فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
از آن جا که یکی از مهم ترین سوانح کشور ایران، تصادفات جاده ای بوده و بیشترین علل بروز حوادث و سوانح ترافیکی مربوط به عامل انسان و هوش فرهنگی است، هدف این پژوهش، ارائیه مدلی برای بهبود ایمنی راه و کاهش تصادفات، با تأکید بر عامل انسانی و فرهنگ ایمنی است. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی با جامعیه آماری 50 نفر از مردم عادی و 50 نفر از پلیس راهور از رهگذر نمونه گیری تصادفی ساده، داده های موردنیاز از دو روش پیمایشی و کتابخانه ای به دست آمده است. تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها به وسیلیه نرم افزار minitab17 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که بین هوش فرهنگی با فرهنگ کشورها در کاهش تصادفات، بین اتخاذ سیاست آسان گیرانه در مقابل تخلفات رانندگی در جامعه و کاهش تصادفات، بین رسانه ها و مدارس با کاهش تصادفات و ارتقاء فرهنگ و بین بهبود در فرهنگ استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی با کاهش تصادفات رابطیه معنادار وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیلی رابطه ای معکوس و معنادار را بین هوش فرهنگی از تخلف رانندگی نشان می دهد؛ به گونه ای که با افزایش و تقویت هوش فرهنگی و آگاهی ترافیکی مردم، تصادفات کاهش خواهند یافت.
انزوا و بقای ناگزیر زنان در دوران جنگ و پساجنگ؛ مطالعه ای کیفی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
497 - 517
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جنگ رویدادی است که درآمیخته با دگرگونی های شتابان و تغییرات عمیق اجتماعی و در عین حال، پدیده ای پرآسیب همراه با بحران های پیش بینی نشده و غیرقابل پیشگیری است. معمولاً زنان، از مهم ترین گروه های آسیب پذیر از جنگ ها هستند. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی تجربه جنگ در میان زنان بازمانده از جنگ در افغانستان است. روش و داده ها: مطالعه کیفی حاضر در سال 1402 انجام شد. چهل زن بازمانده از جنگ که عمده آن ها تجربه بیوگی داشتند، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت کنندگان، جنگ را عامل اصلی بحران های زندگی از جمله انزوای اجتماعی و فردی قلمداد نمودند. یافته ها در قالب پنج مقوله اصلی ارائه شد که عبارتند از: گسست زنانه، انزوا، احساس بی ارزشی، انگ و اضطراب بیوگی، و بقای ناگزیر. تجربیه جنگ به چالش های متنوع در زندگی مشارکت کنندگان انجامیده و آنان را وا داشت تا برای زنده ماندن تلاش کنند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این است که مشارکت کنندگان در معرض آسیب های گوناگون فردی و اجتماعی قرار دارند. با وجود این، آنچه باعث بقای مشارکت کنندگان در مقابل حجم زیادی از مسائل و مشکلات جنگ بود، خلاقیت فردی و استفاده از تمام توان برای توانمندسازی است. نوعی توانمندسازی که در اثر تجربه جنگ و یادگیری های فردی در دوران پساجنگ می باشد. پیام اصلی: انزوای اجتماعی و مشکلات چندوجهی در میان زنان بازمانده از جنگ در افغانستان، رفاه روانی و اجتماعی آن ها را تحت تأثیر می گذارد. با توجه به این که افغانستان یکی از کشورها با طولانی ترین بازه ی مواجهه با جنگ در نیم قرن اخیر است، شناسایی تجربه زنان اهمیت پژوهشی و سیاستگذارانه دارد. در این میان، توجه به مسائل مادی و روانی زنانی که سرپرست خانوارند و یا به هر شکلی با شرایطی چون بیوگی، تجرد قطعی، خشونت و یا طلاق مواجه اند، جزء اولویت های مداخله پیشنهادی است.
واکاوی تجربه سالمندان قربانی خشونت خانگی و ارائه توصیه های سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
155 - 190
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه سالمندان از خشونت خانگی و چگونگی مواجهه با آن انجام شده است. روش پژوهش کیفی است. افراد مشارکت کننده، 18 نفر از سالمندان دارای تجربه خشونت خانگی در شهر دهدشت هستند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بوده و برای تحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل مضمون بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده نشان دهنده سه مضمون اصلی شامل خشونت متنوع (آزار فیزیکی، روانی، مسامحه و بهره کشی مالی)، رکود احساسی و روابط آسیب زا (طرد انتخابی و درهم شکستگی درونی) و راهبرد غالب انفعال و تسلیم در مواجهه با خشونت است. آموزش خانواده ها در خصوص نحوه تعامل مناسب با سالمندان، آشنایی با نیازها و نحوه مراقبت از آن ها، فراهم کردن زمینه تعامل سالمندان با یکدیگر و جامعه به منظور کاهش انزوا و طرد اجتماعی، اختصاص خط مشاوره تلفنی ویژه سالمندان و اطلاع رسانی در این زمینه، تشکیل بانک جامع اطلاعات سالمندان و شناسایی سالمندان در معرض آسیب و خشونت و انجام مداخلات حرفه ای توسط مددکاران اجتماعی از جمله توصیه های سیاستی مؤثر در پیشگیری و کاهش سالمندآزاری است.
فراتر از فقر؛ تحلیل جامعه شناختی داغ فقر و استراتژیهای مواجهه با آن در میان افراد کم برخوردار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
265 - 286
حوزههای تخصصی:
پیامدهای ناشی از زندگی در فقر، فراتر از محرومیت مادی است و از عناصر غیرمادی از جمله داغ فقر نیز ناشی می شود. داغ فقر یک ویژگی جهانی فقر است که به صورت احساس ننگ، شرم و تحقیر در مقابل دیگران بروز می یابد. داغ فقر یکی از مؤلفه های اصلی طرد اجتماعی است که پیامدهای مهم برای سلامتی و بهزیستی انسان دارد با این وجود شواهد تحقیقاتی موجود در حوزه فقر تا حدود زیادی ابعاد ارتباطی فقر را نادیده گرفته است. پژوهش حاضر به روش کیفی صورت پذیرفته است و از تکنیک مصاحبه به منظور جمع آوری داده ها استفاده شده است. در این پژوهش، با 20 نفر از افراد کم برخوردار شهر مشهد، مصاحبه شده است که با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، چارچوب مورد نظر براون و کلارک (2006) برای تحلیل مضمون به کار گرفته شده است. یافته های مطالعه نشان می دهد بر اساس نوع مواجهه با داغ ننگ چهار نوع داغ ننگ در بین مشارکت کنندگان وجود دارد: هیچ ادارکی، داغ ننگ احساس شده، داغ ننگ تثبیت شده و داغ ننگ جامع. یافته ها نشان می دهد بیشتر مشارکت کنندگان دارای داغ فقر تثبیت شده می باشند. همچنین مشارکت کنندگان که در تعاملات با سایر اقشار جامعه، داغ فقر را تجربه یا احساس کرده اند، با مدیریت داغ ننگ سعی در کنترل این پدیده دارند. این مدیریت به شیوه های مختلف، همچون پذیرش وضعیت موجود، پنهان سازی هویت، محدودیت یا کناره گیری از تعاملات مستقیم، رشد جایگزین و برخورد متقابل صورت می پذیرد.
برساخت اجتماعی بسترهای تکوین و تداوم پدیده کولبری در شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده کولبری امری اجتماعی، تاریخی و بسترمند است و بر تمامی ابعاد زندگی مردمان شهرستان بانه تاثیرگذار بوده است. پدیده کولبری به یکی از چالش های اساسی در این منطقه تبدیل شده است. جهت برون رفت از این معضل، شناخت زمینه ها و بسترهای شکل گیری پدیده کولبری ضروری است. مطالعه حاضر به درک و تفسیر مردم از بسترها و زمینه های پیدایش پدیدیه کولبری در شهرستان بانه پرداخته است. رویکرد پژوهش کیفی و در چارچوب نظریه داده بنیاد، نظریه مبنایی یا گراندد تئوری استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق گردآوری شده و با استفاده از روش نظریه زمینه ای تحلیل شدند. با کمک روش نمونه گیری هدفمند با 26 نفر از مطلعان کلیدی تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه انجام شد. مضامین برساخت شده ی تحقیق ذیل در قالب 24 مفهوم اساسی و 5 مقوله عمده (جبر اقتصادی محیط، شرایط ساختاری جامعه، زیست جهان و بازتولید نقش کولبری، راهبرد گریزناپذیر و سیاست های رانتی و مقوله هسته «تداوم پدیدیه کولبری» کدگذاری و تحلیل شده اند. بر مبنای نتایج این تحقیق، پدیدیه کولبری به مثابه امری تاریخی و بسترمند، نتیجه غلبه اندیشیه نئولیبرال و توسعیه نامتوازن کشور، توسط دولت در مناطق مرزی است.
بررسی فرایندهای واجی در گویش کردی فیلی (ایلامی) در قالب نظریه مورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظرییه مورایی یکی از نظریه های مطرح در واج شناسی جزء مستقل است که در آن، میزان کشش واحدهای واجی و وزن هجا مورد بررسی قرار می گیرد. مطالعیه حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی است که در چارچوب نظرییه مورایی به بررسی و توصیف فرایندهای واجی در گویش فیلی پرداخته است. داده های پژوهش به روش میدانی و از طریق گفت وگو و مصاحبیه مستقیم با 60 نفر از گویشوران کرد، که اغلب مرد بودند، گردآوری و ثبت و ضبط گردید و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی ها نشان داد که به طور کلی، فرایندهای واجی موجود گویش ایلامی، عبارتند از: همگونی، قلب واجی، تضعیف (حذف، نرم شدگی، مرکزی شدگی و تشدیدزدایی)، تقویت (از قبیل درج همخوان و واکه که موجب افزایش تعداد موراها و تعداد هجاهای بعضی کلمات می شود) و کشش جبرانی. در تعدادی از واژه ها نیز چند فرایند واجی به صورت همزمان رخ می دهد که به آن فرایند چندگانه می گویند؛ به طور کلی، نتیجه این فرایندها حذف وزن هجا نیست؛ بلکه حفظ وزن واژه است.
ناسیونالیسم در تاریخ چپ: مطالعه ی خوانش تاریخ نگاری چپ ایران از ملت و ملی گرایی؛ یک تحلیل مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعه حاضر با تمرکز بر مورد مشخص ایران به بررسی مواجه ی تاریخ چپ ایران با «ملت» و «ملی گرایی» پرداخته است. تحقیق با نگرداشت چهارچوب مفهومی استخراج شده از نسبت کاوی مارکسیسم و ملی گرایی و با روش تحلیل مضمونی براون و کلارک (در شیوه ای مقایسه ای) انجام شده است. به این ترتیب پس از انتخاب 13 متن تاریخی از 9 تاریخی نگار چپ ایران به روش نمونه گیری نظری سپس تحلیل مقایسه ای مضامین آن، 12 مضمون اصلی و دو مضمون فرعی استخراج شد. بررسی مقایسه ای مضمون ها با نگرداشت مفاهیم تحقیق، به شناسایی دو سنخ تاریخ نگاری چپ منجر شد: 1-تاریخ چپ ارتدوکسی 2-تاریخ چپ نئومارکسیستی: نوع اول با مضمون مرکزی (فئودالیسم ایرانی)، بررسی ساختار فئودالیسم ایران را دستور کار قرار داده است. نوع دوم که اخیر، به شمار می رود فهم تاریخی ایران را به یک ثابت ساختاری و فراتاریخی یعنی (استبداد ایرانی) تقلیل می دهد. در نوع نخست در باره ملت و ملی گرایی نوعی از سکوت یا خاموشی معنادار ملاحظه گردید. با این همه در تاریخ چپ نئومارکسی، ملت و ملی گرایی فعال است. ملت در یک ساخت طبقاتی، در تضاد با دولت به طور خاص در لحظات مبارزاتی (انقلاب/جنبش) ادراک می شود از این رو ملت در این نوع تاریخ، واقیعتی سیال است. همچنین ملی گرایی در دو سطح توده و دولت هر دو به صورت ابزاری ایدئولوژیکی در بسیج، اذعام و همگون سازی جمعی/سیاسی طرح می گردد که به طور خاص از ناسیونالیسم توده خوانشی ایجابی و از ناسیونالیسم دولت خوانشی ستیزه جو (افیون توده) به دست داده شده است
اخلاق حرفه ای تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی و مسئولیت آن ها در قبال گروه های آسیب پذیر
حوزههای تخصصی:
هدف:در این پژوهش با نگاهی ویژه به یکی از ارکان جامعه آرمانی یعنی نهاد رسانه ها یا به عبارت بهتر شبکه های اجتماعی پرداخته شد و مسئولیت نقش آفرینان آن( اینفلوئنسرها) که به واقع الگو های جامعه و رهبران فکر و عقیده جوامع می باشند را از منظر اخلاق حرفه ای در قبال بخش مهمی از اعضای جامعه یعنی گروه های آسیب پذیری همچون ( کودکان- زنان- اقلیت ها) مورد مداقه و مباحثه قرارگرفت. روش: شیوه ی اجرای پژوهش از لحاظ رویکرد، کیفی؛ از نظر هدف، کاربردی؛ براساس شیوه ی بررسی، تحلیل تم بوده است و پس از اجرای مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با تعداد 14 نفر خبره که در زمینه موضوع مورد بحث به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، به منظور تحلیل نهایی، از شیوه تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شد. یافته ها: بررسی های انجام شده حاکی از این بوده است که مسئولیت اخلاقی تاثیرگذاران رسانه های اجتماعی در قبال گروه های آسیب پذیر با 27 مضمون فرعی و 3 مضمون اصلی مرتبط می باشد. نتیجه گیری: ه ر انسانی صرف نظر از سن ، جنس ، نژاد، رنگ پوست ، توانمندی فیزیکی و ذهنی ، زب ان ، دی ن ، بینش سیاسی ، یا خاستگاه ملی یا اجتماعی ، از یک کرام ت انفک اک ناپ ذیر و غی ر مش هور برخورداراست. هر یک از افراد و همچنین دولت باید ای ن کرام ت را حرم ت نهن د و از آن پاس داری نمایند. انسان ها همواره باید موضوع حقوق باشند و هدف تلقی شوند و هیچ گاه نباید وس یله صرف واقع شوند، هیچ گاه نباید موضوع فعالیت های تجاری و صنعتی در اقتصاد، سیاس ت ، رسانه ها، نهادهای پژوهشی و مؤسسات صنعتی قرار گیرند. بنابراین تاثیرگذاران رسانه های اجتماعی نیز برای معتمد ماندن، بایستی حقوق ذینفعان خود که سه مورد از مهم ترین آنها شامل کودکان، زنان و اقلیت ها می باشند را در فعالیت های خود مدنظر قرار دهند.
بررسی جامعه شناختی اعتماد عمومی به علم و فناوری: مورد مطالعه شهروندان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
205 - 236
حوزههای تخصصی:
اهداف: وجود رابطیه مبتنی بر اعتماد بین عموم مردم و علم، مهم ترین رکن توسعیه علم و فناوری است. با همیه اهمیت علم و موفقیت های آن، پیامدهای ناشی از رشد روزافزون آن، نگرانی ها و تردیدهایی را برای جوامع به ارمغان آورده و سبب شده مردم در اعتماد خود به علم، تجدید نظر کنند. برای همین هدف این مقاله این است که چه عواملی بر اعتماد عمومی مردم به علم و فناوری تأثیرگذار است؟ روش مطالعه: روش تحقیق این مطالعه پیمایشی بوده و داده ها با ابزار پرسش نامه با حجم نمونه 410 نفر در بین شهروندان مناطق 22 گانیه شهر تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای گردآوری شده است. اعتبار صوری پرسش نامه با استفاده از رأی داوران و اساتید و اعتبار سازه ای با تکنیک تحلیل عاملی سنجیده شد. سنجش پایایی مقیاس ها با محاسبیه انسجام درونی و مقدار آلفای کرونباخ انجام شد و نشان داد که سنجه ها از ضریب پایایی قابل قبول (بیش از ۷/۰) برخوردار بودند. یافته ها: یافته های مطالعه نشان داد که متغیر"شهروندی علمی" با ضریب تأثیر 55/0، متغیر"میزان استفاده از رسانه برای کسب اطلاعات علمی" با ضریب تأثیر 50/0 و متغیر"درک عمومی از علم و فناوری" با ضریب تأثیر 48/0 به ترتیب تأثیر معنی داری بر اعتماد عمومی به علم و فناوری داشته است. نتیجه گیری: در قالب شهروندی علمی، ارتباط وثیقی بین درک عمومی از علم و مشارکت در علم و فناوری وجود دارد، بنابراین عنصر آگاهی که نقش مهم و اساسی در تحقق شهروندی علمی ایفا می نماید در شکل گیری اعتماد عمومی به علم و فناوری تأثیر بسزایی دارد. این نوع اعتماد مبتنی بر آگاهی از ماهیت مخاطره آمیز بودن علم و توام با تفکر انتقادی بوده و شهروند علمی را از این منظر از شهروند عادی متمایز می سازد. در نتیجه، اگر شهروندی علمی بر اساس دو مؤلفیه «عضویت» و «مشارکت» در فعالیت ها، مراکز و انجمن های علمی تحقق یابد در اعتماد شهروندان به علم و فناوری تأثیر مثبت و افزایشی خواهد داشت. در این میان، رسانه ها می توانند با ارائه و انتشار مسؤولانه و بی طرفانه اطلاعات و رویدادهای علمی از یک سو، و ارتباط مؤثر و مستمر با کنشگران و بازیگران اصلی حوزیه علم و فناوری از سوی دیگر در تقویت اعتماد به علم و فناوری تأثیرگذار باشند. هرچه درک مردم از حوزیه علم و فناوری بیشتر بوده و تلقی آن ها از علم و فناوری و تأثیر آن بر کیفیت زندگی روزمره مثبت باشد، اعتمادشان نیز بیشتر خواهد بود. رسانه ها می توانند با ارائه و انتشار مسؤولانه و بی طرفانیه اطلاعات و رویدادهای علمی از یک سو و ارتباط مؤثر و مستمر با کنشگران و بازیگران اصلی حوزیه علم و فناوری از سوی دیگر در تقویت اعتماد به علم و فناوری تأثیرگذار باشند.
تحلیل معنا شناختی «قول» در قرآن و نقش اقوال مطلوب در ارتباطات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
40 - 71
حوزههای تخصصی:
در بررسی مسائل اجتماعی جامعه، نوع گفتگوی افراد در موقعیت های مختلف یک موضوع چالش برانگیز است. این پژوهش با هدف بررسی واژه پرتکرار «قول» در قرآن کریم به عنوان راهکاری برای دستیابی به روش های درست مذاکره و گفتگو انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، قرآن کریم بوده و با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد معناشناسی انجام شده است. با استفاده از تحلیل روابط همنشینی و جانشینی به دنبال یافتن روش های مناسب ارتباط زبانی با افراد مختلف جامعه برای تأثیرگذاری بیشتر بوده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که قول در قرآن دارای گستره معنایی وسیعی است که نه تنها گفتار بلکه هر نوع ابراز مقصود، اعم از فعل، ظن، اشاره و عقیده را در برمی گیرد. همچنین، قرآن با ارائه انواع مختلف قول (معروف، لیّن، بلیغ، کریم، سدید، میسور) یک چارچوب جامع برای ارتباطات انسانی ارائه می دهد که بر اساس موقعیت های مختلف اجتماعی تنظیم شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مخاطب شناسی در آیات قرآن نقش حیاتی در برقراری ارتباط مؤثر دارد. قرآن به طور خاص برای هر موقعیت ارتباطی نوعی گفتار را توصیه می کند مثلاً در مواجهه با افراد سرکش، استفاده از قول لیّن (نرم و ملایم) تأثیر بیشتری دارد. در موقعیت هایی مانند روابط اجتماعی و خانوادگی، قول معروف (احترام آمیز) پیشنهاد می شود و در مواقعی که نیاز به احترام به دیگران است، قرآن به استفاده از قول کریم تأکید می کند. این الگوهای متنوع گفتاری که در قرآن آمده است، نشان می دهند که قرآن توجه ویژه ای به ویژگی های اجتماعی و شخصیتی مخاطب دارد و بر اساس آن برای هر موقعیت دستوراتی خاص برای گفتار و رفتار ارائه می دهد. درنهایت، استفاده از این روش های مختلف گفتاری می تواند به حل چالش های ارتباطی در جامعه، به ویژه در مذاکرات، کمک نماید.
نگاهی به شناخت بدنمند به منزله نقطه اتصال میان علوم شناختی و علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، در امتداد تلاش هایی قرار می گیرد که در چند دهه اخیر برای کوتاه کردن دیوار تقسیم بندی های جعلی ای صورت گرفته اند که بر اساس آنها رشته هایی که ذهن را مطالعه می کنند از رشته هایی که فرهنگ ها یا جوامع را مطالعه می کنند از هم جدا هستند و در این تلاش خود برای ایجاد زبان مشترک میان علوم شناختی و علوم اجتماعی به طرح مفاهیم و نظریه های پیوند دهنده میان این دو حوزه از علم همت کرده اند. از این رو، مقاله حاضر تلاش دارد تا با بررسی رویکرد نظری شناخت بدنمند، به عنوان یکی از نظریه های مطرح در علوم شناختی در چند دهه اخیر که به تأثیر و تأثر ذهن و محیط بر هم و از هم نظر دارد و شش ادعای مطرح در آن از یک سو، و نیز ارائه دسته بندی چهارگانه ای از خوانش رابطه میان ذهن، بدن و محیط در ادبیات پژوهشی حوزه های مختلف علوم اجتماعی به روشی توصیفی-تحلیلی نشان دهد که چگونه می توان با انطباق خوانش ها چهارگانه مبتنی بر مطالعات اجتماعی (بدنمندی معنای فرهنگی، بدنمندیِ فعالیت اجتماعی فرهنگی، بدنمندی بیرونیِ ذهن، بدنمندی ناخودآگاه جمعی) با ادعاهای شش گانه مطرح در رویکرد شناخت بدنمند از ظرفیت های موجود در این رویکرد نظری از آن به عنوان نقطه اتصال میان علوم اجتماعی و علوم شناختی استفاده کرد.
کاربرد رسانه های اجتماعی در ارتقای سواد سلامت کاربران
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
80-91
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، رسانه های اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای ارتباطی، نقش چشمگیری در انتقال اطلاعات و ارتقای سواد سلامت ایفا می کنند. هدف این تحقیق، بررسی کاربرد رسانه های اجتماعی در ارتقای سواد سلامت کاربران است. این مطالعه به روش مروری انجام شده و با تحلیل منابع علمی و پژوهشی، به تبیین ابعاد مختلف کارکرد رسانه های اجتماعی در این حوزه پرداخته است. یافته ها نشان داد که رسانه های اجتماعی از طریق تولید و انتشار محتوای معتبر، تسهیل دسترسی به اطلاعات سلامت، ایجاد فضای تعامل و حمایت اجتماعی و آموزش سواد رسانه ای، به شکل موثری موجب افزایش آگاهی و توانمندی کاربران در مدیریت سلامت خود می شوند. همچنین، رسانه های اجتماعی می توانند با فراهم آوردن بستر گفتگو و فرهنگ سازی، به تغییر نگرش ها و رفتارهای سلامت محور کمک کنند. نتایج این مطالعه بر اهمیت بهره گیری هدفمند و آگاهانه از ظرفیت های رسانه های اجتماعی برای ارتقای سواد سلامت و بهبود شاخص های سلامت عمومی تاکید دارد.
تحلیل علم سنجی رسانه های اجتماعی در بازاریابی محتوایی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
92-115
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی به عنوان بستری نوین و مؤثر در بازاریابی دیجیتال، نقشی حیاتی در پیاده سازی استراتژی های محتوایی و ارتقاء تعامل میان برندها و مصرف کنندگان ایفا می کنند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختار مفهومی، روندهای زمانی و جغرافیایی تحقیقات علمی در این حوزه، از روش علم سنجی بهره گرفته است. برای این منظور، تعداد ۲۵۰ مقاله علمی منتشر شده بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ با استفاده از ترکیب منطقی کلیدواژه های مرتبط از پایگاه داده ساینس دایرکت استخراج و پس از اعمال معیارهای ورود و خروج استاندارد، مورد تحلیل قرار گرفت. داده ها در قالب فرمت های BibTeX و RIS به نرم افزار VOSviewer منتقل شده و تحلیل ها در سه محور هم رخدادی کلیدواژه ها، خوشه بندی مفاهیم و تحلیل زمانی انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که پژوهش ها عمدتاً بر محورهایی چون تولید و توزیع محتوا، تعامل و تجربه مصرف کننده، فناوری های دیجیتال و استراتژی های برند تمرکز داشته اند. خوشه بندی مفاهیم، اهمیت راهبردهایی نظیر ارزش آفرینی برند، شخصی سازی محتوا، و اصالت برند را در افزایش سطح تعامل مصرف کننده برجسته ساخت. همچنین روند زمانی مفاهیم، توجه فزاینده به رویکردهای احساسی، مشارکتی و فناوری محور را در سال های اخیر نشان داد. تحلیل جغرافیایی نیز تمرکز تولید علم در کشورهای توسعه یافته و چالش های مشارکت علمی در کشورهای درحال توسعه را آشکار ساخت. یافته های این پژوهش می تواند به تدوین استراتژی های اثربخش تر بازاریابی محتوایی در فضای دیجیتال کمک کرده و مسیر تحقیقات آینده در حوزه های میان رشته ای بازاریابی، فناوری و رفتار مصرف کننده را روشن تر نماید.
احصاء شاخص های ارزیابی مدل های دیدبانی و امتیازدهی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: دیدبانی یکی از ارکان مهم آینده پژوهی و مقدمه پروژه ها و پژوهش های این حوزه است. اگر آینده پژوهی به یک ساختمان تشبیه شود، دیدبانی صحیح همچون پی ای محکم و قابل اتکا برای آن خواهد بود. در موضوع دیدبانی پژوهشگران مختلف مدل های متعددی را ارائه کرده اند. این مدل ها بر اساس شرایط و ویژگی های پیرامونی هر پژوهش ارائه شده و با یکدیگر متفاوت هستند. هدف اصلی پژوهش حاضر احصاء شاخص های ارزیابی مدل های دیدبانی و شناسایی ویژگی ها و نقاط قوت و ضعف 36 مدل از مدل های دیدبانی موجود با تمرکز بر مدل ها دیدبانی ارائه شده در ده سال اخیر و مدل های رایج در گذشته بر اساس شاخص های مذکور است و در راستای آن اهداف دیگری چون تعیین رابطه امتیازدهی به مدل های دیدبانی نیز دنبال شد.روش: این پژوهش از منظر هدف کاربردی بوده و در زمره پژوهش های ترکیبی قلمداد می شود و در آن از روش های مطالعات کتابخانه ای، پنل خبرگان و پرسش نامه استفاده شده است. یافته ها: در این پژوهش 36 مدل از میان مدل های موجود دیدبانی استخراج و تشریح و دوازده شاخص نهایی بر مبنای نظر خبرگان به منظور ارزیابی آن ها مشخص شده است. همچنین شاخص های مذکور بر مبنای اهمیت آن ها توسط خبرگان وزن دهی شده و رابطه ای به منظور امتیازدهی به مدل های دیدبانی ارائه و در نهایت 36 مدل دیدبانی بر اساس این رابطه امتیازدهی شده اند.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد سه مدل دیدبانی مومنی زاهد، ساکالیدیس و همکاران و کالز بیشترین امتیازات را کسب کردند. همچنین بر اساس شاخص های ارزیابی نهایی، مدل های دیدبانی ای که در هر یک از آن ها دارای نقاط قوت بیشتری بودند معرفی شدند.
هستی شناسی معتاد: نظریه شبکه روابط اجتماعی در اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
5 - 28
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی دارد به این پرسش ها پاسخ بدهدکه معتاد چیست؟و چه عاملی باعث می شود که معتادان بهبودیافته، دربهبودی بمانند؟روش مطالعه پدیدارشناسانه و نظری است. داده ها با روش های کیفی و اسنادی-مطالعاتی جمع آوری شده اند. نمونه ها در مشاهده مستقیم جلسه های معتادان درحال بهبودیNA وکنگره60، جلسه های خانواده های معتادان در همسفران، نارانان و سیمانان، جلسه های گروه درمانی کلینیک تخصصی ترک اعتیاد ثامن بودند. نمونه ها در مصاحبه عمیق معتادان بهبودیافته، روانشناسان بالینی، روانپزشکان ومددکاران اجتماعی فعال در کمپ های چیتگر، ندای آرامش و وردیج و کلینیک های تخصصی ترک اعتیاد بودند. نتایج تحقیق نشان می دهند که معتاد قبل از معتاد شدن «بیماری ذهنی اعتیاد» دارد و از رویارویی با زندگی می گریزد، به عبارتی او «کاهل» لویناس است. بر اساس نتایج تحقیق «نظریه شبکه روابط اجتماعی در اعتیاد» را طرح کردیم. بر اساس این نظریه معتاد «بیماری ذهنی اعتیاد» را از شبکه روابط اجتماعی معیوبی که در آن قرار داشته، کسب کرده است و برای ماندن دربهبودی باید در شبکه روابط اجتماعی جایگزینی از معتادان بهبودیافته قرار بگیرد.
راهبردهای فرماندهی انتظامی در پیشگیری اجتماعی از بزه دیدگی در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضای مجازی به طور کلی و بزه دیدگی در این فضا به طور خاص، پدیده های به نسبت جدیدی هستند که با ادامه پیشرفت های فناوری و اینترنت توسعه می یابند. این پدیده در کنار فرصت های ایجاد شده، چالشی جدید برای پلیس خلق کرده است. هدف از این پژوهش تعیین راهبردهای فراجا در پیشگیری اجتماعی از بزه دیدگی در فضای مجازی است.روش: این تحقیق با رویکرد کیفی و فرایند راهبردنویسی با بهره گیری از مدل سوات انجام گرفته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد 11 نفر از خبرگان انتظامی- فضای مجازی تا مرحله اشباع نظری گردآوری گردیده است. جامعه آماری خبرگان و کارشناسان پلیس شاغل و فعال در حوزه فضای مجازی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیده اند.یافته ها: با استفاده از نظرات خبرگان موقعیت راهبردی پلیس در پیشگیری اجتماعی از بزه دیدگی در فضای مجازی شامل 43 عامل محیط داخلی (عامل قدرت و عامل ضعف) و 19 عامل محیط بیرونی (عامل فرصت و عامل تهدید) احصاء شده است که بر اساس عوامل محیط نزدیک و پیرامونی 20 راهبرد بخشی شامل؛ 9 راهبرد تهاجمی، 4 راهبرد رقابتی، 5 راهبرد محافظه کارانه و 2 راهبرد تدافعی تدوین گردید.نتایج: با توجه به اینکه پیشگیری یکی از اولویت های پلیس در کنترل و مقابله با جرائم است، در نتیجه باید راهبردهای احصا شده در این پژوهش را سرلوحه مأموریت های خود قرار دهد و از طرفی به عنوان شریک با جامعه همکاری متقابل نماید و در سطح ملی با تعامل بین نهادی زمینه های اصلی بزه دیدگی را محور فعالیت ها و اقدامات پیشگیرانه اجتماعی قرار دهد.
تحلیل نشانه شناختی عناصر بصری هنر پارچه بافی ایرانی در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
132 - 141
حوزههای تخصصی:
پارچه های دستبافِ سنتی بازنماگر و حامل کهن ترین معناها، سنن و رسوم تاریخی تمدن ایرانی هستند. این مصنوعات قدیمی درمقام وجوه مادی تمدن در عین حال معنوی ترین وجوه زندگی روزمره مردم و فرهنگ معمولی افراد متعارف را روایت می کنند. عصر صفوی که نماد شورش فرهنگ ایرانی علیه دیگری متجاوز است روح خود را در برخی مصنوعات تمدنی، از جمله در پارچه های دستباف و نقوش روی آنها نمایانگر ساخته است. پژوهش حاضر تلاشی است است برای تحلیل نشانه شناختی نقوش و عناصر بصری در هنر پارچه بافی دوران صفوی و نیز مطالعه اثرات هنر آن دوره بر خط سیر هنر در ادوار بعدی. روش پژوهش نشانه شناسی و نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام گرفته است. نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که در پارچه های دوران صفوی تنوع و گستردگی نقوش بسیار و اغلب کلیت پارچه با تلفیقی از خط نوشته و نقوش و مضامین داستانی و عاشقانه پر شده است. تلفیق مضامین رمانتیک و دینی و ملی در اغلب این مصنوعات بیانگر تلاش تمدن ایرانی برای فاصله گیری از دیگری و برساخت فرم نوینی از هویت ایرانی اسلامی است. تداوم این تلاش را می توان به شکل های دیگری در ادوار بعدی، حتی در سایر ژانرهای هنری نیز به وضوح مشاهده کرد.
Investigating the Relationship Between Hardiness and Resilience with the Mediating Role of Hope in Women-Headed Households(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
131 - 140
حوزههای تخصصی:
Purpose: Woman-headed households experience more psychological issues and a lower level of psychological well-being compared to other women. The goal of this research is to investigate the relationship between hardiness and resilience in Woman-headed households, with hope serving as a mediator.
Methodology: The present study is a part of descriptive-correlational research utilizing the cross-sectional research method and Structural Equation Modeling (SEM). The statistical population for the study consists of all woman-headed households assisted by the welfare organization in Tehran from July to December 2023. A total of 192 woman-headed households were selected using multi-stage cluster sampling as the statistical sample. Research instruments utilized were the Adult Hope Scale (AHS), Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC), and Kobasa's Hardiness Scale (KHS). Descriptive statistics were performed using SPSS version 27 software, while path coefficients between constructs were analyzed using Amos version 24 software. The CB-SEM method was employed to develop the structural equation model. A significance level of 0.05 was used in the analysis.
Findings: Based on the current research findings, it was found that hardiness positively and significantly impacted the variable of Hope (β=0.801, P=0.001). Similarly, the variable of hardiness also had a positive and significant effect on Resilience (β=0.953, P=0.001). There was no notable effect of the Hope factor on Resilience (P=0.868). The study revealed that hardiness did not indirectly and significantly influence Resilience through Hope (β=0.008 and P=0.864).
Conclusion: The findings of the current research indicated that hardiness leads to higher levels of hope and resilience. However, the study found that hope does not have a notable impact on resilience, and as a mediator, it did not show any effectiveness in the research.
تاثیر فلات زدگی شغلی بر اهمال کاری سازمانی با میانجی رضایت شغلی در ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحقق اهداف سازمانی مستلزم کارآمدیِ نیروی انسانی است اما اهمال کاری به عنوانِ شکل مخربِ تاخیر در انجام فعالیت ها، یک مانع بزرگ در اثربخشی نیروی انسانی در سازمان است. اهمال کاری به عنوان پدیده ای جهانی، در سازمان ها در حال گسترش است و این امر می تواند بهره وری سازمانی را تقلیل دهد. حسب شواهد، اهمال کاری در بین کارکنان ایرانی چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی وجود دارد و در حال افزایش است. این عارضه می تواند در سازمان هایی که با حجم عظیم مراجعات و تعاملات مواجه هستند مانند ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی، عوارض و پیامدهای منفی زیادی از خود به جا بگذارد. اهمال کاری در سازمان، متاثر از عوامل متعددی است اما این پژوهش به دنبال آن است که تأثیر فلات زدگی شغلی را بر اهمال کاری سازمانی با نقشِ میانجی رضایت شغلی، مورد بررسی قرار دهد.روش: این پژوهش در چارچوب روش شناسی کمی و با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، کارکنان ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی در استان اصفهان هستند که 217 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، انتخاب و اطلاعات مورد نیاز از آنان جمع آوری شد. جهت سنجش اهمال کاری و رضایت شغلی، به ترتیب از پرسش نامه های باران متین و همکاران (2020)، و پانیگراهی و الناشاش (2019) استفاده شد و برای سنجش فلات زدگی شغلی از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده گردید. جهت سنجش اعتبار ابزار تحقیق از اعتبار سازه ای و اعتبار صوری و برای سنجش پایایی آنها از همسانی درونی به روش ضریب آلفا کرانباخ استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید.یافته ها: نتایج آزمون اثرات مستقیم و غیرمستقیم مدل تحقیق نشان داد، رضایت شغلی به طور جزیی، میانجی گر رابطه بین فلات زدگی محتوایی، و اهمال کاری از نوع سرباز زدن از انجامِ به موقعِ وظایف سازمانی است. به علاوه، رضایت شغلی، میانجی گر کامل رابطه بین فلات زدگی ساختاری و ابعاد اهمال کاری سازمانی است. اما این متغیر نتوانست میانجی رابطه فلات زدگی فراگیر و ابعاد اهمال کاری سازمانی باشد. همچنین، تفاوت آماری معنادار بین میانگین میزان اهمال کاری سازمانی بر حسب نوع استخدام، تطابق حوزه فعالیت با پست سازمانی، محل خدمت، سطح تحصیلات، و پست سازمانی وجود ندارد. در حالی که میانگین میزان اهمال کاری سازمانی بر حسب جنسیت، وضعیت تأهل، تطابق تحصیلات با شغل، و حوزه فعالیت متفاوت است.نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده، نتیجه گیری این پژوهش این است که با کنترل سطح فلات زدگی شغلی می توان میزان اهمال کاری سازمانی کارکنان را به حداقل رسانید. یک راهکار عمده برای تحقق این مهم، بالا بردن سطح رضایت شغلی کارکنان است.
واکاوی نقش انقلاب اسلامی در جهت گیری ملت های مسلمان به سمت احیای تمدن نُوین اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی و در ادامه حضرت آیت الله خامنه ای با ایجاد تغییرات اساسی در رویکرد فرهنگی ملت های مسلمان زمینه شکل گیری تمدن نُوین اسلامی را فراهم آورد. هدف از مقاله پیش رو واکاوی نقش انقلاب اسلامی در جهت گیری حرکت ملت های مسلمان به سمت احیای تمدن نُوین اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی می باشد. روش پژوهش، مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و از نوع توصیفی-تحلیلی است. با پیدایش اسلام بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدن انسان پایه گذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. دراین بین، اندیشه ها و دیدگاه های فرهنگی و سیاسی مقام معظم رهبری، در شکست ایدئولوژی غربی و ایجاد تغییر در رویکرد فرهنگی در ملت های مسلمان و شکل گیری تمدن نُوین اسلامی، نقش به سزایی داشت و شاهد پیدایش بهار عربی و سرنگونی ایدئولوژی های غرب در بین امت های مسلمان بودیم. لذا؛ واکاوی چگونگی ایفای این نقش گامی روبه جلو برای تبیین شیوه های بازگشت مسلمانان به جایگاه واقعی خود در نظم جهانی خواهد بود.