فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to examine the effectiveness of wisdom-based couples therapy on the sense of coherence, cognitive-affective empathy, and emotion regulation in conflicted couples. Methods: The research method was quasi-experimental, utilizing a pre-test–post-test design with a control group and follow-up. The statistical population included all couples with less than five years of marital life in Tehran who sought counseling at Andisheh, Athena, and Golchin Raz counseling centers during the summer and fall of 2023 to improve their intimate relationships. For sample selection, an announcement regarding session formation and initial registration conditions was disseminated to clients and consulting colleagues for referrals. After registration, eligible couples were selected through an initial interview based on the inclusion criteria. A total of 40 individuals were selected using convenience sampling and were randomly assigned to an experimental group (n = 20) and a control group (n = 20). Notably, each group consisted of eight couples experiencing conflict. The research instruments included the Marital Conflicts Questionnaire (Barati & Sanai, 1996), the Sense of Coherence Scale (Antonovsky, 1993), the Empathy Scale (Baron-Cohen, 2004), and the Emotion Regulation Scale (Williams et al., 1997). Descriptive statistics (charts, tables, frequency, percentage, mean, variance, etc.) were used to organize, summarize, and present the collected data. To test the research hypotheses, repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc tests were employed for pairwise comparisons among research groups. Data analysis was conducted using SPSS version 24. Findings: The results indicated that wisdom-based couples therapy significantly influenced the sense of coherence, cognitive-affective empathy, and emotion regulation in conflicted couples. Conclusion: Based on the research findings, it can be concluded that wisdom-based couples therapy contributes to the improvement of the sense of coherence, cognitive-affective empathy, and emotion regulation in conflicted couples.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی جهت ارائه الگو در آیین نام اجرایی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۱۵۶-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: از آنجا که مدرسه محور آموزش وپرورش بوده، می توان از الگوی رهبری توجهی، به سبب ظرفیت روانشناختی، کل گرایانه و تحول گرای آن در مدیریت این سازمان دانش محور نهایت استفاده را برد. بنابراین انجام مطالعه در این زمینه برای مدیران و متولیان سازمان آموزش و پرورش در جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه ضروری بود. هدف: این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی در سیاستگذاری آموزش وپرورش ایران انجام شد. روش: پژوهش از نوع کیفی و تحلیل مضمون بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه اسناد در زمینه علوم تربیتی و آموزش کشور تشکیل می دهد و نمونه آماری آیین نامه اجرایی مدارس (1400) بوده است که پرسش این پژوهش بر آن اعمال شده است، سند آیین نامه اجرایی مدارس بوده است. داده های حاصل از کدگذاری به کمک روش تحلیل مضمون (کلارک و براون، 2018) تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از انجام تحلیل مضمون به موارد بسیار زیادی درباره ابعاد و مولفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی اشاره کرده اند که پس از تحلیل به سه مضمون فراگیر و 14 مضامین سامان دهنده اصلی که شامل تمرکز درون شخصی (فلسفی، فیزکی، معنوی، روانی و عاطفی)، تمرکز بیرونی (فردی، تیمی، اجتماعی و سازمانی) و تمرکز زمانی (حال، آینده، گذشته، آینده میان مدت و آینده کوتاه مدت) طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: از آنجا که این سند مدیر را مهمترین رکن مدرسه می داند چارچوب روانشناختی و محیطی را برای او در مقام مدیر- رهبر در مدرسه فراهم می آورد که بتواند به دیدی روشن به هدایت آموزش و پرورش در مدرسه بپردازد. همچنین باوجود آنکه از منظر رهبری توجهی، سند مورد نظر قابلیت ها و ظرفیت های چشمگیری برای خروج آموزش وپرورش از وضعیت موجود دارد، منتهی نیازمند تمهیداتی است که بتواند هرچه بهتر در عمل واقعیت پیدا کند.
مقایسه اثربخشی درمان ترکیبی واقعیت مجازی و ذهن آگاهی با مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت بر انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۲۹۱-۲۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب و نگرانی بیش از حد و مداوم که کنترل آن دشوار است و با فعالیت های روزمره تداخل دارد، ممکن است نشانه اختلال اضطراب فراگیر باشد. در سال های اخیر، تکنیک های دیجیتال، مانند واقعیت مجازی همراه با مداخلات روانشناختی سنتی تر مورد استفاده قرار گرفته اند. بنابراین به کارگیری این مداخلات به خاطر مقون به صرف بودن در کنار مداخلات سنتی یک ضرورت پژوهشی و تجربی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی درمان ترکیبی واقعیت مجازی و ذهن آگاهی با مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت بر انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد داری علائم اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره رکن منطقه 3، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی بهزیستی منطقه 6 و خدمات روانشناختی و مشاوره آریاز منطقه 6 تهران در سال 1401 بودند. نمونه شامل 45 نفر از افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. پیش آزمون برای هر سه گروه شرکت کننده توسط پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزیر و همکاران، 2006) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و فندروال، 2010) اجرا شد و گروه های آزمایش بصورت مجزا و هفتگی مداخله را طی 8 جلسه دریافت نمودند. داده ها با آزمون تحلیل تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که در هر دوگروه آزمایش درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی و آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری در انعطاف پذیری شناختی تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0 >P). نتایج حاصل از آزمون های تعقیبی بنفرونی نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی واقعیت مجازی و ذهن آگاهی با مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت بر افزایش انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است.
تدوین مدل واکاوی آسیب های خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه به روش آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۳۱۵-۲۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده اند که جنگ های شدید، ناتوانی طولانی مدتی برای بازماندگان به همراه دارد. بروز ناتوانی و اختلال روانی نظیر اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، با میزان نزدیکی و مواجهه با جنگ ارتباط مستقیم دارد. بنابراین واکاوی آسیب های روانشناختی در این افراد، مراقبین و خانواده های آن ها در جهت کاربرد مداخلات دارویی برای جانبازان و روانشناختی برای خانواده های آنان یک ضرورت اساسی است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی واکاوی آسیب های خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی از سری طرح های تحقیق آمیخته اکتشافی (کیفی- کمّی) است. جامعه آماری در بخش کیفی را کلیه کارشناسان و صاحبنظران حوزه خانواده (مشاوران مرکز مشاوره و مددکاران)، خانواده های جانبازان (همسران و فرزندان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه) استان کرمانشاه در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 42 نفر از متخصصان و صاحب نظان حوزه خانواده و خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود که به روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده های به دست آمده به سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از روش اشتراوس و کوربین (1998) مورد تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری در بخش کمی را کلیه خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از اعضای خانواده های جانبازان شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته آسیب های خانواده های جانبازان پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Smart PLS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از مجموعه داده های به دست آمده در بخش کیفی در قالب 138 مقوله فرعی، 15 مقوله اصلی و 1 مقوله مرکزی سازماندهی شدند. 15 مقوله اصلی شامل مشکلات ناشی از افراد پیرامونی و شبکه های حمایتی اجتماعی، مشکلات ویژگی های شخصیتی، مشکلات چرخه زندگی، مشکلات کیفیت زندگی، مشکلات عملکرد خانواده، مشکلات روان شناختی، مشکلات ارتباط تعامل والد- کودک، مشکلات مالی و اقتصادی، مشکلات ارتباط با همسر، مشکلات محیط درون خانواده، مشکلات در روش های مقابله ای، مشکلات اقدامات سازمانی و فرهنگ ساز، مشکلات پیامدهای خانوادگی، مشکلات پیامدهای اجتماعی و مشکلات پیامدهای فردی بودند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی 15 مقوله اصلی شناسایی شده در بخش کیفی را مناسب با داده ها تشخیص داد که از روایی و پایایی ترکیبی برخوردار بودند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت خانواده های جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در حوزه های متعددی با چالش های مهمی روبرو هستند و الگوی ارائه شده که از برازش مطلوبی برخوردار است، می تواند در جهت کاهش آسیب های خانواده ها، به روان شناسان بالینی، مشاوران خانواده، مددکاران و نهادها و سازمان های متولی کمک کننده باشد.
نقش انگیزش، اراده و ارزش های فرهنگی در تبیین اهمالکاری تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی ایرانی: یک مطالعه داده بنیاد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه اهمالکاری تحصیلی به مشکلی عمده و فراگیر در آموزش عالی تبدیل شده است که با هزینه ها و اثرات شخصی و اجتماعی بسیاری همراه است. هدف: هدف این مطالعه، بررسی نحوه ارتباط و تعامل انگیزش، اراده و ارزش های فرهنگی در شکل دهی به اهمالکاری تحصیلی براساس روش داده بنیاد در دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه داده بنیاد بود. جامعه مطالعه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1402-1403 هستند که با ارسال اطلاعیه هایی در رسانه های جمعی از آنها دعوت به عمل آمد. 18 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری، انتخابی، نرم افزار مکس کیو دی ای نسخه 20 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش 16 مضمون فرعی و5 مضمون اصلی را مشخص ساخت. طبقه مرکزی، «عدم مراقبت گری» بود. مضامین مرتبط با پیشایندها، مداخله گرها، عوامل بافتاری، راهبردها و پیامدها عبارت بودند از موانع انگیزشی ارادی، آنومی اجتماعی تنظیم اراده و انگیزش، ارزش های فرهنگی ضد مراقبت گری، راهبردهای بقای خود و آسیب های اهمالکاری تحصیلی. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، اهمالکاری تحصیلی تنها یک نقص ارادی انگیزشی نیست و شاید تلقی آن به عنوان راهبردی تنظیمی برای مقابله با شرایط غیرمراقبت گری در افراد آسیب پذیر، صحیح تر باشد. پیشنهاد می شود با ترتیب دادن شرایط آموزشی و اجتماعی حمایتگر و مراقبت گر در سطح خرد و کلان دانشگاهی، از بروز این پدیده در افراد آسیب پذیر جلوگیری شود
نقش میانجی باورهای بیماری در رابطه بین اجتناب تجربی و سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری قلبی عروقی وضعیتی جسمانی وخیمی است که با تبعات متعدد همراه است. از طرفی وضعیت های ذهنی و روانشناختی تاثیر قابل توجهی بر روند بیماری آنها، بهبودی نسبی و میزان مرگ و میرشان دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری با بیماری بر اساس اجتناب تجربی با نقش میانجی باورهای بیماری در بیماران قلبی عروقی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و با استفاده از معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به بیماری های قلبی-عروقی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1397 بود که 300 نفر به روش نمونه گیری هدفمند برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه پذیرش و عمل، مقیاس سازگاری روانی با بیماری و پرسشنامه باورهای سلامتی استفاد شد. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی و مدل معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. یافته ها: طبق نتایج اجتناب تجربی و باورهای بیماری به ترتیب دارای رابطه معنادار منفی و مثبت با سازگاری با بیماری بودند (01/0>P). نتایج معادلات ساختاری نشان داد که مدل نقش میانجی باورهای بیماری در رابطه بین اجتناب تجربی و سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی از برازش مناسبی برخوردار بود و اثر غیر مستقیم اجتناب تجربی بر سازگاری با بیماری به لحاظ آماری در سطح 01/0 معنی دار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت اجتناب تجربی از طریق باورهای بیماری می تواند سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی را بهبود بخشد. بنابراین توجه به اجتناب تجربی به همراه باورهای بیماری می تواند سطح سازگاری با بیماری را در بیماران قلبی عروقی متاثر سازد.
واکاوی خلاءهای موجود در مشاوره پیش از ازدواج از نگاه صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
۱۱۷-۹۰
حوزههای تخصصی:
هدف: ازدواج به عنوان نهادی اجتماعی کلیدی، با چالش های زندگی مدرن مواجه است که ضرورت مشاوره پیش از ازدواج را برجسته می کند. این پژوهش با هدف واکاوی خلاءهای مشاوره پیش از ازدواج از نگاه صاحب نظران، به شناسایی نقاط ضعف و ارائه راهکارهایی برای بهبود کیفیت و اثربخشی این خدمات می پردازد. روش: پژوهش حاضر، کیفی با رویکردی اکتشافی و با کارگیری روش کیفی تحلیل مضمون بود. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 شرکت کننده (10 زن و 5 مرد) جمع آوری و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: پس از تحلیل داده ها، گزاره های معنادار در قالب 120 مضمون پایه، 5 مضمون سازمان دهنده و 16 مضمون فراگیر دسته بندی شدند. پنج مضمون سازمان دهنده شامل الزامات مشاوره پیش از ازدواج، زمینه های مناسب در ارتقای مشاوره، چالش ها و خلاءهای موجود، استراتژی ها و راهبردهای لازم، و پیامدهای مشاوره پیش از ازدواج شناسایی بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که ارتقای اثربخشی مشاوره پیش از ازدواج در ایران نیازمند تطبیق مدل های معتبر بین المللی با شرایط فرهنگی، استانداردسازی خدمات مشاوره، مشارکت نهادهای سیستمی، استفاده از فناوری هدفمند، و رفع چالش های فرهنگی-ساختاری است تا بتواند نرخ طلاق را کاهش داده و روابط زناشویی پایدار و سالمی را در جامعه تقویت کند.
رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی با نقش میانجی مهارت های ارتباطی در افراد متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
۱۵۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی با نقش میانجی مهارت های ارتباطی در افراد متاهل بود. روش این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از مردان و زنان متاهل شهر رودسر در سال 1403 بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی مراجعه کرده بودند. 258 نفر به روش نمونه گیری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند و به پرسشنامه خودگزارشی مهارت های ارتباطی جرابک (JCSQ؛ جرابک، 2004) و پرسشنامه خشنودی زناشویی (MHS؛ آذرین و همکاران، 1973) و مقیاس عمومی فابینگ (GSP؛ چوتپیتایاسونوند و داگلاس، 2018) پاسخ دادند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش برخوردار است. نتایج نشان داد که رفتار فابینگ و مهارت های ارتباطی بر خشنودی زناشویی اثر مستقیم و معنادار داشت؛ همچنین اثر مستقیم رفتار فابینگ بر مهارت های ارتباطی معنادار بود (05/0>P)؛ نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که مهارت های ارتباطی در رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی نقش میانجی داشت (05/0>P). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که رفتار فابینگ به طور مستقیم و با میانجی گری مهارت های ارتباطی بر خشنودی زناشویی اثر داشت.
کارکرد والدگری مبتنی بر توانمندی در نوجوانان: یک مطالعه مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
والدگری مبتنی بر توانمندی رویکردی است که در آن والدین به فرزندان کمک می کنند تا توانمندی های خود را بشناسند و پرورش دهند و همچنین از آنها بهره برداری کنند. پژوهش حاضر با هدف مرور سیستماتیک کارکرد والدگری مبتنی بر توانمندی انجام شد و در آن مقاله های منتشر شده در حوزه کارکرد والدگری مبتنی بر توانمندی در نوجوانان طی سال های 2015 تا 2024 (1394 تا 1403) بررسی شد. برای دسترسی به مقاله ها، کلیدواژه های "والدگری مثبت"، "والدگری مبتنی بر توانمندی" و "والدگری مبتنی بر نقاط قوت" در عنوان و چکیده مقاله های منتشر شده در پایگاه های تخصصی مجلات نور، پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران) و کلیدواژه های"positive parenting"، "strength-based parenting" در پایگاه های Scopus، Science Direct، Elsevier، Google Scholar و Semantic Scholar بررسی شد. در جستجوی اولیه، 39 مقاله به دست آمد که بر اساس معیارهای ورود و خروج شامل در دسترس بودن متن مقاله و انجام پژوهش بر روی نمونه نوجوان و دستورالعمل موارد ترجیحی برای گزارش مقالات مرور سیستماتیک و فراتحلیل (PRISMA)، در نهایت 15 مقاله وارد مطالعه شد. نتایج نشان داد که والدگری مبتنی بر توانمندی با اضطراب، افسردگی، پریشانی روان شناختی و استرس رابطه معکوس دارد و با بهزیستی، رضایت از زندگی، خودکارآمدی، استحکام ذهنی و پیامدهای مثبت تحصیلی مانند انگیزه تحصیلی، تعلق به مدرسه، درگیری تحصیلی و کاهش فرسودگی تحصیلی رابطه مستقیم دارد. والدگری مبتنی بر توانمندی در نوجوانان اهمیت دارد و می تواند تأثیر عمیقی بر سلامت روان، عملکرد تحصیلی و بهزیستی آنان داشته باشد.
Effectiveness of Psychodynamic Therapy on Marital Relationship Quality and Cognitive Emotion Regulation in Couples with Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to determine the effectiveness of psychodynamic therapy on the quality of marital relationships and cognitive emotion regulation in couples experiencing marital conflicts. Methods and Materials: This research employed a quasi-experimental design with pretest-posttest and a control group. The statistical population consisted of couples with marital conflicts residing in Babol in 2023. From this population, 28 individuals (14 couples) were selected through convenience sampling and randomly assigned to either the experimental group (n = 14) or the control group (n = 14). Data were collected using standardized questionnaires measuring marital relationship quality and cognitive emotion regulation. The experimental group received psychodynamic therapy over 12 sessions (two 90-minute sessions per week), while the control group did not receive any treatment. Findings: The findings indicated that the posttest scores of both marital relationship quality and cognitive emotion regulation in the experimental group were significantly higher than the pretest scores. Conclusion: Therefore, psychodynamic therapy was found to be effective in improving marital relationship quality and cognitive emotion regulation among couples with marital conflicts.
نقش فعالیت عالی شناختی ذهن و فرسودگی تحصیلی در پیش بینی خلاقیت دانش آموزان مدارس تیزهوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش فعالیت عالی شناختی ذهن و فرسودگی تحصیلی در پیش بینی خلاقیت دانش آموزان مدارس تیزهوشان شهر تبریز بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوشان شهر تبریز (دوره اول و دوم متوسطه) به تعداد 80 نفر در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه خلاقیت عابدی (1363)، آزمون ویسکانسین گرانت و برگ (1984)، مقیاس هوشی وکسلر (1939) برای کودکان و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو، سالنوا و شافلی (2007) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحت نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. نتایج نشان داد بین فعالیت عالی شناختی ذهن (عملکرد در ویسکانسین، واژگان و فراخنای ارقام) با خلاقیت در دانش آموزان مدارس تیزهوشان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (001/0 P=). همچنین بین خستگی تحصیلی ، بی علاقگی تحصیلی، ناکارآمدی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی با خلاقیت در دانش آموزان مدارس تیزهوشان رابطه منفی معنی داری وجود دارد (001/0 P=). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد متغیرهای فعالیت عالی شناختی ذهن و فرسودگی تحصیلی62 درصد توانایی پیش بینی خلاقیت دانش آموزان مدارس تیزهوشان را دارد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان نمود فعالیت عالی شناختی ذهن و فرسودگی تحصیلی توانایی پیش بینی خلاقیت در دانش آموزان مدارس تیزهوشان را دارند و برای افزایش خلاقیت در دانش آموزان تیزهوش باید به فعالیت عالی شناختی ذهن و فرسودگی تحصیلی توجه ویژه ای نمود.
نقش دلبستگی به والد و همسال در خوش بینی تحصیلی با واسطه گری دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، نقش دلبستگی به والد و همسال در خوش بینی تحصیلی با واسطه گری دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوّم در سال تحصیلی 1403-1402 مدارس شهر اردکان با ۳۵۱۰ نفر بود. به روش نمونه گیری تصادفی ازنوع خوشه ای چند مرحله ای، ۳۵۱ دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه دلبستگی به والد و همسال (IPPA) از ارمسدن و گرینبرگ[1] (۱۹۸۷) ، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS) از گراتز و روئمر[2] (2004) ، خوش بینی تحصیلی (SAOS) از اسچنن - موران[3] و همکاران (2013) بود. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS20 استفاده شد و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش بوت استراپ استفاده شد. نتیجه های حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند دشواری در تنظیم هیجان در رابطه با دلبستگی به والد و خوش بینی تحصیلی با مقدار (12/0 B=؛ 002/0P=) نقش واسطه ای، ایفا می کند. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد مسیرهای مستقیم دلبستگی به والدین، خوشبینی تحصیلی، دشواری در تنظیم هیجان و نیز مسیرهای مستقیم دلبستگی به همسالان و خوشبینی تحصیلی معنادار شده است. نتایج پژوهش ارتباط معناداری بین دلبستگی به همسالان و دشواری در تنظیم هیجان نشان نداد. براین اساس کسانی که دارای دلبستگی ایمن به والدین هستند، توانایی بیشتری در کنترل هیجان خود دارند و در پی آن نسبت به مسائل تحصیلی خوشبین تر هستند و امکان موفقیت تحصیلی در آنان بالاتر است.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی و رفتار درمانی گروهی دیالکتیک بر سبک زندگی و پیروی از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
149 - 165
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات متعددی در زمینه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی انجام شده است. اما مطالعاتی که به مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو مغفول مانده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری به مدت دو ماه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به یک کلینیک تخصصی دیابت در شهر شیراز (1403) بودند. که تعداد 45نفر ( 15 نفر در گروه آموزشی واقعیت درمانی، 15 نفر در گروه آموزشی رفتار درمانی دیالکتیکی و 15 نفر در گروه کنترل) به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبک زندگی (لالی و همکاران، 1391)، پرسشنامه تبعیت از درمان (مدانلو، 1392)، استفاده شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی با گروه کنترل در سبک زندگی و تبعیت از درماندر زنان مبتلا به دیابت نوع دو تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P) اما تفاوت میانگین حاکی از آن است که واقعیت درمانی نسبت به رفتار درمانی دیالکتیکی منجر به بهبود سبک زندگی و تبعیت از درمان شد اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد هم واقعیت درمانی و هم رفتار درمانی دیالکتیکی را به عنوان یک روش درمانی کارآمد جهت بهبود سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد داد.
الگوی ساختاری نارسایی هیجانی با پرخاشگری رقابتی در ورزشکاران فوتبالیست: نقش میانجی گر تحمل ناکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۲۱۳-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: پرخاشگری و خشونت نتیجه نهایی یک وضعیت روانی معیوب و غیرقانونی است که وقوع آن در ورزش قطعاً ممکن است عواقب منفی داشته باشد و امنیت ورزشکاران و تماشاگران را به خطر بیندازد. بنابراین بررسی سازه های روانشناختی تأثیرگذار بر پرخاشگری ورزشکاران در جهت مدیریت هیجان های منفی در محیط های ورزشی یک ضرورت کابردی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف الگوی ساختاری نارسایی هیجانی با پرخاشگری رقابتی در ورزشکاران فوتبالیست: نقش میانجی تحمل ناکامی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی فوتبالیست های حرفه ای شاغل در لیگ استان مازندران در سال 1402 بودند. نمونه پژوهش 280 نفر از فوتبالیست های تیم های استان مازنداران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های نارسایی هیجانی (تورنتو، 1994)، تحمل ناکامی (هارینگتون، 2005) و پرخاشگری رقابتی (ماکسول و موریس، ۲۰۰۷) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS.26 و AMOS.24 با استفاد از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که نارسایی هیجانی و تحمل ناکامی بر پرخاشگری رقابتی ورزشکاران فوتبالیست اثر مثبت و مستقیمی دارند. همچنین نارسایی هیجانی با میانجی گری تحمل ناکامی بر پرخاشگری رقابتی اثر غیرمستقیم معنادار دارد. در نهایت 40 درصد از واریانس پرخاشگری رقابتی توسط متغیرهای نارسایی هیجانی و تحمل ناکامی قابل تبیین بود. نتیجه گیری: تجربه ناکامی خارج از تحمل فرد، باعث ایجاد هیجانات ناخوشایندی از قبیل خشم می شود که به نوبه خود پیامدهای روانشناختی، اجتماعی و اخلاقی را برای ورزشکاران به همراه دارد. بنابراین بهتر است ورزشکارانی که مستعد احساسات خشمگینانه و پرخاشگرایانه هستند، شناسایی کرده تا بتوان به بهبود عملکرد ورزشی و پیشگیری از آسیب های روانی ورزشکاران کمک شا
اثرات منفی روان درمانی های پویشی بر اساس ویژگی های درمانگر، درمانجو و رویکرد درمانی: یک مطالع کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: همان گونه که اشکال مختلف روان درمانی پویشی می تواند به عنوان ابزاری مؤثر برای درمان اختلالات روانی مورد توجه قرار گیرد، می تواند با اثرات منفی نیز همراه باشد. با این حال، علی رغم مطالعات مختلف، در زمینه اثرات منفی روان درمانی های پویشی، مطالعات کیفی اندکی صورت گرفته است. هدف: هدف از انجام این پژوهش کیفی، ارائه مدلی مفهومی از اثرات منفی روان درمانی های پویشی بر اساس ویژگی های درمانگر، درمانجو و رویکرد درمانی بود.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد (گراندد تئوری) انجام شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی روان درمانگران پویشی تهران و درمانجویان ساکن شهر تهران در سال های 1402 و 1403 بود که از یکی از شیوه های روان درمانی پویشی، استفاده کرده بودند. نمونه مورد پژوهش شامل 18 نفر از درمانگران پویشی و 8 نفر از درمانجویانی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با روش اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل شدندیافته ها: در تحلیل نهایی داده ها، 17 مضمون محوری شامل مکانیسم های دفاعی بدوی درمانجو،کیفیت رابطه با والدین، ویژگی های شخصیتی درمانجو، مقاومت به درمان، آشفتگی در ساختار خانواده، ویژگی های شخصیتی درمانگر، خطاهای حرفه ای درمانگر، تخطی از مرزهای درمانی، عدم تسلط حرفه ای، مشکلات زندگی جاری درمانگر، عینی نبودن معیارهای ارزیابی در رویکردهای پویشی، بدون ساختار بودن درمان های پویشی، تشدید نشانگان، تشدید مشکلات روان تنی، تشدید گرایش های خود تخریبی، اخلال در عملکرد، شناسایی شدند و در نهایت "بافتار تعاملی درمانگر و درمانجو" به عنوان مضمون مرکزی انتخاب شد.نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، مهم ترین عامل مؤثر بر اثرات منفی روان درمانی های پویشی، فضای تعاملی بین درمانگر و درمانجو بود،پیشنهاد می شود ویژگی های شخصیتی درمانگ
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنی سازی بر احساس شرم مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزش پذیر شهر فارسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
۱۳۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنی سازی بر احساس شرم مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزش پذیر شهرستان فارسان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزش پذیر شهرستان فارسان در نیمه دوم سال 1402 بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه احساس شرم درونی شده (ISS؛ کوک، 1987) و مصاحبه بالینی (CI، انجمن روانپزشکی امریکا، 2022) بود. گروه آزمایش اول تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و گروه آزمایش دوم 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان ذهنی سازی را دریافت کردند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که پیش آزمون احساس شرم با نمرات پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری داشت (01/0>P). همچنین نتایج دلالت بر این داشت که هر دو درمان نسبت به گروه کنترل تغییرات معناداری در احساس شرم ایجاد کردند (01/0>P)؛ ضمن اینکه مشخص شد درمان ذهنی سازی نسبت به درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت در طول زمان تفاوت معنی دار بیشتری ایجاد کرد (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان و به خصوص درمان ذهنی سازی روش درمانی کارآمدی در بهبود احساس شرم است.
رابطه صدا بیزاری و پرخاشگری با نقش میانجی حساسیت اضطرابی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین صدا بیزاری و پرخاشگری با نقش میانجی حساسیت اضطرابی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه گیلان در سال 1403 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر از آن ها در یک نظرسنجی آنلاین مشارکت کردند و به پرسشنامه پرخاشگری باس-پری (BPAQ؛ باس و پری، 1992)، پرسشنامه صدا بیزاری (MQ؛ وو و همکاران، 2014) و مقیاس حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده (ASI-R؛ رایس و پترسون، 1986) پاسخ دادند. داده ها به روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد که صدابیزاری و حساسیت اضطرابی بر پرخاشگری به طور مثبت اثر مستقیم داشتند؛ همچنین صدابیزاری بر حساسیت اضطرابی به طور مثبت اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که حساسیت اضطرابی در رابطه بین صدابیزاری و پرخاشگری نقش میانجی داشت (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که صدابیزاری به عنوان یک محرک آزار دهنده به صورت مستقیم و با میانجی گری حساسیت اضطرابی بر افزایش پرخاشگری موثر است.
Comparison of the Effectiveness of Olson's Marital Enrichment Training, Lazarus's Multimodal Therapy, and Islamic Approach-Based Marital Skills Training on Marital Satisfaction and Conflicts among Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of Olson's marital enrichment training, Lazarus's multimodal therapy, and Islamic approach-based marital skills training on marital satisfaction and conflicts among couples. Methods: The present study is applied in terms of its objective and quasi-experimental with a pretest-posttest design, involving three experimental groups and one control group. The statistical population included couples who referred to psychology centers and clinics in Isfahan during the second half of 2023. Among them, 80 participants (40 couples) with low compatibility and dissatisfaction with marital life were selected using a non-random convenience sampling method. They were then randomly and equally divided into four groups of 20 individuals (10 couples per group). The measurement tools included the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire (Fowers & Olson, 1998), the Marital Conflict Questionnaire (Sanaei & Barati, 2008), and the intervention packages for multimodal therapy based on Lazarus's approach, Olson's marital enrichment program, and Islamic approach-based marital skills training (Salarifar, 2021). Each experimental group underwent eight 90-minute training sessions. Findings: The results indicated that all three educational-therapeutic packages were effective in reducing conflicts and increasing marital satisfaction. Conclusion: Based on the findings of this study, it is recommended that qualitative research be conducted to identify the factors contributing to marital dissatisfaction and conflicts. Subsequently, any of these three therapeutic and educational approaches can be utilized for more in-depth resolution of couples' issues.
تدوین مدل پرسه زنی اینترنتی بر اساس پریشانی روان شناختی و جذب شناختی با نقش میانجی توانایی تصمیم گیری در دانش آموزان دورۀ متوسطه دوم دارای اعتیاد به گوشی تلفن هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
125 - 140
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد به گوشی های هوشمند از مشکلات رایج دانش آموزان است که عوامل متعددی در آن نقش دارند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه پریشانی روان شناختی و جذب شناختی با پرسه زنی اینترنتی در دانش آموزان دارای اعتیاد به گوشی هوشمند با نقش واسطه ای توانایی تصمیم گیری بود.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال ۱۴۰۲ تشکیل دادند (1300N=) که از بین آن ها 300 نفر که نمره 53 یا بالاتر در پرسش نامه اعتیاد به گوشی های تلفن هوشمند سواری (1392) داشتند به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های پرسه زنی اینترنتی استودارت (2016)، مقیاس توانایی تصمیم گیری ملبورن (1997)، مقیاس جذب شناختی آگاروال و کاراهانا (2000)، پرسش نامه اعتیاد به گوشی های تلفن هوشمند سواری (1392) و مقیاس پریشانی روان شناختی لاویبوند و لاویبند (1995) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد مدل از برازش خوبی برخوردار بوده، رابطه پریشانی روان شناختی (14/0 β=، 001/0=P) و جذب شناختی (17/0 β=، 001/0=P)با پرسه زنی اینترنتی غیرمستقیم و معنادار است و علاوه بر این پریشانی روان شناختی (34/0-β=،001/0=P) و جذب شناختی (46/0-β=، 001/0=P) با میانجی گری توانایی تصمیم گیری اثر غیرمستقیم و معناداری بر پرسه زنی اینترنتی در دانش آموزان دارای اعتیاد به گوشی های تلفن هوشمند داشتند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که در تأیید فرضیات پژوهش پریشانی روان شناختی و جذب شناختی به شیوه های مستقیم و غیرمستقیم پرسه زنی اینترنتی دانش آموزان دارای اعتیاد به گوشی تلفن هوشمند را تحت تأثیر قرار می دهند و نقش فعالی در رفتار پرسه زنی اینترنتی دارند.
کلمات کلیدی : پریشانی روان شناختی، جذب شناختی، توانایی تصمیم گیری، پرسه زنی اینترنتی.
مدل یابی رفتارهای مشکل ساز نوجوانان بر اساس ساختار شخصیت: نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
103 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف: اقدام به رفتار های مشکل ساز یکی از شایع ترین مشکلات رفتاری در نوجوانی است. این پژوهش باهدف مدل-یابی رفتار های مشکل ساز بر اساس ساختار شخصیت با نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر همبستگی بود. کلیه دانش آموزان ۱۴ تا ۱۷ سال شهرستان زاوه در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ جامعه آماری این مطالعه را تشکیل می دادند (۴۴۲۳=N). شرکت کنندگان ۴۱۰ دانش آموز (۱۴۲ پسر و ۲۶۸ دختر) بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه رفتار های مشکل ساز (یوان و همکاران، ۲۰۲۲)، پرسشنامه ساختار شخصیت نوجوانان (بنزی و همکاران، ۲۰۲۲) و مقیاس وابستگی همتایان انحرافی (سونگ و همکاران، ۲۰۱۴) پاسخ دادند. فرضیه ها با مدل یابی معادلات ساختاری آزمون شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ساختاری رفتار های مشکل ساز بر اساس ساختار شخصیت با نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان از برازش خوبی برخوردار بود. ساختار شخصیت بر رفتار مشکل ساز (۳۸/۰-) و وابستگی انحرافی به همسالان بر رفتار مشکل ساز (۱۴/۰) اثر ساختاری مستقیم داشتند. نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان (۰۹۲/۰-) در رابطه ساختار شخصیت با رفتار مشکل ساز تأیید شد که همگی معنادار بودند (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: ساختار شخصیت یکی از پیشایند های رفتار های مشکل ساز نوجوانان است. وابستگی انحرافی به همسالان تسهیل کننده رفتار های مشکل ساز نوجوانان است. در طراحی و اجرای مداخلات برای پیشگیری و کنترل رفتار های مشکل ساز باید به نقش این عوامل توجه نمود.