فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
191 - 212
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای توانمندساز دانش آموزان در به کارگیری ریاضی در زندگی روزمره، استفاده از مسائل کلامی است و به دلیل اهمیت این موضوع، در دهه اخیر پژوهش های ایرانی متعددی در این حوزه انجام شده که هدف مطالعه حاضر، مرور نقادانه آنها بود. برای این کار، ابتدا از طریق جستجوی جامع در بانک های اطلاعاتی معتبر در ایران، 136 پژوهش شناسایی شد. با لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج مطالعات، 19 پژوهش در حوزه مسائل کلامی ریاضی در بازه زمانی 1388 تا 1398 شناسایی شدند. در گام بعدی، این پژوهش ها ارزیابیِ نقادانه شد. یافته ها نشان دادند که رویکرد روشی اکثر این پژوهش ها، کمّی بود و زمینه های پژوهشی عبارت از چالش های دانش آموزان در حل مسئله، تأثیر روش های تدریس نوین، نقش عوامل شناختی-فراشناختی-عاطفی در حل مسئله کلامی ریاضی، عوامل عصب شناختی و دوزبانگی بودن دانش آموزان در حل مسائل کلامی بودند. در برررسی روش شناسی این پژوهش ها، عامل مهم تهدیدکننده، روایی پژوهش در هر دو رویکرد کمّی و کیفی بود.
تحلیل محتوای کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی بر اساس مؤلفه های برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان مبتنی بر هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
115 - 152
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد تحلیل محتوای کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی بر اساس مؤلفه های برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان مبتنی بر هوش معنوی است. روش پژوهش توصیفی، شامل تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا و رویکرد آن کاربردی بوده و منابع مورد تحلیل جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه ها، متن اسناد کتابخانه ای و کلیه کتاب های پایه پنجم ابتدایی بوده است. ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و همچنین سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بوده و روایی تحقیق از نظر صاحب نظران و متخصصان فلسفه برای کودکان و برنامه ریزی درسی مورد تأیید واقع گردید و پایایی آن نیز از طریق محاسبه ی آلفای کرونباخ 93٪ بیان گشت. در تحلیل محتوا و با استفاده از آنتروپی شانون مؤلفه پیامدهای فردی تفکر فلسفی با ضریب اهمیت 564/0 بیشترین و مؤلفه چیستی فلسفه با ضریب اهمیت 027/0، کمترین توجه را به خود اختصاص داده است.
Modeling, Bedding and Planning in Flipped Learning Process in Educational System of Medical Sciences University of Babul(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
53 - 68
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to Modeling, bedding and planning in Flipped learning process in educational system of Medical Sciences University of Babul Methods : The research design was exploratory mixed type. Statistical population in the qualitative section of academic experts and members of the Education and Empowerment Committee of Medical Universities Babol and in the quantitative section; The staff of the Vice Chancellor for Management and Resources Development was the Health and Education Unit of Mazandaran University of Medical Sciences; In the qualitative section, in-depth interviews were conducted with 12 experts using the snowball sampling method, and in the quantitative section, a questionnaire was used to measure the model using the multi-stage relative class method among 310 samples. The validity of the questionnaire was confirmed by face and content method and the reliability was confirmed by Cronbach's alpha method. Data were analyzed by exploratory and confirmatory factor analysis with SPSS and Smart PLS software. Findings : The results showed that the Flipped learning process has 12 dimensions in terms of learning motivation, individual factors, organizational culture factors, structural factors, the establishment of Flipped learning, facilitation measures, organizational barriers and challenges, non-organizational barriers and challenges, bedrock and planning, awareness, quality of education and quality of learning. The results of the quantitative section showed that all dimensions of the research paradigm model were confirmed. Conclusion : It is recommended to the officials of Mazandaran University of Medical Sciences; to provide the necessary conditions for the establishment of Flipped learning, make the necessary arrangements according to the results of the present study
Identifying and Ranking the Dimensions of Resonant Leadership with the Curriculum Planning Approach in Schools of Education of Mazandaran Province(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
77 - 84
حوزههای تخصصی:
Purpose : This Research was conducted with the aim of identifying and ranking the dimensions of resonant leadership with the curriculum planning approach in schools of education of Mazandaran province. Methods : This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was descriptive from type of survey. The study population was school managers of Mazandaran province in the 2018-19 academic years with number of 4865 people. The research sample according to Cochran's formula was estimated 359 people who were selected based on multi-step cluster sampling method with respect to the ratio of courses. Data were collected by a researcher-made questionnaire whose face and content validity was confirmed by expert’s opinion and tool construct validity was confirmed by exploratory factor analysis and its reliability was calculated 0.87 by Cronbach’s alpha method. Data were analyzed by exploratory factor analysis and Friedman test in SPSS software version 19. Finding : The results of the exploratory factor analysis showed that the dimensions of resonant leadership with the curriculum planning approach in schools had five leadership dimensions including the coaching (5 items), linking (5 items), psychological (5 items), democratic (4 items) and deep-view (4 items) that these five dimensions together were able to explain 80.04% of the total variance. The results of Friedman test showed that the leaderships dimensions of coaching, linking, psychological, democratic and deep-view had higher ranks, respectively. Conclusion : Based on the results of the present study, in order to improve resonant leadership with the curriculum planning approach, can be improved the leaderships dimensions of coaching, linking, psychological, democratic and deep-view, respectively via workshops.
بررسی استقلال هوش از عقلانیت در بین دانشجویان رشته های علوم پایه و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
222 - 240
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی استقلال هوش از عقلانیت در میان دانشجویان ترم اول رشته های علوم انسانی و علوم پایه انجام گرفت. جامعه این پژوهش، تمام دانشجویان ورودی رشته های جامعه شناسی و روان شناسی از دانشکده علوم انسانی و نیز دانشجویان رشته های فیزیک و ریاضیات از دانشکده علوم پایه که در سال تحصیلی 98-1397 در دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل بودند. جهت انتخاب نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، تعداد 70 نفر دانشجو انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات، با استفاده از مقیاس ارزیابی جامع تفکر عقلانی (CART) که توسط (Stanovich, West & Toplak, 2016) طراحی شده بود و نسخه سوم آزمون هوش وکسلر(WISC-III) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی برای گروه های مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و اندازه تأثیر با شاخص (d) کوهن صورت پذیرفت. یافته ها نشان دادند که تفاوت معناداری بین بهره هوشی (کلامی و عملکردی) دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی وجود نداشت. همچنین تفاوت معناداری بین بهره عقلانی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی به دست نیامد. اما تفاوت معناداری بین بهره هوشی با بهره عقلانی به دست آمد که نشان داد بهره هوشی دانشجویان بالاتر از بهره عقلانی آنان بود. از طرفی یافته ها نشان دادند که دانشجویان با بهره هوشی بالا و پایین، به طور یکسان مستعد خطاها و سوگیری های شناختی و عقلانی بودند و در نتیجه هوش مستقل از عقلانیت بود.
بررسی پایداری درونی برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای از دیدگاه ذی نفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی پایداری درونی برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای از دیدگاه ذی نفعان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع جمع آوری داده ها، با روش کمی انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران آموزشی، هنرآموزان و هنرجویان رشته الکتروتکنیک استان یزد بود و نمونه با استفاده از روش سرشماری انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته، مورد استفاده قرار گرفت و روایی پرسشنامه با روش CVI و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ به تأیید رسید. در نهایت داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل شد. به طور کلی، از تطابق نظریات کسلز در مورد پایداری درونی برنامه درسی و یافته های این پژوهش، مشخص شد که برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای، از پایداری درونی لازم برخوردار نیست و متناسب با نظریات کسلز، تدابیری به منظور افزایش آن ارائه شد.
Designing and Validating the Optimal Model of Extracurricular Curriculum for Junior High School Students with a Social Harms Prevention Approach(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
122 - 135
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate an extracurricular curriculum model in junior high school with a social harm prevention approach. Methodology : In this study, the methods of qualitative content analysis, documentary method and descriptive-inferential method were used. The samples for data collection were 20 experts in the field of education and 10 sources related to extracurricular activities in education who were selected by non-probability sampling method of snowball or chain. Data collection techniques were semi-structured individual interviews with extracurricular curriculum specialists and qualitative analysis of texts. The data obtained from the interviews were analytically coded and analyzed using SPSS software. Findings : The findings of this study identified the characteristics of extracurricular curriculum elements with social harm prevention approach for purpose, content, teaching learning strategies and evaluation, respectively, and the initial model of extracurricular curriculum with harm prevention approach. The model was approved after validation by exprts and experts and the implementation of adjustments. The results of this research can be used in the design of extracurricular curriculum in junior high school. Conclusion : According to the research findings, students who participate in extracurricular activities have more social adjustment.
شناسایی ابعاد برنامه درسی مغفول بر اساس تفاوت برنامه درسی آکادمیک و برنامه درسی قصد شده آموزش مفاهیم شهروندی در کتب مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
157 - 202
حوزههای تخصصی:
آماده سازی و تربیت شهروندان یکی از مهمترین وظایف نظام های تربیتی به خصوص نظام تعلیم و تربیت محسوب می شود. هدف این تحقیق شناسایی ابعاد برنامه درسی مغفول بر اساس تفاوت برنامه درسی آکادمیک، و برنامه درسی قصد شده آموزش مفاهیم شهروندی در کتب مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول بوده است. در این مطالعه از دو روش کیفی منطبق بر منطق استقرایی یعنی تحلیل محتوای کیفی متون، و مطالعه موردی کیفی استفاده شد. در مرحله تحلیل محتوای متون، منابع تحلیل شده عبارت از محتوای کتب مطالعات اجتماعی پایه های هفتم، هشتم و نهم بوده اند، و نمونه برابر با جامعه بوده است. واحد تحلیل، یک درس و واحد ثبت نیز عبارت از یک پاراگراف، یک تصویر و یا یک تکلیف بوده است. در قسمت مطالعه موردی کیفی ، مشارکت کننده ها شامل استادان حوزه مطالعات اجتماعی، و جامعه شناسی دانشگاه های تبریز و ارومیه بوده، و نمونه گیری نیز با رویکرد هدفمند، و مبتنی بر تکنیک نمونه گیری موارد مطلوب انجام شده و با 16 نفر مصاحبه ژرف نگر به عمل آمد. مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمونی، تحلیل شدند. در نهایت مضمون های حاصل از مصاحبه های استادان با مضمون های کتب درسی مقایسه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، مضامین آموزش اقتصادی (آشنا نمودن دانش آموزان با شغل های نوین در شبکه های اجتماعی، کمک به دانش آموزان در انتخاب شغل مناسب، تلاش کردن به صورت جدی در زمینه های مالی، آشنایی با مفهوم پس انداز و ساده زیستی)، آموزش خانواده (آشنایی با شیوه های همسر گزینی)، آموزش صلح، حل تعارضات و کشمکش ها- مقاومت در برابر ظالم، و دفاع ازحقوق خود، امنیت، تربیت سیاسی، آموزش مهارت های زندگی، آشنایی با نقش جنسیت، و آموزش تفکر منطقی به عنوان مضمون های مغفول از نظر استادان شناسایی شد.
ارزشیابی برنامه های درسی ضمن خدمت بر اساس اصول آندراگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
282 - 299
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، به کارگیری الگوی هاماند در ارزشیابی اثربخشی برنامه های آموزش ضمن خدمت بر اساس اصول آندراگوژی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل سه گروه 1- معلمان 2- مدرسان دوره 3- دست اندرکاران و مجریان برگزارکننده دوره است. جامعه آماری گروه اول 175 نفر بودند که 120 نفر به صورت تصادفی، با توجه به جدول مورگان انتخاب شدند، حجم جامعه گروه دوم 12 نفر و حجم جامعه گروه سوم 21 نفر بود که به شیوه سرشماری مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در روش میدانی برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش از دو پرسش نامه محقق ساخته در مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. برای بررسی کیفیت محتوای ارائه شده در ابعاد مختلف از یک پرسش نامه با 42 گویه و جهت بررسی میزان اثربخشی برنامه درسی ارائه شده در این دوره از یک پرسش نامه با 14 گویه استفاده شد. داده های جمع آوری شده به صورت توصیفی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که کیفیت محتوای آموزشی، کیفیت برنامه درسی ارائه شده در این دوره در ابعاد مختلف کمتر از حد متوسط، و متناسب با اصول آندراگوژی نبوده است. همچنین، کیفیت سازمان دهی محیط آموزش، امکانات و توانایی مدرسان دوره از نظر فراگیران در ابعاد مختلف درحد متوسط بوده است.
تجارب معلمان دوره ابتدایی از چالش های آموزش به مهاجران افغان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته معلمان از چالش های آموزش به مهاجران افغان بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. بدین منظور داده ها با مصاحبه از 15 نفر از معلمانی که سابقه تدریس به دانش آموزان افغان را داشتند جمع آوری و به روش استرابرت و کارپنتر (2003) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی از پنج مضمون اصلی از جمله چالش های فرهنگی، تحصیلی، اداری، اقتصادی و اجتماعی و 25 زیرمضمون شامل مشکلات زبانی، تفاوت های مذهبی، برخورد تبعیض آمیز سایر دانش آموزان، برخورد تبعیض آمیز معلمان، عدم درگیری والدین در آموزش، تحصیلات اندک والدین، عدم ارتباط و سازگاری با محتوای درسی، ترک تحصیل، وقفه در تحصیلات، فقدان مهارت های شناختی، فقدان آمادگی و عدم گذراندن دوره پیش دبستانی، مشکلات جایابی، فقدان مدرک هویتی، ثبت نام سلیقه ای، فقدان چشم انداز تحصیلی، زندگی متحرک مهاجران، بزهکاری، مشکلات پوششی و ظاهری، انزوا، تلقی دانش آموزان افغانی به عنوان شهروندان درجه 2، نارضایتی والدین ایرانی، هزینه تحصیلات، فقر و کودک کار بود.
Assessing Faculty Members’ Curriculum Orientations: A Case Study of University of Kurdistan(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
42 - 52
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study is to measure the dominant curriculum orientation of faculty members at University of Kurdistan. In terms of purpose, this is applied study, and in terms of data collection methods, it is a descriptive survey. The target population consisted of all faculty members who were teaching during the 2014-2015 academic year at University of Kurdistan. To collect the data, the census method was employed due to the limited number of the participants. The data collection tools were the “curriculum orientations inventory (COI)” developed by Cheung and Wong (2002) and modified by Mahlios, Rice and Thomas (2004). The results of the study showed that cognitive process and academic rationalism were the most dominant orientations of the faculty members. The results also showed that there is a positive relationship between the faculty members' curriculum orientation and their expertise.
تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) رشته ریاضی فیزیک از دیدگاه الگوی خلاقیت پلسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
134 - 156
حوزههای تخصصی:
کتاب درسی به عنوان اولین رسانه برای انتقال مفاهیم، نقش مهمی در یادگیری دانش آموزان دارد. از این رو، در تهیه کتاب درسی اثربخش باید فعالیت های آموزشی و تجارب یادگیری یکدیگر را تقویت کنند، و با توانایی هایی دانش آموزان منطبق باشد تا الگوی رفتاری مورد نظر در یادگیرنده به وجود آید. پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) پایه یازدهم رشته ریاضی فیزیک بر اساس الگوی آموزش خلاقیت پلسک انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کتاب جدید التألیف فیزیک (2) در سال تحصیلی 1397-1396 است. حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب شده است. برای تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) از یک طرح کدگذاری استفاده شد، که در پنج مرحله به اجرا درآمد. در مرحله اول، واحد زمینه و ثبت مشخّص شد. در مرحله دوم، با توجّه به مقوله های ویلیام رومی واحدهای فعال و غیرفعال از هم تفکیک می شود. مرحله سوم، ضریب درگیری هر کدام از قسمت ها مشخص و واحدهای غیرفعال کنار گذاشته شد. مرحله چهارم، واحدهای فعال به دو دسته کاربرد و خلاق تقسیم و کاربردها کنار گذاشته شد. و در نهایت در مرحله پنجم، برای واحدهای خلاق بر مبنای شاخص های چرخه هدایت شده پلسک کدگذاری صورت گرفت. نتایج به دست آمده از نظر الگوی هدایت شده پلسک نشان می دهد در متن، تمرین ها و تصاویر کل کتاب به ترتیب 50، 50 و 78درصد به «اصل توجّه» ، 33، 48 و 19درصد به «اصل گریز» و 17، 2 و 3درصد به «اصل تحرّک» توجّه شده است. بنابراین، چرخه هدایت شده پلسک در محتوای کتاب فیزیک (2) به صورت متعادلی برقرار نیست، و با اصول سه گانه پلسک (توجّه، گریز و تحرک) انطباق ندارد. و ممکن است در ایجاد و پرورش خلاقیت در یادگیرندگان با چالش هایی روبرو است.
بررسی متون کتاب های فارسی (بخوانیم) اول تا سوم دبستان بر اساس نظریه شبکه های معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
153 - 182
حوزههای تخصصی:
شبکه ی معنایی تعداد زیادی واژه را در شبکه ای مرتبط به هم نمایش می دهد. وجود شبکه های معنایی در یک متن نشانگر انسجام آن متن و در نتیجه، خوانش و یادگیری بهتر آن است. هدف این پژوهش، بررسی شبکه های معنایی، حوزه های عینی و انتزاعی و روابط مفهومی در متون کتاب های فارسی سه سال اول دوره ی ابتدایی بود. پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی – تحلیلی از نوع کیفی است. نتایج به دست آمده عبارتند از: واژه های متون اغلب دروس یا با توجه به عنوان و یا بدون توجه به عنوان، دست کم یک شبکه ی معنایی قابل ترسیم داشتند. روابط مفهومی موجود در بین واژه ها نیز عبارت بودند از: باهم آیی، هم معنایی، تقابل معنایی، شمول معنایی، جزء واژگی و عضوواژگی. در میان این روابط، باهم آیی بیشترین کاربرد و عضوواژگی کمترین کاربرد را داشتند. فراوانی حوزه های عینی نیز از کتاب اول تا سوم به نصف کاهش یافت و حوزه های انتزاعی نیز تقریبا بسامد یکسانی داشتند.
ارزشیابی برنامه درسی فارسی دوره اول ابتدایی در سطح برنامه درسی اجراشده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
141 - 176
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی برنامه درسی اجرا شده فارسی دوره اول ابتدایی، سطح دوم از ارزشیابی دوره ای برنامه درسی فارسی ابتدایی است که پس از ارزشیابی برنامه درسی قصد شده، هدفش تعیین شایستگی ها و نارسایی های برنامه درسی اجرا شده در پایه های اول تا سوم دوره ابتدایی است. برای انجام ارزشیابی چهار هدف ویژه دنبال شده است: الف- تبیین ویژگی هایِ وضع مطلوب اجرای برنامه درسی فارسی، ب- تبیین ویژگی های برنامه درسی اجراشده، ج- مقایسه بین ویژگی های وضع مطلوبِ اجرای برنامه درسی و ویژگی های برنامه درسی اجرا شده و د- بررسی انسجام عمودی برنامه درسی اجرا شده. برای پاسخ به سوالات پژوهش، از پیمایش میدانی و ابزارهای مختلف در گرداوری داده ها شامل اجرای پرسش نامه ویژگی های وضع مطلوب اجرای برنامه درسی، شش دور مشاهده از کلاس های درس، گزارش های هفتگی معلمان گزارشگر، نگرش سنج، و مصاحبه با معلمان منتخب استفاده شده است. یافته های بدست آمده، از چالش ها و کاستی های قابل توجهی از نظر ویژگی های محتوایی، روش آموزش، موقعیت های یادگیری، ارزشیابی از آموخته ها، کاربرد مواد و منابع آموزشی، زمان بندی، مکان و فضای آموزش، و بستر اجرایی حکایت می کند. از نظر آموزش خط تحریری و محتوا و روش آموزش در مناطق دوزبانه نیز، موانع و کاستی های قابل توجهی در برنامه درسی اجراشده دوره اول ابتدایی مشهود است.
تصویر برنامه درسی از منظر نوعمل گرایی با تاکید بر اندیشه رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
65 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، ارائه تصویری از برنامه درسی رویکرد نوعمل گرایی است که با روش تحلیل مفهومی و استنتاجی انجام می گیرد. ویژگی های فلسفه رورتی بنیانگذار فلسفه نوعمل گرایی عبارتند از: ویزگی ابزاری و امکانی زبان، خصیصه امکانی خود و اجتماع، مغایرت امور عمومی و خصوصی، همبستگی اجتماعی به جای عینیت و نگاه انتقادی به واژگان. در خصوص برنامه درسی نوعمل گرایی می توان گفت اهداف آموزش، نسبی و متغیرند، با این حال دستیابی به خودآفرینندگی، تربیت شهروند انتقادی، ایجاد شرایط برقراری دموکراسی، تاکید برگفتمان دانش، بها دادن به دانش عملی را می توان از اهداف نوعمل گرایی برشمرد. با توجه به تغییرات هدف، محتوا نیز متغیر بوده و محتوای ثابتی وجود ندارد. روش های آموزش نوعمل گرایی یادگیری مشارکتی و گفتمان انتقادی می باشد. نوعمل گرا ها از جمله رورتی شیوه های ارزشیابی عینی را رد می کنند. به طور کلی اهداف و محتوا، روش و ارزشیابی برنامه درسی نوعمل گرایی منعطف بوده و تابع شرایط و اقتضائات محیطی و به اصطلاح برنامه درسی نوظهور خواهد بود.
تبیین نظری روایت نگاری تاملی و توسعه حرفه ای دانشجو معلمان: ارائه مدل مفهومی مبتنی بر «سنتز فرا تفسیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر قصد دارد به تبیین نظری روایت نگاری تاملی به عنوان یک راه کار توسعه حرفه ای در برنامه درسی کارورزی دانشجو معلمان بپردازد. روش: به کار گرفته شده «سنتز فرا تفسیر» است. ابتدا، ادبیات مطالعات بیست سال اخیر، با روش نظام مند تفسیر و نقد شدند تا لنزهای نظری متنوع و رایج مشخص شود. سپس، مطالعاتی که در خصوص کلید واژه های عنوان مدل نظری ارائه دادند، انتخاب و مولفه های آنها تحلیل گردید. نهایتاً، مفاهیم استخراج شده، مطابق با پارادایم های معرفتی دیدگاه ها طبقه بندی شدند. یافته ها: اولاً، یافته های مفهومی حاصل از مدل های نظری در ابعاد قابل ملاحظه ای (حدودا دوازده مفهوم) همدیگررا پوشش می دهند. دوماً، روایت نگاری تاملی و توسعه حرفه ای ترکیبی از یادگیری فردی و گروهی در زمینه های خصوصی و عمومی است. نتایج: ارائه یک مدل مفهومی و مقایسه آن با نقشه برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان است.
برساخت های ذهنی مدیران آموزشی از برنامه درسی آموزش کارآفرینی برای مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۳
101 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی برساخت های ذهنی مدیران آموزشی، متخصصان و اساتید حوزه برنامه درسی و کارآفرینی در مدارس است و قصد محقق می تواند کشف موضوع تحقیق با نظر مشارکت کنندگان در تحقیق باشد که با روش کیفی با استراتژی گراندد تئوری انجام شده است. جامعه آماری برای انجام مصاحبه جهت مفهوم سازی، مدیران آموزشی، متخصصان و اساتید حوزه برنامه درسی و کارآفرینی هستند و نمونه آماری 30 نفر از آنها بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق از نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. نتایج نشان داد که در مرحله کدگذاری انتخابی نیز، ارتباط میان معیارهای الگوی برنامه درسی آموزش کارآفرینی در قالب تحلیل روایت تحقیق، تعیین شدند و بر این اساس «طراحی برنامه درسی آموزش کارآفرینی» به عنوان مقوله محوری بر مبنای شرایط علی «سیاست ها و اهداف محیطی» و «ارتباط با بازار کار» و از طریق راهبردهای «مشارکت مربیان در تولید برنامه درسی» و «تعامل مستمر با مراکز علمی» با در نظر گرفتن «ویژگی پذیرندگان»، «به عنوان زمینه الگو» محقق می شود و منجر به تحقق «پیامدهای آموزشی، پرورشی و اقتصادی» می گردد. قابلیت اعتماد یافته ها به روش های مشارکت طولانی و مشاهده مداوم در میدان تحقیق، بررسی همکاران و تایید مشارکت کنندگان تایید شد.
تعیین مولفه های اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاهی با رویکرد آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین مؤلفه های اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاهی از دید صاحب نظران آموزش عالی، کارفرمایان و صاحب نظران حوزه اشتغال و دانش آموختگان مشغول به کار بود. طرح این پژوهش آمیخته اکتشافی متوالی و ابزار مورداستفاده در بخش کیفی مصاحبه های عمیق و مقایسه مداوم یافته ها با متون ادبیات پژوهش بود. جامعه آماری بخش اول- کیفی، شامل اساتید و صاحب نظران آموزش عالی، صاحب نظران حوزه اشتغال و کار و دانش آموختگان مشغول به کار و روش نمونه گیری در این بخش هدفمند و نظری بود که با روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد. بخش کمی شامل اساتید و هیئت علمی دانشگاه های شهید بهشتی و دانشگاه تهران بودند که با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های کمی در این تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی، آزمون تی استودنت، تحلیل واریانس عاملی، تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. روایی محتوایی مصاحبه ها و پرسشنامه، ابزارهای مزبور بر اساس نظرات متخصصین برنامه درسی و صاحب نظران آموزش عالی بررسی و پس از تائید مورداستفاده قرار گرفت. اعتباریابی مصاحبه با استفاده از معیارهای چهارگانه گابا و لینکلن ( 1994 ) و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون کرونباخ 92/. تائید گردید . در این پژوهش 66 مؤلفه ی اشتغال پذیری شناسایی شد که با مقایسه یافته ها با ادبیات پژوهش به 16 مقوله کاهش پیدا کرد و درنهایت در قالب سه مقوله اصلی دانش و مهارت اکادمیک، دانش و مهارت های مرتبط با محیط کار، نگرش و ویژگی های فردی دسته بندی شدند. مؤلفه کارگروهی و کار تیمی در رأس مؤلفه های اشتغال پذیری شناخته شد.
طراحی الگوی برنامه درسی خرد با تأکید بر دیدگاه استنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر خرد انجام شده است. به این منظور دیدگاه استنبرگ درباره خرد به عنوان خاستگاه نظری برنامه درسی تبیین و در ادامه با استفاده از روش سنتزپژوهی و تحلیل منابع مرتبط، الگوی برنامه درسی مبتنی بر خرد طراحی شد. نتایج نشان می دهد برنامه درسی مبتنی بر خرد، بر برنامه درسی یکپارچه و کل نگر تأکید دارد و اهدافِ «پرورش مهارت های پیش نیاز خرد به طور متعادل»، «مهارت های تفکر (تأملی، گفتمانی و مباحثه ای)»، «تأکید بر دانش ضمنی» «استفاده اخلاقی از دانش» و «یادگیری ارزش ها» را دنبال می کند. در این راستا محتوای برنامه درسی، مسئله محور و متوازن در سه حیطه دانشی، نگرشی و مهارتی انتخاب و به صورت تلفیقی و متوالی سازماندهی می شود. راهبردهای یاددهی- یادگیری فعال و مبتنی بر حل مسئله اخلاقی است؛ و ارزشیابی از آموخته ها بصورت فرایندی و سازنده خواهد بود.
بررسی میزان و نوع توجه به مؤلفه های زیست محیطی در کتاب های درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
177 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی میزان و نوع توجه به محیط زیست در کتاب های درسی دوره ابتدایی با استفاده روش تحلیل محتوا کتاب های سال تحصیلی 97-1396 بود و با بهره گیری از آمار توصیفی تحلیل شد. نتایج حاکی از آن است که از حیث «میزان توجه» در این کتاب ها به موضوع خاک با فراوانی 59 مورد (با اولویت بلایای طبیعی)، آب 87 مورد (با اولویت صرفه جویی)، صوت 55 مورد (با اولویت سروصدا)، هوا 43 مورد (با اولویت آتش فشان ها) و از حیث «نوع توجه»، به «حفظ و نگهداری» با 41 مورد (از 89 مورد) بیش از «شناخت و آگاهی» و «رشد و ارتقاء» پرداخته شده است؛ همچنین، نوع توزیع مؤلفه های زیست محیطی در کتاب ها و در پایه ها، فاقد تعادل است. اکنون به اتکای تاکید اسناد تحولی آموزش و پرورش و وجود بحران محیط زیست، پیشنهاد می گردد نوع و میزان توجه به مؤلفه های محیط زیست در کتاب های درسی کنونی، مورد بازنگری قرار گیرد.