فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳۵٬۸۴۴ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۵۳-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: یادگیری مشارکتی به معنای افزایش توانایی هدایت کاوشگرانه و کاوش علمی است که می تواند با مهارت های اجتماعی، اضطراب و آمادگی ذهنی دانش آموزان مرتبط باشد. این در حالی است از آنجا که بر این متغیرها تأثیرگذار است ممکن است به وسیله برخی از ویژگی های شخصیتی معلم و دانش آموزان تسهیل کننده یا تعدیل گر باشد. بنابراین بررسی روابط این متغیرها برای تعیین نقش هر کدام یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط یادگیری مشارکتی بر مهارتهای اجتماعی، توسعه مهارت های ذهنی و کاهش اضطراب اجتماعی دانشجویان با میانجیگری هوش هیجانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان شهر میسان تشکیل می دادند. نمونه پژوهش 171 نفر از دانشجویان شهر میسان بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش ازپرسشنامه یادگیری مشارکتی کریمی (1391)، هوش هیجانی از گولمن (2001)، مهارت های اجتماعی از گرشام و الیوت (1990)، مهارت های ذهنی از انجمن دانشکده ها و دانشگاه های آمریکایی(2007) و اضطراب اجتماعی از لاجرکا (1999) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای آماری SPSS و Lisrel صورت گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که ضریب مسیر مستقیم یادگیری مشارکتی و هوش هیجانی به مهارت ذهنی، مهارت اجتماعی و اضطراب اجتماعی معنی دار است (05/0≥P). همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم یادگیری مشارکتی به مهارت ذهنی، مهارت اجتماعی و اضطراب اجتماعی از طریق هوش هیجانی نیز معنی دار است (05/0≥P). نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان گفت که با آموزش یادگیری مشارکتی به دانش آموزان می توان مهارت های اجتماعی و ذهنی آن را ببهبود بخشید و سطح اضطراب اجتماعی را با انجام فعالیت های مشارکتی کاهش داد. و
بررسی اثر بخشی آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۲۴۹-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب جدایی از شایع ترین اختلال روانی در کودکی است که در صورت عدم درمان موجب اختلالات شدید در بزرگسالی خواهد شد. هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه یک شهر ساری در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ بودند. نمونه پژوهش 30 نفر از کودکان مبتلال به اختلال اضطراب جدایی بودند به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایشی وگواه گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان گروه آزمایشی، مداخله مبتنی بر دلبستگی بر اساس پروتکل قنبری و همکاران (1392)، به مدت 8 جلسه دو ساعته به صورت گروهی دریافت کردند. سپس مرحله پس آزمون وبعد از سه ماه مرحله پیگیری انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه ابعاد چندگانه اضطراب مارچ و همکاران (1997) بود. جهت تجزیه وتحلیل دادها، از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکررآمیحته با استفاده از نرم افزار 26 Spss انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی منجر به کاهش ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد (05/0 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب و مؤلفه های آن بر کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی در گروه آزمایش مؤثر بوده و می توان این مداخله را به کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی، روان شناسان و مشاوران کودک توصیه کرد.
مدل مفهومی تاب آوری در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
7 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش دستیابی به مدل مفهومی تاب آوری در قرآن کریم بود و از روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی استفاده شد. برای این منظور، ابتدا مفاهیم و گزاره های کلیدی مرتبط با تاب آوری در قرآن کریم شناسایی و گردآوری شد؛ در مرحله بعد مفاهیم و گزاره های گردآوری شده مورد دقت و بازبینی قرار گرفت و مواردی که به نظر می رسید بیشترین ارتباط را با موضوع پژوهش دارد، با به کارگیری اصول تحلیل متن مورد بررسی قرار گرفت؛ سپس محتواهای استنباطی مربوط به هر گزاره روی فرم ثبت شد و با تحلیل و طبقه بندی آنها 10 مؤلفه برای تاب آوری در قرآن به دست آمد و در قالب یک فرم برای روایی سنجی در اختیار کارشناسان قرار گرفت. مؤلفه های تأییدشده که نمره CVI و CVR قابل قبول را کسب کردند عبارت بودند از: آگاهی نسبت به شرایط سخت، امیدواری، ایمان به یاری خداوند، انعطاف پذیری، سطح تحمل بالا، پایداری، پایداری هیجانی، ثبات قدم، تسلیم بودن در برابر قضای الهی و پرهیز از شتابزدگی. سرانجام مدل مفهومی تاب آوری در قرآن کریم در سه محور نشانه ها، مؤلفه ها و ابعاد به دست آمد.
The Mediation Role of Emotional Quotient in the Relationship of Work Gratification And Career Quality of Life
حوزههای تخصصی:
The present research aimed to examine how emotional quotient mediates the link between work gratification and career life quality for employees at Sistan and Baluchestan University in Zahedan, Iran. The statistical population for this study comprised all staff at Sistan and Baluchestan University, and a sample of 155 employees was selected using convenience sampling. Participants completed the Work Gratification Questionnaire created by Brayfield & Rothe (1951), the Emotional Quotient Questionnaire by Chadha (2001), and the Career Quality of Life Scale established by Van Laar, Edwards, & Easton (2007). The results showed that work gratification significantly and positively influenced all dimensions of quality of work life. Emotional quotient did not notably affect the components of career quality of life. Work gratification did not exert an indirect influence through emotional intelligence on the career quality of life. Emotional quotient did not significantly influence the relationship between work gratification and career quality of life for staff in the University of Sistan and Baluchestan.
تأثیر سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی بر رفتارهای شهروندی سازمانی با میانجی گری مدیریت برداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازمان ها برای دستیابی به مزیت رقابتی و بقای بلندمدت، نیازمند سرمایه های مختلفی هستند. در میان این سرمایه ها، سرمایه های ناملموس از جمله سرمایه فکری، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی، نقشی حیاتی در ارتقای عملکرد سازمانی ایفا می کنند. با وجود مطالعات متعددی که به بررسی تاثیر سرمایه های ناملموس بر رفتارهای شهروندی سازمانی پرداخته اند، اما هنوز هم ابهامات و خلاءهایی در این زمینه وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سرمایه فکری، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی بر رفتارهای شهروندی سازمانی با میانجی گری مدیریت برداشت انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن، شامل تمامی کارکنان شرکت به تعداد 400 نفر در سال مالی 1400بود. حجم نمونه بر اساس فرمول جی پاور 376 نفر به دست آمد، به خاطر افت آزمودنی 385 نفر انتخاب گردید و در نهایت 378 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسش نامه های سرمایه فکری (بونتیس، ۱۹۹۸)، سرمایه اجتماعی (ناهاپیت و گوشال، 1998)، سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) و مدیریت برداشت (بولینو و ترنلی، 1999) و رفتار شهروندی (ارگان و کانوسکی، 1996) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری (SEM) و برآورد آماره های توصیفی در نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 26 و Amos نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که مدیریت برداشت نقش میانجی در تاثیر سرمایه فکری و سرمایه روانشناختی در سازمان بر رفتارهای شهروندی سازمانی دارد (05/0>P). سرمایه فکری، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی بر رفتارهای شهروندی سازمانی تاثیر دارد. همچنین مدیریت برداشت بر رفتارهای شهروندی سازمانی تاثیر دارد، ولی سرمایه اجتماعی بر مدیریت برداشت تاثیر نداشت، در نهایت نقش میانجی مدیریت برداشت در ارتباط بین سرمایه فکری و رفتارهای شهروندی سازمانی مورد تایید قرار نگرفت (05/0<P). واژه
رابط ساختاری سبک های دلبستگی با اضطراب اجتماعی در نوجوانان وابسته به بازی های اینترنتی: نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۵۲-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب اجتماعی در نوجوانان وابسته به بازی های اینترنتی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهرستان بابل در سال ۱۴۰۲ تشکیل دادند. تعداد افراد نمونه ۳۱۰ نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه های اضطراب اجتماعی نوجوانان (لاجرکا، 1999، SAS-A)، سبک های دلبستگی (سیمپسون، 1990، AAI)، تنظیم شناختی هیجان گولن و همکاران (2012، ERQ-CA) و اعتیاد به بازی های اینترنتی (وانگ و همکاران، 2002، GAS) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل آزمون شده از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته ها نشان داد که سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرای اضطرابی با اضطراب اجتماعی به طور مستقیم و مثبت و سبک دلبستگی ایمن به طور منفی و مستقیم دارای رابطه معنی دار بودند (05/0p<). همچنین در رابطه ی بین سبک های دلبستگی با اضطراب اجتماعی در نوجوانان وابسته به بازی های اینترنتی، نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان نیز معنادار گزارش شد (05/0>P). نتیجه گیری می شود تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب اجتماعی در نوجوانان وابسته به بازی های اینترنتی دارای نقش واسطه است.
پیش بینی تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بر اساس ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۷)
۲۰۲-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بر اساس ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به سرطان پستان در سال 1401 شهر تهران بود. حجم نمونه 150 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ذهنی سازی (RFQ) فوناگی و همکاران (1998)، پرسشنامه راهبردهای مدیریت درد (PMSS) روزنشتایل و کیف (1983)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) زیمت و همکاران (1988) و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ-short) گارنفسکی و کرایج (2006) بود. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که تفسیر مجدد درد (03/0=P و 19/0=β)، گفتگو با خود (03/0=P و 17/0=β)، اطمینان (001/0=P و 35/0=β) و حمایت اجتماعی دیگران (05/0=P و 15/0=β) پیش بینی کننده معنادار تنظیم مثبت هیجان و توجه برگردانی (001/0=P و 19/0=β)، فاجعه آفرینی (009/0=P و 19/0=β) و حمایت اجتماعی دیگران (02/0=P و 17/0-=β) پیش بینی کننده معنادار تنظیم منفی هیجان بودند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین به ترتیب قادر به پیش بینی 24/0 و 34/0 از واریانس تنظیم مثبت و منفی هیجان بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد توسط روان شناسان می تواند به تبیین تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان کمک نماید.
A Comparison of Personality Characteristics, Perceived Social Support and Interpersonal Relationships in Prisoners who Successfully Return to Society and Prisoners who Reoffend
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to compare personality traits, Perceived Social Support, and interpersonal relationships between two groups of prisoners: those who successfully reintegrated into society and those who re-offended.Methods: This research employed a causal-comparative method. The statistical population consisted of all individuals with a prison record in the central prison of Tehran city within the last 10 years (from 2014 to 2024). The sample size was 159 individuals (88 recidivists and 71 successfully reintegrated individuals), selected through purposive sampling in two groups: recidivists and successfully reintegrated individuals. Participants were assessed using NEO-Five Factor Inventory (NEO-FFI), The Multidimensional Scale of Perceived Social Support (MSPSS), and the Barton Communication Test Revised. The data were then entered into SPSS-22 statistical software for analysis and analyzed using analysis of variance and independent t-tests.Results: The findings revealed that among personality traits, significant differences between the two groups were observed only in the two dimensions of extraversion (P < 0.001) and conscientiousness (P < 0.001), as well as in the total score of Perceived Social Support (P < 0.003) and interpersonal relationships (P < 0.003). The comparison of means indicated that the meaning of these dimensions was higher in the successfully reintegrated group.Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that psychological variables such as extraversion and conscientiousness personality traits, as well as Perceived Social Support and appropriate interpersonal relationships, play a crucial role in successful reintegration into society and prevent re-offending.
نقش میانجی تاب آوری روان شناختی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دانش آموزان: یک رویکرد میانجی گری تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش میانجی تاب آوری روان شناختی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دانش آموزان و نیز نقش تعدیل کننده جنسیت در رابطه بین احساس امید و سلامت روان با میانجی گری تاب آوری روان شناختی پرداخت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان مدارس دولتی دوره دوم متوسطه در منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل می دادند که 302 نفر از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از مقیاس امید بزرگسالان (1991)، مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون (2003) و چک لیست علائم 25 (1380) در بستر اینترنت استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون هایس (مدل های 4 و 7) نشان داد تمامی اثرات مستقیم شامل اثر احساس امید بر سلامت روان و تاب آوری روان شناختی و اثر تاب آوری روان شناختی بر سلامت روان معنی دار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم احساس امید بر سلامت روان از طریق تاب آوری روان شناختی معنی دار بود. به عبارتی، تاب آوری روان شناختی نقش میانجی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دارد؛ به طوری که احساس امید با افزایش تاب آوری روانشناختی به افزایش سلامت روان دانش آموزان منجر می شود. یافته ها نقش تعدیل کننده جنسیت را نیز در رابطه بین احساس امید و سلامت روان بر اساس تاب آوری روان شناختی تأیید کردند؛ به طوری که تأثیر میانجی تاب آوری روان شناختی در میان دانش آموزان دختر شدت بیشتری داشت. یافته های این پژوهش مکانیسم تأثیر احساس امید بر سلامت روان دانش آموزان نوجوان را آشکار کرد که می تواند در مداخلات پیشگیرانه برای پرورش ویژگی های روان شناختی مثبت جهت افزایش احساس امید و ارتقای سلامت روان دانش آموزان الهام بخش باشد
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی در هویت تحصیلی با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه دهم و یازدهم شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 400 دانش آموز پایه دهم و یازدهم بود که به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی توسط لاگواردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه منزلت هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) و پرسشنامه انتظارات آموزشی ادراک شده والدین استفاده شد. به منظور بررسی مسیرهای مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (PLS3) استفاده شد. نتایج نشان داد انتظارات آموزشی والدین (95/9 = t)، الگوی همنوایی (89/5 = t) و الگوی گفت و شنود (17/9 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر نیازهای اساسی روانشناختی دارند. نتایج همچنین نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی بر هویت دنباله رو (92/28 = t) و هویت سردرگم(29/25 = t) تاثیر مستقیم، منفی و معناداری و بر هویت دیررس (09/39 = t) و هویت موفق (31/35 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین نقش میانجی دارد. بنابراین به منظور بهبود هویت تحصیلی دانش آموزان می توان به اصلاح الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی والدین پرداخت.
بررسی تفاوت های سنی و جنس مولفه به روز رسانی کارکردهای اجرایی در بزرگسالان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارکردهای اجرایی به عنوان مکانیسم تنظیم فرایندهای شناختی تعریف شده که خاص انسان هستند. یکی از مولفه های این کارکردها به روزرسانی است که به عنوان فرایند جایگزین کردن اطلاعات نامرتبط با اطلاعات جدید به منظور به روز نگه داشتن اطلاعات حافظه کاری، تعریف می شود. هدف: عوامل موثر برکارکردهای اجرایی، پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده اند. با این حال، تاکنون مطالعه ای عملکرد گروه های سنی مختلف زنان و مردان را بررسی نکرده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت های سن و جنس در مولفه به روزرسانی طراحی شد. روش: این پژوهش از نظر ماهیت، کاربردی، از نظر روش پژوهش، توصیفی - پیمایشی و روش اجرا، به صورت فردی بود. جامعه آماری، افراد ساکن استان کرمان از سنین 16 تا 59 سال در سال 1401 بود. تعداد 479 نفر (51% خانم) با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و در ده گروه سنی طبقه بندی شدند. ابزار پژوهش نسخه رایانه ای مولفه به روزرسانی از مجموعه تکالیف کارکردهای اجرایی بنیادی و روش تحلیل داده ها، تحلیل واریانس یک راهه بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین گره های سنی مولفه به روزرسانی نشان داد که تفاوت بین نمرات گروه های سنی ده گانه هر سه تکلیف در سطح 0001/0 P< معنادار است. همچنین، نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین جنس نشان داد که بین عملکرد زنان و مردان در این مولفه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: عملکرد نوجوانان در مولفه به روزرسانی کارکردهای اجرایی رو به افزایش است به صورتی که در افراد 20 تا 24 سال به بیشترین حد خود می رسد و سپس با افت ملایمی تا انتهای میانسالی همراه است. پیشنهاد می شود پژوهش های آینده جهت بالا بردن دقت نتایج مطالعات طولی را شامل شوند.
روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال شخصیت یک الگوی پایدار از تجربه رفتار شخصی است که آشکارا با انتظارات اجتماعی و فرهنگی مغایرت دارد و در طول زمان باعث درماندگی فرد می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گری نظریه ذهن شناختی-عاطفی صورت گرفته است. روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات کاربردی با ماهیت توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی (سال 1403-1402) دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان از بین آن ها 303 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس همدلی بهر (EQ)، آزمون تشخیص لغزش (FPT) و فرم بزرگسالان آزمون چشم ها (ET-R) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS-3 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که دلبستگی به والدین بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر مستقیم ندارد؛ ولی بر نظریه ی ذهن شناختی و عاطفی این افراد تاثیر مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که دلبستگی به والدین با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: دلبستگی زیاد به والدین می تواند موجب فقدان رشد توانایی ذهنی سازی و همدلی در روابط بین فردی در بیماران اختلال شخصیت مرزی همراه باشد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر سرعت پردازش، توجه انتخابی و نارسایی شناختی در سالمندان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالمندی باعث کاهش سرعت پردازش اطلاعات و توجه می شود. توانبخشی شناختی می تواند پردازش اطلاعات و توجه را بهبود دهد و از بروز مشکلات شناختی سالمندان جلوگیری کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توا نبخشی شناختی بر سرعت پردازش، توجه انتخابی و نارسایی شناختی در سالمندان شهر مشهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد بیشتر از60 سال و مراجعه کننده به مجتمع ودیعه الرسول مشهد در سال 1401 بودند، که از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 28 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامه توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ به مدت 12 جلسه 30 دقیقه ای، دو بار در هفته در گروه آزمایشی اجرا شد. شرکت کنندگان بازی تمرین هدف، آزمون استروپ ساده و پرسش نامه نارسایی شناختی برودبنت را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: مداخله توانبخشی شناختی بر سرعت پردازش اطلاعات موثر بود (05/0>P). همچنین اثربخشی مداخله بر دو مولفه زمان پاسخ-همخوان و زمان پاسخ-ناهمخوان تایید شد (05/0>P). مداخله توانبخشی شناختی توانست حواس پرتی را به میزان 8/20 درصد و نارسایی های شناختی را به میزان 9/14 درصد بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که می توان از توانبخشی شناختی به عنوان یک راهکار مؤثر در جلوگیری از کاهش توانایی های شناختی و بهبود کیفیت زندگی سالمندان استفاده کرد. این یافته ها تأکید می کند که فعالیت های شناختی منظم و هدفمند می توانند نقش مهمی در حفظ و ارتقای عملکرد شناختی سالمندان ایفا کنند
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خیانت زناشویی به آسیب های متعددی در افراد منجر و موجب کاهش انعطاف پذیری کنشی و افزایش پریشانی روانشناختی می شود؛ لذا مداخلات درمانی جهت افزایش انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر باید مورد توجه قرار بگیرد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان 20 تا 40 ساله آسیب دیده از خیانت همسر بود. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی است. تعداد 45 زن آسیب دیده از خیانت همسر در 4 ماهه اول سال 1402 مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی انتظامی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در سه گروه 15 نفره درمان هیجان مدار، شناختی- رفتاری و گروه کنترل، پرسشنامه های انعطاف پذیری کنشی کانور و دیویدسون (2003) و پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران (2003) را پیش، پس از مداخله و پس از 2 ماه پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با نرم افزار spss22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار در ارتقاء انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی اثربخش بودند (01/0 > P). در پریشانی روانشناختی درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری داشت (05/0 > P)، اما در انعطاف پذیری کنشی بین دو مداخله درمانی تفاوت وجود نداشت (05/0 < P). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از اثربخشی درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. همچنین درمان شناختی- رفتاری نسبت به درمان هیجان مدار، اثربخشی بیشتری در کاهش پریشانی روانشناختی داشت.
اثربخشی آموزش مهارت والدگری مبتنی بر رویکرد آدلر- درایکورس بر جو خانواده و رابطه والد- فرزندی والدین دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین نوع اختلالات اضطرابی، اختلال اضطرابی-اجتماعی است. ویژگی اصلی اضطراب اجتماعی ترس شدید از موقعیت هایی است که در آن ها فرد در جمع دیگران قرار می گیرد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت والدگری مبتنی بر رویکرد آدلر- درایکورس بر جو خانواده و رابطه والد- فرزندی والدین دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است. روش: طرح پژوهش پارادایم کمی با روش نیمه آزمایشی بوده و روش تحقیق آن از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه آزمایش و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان مدارس ابتدایی در سال تحصیلی 1399- 1400 (2020 -2021) در استان حلبچه ی کردستان عراق و حجم نمونه شامل 30 نفر از جامعه آماری بود که 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر نیز در گروه کنترل و با روش نمونه گیری هدفمند جایگذاری شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های جو خانواده درگاه فرد (1373)، روابط والدین- فرزندی فاین، مورلند و شوبل (1983) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) جهت اندازه گیری و غربالگری استفاده شد. شرکت کنندگان در گروه آزمایش 10 جلسه آموزشی را به صورت گروهی دریافت کردند. در توصیف داده ها، شاخص های آمار (میانگین و انحراف استاندارد) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و در بخش استنباطی برای تحلیل ارتباط بین متغیرها از روش (تحلیل واریانس با اندازه مکرر) استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که در گروه آزمایش، میانگین نمرات پیش آزمون جو خانواده (006/0>p) و روابط والد-فرزندی (001/0>p) با میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار دارد. نتیجه گیری: این نوع از آموزش ها می توانند نحوه تلقی نسبت به والدگری و نوع نگرش و دید آن ها را به ماهیت و اساس ارتباطات والد- کودک را با حقیقت و واقعیت زندگی منطبق نماید. نتایج بیانگر اثربخشی آموزش های متمرکز بر مهارت والدگری آدلر –درایکورس در بهبود جو خانواده و روابط والد-فرزندی کودکان با اختلال اضطراب اجتماعی است.
The Effectiveness of Mindful Self-Compassion Program on Distress Tolerance, Emotional Expression, and Psychological Flexibility in Individuals with Social Anxiety Disorder
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of the mindfulness-based self-compassion program on distress tolerance, emotional expression, and psychological resilience in individuals with social anxiety disorder.Methods: This study was a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design. Thirty individuals with social anxiety disorder were selected through purposive sampling in counseling centers and cyberspace, and they were randomly assigned to two experimental and control groups. At the beginning and end of the study, the two groups answered the questionnaires, including Social Phobia Inventory (SPI), Distress Tolerance Scale (DTS), Emotional Expressiveness Scale (EES), and Cognitive Flexibility Inventory (CFI). The experimental group underwent a mindful self-compassion intervention for eight weekly sessions, one session lasting 150 minutes, while the control group did not receive any treatment. Univariate analyses of covariance were employed to analyze the data using SPSS software version 27.Results: The results of ANCOVA analyses showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the post-test of distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility (p < 0.05). The results of the Bonferroni test showed that the experimental group had higher scores in the post-test of distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility than the control group (p < 0.05).Conclusion: Findings indicate that the mindful self-compassion program is effective in enhancing distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility for individuals with social anxiety disorder.
ضرورت تبیین ملاحظات حقوقی و تدوین مداخلات قضایی-انتظامی با رویکرد کاهش آسیب های بهداشتی-اجتماعی در پاتوق های مواد مخدر ایران: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف این مطالعه، واکاوی ملاحظات قانونی و مداخلات قضایی–انتظامی از منظر کارشناسان امر بود که برای مدیریت و یا کاهش آسیب های بهداشتی و اجتماعی مرتبط با پاتوق های مواد مورد نیاز است. مواد و روش ها این پژوهش یک مطالعه کیفی بود که با رویکرد تحلیل محتوا در شهر تهران، مرکز ایران، با روش نمونه گیری هدفمند در سال 1402 انجام شد. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۳ مطلع کلیدی شامل ۵ ارائه دهنده خدمات درمان و کاهش آسیب، ۴ افسر پلیس، ۲ وکیل و ۲ قاضی تا رسیدن به حد اشباع انجام شد. داده ها با کمک نرم افزار MAXQDA نسخه ۱۰ تجزیه وتحلیل و روایی داده ها براساس معیار کچ تأیید شد. یافته ها تبیین ویژگی های پاتوق های مواد متناسب با شرایط ایران مهم ترین یافته بود. از دیدگاه غالب کارشناسان، تلاش برای محو پاتوق ها، درمقابل برخی دست اندرکاران که بر آن اصرار دارند، هزینه بر و غیرضروری ویا غیرممکن مطرح شد و موافق مدیریت علمی این مکان ها با هدف کاهش آسیب های بهداشتی، اجتماعی و امنیتی بودند. نتیجه گیری درخصوص وجود پاتوق های مواد دو رویکرد عمده وجود دارد. اول، بازبینی ترتیبات امنیتی، اجتماعی و مداخلات بهداشتی موجود در این مکان ها، دیگری، مقابله و تخریب این مکان ها است. نظر غالب فعالین حوزه مقابله با مواد مخدر و مستندات علمی نشان می دهد راهبرد مقابله و تخریب پاتوق ها کمکی به محو آن نمی کند بلکه به جابه جایی پاتوق ها منجر می شود که به تبع آن آسیب های امنیتی و بهداشتی افزایش می یابد و غیرقابل کنترل می گردد.
رابطه ویژگی های شخصیت و میل به مشارکت: نقش تعدیل کننده جو مشارکتی کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۲۵۹-۲۴۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: رابطه بین ویژگی های شخصیتی و تمایل به مشارکت در محیط های یادگیری، جنبه ای مهم برای درک چگونگی تعامل دانش آموزان با محیط های آموزشی است. ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در شکل دادن به الگوهای مشارکت دانش آموزان ایفا می کند. با درک پویایی بین ویژگی های شخصیتی، میل به مشارکت، و فضای ارتباطی کلاس درس معلمان می توانند محیط های حمایتی ایجاد کنند که ارتباط را تشویق می کند و در نتیجه اثرات منفی برخی از ویژگی های شخصیتی را کاهش دهد. نقش ویژه جو مشارکتی کلاس درس در تعدیل رابطه بین ویژگی های شخصیتی و میل به مشارکت هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و میل به مشارکت با نقش تعدیل کننده جو مشارکتی کلاس درس بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان سمنان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه ای به حجم 300 دانش آموز دختر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس کوتاه شده بین المللی سؤال های شخصیت مدل پنج عاملی (دانلان و همکاران، 2006)، پرسشنامه میل به مشارکت (کائو و فیلیپ، 2006) و پرسشنامه جو مشارکتی (دوایر و همکاران، 2004) را تکمیل کردند. داده ها با مدل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. و برای بررسی نقش تعدیل کننده جو مشارکتی از تکنیک معرفی شده توسط آیکن و وست (1991) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برونگرایی، وظیفه شناسی و توافق پذیری سهم معناداری در پیش بینی میل به مشارکت در بحث کلاس داشتند. برونگرایی (19/1 =B)، وظیفه شناسی (54/0 =B)، توافق پذیری (40/0 =B) و جومشارکتی (06/0 =B) میل به مشارکت را پیش بینی کردند. جو مشارکت رابطه معنادار با میل به مشارکت داشت، اما نقش تعدیل کننده آن معنادار نشد (05/0 <p). نتیجه گیری: مشارکت در کلاس درس به ویژگی های شخصیتی دانش آموزان و جو حاکم بر کلاس درس بستگی دارد، اما در دختران نباید انتظار داشت برآیند این عوامل اثر افزوده داشته باشد. بر اساس یافته های این پژوهش توجه به ویژگی های شخصیتی دانش آموزان در بهبود ارتباط معلمان و دانش آموزان و افزایش مشارکت دانش آموزان در کلاس درس مؤثر است.
The Influence of Socio-Demographic Factors on Quality of Life, Emotional Intelligence, and Organizational Commitment in Transmittal Company Employees
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to assess how socio-demographic factors affect quality of life, emotional intelligence, and organizational commitment among employees of transmittal companies in Sistan and Baluchestan Province, Iran. The sample included 268 employees from the Sistan and Baluchestan Transmittal Company who were selected through a convenience sampling method. The Quality of Life Scale created by Dueby et al. (1988), Singh's Emotional Intelligence Scale (2004), and the Organizational Commitment Scale by Khan and Mishra (2002) were employed for gathering data. The results from one way ANOVA indicated that individuals aged 31-40 years and those aged 41 years and older exhibited notably higher average mean scores for quality of life in comparison to the 22-30 years age group. However, people between 22 and 30 demonstrated notably higher average scores in emotional intelligence compared to those in the 31-40 age group and individuals aged 41 and older. The results of the independent t-test revealed that male employees achieved significantly greater average scores on quality of life compared to their female counterparts. The results from the one-way ANOVA indicated a notable difference in quality of life scores; employees with 11-20 years and those with 21 or more years of experience showed significantly higher average mean scores in quality of life compared to employees with less than 10 years of experience.
تأثیر مداخلات روان شناختی و دارو درمانی بر بهبود اضطراب اجتماعی: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب اجتماعی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی، با ترس مداوم از ارزیابی منفی در موقعیت های اجتماعی و عملکردی همراه است و تأثیرات مخربی بر کیفیت زندگی فردی و اجتماعی مبتلایان دارد. درمان های موجود شامل مداخلات روانشناختی، نظیر درمان شناختی-رفتاری و دارودرمانی، به ویژه استفاده از مهارکننده های بازجذب سروتونین به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته اند. با این حال، شواهد موجود درباره اثربخشی این روش ها به صورت جداگانه و ترکیبی، به ویژه در جمعیت های مختلف، همچنان محدود و پراکنده است. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر مداخلات روانشناختی و دارودرمانی بر بهبود اضطراب اجتماعی به روش مرورنظام مند بود. روش: در این مطالعه مرور سیستماتیک بدین صورت که یافته های پژوهشی از سال های میلادی 2016 تا 2025 در پایگاه های اطلاعاتی SID، Springer، Scopus، Pubmed، Science direct و Google Scholar با جستجوی کلمات کلیدی مداخلات روانشناختی، دارودرمانی، درمان شناختی-رفتاری، مهارکننده های بازجذب سروتونین، اثربخشی درمان، اختلال اضطراب اجتماعی، درمان ترکیبی (روان درمانی + دارو) مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت براساس معیارهای ورود از بین 50 مقاله مورد بررسی، 38 مقاله وارد پژوهش و با استفاده از نرم افزار Excel نتایج طبقه بندی، خلاصه و گزارش شد. یافته ها: این مرور نظام مند نشان می دهد که درمان شناختی-رفتاری به عنوان خط اول درمان اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر است و بهبود پایدار در علائم و عملکرد اجتماعی ایجاد می کند. دارودرمانی، به ویژه مهارکننده های بازجذب سروتونین نیز علائم را کاهش می دهد، اما با عوارض جانبی همراه است. ترکیب روان درمانی و دارودرمانی در موارد شدید مؤثرتر است، هرچند روان درمانی به تنهایی نیز نتایج مشابهی دارد. شخصی سازی درمان برای دستیابی به بهترین نتایج ضروری است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که درمان های روانشناختی به ویژه درمان شناختی رفتاری و دارودرمانی هر دو در کاهش علائم اضطراب اجتماعی مؤثرند، اما ترکیب این دو در موارد شدید نتایج بهتری دارد، و درمان های نوین مانند واقعیت مجازی و ذهن آگاهی نیز امیدوارکننده اند.