فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Aim: This study was conducted with the aim of effecting of dialectical behavior therapy in reducing negative perfectionism in perfectionist girls. Method: In this research, a quantitative single-subject test method with an A-B baseline was used. A statistical sample of 3 students aged 16-19 years old, from teenage girls, were selected by a purposive sampling method, through interviews, and Frost's perfectionism questionnaire (1990). Based on 3 baseline plans, the intervention was started. After performing three baseline measures, the intervention phase started with the implementation of dialectical behavior therapy. In the intervention phase, dialectical behavior therapy instruction was held with a preliminary session and 10 weekly one-hour therapy sessions, and skills related to research were taught. Finding: The analysis of the findings using graphical analysis showed that dialectical behavior therapy was effective in reducing the negative perfectionism of perfectionist girls. Conclusion: The results of the research indicated that dialectical behavior therapy is effective in reducing the negative perfectionism of teenagers. Therefore, it is suggested that the dialectical behavior therapy method be used for teenagers.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مرگ اندیشی بر کیفیت زندگی، امید به زندگی و افسردگی در زندانیان .(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مرگ اندیشی بر کیفیت زندگی، امید به زندگی و افسردگی در زندانیان است.روش: روش پژوهش شبه-آزمایشی است که درآن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه دراین پژوهش، مردان زندانی در واحد3 مشاوره زندان مرکزی شهر مشهد (825 نفر) بود. از میان آن ها 24 نفر که ملاک های ورود را دارا بودند، به صورت در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی (12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) گمارده شدند و در پایان مداخله، داده های 24 نفر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی (فرم کوتاه سازمان بهداشت جهانی ، 1998)، پرسشنامه افسردگی بک (1996) و مقیاس امید به زندگی اشنایدر (1991) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. هر دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه های مذکور را به عنوان پیش آزمون تکمیل و سپس گروه آزمایش به مدت 15 جلسه تحت درمان الگوی مداخله ای ارائه شده قرار گرفت اما گروه کنترل درطول دوره پژوهش، الگوی مداخله ای را دریافت نکرد. سپس هر دو گروه پرسش نامه های پژوهش را به عنوان پس آزمون تکمیل و در نهایت، داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS-21مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان داد که مرگ اندیشی منجر به بهبود کیفیت زندگی، افزایش امید به زندگی و کاهش میزان افسردگی در زندانیان می شود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وقوع اختلال های رشدی در کودکان، بر مراقبین اصلی مانند مادر، فشارهای بیشتری را وارد می کند و به نظر می رسد تنظیم هیجان از جمله عوامل مؤثر در کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی مراجعه کننده به مطب های خصوصی روانپزشکان شهرستان بروجرد در سال 1399 بود، که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با همگن سازی در دو گروه قرار گرفتند. شرکت کنندگان جهت پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس کیفیت زندگی خانوادگی مرکز بیچ (2006) پاسخ دادند. بعد از 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان برای مادران گروه های آزمایش، برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر میانگین نمره کیفیت زندگی در مرحله پس آزمون در گروه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی به طور معناداری از مادران گروه گواه بیشتر بود (001/0P= و 194/21f=). نتایج آزمون بونفرونی و مقایسه میانگین ها نشان می دهد که میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه مادران دارای فرزند اوتیسم بیشتر از گروه مادران دارای فرزند با اختلال اضطراب جدایی بود (012/0=P). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی مؤثر است و برای مادران دارای کودکان دچار اختلال های عصب- رشدی و اختلال های دلبستگی پیشنهاد می شود.
اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر دشواری در تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از شایع ترین اختلال های روان شناختی حال حاضر دنیا افسردگی است، و به نظر می رسد که یکی از مؤلفه های مهم در ابتلا یا حفظ افسردگی، دشواری در تنظیم هیجان است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر دشواری در تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام بیماران دارای تشخیص افسردگی مراجعه کننده به کلینیک درمانی یارا در سال 1401 در شهر تهران تشکیل دادند که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (1961) و مقیاس دشواری های تنظیم هیجان گراتز و روئمر (۲۰۰۴) بود. شرکت کنندگان گروه مداخله 12 جلسه 60 تا 180 دقیقه ای، روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده را دریافت کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد تفاوت میانگین نمرات مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان در مراحل پیش آزمون- پس آزمون و پیش آزمون- پیگیری به لحاظ آماری معنادار (05/0>P)، اما تفاوت میانگین آن نمرات در مراحل پس آزمون- پیگیری غیر معنادار است (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت منجر به کاهش دشواری در تنظیم هیجان در مبتلایان به افسردگی می شود. آگاهی مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این درمان بر فرآیندهای تنظیم هیجان و مکانیسم های دفاعی در بیماران افسرده می تواند کمک کننده باشد.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهبود روابط زناشویی و سلامت روانی زوجین جوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
19 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهبود روابط زناشویی و سلامت روانی زوجین جوان شهرستان زرند بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه زوجین جوان 20 تا 40 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان زرند در سال 1401-1400 بود. 28 زوج (56 نفر) به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی و با روش قرعه کشی جایگزین شدند. مداخله درمان هیجان مدار در 10 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه برای گروه آزمایش انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (1963) و الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (۱۹۸۴) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان هیجان مدار بر بهبود روابط زناشویی و سلامت روانی زوجین جوان تاثیر داشت (001/0P<). مجذور اتا نشان داد درمان هیجان مدار، 31 درصد از تغییرات ارتباط سازنده، 37 درصد اجتناب متقابل، 29 درصد توقع/کناره گیری و 42 درصد سلامت روانی زوجین جوان را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از درمان هیجان مدار در بهبود روابط زناشویی و افزایش سلامت روانی زوجینی که ابتدای زندگی مشترک هستند، پیشنهاد نمود.
همبسته های عصبی به عنوان نشانگرهای زیستی احتمالی انعطاف پذیری شناختی بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انعطاف پذیری شناختی یکی از عوامل کلیدی در سازگاری افراد با تغییرات و حل مسئله در زندگی است. شناسایی عواملی مرتبط با این کارکرد شناختی برای موفقیت تحصیلی و شغلی بزرگسالان ضروری است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی همبسته های عصبی به عنوان نشانگر زیستی الکتروفیزیولوژیک در رابطه با انعطاف پذیری شناختی بزرگسالان با بهره گیری از تکنیک های الکتروانسفالوگرافی کمی بود. روش کار: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان یک مؤسسه خصوصی خدماتی در تهران در سال 1401 به تعداد ۳۰۰ نفر بود. تعداد ۵۳ نفر با روش نمونه گیری هدفمند از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از نسخه رایانه ای آزمون مرتب سازی کارت های ویسکانسین استفاده شد. ثبت امواج مغزی با استفاده از دستگاه (32 کاناله) MITSAR-202 صورت گرفت. تحلیل طیفی توان با استفاده از نرم افزار MATLAB 2017 و تولباکس EEG LAB نسخه ۲۰۲۲ انجام شد. داده ها با روش همبستگی تفکیکی و با تصحیح بنفرونی در نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت امواج آلفا و تتا در ناحیه گیجگاهی چپ رابطه معنا داری با شاخص تعداد طبقات و تعداد پاسخ های درست دارد. مطابق با یافته پژوهش حاضر بین شاخص طبقات از آزمون مرتب سازی کارت های ویسکانسین با توان مطلق تتا در ناحیه T5 پس از کنترل جنسیت و سن رابطه منفی و معنا دار (0/0001=P ،r=-471/0) و با توان مطلق آلفا در ناحیه T5 رابطه منفی و معنادار (0/002=P ،r=-0/421) وجود داشت. همچنین بین شاخص تعداد پاسخ درست از آزمون مرتب سازی کارت های ویسکانسین با توان مطلق تتا در ناحیه T5 رابطه منفی و معنا دار (0/002=P ،r=-0/423) وجود داشت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر نقش فعالیت امواج آلفا و تتا در ناحیه گیجگاهی چپ مغز در انعطاف پذیری شناختی بود. به عبارتی، افرادی که فعالیت امواج آلفا و تتای قوی تری در ناحیه گیجگاهی چپ دارند، نیازمند مداخلات توانمندسازی شناختی ویژه ای به منظور مدیریت بهتر منابع شناختی و انعطاف پذیری نسبت به گزینه ها و مسائل پیشرو هستند.
پیش بینی گرایش به خشونت نوجوانان بر اساس تعارض های خانوادگی با نقش واسطه ای کیفیت روابط والد-فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به خشونت نوجوانان بر اساس تعارض های خانوادگی با نقش واسطه ای کیفیت روابط والد-فرزند انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی نوجوانان پسر و دختر مشغول به تحصیل در مقطع دوم متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1401- 1400 تشکیل دادند که به روش نمونه گیری خوشه ای، نمونه ای به تعداد 312 نفر انتخاب شد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS، زاده محمدی و همکاران، 1387)، پرسشنامه تعارض والدین –نوجوانان (PACQ، یونسی و همکاران، 1390) و مقیاس رابطه والد-فرزند (PCRS، مورلند و شویل، 1983) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که بین تعارض های خانوادگی و گرایش به خشونت نوجوانان رابطه مثبت و بین کیفیت روابط والد-فرزند با گرایش به خشونت و تعارض های خانوادگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/۰>p). کیفیت روابط والد-فرزند نقش واسطه بین تعارضات خانوادگی و گرایش به خشونت نوجوانان داشت (۰01/۰>p). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که تعارض های خانوادگی و کیفیت روابط والد-فرزند نقش کلیدی در گرایش به خشونت نوجوانان دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش گرایش به خشونت نوجوانان ضروری است.
ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) و رابطه آن با شاخص توده بدنی (BMI)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
115 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفاوت های فردی در پاسخدهی به نشانه های غذایی نقش مهمی می تواند در پیشرفت چاقی داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا و رابطه آن با شاخص توده بدنی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری ۲۰.۹۹۷ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بود. طبق جدول کریسی-مورگان، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) کنگ سیم و همکاران (۲۰۲۳)، مقیاس قدرت غذا (PFS) لو و همکاران (۲۰۰۹) و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS24 و به کمک روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل دوعاملی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا را تأیید کرد. روایی همگرای این مقیاس با مقیاس قدرت غذا (۷۷/0)= Rبود. هریک از زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا دارای قدرت پیش بینی کافی و رابطه مثبت با شاخص توده بدنی (BMI) بود که نشان دهنده روایی پیش بین مقیاس است. بررسی پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ (۹۱/۰) و روش بازآزمایی (90/۰) نشان داد که این مقیاس از پایایی عالی برخوردار است. همبستگی درونی هر گویه با نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا معنی دار بود (۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: مقیاس پاسخگویی نشانه غذا، مقیاسی با کفایت روانسنجی خوب برای بررسی رفتارهای تغذیه ای و پیش بینی تغییرات شاخص توده بدنی است.
ساختار عاملی، اعتبار و روایی مقیاس توانمندی کسب شده خودکشی- ترس از مرگ (ACSS-FAD) بر اساس نظریه بین فردی خودکشی(IPTS) در نمونه دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های خودکشی بیان می کنند که افراد تنها زمانی اقدام به خودکشی می کنند که تمایل به مرگ و توانمندی لازم برای اقدام به خودکشی را داشته باشند. توانمندی کسب شده برای خودکشی، مانند نترسیدن از مرگ (FAD)، برای گذر از تمایل به اقدام ضروری است و جزء کلیدی توانمندی خودکشی محسوب می شود. با توجه به اهمیت شناسایی افراد در معرض خطر اقدام به خودکشی و نیاز به ابزارهای معتبر، این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس توانمندی کسب شده برای خودکشی- ترس از مرگ (ACSS-FAD) بر اساس نظریه بین فردی خودکشی (IPTS) انجام شد. این مطالعه همچنین ساختار عاملی، پایایی و روایی این مقیاس را در بین دانشجویان ایرانی بررسی کرد. نسخه انگلیسی مقیاس (ACSS-FAD) پس از ترجمه دوگانه، بر روی 380 دانشجوی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره دانشگاه های فردوسی، امام رضا (ع) و حکمت رضوی مشهد در سال تحصیلی 1401-1402 اجرا شد. روایی سازه و روایی همگرا از طریق تحلیل داده ها ارزیابی شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ برای تمام خرده مقیاس ها و کل مقیاس در هر دوجنس و کل نمونه، ویژگی های روان سنجی رضایت بخشی را داراست. ساختار عاملی پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی تأیید شد و نشان دهنده برازش قابل قبول گویه ها بود. همچنین، الگوی ضریب همبستگی بین خرده مقیاس ها و روایی همگرای پرسشنامه با مقیاس بک برای افکار خودکشی، روایی خوب مقیاس را نشان داد. نسخه فارسی مقیاس توانمندی کسب شده برای خودکشی از اعتبار خوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و ابزاری مفید برای غربالگری و ارزیابی خطر اقدام به خودکشی در محیط های بالینی و تحقیقاتی محسوب می شود.
The effectiveness of time perspective therapy on the quality of life related to health and the Health Locus of Control in patients with type 2 diabetes and sexual dysfunction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim the aim of this study was to investigate the effectiveness of time perspective treatment on health-related quality of life and Health Locus of Control for patients with Type 2 diabetes with sexual dysfunction. Methods: the current research method was Semi experiment and its design was pre-test post-test with the control group. The statistical community of this study formed all patients with Type 2 diabetes with sexual dysfunction visiting the Persian diabetes clinic in Mashhad in 2024. 30 of these people were selected by targeted non-random sampling and and replaced in two experimental and control groups randomly. The experimental group underwent time perspective treatment for 6 sessions of 60 Minutes, and the control group underwent a waiting list. Health-related quality of life tests (1992) and Health Locus of Control Elston et al. (1978) were used to collect data in both pre-test and post-test stages. Raw data were analysed by the multivariate analysis of variance (MANOVA) test in SPSS 24 software. Results: the results showed that after controlling the effects of pre-test, there was a significant difference between the average post-test scores of the two Test and control groups in variables on health-related quality of life and Health Locus of Control of patients with Type 2 diabetes with sexual dysfunction. Conclusion: time perspective treatment affects health-related quality of life and Health Locus of Control for patients with Type 2 diabetes with sexual dysfunction.
ساخت و اعتباریابی مقیاس سازه های آسیب معنوی و روحی از دیدگاه تفکر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس سازه های آسیب معنوی و روحی از دیدگاه تفکر اسلامی انجام شده است. روش پژوهش از نوع آزمون سازی می باشد که براساس آن 56 سؤال در چهارده مؤلفه طراحی، و روایی محتوایی آنها با نظرخواهی از هجده نفر از متخصصان بررسی شد. سپس 607 نفر آزمودنی به صورت در دسترس به سؤالات پاسخ دادند که داده ها با روش های تحلیل عاملی تأییدی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون بررسی شدند. نتایج نشان داد که تمام مؤلفه ها از برازش مناسبی برخوردارند، به جز 2 سؤال که ضریب عاملی آنها معنادار نبود و از مدل کنار گذاشته شدند. روایی همگرا و واگرای مقیاس از راه سنجش همزمان آن با پرسشنامه بالینی میلون (58/0) و پرسشنامه نگرش معنوی (39/0-) مورد ارزیابی قرار گرفت. همسانی درونی مقیاس برحسب ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که این ضریب برای کل سؤالات، 90/0 و برای هر یک از مؤلفه های ریا، حسادت، غضب، غیبت، نفاق، دنیاپرستی، دروغ، کینه، عیب جویی، بخل، تکبر، عجب، حرص و طمع، تهمت بین 45/0 تا 75/0 به دست آمد. پایایی مقیاس نیز از راه بازآزمایی و به فاصله زمانی 7 هفته 72/0 محاسبه شد. براساس نتایج به دست آمده، مقیاس سازه های آسیب معنوی و روحی، ابزاری معتبر و مناسب برای سنجش در نمونه ایرانی می باشد.
تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
43 - 59
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه کودکانی که بخش اول زندگی خود را در پرورشگاه ها می گذرانند، عمدتاً از محیط های حمایت کننده محروم هستند و بیشتر در معرض خطر مشکلات رفتاری همچون پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی هستند، این پژوهش صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان بود. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) و جامعه آماری آن را نوجوانان ساکن در پرورشگاه صنعتی شهر کرمان تشکیل داده اند که تعداد آنان بالغ بر 200 نفر بود. 30 نفر به صورت تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. 15 نفر از آنها به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه رشد اجتماعی وایزمن جمع آوری گردیده است. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان تأثیرگذار بوده است.
هنجاریابی مقیاس اعتماد/بی اعتمادی/زودباوری معرفتی در جمعیت نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد معرفتی به معنی معتبر و متناسب دانستن اطلاعاتی است که از سمت دیگران می آید و با عوامل آسیب شناسی و درمانی روابطی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی پایایی، ساختار عاملی پرسشنامه اعتماد/بی اعتمادی/اعتبار معرفتی و روایی همگرا و واگرای این مقیاس از طریق رابطه بین نمرات EMTCQ (برای مثال، موضع معرفتی یک فرد) و دلبستگی، عملکرد انعکاسی، امنیت روانی و خودکارآمدی عمومی در دو مطالعه بود. در مطالعه اول، تعداد 510 آزمودنی و در مطالعه دوم، تعداد 310 آزمودنی شامل گروه سنی 14 تا 63ساله به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. آزمودنی های مطالعه اول در پلت فرم آنلاین پرسآل به پرسش های مقیاس EMCTQ و ویژگی های جمعیت شناختی (سن، جنس، سطح تحصیلات) و در مطالعه دوم، به پرسش های مقیاس EMCTQ و دلبستگی، عملکرد انعکاسی، امنیت روانی و خودکارآمدی عمومی پاسخ دادند. نتایج این مطالعه نشان داد مدل سه عاملی اعتماد/بی اعتمادی/اعتبار معرفتی در تحلیل عاملی اکتشافی و همچنین تأییدی، از برازش مطلوب برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 و در حد رضایت بخش بود. ضریب بازآزمایی این پرسشنامه پس از سه ماه فاصله زمانی بین 69/0 تا 80/0 بود. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد نمرات اعتماد/بی اعتمادی/اعتبار معرفتی با عملکرد انعکاسی و خودکارآمدی عمومی رابطه ای مثبت و معنادار دارند. این رابطه بیانگر اعتبار همگرا مقیاس است. ساختار عاملی، اعتبار و پایایی پرسشنامه اعتماد/بی اعتمادی/اعتبار معرفتی برای کاربردهای پژوهشی و تشخیص های بالینی در حد قابل قبول هستند و می توان گفت پرسشنامه یادشده ابزاری مفید و معتبر برای انجام پژوهش های مرتبط با اعتماد معرفتی در حوزه های مختلف رابطه است.
تبیین تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
93 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی انجام گردید . پژوهش حاضر از نوع رویکرد پدیدار شناسی می باشد که با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است که تعداد 32 مادر که دارای دو فرزند پیاپی در فاصله سنی یک تا سه سال بودند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه از این مادران تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه پیدا کرد. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد وکدگذاری از طریق سه مرحله باز، محوری و گزینشی انجام شد تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که تجربه مادران از داشتن دو فرزند پیاپی در 5 مقوله اصلی که شامل آموزشی، عاطفی، مالی، خانوادگی و اجتماعی می باشد مقوله های اولیه عبارتند از درس نخواندن، کمک همسر در مسائل آموزشی، علاقه زیاد به بازیهای کامپیوتری، بحث در خصوص برنامه تلویزیونی ، حسادت نداشتن، عدم همکاری در کارهای خانه، حسادت به همدیگر، ظلم شدن در حق بچه اول ، عصبانیت و خستگی ، فرق گذاشتن پدر بین دو کودک، تفاوت شخصیتی بین دو کودک، مشکلات مالی، تمایل به داشتن گوشی، اتاق و اسباب بازی مستقل ، تمایل به جشن تولد مستقل، تفاهم نداشتن زوجین در تربیت دو کودک، روابط زناشویی مناسب، مشکل در روابط جنسی، کمک همسر در کارهای خانه، هماهنگی در تربیت فرزند، نداشتن روابط اجتماعی ، عدم سازش دو کودک، بهتر شدن روابط اجتماعی می باشد
شناسایی مؤلفه های مدل تلفیقی فناور محورشایستگی شناختی و انگیزشی یکپارچه ی مربیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
41 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی مدل تلفیقی فناور محور شایستگی شناختی و انگیزشی یکپارچه ی مربیان بود.. جامعه آماری این پژوهش اعضا ی هیات علمی دانشگاهها و مراکز فنی و حرفه ای سراسر کشور و همچنین 37 متن پژوهشی مرتبط به روش نمونه گیری به روش گلوله برفی تامرحله دست یابی به آستانه سودمندی انجام شد.ابزار پژوهش مصاحبه های عمیق نیمه ساختار مند بوده است که با شمار 18 تن از جامعه آماری(بر اساس اشباع داده ها) می باشند نتایج نشان داد، نیاز به توسعه نوآوری و مهارت در سازمان، یادگیری و توانمندی فناوری اطلاعات و ارتباطات، بکارگیری فناوری های نوین آموزشی در حوزه تدریس و یادگیری فراگیران به عنوان شرایط علی به وجود آمدن مقوله ی محوری بودند. شایستگی های فردی فراگیران و مربیان، توانایی برنامه ریزی برای فعالیت های خود و فرگیران با تکیه بر دانش قبلی و عوامل بیرونی به عنوان شرایط مداخله گر،علاوه براین ،شرایط مناسب سازمانی و زیرساخت های مناسب به عنوان شرایط زمینه ای یا بستر، نیازسنجی آموزشی در زمینه فناوری اطلاعات ، ارزشیابی فناوری ،بهبود روش ها و امکانات آموزشی، مدیریت نوآور به عنوان شرایط راهبردی و در نهایت افزایش اثربخشی و کارایی آموزشی سازمان ، تسهیل یادگیری فراگیران و بهبود و چابکی سازمانی جزء پیامدهای مدل تلفیقی فناور محورشایستگی شناختی و انگیزشی یکپارچه ی بودند. همچنین 7 مؤلفه شایستگی شناختی و 5 مؤلفه برای شایستگی انگیزشی شناسایی شدند.
طراحی الگوی تعاملات والدین با دانش آموزان در شرایط پاندمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
143 - 166
حوزههای تخصصی:
فقدان ارتباط موثر با والدین در زندگی فرزندان، به تعامل های والد- فرزندی ضعیف تر و سطحی تر منجر می شود و این تعامل ضعیف موجبات بروز مشکلات پیچیده در آینده را، برای فرزند فراهم می آورد. هدف این پژوهش طراحی الگوی تعاملات والدین با دانش آموزان در شرایط پاندمی بود. روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) و جامعه مورد مطالعه شامل خبرگان حوزه های روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی و ارتباطات و والدین دارای فرزند دانش آموز در شهر تهران بود. حجم نمونه در بخش کیفی بر اساس اصل اشباع نظری 20 نفر از خبرگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی طبق فرمول کوکران 384 نفر با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه تعامل والدین با دانش آموزان و در تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا، روش کدگذاری و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روابط بین فردی، اقتصاد و مدیریت هزینه، رعایت بهداشت و امور تحصیلی بر تعاملات والد – فرزندی تاثیرگذار است. مقدار ضریب بتا روابط بین فردی برابر با 485/0، و مقدار ضریب بتا مربوط به اقتصاد برابر 745/ ، ضریب بتا مربوط به مسیر سوم برابر 256/0 و ضریب بتای مسیر چهارم برابر با 487/ می باشد.
تدوین مدل ساختاری سرزندگی تحصیلی بر اساس عوامل انگیزشی با تأکید بر نقش واسطه ای سرسختی ذهنی، ثبات قدم و کنترل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
7 - 32
حوزههای تخصصی:
سرزندگی تحصیلی اشاره به قابلیت کنار آمدن با چالش ها، موانع و مشکلاتی دارد که بخشی از زندگی تحصیلی روزانه هستند. شناسایی عوامل مؤثر بر سرزندگی تحصیلی به واسطه پیامدهای مثبتی که به همراه دارد یکی از اهداف پژوهشگران است. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری سرزندگی تحصیلی براساس عوامل انگیزشی با تاکید بر نقش واسطه ای سرسختی ذهنی، ثبات قدم و کنترل می باشد. برازش این مدل مفهومی با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) مورد بررسی قرار خواهد گرفت. جامعه مد نظر این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان های شاهد شهر تهران در سال 97-96 (در حدود 9200 نفر، 26 مدرسه) بود که 370 نفر از ایشان به عنوان نمونه و به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. از یافته های قابل توجه پژوهش حاضر می توان به نقش های واسطه ای ثبات قدم و سرسختی ذهنی و نیز تاثیر مستقیم و معنادار سرسختی ذهنی، ثبات قدم و عوامل انگیزشی بر سرزندگی تحصیلی اشاره کرد. در مجموع می توان گفت که مدل اصلاح شده پژوهش حاضر توانست 15 درصد از واریانس سرزندگی تحصیلی را تبیین کند.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارآمدی و تصویر بدنی در افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
155 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارامدی و تصویر بدنی در مبتلایان به اضافه وزن و چاقی بوده است.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اضافه وزن و چاقی شهر اهواز در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج، نهایتا 63 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی تعداد40 نفر از آنها انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تصویر بدن (لیتلتون) و مقیاس خودکارآمدی (کلارک) بود. گروه آزمایش، سیزده جلسه 20 دقیقه ای هفتگی دو بار تحریک آندی نقطه DLPFC را دریافت نمودند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت ننمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-21 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معنی داری میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ کارامدی (000/0F=124.4, P<) با اندازه اثر 89/0 و تصویر بدنی (000/0F=6.9, P<) با اندازه اثر 32/0 بوده است، همچنین میزان خودکارآمدی وزن در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. میزان ترس از تصویر بدنی در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت.
نتیجه گیری: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند برای درمان اضافه وزن و چاقی سودمند و کارآمد باشد و در کلینیک های تغذیه، روانشناسی و مشاوره مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی پذیرش خود و هماهنگی خود با هدف در رابطه نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
54 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تبیین مدل بهزیستی روان شناختی براساس نیاز های بنیادین روان شناختی با میانجی گری پذیرش خود و هماهنگی خود با هدف در بین دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی است و نحوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بوده است. نمونه پژوهش ۴۳۰ نفر بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس و به روش اینترنتی در این پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های نیاز های بنیادین روان شناختی گاردیا و همکاران (۲۰۰۰)، پرسشنامه پذیرش خود (چمبرلین و هاگا، ۲۰۰۱)، پرسشنامه هماهنگی خود با هدف الیوت و شلدون (۱۹۹۸) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (۲۰۰۲) بود. داده های پژوهش با روش معادلات ساختاری و از طریق نرم افزار های SPSS و LISREL تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدل ارائه شده در پژوهش حاضر از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته های این پژوهش نشان داد که نیاز های بنیادین روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم و معناداری دارد و متغیر میانجی گر پذیرش خود دارای اثر معنادار مستقیم و غیرمستقیمی بر بهزیستی روان شناختی است. همچنین، متغیر هماهنگی خود با هدف به طور مستقیمی بر بهزیستی روان شناختی مؤثر بود.نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر نیاز های بنیادین روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی دانشجویان اثرات مستقیم و غیرمستقیم دارد و پیشنهاد می شود در پژوهش های بعدی آثار ارضای نیاز های بنیادین روان شناختی بر دیگر متغیر های سلامت روان در طول مدت زمان بیشتری بررسی شود.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
57 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر روی خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن بود. این پژوهش نیمه تجربی و در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون دوگروهی با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان نوجوان (13 تا 17 سال ) دارای اضافه وزنی است که توسط مربیان بهداشت مدارس به مراکز درمان چاقی شهر بروجرد معرفی شده اند؛ نمونه 30 نفری را به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه مقیاس نشخوار فکری توسط نولن-هوکسما، پرسشنامه چندبعدی رابطه بدن با خود برن و همکاران، پرسشنامه رفتار خوردن اشتراین بود. گروه آزمایش، 8 جلسه پروتکل درمانی درمان گروهی، پذیرش و تعهد را دریافت کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن تأثیر معنادار دارد. بنابراین می توان از درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان رویکرد درمانی نوین در بهبود مهارت خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن بهره برد.