فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۷۹٬۳۰۳ مورد.
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
109 - 136
حوزههای تخصصی:
مهمترین میراث روایی و فقهی اسماعیلیان، کتاب دعائم الاسلام نوشته ابوحنیفه قاضی نعمان مغربی (د 363ق) است . وی داعی بزرگ اسماعیلیه و قاضی القضاه حکومت اسماعیلی فاطمیون بود. این کتاب حاوی حجم گسترده ای از روایات اهل بیت علیهم السلام در موضوعات متنوع فقهی است. بیش از چهارده درصد از روایات دعائم الاسلام، نسبت به حدیث امامیه متفرد بوده و در هیچ یک از منابع روایی موجود امامیه اثری از آنها دیده نمی شود. ارسال روایات و غیرامامی بودن مؤلف کتاب، از مهمترین عوامل بی توجهی به این میراث بازمانده از قرن چهارم به شمار می آید. جستار حاضر، با چشم پوشی از نقد سندی، قضاوت پیرامون میراث حدیثی شیعیان اسماعیلی را با سنجه نقد محتوایی و تعیین میزان تناسب آن با حدیث امامیه بررسی می کند. برای این منظور، ضمن جستجوی علل و زمینه تفرّد روایات دعائم الاسلام، به واکاوی تأثیر متفردات حدیثی آن در معارف امامیه پرداخته است. بر اساس نوشتار حاضر، متفردات حدیثی دعائم الاسلام، همسو با معارف حدیثی امامیه بوده و مهمترین عامل تفرد آنها اهتمام ویژه مؤلف به گردآوری روایات "باب قضا" است. از مهمترین کارکردهای این روایات در فقه امامیه می توان به ارائه مستند روایی برای فتاوی مشهور، کمک به کامل شدن فهم برخی روایات و بیان برخی فروعات جدید فقهی اشاره نمود.
ویژگی های رتوریکی در استدلال های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رتوریک، خطابه اثرگذار و اقناعی است که گرچه پیدایش آن به یونان باستان برمی گردد، در حیات عرب جاهلی - به ویژه در امور صلح آمیز - ردپای آن، فراوان دیده می شود. از آنجا که قرآن در چنین فرهنگی ظهور کرده و از ساختار خطابه ای برخوردار است، بررسی میزان بهره برداری قرآن از بیان رتوریکی ضرورت دارد. در این تحقیق با بررسی آیات قرآن کریم در حوزه های مشتمل بر استدلال و احصا و دسته بندی آنها به شیوه استقرایی، مشخص می شود استدلال های قرآن، فراتر از شیوه های مرسوم به ویژه در فلسفه، مبتنی بر ویژگی هایی است که می تواند علاوه بر جنبه عقلانی، ابعاد دیگری از ادراکات انسانی مانند تأمل در مشاهدات روزمره، احساسات، درک وجدانی و تصویرسازی ذهنی را نیز درگیر سازد و از رهگذر آن، تأثیر همه جانبه و عمیق تری بر مخاطب خود بر جای گذارد. این خصوصیات ویژگی های رتوریکی در شیوه استدلال قرآن کریم است.
انسان کامل از دیدگاه مکتب بریلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان، طریقتی مشترک در میان اقوام و مذاهب موجود در جهان است که موضوع آن معرفتِ حقیقت بر پایه اشراق، کشف و شهود باطنی است. بریلویه، یکی از مکاتب مهم عرفانی در شبه قاره هند است که جز موارد اندکی، زوایای عرفانی آن تاکنون مورد توجه عرفان پژوهان قرار نگرفته است و این در حالی است که عرفان و تصوف از درخشان ترین وجوه مشترک فرهنگی دو تمدن ایران و هند است. این نوشتار بر آن است تا ابتدا مفهوم انسان کامل در بریلویه را مورد بررسی قرار دهد، آنگاه نقش انسان کامل در خودسازی و تصفیه باطن را معرفی نماید و این بیان می تواند در ساحت عرفان و تصوف آموزنده و ثمربخش باشد. نوشتار پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای درصدد پاسخگویی به این سوالات است: دیدگاه عرفان اسلامی نسبت به انسان کامل چگونه است؟ مقصود از انسان کامل در عرفان بریلوی کیست؟ پیوند و هم بستگی فضایل اخلاقی و انسان کامل در عرفان بریلوی چگونه است؟ یافته های پژوهش مبتنی بر آثار بزرگان بریلوی نشان می دهد، مظهر تام انسان کامل، حضرت ختمی مرتبت می باشد که مظهر نمایاندن کمالات حسنای حضرت حق، مرکز تجمیع تمام مراتب وجود و موطن تجلی اسم اعظم است و به سبب همین مظهریت تامه، استحقاق خلافت و استعداد وساطت فیوضات الهی را یافته است.
جایگاه رأفت در فرهنگ اسلامی و آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
159 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی جایگاه رأفت در آیات و روایات و آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی پرداخته است. در فرهنگ دینی و معارف اسلامی و آنچه از سیره رسول اکرم (ص)، ائمه و بزرگان دینی و مفسران دینی استنباط می شود، رأفت جایگاهی خاص و دارای ابعاد گوناگون است که شامل دستگیری از مؤمنان، گذشت و احسان نسبت به بندگان مؤمن و تلاش برای تحقق سعادت جمعی و فردی خواهد شد. رأفت در معنای استفاده از آن توسط حاکمیت به معنای عفو و گذشت از خطاهای مجرمان اصلاح پذیر در جامعه، نخبگان سیاسی قابل اصلاح و همچنین تلاش برای ترویج مهربانی و ترحم از سوی حکومت در قبال رفتارهای اقشار مختلف جامعه است. این رویه مبتنی بر رأفت در جامعه، حرکت در مسیر اصلاح امور جامعه، ایجاد فرصت برای توبه و بازگشت افراد به مسیر الهی و همچنین بسط مهربانی و خصال نیکو است؛ بنابراین آنچه از رأفت قابل استنباط است، نشانگر نقش مهم آن در ایجاد نظام سازی اجتماعی است. در مقاله حاضر از روش توصیفی و تحلیلی بهره برده شد و ابزار انجام پژوهش کتابخانه ای و استناد به کتب، مقالات و تحقیقات علمی و فقهی موجود در ارتباط با بحث حاضر است.
واکاوی انتقادی تبارشناسی میشل فوکو نسبت به «مدیریت بدن» از منظر تفکر اسلامی با تأکید بر زنان و مسئله جنسیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
153 - 183
حوزههای تخصصی:
«مدیریت بدن» یکی از مفاهیم رایج در جامعه شناسی غربی است که به بررسی نظارت و دست کاری افراط گونه ویژگی های ظاهری بدن به ویژه در زنان پرداخته و عاملش را در اجتماع می یابد. میشل فوکو با تأکید بر رویکرد پساساختارگرایی، کوشیده است تا نشان دهد باتوجه به ارتباط بدن مندی و معرفت، هرگونه مدیریت بدن، به معنای نفی امکان شناخت ساحاتی از معرفت و حقیقت است. فوکو به تأثیر روابط قدرت بر بدن و به این واسطه بر معرفت و حقیقت اشاره می کند. مسئله اصلی این پژوهش، چیستی تفاوت بنیادین نظریه فوکو با دیدگاه اسلامی در عدم پذیرش مدیریت بدن در زنان و راهکارهای اسلام در مواجهه با آن است. «پژوهش حاضر با مراجعه به نظریات فوکو در موضوعات مرتبط با مدیریت بدن و نیز رجوع به آیات و روایات مربوط به این موضوع با روش تحلیلی-توصیفی به نقد دیدگاه فوکو در این زمینه پرداخته و نشان می دهد برخلاف دیدگاه وی که براساس آن، جنسیت محدودساز و سرنوشت ساز هویت انسانی است، در دیدگاه اسلامی هویت انسانی به روح او وابسته و ابعاد جسمانی زن یا مرد، فرع بر هویت اصیل اوست و نیز با تلقی خاصی که از رابطه بدن، نفس و جامعه در حکمت اسلامی ارائه می شود»؛ اولاً، مدیریت بدن به مفهومی که نزد جامعه شناسان غربی شناخته شده است پذیرفته نمی شود و ثانیاً، مدیریت بدن به معنای تقیّد به حدود شرعی و تأمین سلامت و امنیت آن نه تنها نافی دست یابی به معرفت و حقیقت نیست؛ بلکه سبب نیل به آن نیز خواهد بود. نتایج این مقایسه ناظر به راهکار سه وجهی مدیریت بدن در حوزه زنان، مشتمل بر «حفظ سلامت بدن»، «حفظ بدن از نگاه نامحرم» و «تبرج مدیریت شده» است.
بررسی تطبیقی مداخله دادگاه در روند داوری در حقوق ایران و ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
429 - 442
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در حقوق ایران، داوری به عنوان یکی از روش های حل اختلافات مطرح است که در قانون تجارت مصوب ۱۳۵۲ تعریف شده است. در این روش، داور با توجه به شرایط و مستندات مطرح شده، تصمیم نهایی را صادر می کند. در بسیاری از موارد، قراردادهای تجاری شامل شرایط داوری هستند و در صورت بروز اختلاف، طرفین باید به داوری مراجعه کنند.مواد و روش ها: مقاله حاضر نظری و از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متن، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: در حقوق آمریکا نیز داوری به عنوان یک روش حل اختلافات قابل قبول شناخته شده است. در این روش، داور با توجه به شرایط و مستندات مطرح شده، تصمیم نهایی را صادر می کند. بااین حال، در آمریکا، قانون فدرال داوری و قانون های داوری ایالتی وجود دارد که شرایط و محدودیت های خاصی برای داوری تعیین می کنند.نتیجه : در مداخله دادگاه، دادگاه می تواند در مورد صحت و معتبر بودن تصمیم داوری اظهار نظر کند. در حقوق ایران، دادگاه می تواند در صورت وجود خطای قانونی یا ترجیحات غیر قانونی در تصمیم داوری، آن را لغو کند. در حقوق آمریکا نیز دادگاه می تواند در صورت وجود خطای قانونی یا ترجیحات غیر قانونی در تصمیم داوری، آن را لغو کند یا به داور برگشت دهد تا تصمیم جدیدی صادر کند.
النقد السوسیولوجی لروایه «عالم بلا خرائط» لجبرا إبراهیم جبرا وعبدالرحمن منیف (إعتماداً على منهج غولدمان البنیوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ النقد السوسیولوجی من الطرق الفعاله لنقد النّصوص الأدبیّه لاسیّما الروایات. ویبحث فی هذا المنهج عن إستکشاف العلاقه بین بنیه الروایه ومحتواها بظروف وتحوّلات المجتمع والبیئه الّتی ولدت فیها، ویتمّ نقد ودراسه کیفیه الإنعکاس الفنی وصدی المجتمع فی العالم الخیالی والأدبی. وتعتبر الروایه أفضل جنس للدراسه السیاسیه والاجتماعیه لتاریخ البلدان المعاصر وهی فی الحقیقه التعبیر الفنی عن أحداث البیئه الاجتماعیه. إنّ مناقشه بنیه العمل الأدبی وإیجاد علاقته بمجمل الظروف الاجتماعیه للمجتمع الّذی خُلقت فیه الروایهُ فی تلک الفتره الزّمنیه المحدده هو الهدف الأساسی للنقد الاجتماعی. وإنّ مؤلفی روایه «عالم بلا خرائط» فی العالم الخیالی لِعملهما المشترک مع التمثیل الفنی لتفاصیل حربی 1948 و1967 وقد تعاملا بذکاءٍ شدیدٍ مع سوسیولوجیه الناس فی عصرهم وفی نثرهم الإفتراضی والخیالی، قدّما رؤیتهما النقدیه لقضایا العالم العربی الراهنه. و قد تناولت هذه الدراسه محتوى الروایه وعلاقتها المتبادله بالمجتمع اعتماداً علی المنهج الوصفیّ- التّحلیلیّ وبالرجوع إلی نماذج غولدمان البنیوی وکشفت عن هیئه واضحه للرؤیه الکونیّه للمؤلفین وتطبّقها مع طبقتهم الاجتماعیه. ونتائج هذه الدراسه تشیر إلی أنّ المؤلّفین فقد حاولا ترسیم قضایا ومشاکل عصرهم الکبری فی مکان عموریه الخیالی الّذی لا یمکن رسمها فی أیّ خریطه جغرافیه بحسب الدلاله المجازیه لعنوان الروایه (عالم بلا خرائط) بحیث تصبح رمزاً لکلّ مدن العالم العربی الهامّه ویمکن تعمیم قضایاها السیاسیه والاجتماعیه التی هی مفیده للجمیع.
جایگاه راهبرد ائتلاف شکنی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی: شورای همکاری خلیج فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعضای شورای همکاری خلیج فارس بر خلاف ائتلاف ظاهری، فاقد یک رویکرد منسجم در سیاست خارجی هستند. در این میان قطر و عمان به دلایل محتلف داخلی و خارجی، از نامتجانس ترین سیاست خارجی نسبت به سایر اعضای شورا برخوردارند. این شرایط فرصتی برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده است تا با توسعه و تحکیم روابط خود با قطر و عمان در حوزه های مختلف، سیاسی، امنیتی و اقتصادی، به جذب بیشتر این دو کشور در سیاست های منطقه ای خود و جدا سازی آنها از شورای همکاری خلیج فارس بپردازد. در این راستا، راهبرد ائتلاف شکنی از مهمترین دستورکارهای سیاست خارجی ایران در برخورد با شورای همکا ری خلیج فارس بوده است. سوال مقاله این است که جمهوری اسلامی ایران چگونه از واگرایی میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس در راستای تحقق اهداف و منافع خود بهره می برد؟ در پاسخ به سوال مذکور، این فرضیه مطرح شده است که «با توجه به وجود واگرایی های سیاسی میان برخی اعضای شورای همکاری خلیج فارس، در سطوح منطقه ای و فرامنطقه ای ، جمهوری اسلامی ایران در کنار موازنه گری داخلی از راهبرد ائتلاف شکنی در جهت در جهت جلوگیری ازشکل گیری اتحاد منطقه ای علیه این کشور و ایجاد همگرایی با اعضای نامتجانس شورای همکاری خلیج فارس استفاده می کند.» پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد موردی انجام شده است. در رویکرد موردی به طور جزئی نگر و به روش کیفی و با کاربست نظریه در «مورد»، به مطالعه دقیق ابعاد آن مورد و تفسیر و تحلیل داده های پیرامون آن پرداخته می شود.جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای، استفاده از مجلات علمی ومنابع معتبر اینترنتی صورت گرفته است.
آفریقا در اسناد بالا دستی سیاست خارجی امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی امارات متحده عربی در آفریقا را می توان از ابعاد مختلفی تبیین کرد. نگارنده در این مقاله سیاست خارجی امارات در آفریقا را براساس اسناد بالادستی این کشور تبیین می کند. با مطالعه اسناد بالادستی می توان به درک عمیق تری از انگیزه ها، استراتژی ها، اقدامات و تأثیرات سیاست خارجی امارات در آفریقا دست یافت و درنهایت از این طریق شناخت بهتر الگوهای تعاملی امارات با کشورهای مختلف آفریقایی حاصل می شود.
اسناد بالادستی امارات (شامل اسناد کلان و ابتکارات)، ازطریق مدون کردن استراتژی کلان این کشور، به دنبال ترسیم اهداف و منافع آن در عرصه سیاست خارجی در حوزه چندگانه سیاسی، اقتصادی، امنیتی- نظامی و فرهنگی در آفریقاست. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان ازطریق اسناد بالادستی امارات، سیاست خارجی این کشور را در آفریقا تبیین کرد؟ ضمن ارائه مدل استخراجی از دوایر متحدالمرکز برای اهداف سیاست خارجی امارات در آفریقا، در پاسخ، فرضیه ای که مطرح می شود این است که هدف مرکزی همه اسناد و ابتکارات امارات در آفریقا، درنهایت توسعه اقتصادی در این قاره است که در قلب آن بهبود زندگی مردم آفریقا قرار دارد. روش به کاررفته در این مقاله، روش تحلیل اهداف است؛ تحلیل اهدافی که از مطالعه ابتکارات، برنامه ها و اسناد طراحی شده دولت امارات متحده عربی حاصل شده است.
بررسی تطبیقی بهره گیری از قاعدیه ترجیحی «تقدیم آیات قرآن بر آرای مخالف» در نظر علامه طباطبایی و ابن عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
233 - 250
حوزههای تخصصی:
قواعد ترجیحی ضوابطی اند که مفسر در تفسیر آیات قرآن به وسیلیه آن ها قول راجح را از میان اقوال مختلف شناسایی می کند. یکی از قواعد ترجیحی مورد استناد مفسران، قاعدیه «تقدیم آیات قرآن بر آرای مخالف» است. بر اساس این قاعده، مفسر در تفسیر آیه، قولی را که مطابق با ظاهر دیگر آیات همسو با آییه مورد نظر باشد را بر قول مخالف مفسران ترجیح می دهد. هدف این مقاله بررسی رویکرد دو تن از مهم ترین مفسران هم عصر شیعه و سنی، علامه طباطبایی و ابن عاشور، به این قاعده در آیات ملاقات مجرمان با ملائکه (فرقان/ 22) و شفاعت (بقره/ 48) است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد تطبیقی نوشته شده است. رویکرد مفسران به قاعدیه ترجیحی مورد بحث در این دو آیه بررسی شد و مشخص گردید علامه طباطبایی در تفسیر آیاتِ نام برده از قاعدیه ترجیحی مورد بحث استفاده کرده است و با توجه به ظاهر آیاتِ دیگر، مراد از «یوم» در آییه 22 سوریه فرقان را روز مرگ دانسته و آرای مخالف را نپذیرفته است. اما ابن عاشور در تفسیر این آیه از قاعدیه ترجیحی مورد نظر غافل شده و از آن استفاده نکرده و اقوال مخالف را پذیرفته است. در تفسیر آییه 28 سوریه بقره، اگرچه هر دو مفسر به قاعدیه ترجیحی مورد نظر توجه داشته و امکان شفاعت دیگران با اذن خداوند را پذیرفته اند، ولی رویکرد علامه بسیار قوی تر از ابن عاشور است.
روش های اعتمادسازی انبیا (علیهم السلام) در تربیت اخلاقی متربی از منظر قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقبولیت مربّی و اعتماد متربّی به وی از مهم ترین عوامل زمینه ساز تربیت اخلاقی است که بدون آن هر گونه تلاش تربیتی، مثمرثمر نخواهد بود. پیامبران الهی با اشراف به این مهم، در اجرای مهمترین هدف رسالت خویش؛ یعنی تربیت اخلاقی، از روش های مختلفی جهت اعتمادسازی مخاطبان خود بهره برده اند که شناخت و الگوگیری از این روش ها ازاین حیث که تحت ارشاد الهی به انجام رسیده و اثرگذاری آنها تضمین شده است، برای مربیان، والدین و داعیه داران امر تربیت بسیار حایز اهمیت است. پژوهش پیش رو باهدف بررسی روش های اعتمادسازی انبیا (علیهم السلام) در عرصه تربیت اخلاقی از منظر قرآن نگاشته شده است. این پژوهش از حیث هدف، اکتشافی و به لحاظ روش، کیفی و دارای رویکردی استقرایی است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، تکنیک تحلیل مضمون به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که پیامبران در راستای اعتمادسازی از روش های شناختی؛ نظیر: زیست مشترک با متربّی، زیست اخلاقی مربّی مرتبط با بُعد شناختی و از روش های عاطفی همچون ایجاد پنداریه سنخیت برای متربّی و درک ایشان، خالص نمودن دعوت خویش از هر گونه شائبیه مادی، زیست اخلاقی مربّی مرتبط با بعد عاطفی و از روش های رفتاری نظیر تطابق بین گفتار و رفتار، زیست اخلاقی مربی مرتبط با بعد رفتاری و اصلاح رابطه باخدا استفاده می نمودند.
تأثیر زمانه بر آرای مفسران در مصداق یابی آیات 4-8 سوره اسراء(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
136 - 156
حوزههای تخصصی:
از جمله ظرفیت های قرآن کریم، جریان دائمی آن است که در پرتو آن، امکان بهره گیری از این کتاب آسمانی در زمان های پس از نزول فراهم می آید. این بهره برداری، گاه از انطباق بر مصادیق نو ناشی می شود. از جمله آیاتی که هم در مصداق نخستین و هم در مصداق های پسینش بحث ها و آرای متعددی را پدید آورده، آیات 4 8 سوره اسراء است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی در پی تبیین راز اختلاف نظر مفسران در بیان مصداق این آیات در دو حوزه تفسیر و تطبیق، به مواردی دست یافته است: برخی مفسران بر اساس اطلاعات تاریخی، آیات را تفسیر و مصادیق آن را بیان کرده اند؛ ولی در باب مصادیق مبتنی بر تأویل آن آیات سخنی نگفته اند؛ برخی دیگر آیات را بر اساس شرایط کنونی یهود و مسلمانان تفسیر کرده و گاه میان تفسیر و تأویل آیات خلط نموده اند؛ برخی نیز بخشی از آیات را با تکیه بر اطلاعات تاریخی و بخشی دیگر را با توجه به شرایط کنونی یهود تفسیر و تعیین مصداق کرده اند. در این میان، برخی مفسران، هم به مصادیق پیشین و هم به بخشی از آیات که گویای شرایط کنونی یهود است، پرداخته اند. این دیدگاه با تطبیقات مطرح شده در احادیث معصومان(ع) نیز ناسازگار نیست. غالب مفسران در پی بیان مصادیق بعدی آیات نبوده اند؛ اما در احادیث معصومان(ع) به این بُعد از ظرفیت معرفتی آیات توجه و برخی از مصادیق مهم آن بیان شده است.
تأملی بر مبانی فقهی ماده 562 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نوآوری های ق.م.ا. ۱۳۹۲ ماده ۵۶۲ آن است که به اختلافات ناشی از سکوت ق.م.ا. سابق درباره ارش جنایت زنان پایان داد. مطابق این ماده، ارش جنایت زن و مرد برابر است. این در حالی است که ماده ۴۴۹ قانون مذکور مقررات دیه مقدر را در مورد ارش جنایت نیز جاری می داند و تنصیف دیه مقدر زنان از مصادیق این مقررات محسوب می شود. بنابراین ماده ۵۶۲ استثنایی است بر ماده ۴۴۹ و قاعده تنصیف دیه شامل ارش جنایت زنان نمی گردد و در ارش جنایت زنان، حکم به برابری با مردان می شود. در آثار فقیهان امامیه، راجع به برابری یا عدم برابری ارش جنایت زنان با مردان، بیان صریحی نیامده است، اما با تجزیه و تحلیل عمومات باب دیات، ادله قاعده معاقله دیه زن و مرد تا ثلث دیه کامل و استفتائات مرتبط، می توان به سه دیدگاه دست یافت: (1) عدم برابری مطلق در ارش جنایت زن با مرد؛ (2) برابری مطلق در ارش جنایت زن با مرد؛ (3) تبعیت از قاعده تنصیف دیه زن در ارش جنایت زن. یافته های این پژوهش نشان می دهد که قانون گذار در ماده ۵۶۲ از میان سه دیدگاه، دیدگاه برابری مطلق زن با مرد در ارش جنایت را پذیرفته است. انتخاب این دیدگاه، هرچند گامی به سوی تساوی حقوق زن و مرد است، با دیدگاه مشهور فقیهان معاصر امامیه سازگار نیست. اما این حسن را دارد که از تحمیل بار اضافه بر بیت المال جلوگیری می کند، چراکه اگر ارش زن نصف ارش مرد باشد، آنگاه بر اساس تبصره ماده ۵۵۱ ق.م.ا. معادل تفاوت می بایست از صندوق تأمین خسارت های بدنی پرداخت شود.
همگرایی و واگرایی مبانیِ انسان شناختی جریان اموی با رویکرد اسلام حقیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۹
۱۸۱-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
براساس مبانی انسان شناسی اسلامی، انسانِ کامل و خلیفه الله، از جایگاه ویژه ای در نظام هستی برخوردار است، اما سایر مکاتب فکری، بدلیل عدم پیوند با عالم فرامادی و محدودیت های بینشی که گریبان گیر آنهاست، با نقص ها و محدودیت هایی در این زمینه روبه رو هستند. بنابراین تفاوت های عمده ای در زمینه مبانی انسان شناسیِ اسلام حقیقی با سایر مکاتب وجود دارد. مساله و هدف این پژوهش، تبیین مبانی انسان شناختی جریان اموی – به عنوان جریان اسلام غیر حقیقی- و به دنبال آن مشخص کردن نقاط همگرایی و واگرایی آن با مبانی با اسلام حقیقی و میزان تمایز و انحراف آنهاست. از اینرو با بهره گیری از داده های کتابخانه ای و مبتنی بر روش تحقیق توصیفی – تحلیلی، ابتدا مبانی و پیش فرض های انسان شناختی امویان همچون؛ جبرگرایی، نفی کرامت انسانی، عقل گریزی، نفی اصل تساوی، حیات پس از مرگ و ... پردازش و سپس به مقایسه و ارزیابی موارد مذکور با نگاه اسلام به انسان پرداخته شده است. از بررسی و تحلیل مبانی مذکور این یافته ها حاصل گردید که مبانی انسان شناختی ماخوذه در جریان اموی، تمایزات بنیادین با مبانی انسان شناختی اسلام حقیقی دارد. بنابراین دستاورد مقاله پیش رو، با استناد به شواهد و داده های تاریخی، حکایت از استحاله عمیق، در باورهای و مبانی انسان شناسی جریان اموی دارد.
تحلیل جامعه شناختی رونق علوم اسلامی در قم معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
29 - 49
حوزههای تخصصی:
علوم اسلامی، حدیث، تفسیر، فقه و کلام در دوره معاصر رونقى دوباره یافته اند. تبیین علل و زمینه هاى این رونق، مسئله این پژوهش است که با نظریه روش شناسى بنیادین و روش تحلیلى مورد تبیین قرار گرفته است. احیاى حکمت صدرایی، توسعه علوم تجربی، ظهور رقباى علمی، حضور فلسفه ها و علوم غربى و از همه مهم تر باور به عدم کفایت آثار موجود، ازجمله عوامل معرفتى این امر به شمار می روند. توجه به نیازهاى روز، اتخاذ رویکردهاى جهانى و تقریبی، تأسیس مراکز علمی، تدوین آثار علمى و تلاش براى گسترش تعاملات علمی، در زمره عوامل فردى قرار دارند. درخصوص زمینه هاى سیاسى اجتماعى نیز می توان به ظهور استعمار، حکومت هاى استبدادی، مواجهه با غرب، انقلاب اسلامی، تحول در نظام آموزشى و تقسیم کار علمى اشاره کرد. عوامل معرفتى با ایفاى نقش علّی، و عوامل فردى و عوامل اجتماعى سیاسى با ایفاى نقش اعدادی، رونق علوم یادشده را در قم معاصر به دنبال داشته اند.
راه کارهای نوین در شناخت طبقه راویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
111 - 139
حوزههای تخصصی:
شناخت طبقه راویان واقع در اسناد احادیث، یکی از بنیادی ترین نیازها در فرایند اعتبارسنجی احادیث شیعه است؛ زیرا در ارزیابی احادیث، شناخت طبقه راوی و دست یابی به اتصال سلسله راویان سند، تاثیر بنیادین دارد. طبقه راوی به معنای شناخت تقریبی عصر فعالیت های حدیثی راوی در دو دوره تحمل (زمان علم آموزی و اخذ حدیث) و اداء (آموزش اندوخته ها به نسل های پسین) می باشد. دانشیان رجال شیعه در دوران معاصر، برای شناسایی طبقه راویان از راه کارهای گوناگون بهره می جویند. تجربه نگارندگان در مطالعات پیراحدیثی مرتبط با طبقه راوی، بیان گر آن است که این راه کارها، نمی تواند تمام چالش های فراروی شناخت طبقه راویان را، پاسخ گو باشد. نوشتار حاضر، با توجه به اطلاعات موجود در منابع رجالی، فهرستی و حدیثی شیعه، سعی در ارائه چهار راه کار نوین طبقه شناسی دارد که از رهگذر آن، بتوان از بسیاری از چالش های باقی مانده، گذرکرد. عملکرد برخی از این راه کارها در گشودن چالش های طبقه شناسی سه تن از راویان فعال در عرصه انتقال تراث حدیثی امامیه، یعنی ابراهیم بن هاشم، محمدبن عیسی بن عبید و محمدبن احمد بن یحیی، به نمایش گذاشته شده است.
چندمعنایی واژه «طغیان» در قرآن کریم با رویکردی بر زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی واژگانی یکی از مهم ترین موضوعات قابل طرح در مطالعات معناشناختی است. در بررسی های زبانشناختی نسبت به معانی واژگان همیشه با مفاهیمی مواجه هستیم که متأثر از واحدها و عناصر هم نشین خود هستند. این تأثیرپذیری به حدی است که تحلیل معناشناختی واژه را بدون در نظر گرفتن رابطه میان این عناصر ناممکن کرده است. توجه به سیاق و ساختار جمله بعد از ریشه شناسی و سیر تاریخی یک واژه چندمعنایی آن را به خوبی ثابت می کند. دستیابی به تفسیر دقیق قرآن کریم که یکی از اهداف بزرگ پژوهش های قرآنی محسوب می شود، در گرو درک و فهم دقیق واژگان قرآن کریم است. در این پژوهش کارکرد چندمعنایی واژه طغیان در قرآن کریم و سیر معنایی این واژه در آیات قرآن کریم بررسی شده اند و وجوه متعدد آن در ارتباط با هسته مرکزی معنا، تبیین و تأثیر واحدهای هم نشین واژه طغیان در معنارسانی این واژه با استناد به کتب تفسیری قرآن کریم بررسی شده اند. این پژوهش نشان می دهد واژه طغیان وجوه متعددی همچون ضلالت و گمراهی، ظلم، کفر، عصیان و نافرمانی، تکبر، معبودانی غیر از خدا و ... دارد که همه این معانی با هسته اصلی معنا که تجاوز و عدول از حد اعتدال است، ارتباط مفهومی دارند.
مبانی کلامی اخلاق در منظومه نظری امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
59 - 87
حوزههای تخصصی:
مهم ترین وظیفه علم کلام تبیین و تحکیم باورهای دینی و پاسخگویی به شبهات است. پژوهش حاضر با توجه به جایگاه ویژه اخلاق در پارادایم اسلام درصدد پاسخگویی به پربسامدترین سؤال حوزه اخلاق یعنی مبنا و ملاک ارزش اخلاقی است. در پاسخ به این سؤال سه پارادایم اخلاقی وظیفه گرایی، فضیلت گرایی و غایت انگاری شکل گرفته است. تبیین دیدگاه کلامی امام خمینی در پاسخ به سؤال فوق، به عنوان یکی از شناخته شده ترین دانشمندان اسلامی که اقبال جهانی، معطوف ایشان است، می تواند نقش بی بدیلی در تبیین بنیادهای اسلامی اخلاق و زیست اخلاقی داشته باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین مبانی کلامی اخلاق در منظومه نظری امام خمینی انجام شده است. روش پژوهش، تحلیل مضمون است؛ بنابراین ابتدا مبانی کلامی، استقصا و استخراج شده اند سپس با رویکرد اخلاقی، تحلیل مضمون صورت گرفته است. یافته ها: مطابق دیدگاه امام خمینی، بنیاد پارادایم اخلاقی اسلام، بر هر سه محور وظیفه گرایی، فضیلت گرایی و غایت انگاری، توأمان استواراست و پشتیبانی تکوینی و تشریعی اسلام از زیست اخلاقی، موجب ضمانت و معناداری آن می گردد. نتایج حاصل بیانگر آن است که برای داشتن جامعه اخلاقی، غنی سازی سامانه معرفتی افراد در حوزه های خداشناسی به ویژه صفات الهی، جهان شناسی در دو سطح دنیوی و اخروی، انسان شناسی و تبیین چگونگی تأثیر رفتار اخلاقی انسان بر فرجام او لازم و ضروری است.
آیا دیوید هیوم برای پذیرش وجود خداوند جایی باقی می گذارد؟(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
7 - 33
حوزههای تخصصی:
هیوم از بزرگ ترین فیلسوفان سنت بریتانیایی بود که قصد داشت در نوشته های فلسفی اش، با تدوین چالش شکاکانه و چالش فریب اثبات کند که خداوند وجود ندارد؛ اما به تازگی محققان تلاش می کنند تا این رویکرد معارضه جویانه هیوم درباره وجود خداوند را تعدیل کنند و نشان دهند که او وجود خداوند را می پذیرد؛ این کار عمدتاً با تکیه بر خوانش دیگر از نگرش هیوم به برهان نظم انجام شده است. این مقاله با استناد به اصل شکاکانه و اصل طبیعت گرایانه نظام هیوم می خواهد نشان دهد که این رویکرد جدید محققان از موضع هیوم درباره وجود خداوند و برخی دیگر از این سنخ رویکردها، قابل اعتراض و بسیار چالش برانگیز هستند. در این مقاله، روش تحقیق به تناسب موضوعِ آن از نوع کتابخانه ای است و روش نگارش مقاله نیز توصیفی تحلیلی است. در هر بخش افزون بر بیان دیدگاه خودِ دیوید هیوم در باب مباحث مطرح شده، به برخی آثار و دیدگاه های شارحان و مفسران وی در بخش هایی که مورد نیاز است، اشاره و به تحلیل و بررسی آنها نیز پرداخته شده است. دست آخر نتیجه این شد که هیوم در فلسفه خود برای پذیرش وجود خداوند جایی باقی نمی گذارد.
رویکرد قرآنی حل تعارضات اخلاق مبارزه و مقاومت در سنجه تعالیم انبیاء(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق مبارزه و مقاومت در راستای احقاق حقوق و ارزش های انسانی، نقشی محوری در تاریخ ایفا کرده است. با این وجود، این عرصه خطیر همواره با چالش هایی همراه بوده است. از مهم ترین این چالش ها، تعارضات اخلاقی است که در این عرصه رخ می دهد. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی و تحلیلی، براین فرضیه استوار است که با استناد به تعالیم انبیاء می توان، راه حل موجه و اخلاقی این تعارضات را اصطیاد نمود. یافته های تحقیق نشان می دهد از مهم ترین تعارضات اخلاقی در اخلاق مبارزه، تعارض در منافع و ارزش ها است. در حل تعارض انعطاف ناپذیری در برابر دشمن و وارد شدن ضربه به جبهه مبارزه (تحریم اقتصادی، تحریف شخصیت) این ضربات نباید عاملی برای انعطاف در برابر دشمن تلقی گردد. از دیگر تعارضات در جهت منافع، مسئله جمع غنائم و تمرکز بر اهداف استراتژیک است که با محوریت فرامین الهی بر اطاعت از فرماندهی به حل این تعارض اخلاقی پرداخته شده است. تعارض بین مبارزه با شرک والدین و احترام به آن ها از جمله تعارضات در ارزش ها است. در این خصوص، انبیاء الهی در صورت وجود تهدید از سوی نزدیکان، با دلسوزی و بدون بی احترامی، آن ها را به ایمان دعوت می کردند و در غیر این صورت به مقابله با آن ها می پرداختند. از دیگر تعارضات ارزشی، به تعارض بین حفظ جان و مقابله با ظلم می توان اشاره کرد .در جهت حل تعارض مذکور براساس تعالیم انبیاء، ترجیح مبارزه با ظلم از واجبات ادیان الهی است.