاج معنویت و پایبندی به شریعت است آن هم شریعتی که برپایه عقل و استدلال بنا شده باشد. از سویی اگر حقیقت غایت شریعت است، راه های رسیدن به معرفتی که انسان را به حقیقت برساند کدام است؟ این نیز دارای ابهامات فراوان است و پیرامون آن نظرات مختلفی بیان شده است. ما در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین این مطلب هستیم که حکمت فراتر از فلسفه است و حکمت، فلسفه متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. در میان اندیشمندان مسلمان، نظرات عین القضات همدانی حکیم و عارف قرن پنجم هجری را برگزیده ایم که به عقیده عده ای، جمع بین حکمت عملی و نظری است. او از میان راههای حس، تجربه و عقل راه دیگری را به عنوان «طور وراء عقل» مطرح می کند و شناخت حقیقی و ریشه ای را تنها از طریق دستیابی به بالاترین شناخت یعنی طور وراء عقل می داند. شریعت ملاک صحت و سقم هر معرفتی است و در تبیین مبانی معرفت شناسی باید از کشف بهره برد و از حکمت به عنوان ابزار معرفتی در فهم آیات الهی و جهت درک مبانی هستی شناسی استفاده کرد.
از قوس هرمنوتیکی ریکور تا نوبت های سه گانه تأویلی در اندیشه و آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل در گفتمان تصوف ذوقی، ازجمله در آثار و اندیشه های عین القضات، اصلی بنیادین به شمار می آید. در عرفان فلسفیِ او که دارای طرحی پلّکانی و مدرج است، هر مفهوم ابتدا و انتهایی دارد. سالک از ابتدا به انتها می رسد و در انتها نیز مدارجی را می پیماید تا به نهایت انتها برسد. نوبت های سه گانه تأویلی عین القضات در پرتو مراتب سه گانه معرفتی-ادراکیِ «خواندن»، «دانستن» و «رسیدن»، علاوه بر حیثیت معرفت شناختی، بُعد هستی شناختی نیز پیدا می کند؛ سلسله مراتبی تأویلی که درنهایت منجر به تحول باطنی و گشودگی چشم و دل به ساحت و افق تازه ای می شود. در قوس هرمنوتیکی پل ریکور نیز مفسریا خواننده در مواجهه با متن مراحلی را پشت سر می گذارد که عبارت اند از: «تبیین»، «فهم»، و «به خود اختصاص دادن». «تبیین» ساختار لفظ را بررسی می کند و به نشانه شناسی واژگان توجه دارد. در مرحله «فهم»، مفسر یا خواننده درصدد کشف ژرفای معنا و حصول به نیت مؤلف ضمنی متن است. «به خود اختصاص دادن» مرحله پایانی فهم است که داده های معنایی سبب تحول مفسّر گردیده، به فهمی متفاوت تر از خویش نائل می شود. ما در این پژوهش برآنیم تا میاننوبت های سه گانهتأویلی عین القضات و قوس هرمنوتیکی ریکور تناظر برقرار کنیم و ضمن اشاره به وجوه متشابه و متفاوت این دو رویکرد تأویلی/ هرمنوتیکی، از قوس تأویلی در نظام فکری عین القضات پرده برداریم.