فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۷۹٬۶۱۹ مورد.
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
189 - 218
حوزههای تخصصی:
خودکنترلی، مدیریت بر خویشتن و منابع انسانی در سازمان است که افراد را به انجام یا ترک برخی از امور ملزم می کند. دستیابی به چنین مدیریتی از طریق مهار امیال حاصل می شود و مفهوم ضمنی آن، فرونشانی یا مهار کردن است که تأثیر بسزایی در تقویت کارآمدی و اثربخشی دارد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر خودکنترلی در منابع انسانی سازمان ها بر پایه آموزه های قرآنی، به روش داده بنیاد انجام شده است. فرایند نظریه سازی در این روش شامل کدگذاری های باز، محوری و انتخابی است که طی روند آن، کدها به مفاهیم و مفاهیم به مقوله ها تبدیل شده و در نهایت با برقراری پیوند بین مقوله ها، مدل عوامل مؤثر خودکنترلی در منابع انسانی سازمان ها مشخص شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که عوامل مؤثر بر خودکنترلی در منابع انسانی سازمان ها عبارت اند از: توحید محوری، تهذیب نفس، آخرت گرایی، خوف و رجاء، عمل گرایی، وجدان کاری، نظارت مداری، اصلاح فردی، حیا و عفت. این عوامل باعث تقویت خودکنترلی و حفظ گوهر گران بهای منابع انسانی، عدم فروختن آن به امیال هوس ها، بهره وری بیشتر سازمان ها، خلق معنویت، صداقت و حفظ کرامت انسانی در منابع انسانی سازمان ها می شوند.
توهم توجیه الحاد با خودمتناقض انگاری صفات علم، اراده و قدرت الهی در بیان مایکل مارتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداباوری و الحاد دو جریان همیشه درتقابل هستند که وجود خدا، صفات و افعال او موضوع مباحثات آنان بوده و بحث های گسترده ای درباره ادله آنها در طی تاریخ ثبت شده است. مایکل مارتین، از ملحدان عصر حاضر، صفاتی چون علم مطلق، قدرت، اراده آزاد و کمال اخلاقی خداوند را سبب تناقض و انکار وجود خدا دانسته و سعی بر اثبات الحاد داشته است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای درصدد بررسی انتقادی این گفتار و نشان دادن نقاط ضعف آن است. مارتین بعد از ارائه تعاریفی از علم مطلق، دومین تعریف را از این جهت که می تواند مقصود الهی دانان از کمال علمی را برساند، می پذیرد و اشکال اصلی او به خداباوران در همین جاست که کمال علمی خدا هم ناسازگاری درونی دارد، هم با برخی کمالات دیگر وی در تناقض است. در این نوشتار، تعاریف «عالِم مطلق» و ایراداتی که مارتین به این تعاریف مطرح می کند، بررسی خواهد شد و ازطرف دیگر با چند بیان، تناقضات میان صفات الهی نیز پاسخ داده می شود. برخی نقدها معناشناختی اند که رویکرد مارتین به معانی اوصاف الهی و برخی اصطلاحات ریاضی را بررسی می کند. سپس با عنوان نقدهای معرفت شناختی، به بررسی تعریف مارتین از مفهوم علم و معرفت پرداخته شده است. در آخر نیز خطاهای مارتین در فهم اوصاف الهی در بخش نقدهای خداشناختی ارائه می شود. به طور کلی، مارتین نگاهی انسان واره به خدا دارد و او را متأثر و زمانی می داند که به الهیات پویشی نزدیک شده است.
نظر ابداعی علامه طباطبایی در باب قضا و قدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
301 - 315
حوزههای تخصصی:
قضا و قدر یکی از موضوعات مهم عقلی و فلسفی است که هرچند ریشه در باورهای دینی دارد، می تواند بسیاری از مسائل مهم مربوط به زندگی انسان را تحت الشعاع قرار دهد. با توجه به اهمیت این موضوع، فلاسفه اسلامی سعی در تبیین قضا و قدر داشته اند. پر واضح است که این تحلیل را بر اساس مبانی فلسفی خود انجام داده اند. بیشتر فلاسفه با قبول علم عنایی و علم منشأ فعل برای خداوند قضا و قدر را در ارتباط با علم الهی مطرح کرده اند. علامه طباطبایی در یک رویکرد متفاوت با طرح دو عالم امر و خلق و ویژگی های مربوط به این دو عالم قضا را در هر دو عالم جاری و قدر الهی را مربوط به عالم خلق دانسته است. ایشان با رد علم عنایی، رد فاعلیت بالجبر، و تبیین ارتباط خاص خداوند با مخلوقات توانست متفاوت از فلاسفه گذشته علم و فاعلیت مستقیم خداوند به جزئیات را ثابت کند و بنابراین قضا و قدر عینی را در ارتباط با فاعلیت خداوند به نحو متفاوتی ثابت کرد. بنابراین هر فعلی از نظر وجود و ثبوت و در عالم حقایق و نظام تکوین فعل خداوند و قضای الهی است و از نظر انتساب به فاعل و در نظام اعتباریات و تشریع فعل انسان و قدر الهی است. در این پژوهش ضمن بیان مبانی علامه طباطبایی روشن می شود که نوآوری ایشان در بیان قضا و قدر چیست و این نوآوری می تواند بحث های مرتبط با قضا و قدر را به نحو مطلوبی تبیین کند.
ارزیابی آزادی سوژه در حضور دیگری: مواجهه سارتر و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
147 - 172
حوزههای تخصصی:
میان سارتر و لاکان مواجهه ای تاریخی و فکری وجود دارد، نخستین دیدار تاریخی فیلسوف و روانکاو در سال 1936 در سمینارهای الکساندر کوژو پیرامون پدیدارشناسی روح هگل بود. محوری ترین دغدغه آن ها را می توان حول محور بیناسوبژکتیویته، جایگاه دیگری و آزادی سوژه دانست که از این منظر علی رغم برخی تفاوت های اساسی، می توان رابطه جدیدی میان اگزیستانسیالیسم و روانکاوی ترسیم کرد. مسئله محوری هر دو را می توان در شکافی پروبلماتیک با متفکران مدرن جستجو کرد. نقش دیگری در به انقیاد کشیدن عاملیت سوژه و یافتن راهی برای فردیت و آزادی از موضوعات مهمی است که می توان در آثار فلسفی و ادبی سارتر و همچنین سمینارهای لاکان مشاهده کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی جایگاه دیگری در برساخت سوبژکتیویته و همچنین برشمردن مؤلفه های اساسی است که در آثار هر یک از این متفکران به تحقق آزادی و میل سوژه یاری می رساند. با وجود نقد لاکان به خوانش اسطوره ای سارتر پیرامون مفهوم آزادی و خرده گیری سارتر به روانکاوی به عنوان یک گفتمان جبرگرایانه، هر دو در مواضع فلسفی و فراروان شناختی خویش بر حضور همیشگی دیگری و یافتن راهی برای آزادی سوژه تأکید می ورزند. مفاهیم «انتخاب بنیادین» سارتر و «میل بنیادین» لاکان در حضور و سلطه گریزناپذیر دیگری ها، بیانگر مفری برای تحقق آزادی است. سوژه خواهان آزادی و هویت فردی است، اما تناقضاتی وجود دارد که سوژه را در پروسه انتخاب و ارضای میل با مشکل مواجه می کند. یافتن برهه هایی برای رفع چنین تناقضاتی در هر دو خط فکری اگزیستانسیالیسم و روانکاوی امری دشوار و پیچیده است.
مفهوم، مصادیق و آثار تعزیر منصوص شرعی در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
81 - 91
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین تحولات قانونی که محل اختلاف و مناقشه حقوقی نیز گردیده است با توجه به ظهور تعزیرات منصوص شرعی در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مفهوم، مصادیق و آثار این قسم از تعزیرات است که بستر آن تشابه تعزیر منصوص با حد و دغدغه عدم تسری اختیارات مندرج در تعزیرات به تعزیرات منص وص شرعی است. وفق رویکرد قانونگذار در راستای تحول مفهوم و گستره تعزیر از سال ۱۳۹۲ و به موجب تبصره دو ماده ۱۱۵ قانون مجازات اسلامی قانونگذار اقدام به ارائه تفکیک نوینی از تعزیرات با دو قسم تعزیرات منصوص و غیرمنصوص شرعی نمود و آثار حقوقی قابل توجهی مانند قاعده منع محاکمه مجدد، اعطای معافیت قضایی در جرایم خفیف، اصدار قرار تعویق صدور حکم، تعلیق اجرای مجازات، تقلیل مجازات اطفال و نوجوانان تا نصف حداقل در صورت وجود جهات تخفیف و مرور زمان تعقیب منصرف از تعزیرات منصوص شرعی اعلام گردیده است. این در حالی است که مفهوم و مصادیق تعزیر منصوص شرعی همچنان محل مناقشه و تفکیک مذکور موجب اجمال قانون گردیده است. در مقاله حاضر در راستای بررسی موضوع مذکور ضمن ارائه مفهوم و قلمروی تعزیر منصوص شرعی مصادیق و آثار این رویکرد قانونگذار در تحول تعزیر بررسی و آسیب شناسی گردیده و پیشنهاداتی در راستای رفع آن ارائه می گردد.
ضرورة الحکومة المتعالية في تراث ملا صدرا والإمام الخميني (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ ربیع ۲۰۲۴ العدد ۱
168 - 193
حوزههای تخصصی:
رغم اختلاف الآراء حول ضروره وجود الحکومه، إلّا أنّ معظم المفکرین بمختلف توجهاتهم الفکریه، یؤکدون علی ضروره الحکومه. ولم تخل الحکمه المتعالیه کتیار فلسفی من هذه الفکره وضروره وجود الدوله. فقد أخذت حیزاً کبیراً من أعمال هؤلاء الفلاسفه. لکن بغض النظر عن القواسم المشترکه بین هؤلاء الحکماء والفلاسفه وبین المفکرین الأخرین، یجب تسلیط الضوء علی أوجه الفرق بین آراء هؤلاء المفکرین وغیرهم. تسعی هذه الدراسه وإنطلاقاً من قناعتها بوجود هذه الضروره فی تراث الملا صدرا والإمام الخمینی الفکری، تسعی لدراسه أبعاد ومستویات الإعتقاد بهذه الضروره. لهذا تقول هذه الدراسه أنّ کلا المفکرین کانا یؤکدان علی ضروره وجود الحکومه لضمان الأمن واستقرار المجتمع. فمن جانب کان الإمام الخمینی یؤکد علی ضروره العداله واستباب الأمن فی المجتمع الإسلامی، وتطرّق إلی أبعاد هذه الضروره ضمن آراءه حول الحکومه، ومن جانب آخر، تناول الملاصدرا هذه الفکره بشکل أکثر شمولاً وأسهب فی بحثه حول مسئله الحکومه. فالفکره الأساسیه تقول إنّ النظر إلی آراء هذین المفکرین، ترسم أمامنا منظومه تدور فی فلکها مجالات حیویه مختلفه کالسیاسه الداخلیه والخارجیه، والمجال الثقافی، والإقتصادی وغیرها وتقدّم نظره شامله لموضوع الحکومه، تساعدنا فی رسم ملامح وظائف الدوله فی العصر الحدیث. وحاولت الدراسه النظر إلی الموضوع من منظور الفلسفی ودراسته من خلال الفلسفه السیاسیه، واعتمدت المنهج الوصفی التحلیلی.
تحليل تصنيفي لتراث الإمام الهادي (ع) الفقهي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ ربیع ۲۰۲۴ العدد ۱
42 - 68
حوزههای تخصصی:
یتضمن تراث العلمی للإمام الهادی مواضیع مختلفه؛ ولئن کان المذهب الشیعی یُعنی بالفقه بدرجه عالیه، فإنّ الفقه کان الموضوع الأبرز فی تراث الإمام الهادی. وبلغت هذه الأهمیه ذروتها بسبب معارضه الحکومات لآل البیت. تسعی هذه الدراسه لشرح وتبیین تراث الإمام الهادی الفقهی ومعرفه تصنیف تراث الإمام الهادی الفقهی وأنواعه. وقد اعتمد الباحث فی دراسته علی المصادر الروائیه والتاریخیه والمنهج الوصفی التحلیلی لتحلیل تراث الإمام الهادی الفقهی وقسّم هذا التراث إلی ثلاثه أقسام هی (الروایات، والرسائل، والسیر). وکل من هذه الأنواع الثالثه تتضمن مواضیع فقهیه مختلفه مثل الطهاره، والصلاه، والصیام، والحج، والجهاد، والخمس، والزکاه، والتجاره، والقضاء، والحدود، والمأکل والمشرب، والمواضیع الفقهیه الأخری. والجدیر بالذکر أنّ آلیه تبیین الأحکام کانت مختلفه؛ بمعنی أنّ الإمام إعتمد طرق مختلفه لشرح الموضوع فمثلا فی الرسائل یصدر حکماً عاماً دون ذکر التفاصیل، وفی رسائل أخری یتطرّق إلی التفاصیل. أما من ناحیه الشکل، والصیاغه، وحجم الرسائل فیواجه الباحث تنوعاً کبیراً.
کاربست استعاره دایره در ترسیم نظام هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
169 - 189
حوزههای تخصصی:
ازجمله مهم ترین موضوعات و بلکه منحصربه فردترین مسائل، «توجیه و تبیین» و «اثبات و تثبیت» آموزه های مرتبط با مبدأ و معاد در هستی شناسیِ فلسفه اسلامی است. بیان های گونا گون، تلاش حِکمی را در تصویرسازی مبدأ و معاد در حکمت اسلامی به خود اختصاص داده است؛ از همه رایج تر در متون فلسفی، استفاده از کلان استعاره دایره و به تبع آن، خُرداستعاره های مرتبط جهتی و حرکتی همانند قوس و صعود و نزول است، البته استعاره نه به عنوان آرایه ای ادبی؛ بلکه به عنوان ابزاری برای ایضاح به هنجار و ایفای مقاصد دور از حس و دشوار فلسفی با کمکِ متناظردانستنِ دو قلمروِ مبدأ و مقصد. در دوره معاصر، این گونه استفاده از استعاره را استعاره مفهومی نامیده و آن را از موضوعات کلیدی علم زبان شناسیِ شناختی به شمار آورده و مؤثر و مطلوب برای معرفت زایی دانسته اند. نخستین بار در حکمت اسلامی، محقق داماد به این استعاره و توجیه کاربستِ آگاهانه آن توجه نشان داد و حکمای متعالی بیشترین تصویرسازی و توجیه و تبیین و ارائه مقاصد فلسفی را براساس آن به کار بسته اند. هدف این نوشتار، بخشی از این تلاش برای بیان محتوایی این استعاره است.
واکاوی مقوله ادراک و واقع نمایی آن در اندیشه میرزا جواد ملکی تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
269 - 288
حوزههای تخصصی:
مسئله ادراک و واقع نماییِ آن، ازجمله مهم ترین مسائلی است که اندیشه فیلسوفان را از آغاز تفکر فلسفی تاکنون به خود معطوف داشته است. میرزاجواد ملکی تبریزی ازجمله متفکران عارفی است که در این خصوص، نظریات و آرای درخورِ توجه و ارزشمندی را بیان کرده است. این دیدگاه ها ممکن است در نگاه ابتدایی تاحدودی با نظریات مشهور در باب معرفت شناسی اختلاف داشته باشد، اما از لحاظ علمی و فنی دارای ویژگی ها و مختصاتی است که درخورِ بررسی است. برخی از ویژگی ها و مختصات دستگاه معرفت شناسی میرزا عبارت اند از: عدم ادراک تام از حقایق عالم طبیعت به واسطه وجود خطا در ادراکات حسی، اتحاد میان عالم و معلوم، اعتقاد به تعدد معلوم و مدرَک واحد نسبت به فاعل های شناسای مختلف، نفی تحقق وجود خارجی برای اجسام به سبب تعدد ادراکات از مدرَک واحد، ارجاع جمیع ادراکات انسان به حیطه وجودی نفس انسانی، تبیین ادراک به عنوان عاملی برای تبیین کیفیت نفس و نه بیان کننده کیفیت معلوم خارجی، توقف کیفیت ادراک انسان از حقایق بر مرتبه وجودی مدرِک.میرزا با کمک گرفتن از اصول و مؤلفه های مذکور، مطابقت میان معلوم ذهنی و علمی با معلوم خارجی را انکار می کند و اساساً مقوله علم را از وجود چنین مطابقی بی نیاز می بیند. هدف اصلی این نوشتار، شناساندن دیدگاه های میرزاجواد ملکی تبریزی در حیطه ادراک و واقع نمایی و بررسی این دیدگاه هاست.
ثنائية الحياة والموت بين "أغنية الخريف" و"الحياة على شكل ورقة ميتة"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
178 - 211
حوزههای تخصصی:
تعتبر ثنائیه الحیاه والموت من أهم الثنائیات التی أعار لها الشعراء اهتماماً خاصاً وهی من الثنائیات التی تجذب المتلقی لتثیر فیه شعوراً متفائلاً نحو الولاده المرتقبه. وقد کانت هذه الثنائیه محور قصیدتین لاثنین من الشعراء، الأولى "أغنیه الخریف" للشاعر الفرنسی بول فیرلین أو فیرلان والثانیه "الحیاه على شکل ورقه میته" للشاعر السوری وفیق سلیطین. ویتجلى هدف البحث فی محاولته البحث عن تلک الثنائیه فی القصیدتین، وذلک عبر منهج استقرائی تحلیلی مقارن. یتلخص أهم ما تناوله البحث فی تحلیل مقومات اللوحات الشعریه؛ الصوره السمعیه والصوره البصریه فی القصیدتین، ثم المحاوره بین النصین على أکثر من مستوى: مستوى الضمائر، ومستوى الأفعال والکلمات والعبارات، وصولاً إلى حوار الأفکار. وتتلخص أهم النتائج التی توصل لها البحث فی أنّ الإنسان هو ورقه ذات وجهین؛ فإن اختار الشاعر الغربی أن تکون حیاته فی الوجه الأول؛ عالم الواقع المادی، فإنَّ الشاعر المشرقی کان قد اختار أن یکون الوجه الآخر للورقه انطلاقاً من تثمینه وتقدیره وإیمانه بهذا الوجه. من هنا کانت نقطه الافتراق بین الشاعرین فی رؤیه کل منهما لمفهومی الموت والحیاه؛ فالأول یرى الموت نهایه الحیاه والثانی یراه بدایتها فی نظره صوفیه تقوم على الکشف. لکنهما یجتمعان على تجاوز حدود الانغلاق والتقیید فی التجربه الشعریه باتجاه الانطلاق وتحریر المعنى من القیود لیصبح الشعر قوه خلق جدید قادره على الکشف المستمر للأغوار، والانفتاح على أفق المعنى ورحاب التجاوز؛ تجاوز الظواهر نحو المکنونات وتجاوز الجسد نحو الروح.
التحليل النفسي ليونس الخطاط بطل رواية هنا الوردة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
278 - 309
حوزههای تخصصی:
قدم سیغموند فروید من خلال عرض أفکاره حول مقولات الوعی وشبه الوعی واللاوعی، الأساس لتحلیل الأعمال الأدبیه بالاستعانه بأسالیب التحلیل النفسی. روایه هنا الورده للکاتب الأردنی أمجد ناصر، هی إحدى الروایات السیاسیه التی أولى فیها المؤلف اهتماماً خاصاً للقضایا النفسیه والصراع الخفی للقوى الداخلیه لدى بطل الروایه یونس الخطاط فی معالجه موضوعها. لذا یحاول البحث الحالی دراسه الصراع الداخلی عند یونس الخطاط بطل هذه الروایه معتمداً على نظریه فروید والبنیه الثلاثیه للشخصیه؛ أی الهو، والأنا والأنا العلیا، وتحلیل نتیجه المعرکه بین الهو والأنا والأنا العلیا على حیاته الفردیه والاجتماعیه. وتشیر نتائج البحث إلى أن العلاقات مع الأقران والأجواء السیاسیه والاجتماعیه المتوتره والدعایه للتنظیمات الفکریه والسیاسیه تلعب دوراً کبیراً فی تشکیل الصراع الداخلی لدى یونس. وقلقه الداخلی الشامل سببه ضغوط الهو على الأنا وعلى قدرته المنطقیه وإصراره على تلبیه مطالبه غیر العقلانیه والمادیه بسرعه، فضلاً عن مثالیات الأنا العلیا المدمره والکاذبه التی تقوده إلى العدید من المغامرات والطموحات والعمل الذی یؤدی إلى اغتیال الرئیس ویعرض حیاته وحیاه عائلته للخطر.
تأثیر درونمایه های عرفان اسلامی و عرفان زرتشتی بر مفهوم جسم و روح در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
179 - 197
حوزههای تخصصی:
انسان، اشرف مخلوقات، موجودی است دوسوگرا که هم در خلقت و هم در سلوک، به دو سوی جسم و روح یا تعالی و پستی تعلق دارد که در داستان آفرینش با تمثیل خاک و آب یا نور و ظلمت مطرح شده است. در شاهنامه تحت تأثیر تعالیم زرتشتی و اسلامی، این اندیشه مطرح شده و بعد متعالی وجود که روح و جان است در پرتو خرد مقدس می تواند به تعالی و رستگاری برسد. اگرچه این نگرش در بسیاری از مذاهب و مکاتب فکری مطرح شده؛ با این حال آن چه ما را متقاعدمی کند که فردوسی در پردازش آفرینش انسان به تعالیم زرتشتی توجه داشته، تمرکز بر خردگرایی است. در اندیشه زرتشت، پیوستگی خاصی میان تعالی روح/ جان با پیروی از خرد است که توسط فردوسی ادامه یافته است؛ بدین ترتیب انسان می تواند با پیروی از خرد به نیکنامی و روشنی دست یابد و جان/روح را به کمال برساند. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام می شود؛ به واکاوی این اندیشه و خاستگاه آن می پردازیم.
ساختار تقابل های نمادین در دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
193 - 210
حوزههای تخصصی:
دیوان سنایی سرشار از انواع تقابل هایی است که حاصل بیان مفاهیم عرفانی متضادی چون عقل و نفس، جان و تن، ملک و ملکوت و ... است. آنچه به سنایی در نمایش این تقابل ها و به ویژه نیمه روحانی شان یاری می رساند، نماد است. سنایی با ترکیب تقابل و نماد، ساختارهایی از تقابل های نمادین می آفریند و از آن ها در جهت بیان آن دسته از تقابل های عرفانی استفاده می کند که در نظر او برجسته تر هستند. این مقاله در پی تبیین رابطه نماد با تقابل های اصلی و ساختاری در دیوان سنایی است. در این جستار تلاش می شود انواع تقابل های عمده و محوری در دیوان سنایی روشن شود؛ تقابل هایی که می توان آن ها را کلان تقابل نامید و سایر تقابل ها به گونه ای با این تقابل های مرکزی مرتبط می شوند. افزون بر این در مقاله حاضر نقش نماد در بیان این تقابل ها و سازکار تبیین و تفسیر نظام های تقابلی توسط نماد در دیوان سنایی روشن می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد نمادها در دیوان سنایی ساختاری منسجم و منظم دارند و غالباً بر محور یک تقابل اصلی شکل می گیرند و بنیادی ترین تقابل ها در ذهن سنایی تقابل اصل و فرع و گفتمان زهد و رندی است که هرکدام زیرمجموعه هایی دارند و به شکلی ساختارمند به یکدیگر پیوندخورده اند و درهم تنیده اند.
ساز وکارهای تربیت زیباشناختی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
121 - 141
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عشق و زیبایی اگرچه در تعریف نمی گنجد، اما هر دو موقوف به تربیت و هدایت هستند و یکی از انواع تربیت ها در این راستا، «تربیت زیبایی شناسانه دینی» بر مبنای عرفان اسلامی است که خود عرفان نیز به عنوان هسته زیبایی شناسانه دین بر محوریت عشق مطرح می باشد و در نتیجه، در این مکتب هم زیبایی معنوی و هم زیبایی محسوس و ملموس مدنظر است. این نوع تربیت با گوهر خود یعنی عشق و با ماهیت جذبی آن(عشق الهی)، رویکردی فردگرایانه و درونگرایانه دارد تا زیبایی عبادات و عشق اعلا، زیبایی ایمان و عشق ایمانی، زیبایی اخلاق و عشق اعظیم را دریابد و در مسیر مجذوبانه از ناحیه معشوق به درک عالی از زیبایی عشق پروردگار که معرفتی متعالی است، نائل آید. ازاین رو، در این مقاله به موضوع «سازوکارهای تربیت زیباشناختی در عرفان اسلامی» پرداخته شد. در این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع و متون کتابخانه ای به انجام رسید این نتایج حاصل گردید که عشق محوریت زیبایی شناسانه ی دینی و تربیت زیبایی شناسانه دینی مبتنی بر عرفان اسلامی است، همه اهداف و روش های این نوع تربیت، نمودهای عشق الهی می باشند که با توجه به ابعاد زیبایی شناسانه دینی مبتنی بر عرفان اسلامی، یعنی زیبایی عبادت(عشق اعلاء)، زیبایی ایمان(عشق ایمانی)، زیبایی اخلاق(عشق عظیم) و تجربه زیبایی شناسانه دینی، همه این اهداف و سازوگارهای مولفه های تشکیل دهنده این ابعاد زیباشناسانه دینی بر محور عشق الهی هستند.
کمال انسان از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
201 - 214
حوزههای تخصصی:
انسان برتر از همه موجودات و ملائکه و خلیفه و جانشین خدا در زمین است. او علت غایی عالم آفرینش است. هرچند به صورت ظاهر در مرحله آخر آفرینش قراردارد ولی به حسب معنی نخستین موجود خلقت است. در بحث از هویت انسان بهترین تعریف ابتدا در سخن خدواند تجلی پیداکرده که می فرماید:« إِنِّی جَاعِل فِی ٱلأَرضِ خَلِیفَه » به این معنا که خداوند هویتی جدا از دیگر مخلوقات به انسان بخشیده است. در این مقاله که با روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته است. برآنیم ضمن تعریف انسان و هویت وی به تصویری روشن از کمال انسان از دیدگاه امام خمینی(ره) بپردازیم و به این نتیجه خواهیم رسید که شناخت استعداد و توانایی ها، تنها در پرتو شناخت ابعادی وجودی اش ممکن است و اگر انسان بتواند هویت و ابعاد وجودیش را بشناسد و به شناخت خود برسد می تواند خداوند را نیز بشناسد و به مقصد نهایی کمال خود دست یابد.
تجربه دینی و آسیب شناسی آن در آیات و احادیث از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
233 - 250
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های عرفانی عارف برجسته معاصر در آثار برجامانده از ایشان همچون تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم، مصباح الهدایه، جنود عقل و عشق، اسرار الصلوه...، معرف طریق سلوکی ایشان، در تأسی از نبی اکرم و ائمه اطهار (ع) می باشد، وی بر کرّات و با قاطعیت اعلام می کنند که ظاهر و باطن شریعت پیوند ناگسستنی باهم دارند به طوری که ظاهر حقیقت را شریعت می دانند که بدون انجام تکالیف شرعی به باطن نمی توان دست پیداکرد و عارف محقق باید به ظاهر و باطن قیام کند «بدون افراط وتفریط» و ترک ظاهر «شریعت» باطل-شدن ظاهر و باطن شرایع است و این از تلبیسات جن و انس می باشد. از نگاه امام خمینی (ره) اگر کسی با انجام تکالیف الهی، باطن و هدایتی که در سوره حمد به آن پرداخته برایش حاصل نشده باشد، باید بداند که ظاهر را درست انجام نداده است. از وحدت انسان و جهان درمی یابیم که درونی سازی «سفر انفسی» تنها راه شناخت حقیقت هستی است، ایشان وحدت و یگانگی را شرط تحقق شهود و ادراک مستقیم «تجربه دینی» می دانند؛ زیرا که مراتب پنج گانه عالم در عین تکثر، هویت مستقل از یکدیگر ندارند و جملگی تجلی یک حقیقت هستند، ایشان سفرهای چهارگانه «اسفار اربعه» را شرح می دهند، سیر سلوکی سالک و حجاب های سلوک الی الله را محبت و دل بستگی دنیا بیان می کنند که رعایت موازین شریعت را برطرف کننده و خرق حجاب های بین حق و قلب انسان می دانند و به واسطه آداب شریعت است که سیر انفسی رخ می دهد و تجربه دینی برای سالک حاصل-می شود.
منیف پاشا و رساله ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منیف پاشا از اندیشه گران مهم نیمه دوم سده نوزدهم بود که در عرصه فکری و سیاسی نقش مؤثری داشت. شخصیت وی با تحصیلات رسمی و سنتی متداول در عثمانی شکل گرفت و با ادامه تحصیل در آلمان، افق هایی جدیدی در عرصه علمی و آموزشی به روی او باز شد. وی طی اقامت در اروپا، با تمدن غرب و اندیشه های متفکران عصر روشنگری آشنا شد و با مقایسه وضعیت عثمانی و اروپا به تأمل پرداخت. منیف پاشا بعد از بازگشت از اروپا، مسئولیت ها و مأموریت های مختلفی به عهده گرفت و با محیط های فکری، فرهنگی و ادبی مختلف آشنا شد و به سبب وجهه روشنفکری در عرصه اجتماعی، موقعیت برجسته ای کسب کرد. اندیشه گران ایران با او مراوده و گفت وگو داشتند. او به سبب آشنایی با ایران و زبان فارسی، دوبار در مقام سفیر عثمانی راهی تهران شد. او در تهران در کنار فعالیت سیاسی، لوایحی در اصلاح وضع عثمانی نگاشت. همچنین، اثری کوتاه باعنوان رساله ایران به رشته تحریر درآورد که ترجمه آن در ادامه پژوهش آمده است. در این پژوهش، با طرح پرسش هایی درباره شکل گیری شخصیت و اندیشه های منیف پاشا و رابطه او با اندیشه گران ایرانی و دوران سفارتش در تهران، زندگی سیاسی و فکری او بررسی شده است. پژوهش حاضر کوشید با گزارشی توصیفی به موضوع بپردازد. یافته های پژوهش نشان داد که سفرای اعزامی به ایران ازسوی دولت عثمانی، از میان شایستگان علمی، ادبی و سیاسی انتخاب می شدند. شخصیت و عملکرد منیف پاشا در زندگی سیاسی و دوران سفارت در تهران از شایستگی او حکایت داشت.
گونه شناسی آراء صحابه درباره معراج پیامبر (ص)
حوزههای تخصصی:
مطالعه معراج پیامبر (ص) نشان می دهد از ابتدا به صورت آنچه امروزه معهود ذهنی اغلب مسلمانان است، نگریسته نشده و در طیّ پانزده قرن نگاه ها بدان با فراز و نشیب هایی همراه بوده است. تحقیق پیش رو با پیش فرض اصالت روایات، روش تحلیلی-توصیفی داشته و با رویکرد تاریخ انگاره، درصدد خوانش اوّلین دیدگاه های به سیر شبانه پیامبر (ص) به کمک ترسیم فضای برآمده از اقوال صحابه و تابعینی که در قرن نخست زیسته اند، است. پس از ترسیم اجمالی باور ساکنان جزیره العرب هنگامه ظهور اسلام به آسمان و شئونات انسانی عروج کننده بدان، با بهره مندی از منابع اسلامی به معراج پیامبر (ص) پرداخته شده است. جمع بندی حاصل از کنارهم قراردادن اقوال منسوب به هر صحابی، و تحلیل دسته بندی چیستی، چرایی و چگونگی مولفه های سیر نشان می دهد، سیر مورد مناقشه در نظر صحابیان تکاملی از دروغ/ سِحر (عدم پذیرش) تا بلوغ پیامبر (ص) را داشته و در این مسیر تطوّراتی به مثابه طیّ الارض، معجزه، تجربه دنیای بعد از مرگ، و نیز فرصت بی بدیلی که ارتباط مستقیم پیامبر (ص) با خالق هستی را فراهم آورده و از فراروی ایشان از مقام نبوّت حکایت دارد، نگریسته شده است.
تحلیل فقهی و حقوقی از منتفی شدن هدف از انعقاد قرارداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
37 - 64
حوزههای تخصصی:
قانون مدنی، مقرره خاصی در خصوص «منتفی شدن هدف از انعقاد قرارداد» ندارد و منابع فقهی نیز صریحاً به این موضوع نپرداخته اند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در پی بررسی موضوع یادشده ازنظرِگاه فقهی و حقوقی و پاسخ گویی به این سؤال است که آیا می توان نظریه ای عمومی در خصوص تأثیر منتفی شدن هدف از انعقاد قرارداد، اصطیاد کرد؟ نتایج حاکی از این است که در فقه در ضمن برخی عقود معین؛ مانند اجاره، مساقات و... مصادیقی وجود دارد که با تحلیل آن می توان ادعا کرد مصادیق مزبور، هریک مصداقی است از «منتفی شدن هدف از انعقاد قرارداد» و ازآنجاکه مصادیق مزبور خصوصیتی ندارند، درخورِ تعمیم است و می توان آن را در قالب نظریه «منتفی شدن هدف از انعقاد قرارداد» تحلیل کرد. براساس نظریه یادشده، در خصوص تأثیر منتفی شدن هدف از انعقاد قرارداد، ضمانت اجرای انفساخ و ایجاد حق فسخ در چهارچوب و شرایط خاص ارائه شدنی است. البته در اِعمال حق فسخ، خسارت طرف مقابل نیز باید جبران شود.
جایگاه حقوق بشر در سیاست خاورمیانه ای اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد و شکل گیری اتحادیه اروپا، در قالب ساختاری فعلی، این اتحادیه را به یکی از بازیگران مهم عرصه بین الملل تبدیل کرده است. اتحادیه اروپا از بدو تاسیس تلاش کرده با مدل های مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و حقوقی اقدامات نظام مندی را در عرصه های مختلف برنامه ریزی و ترسیم کند. تحولات نظام بین الملل در دوران اخیر، گسترش جایگاه حقوق بشر و تغییر ماهیت این حقوق را از مسئله ای فکری و ذهنی به رویکردی حیاتی و استراتژیک، که با حیات سیاسی کشورها پیوند داشته، نشان می دهد. امروزه شاهد تعمیق جایگاه حقوق بشر در سیاست خارجی کشورها در معنای عمودی و به تبع آن، تحول حاکمیت مطلق دولت ها و تبلور آن در معنای مسئولیت دولت هستیم. موضوع حقوق بشر یکی از هنجارهای مورد پذیرش اتحادیه اروپا است که بر رعایت آن به عنوان یکی از پیش شرط های اتحادیه برای تعمیق روابط خارجی خود با طرف ثالث در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه تاکید شده است. در این راستا، سوال اصلی این پژوهش این است که مسئله حقوق بشر چه جایگاهی در سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال کشورهای خاورمیانه داشته است؟ یافته های این مقاله نشان می دهد که برخلاف آنچه بیان می شود، حقوق بشر یک ابزار کاملاً سیاسی است و برای گسترش قدرت نرم اتحادیه اروپا استفاده می شود. به عبارتی، مسئله حقوق بشر نزد اتحادیه اروپا بیش از آنکه مسئله ای هنجاری باشد، ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی و افزایش قدرت نرم است. یافته ها همچنین حاکی از آن است که دیپلماسی فرهنگی و اقتصادی، همچنین برنامه مشارکت شرقی از مهم ترین مواردی است که اتحادیه در پیشبرد اهداف حقوق بشری خود از آن ها بهره می برد.