فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
115 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفاوت های فردی در پاسخدهی به نشانه های غذایی نقش مهمی می تواند در پیشرفت چاقی داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا و رابطه آن با شاخص توده بدنی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری ۲۰.۹۹۷ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بود. طبق جدول کریسی-مورگان، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) کنگ سیم و همکاران (۲۰۲۳)، مقیاس قدرت غذا (PFS) لو و همکاران (۲۰۰۹) و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS24 و به کمک روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل دوعاملی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا را تأیید کرد. روایی همگرای این مقیاس با مقیاس قدرت غذا (۷۷/0)= Rبود. هریک از زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا دارای قدرت پیش بینی کافی و رابطه مثبت با شاخص توده بدنی (BMI) بود که نشان دهنده روایی پیش بین مقیاس است. بررسی پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ (۹۱/۰) و روش بازآزمایی (90/۰) نشان داد که این مقیاس از پایایی عالی برخوردار است. همبستگی درونی هر گویه با نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا معنی دار بود (۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: مقیاس پاسخگویی نشانه غذا، مقیاسی با کفایت روانسنجی خوب برای بررسی رفتارهای تغذیه ای و پیش بینی تغییرات شاخص توده بدنی است.
سیاست اجتماعی و تحولات نظام سلامت در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
9-48
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظام سلامت در ایران از زمان تشکیل در سال 1304 تاکنون (1394) تغییر و تحولات زیادی را شاهد بوده، در بسیاری از حوزه ها موفقیتها و پیشرفتهایی داشته و در حوزه هایی نیز ناموفق و دور از حد انتظار عمل کرده است و شناخت دلایل آنها می تواند بخشی از مسائل و چالشهای سیاست گذاری سلامت در کشور را روشن کند. روش: تحقیق حاضر در چارچوب رویکرد نهادگرایی و با بهره گیری از مدل وابستگی به مسیر به دنبال بررسی رویدادهای مهم و تأثیرگذار بر تحولات نهاد سلامت است. روش انجام تحقیق تاریخی بوده و اطلاعات موردنیاز با مراجعه به متون تاریخی راجع به نظام سلامت و زیربخشهای آن گردآوری شده است. یافته ها: نقطه کانونی شکل گیری نظام سلامت در ایران به تأسیس دارالفنون در دوره قاجار برمی گردد؛ سپس در مسیر تحولات آن می توان سه مقطع تاریخی اصلی را شناسایی کرد: پیروزی انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی، تأسیس حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت جمهوری اسلامی. در هر یک از این مقاطع با توجه به سیر حوادث و اهداف کلان دولتها، تغییراتی در سیاست گذاری سلامت به وقوع پیوسته است که نتایج آن در نظام سلامت کنونی ایران تجلی یافته است. بحث: وابستگی به درآمد نفت، پایین بودن بودجه بخش سلامت و ضعف سیاستگذاری دولت در حیطه سلامت از ویژگیهای دیرینه نظام سلامت در ایران هستند؛ که دستیابی به اهداف اصلی سیاست گذاری اجتماعی یعنی مدرنیزاسیون و گسترش عدالت را با چالش روبه رو ساخته اند و سیاستگذاری سلامت نیز همانند سایر زیربخشهای سیاستگذاری اجتماعی از آن لطمه دیده است.
ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی، به لحاظ نوع داده ها کیفی و همچنین به لحاظ ماهیت فراترکیب بود. جامعه موردمطالعه کلیه اسناد، مبانی نظری و پیشینه مرتبط با به کارگیری هوش مصنوعی نظام آموزش وپرورش کشور در پایگاه های داده داخلی (1392-1403) و خارجی (2004-2024) بود. روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند و حجم نمونه بر اساس حذف سیستماتیک بر اساس نمودار جریان مدل پریزما بود. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری و مرور سیستماتیک اسناد و ادبیات بود. به منظور محاسبه روایی از چک لیست 27 موردی بر اساس مدل پریزما و همین طور به منظور محاسبه پایایی از ضریب کاپای کوهن استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. شیوه تجزیه وتحلیل داده ها تحلیل مضمون شامل مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر با نرم افزار Maxqda-V2020 بود. یافته های نشان داد، مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری شامل مدیریت و بهبود روند یادگیری (استفاده از سیستم های هوش مصنوعی برای سازگاری با نیازهای فردی دانش آموزان، بازخورد و ارزیابی مستمر، تحلیل داده های یادگیری و همکاری انسان-ماشین)؛ بهبود عملکرد معلمان (افزایش مهارت های فناورانه، تقویت نقش هدایت گری و مربیگری، پایش پیشرفت تحصیلی و طراحی محتوا و فعالیت های تکمیلی)؛ توسعه محتوای آموزشی هوشمند (تولید محتوای چندرسانه ای، تعامل مؤثر با سیستم های هوش مصنوعی، وجود ابزارهای تحلیل داده و قابلیت به روزرسانی) و نوآوری در آموزش و یادگیری (سیستم های یادگیری تطبیقی، پیاده سازی رویکردهای نوین تدریس و ارتباط هوشمند با دانش آموزان) بود.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر سبک های حل مسئله دانش آموزان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر سبک های حل مساله دانش آموزان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی است. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل ناهمسان و پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بودند از این جامعه 60 دانش آموز مبتلا به اضطراب اجتماعی به صورت غربالگری و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه 15 نفری (سه آزمایش و یک کنترل) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب اجتماعی (کانور، 2000) و سبک های حل مساله(دزوریلا و همکاران، 2002) بود. داده ها با نرم افزار SPSS23 و آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی سبب افزایش سبک های حل مسئله کارآمد و کاهش سبک های حل مسئله ناکارآمد در مبتلایان به اضطراب اجتماعی شده است و از بین سه درمان، درمان فراشناخت در سبک های حل مساله کارآمد و فراشناخت و راه حل محور در سبک های حل مسئله ناکارآمد نسبت به تمرینات استقامتی اثربخش تر بوده اند (P≤0.05). بر مبنای این یافته ها می توان گفت که هر سه الگوی درمانی می توانند در نمونه بالینی ایرانی به کار گرفته شوند.
Effectiveness of the Luthans Psychological Capital Intervention Model on Resilience and Social Adaptation of Turkmen Divorced Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the study was to investigate the effectiveness of the Luthans psychological capital intervention model on the resilience and social adaptation of Turkmen divorced women. Method: The research method was a quasi-experimental design with a control group, pre-test, post-test, and two-month follow-up. The population consisted of all Turkmen divorced women who had visited the Behravan counseling centers in Gonbad Kavous city in the first four months of the year 2019. Among them, 30 participants were selected and randomly assigned to either the experimental or control group. The experimental group received weekly group interventions in 10 sessions of 90 minutes each. Both groups completed the Resilience (Connor & Davidson, 2003) and Social Adaptation (Weissman & Paykel, 1974) questionnaires at three stages: pre-test, post-test, and follow-up. Data were analyzed using mixed ANOVA with repeated measures. Findings: The findings showed a significant difference between the two groups in resilience (F=8.79, p=0.006) and social adaptation (F=5.39, p=0.028) at the post-test and follow-up stages. Conclusion: Based on the findings of this study, it can be concluded that training in the psychological capital intervention model helps improve the quality of life of divorced women by enhancing resilience and social adaptation.
Effectiveness of Integrative Systemic-Psychodynamic-Behavioral Couples Therapy on Marital Quality of Life in Dysfunctional Couples Referred to Counseling Centers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to evaluate the effectiveness of integrative systemic-psychodynamic-behavioral couples therapy on marital quality of life in dysfunctional couples referred to counseling centers in Ahvaz. Methods: The research design was a single-case experimental design. The study population included all dysfunctional couples who visited counseling centers in Ahvaz in 2019. A convenience sampling method was used, selecting three couples with low marital quality of life, who then received integrative systemic-psychodynamic-behavioral couples therapy over 12 sessions, each lasting 1.5 hours. The Perceived Marital Quality Dimensions Questionnaire (Fletcher et al., 2000) was used in this study. To analyze the data, visual analysis, the stability index, and the percentage of improvement were used. Findings: The results showed that the stability index during both the treatment and follow-up phases was significant. The overall percentage of improvement also indicated that the effectiveness of integrative systemic-psychodynamic-behavioral therapy on marital quality of life in dysfunctional couples, based on Blanchard’s classification, fell within the "slight improvement" category during both the treatment and follow-up phases, which generally suggested the success of the intervention in improving marital quality of life in dysfunctional couples. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that integrative systemic-psychodynamic-behavioral couples therapy can lead to an improvement in marital quality of life.
The Mediating Role of Resilience and Self-Compassion in the Relationship Between Perceived Stress and Psychological Distress with Marital Adjustment During the COVID-19 Pandemic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to examine the mediating role of resilience and self-compassion in the relationship between perceived stress and psychological distress with marital adjustment among individuals attending counseling centers during the COVID-19 pandemic. Methods: This research was conducted using a descriptive-correlational methodology through the structural equation modeling approach. The population included all individuals with marital discord attending private counseling centers in Isfahan during the winter of 2021, who were experiencing the COVID-19 pandemic. A total of 150 people were selected through convenience sampling and responded to the research instruments. Research Instruments: The instruments included the Kessler Psychological Distress Scale (Kessler et al., 2003), the Spanier Marital Adjustment Scale (Spanier, 1976), the Self-Compassion Scale by Neff et al. (2011), the Connor-Davidson Resilience Scale (Connor & Davidson, 2003), and the Perceived COVID-19 Stress Scale by Campo-Arias et al. (2020). Data were analyzed using PLS software and structural equation modeling. Findings: The results indicated that the effect of stress on resilience was significant (t=7.61), stress on self-compassion (t=3.91), resilience on adjustment (t=9.34), compassion on marital adjustment (t=2.09), psychological distress on resilience (t=5.4), and psychological distress on self-compassion (t=2.56) were significant (p≤0.05), and resilience and self-compassion played mediating roles between the variables. Conclusion: According to the findings of this study, reducing perceived stress and psychological distress impacts increasing resilience and self-compassion, and with the enhancement of self-compassion and resilience, marital adjustment improves.
Effectiveness of Imago Therapy on Cognitive Flexibility and Post-Traumatic Growth in Women Affected by Extramarital Affairs(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
148-155
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the effectiveness of Imago therapy on cognitive flexibility and post-traumatic growth in women affected by extramarital affairs. Methods: The research community included all women affected by extramarital affairs in the city of Isfahan (including the Nik Ovin Psychological Clinic and the Hazrat Abolfazl Charity Institute) in the spring of 2024. Accordingly, a group of women affected by extramarital affairs was randomly divided into two groups: an experimental group (15 individuals) and a control group (15 individuals). The experimental group received Imago therapy sessions, while the control group received no treatment. The data were analyzed using repeated measures tests with SPSS software version 23. Findings: The findings indicated that Imago therapy was effective in enhancing psychological flexibility and its subscales, as well as post-traumatic growth and its subscales, in women affected by extramarital affairs (P < 0.05). Conclusion: The obtained results showed that Imago therapy could be utilized as an effective approach for improving women affected by extramarital affairs, playing a significant role in enhancing their quality of life.
Predicting Sleep Quality Based on Migraine Headaches and Rumination in Women with Panic Attacks(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
167-173
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict sleep quality based on migraine headaches and rumination in women with panic attacks. Methods: This applied and descriptive-correlational study included a sample of women who visited psychological clinics in the city of Isfahan. Using convenience sampling, 210 participants were selected. Data were collected using the Pittsburgh Sleep Quality Index (1989), Ahvaz Migraine Headache Symptoms Questionnaire (1997), and the Rumination-Reflection Questionnaire by Trapnell and Campbell (1999). For data analysis, simultaneous multiple regression was performed using SPSS version 21. Findings: The findings indicated that migraine headaches and rumination could explain 30.5% of the variance in sleep quality among patients with panic attacks. Specifically, with each standard deviation increase in migraine headache and rumination scores, there was a corresponding increase of 0.532 and 0.371 standard deviations in sleep quality scores, respectively (P < 0.01). Conclusion: Based on the results, migraine headaches and rumination can predict sleep quality in patients with panic attacks.
The Relationship Between Rumination and Coping Strategies with Marital Self-Disclosure(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to investigate the relationship between rumination and coping strategies with marital self-disclosure. Method: This research is fundamental in terms of its objective and descriptive-correlational in terms of data collection. The statistical population of this study consisted of all married women at the Faculty of Psychology and Educational Sciences, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, during the academic year 2022-2023. To this end, 385 women were selected using Cochran’s formula and convenience sampling method. Participants responded to the Marital Self-Disclosure Questionnaire by Waring et al. (1998), the Ruminative Response Scale by Nolen-Hoeksema et al. (1993), and the Brief COPE Inventory by Endler and Parker (2008). After collecting the questionnaires, the data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and simultaneous multiple regression analysis. Findings: The results indicated a significant negative correlation between rumination, avoidance-oriented coping strategies, and emotion-focused coping strategies with marital self-disclosure (p < .01). There was a significant positive correlation between problem-focused coping strategies and marital self-disclosure (p < .01). Conclusion: The results of the multiple regression analysis also revealed that 71.6% of the variance in marital self-disclosure is explained by rumination and coping strategies. Therefore, it can be concluded that rumination and coping strategies can predict marital self-disclosure among married women.
خرّم زیستی؛ شادکامی خردمندانه در گستره روان شناسی مبتنی بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
1 - 27
حوزههای تخصصی:
شادکامی یکی از عوامل مهم در گستره روانشناسی مثبت گرا است که درک دقیق تعریف آن نیازمند بررسی دقیق در بافت فرهنگی هر جامعه است. از این رو، این پژوهش با هدف بازتعریف مقهوم شادکامی در ایران تحت عنوان خرّم زیستی یا شادکامی خردمندانه مبتنی بر شاهنامه فردوسی انجام گرفت. این تحقیق از نظر هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت، کیفی مبتنی بر روش داده-بنیاد بود. جامعه آماری شامل متن شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق بود. تجزیه و تحلیل مبتنی بر فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و مولفه سازی در نرم افزار MAXQUDA نسخه 2018 انجام شد. اعتبار مدل بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی کدگذاری بر اساس شاخص کاپا برابر با 89/0 به دست آمد. یافته ها نشان داد که خرّم زیستی یا شادکامی خردمندانه در شاهنامه فردوسی مشتمل بر 12 خرده مولفه بود که خرّم زیستی مبتنی بر اصول اخلاقی، توان پذیرش دشواری های غیرقابل تغییر، یادگیری هدفمند، برخورداری از اندیشه های منطقی و رهایی از اندیشه های آشفته ساز، تمرکز بر زمان حال، فضای ارتباطی مثبت، تنظیم هیجان و کنترل تکانشگری، ارتباط معنوی با پروردگار، رویارویی شجاعانه و تاب آورانه با دشواری ها و رنج های زندگی، امید به آینده و خوشبینی در شرایط دشوار، فعالیت جسمی و دوری از سستی و تامین نیازهای مادی اوّلیه زندگی به ترتیب دارای بیشترین کدهای آزاد استخراج شده بودند. در نتیجه، به سبب جامعیت تعریف خرّم زیستی، توصیه می شود با ساخت پرسشنامه های استاندارد و مداخلات آموزشی متمرکز بر این مفهوم، ضمن وضعیت سنجی سطح خرم زیستی در جامعه، اقدامات لازم متمرکز بر راهبردهای برگرفته از فرهنگ ایرانی انجام شود
نقش فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای در تنهایی بیماران اسکلروز چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
143 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسکلروز چندگانه یک بیماری مزمن پیش رونده در سیستم اعصاب مرکزی می باشد که بر جنبه های مختلف زندگی شخص اثرگذار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای در تنهایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می باشد.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ساکن شهر رشت در سال 1401 بود که 120 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995)، مقیاس تنیدگی ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و مقیاس احساس تنهایی (دی توماسو و همکاران، ۲۰۰۴) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین فاجعه انگاری درد، تنیدگی اداراک شده و اجتناب تجربه ای با تنهایی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین، یافته ها نشانگر این بودند که تنها اجتناب تجربه ای قدرت پیش بینی تنهایی را دارد ) 05/0 p< ).
نتیجه گیری: فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای از طریق عدم پذیرش احساسات و افکار موجب افزایش تنهایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شده است.
نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین سرمایه های اجتماعی و تعارض کار-خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارض کار-خانواده موضوعی اساسی می باشد که کارکنان را تحت تأثیر قرار می دهد و از شایع ترین شکایات هر سازمانی می باشد. از جمله عواملی که با تعارض کار-خانواده ارتباط دارند می توان به سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی اشاره کرد. بدین ترتیب این پژوهش به دنبال بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و تعارض کار-خانواده با نقش میانجی تعهد سازمانی می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد شاغل بازار کار شهر تهران می باشد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. ابزار این پژوهش شامل پرسش نامه تعارض کار-خانواده Netmier et al. (1996)، پرسش نامه سرمایه اجتماعی انجمن سرمایه اجتماعی آمریکا و پرسش نامه تعهد سازمانی (1996) Balfour & Wechsler می باشد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و smartPLS استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه سرمایه اجتماعی با تعهد سازمانی و تعهد سازمانی با تعارض کار و خانواده معنی دار است. علاوه بر این، تحقیق نقش واسطه ای تعهد سازمانی را در رابطه بین سرمایه اجتماعی با تعارض کار- خانواده تأیید کرد. نتیجه حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که تعهد سازمانی می تواند میانجی گر رابطه بین تعارض کار-خانواده و سرمایه اجتماعی باشد؛ بنابراین می بایست به موضوع تعهد سازمانی توجه ویژه ای شود.
اثربخشی اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار بر تصمیم گیری مخاطره آمیز و کنترل مهاری در افراد سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
234 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار بر تصمیم گیری مخاطره آمیز و کنترل مهاری در افراد سیگاری اجرا گردید. روش : تحقیق حاضر به شیوه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش شامل کارمندان سیگاری شاغل در ادارات دولتی شهر بوشهر در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از کارمندان مذکور بودند که با استفاده از روش گمارش تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در برنامه 8 هفته ای اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار کشیدن شرکت نمودند. داده ها به وسیله آزمون خطرپذیری بادکنکی، پرسش نامه کنترل مهاری و نرم افزار تکلیف کاوش نقطه، در دو مرحله قبل و بعد از مداخله، جمع آوری گردید و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که مداخله معطوف به اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار باعث کاهش معنی دار تصمیمات مخاطره آمیز (01/0 p>) و افزایش کنترل مهاری (01/0 p>) در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: با توجه به نقش موثر مداخله اصلاح سوگیری شناختی بر کاهش تصمیم گیری مخاطره آمیز و هم چنین افزایش کنترل مهاری می توان از آن در کاهش مشکلات شناختی و هیجانی افراد سیگاری بهره برد.
مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران-15: پرسشنامه، روش اجرا و نمره گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
463 - 465
حوزههای تخصصی:
مقياس کمالگرايي چندبعدي تهران-15 (TMPS-15)، نسخه کوتاه مقياس کمالگرايي چندبعدي تهران-30 (بشارت، 1386الف، 2011) است و بر حسب و بر اساس مقياسهاي قبلي (فروست و همکاران، 1990؛ فلت و هويت، 2002; هويت و فلت، 1991الف) توسط بشارت (1386ب) ساخته شده است. اين مقياس، سه بعد کمالگرايي خودمحور، کمالگرايي ديگرمحور و کمالگرايي جامعهمحور را در اندازههاي پنج درجهاي ليكرت از نمرة 1 تا 5 ميسنجد. حداقل و حداکثر نمره فرد در زيرمقياسهاي سهگانة آزمون به ترتيب 5 و 25 است. ضرايب آلفاي کرونباخ زير مقياسهاي کمالگرايي خودمحور، کمالگرايي ديگرمحور و کمالگرايي جامعهمحور در نمونهاي متشکل از پانصد دانشجوي دانشگاه تهران، به ترتيب 91/0، 89/0 و 85/0 محاسبه شد که نشانه همساني دروني خوب مقياس است. ضرايب همبستگي بين نمرههاي 104 نفر از آزمودنيها در دو نوبت با فاصله دو تا چهار هفته براي سنجش پايايي بازآزمايي محاسبه شد. اين ضرايب براي کمالگرايي خودمحور، کمالگرايي ديگرمحور و کمالگرايي جامعهمحور به ترتيب 87/0 =r، 83/0 =r و 85/0 =r در سطح 001/0 p < معنادار بودند که نشانه پايايي بازآزمايي رضايت بخش مقياس است. روايي همزمان مقياس کمالگرايي چندبعدي تهران-15 از طريق اجراي همزمان مقياس مشکلات بينشخصي-60 (IIP-60؛ بشارت، 1388الف؛ هرويتز و همکاران، 1988)، مقياس سلامت رواني (MHI-28؛ بشارت، 1388ب؛ ويت و وير، 1983) و زير مقياسهاي نوروزگرايي و برونگرايي مقياس شخصيتي NEOPI-R (کاستا و مک کرا، 1992) در مورد آزمودنيها محاسبه شد. نتايج ضرايب همبستگي پيرسون نشان داد که بين نمره آزمودنيها در زير مقياس کمالگرايي خودمحور با مشکلات بينشخصي (47/0)، بهزيستي روانشناختي (56/0-)، درماندگي روانشناختي (53/0) و نوروزگرايي (61/0) در سطح 001/0 p < همبستگي معنادار وجود دارد. نتايج همچنين نشان داد که بين نمره آزمودنيها در زير مقياس کمالگرايي ديگرمحور با مشکلات بينشخصي (21/0)، بهزيستي روانشناختي (33/0-)، درماندگي روانشناختي (24/0)، نوروزگرايي (25/0) و برونگرايي (21/0-); و بين نمره آزمودنيها در زير مقياس کمالگرايي جامعهمحور با بهزيستي روانشناختي (29/0-)، نوروزگرايي (25/0) و برون گرايي (40/0-) در سطح 001/0 p < همبستگي معنادار وجود دارد. اين نتايج روايي همزمان مقياس کمالگرايي چندبعدي تهران-15 را تاييد مي کنند (بشارت، 1386ب).
بررسی مقایسه اثربخشی واقعیت درمانگری و درمان پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۱۵۰-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانان در شرایط خاص و بحرانی ای قرار دارند و گاهی به خاطر تغییرات هورمونی و ظاهری ممکن است از اجتماعی فاصله بگیرند. این اجتناب می تواند احساس تنهایی را به وجود بیاورد. پژوهش بر روی نوجوانان از نیازهای مبرم هر جامعه ای محسوب می شود. چون نوجوانان نیروی انسانی فعال هر جامعه ای محسوب می شوند. هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی نوجوانان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان ساری بودند که از این میان نمونه ای با حجم 45 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شد. سپس به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش اول واقعیت درمانی و گروه آزمایش دوم درمان پذیرش و تعهد را دریافت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه احساس تنهایی (راسل، 1996) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد هر دو بر افزایش احساس تنهایی (001/۰ >p) مؤثر بودند. همچنین بین اثربخشی دو روش درمانی تفاوت معناداری وجود داشت (05/0 >p) و رویکرد واقعیت درمانی اثربخشی بیشتری را از خود نشان داد. نتایج آزمون پیگیری نیز نشان داد اثر درمان پذیرش و تعهد و درمان واقعیت درمانی بر احساس تنهایی نوجوانان ثابت مانده است. نتیجه گیری: در نتیجه هر دو شیوه ی درمان واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد در کاهش احساس تنهایی نوجوانان پسر اثر معناداری دارند. بااین حال، رویکرد واقعیت درمانی رویکرد اثربخشی تر است.
مدل معادلات ساختاری رضایت زناشویی بر اساس خودکارآمدی جنسی با میانجی گری ریتم های شبانه روزی در زنان پرستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۱۸۳-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: بدن انسان دارای قابلیت ها ی متفاوت رفتاری در طی شبانه روز می باشد که هر 24 ساعت تکرار می شوند. با توجه به تغییرات شبانه روزی نوبت کاری پرستاران، می توان انتظار داشت که میزان رضایت زناشویی آن به خاطر کیفیت خواب و خستگی ناشی از بیدار بودن در طول شب تحت تأثیر قرار گیرد. لذا در ارتباط با تأثیر این شاخص بر زندگی زناشویی پرستاران مطالعات کمی انجام شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل معادلات ساختاری رضایت زناشویی بر اساس خودکارآمدی جنسی با میانجی گری ریتم های شبانه روزی در زنان پرستار انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی پرستاران زن متأهل شاغل در بیمارستان های دولتی شهر تهران در سال 1402 به تعداد 2361 نفر بود. افراد نمونه به تعداد 330 نفر و از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه خودکارآمدی جنسی (وزیری و لطفی کاشانی 1392)، مقیاس رضایت زناشویی (هادسون و همکاران، 1981) و مقیاس ریتم های شبانه روزی (جعفری رودبندی و همکاران، 1392) به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات، استفاده شد. پس از تأیید نرمال بودن داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPLS3 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های ذکر شده دارای مقدار t قابل قبول در سطح معناداری (05/0 p<) می باشند، بنابراین در تغییر رضایت زناشویی زنان پرستار مؤثر هستند. همچنین نقش میانجی ریتم های شبانه روزی بر این روابط تأیید شد. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد با آموزش به پرستاران در خصوص ریتم های شبانه روزی و بهبود کیفیت خواب می توان گام های مؤثری در بهبود رضایت زناشویی و خودکارآمدی جنسی که پایه اساسی استحکام روابط زوجین است برداشت.
اثربخشی روان درمان گری مثبت نگر بر چشم انداز زمان و سرمایه روانشناختی مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۵۹-۲۴۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: در زمینه مطالعه تأثیر پروتکل های روان درمانی، توجه به ابعاد متعدد رفاه روانی برای مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص از اهمیت برخوردار است. مادران این کودکان غالباً با چالش های عاطفی و روانشناختی منحصربه فردی مواجه هستند که می تواند بر نگرش زمانی و سطوح سرمایه روانشناختی آن ها تأثیر گذارد. با این حال، مطالعات کمی به طور ویژه بر رویکردهای مثبت نگر در میان این گروه و تأثیرات بالقوه آن بر افق دید زمانی و سرمایه روانی آن ها تمرکز داشته اند. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تعیین اثربخشی روانشناسی مثبت نگر بر چشم انداز زمان و سرمایه روانشناختی مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس برابر با 30 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق دو پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) و سیاهه چشم انداز زمان (زیمباردو و بوید، 1999) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نسخه 21 نرم افزار (SPSS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش روانشناسی مثبت نگر بر چشم انداز زمان و سرمایه روانشناختی مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص تأثیر مثبت و معنادار دارد (05/0 >p). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده تأثیر مثبت روان درمانی مثبت نگر بر افزایش سطوح سرمایه روانشناختی و بهبود چشم انداز زمانی در مادران دارای فرزندان با اختلال یادگیری خاص است. این یافته ها از کاربست و اهمیت استفاده از رویکردهای مثبت نگر در مداخلات روانشناختی حمایت می کنند، که می توانند به عنوان راهکاری مؤثر برای تقویت توانایی های مقابله ای و بهزیستی روانشناختی در این جامعه مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی سراهای محله در منطقه 22 تهران در سال 1402 بود که از بین آنها تعداد نمونه 30 نفر که در پرسشنامه وسواس فکری عملی (Y-BOCS، ییل-براون، 1986) نمره بالایی کسب کردند، به شکل در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش و گروه کنترل) و هر گروه 15 نفر گمارش یافتند. ابتدا هر دو گروه به وسیله ابزار آزمون شامل مقیاس خودسرزنش گری (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس اجتناب شناختی (CAQ، سکستون و دوگاس، 2008) مورد سنجش قرار گرفتند و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله طرحواره درمانی یانگ و کلوسکو (2003) قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. لذا می توان اینگونه نتیجه گرفت که طرحواره درمانی بر کاهش خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی موثر بوده است.
رابطه سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی در زنان و مردان: نقش واسطه ای خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی با میانجی گری خودکنترلی بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان میاندوآب در سال 1400 بودند. که از بین آنها تعداد 280 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خیانت زناشویی (MIQ مرامی و خادمی، 1392) خودکنترلی تانجی (SCQ، تانجی و همکاران، 2004) و صفات تاریک شخصیت (SD3 جنسون و وبستر، 2010) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که صفات تاریک شخصیت بصورت مستقیم بر خیانت زناشویی تاثیر دارد (01/0p<). همچنین صفات تاریک شخصیت به طور غیرمستقیم و با میانجی گری خودکنترلی بر خیانت زناشویی تاثیر دارد(01/0p<). شاخص های برازش نیز نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسب برخوردار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خودکنترلی نقش میانجی در ارتباط بین سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی دارد.