فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خود انتقادی در رابطه بین خودشفقتی و بخشش با دلزدگی زناشویی در افراد متاهل انجام شد. این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه افراد متاهل شهر اصفهان در سال 1402 بودند. حجم نمونه نهایی 220 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به شیوه در دسترس بر اساس یک نظرسنجی آنلاین انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس شفقت به خود (SCS؛ نف، 2003)، مقیاس بخشش (FS؛ ری و همکاران، 2001)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM؛ پاینز، 1996) و مقیاس سطوح خودانتقادی (LOSC؛ تامسون و زارف، 2004) استفاده شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بوده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که خودشفقتی با دلزدگی زناشویی و خود انتقادی رابطه منفی و معنادار دارد (05/0>P)، همچنین بین بخشش و دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و خودانتقادی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0>P). نتیجه دیگر نشان داد که خودانتقادی در رابطه بین خودشفقتی و بخشش با دلزدگی زناشویی نقش واسطه ای ایفا می کند (05/0>P). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که خودشفقتی و بخشش به صورت مستقیم و یا میانجی گری خودانتقادی بر دلزدگی زناشویی اثرگذار هستند.
پیش بینی بهزیستی تحصیلی براساس جو روانی_اجتماعی کلاس با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی و پایستگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۲۲۴-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی تحصیلی براساس جو روانی_ اجتماعی کلاس با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی و پایستگی تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر دامغان در سال تحصیلی 1403-1402 بود. از بین این افراد، تعداد 270 نفر با روش خوشه ای چند مرحله ای و با توجه به ملاک های ورود و خروج براساس نظر کلاین (2023) انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه جو روانی_ اجتماعی کلاس (PCIF) فریزر و همکاران(1995)، پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWQ) تومینن – سوینی و همکاران (2012)، پرسشنامه پایستگی تحصیلی (ABQ) مارتین و مارش (2008) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (AEQ) فریدریکز و همکاران (2004) بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از طریق مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که داده ها با مدل مفهومی برازش قابل قبولی داشته و مورد تائید قرار گرفت. همچنین مطابق با مدل ساختاری پژوهش اثرات مستقیم جو روانی_ اجتماعی کلاس، اشتیاق تحصیلی و پایستگی تحصیلی بر بهزیستی تحصیلی معنادار بود (01/0P<). همچنین اثرات غیرمستقیم جو روانی_ اجتماعی کلاس بر بهزیستی تحصیلی از طریق اشتیاق تحصیلی و پایستگی تحصیلی معنادار بود (01/0P<). به نظر می رسد نتایج این پژوهش می تواند اطلاعات مفیدی را برای مسئولین آموزشی، پژوهشگران، مشاوران تحصیلی در جهت کاهش مشکلات تحصیلی یادگیرندگان فراهم کند.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش 30 نفر که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه تکانشگری بارات (1995)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل خواجه احمدی (1395) بود. درمان هیجان مدار (9 جلسه 45 دقیقه ای) توسط متخصص روانشناس برای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) جهت بررسی فرضیه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از حذف اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته دو گروه مورد بررسی وجود داشت . آزمونهای تک متغیری تحلیل کواریانس نیز نشان داد که نوجوانان گروه آزمایش نسبت به نوجوانان گروه کنترل بهبود معناداری در پس آزمون نمرات تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی نشان داده اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت درمان هیجان مدار می تواند درمان موثری در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی باشد.
اثربخشی برنامه توالی واجی Lindamood بر عملکرد خواندن دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه توالی واجی Lindamood، بر عملکرد خواندن دانش آموزان با اختلال های یادگیری خاص بود. روش کار: در پژوهش حاضر از روش تک آزمودنی با طرح چند خط پایه ای با سه آزمودنی استفاده شد. افراد مورد بررسی سه نفر از دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی بودند. تدوین تاریخچه فردی، آزمون هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم، آزمون خواندن و نارساخوانی، آزمون صحیح خوانی متن، مدت زمان خواندن و آزمون درک مطلب محقق ساخته بر روی هر سه آزمودنی اجرا شد. یافته ها: برای تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل دیداری و شاخص اندازه اثر استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر تفاوت در عملکرد آزمودنی در شرایط خط پایه نسبت به مداخله بود و برنامه مداخله ای باعث بهبود هر سه متغیر مورد بررسی یعنی صحیح خواندن، سرعت خواندن و درک مطلب شده بود. نتیجه گیری: برنامه توالی واجی Lindamood موجب بهبود عملکرد خواندن آزمودنی ها (کاهش اشتباهات خواندن، افزایش سرعت خواندن و درک مطلب) می شود. همچنین اثرات این مداخله در طول زمان پایدار می ماند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۲۸-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان مبتلا به اضطراب کرونا مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1401 بودند که به روش هدفمند 30 نفر انتخاب و به روش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه اضطراب بیماری سالکووسکیس و همکاران (2002، HAI)، تنظیم هیجان گراس و جان (2003، ERQ) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003، CD-RIS) بود. گروه آزمایش مداخله شناختی رفتاری هافمن و اوتو (2018) در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای 2 بار و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss-26 استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد بین نمره پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بنابراین درمان شناختی رفتاری هافمن بر اضطراب بیماری، تنظیم هیجان و تاب آوری در زنان مبتلا به اضطراب کرونا مؤثر بوده است و این اثربخشی نیز ماندگار بود و در نهایت موجب بهبود اضطراب کرونا می شود.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر قم بود. برای تعیین حجم نمونه از قانون تاباچنیک و فیدل استفاده شد که تعداد 250 نفر از زنان متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رضایت زناشویی اینریج (EMS)، پذیرش و عمل − نسخه دوم (AAQ-II)، همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین (EES) و تجارب معنوی روزانه (DSES) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی به ترتیب با انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. با توجه به تحلیل رگرسیون، انعطاف پذیری روان شناختی به میزان بیشتر و همدلی عاطفی و تجارب معنوی به میزان کمتر می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند؛ بنابراین می توان گفت انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی نقش بسزائی در رضایت زناشویی زنان متأهل ایفا می کنند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه شرم بیرونی و درونی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
111 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه شرم بیرونی و درونی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شمال شهر تهران در زمستان سال 1402 بود. در مرحله اول تعداد 45 نفر با نمره 19 و بالاتر در مقیاس اختلال اضطراب اجتماعی انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس افراد گروه های آزمایش تحت درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از سیاهه اضطراب اجتماعی (SPIN) کانر و همکاران (2000)، مقیاس شرم بیرونی (OAS) گاس و همکاران (1994) و مقیاس شرم درونی (ISS) کوک (1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تاثیر معناداری بر کاهش شرم بیرونی و شرم درونی داشته اند (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که درمان هیجان مدار تاثیر بیشتری دارد (0/05>P). می توان نتیجه گیری کرد که علاوه بر اثربخش بودن هر دو درمان، تقدم استفاده در درمان مشکلات افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی با درمان هیجان مدار است.
نقش رفتارها و باورهای معنوی - دینی در کاهش میزان استرس، اضطراب و افزایش سلامت معنوی –روانی بین گروهی از زنان ایرانی در دوران پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف مطالعه کنونی بررسی نقش سلامت معنوی - دینی در کاهش استرس و افزایش سلامت معنوی و روانی در زنان ایران در دوران پاندمی کرونا می باشد. روش و مواد: روش تحقیق توصیفی و نمونه شامل 384 زن ایرانی بود. شرکت کنندگان پس از ارائه رضایت خود، پرسشنامه های تحقیق را در فرم گوگل تکمیل کردند که شامل پرسشنامه سلامت مذهبی جورج، مقیاس افسردگی، استرس و اضطراب(DASS-21) و پرسشنامه سلامت عمومی GHQ-28 بوده است. یافته ها: نتایج پژوهش با نرم افزار AMOS24 مورد تحلیل قرار گرفته است و نشان می دهد بین میزان سلامت معنوی - دینی و باورهای مذهبی و استرس در زنان در دوران پاندمی کرونا ارتباط دارد. به این علت که سطح معناداری پایین تر از (P<0.05) بود تأیید شد و استفاده از باورهای معنوی – دینی توانست 40.3% از استرس در زنان را تبیین و پیش بینی نماید. همچنین بین استفاده از ابزار سلامت معنوی – دینی و باورهای مذهبی و سلامت روانی عمومی زنان به علت سطح معناداری (P<0.05) تأیید شد. استفاده از باورهای دینی نیز 35.5% از واریانس متغیر سلامت عمومی زنان را در دوران پاندمی کرونا تبیین و پیش بینی کرد. نتیجه گیری: پاندمی کرونا جان میلیون ها نفر را در سراسر جهان تهدید می کند، باورهای دینی تاثیر معناداری بر کاهش استرس و اضطراب و افزایش سلامت روانی - عمومی در زنان ایران داشته است. نتایج مطالعه مسئولیتی سنگین بر دوش متخصصان این رشته به خصوص در کشور مسلمان ایران می گذارد که با ارتقاء جنبه های معنوی - دینی و تغییر سبک زندگی زنان گامی بلند در حیطه سلامت زنان بردارند.
فراتحلیلی بر پژوهش های داخلی و خارجی در زمینه ی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای زوجی (CCET) طی سال های 2000 تا 2022(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
62 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش های بسیاری به بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای زوجی پرداخته اند. بسیاری از این پژوهش ها تغییرات معناداری را نسبت به گروه کنترل گزارش کرده اند اما تأثیر دقیق آنها مشخص نیست و نیاز به یکپارچه سازی این تحقیقات وجود دارد؛ بنابراین هدف این فراتحلیل تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای زوجی (CCET) بود.روش: 20 پژوهش که از لحاظ روش شناسی قابلیت بررسی داشتند، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. منابع جستجو اطلاعات شامل پایگاه اطلاعات علمی (SID)، پایگاه اطلاعات نشریات ایران (Magi ran) و پایگاه مجلات تخصصی نور (Norma’s) برای مقالات داخلی؛ همچنین پایگاه های ساینس دایرکت (www.sciencedirect.com)، وایلی (wiley.com)، اسپرینگر (link.springer.com)، تاندفون لاین (tandfonline.com)، جیستور (jstor.org)، ای پی ای (APA) و گوگل اسکالر (Google Scholar) است. کلید واژه جستجو آموزش مهارت های مقابله ای زوجی (CCET) بود. تجزیه وتحلیل داده ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA2 و شاخص g هجز انجام شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که تراز اندازه اثر آموزش مهارت های مقابله ای زوجی (CCET) برای اثرات ثابت (27/0) و برای اثرات تصادفی (13/0) است. بررسی ناهمگنی اثرات با استفاده از آزمون کیو کوکران (Cochran's Q) نشان داد مقدار Q برابر با 87/2488 و مجذورI برابر با 16/92 به دست آمد که معنی دار است (001/0 > p). مقدار g هجز تصادفی برابر با 27/0 به دست آمد (001/0 < p) از نظر بالینی این مقدار اثرگذاری کمتر از متوسط ارزیابی می گردد. بنابراین می توان نتیجه گرفت CCET اثر کمی داشته است. همچنین مقایسه اندازه های اثر در تحقیقات صورت گرفته در ایران و سوئیس نشان می دهد مقادیرg هجر ثابت و تصادفی در تحقیقات ایران (64 مطالعه) و سوئیس (132 مطالعه) به ترتیب 62/0 و 73/0 برای ایران و 06/0 و 09/0 برای مطالعات انجام شده در سوئیس به دست آمد. در هر دو جامعه مقدار مجذور I بزرگتر از 90/0 است. بر این اساس اندازه اثرهای تصادفی مد نظر قرار می گیرد. مقادیر g هجر در جامعه سوئیس بسیار خفیف و در جامعه ایرانی در کران بالای متوسط به دست آمده و تفاوت اثرگذاری ها بسیار عمیق است. بر این اساس اندازه اثر به دست آمده در پژوهش های صورت گرفته در بازه کوچک قرارگرفته است. نتیجه گیری : درمانگران در فرایند درمان افزون بر رویکردهای درمانی باید به عوامل مغفول مانده که در این مقاله تشریح شده است توجه داشته باشند.
مقایسه اثربخشی بسته های مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و راهبرد خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
121 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته های آموزشی مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و راهبرد خودتنظیمی بر اشتیاقتحصیلیدر دانش آموزان دوره ی دوم دبستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اضطراب امتحان در سال تحصیلی 1402-1401 در دوره ی دوم دبستان شهرستان چادگان بودند. پس از اجرای پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375)، 72 دانش آموز دارای اضطراب امتحان به صورت هدفمند انتخاب و سپس با روش تصادفی در 3 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل، هرکدام شامل 18 نفر گمارده شدند. برای گروه های آزمایش، آموزش مدیریت زمان و راهبرد انگیزشی هریک به مدت 8 جلسه ی 60 دقیقه ای و خودتنظیمی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. همچنین هر چهار گروه در سه مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (AES، ریو و تسینگ، 2011) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش بسته های مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و خودتنظیمی بر افزایش اشتیاق تحصیلی اثربخش بوده است (05/0p<) و با توجه به آزمون بونفرونی بین اثربخشی بسته ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (001/0=p). با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می گردد برای افزایش اشتیاق تحصیلی دانش آموزان از این سه بسته ی آموزشی استفاده شود.
نقش میانجی شناخت های بیماری زا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
182 - 193
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ناباروری یک مسئله جهانی مرتبط با سلامت است که فشار روانی قابل توجهی را بر افراد درگیر در این مسئله وارد کرده و می تواند بر کیفیت زندگی آن ها تأثیر منفی بگذارد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی شناخت های بیماری زا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به ناباروری در سطح شهر مشهد بود که در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه 1402 به کلینیک ها و مراکز تخصصی ناباروری مراجعه کرده بودند. نمونه موردبررسی شامل 300 نفر از زنان نابارور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس استیگمای ناباروری، پرسشنامه شناخت های بیماری زا و پرسشنامه کیفیت زندگی باروری را تکمیل کردند. از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل مربوط به نقش میانجی شناخت های بیماری زا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور از برازش خوبی برخوردار است. به علاوه مشخص شد که اثر مستقیم استیگمای ناباروری بر کیفیت زندگی باروری معنادار نیست (05/0<P). اثر مستقیم شناخت های بیماری زا (01/0>P) و اثر غیرمستقیم استیگمای ناباروری با میانجی گری شناخت های بیماری زا بر کیفیت زندگی باروری معنادار است (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نقش میانجی شناخت های بیماری زا در رابطه بین استیگمای ناباروری و کیفیت زندگی باروری زنان نابارور توجه به این متغیرها در حوزه آسیب شناسی روانی و تدوین مداخله های آموزشی و درمانی در مورد کیفیت زندگی باروری می تواند مفید باشد.
Bad Condition in Alice Munro’s Selected Works: A Lacanian Socio-Ethical Psychoanalytic Reading(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper illustrated in Alice Munro’s selected works the bad condition in which the characters are trapped as a result of their contexualized mind that is confined to limited interpretation in accordance with the Other’s desire, their mental attachment and dependence to Symbolic Order and what it imposes as the only way to think and live. Lacan’s concept of Beauty encapsulated in “act[ing] in conformity with one’s desires” is thought while reading Munro’s writings. It is a socio-ethical reading of Lacan. It was proved socio-ethical reading in psychoanalysis is quite fruitful; it gives the data that its effect goes from individual to society. Lacan’s notion on Symbolic Order was theoretically analyzed to prove how ethical psychoanalysis helps characters awareness. The bad condition illustrates living in Symbolic Order. The characters found it intolerable since unlike Lacanian ethics and Beauty that helps human to live his life in its full,morality in Symbolic Order works for desire of the Other. Symbolic Order subjects the characters to structure of power; the dominant socio-political power that follows “morality of the master” meaning that it determined society’s conventions. Characters have no role in making their life by their own decisions and in conformity with their Real desire. They turn into passive individuals with victim mentality. Relinquishment of one’s own desire results in feeling of guilt and regret. Hence, while characters stand out from the social orders, they experience a neutral stance in which they come to awareness; this neutrality illustrates Beauty in Lacan.
تجارب زیسته مادران در ارتباط با فرزندان بعد از زندانی شدن سرپرست خانواده
حوزههای تخصصی:
زمینه: خانواده، واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده سالم، زمینه ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد دهنده انسان است، از این رو فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف والدین می باشد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین و بررسی تجارب زیسته مادران در ارتباط با فرزندان بعد از ضربه زندانی شدن سرپرست خانواده انجام پذیرفت.
روش: رویکرد پژوهش حاضر از لحاظ روش، کیفی بود؛ که محقق طی مطالعه عمیق به بررسی تجارب زیسته خانواده هایی با سرپرست زندانی پرداخت. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی زنان متأهل و دارای فرزند شهر بیرجند در سال 1401 بود که همسرانشان زندانی بودند. نمونه گیری با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری در حجم نمونه در نظر گرفته شد. همچنین برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از تحلیل توصیفی به روش کلایزی استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش در قالب 403 گزاره، 302 مفهوم، 33 مقوله و 7 مقوله اصلی بازنمایی شد. مقوله های اصلی عبارتند از: وابستگی به فرزندان، قدرت ابراز وجود، کنترل، زندگی و محنت، احساس ناامیدی و ناتوانی، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال روان تنی. نتایج مصاحبه ها همچنین نشان داد که زندانی شدن پدر به طور مستقیم کیفیت زندگی و رابطه فرزندان با مادر را دستخوش تغییرات می کند.
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که زندانی شدن پدر به طور مستقیم با زندگی سایر اعضای خانواده در ارتباط بوده و کیفیت زندگی آنها را دچار تغییرات اساسی می کند همچنین بر رابطه مادر و فرزندان نیز تأثیر دارد. رابطه ها گاهاً بدتر شده و خانواده گاهاً به از هم گسیختگی و آشفتگی منجر شده و جریان عادی زندگی که قبلاً وجود داشت، از بین می رود. بر این اساس به نظر می رسد خانواده های زندانیان مواد مخدر نیاز به راهنمایی و مداخلات یاری رسان در جهت بهبود کیفیت زندگی و به ویژه رابطه والد-فرزندی با مادر دارند.
بررسی کارکردهای اجرایی لب پیشانی در بیماران مبتلا به سرطان، ام اس و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات شناختی یک شکایت رایج در میان بیماران مبتلا به سرطان سینه و ام اس است. به طور خاص، مشکلات مربوط به کارکردهای اجرایی ممکن است در سایر کارکردهای این بیماران اختلال ایجاد کند. مطالعه حاضر به منظور مقایسه کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس طراحی شده است. جامعه پژوهش حاضر کلیه مبتلایان به سرطان مجاری ادراری و سیستم تنفسی مراجع کننده به بیمارستان شهید افضلی کرمان و ام اس مراجعه کننده به بیمارستان شفای کرمان در سال 1402 بودند که از بین آنها 45 بیمار مبتلا به سرطان (25 مجاری ادراری و 20 نفر سیستم تنفسی) و 45 بیمار دارای ام اس (20 نفر مبتلا به انواع پیشرونده و 25 نفر مبتلا به نوع عود کننده-بهبود یابنده) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین ، 45 فرد بهنجار که از نظر سن، تحصیلات و طبقه اجتماعی- اقتصادی با گروه های بیمار همتا شده بودند، به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. مشارکت کننده ها توسط آزمونهای آندره ری، استروپ، دسته بندی کارت های ویسکانسین و مقیاس حافظه ی وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که در تمام مولفه های ارکردهای اجرایی افراد بهنجار عملکرد بهتری نسبت به دو گروه بیمار داشتند. علاوه براین، بین بیماران مبتلا به سرطان و بیماران مبتلا به ام اس نیز در برخی از مولفه های کارکردهایی اجرایی تفاوت مشاهده شد. یافته های پژوهش بیانگر بدکارکردی اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس می باشد و لزوم طراحی مداخلات مبتنی بر کارکردهایی اجرایی برای این بیماران را برجسته می سازد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر اختلالات درونی سازی و برونی سازی شده و نوع دوستی دانش آموزان با رفتارهای قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
176 - 184
حوزههای تخصصی:
تحقیقات تا به امروز حاکی از وقوع قلدری در هر مدرسه ای با درجات و شدت های متفاوت است که باعث آسیب جسمی و روان شناختی فرد قلدری کننده و قربانی می شود؛ لذا هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر اختلالات درونی سازی و برونی سازی شده و نوع دوستی دانش آموزان با رفتارهای قلدری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دارای رفتارهای قلدری 12 تا 15 سال مدارس منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان با رفتارهای قلدری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه قلدری هارتر (1985)، مشکلات رفتاری کودکان آخنباخ (1991) و نوع دوستی روسی (2004) بود. درمان مبتنی بر ذهنی سازی در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی دانش آموزان با رفتارهای قلدری در متغیرهای اختلالات درونی سازی شده و برونی سازی شده (F=32/75، Eta=0/52، P<0/001) و نوع دوستی (F=12/27 ،Eta=0/39 ،P<0/001) تأثیر دارد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش اختلالات درونی سازی و برونی سازی شده و افزایش نوع دوستی دانش آموزان با رفتارهای قلدری اثربخش بوده و می توان از این آموزش جهت ارتقای سلامت آن ها استفاده کرد و آگاهی والدین، معلمان، مدیران و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند کمک کننده باشد.
نقش واسطه ای اضطراب سلامت در رابطه بین سواد سلامت و اضطراب مرگ با کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اضطراب سلامت در رابطه بین سواد سلامت و اضطراب مرگ با کیفیت زندگی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، تمامی دانشجویان دانشگاه اردکان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آن ها 334 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سواد سلامت جمعیت شهری ایران، پرسشنامه اضطراب سلامت، پرسشنامه اضطراب مرگ و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. یافته ها نشان دادند سواد سلامت و اضطراب مرگ بر کیفیت زندگی تأثیر مستقیم و معنادار دارند، همچنین، سواد سلامت بر اضطراب سلامت و اضطراب مرگ بر اضطراب سلامت اثر مستقیم و معنادار دارد. سواد سلامت و اضطراب مرگ ازطریق میانجی گری اضطراب سلامت بر کیفیت زندگی اثر دارند. از یافته های پژوهش حاضر می توان به ضرورت ارتقای سطح سواد سلامت برای بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان پی برد.
نقش واسطه ای هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی با سازگاری تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۶۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و سازگاری تحصیلی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان بوشهر در سال تحصیلی 1402-1401بود که از میان آنها 257 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس ذهن آگاهی دروتمن و همکاران (2018، AAMS)، مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ (1993، AISS) و مقیاس هیجانات تحصیلی پکران و همکاران (2002، AEQ) استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که بین هیجان اضطراب تحصیلی و سازگاری تحصیلی رابطه منفی ومعناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین مشخص گردید هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و سازگاری تحصیلی دارای نقش واسطه ای است (01/0>p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که به منظور افزایش سازگاری تحصیلی در دانش آبه هیجان اضطراب تحصیلی و ذهن آگاهی توجه شود.
اثربخشی آموزش چشم انداز زمان بر تعهد و مشغولیت تحصیلی در دانش آموزان پسر با عملکرد تحصیلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۲۶-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش چشم انداز زمان بر تعهد و مشغولیت تحصیلی در دانش آموزان پسر با عملکرد تحصیلی پایین انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر با عملکرد تحصیلی پایین در پایه ی نهم شهرستان بهار در سال تحصیلی ۱۴۰3-۱۴۰2 بود. حجم نمونه مورد نیاز برای هر گروه 15 نفر و مجموعاً 30 نفر دانش آموز تعیین شد (30=n)؛ ابتدا به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و پس از غربال گری به شیوه تصادفی ساده در گروه های کنترل و آزمایش جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس تعهد تحصیلی (ACS؛ وگل و هیومن-وگل، 2016) و پرسشنامه مشغولیت تحصیلی (SEI؛ سالملا آرو و آپادایا، 2012) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت ده جلسه 60 دقیقه ای یک بار در هفته آموزش چشم انداز زمان را به صورت گروهی دریافت کردند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون تعهد و مشغولیت تحصیلی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش چشم انداز زمان نقش موثری بر تعهد و مشغولیت تحصیلی در دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین داشته است.
پیش بینی نگرانی از تصویر بدنی بر اساس حساسیت طرد، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرانی از تصویر بدنی بر اساس حساسیت طرد، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی در افراد مراجعه کننده به باشگاه های بدن سازی زنجان انجام شد. مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تمامی مردان مراجعه کننده به باشگاه های بدن سازی شهر زنجان در سال 1402 بودند. از این جامعه تعداد 384 نفر بر اساس فرمول کوکران به روش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن (BICQ) لیتلتون و همکاران (2005)، پرسشنامه حساسیت طرد(RSQ) داونی و فلدمن (1996)، پرسشنامه مکانیسم های دفاعی(DMQ) اندروز و همکاران (1993) و پرسشنامه عزت نفس جنسی(SSEQ) بازل و رزتال (1996) بود. برای تحلیل داده ها از رگسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که حساسیت طرد ، مکانیسم های دفاعی و عزت نفس جنسی توانستند در سه گام، 24 درصد از واریانس نگرانی از تصویر بدنی مردان را تبیین نمایند (05/0>p). باتوجه به یافته ها می توان مداخلاتی را با هدف بهبود حساسیت به طرد، مکانیزم های دفاعی و عزت نفس جنسی به منظور کاهش نگرانی از تصویر بدنی در مردان طراحی و اجرا نمود.
نقش ممیزی ویژگی های شخصیتی در تشخیص شیوه تجربه و بیان خشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ممیزی ویژگی های شخصیتی در تشخیص سبک های تجربه و بیان خشم می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت کمی، از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری افراد ایرانی بین 18-62 سال فعال در فضای مجازی در سال 1399-1400 تشکیل دادند. 241 آزمودنی به روش در دسترس انتخاب شدند و به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نئو (Costa & McCrae) و بیان حالت هیجانی و صفت شخصیتی خشم (Spielberger) به صورت آنلاین استفاده شد. نتایج تحلیل ممیزی نشان داد به ترتیب 4 ویژگی روان رنجوری، وظیفه شناسی، برون گرایی و سازگاری به طور معنی داری قادر به تمییز افراد به لحاظ شیوه تجربه و بیان خشم می باشند اما در ارتباط با تجربه گرایی ارتباط معنی دار نبود. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که تفاوت های افراد به لحاظ ویژگی های شخصیتی در نحوه ای که فرد خشم را تجربه و ابراز می کند تأثیر می گذارد.