فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
155 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تهدید القایی در سطوح متفاوت مجاورت بر نوع دوستی محدود انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه آزمایشی از نوع طرح های عاملی بین آزمودنی با دو عامل شرایط تهدید (تهدید القا شده در برابر شرایط کنترل) و مجاورت (بالا در برابر متوسط در برابر پایین) بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی شهروندان ایرانی فارسی زبان سه شهر تهران، قم و همدان تشکیل دادند که 192 نفر با روش نمونه گیری در دسترسی انتخاب شده و شرکت کنندگان هر شهر (64 نفر) به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش با روش آماده سازی تحت القای شرایط تهدیدآمیز قرار گرفتند. داده ها با استفاده از بازی دیکتاتور، پرسشنامه نگرش نسبت به مهاجران و بازی خشونت جمع آوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره دوراهه تحلیل شد. یافته ها: اثر تعاملی مجاورت و تهدید القایی بر رفتار خشونت آمیز نسبت به اعضای گروه های خارجی معنادار بود، درحالی که این اثر تعاملی برای رفتار نوع دوستانه درون گروهی معنادار نبود. همچنین نوع دوستی محدود تأیید نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که اثر تهدید القایی بر میزان خشونت برون گروهی افراد در سطوح مجاورت متفاوت است. بااین وجود، اثر تهدید بر رفتار نوع دوستانه درون گروهی به سطح مجاورت بستگی ندارد.
اثربخشی آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری بر تغییر سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مادران کودکان دبستانی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری بر تغییر سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مادران کودکان دبستانی شهر تهران موردبررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دانش آموزان مدارس دولتی مقطع دبستان منطقه 3 شهر تهران که در سال 1393-94 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از این جامعه بود، که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. و افراد به طور گمارش تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شد. برای سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی، به ترتیب پرسشنامه هازن شیور برای دل بستگی و پرسشنامه الکسیس جی. واکر و لیندا تامپسون برای مقیاس صمیمیت به کاربرده شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است که پس ازآنتخاب گروه آزمایش و گواه، مداخله آزمایشی (آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری) بر روی گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 70 دقیقه ای و یک جلسه در هفته اجرا گردید، و پس از اتمام برنامه ی آموزشی از هر 2 گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد و یافته های به دست آمده نشان داد که آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری باعث بهبود سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. و نتیجه می گیریم که این آموزش ها می تواند بر بهبود سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مؤثر باشد.
بررسی نقش واسطه ای فرزندپروری ذهن آگاه در ارتباط بین افسردگی مادر و مشکلات شناختی-هیجانی درونی سازی و برونی سازی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات شناختی-هیجانی درونی سازی و برونی سازی از مهم ترین چالش های روان شناختی دوران کودکی محسوب می شوند که می توانند بر سلامت روانی و اجتماعی کودک در آینده تأثیرگذار باشند. افسردگی مادر به عنوان یکی از عوامل کلیدی در شکل گیری این مشکلات مطرح شده است، اما مکانیسم های زیربنایی این ارتباط به طور کامل شناخته نشده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فرزندپروری ذهن آگاه در ارتباط بین افسردگی مادر و مشکلات شناختی-هیجانی درونی سازی و برونی سازی کودک انجام شد. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک دبستانی در شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود که از میان آن ها ۳۸۵ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس(DASS-21) (آنتونی وهمکاران،1998) ، پرسشنامه ی فرزندپروری ذهن آگاهانه (MIPQ) (مک کافری،ریتمن وبلک،2015) و سیاهه رفتاری کودک (CBCL) (آخنباخ و رسکورلا،2001) بود که توسط مادران تکمیل شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای SPSS23 و لیزرل 8 مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته ها نشان داد که افسردگی مادر با مشکلات شناختی-هیجانی درونی سازی و برونی سازی کودک ارتباط مثبت و معناداری دارد. همچنین، مشخص شد که مؤلفه "بودن در زمان حال با کودک" (یکی از ابعاد فرزندپروری ذهن آگاه) نقش واسطه ای معناداری در این رابطه دارد. به گونه ای که افسردگی مادر از طریق کاهش حضور ذهن او در تعامل با کودک، موجب افزایش مشکلات شناختی-هیجانی در کودک می شود.نتایج این پژوهش بر اهمیت آموزش مهارت های ذهن آگاهی به والدین، به ویژه مهارت "بودن در زمان حال با کودک"، به عنوان عاملی مؤثر در کاهش تأثیرات منفی افسردگی مادر بر مشکلات شناختی-هیجانی کودک تأکید دارد. بر این اساس، پیشنهاد می شود که برنامه های مداخله ای در حوزه سلامت روان کودک و خانواده، توجه ویژه ای به تقویت فرزندپروری ذهن آگاه در والدین داشته باشند.
شناسایی تجارب زیسته مثبت زنان از مادر شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۵۵-۳۴
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی تغییرات مثبت و رویش های مادران در ابعاد مختلف بعد از اتخاذ نقش والدگری است. روش: این پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت مورد مطالعه ، برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش، زوج هایی که حداقل 7 سال از زندگی شان گذشته و دست کم صاحب یک فرزند 2 ساله باشند، از زندگی خود رضایت نسبی داشته، ساکن تهران باشند و با رضایت در پژوهش مشارکت کرده ا ند را شامل می شد. مشارکت کنندگان از طریق نمونه گیری هدفمند و به روش در دسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 18 مشارکت کننده از طریق مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: باتوجه به نتایج تحقیق، مادران معتقدند از زمان به دنیا آمدن فرزند، دچار رویش هایی در ابعاد شخصی، زناشویی و روابط اجتماعی می شوند؛ به طوری که ابعاد شخصی شامل: گسترش مسئولیت پذیری، گسترش خودپنداره و صبر می شود؛ همچنین رویش هایی که در رابطه زناشویی شاهد آن هستیم عبارتند از صمیمت، پربارسازی انسجام زوجی، تحکیم مرزبندی و ایجاد هویت والدینی و در آخر، رویش های روابط اجتماعی عبارتند از بازنگری در نقش اجتماعی و گسترش پیوند با خانواده مبدأ. نتیجه گیری: ورود فرزند تغییرات مثبت در ابعاد شخصی، زناشویی، فرهنگی _ اجتماعی در مادران ایجاد می کند که همین امر سبب افزایش رضایت مندی از رابطه زوجی می شود.
طراحی، تدوین و روایی یابی مداخله تلفیقی شناختی- رفتاری مبتنی بر تجربه زیسته کودکان شبه-خانواده از ضربه روانی پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
173 - 195
حوزههای تخصصی:
هدف: انجام مداخلات اختصاصی برای کودکان آسیب پذیر شبه خانواده دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با تلفیق مضامین استخراج شده از مصاحبه های انجام گرفته با کودکان شبه خانواده درباره تجربه زیسته آن ها از ضربه روانی پیچیده و درمان شناختی -رفتاری متمرکز بر ضربه روانی، مداخله تلفیقی شناختی- رفتاری مبتنی بر تجربه زیسته کودکان شبه خانواده از ضربه روانی پیچیده را معرفی می کند.روش: پژوهش حاضر در دو بخش انجام گرفت. در بخش نخست، جامعه پژوهش ۳۰ دختر ۹ تا ۱۱ سال ساکن در مراکز شبه خانواده شهر اصفهان در سال۱۴۰۱ بود. نمونه گیری هدفمند و تا اشباع داده ها بر روی ۸ کودک انجام شد. جمع آوری اطلاعات نیمه ساختار یافته با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام و با روش جیورجی تحلیل شد. در بخش دوم، به منظور طراحی مداخله تلفیقی از رویکرد عوامل مشترک و برای روایی یابی محتوایی مداخله از نظرات ۸ نفر از متخصصان به روش دلفی استفاده شد.یافته ها: در بخش نخست، ۵ مضمون اصلی شامل تعلق، ارتباط، خودپنداره، چالش های زندگی قبلی و سرمایه روانشناختی شناسایی شد. در بخش دوم؛ مداخله تلفیقی شناختی- رفتاری مبتنی بر تجربه زیسته کودکانشبه خانواده در۱۰ جلسه، هر جلسه شامل دو بخش مراقبان (گروهی) و کودک (فردی) تدوین شد. ضریب نسبی روایی محتوایی حداقل ۰. ۷۵ و حداکثر ۱ و شاخص روایی محتوا ۰. ۹ بدست آمد.نتیجه گیری: مداخله تلفیقی حاضر تلاشی است برای تدوین مداخله درمانی کودک محور ویژه کودکان شبه خانواده تا ضمن کاهش دادن برخی از خلاء های درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر ضربه روانی از ظرفیت های این درمان نیز استفاده کرده باشد.
مدل یابی روابط بین اهمال کاری تحصیلی، تنظیم هیجان و بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان: آزمون تفاوت جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر انجام شد. این مطالعه توصیفی در رده مطالعات همبستگی و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران است. در این مطالعه، 379 دانش آموز (221 پسر و 158 دختر) به مقیاس اهمال کاری تحصیلی پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی ارتقادهنده و بازدارنده سلامت تحصیلی، سیاهه مشغولیت تحصیلی، سیاهه فرسودگی تحصیلی و سیاهه راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان پاسخ دادند. در این پژوهش از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری برای آزمون مدل واسطه مندی فرضی تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان دادند مدل واسطه مندی کامل تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی، به خوبی با داده ها برازش دارد. همچنین، نتایج توزیع گروهی روابط بین چند متغیر نشان داد رابطه بین تنظیم هیجان، اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی در دو گروه نوجوانان دختر و پسر مشابه است. علاوه بر این، نتایج نشان داد تمامی وزن های رگرسیونی در مدل پیشنهادی از لحاظ آماری معنادار بودند. به طور کلی در مدل پیشنهادی، درصد شایان توجهی از پراکندگی نمرات فرسودگی تحصیلی و پراکندگی نمرات مشغولیت تحصیلی ازطریق اهمال کاری تحصیلی و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان تبیین شد. نتایج این پژوهش، بر لزوم توجه بر نقش ویژگی های عملکردی تنظیم هیجان ازجمله راهبردهای شناختی تنظیم هیجان دانش آموزان دختر و پسر به طور مساوی در پیش بینی عملکرد تحصیلی آنها در موقعیت های چالش بر انگیز تأکید دارد.
بررسی اثربخشی درمان های ترکیبی شناختی-رفتاری و نوروفیدبک برکاهش عود در سوءمصرف کنندگان مواد محرک دارای نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان ترکیبی شناختی-رفتاری و نوروفیدبک برکاهش عود در سوءمصرف کنندگان مواد محرک دارای نشانه های افسردگی است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه انجام شد. تمامی مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به مرکز درمان سوءمصرف مواد سپاهان منطقه 1 شهر تهران در سال 1402 جمعیت آماری پژوهش را تشکیل دادند. با روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف از بین سوءمصرف کنندگان مواد دارای معیارهای ورود به پژوهش تعداد 36 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی سازی در 2 گروه 18 نفری (گروه درمان ترکیبی در سوءمصرف کنندگان مواد محرک، گروه کنترل در سوءمصرف کنندگان مواد محرک) جایگزین شدند. گردآوری داده ها با چک لیست اطلاعات دموگرافیک-فرم محقق ساخته، پرسشنامه تجدیدنظر شده افسردگی و پرسشنامه خطر عود مصرف مواد انجام شد. تحلیل داده ها با روش های آماری، آزمون پیش فرض های آمار پارامتریک و آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار آماری Spss-v26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان ترکیبی در آزمودنی های گروه آزمایش دو گروه سوءمصرف کننده مواد محرک بر کاهش میزان عود مصرف و ابعاد آن (قصد مصرف، مشکلات هیجانی، اجبار در مصرف، فقدان کنترل و انتظار مثبت از مصرف مواد) اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: این مطالعه بیش از پیش نقش سازه های روانی-رفتاری را در مبتلایان به سوءمصرف مواد روشن ساخته و لزوم استفاده از رویکردهای درمانی ترکیبی (شناختی-رفتاری و نوروفیدبک) را به منظور تعدیل علائم در مبتلایان به سوءمصرف مواد آشکار می سازد.
پیش بینی احساس تنهایی بر اساس سبک دلبستگی و ناگویی هیجانی با میانجی گری خودشفقتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
105 - 120
حوزههای تخصصی:
ناتوانی در برقراری و حفظ روابط موفق با دیگران منجر به تجربه تنهایی می شود. این پژوهش با هدف پیش بینی احساس تنهایی بر اساس سبک دلبستگی و ناگویی هیجانی با میانجی گری خودشفقتی انجام شد. روش پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان 18 تا 26ساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال 1403-1402 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، 384 نفر انتخاب شدند و به مقیاس های احساس تنهایی دانشجویان آشر و همکاران، سبک های دلبستگی هازان و شیور، ناگویی هیجانی تورنتو تیلور و همکاران و خودشفقتی نف پاسخ دادند. داده ها با رگرسیون هایز مدل 4 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد سبک دلبستگی ایمن به طور منفی و سبک های دلبستگی ناایمن و ناگویی هیجانی به طور مثبت احساس تنهایی را پیش بینی کردند. خودشفقتی به طور منفی احساس تنهایی را پیش بینی کرد. سبک دلبستگی ایمن به طور مثبت و سبک های دلبستگی ناایمن و ناگویی هیجانی به طور منفی خودشفقتی را پیش بینی کردند. از این رو، سبک های دلبستگی و ناگویی هیجانی، به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق خودشفقتی احساس تنهایی را پیش بینی کردند. با یافته های پژوهش می توان پیشنهاد داد که در طراحی مداخلات پیشگیرانه و ارائه راهکارهای عملی در راستای کاهش احساس تنهایی در دانشجویان استفاده شود.
نقش باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک زندگی در گرایش به فرزندآوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر نقش باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک زندگی در گرایش به فرزندآوری مورد مطالعه قرار گرفت. کلیه جوانان دختر و پسر شهرهای استان خوزستان (18 38 سال) جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل داده بودند که از بین آن شهرها 373 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه باورهای مذهبی ساخته سواری (1401)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، سبک زندگی میلر و اسمیت (1988) و پرسش نامه گرایش به فرزندآوری حائری مهریزی و همکاران (1396) استفاده گردید. طرح تحقیق همبستگی است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار spss و با کمک روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد بین باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و گرایش جوانان خوزستانی به فرزندآوری ارتباط مثبت معنی دار و بین سبک زندگی و گرایش آنان به فرزندآوری ارتباط منفی معنی داری وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که 6 صدم درصد واریانس گرایش به فرزندآوری توسط حمایت اجتماعی، باورهای مذهبی و سبک زندگی تبیین و پیش بینی می شود.
مقایسه تأثیر آموزش بازی های حرکتی موزون و بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک بر خودتنظیمی هیجانی و اضطراب جدایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
133 - 160
حوزههای تخصصی:
اختلال اضطراب جدایی شایع ترین اختلال اضطرابی دوران کودکی است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ی تأثیر آموزش بازی های حرکتی موزون و بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک بر خودتنظیمی هیجانی و اضطراب جدایی دانش آموزان پایه ی اول شهر ملایر انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایش های میدانی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پایه ی اول ابتدایی شهرستان ملایر در سال تحصیلی1402-1401 بودند، که با روش نمونه گیری هدفمند از میان مدارس ابتدایی سطح شهر با استفاده از پرسشنامه ی غربالگری اختلال اضطراب جدایی، پرسشنامه ی خودتنظیمی هیجانی و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و یک گروه گواه گمارش شدند. دو نوع مداخله ی بازی درمانی اجرا و در نهایت داده های پس آزمون یک هفته بعد از انجام مداخلات جمع آوری شد. به طورکلی، نتایج حاصل نشان داد که هر دو مداخله ی بازی درمانی بر کاهش علائم اضطراب جدایی و افزایش خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان اثر معناداری دارند(p>0.05). اما مداخله ی بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک نسبت به آموزش بازی های حرکتی موزون در کاهش علائم اضطراب جدایی مؤثرتر بود. بنابراین پیشنهاد می شود تا تکنیک های بازی درمانی به مشاوران و معلمان مدارس ابتدایی و همچنین مربیان پیش دبستانی آموزش داده شود تا بتوانند در مواجهه با کودکان مضطرب کلاس خود از آن استفاده کنند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیس پپسی موجب بروز مشکلات روان شناختی و دردهای مزمن در افراد می شود. برای رفع این مشکلات به مداخلاتی مانند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نیاز می باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران تا ۵۰20 تا ساله با تشخیص سوء هاضمه بدون زخم در کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بعثت شهر کرمان در سال 1401 بودند. از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر(، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه، 90 دقیقه ای به صورت گروهی، دریافت کردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پرسشنامه درد مک گیل (2009) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات انعطاف پذیری شناختی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معنی داری یافته است. هم چنین میانگین نمرات درد مزمن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معنی داری یافته است (001/0P<).
نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش درد مزمن در بیماران مبتلا به دیس پپسی دارای اثربخشی و کارایی بود.
تاب آوری زنان مبتلا به ام اس: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
125 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری افراد مبتلا به ام اس در سطح پایینی قرار دارد. توجه ویژه به ارتقا تاب آوری در سال های اخیر به عنوان مکمل درمانی، پژوهش های متعددی را به سوی خود جلب کرده است. نبود پژوهش مروری و جمع بندی این نیاز پژوهشی را ایجاد کرد لذا این پژوهش به بررسی عوامل تاثیر گذار بر تاب آوری زنان مبتلا به بیماری ام اس می پردازد.
روش: این پژوهش از نوع مروری و جست وجوی نظام مند است. کلیه مقالات مرتبط با تاب آوری زنان ایرانی مبتلا به بیماری ام اس در ده سال گذشته در شش پایگاه داده ایی فارسی با کلید واژه های تاب آوری، زنان، ام اس، مالتیپل اسکلروزیس جستجو شد. با توجه به معیار های ورود و خروج، 18مقاله مرتبط وارد پژوهش شد.
یافته ها: موقعیت جغرافیایی پژوهش ها در 9 استان و تمرکز مطالعاتی در این حوزه در سال های 1399 و 1401 است که نشان اهمیت موضوع تاب آوری در سال های اخیر است. بیش ترین روش پژوهش استفاده شده، نیمه آزمایشی است. با بررسی مقالات، عوامل تاب آوری به 7 دسته که شامل راهبرد های کنترل ذهن، پذیرش و شفقت، بهزیستی روان ، معنا درمانی، ورزش درمانی، معنویت درمانی و بخشودگی تقسیم بندی شدند.
نتیجه گیری: شناخت عوامل موثر تاب آوری زنان می تواند به بهبود خدمات حمایتی بیماری مزمن کمک کند. در ادامه پیشنهادهای متناسبی نیز در سه سطح رویکردی (ایجاد پژوهش های بین رشته ایی)، پژوهشی (بهره گیری از روش های کیفی و ترکیبی) و ساختاری ارائه شده اند.
نقش میانجی باورهای فراشناختی ناسازگار در رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی روان-رنجورخویی و وجدان مندی با علائم اختلال بی خوابی و کابوس در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی باورهای فراشناختی ناسازگار در رابطه بین ویژگی های شخصیتی روان رنجور خویی و وجدان مندی با علائم اختلال بی خوابی و کابوس انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان، در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 377 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عامل بزرگ شخصیت (FFPQ، گلدبرگ، 1999)، علائم اختلال بی خوابی (ISI، مورین، 1993)، شدت رویای آزاردهنده و کابوس (DDNSI، کراکوف، 2002) و باورهای فراشناختی ناسازگار (MCQ، ولز، 1997) استفاده شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. هم چنین یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم متغیرهای روان رنجور خویی به باورهای فراشناختی ناسازگار، روان رنجور خویی به بی خوابی و باورهای فراشناختی ناسازگار به کابوس معنی دار بود (05/0>p). نتایج دیگر نشان داد که مسیر غیرمستقیم متغیر روان رنجور خویی به کابوس از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار معنی دار بود (05/0>P) و مسیر غیرمستقیم متغیر روان رنجور خویی و وجدان مندی به بی خوابی از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار و متغیر روان رنجور خویی و وجدان مندی به کابوس از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار معنی دار نبود (05/0<p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که تنها ویژگی شخصیتی روان رنجور خویی می تواند از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار بر علائم اختلال کابوس در دانشجویان دانشگاه اصفهان اثر بگذارد.
پیش بینی اضطراب دانش آموزان براساس رضایتمندی زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب دانش آموزان براساس رضایتمندی زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه والدین بود. روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوم تا ششم ابتدایی ناحیه 1 و 2 شهرستان یزد در سال تحصیلی 1402-1401 و مادرانشان بودند، که براساس جدول مورگان، تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه ی اضطراب کودکان دبستانی اسپس (SCAS، 2003) و مادران آنان به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (ENRICH، 1989) و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF، 1988) پاسخ دادند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد، از بین متغیرهای پیش بین، رضایت زناشویی، به صورت منفی و معنادار و طرحواره های محرومیت هیجانی، رهاشدگی، استحقاق، اطاعت و بازداری هیجانی به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی اضطراب دانش آموزان بودند (05/0p<). در مجموع این متغیرها 7/90 درصد از اضطراب دانش آموزان را تبیین می کند. با توج ه ب ه نتای ج به دست آمده، نبود رضایت زناشویی و وجود طرحواره های ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، رهاشدگی، استحقاق، اطاعت و بازداری هیجانی) در مادران منجر به بروز علائم اضطرابی در فرزندانشان می شود.
پیش بینی فرسودگی شغلی براساس خستگی ذهنی و عدم توازن تلاش - پاداش در میان پرستاران در دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی شغلی بر اساس خستگی ذهنی و عدم توازن تلاش - پاداش در میان پرستاران در دوران پساکرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران که طی سال های اخیر از بیماران مبتلا به کووید-19 مراقبت نموده اند، در سال 1402 بود، که از بین آنها 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و غیرتصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981،MBI )، خستگی ذهنی جانسون و همکاران (2010،MFS ) و عدم توازن تلاش - پاداش سیگریست و همکاران (2009،ERIQ ) جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد خستگی ذهنی و عدم توازن تلاش - پاداش قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی بوده اند (05/0>p) و در مجموع 1/54 درصد از واریانس فرسودگی شغلی را تبیین می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خستگی ذهنی و عدم توازن تلاش - پاداش نقش معنی داری در پیش بینی فرسودگی شغلی دارند و لزوم توجه به این عوامل برای کاهش فرسودگی شغلی در پرستاران در دوران پساکرونا ضروری به نظر می رسد.
بررسی رابطه احساس گناه جنسی، افسردگی، احساس تنهایی و جهت گیری مذهبی با شدت خودارضایی در دانشجویان مجرد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
117 - 133
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه احساس گناه جنسی، افسردگی، احساس تنهایی و جهت گیری مذهبی با شدت خودارضایی در دانشجویان مجرد «مؤسسه آموزش عالی شاندیز» انجام شده است. روش پژوهش از نوع «توصیفی همبستگی» است. جامعه آماری دانشجویان مجرد یکی از مؤسسات آموزش عالی شهرستان مشهد در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. از بین این جامعه، نمونه ای به حجم 179 تن که دست کم یک بار اقدام به خودارضایی کرده بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شد. آزمودنی ها پرسشنامه های «احساس گناه جنسی» موشر (SGQM)، مقیاس «افسردگی» بک (BDI)، مقیاس «احساس تنهایی هیجانی و اجتماعی بزرگسالان» دیتوماسو و اسپینر (SELSA)، پرسشنامه «جهت گیری مذهبی» آلپورت (AROS) و پرسشنامه محقق ساخته «شدت خودارضایی» را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که افسردگی، مذهب بیرونی، و احساس تنهایی با شدت خودارضایی رابطه ای مثبت و معنادار و با احساس گناه جنسی با شدت خودارضایی در دانشجویان مجرد دارای رابطه ای منفی و معنادار است.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک پذیری و پرخاشگری نوجوانان دارای اختلال بی نظمی خلق مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
96 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک پذیری و پرخاشگری در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر کرمانشاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 39 نفر (19 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) بودند که با روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودگزارشی اختلال بی نظمی خلق مخرب بودجریدا و همکاران (2022)، واکنش پذیری هیجانی استرینگاریس و همکاران (2012)، مقیاس پرخاشگری نوجوانان آخنباخ (1991) و مصاحبه بالینی نوزبام (2013) بود. گروه آزمایش 10 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. در پایان جلسات پس آزمون و در نهایت بعد از 3 ماه پیگیری به عمل آمد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس تک متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک-پذیری و پرخاشگری در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات ارزشمندی را در ارتباط با رفتار درمانی دیالکتیکی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای کاهش رفتارهای مخرب مانند تحریک پذیری و پرخاشگری در نوجوانان دارای اختلال بی نظمی خلق مخرب از این درمان استفاده کنند.
اثربخشی روان درمانی بدنی بر برون گرایی و روان رنجورخویی دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
262 - 271
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال شنوایی اختلالی ارتباطی است، فرد مبتلا اغلب توسط افراد جامعه دچار سردرگمی و رنجش قرار می گیرد وباعث آسیب به سلامت روان فرد می گردد؛ ازاین رو روان درمانی بدنی علمی است که شامل استفاده از ارتباط غیرکلامی از طریق حرکت و تلفیق با تمرین های عصب روانشناختی ارائه می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روان درمانی بدنی بر برون گرایی و روان رنجورخویی دانش آموزان ناشنوا است.روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان ناشنوای دختر 13 تا 20 سال است که تحت پوشش سازمان بهزیستی مشهد بوده اند. 24 نفرکه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون شخصیت آیزنک (EPQ) بود.گروه آزمایش به مدت 3 ماه، هفته ای 3 جلسه 90 دقیقه ای در فرایند روان درمانی بدنی شرکت کردند برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس یکراهه استفاده شد.یافته ها: شاخص های توصیفی در گروه روان درمانی بدنی، نمره ی مولفه ی روان رنجور پس از مداخله کاهش معنی داری نسبت به قبل آن داشته است(05/0>p ) که این تغییردر گروه کنترل معنی دار نبوده است. (077/0=p. ) برای مقایسه روان رنجورخوئی در گروه آزمایش و کنترل به این صورت است که مقدار F بدست آمده 039/7 در سطح 01/0 معنی دار است(05/0>p).نتیجه گیری: نتیجه ی پژوهش بیانگراین بود که استفاده ازروان درمانی بدنی جهت بهبود ویژگی های روان رنجورخوئی در دانش آموزان دختر ناشنوا مورد توجه و استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر مشکلات هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
273 - 280
حوزههای تخصصی:
براساس مطالعات قبلی عوامل مختلفی بر مشکلات هیجانی مؤثر هستند که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس از جمله آنهاست. این پژوهش به منظور اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر مشکلات هیجانی دانش آموزان انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. کلیه دانش آموزان متوسطه دوره اول شهر ارومیه جامعه آماری را تشکیل می داد؛ که از آن 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شد و در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه توانمندی و مشکلات گودمن (1997) استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش طی 8 جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس را دریافت نمود ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس موجب کاهش مشکلات هیجانی دانش آموزان شده و این اثربخشی در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است (0/01>P). نتیجه اینکه، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس یک روش مؤثر در کاهش مشکلات هیجانی است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
221 - 232
حوزههای تخصصی:
سالمندی یکی از مهم ترین مراحل زندگی انسان است که در این دوره، افراد با طیف وسیعی از تغییرات فیزیولوژیکی و روان شناختی مواجهه می شوند. در میان این تغییرات، موضوعاتی از قبیل اضطراب مرگ و احساس تنهایی اهمیت می یابند. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان مقیم در آسایشگاه مهرگان شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند، که 45 نفر از افراد واجد شرایط به شیوه نمونه گیری دواطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج در سه گروه گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب مرگ کالت-لستر و احساس تنهایی دهشیری بود. مداخلات دو گروه به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دوبار درهفته اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و آزمون های تحلیل کواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با مقدار احتمال 0/05 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب مرگ و احساس تنهایی این سالمندان مؤثر بود (0/000=P). همچنین تفاوت معناداری بین دو درمان مشاهده نشد (1=P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت استفاده از این روش های درمانی می تواند در بهبود اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان مفید و مؤثر باشد.