مطالب مرتبط با کلیدواژه

شناخت بدنمند


۱.

شناخت بدنمند: تبیین جایگاه و تأثیر بدن در فرایند کسب شناخت از منظر صدرالمتألهین

کلیدواژه‌ها: صدرالمتألهین نفس بدن شناخت بدنمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۷ تعداد دانلود : ۴۰۵
در گستره هایی همچون پدیدارشناسی و علوم شناختی، تأثیر بدن در شناخت و اوضاع و احوالات آن در فرایند کسب شناخت اثبات شده و ازلحاظ فلسفی و تجربی بررسی شده است. در فلسفه ی اسلامی دیدگاه خاص صدرالمتألهین درخصوص نسبت میان نفس و بدن می تواند در مسأله ی تأثیر بدن جسمانی بر فرایند کسب آگاهی و شناخت، نتایج و لوازم چشمگیری داشته باشد. این پژوهش سعی دارد تا با تحلیل جایگاه بدن مادی در فرایند کسب شناخت نزد صدرالمتألهین، لوازم فلسفی بدنمندبودن (بدن وابسته بودن) شناخت را در نظام فکری این اندیشمند به دست آورد. رهاورد این نوشتار که با رویکردی هستی شناختی به تحلیل جایگاه بدن و نسبت آن با نفس پرداخته، اثبات تأثیر مستقیم بدن های مختلف و وضعیت و احوال آن ها در چگونگی کسب شناخت (به رغم باور به تجرد علم و شناخت در حکمت متعالیه) است؛ به نحوی که تفاوت بدن ها و ویژگی های آن ها، سبب تفاوت در شناخت می شود. در پرتوی این نتیجه، پیامدهای فلسفی بدنمندبودن شناخت نیز واکاویده شده است.
۲.

معرفت شناسی بدن مند؛ رهیافتی نوین برای شناخت روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت اجتماعی معرفت شناسی علوم شناختی شناخت بدنمند معرفت شناسی روابط بین الملل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۲۵۵
از حدود یک دهه پیش این پرسش مطرح شده است که علوم اعصاب شناختی چطور می تواند به مطالعه دانش روابط بین الملل کمک کند. چطور دانشی که نگاهی کل گرایانه به جهان دارد می تواند از روش های اثبات گرایانه و فردگرایانه علوم اعصاب اجتماعی بهره بگیرد؟ به نظر می رسد تا زمانی که درک درستی از ابعاد معرفت شناختی علوم اعصاب اجتماعی و پارادایم های حاکم بر آن و نیز نسبت آن با معرفت شناسی در روابط بین الملل نداشته باشیم نمی توانیم از این دانش برای مطالعه سیاست جهانی بهره بگیریم. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش بوده ایم که معرفت شناسی بدنمند چه تاثیری بر نظریه روابط بین الملل بر جای گذاشته است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش ارائه داده ایم این است که بدنمندی به عنوان یکی از پارادایم های جدید معرفت شناسی در علوم شناختی با رد دوگانه پنداری دکارتی و قرار دادن تجربیات بیناذهنی اجتماعی بدنمند در کانون شناخت شیوه های تازه ای برای مطالعه امر بین الملل معرفی می کند و ضمن دوری جستن از تقلیل گرایی، فردگرایی و اثبات گرایی، امکان مطالعه نقش متقابلاً قوام دهنده و علی بدن- فرهنگ را در تکوین ساختارهای بین المللی فراهم می سازد. یافته های حاصل از این مطالعه نظری نشان می دهد که بازتاب این معرفت شناسی را می توان در نسل جدید نظریه های فمینیستی ، چرخش کرداری و پسااستعماری روابط بین الملل، چشم اندازی نوین برای فهم پدیده های بین المللی مشاهده کرد.
۳.

نگاهی به شناخت بدنمند به منزله نقطه اتصال میان علوم شناختی و علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بدنمندی بیرونی ذهن بدنمندی فعالیت اجتماعی فرهنگی بدنمندی معنای فرهنگی بدنمندی ناخودآگاه جمعی شناخت بدنمند علوم اجتماعی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۷۵
این مقاله، در امتداد تلاش هایی قرار می گیرد که در چند دهه اخیر برای کوتاه کردن دیوار تقسیم بندی های جعلی ای صورت گرفته اند که بر اساس آنها رشته هایی که ذهن را مطالعه می کنند از رشته هایی که فرهنگ ها یا جوامع را مطالعه می کنند از هم جدا هستند و در این تلاش خود برای ایجاد زبان مشترک میان علوم شناختی و علوم اجتماعی به طرح مفاهیم و نظریه های پیوند دهنده میان این دو حوزه از علم همت کرده اند. از این رو، مقاله حاضر تلاش دارد تا با بررسی رویکرد نظری شناخت بدنمند، به عنوان یکی از نظریه های مطرح در علوم شناختی در چند دهه اخیر که به تأثیر و تأثر ذهن و محیط بر هم و از هم نظر دارد و شش ادعای مطرح در آن از یک سو، و نیز ارائه دسته بندی چهارگانه ای از خوانش رابطه میان ذهن، بدن و محیط در ادبیات پژوهشی حوزه های مختلف علوم اجتماعی به روشی توصیفی-تحلیلی نشان دهد که چگونه می توان با انطباق خوانش ها چهارگانه مبتنی بر مطالعات اجتماعی (بدنمندی معنای فرهنگی، بدنمندیِ فعالیت اجتماعی فرهنگی، بدنمندی بیرونیِ ذهن، بدنمندی ناخودآگاه جمعی) با ادعاهای شش گانه مطرح در رویکرد شناخت بدنمند از ظرفیت های موجود در این رویکرد نظری از آن به عنوان نقطه اتصال میان علوم اجتماعی و علوم شناختی استفاده کرد.
۴.

شناخت بدنمند از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بن سینا نفس بدن شناخت بدنمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۲۴
از دیدگاه فیلسوفان اسلامی بخصوص مشائیان، شناخت فعل نفس است نه بدن. برخلاف روند معمول فلسفی که ادراک را امری منفک از بدن می داند این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، امکان و چگونگی تاثیر بدن بر شناخت را در بستر آموزه های فلسفی و طبی ابن سینا بررسی می کند. علیرغم دیدگاه ابن سینا در عدم عینیت نفس و بدن (دوئالیسم) و اینکه نفس فاعل اصلی شناخت معرفی شده است، باتوجه به نظرگاه وی در نحوه رابطه نفس و بدن، شناخت بدنمند این چنین تعریف می شود که در تمام مراتب ادراک، هرگونه تفاوت یا تغییر در بدنها منجر به تغییر در نفس و بالتبع تفاوت در شناخت آنها از معلوم واحد خواهد شد. با این وجود، شناخت بدنمند در نظام سینوی تفاوت ژرف و مهمی با دیدگاه فیزیکالیسم دارد و آن، مبدالمبادی بودن « نفس» در پیدایش ادراک است.  
۵.

مفهوم «هبیتوس» از منظر شناخت بدنمند: نگاهی به «تکنیک های بدن» مارسل موس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تکنیک های بدن شناخت بدنمند مارسل موس واقعیت اجتماعی تام هبیتوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۷
این مقاله در امتداد کوشش های پژوهشگرانی قرار می گیرد که در چند سال اخیر به بازخوانی احیاگرانه ای از آثار کلاسیک جامعه شناسی و انسان شناسی پرداخته اند تا دیوار تقسیم بندی ها میان علوم شناختی و علوم اجتماعی را کوتاه کنند و از خلال آن ها مفاهیمی را استخراج نمایند که در ایجاد زبان مشترک میان این دو حوزه از علم و فراهم آوردن بستری برای استحکام بخشیدن به پایه های رشته های جدیدی مانند علوم اجتماعی شناختی راهگشا باشند. یکی از این مفاهیم بنیادی «هبیتوس» است که گفته می شود نخست بار توسط مارسل موس فرانسوی در گفتمان علوم اجتماعی مطرح و بعدها در سایر سنت ها، به خصوص جامعه /انسان شناسی فرانسوی پرورانده شد. در همین راستا، پژوهش حاضر با تکیه بر رویکرد شناخت بدنمند، که یکی از نظریه های مطرح در علوم شناختی است و به تأثیر و تأثر ذهن، بدن و محیط بر هم تأکید دارد، به بازخوانی مفهوم «هبیتوس» در سخنرانی «تکنیک های بدن» موس پرداخته و چهار تفسیر از آن را بر مبنای پژوهش های انجام گرفته در جامعه/انسان شناسی شناختی با روشی توصیفی-تحلیلی ارائه می دهد. یافته ها نشان دادند که تلقی موس از هبیتوس به عنوان «واقعیت اجتماعی تام» که در آن به طور هم زمان می توان تجلی امر زیستی، روانی و اجتماعی را شاهد بود، با رویکرد بدنمندی شناخت و برهمکنش بدن، ذهن و محیط به عنوان یک اکوسیستم شناختی انطباقی معنادار دارد. از همین رو، ادعای این مقاله آن است که هبیتوس را می توان به عنوان یکی از مفاهیم پیونددهنده میان علوم شناختی و علوم اجتماعی در نظر گرفت و از آن برای تأسیس و تحکیم پایه های علوم اجتماعی شناختی استفاده کرد.