فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
187 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نیازهای مشاوره ای والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه به منظور تدوین بسته آموزشی و راهنمای اجرایی انجام گرفت. این پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش، کیفی است. نمونه پژوهشی در مرحله اول شامل: مبانی نظری و مقالات پژوهشی مرتبط، و مرحله دوم شامل: والدین در دسترس به تعداد30 نفر تا حد اشباع است. ابزار گردآوری داده ها: دسته اول شامل: تمامی لغات و مضامین مرتبط برگرفته از پیشینه پژوهشی و دسته دوم شامل: متون و مضامین حاصل از مصاحبه نیمه ساختار است. روش تجزیه و تحلیل: از نوع استقرایی «تحلیل نظام مند داده بنیاد»، که داده های حاصل از مطالعه متون فوق در قالب کدهای باز، مقوله ای و نظری به روش تحلیل محتوا کدگذاری شده اند. نیازها و مضامین استخراج شده در اختیار 5 ارزیاب خبره قرار گرفت که پس از ارائه برخی پیشنهادات، مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها نشان داد: که مهم ترین نیازهای مشاوره ای والدین در چهار مؤلفه کلی به ترتیب شامل: نیازهای روانی – اجتماعی/ روانی – عاطفی/ شناختی – تحصیلی/ اخلاقی – معنوی قرار دارند و سه نمونه از مهم ترین نیازهای جزئی آنان به ترتیب شامل: افزایش مهارت خودآگاهی فرزندان، تنظیم و مدیریت هیجان، و ارتباط صحیح والد-فرزندی می باشند، که در قالب بسته آموزشی و راهنمای اجرایی تدوین شد. نتیجه گیری: این بسته به عنوان پیشنهادات اجرایی و آموزشی می تواند خدمات مشاوره برای والدین و همچنین پیشرفت دانش آموزان را فراهم نماید، تا به نیازهای شان بصورت مناسب پاسخ دهد.
اثربخشی آموزش برنامه بهبود سرطان مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاجعه سازی درد و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
67 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان یکی از انواع بیماری های مزمن محسوب می شود که توجه پژوهشگران زیادی را به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه بهبود سرطان مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاجعه سازی درد و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به سرطان بود.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان بود که در سال 1400 در مرکز شهید رجایی شهرستان بابلسر تشخیص بیماری سرطان دریافت نمودند. نمونه مورد مطالعه به حجم30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفر (گروه کنترل 15 نفر و گروه آزمایش 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش برنامه بهبود سرطان مبتنی بر ذهن آگاهی کارلسون و اسپکا که در قالب 8 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار برگزار می شد قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فاجعه سازی درد سالیوان و همکاران (1995) و مقیاس استرس ادراک شده کوهن، کمرک و مرملستین (1983) استفاده شد. داده های بدست آمده نیز با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرم افزار 27SPSS- مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای فاجعه سازی درد و استرس ادراک شده وجود داشت (05/0p<).
نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته می شود که بهبود سرطان مبتنی بر ذهن آگاهی مداخله ای مطلوب و مناسب جهت تاثیرگذاری بر فاجعه سازی درد و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به سرطان است
تأثیر درمان شناختی رفتاری توحیدی برکاهش پرخاشگری نوجوانان زندانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
7 - 19
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری توحیدی بر کاهش پرخاشگری نوجوانان زندان عادل آباد شیراز بود. در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون ۳۰ نوجوان زندانی با جرم درگیری یا قتل به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (۱۵ نفر در گروه آزمایش و ۱۵ نفر در گروه گواه) مورد مطالعه قرار گرفتند، که گروه آزمایش ۸ جلسه درمان شناختی رفتاری توحیدی و گروه گواه درمانی دریافت نکردند. همه شرکت کنندگان پرسش نامه پرخاشگری را قبل و پس از درمان تکمیل کردند. استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان منجر به کاهش پرخاشگری در نوجوانان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه گردیده است. توصیه می شود ضمن فراهم کردن زندان جداگانه برای افراد نوجوان و برخوردار از روان شناسان به طور شبانه روزی درمان شناختی رفتاری توحیدی جهت کاهش پرخاشگری و دیگر مشکلات روانی در نوجوانان و سایر افرادی که در زندان فعالیت می کنند استفاده شود.
بررسی رابطه بین هوش فرهنگی و کار عاطفی با رضایت شغلی با توجه به نقش میانجی گر سرمایه عاطفی و همدلی در کارکنان هتل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت شغلی کارکنان هتل ها نقشی مهم در خدمات رسانی کارآمد به گردشگران ایفا می کند؛ به همین دلیل، این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش فرهنگی و کار هیجانی با رضایت شغلی با توجه به نقش میانجی سرمایه عاطفی و همدلی در کارکنان هتل های شهر اصفهان انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی است. نمونه 240 نفر از کارکنان هتل های شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه رضایت شغلی (مقیمی، 1390)، پرسشنامه سرمایه عاطفی (ACQ) (گل پرور، 1395)، پرسشنامه کار عاطفی (Hsieh et al., 2016)، مقیاس هوش فرهنگی (CQS) (Ang et al., 2007)، مقیاس همدلی قومی فرهنگی (Wang et al., 2003) بودند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل مسیر در نرم افزار PLS استفاده شد. بر اساس شاخص ضریب تعیین، معنا داری ضریب مسیر و شاخص اندازه اثر، مشخص شد مدل رابطه بین هوش فرهنگی و کار عاطفی با رضایت شغلی، با توجه به نقش میانجی گری سرمایه عاطفی و همدلی در کارکنان هتل های شهر اصفهان، از برازش مناسب برخوردار بوده است. نتایج حاکی از آن بود که هوش فرهنگی بر سرمایه عاطفی و همدلی، سرمایه عاطفی بر رضایت شغلی و کار عاطفی بر سرمایه عاطفی و همدلی تأثیری مثبت و معنادار دارد. همچنین، نتایج نشان داد سرمایه عاطفی نقش میانجی گر در رابطه هوش فرهنگی و کار عاطفی با رضایت شغلی دارد؛ در صورتی که نقش میانجی گر همدلی تأیید نشد. بر اساس نتایج، مدیران هتل ها باید تلاش کنند تا با به کارگیری هوش فرهنگی، بیشترین استفاده را از سرمایه عاطفی بکنند. آن ها باید آموزش هایی را به منظور افزایش هوش فرهنگی، کار عاطفی و سرمایه عاطفی طرح ریزی و اجرا کنند.
آزمون مدل ذهن آگاهی و ادراک از محیط کلاس با دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی با نقش میانجی خردورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
152 - 161
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلفی زمینه ساز و یا مانع تحصیل و یادگیری هستند که بررسی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل ذهن آگاهی و ادراک از محیط کلاس با دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی با نقش میانجی خردورزی در دانش آموزان انجام شد. شرکت کنندگان شامل 600 دانش آموزان متوسطه دوم بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به مقیاس های ذهن آگاهی (دروتمن و همکاران، 2018)، خِرد (آردلت، 2003)، آداب گریزی تحصیلی (اسپادافورا و ولک، 2021) و پرسشنامه های در این کلاس چه می گذرد (فراسر و همکاران، 1996)، دلزدگی تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) پاسخ دادند. نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل با داده ها و معناداری اثر مستقیم ادراک از محیط کلاس بر خردورزی، دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی، همچنین ذهن آگاهی بر خردورزی و آداب گریزی تحصیلی بود. اثر غیرمستقیم ذهن آگاهی و ادراک از محیط کلاس بر دلزدگی تحصیلی با نقش میانجی خردورزی نیز به لحاظ آماری معنادار بود. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت به منظور کاهش دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان، باید به خردورزی ناشی از ادراک از محیط کلاس و ذهن آگاهی آنها توجه کرد.
رابطه شیوه های والدگری ادراک شده و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان؛ نقش میانجی سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
302 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی سبک های هویت در رابطه شیوه های والدگری و انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402 بودند که از بین آنها 206 نفر به روش نمونه گیری دردسترس با استفاده از فرمول کلاین به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اقتدار والدینی بوری (1991)، سیاهه انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010) و سیاهه سبک های هویت برزونسکی (1992) بود. داده ها به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای AMOS24 و SPSS26 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین شیوه های والدگری ادراک شده و انعطاف پذیری شناختی هم به صورت مستقیم (01/0>p) و هم به صورت غیرمستقیم به واسطه سبک های هویت رابطه وجود دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت اطلاعاتی با سطوح انعطاف پذیری شناختی رابطه داشت (01/0 >p). همچنین والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت سردرگم- اجتنابی با سطوح انعطاف پذیری شناختی رابطه داشت (05/0>p)؛ اما رابطه ای به شکل میانجی برای سبک هویت هنجاری دیده نشد (05/0 <p). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که سبک والدگری در انعطاف پذیری شناختی دانشجویان نقش مهمی دارد.
ادراک بیماری در افراد مبتلا به بیماریهای مزمن: فراترکیب کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری مزمن تأثیرات طولانیمدتی در زندگی فرد دارد. در طول این مسیر، ادراک فرد از بیماری بهطور مستقیم بر رفتار بیماری و نتایج سلامتی وی اثرگذار است. در این راستا، توجه به این مفهوم و پرداختن به آن از اهمیت ویژهای برخوردار است و هدف از مطالعه حاضر، بررسی ادراک بیماری در افراد مبتلابه بیماریهای مزمن بود. مواد و روشها: مطالعات کیفی منتشرشده درزمینه ادراک بیماری در سالهای 2019 تا 2024 از پایگاههای خارجی Google Scholar، Pubmed، Sciencedirect و پایگاههای داخلی Sid، Noormags، Elmnet و Magiran جمعآوری و بررسی شدند. با مرور متن کامل مقالهها، مواردی که باهدف پژوهش سازگار بود، انتخاب شدند. پس از بررسی عنوان، چکیده، متن و حذف مطالعات تکراری، 29 مطالعه تمام متن به زبان انگلیسی (19 مقاله) و فارسی (10 مقاله) انتخاب شدند و با رویکرد تفسیری مورد تحلیل و مقایسه نهایی قرار گرفتند. یافتهها: در میان مطالعات منتخب دو مقوله 1- ادراک بیماری و عوامل فردی اثرگذار و 2- ادراک بیماری و عوامل فرهنگی-اجتماعی اثرگذار استخراج گردید. مقوله اول، یعنی ادراک بیماری و عوامل فردی اثرگذار، شامل رویارویی باتجربه هیجانات، نیازهای بیمار، کنترلپذیری و پیامدهای بیماری، اثر بیماری بر کیفیت زندگی، باورهای مربوط به علل بیماری، باورهای معنوی مرتبط با بیماری، دوراهیهای اعلام یا پنهان کردن بیماری و عواقب آن، بیماری فرصتی برای رشد، دانش محدود در خصوص بیماری و پیامدهای آن، دیدگاههای مثبت و منفی نسبت به درمان و مکانیسمهای دفاعی در رویارویی با بیماری بود. مقوله دوم، یعنی ادراک بیماری و عوامل فرهنگی- اجتماعی اثرگذار شامل هویت (جنسی، دینی، ملی، فرهنگی و...) در رویارویی با بیماری بود. نتیجهگیری: ادراک بیماری عاملی اثرگذار در تشخیص، پیگیری و تعهد درمانی بیماران است و عوامل فردی و فرهنگی-اجتماعی پیشبرنده نوع نگاه افراد به خود، بیماری، سابقه خانوادگی و هویت است
تدوین الگوی ارتقاء انسجام خود در دوران سالمندی با در نظر گرفتن سبک زندگی ایرانی اسلامی: یک مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از طریق حس انسجام می توان توجیه کرد که چرا فردی می تواند حد بالایی از استرس را از سر بگذراند و سالم بماند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی ارتقاء انسجام خود در دوران سالمندی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش نظریه بر خواسته از داده ها بود. جامعه پژوهش کلیه سالمندان بین 60 تا 65 سال عضو شبکه مجازی سن کمال که در سال 1401 به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 10 نفر انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه های نیمه ساختاریافته با رعایت قاعده اشباع ،جمع آوری و در سه مرحله کدگذاری باز، انتخابی و محوری تحلیل شد. یافته ها: پس از بررسی و تحلیل داده ها 97 مضمون، 17 زیر طبقه و 4 طبقه اصلی شناسایی شد. مقولات اصلی شامل :ویژگی های خودکارآمدی (توانایی و قابلیت استفاده از منابع در دسترس، برخورداری از ویژگی خودکارآمدی)، نقش خانواده و ارزش ها (سلامت خانواده مبدأ، ارزش های شخصی، ارزش های معنوی، علایق شخصی و اجتماعی)، سبک زندگی (سبک زندگی سالم ثبات اقتصادی) وعوامل راهبردی راه حل محور و هیجان محور (مدیریت خود، حل مشکلات، برقراری رابطه مؤثر، رشد و توسعه فردی، هدفمندی در زندگی، خودآگاهی، مدیریت در زندگی، یکپارچه کردن تجارب، مشارکت اجتماعی) بود.
فراتحلیلی روانشناختی بر مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
451 - 468
حوزههای تخصصی:
زمینه: اولین آموزش دهنده و ایجاد کننده یک نسل آگاه و برخوردار از علم برای فراهم نمودن زمینه های پیشرفت و توسعه در یک کشور و یک جامعه، زنان هستند. بنابراین کافی است که پیشرفت و توسعه زنان یک جامعه را برابر با پیشرفت و توسعه آن کشور نیز بدانیم. مرور مطالعات پیشین نشان داد در مورد فراتحلیل روانشناختی مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل (ترکیب) مطالعات انجام شده در حوزه زنانگی و توسعه انجام شد.
روش: روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش فراتحلیل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مطالعات در دسترس و مرتبط بود که در فاصله سال های 1385 تا 1401 در ایران و به زبان فارسی به صورت مقاله علمی منتشر شده بودند. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 55 اندازه اثر از 17 مطالعه دارای شرایط فراتحلیل، به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل های تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از نرم افزار 2CMA استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میزان اندازه اثر ترکیبی برای مدل تصادفی (مدل انتخاب شده برای این فراتحلیل) برابر با 0/497 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار بود (0/001>p). اندازه اثر به دست آمده از مطالعات طبق جدول تفسیر اندازه کوهن، متوسط محاسبه شد. همچنین با در نظر گرفتن توسعه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیل کننده، این ضریب 603/0 محاسبه شد که در سطح ( 0/001>p) معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر، بیشترین اندازه اثر ترکیبی مربوط به توسعه اجتماعی و کمترین آن مربوط به توسعه اقتصادی بود. علی رغم این که 50 درصد نیروهای بالقوه در هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند، اما زنان ایرانی به دلیل مسئولیت های خانه داری و محدودیت های موجود در جامعه، تأثیر متوسطی در توسعه دارند.
تعیین نقش میانجی توانمندی ایگو در رابطه تروما با حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت افراد دارای تجربه تروماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
159 - 170
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی توانمندی ایگو در رابطه با حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت افراد دارای تجربه تروماتیک انجام شد. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه افراد 15 تا 35 سال دارای تجارب تروماتیک استان قم در سال 1402 تشکیل دادند و نمونه پژوهش شامل 250 نفر از این افراد با در نظر گرفتن معیارهای ورود بود. لذا از طریق ارسال لینک برای افراد انتخاب شده، پرسشنامه ها به صورت اینترنتی تکمیل شد. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های مسخ شخصیت (DES، سیرا و بریوس، 2000)، تجارب تجزیه ای (DES-II، کارلسون و پوتنام، 1993)، ترومای کودکی (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003) و توانمندی ایگو (ESS، بارون، 1953) بودند. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. بر اساس یافته های به دست آمده ترومای کودکی بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت اثر مثبت و معنادار و بر توانمندی ایگو اثر منفی معنادار دارد (01/0>P). همچنین توانمندی ایگو بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت اثر منفی و معنادار دارد (01/0>P). همچنین با ورود متغیر توانمندی ایگو به مدل اثر غیرمستقیم ترومای کودکی بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت معنادار شد (01/0>P). بنابراین قدرت ایگو می تواند بر تجربه بعد از تروما اثر گذارد و باعث تعادل روانی و عدم ابتلا به اختلالات تجزیه ای و مسخ شخصیت هنگام مبارزه با محرک های درونی و بیرونی شود.
پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی براساس سیستم های مغزی-رفتاری با میانجی گری نشخوار فکری و دشواری درتنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
211 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری با میانجی گری نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد قم در سال ۱۴۰۲ تشکیل دادند. تعداد افراد نمونه ۳۱۰ نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه های اضطراب اجتماعی (SPIN) کانور و همکاران (۲۰۰۰)، نشخوار فکری (RRS) نولن هوکسیما و مورو (1991)، دشواری در تنظیم هیجان (DERS) گرتز و رومر (2004) و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری (BIS/BAS) کارور و وایت (۱۹۹۴) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل آزمون شده از برازش مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری بر نشانه های اضطراب اجتماعی معنی دار بود (001/0p<). همچنین در رابطه ی بین فعال سازی رفتاری با نشانه های اضطراب اجتماعی، نشخوار فکری و دشواری درتنظیم هیجان نقش میانجی را به ترتیب در سطوح معناداری 001/0 داشتند. بنابراین، با توجه به رابطه معنی دار سیستم های مغزی-رفتاری با نشانه های اضطراب اجتماعی و همین طور نقش میانجی نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان درمانگران و مشاوران می توانند در مسیر بهبود سیستم های مغزی-رفتاری در راستای کاهش سطح نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان مناسب دانشجویان حرکت کنند.
بررسی اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر خشم پنهان و ابراز وجود زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
90 - 103
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در دهه گذشته از خشونت در برابر زنان به عنوان یکی از جدی ترین چالش های اجتماعی یاد شده است. پدیده دردناک خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف آن سلامت جسم و روان زنان را به خطر می اندازد و حقوق انسانی آنان را مورد تجاوز قرار می دهد؛ لذا پژوه ش حاض ر ب ا ه دف بررسی اثربخش ی طرح واره درمانی هیجانی بر خشم پنهان و ابراز وجود زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگی ری ب ا گ روه کنت رل ب ود. جامع ه آم اری پژوه ش زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کنن ده ب ه مراکز بهداشت شهرستان فلاورجان در تابستان 1402 بودن د. تع داد 30 نف ر ب ه روش نمونه گیری هدفمن د انتخ اب و از طری ق گم ارش تصادف ی در گ روه آزمای ش و گ روه کنت رل گمارده شدند (ه ر گ روه 15 نف ر). گروه آزمای ش طرح واره درمانی هیجانی را طی 11 جلسه دریافت کردند. درحالیکه گ روه کنت رل هیچ مداخله ای دریاف ت نک رد. داده ه ا ب ا اس تفاده از پرسش نامه خشم ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006) و ابراز وجود (گمبریل و ریچی، 1970) جم ع آوری و ب ا اس تفاده از تحلی ل واریان س با اندازه گیری مک رر در نرم اف زار SPSS نس خه 23 تحلی ل ش دند. یافته ها: نتایج نشان داد طرح واره درمانی هیجانی موج ب کاهش خشم پنهان و بهبود ابراز وجود در زنان قربانی خشونت خانگی گردی د و اث رات درم ان در مرحل ه پیگی ری نی ز باق ی مان د (01/0>p). نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش حاضر می توان از طرح واره درمانی هیجانی جه ت بهب ود خشم پنهان و ابراز وجود زنان قربانی خشونت خانگی به ره گرف ت.
تدوین و اعتباریابی پرسشنامه حیا در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
25 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تدوین و اعتباریابی پرسشنامه «حیا» در دانشجویان دختر بوده است. روش این پژوهش آمیخته از نوع «اکتشافی متوالی» و الگوی «تدوین ابزار» است. اعتباریابی مقیاس «حیا» در بین دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه بیرجند در دامنه سنی 18-23 ساله که در سال تحصیلی 1399- 1400مشغول به تحصیل بودند، انجام شد و از بین این افراد تعداد 200 تن به روش نمونه گیری «تصادفی خوشه ای چندمرحله ای» انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی تأییدی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه 38 گویه با مؤلفه های حیا به دست آمد که در نهایت، چهار مؤلفه 124/50 درصد از واریانس کل پرسشنامه حیا را تبیین کرد. همچنین ضریب پایایی کل پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برابر با 948/0 به دست آمد که بیانگر آن است که پرسشنامه «حیا» دارای همسانی درونی بالایی است. در مجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و پایایی این پرسشنامه به مثابه ابزاری برای سنجش باورهای مربوط به حیا فراهم کرد و می توان د اب زاری معتبر و روا قابل استفاده کلیه افراد جامعه اسلامی قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402بود که از بین آنها 48 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (23 نفر) و کنترل (25 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش هشت جلسه ی 75 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت، 2009) قرار گرفتند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجربیات ناگوار کودکی (ACE-Q، بلیس و همکاران، 2014)، پرسشنامه تکانشگری بارات (BIS-11، پاتون و همکاران، 1995)، مقیاس خود سرزنشگری گیلبرت (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس هیجان های خودآگاه شرم و گناه (GASP) (کوهن و همکاران، 2011) بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. این نتایج بیان می کند که درمان مبتنی بر شفقت یک روش روان درمانی مناسب برای کاهش خود سرزنشی، احساس گناه و رفتارهای تکانش گرایانه نوجوانان دارای تجربیات ناگوار کودکی است.
ناایمنی های دلبستگی و صفات اختلال شخصیت مرزی: نقش میانجی تفکر دوپاره و اعتماد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
100 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تفکر دوپاره و اعتماد اجتماعی در ارتباط بین ابعاد دلبستگی ناایمن و صفات اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش متشکل از دانشجویان دانشگاه های 20 استان ایران بود. جمع آوری داده ها از بهمن 1399 تا اسفند 1399 ادامه یافت. با به کارگیری طرح همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری و نمونه گیری در دسترس، 436 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان مجموعه ای از پرسشنامه های خودگزارش دهی، شامل سیاهه سنجش شخصیت– خرده مقیاس مرزی، سیاهه دلبستگی بزرگسال، پرسشنامه اعتماد اجتماعی و سیاهه تفکر دوپاره را تکمیل کردند. از مدل یابی معادلات ساختاری برای آزمون مدل پیشنهادی استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل میانجی گری سریالی نشان داد که تفکر دوپاره، میانجی گر رابطه ابعاد دلبستگی ناایمن و اعتماد اجتماعی بود و از سوی دیگر، اعتماد اجتماعی صفات مرزی را پیش بینی می کرد. متغیرهای پیش بین به ترتیب 4، 49 و 60 درصد از واریانس تفکر دوپاره، اعتماد اجتماعی و صفات شخصیت مرزی را تبیین می کردند. نتیجه گیری: مسیری که ناامنی های دلبستگی از طریق آن بر صفات اختلال شخصیت مرزی تأثیر می گذارند، برای هر یک از ابعاد دلبستگی متفاوت است. به علاوه، بی اعتمادی اجتماعی، و نه تفکر دوپاره، سازوکاری است که ناایمنی دلبستگی از مسیر آن به صفات اختلال شخصیت مرزی منجر می شود. بنابراین، پرداختن به بی اعتمادی اجتماعی می تواند به درک جامع تری از اختلال شخصیت مرزی بیانجامد.
ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و اعتباریابی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال 1403 بود. در پژوهش حاضر 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مشارکت داشتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی (PMS-Cope؛ کایسر و همکاران، 2018) و پرسشنامه مقابله با شرایط استرس زا (CISS؛ اندلر و پارکر، 1990) بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی از ساختار سه عاملی این پرسشنامه حمایت کردند. نتایج روایی ملاکی نشان داد که پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی با راهبردهای مقابله ای مسئله محور رابطه مثبت (05/0>P)، و با راهبردهای مقابله ای هیجان محور و اجتنابی رابطه منفی و معنادار داشت (05/0>P). همچنین نتایج پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و (پایایی بازآزمایی) برای پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی 82/0 و (78/0) محاسبه شد؛ همچنین با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی در جامعه ایرانی از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است و می تواند به عنوان ابزار پژوهشی در مطالعات روانشناسی و بالینی مورد استفاده قرار داد.
رابطه خودشفقتی و بخشش با دلزدگی زناشویی: نقش میانجی خودانتقادی در افراد متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خود انتقادی در رابطه بین خودشفقتی و بخشش با دلزدگی زناشویی در افراد متاهل انجام شد. این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه افراد متاهل شهر اصفهان در سال 1402 بودند. حجم نمونه نهایی 220 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به شیوه در دسترس بر اساس یک نظرسنجی آنلاین انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس شفقت به خود (SCS؛ نف، 2003)، مقیاس بخشش (FS؛ ری و همکاران، 2001)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM؛ پاینز، 1996) و مقیاس سطوح خودانتقادی (LOSC؛ تامسون و زارف، 2004) استفاده شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بوده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که خودشفقتی با دلزدگی زناشویی و خود انتقادی رابطه منفی و معنادار دارد (05/0>P)، همچنین بین بخشش و دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و خودانتقادی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0>P). نتیجه دیگر نشان داد که خودانتقادی در رابطه بین خودشفقتی و بخشش با دلزدگی زناشویی نقش واسطه ای ایفا می کند (05/0>P). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که خودشفقتی و بخشش به صورت مستقیم و یا میانجی گری خودانتقادی بر دلزدگی زناشویی اثرگذار هستند.
تأثیر آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر اضطراب وجودی دختران نابینای شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روان شناسی اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
129 - 115
حوزههای تخصصی:
برساخت های اجتماعی، انگاره ها و پیش فرض های فرهنگی شکل گرفته در مورد نابینایان به ویژه دختران نابینا، احساسات نامطلوبی را در افراد نابینا برمی انگیزند و معمولاً رنج مضاعفی را به آنها تحمیل می کنند. اضطراب از مهم ترین احساسات نامطلوبی است که در دختران نابینا وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر اضطراب وجودی در دختران نابینا، انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه، 3۰ نفر از دختران نابینا از کلیه دختران عضو جامعه نابینایان استان یزد در سال 14۰2 به صورت در دسترس انتخاب شدند؛ سپس به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند، هر دو گروه قبل از مداخله با آزمون اضطراب وجودی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در آموزش 1۰ جلسه ای 5/1 ساعت معنادهی به زندگی به شیوه گروهی شرکت کردند؛ سپس پس آزمون از دو گروه به عمل آمد و داده ها با استفاده از نرم افزار نسخه 25 و آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل نشان داد که در بررسی تفاوت گروه ها در پس آزمون بین نمرات گروه آزمایش و کنترل در اضطراب وجودی تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی باعث کاهش اضطراب وجودی دختران نابینا و مؤلفه های آن می شود.
رابطه بین ترومای دوران کودکی و اختلال اضطراب اجتماعی با نقش میانجی تفکر ارجاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
39 - 48
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ترومای دوران کودکی و اختلال اضطراب اجتماعی با نقش میانجی تفکر ارجاعی انجام گرفت.روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که از طریق مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. در همین راستا با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، نمونه ای برابر 300 نفر از میان دانش آموزان دختر پایه دهم تا دوازدهم سال تحصیلی 1402-1401 شهر تبریز انتخاب شد. مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (پاکلک، 1997)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003) و پرسشنامه تفکر ارجاعی (اهرینگ و همکاران، 2010) توسط شرکت کنندگان در پژوهش، تکمیل شد. به منظور تحلیل مدل پژوهش، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین ترومای دوران کودکی و تفکر ارجاعی و همچنین بین تفکر ارجاعی و اختلال اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بعلاوه اثر غیرمستقیم ترومای دوران کودکی بر اضطراب اجتماعی به واسطه تفکر ارجاعی مثبت و معنادار است(05/0 >p) . با توجه به یافته ها، مدل اندازه گیری شده با مدل نظری برازش مطلوب دارد.نتیجه گیری: ترومای دوران کودکی و تفکر ارجاعی در بروز اختلال اضطراب اجتماعی در نوجوانان نقش مؤثری ایفا می کند. افکار منفی، نشأت گرفته از بسیاری از تجارب منفی هستند که همایندی زیادی با اختلالات روانی منفی ایجاد می کنند در همین راستا عدم پیشگیری وقوع ترومای دوران کودکی زمینه ساز بروز تفکر ارجاعی می شود. در نهایت، مجموعه این الگو به ابتلا و تجربه شدیدتر علائم اختلال اضطراب اجتماعی در دوره نوجوانی ختم خواهد شد.
بررسی نقش واسطه ای احساس تنهایی و سبک های دلبستگی در رابطه اعتیاد به اینترنت با صفات چهارگانه تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
77 - 90
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای احساس تنهایی و سبک های دلبستگی در رابطه اعتیاد به اینترنت با صفات چهارگانه تاریک شخصیت انجام شد. روش پژوهش نوع توصیفی_ همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 395 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه صفات چهارگانه تاریک شخصیت، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت، پرسشنامه سبک های دلبستگی و پرسشنامه احساس تنهایی بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. شاخص های برازندگی نشان دادند که مدل طراحی شده از برازش مناسبی برخوردار است. یافته ها نشان داد بین صفات تاریک شخصیت با اعتیاد به اینترنت رابطه مستقیم و معنا داری وجود دارد. همچنین اثر غیرمستقیم صفات تاریک دیگرآزاری و جامعه ستیزی به واسطه احساس تنهایی و اثر غیرمستقیم ماکیاولیسم به واسطه دلبستگی ناایمن اضطرابی بر اعتیاد به اینترنت مثبت و معنادار بود. درنتیجه احساس تنهایی و سبک های دلبستگی رابطه بین اعتیاد به اینترنت با صفات چهارگانه تاریک شخصیت را میانجی گری می کنند. نتایج پژوهش حاضر می تواند درمانگران را جهت طراحی درمان های مناسب و پیشگیری از اعتیاد به اینترنت یاری رساند.