فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی آموزش استم تلفیقی در دوره ابتدایی کشور ایران انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده در این مقاله تحلیل محتوای کیفی است. جامعه پژوهش شامل کلیه پژوهش</span> </span>های موجود در پایگاه</span> </span>های اطلاعاتی از جمله پروکوئست، اسپرینگر، ساینس</span> </span>دایرکت، گوگل اسکالر، سیج و اریک از سال 2000 تاکنون و اسناد بالادستی نظام تعلیم و تربیت ایران بود. نمونه</span> </span>برداری از هر دو منبع به روش هدفمند انجام شده در بخش پژوهش ها، 46 مقاله و رساله و در بخش اسناد، سند چشم انداز جمهوری اسلامی در افق 1404، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اهداف و راهنمای برنامه</span> </span>های درسی علوم و ریاضی به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شدند. منطق طراحی برنامه</span> </span>های درسی استم تلفیقی در دوره ابتدایی با در نظر گرفتن کانون های تمرکز رویکرد آموزشی تلفیقی استم بر اساس مبانی نظری و تحلیل پژوهش های انجام شده در مورد طراحی و اجرای برنامه</span> </span>های درسی تلفیقی استم استنتاج گردید. سپس الگوی مفهومی بر اساس مدل اکر و منطق برنامه</span> </span>های درسی تلفیقی استم ارائه گردید</span> .</span>
مقایسه «معلمی کردن» نومعلمان مدارس ابتدایی: آیا نوع دانشگاه محل تحصیل مهم است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
41 - 64
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مقایسه ای معلمی کردن سه گروه از نومعلمان مدارس ابتدائی ایران اختصاص دارد که در شهرستان مراغه در سال تحصیلی 97-1396 فعالیت می کردند. این معلمان از سه طریق «تحصیل در دوره چهار ساله تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان»، «تحصیل در سایر دانشگاههای کشور و شرکت در استخدام پیمانی و گذراندن دوره یکساله تربیت معلم» و «داشتن سه سال فعالیت تدریس در مدرسه به صورت موقت» وارد خدمت معلمی شده بودند. پرسش پژوهش این بود که آیا روش ورود به حرفه معلمی و نوع دانشگاه محل تحصیل بر معلمی کردن تاثیر دارد یا خیر؟ رویکرد حاکم بر پژوهش، رویکرد کمی بود. برای گردآوری داده های لازم از «پرسشنامه» استفاده شد. جامعه پژوهش را معلمان آموزش ابتدایی تشکیل می دادند که از میان آنها، ابتدا معلمان شهرستان مراغه انتخاب شدند و سپس نمونه ای به تعداد 97 نفر برای کسب داده ها انتخاب شد. از طریق نمونه گیری متناسب با حجم، نمونه مربوط به هر گروه انتخاب و پرسشنامه در محل کار آنان توزیع و با مراجعه حضوری، دریافت شد. تحلیل داده های حاصل با بهره گیری از فراوانی و درصد و میانگین نمرات انجام و برای مقایسه گروه ها، آزمون تحلیل واریانس، انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد «معلمی کردن» نومعلمان واردشده با شیوه های متفاوت به مدارس ابتدایی، فاقد تفاوت معنی دار است. یعنی نومعلمانی که دوره چهارساله یا دوره یکساله تربیت معلم را سپری کرده اند همانند معلمانی معلمی می کنند که دوره های رسمی تربیت معلم را سپری نکرده اند. این بدان معناست که تاسیس دانشگاه خاص تربیت معلم، نتوانسته است دستاوردی بیشتر از دانشگاههای دیگر داشته باشد که آموزش رشته مربوط را برعهده دارند. پژوهش به شیوه کمی ممکن است با برخی محدودیت های مربوط به جامعیت و اعتبار مواجه باشد. علیرغم برخی محدودیت های این پژوهش، آنچه حاصل شده نوعی تردید در کارایی دانشگاههای خاص تربیت معلم را آشکار می کن. این دانشگاهها در ایران، دانشجویان خود را بعد ار اتمام تحصیلات دوره متوسطه، انتخاب و پس از استخدام در آموزش و پرورش آنهات را آموزش می دهد. بنابراین، این نوع آموزش با نوعی انتخاب زودهنگام شغل همراه است و پرداخت کمک هزینه تحصیل همراه است. این هر دو سبب افزایش هزینه های تحصیل می شود. بنابراین، این پرسش مطرح است که آیا همچنان می توان از دوره چهارساله تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان با استخدام از ابتدای تحصیل، دفاع کرد؟ آیا دانشگاه فرهنگیان دارای عملکردی اثربخش بوده است؟ داده های میدانی نشان می دهد که موفقیت دوره چهار ساله تربیت معلم برای کسب شایستگی شغلی فعالیت در آموزش ابتدایی، برای دفاع از آن کافی نیست.
مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان: مرور سیستماتیک براساس مدل رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
145 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان است. رویکرد مقاله کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران (2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 623 مقاله درباره مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان است که بین سال های 2000 تا 2020 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل 29 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و بر اساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های مقاله از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان در 4 بُعد و 14عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل بُعدفردی (مشتمل بر؛ شخصیتی، مهارت های ادراکی، تعهد دینی و آراستگی ظاهری)، بُعد سازمانی (مشتمل بر؛ تعهد، توسعه حرفه ای و ارتباطات)، بُعد اجتماعی (مشتمل بر؛ ارزش های اجتماعی و مناسبات اجتماعی) و بعد فرآیند یاددهی و یادگیری (مشتمل بر؛ رعایت قوانین آموزشی، محتوا، تدریس، ارزشیابی و پژوهش) می باشد.
ارزیابی ظرفیت کتاب های درسی بخوانیم دوره ابتدایی از حیث تطابق با چارچوب سنجش مطالعه پرلز 2016(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
183 - 204
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، یک پژوهش تحلیل محتوا گزارش می شود که هدف آن بررسی میزان توجه به چارچوب سنجش مطالعه پرلز 2016 در کتاب های درسی بخوانیم دوره ابتدایی است. بدین منظور محتوای کلیه کتاب های بخوانیم پایه های اول تا ششم دوره ابتدایی چاپ شده در سال 1398 برای تحلیل انتخاب شد. در فرآیند تحلیل، هر صفحه ی متنی کتاب به عنوان یک واحد تحلیل در نظر گرفته شد. چارچوب نظری از ادبیات پژوهشی مرتبط با هدف اخذ شد و پس از جرح و تعدیل چارچوب، متن درس و فعالیت های کتاب از نظر دو هدف ادبی و اطلاعاتی و چهار فرآیند درک مطلب بررسی شدند. نتایج نشان داد که کتاب های بخوانیم دوره ابتدایی بیشترین تاکید بر متون ادبی و فرایند «تمرکز و بازیابی اطلاعات» و کمترین تاکید بر متون اطلاعاتی و فرایند «تفسیر و ارزشیابی محتوای زبان و عناصر مربوط به متن» را دارند
اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری بر خودنظم دهی تحصیلی و سرسختی روان شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
300 - 321
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری بر خودنظم دهی-تحصیلی (نظم دهی بیرونی، نظم دهی درون فکن، نظم دهی همانندسازی و نظم دهی درونی) و ابعاد سرسختی روان شناختی (چالش، تعهد و کنترل) دانش آموزان بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه-آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن آموزش مهارت های خودتعیین گری به عنوان متغیر مستقل و انواع خودنظم دهی تحصیلی و ابعاد سرسختی روان-شناختی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها شامل 120 دانش آموز پایه هشتم شهر شیراز در سال تحصیلی 97-1396 بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به این معنا که ابتدا دو مدرسه دخترانه و دو مدرسه پسرانه به صورت تصادفی از مدارس دوره اول متوسطه شهر شیراز انتخاب شدند. سپس کلاس های پایه هشتم این مدارس به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل (دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل) اختصاص یافتند. قبل از شروع آموزش، پرسش نامه خودنظم دهی تحصیلی ریان و کانل، و پرسش نامه زمینه یابی دیدگاه های شخصی کوباسا، بر گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. سپس طی 10 جلسه به گروه های آزمایش، مهارت های خودتعیین گری مطابق با مدل فیلد و هافمن (1994) آموزش داده شد و در پایان پس آزمون از همه گروه ها به عمل آمد. اطلاعات با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های خودتعیین گری به نحو معنی داری منجر به کاهش نظم دهی بیرونی، نظم دهی درون فکن و نظم دهی همانندسازی و افزایش نظم دهی درونی می شود. همچنین، آموزش مهارت های خودتعیین گری، ابعاد سرسختی روان شناختی را در دانش آموزان به نحو معنی داری افزایش می دهد. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت مهارت های-خودتعیین گری در برنامه درسی به منظور ارتقاء خودنظم دهی و سرسختی روان شناختی دانش آموزان است.
آسیب شناسی شیوه اجرای برنامه درسی رشته «آموزش جغرافیا» در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
65 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناسایی و رتبه بندی آسیب های موجود در اجرای برنامه درسی رشته «آموزش جغرافیا» در دانشگاه فرهنگیان است. این دانشگاه از سال 1390 در راستای سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی، سند چشم انداز و اساسنامه خود، با مأموریت تربیت نیروی انسانی آموزش و پرورش، بر بنیاد تربیت معلم استوار گردید و تلاش نمود با تشکیل 16 رشته با عنوان «آموزش»، تغییرات گسترده ای در سرفصل ها و منابع آموزشی دانشگاه ایجاد شود. یکی از این 16 رشته، «آموزش جغرافیا» است که برای آن 150 واحد درسی شامل 27 واحد دروس عمومی، 19 واحد دروس تربیت اسلامی، 18 واحد دروس تربیتی و 86 واحد دروس تخصصی برای ارایه در چهار سال در نظر گرفته شد. از این رو، پژوهش حاضر که از نظر هدف کاربردی و از حیث شیوه گردآوری اطلاعات، روش آمیخته (ترکیبی) است، با توجه به ماهیت تحقیق، در روش کیفی از مطالعه موردی و ابزار مصاحبه باز و برای تجزیه و تحلیل آن از تحلیل محتوای کیفی تلخیصی استفاده شد. در روش کمّی نیز ابزار پرسشنامه در جامعه آماری متشکل از دانشجو معلمان، استادان و برنامه ریزان درسی دانشگاه فرهنگیان استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل آماری از SPSS و آزمون فریدمن برای اولویت بندی استفاده شد. حجم جامعه آماری در گروه استادان و برنامه ریزان درسی به صورت کل شمار و در گروه دانشجویان با توجه به روش اشباع نظری در مصاحبه، تعداد 15 نفر به شکل گلوله برفی تعیین گردید. برای تعیین روایی از روش روایی صوری ( استفاده از نظر استادان و برنامه ریزان درسی) و برای تعیین پایایی آنها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب پایایی سوالات در بین استادان 832/0 ، برنامه ریزان درسی 852/0 و در بین دانشجویان 763/0 به دست آمد؛ نتیجه حاصل نشان داد که پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است. علیرغم اینکه برنامه ریزان درسی دانشگاه معتقدند همه عناصر برنامه درسی در آموزش جغرافیا به نحو شایسته ای دیده شده است؛ یافته های تحقیق حاکی آن است که از نظر سه گروه جامعه هدف، راهبردهای تدریس، اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری مهمترین عناصر برنامه درسی هستند که با مقادیر مختلفی در زمره مهمترین آسیب های اجرای برنامه درسی آموزش جغرافیا محسوب می شوند. در نتیجه، با توجه به رویکرد دانشگاه فرهنگیان درباره آموزش رشته های دانشگاهی و از جمله آموزش جغرافیا، یافته های پژوهش نشان داد که اهداف دانشگاه همچون؛ پیشرو در آموزش، پژوهش، تولید و ترویج علم نافع مورد نیاز آموزش و پرورش، سرآمد در آموزش و شایستگی های حرفه ای و تخصصی تربیت محور، توانمند در بهره گیری از فناوری های نوین آموزشی و تربیتی در انجام مأموریت ها، مبتنی بر معیارهای نظام اسلامی و ... هر چند برگرفته از اسناد بالادستی همچون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می باشد، هنوز برای رسیدن به سرمنزل مقصود و دستیابی به اهداف و اساسنامه دانشگاه، نیازمند تلاش بیشتر برنامه ریزان، استادان و دانشجو معلمان می باشد.
تحلیل نقش اعتماد سازمانی، همکاری میان معلمان و تصمیم گیری مشارکتی بر فعالیت تدریس معلمان با میانجیگری خودکارآمدی معلمان (مدل یابی معادلات ساختاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
166 - 141
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه فعالیت تدریس امروزه چیزی بیش از انتقال دانش می باشد و تدریس کانون هر برنامه ی درسی بوده و در تمام مقاطع آموزشی مد نظر قرار گرفته می شود. بنابراین تدریس مؤثر همواره به مثابه عنصر حیاتی امور یادگیری بوده و نیازمند بازنگری هایی در امر تدریس می باشد. هرچند انتظار می رود که آموزش و پرورش سطح فعالیت های آموزشی در سطح مدرسه و شیوه های تدریس را بهبود بخشد، مدارک کمی برای حمایت از این ادعا وجود دارد و با توجه به اینکه معلمان از جمله ایفاگران نقش اصلی در امر فعالیت تدریس می باشند، توجه به شرایط معلمان و حس خودکارآمدی و شرکت در تصمیم گیری ها و فعالیت های مدارس نیز می تواند نقش مهمی در فعالیت های معلمان و امر تدریس داشته باشد. معلمان با داشتن حس قدرت و اعتماد به توانمندی های خود بیشتر به سمت ایده های جدید سوق پیدا کرده و می توانند در امر فعالیت تدریس و یادگیری دانش آموزان اثرگذار باشند، لذا بررسی عوامل دخیل در فعالیت تدریس معلمان امری مهم و ضروری به نظر می رسد. هدف این پژوهش تحلیل نقش اعتماد سازمانی، همکاری معلمان و تصمیم گیری مشارکتی بر فعالیت تدریس با میانجیگری خودکارآمدی( مدل یابی معادلات ساختاری) می باشد. مقاله از نوع هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق شامل تمام معلمان ابتدایی استان آذربایجان غربی به تعداد 11522 نفر می باشد که با بهره گیری از فرمول کوکران و روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 376 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اعتماد، همکاری و تصمیم گیری مشارکتی، تدریس، خودکارآمدی می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS و LISREL انجام گردید. یافته ها نشان داد به غیر از اعتماد، اثر مستقیم همکاری، تصمیم گیری مشارکتی، خودکارآمدی بر تدریس معنی دار می باشد، به غیر از همکاری، رابطه اعتماد، تصمیم گیری مشارکتی با خودکارآمدی معنی دار می باشد و به غیر از همکاری، اثر غیرمستقیم اعتماد و تصمیم گیری مشارکتی بر تدریس، با میانجی گری خودکارآمدی تایید می شود. بر اساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت برای بهبود تدریس معلمان، لازم است شرایط مناسب برای ایجاد و تقویت خودکارآمدی، همکاری، اعتماد و مشارکت در تصمیم گیری برای معلمان در مدارس فراهم گردد. بنابراین پیشنهاد می گردد مدیران و دست اندرکاران آموزشی طوری رفتار نمایندکه معلمان در خود نوعی احساس خودکارآمدی نموده و با فراهم نمودن زمینه ها و دادن آزادی عمل جهت مشارکت معلمان در تصمیم گیری ها و همکاری در فعالیت های مدرسه، این حس خودکارآمدی را درآنان تقویت نمایند تا همه این موارد خود زمینه ساز برداشتن گام هایی اساسی در امر بهبود فعالیت تدریس در مدارس باشد.
Reflection on the Iranian Academic General Curriculum in the Globalization Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The academic general curriculum is of great importance alongside the specialized curriculum; this field is not only limited to the subject of human knowledge and scientific disciplines, but is also related to the development of personal capabilities, such as the creativity and intellectual abilities, transfer of cultural heritage and values, and the evaluation of committed and accountable citizens. The present study aims to investigate the various areas of the Global Citizenship Education (GCE) in the academic general curriculum in Iran. This is an applied research wherein, a qualitative content analysis method, the thematic analysis (themes), has been applied to the two levels of the selected documents (the law on the goals, duties and organizations of the Ministry of Science, the comprehensive scientific map of Iran, and Iran's sixth development plan) and syllabuses of the general courses approved by the Supreme Council of the Cultural Revolution. The data collection tools included content analysis, note-taking, and a checklist. A descriptive-analytic method was applied to interpret and analyze the data. Based on the research findings, the level of contents associated with globalization has a significant degree of severity and weakness from one course to another in terms of the qualitative aspect. It is certain that most of the contents related to the components of globalization often have indirect links and regarding the positive, negative, and neutral aspects, it can be claimed that the neutral aspect is of considerable significance compared to the other aspects. The qualitative content analysis of the documents and syllabuses of the general courses was done and subsequently, the obtained scheme indicates that the existing approach to the GCE in Iran is a combination of political and civic education approaches, cultural transfer, and the neo-liberal approach, and hence, the educational system should try to train global citizens with an Iranian–Islamic identity. Among the important points in the analysis of the documents is a lack of distinction between globalization and internationalization.
نحوه معرفی جبر در کتاب های درسی ریاضی در دوره های مختلف تاریخی در ایران و ارتباط آن با چگونگی سازماندهی مبحث جبر در کتاب ریاضی پایه هفتم توسط معلمان ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هدف از این مقاله، بررسی ارتباط بین مبحث جبر در کتاب های درسی گذشته با چگونگی سازماندهی این موضوع توسط معلمان ریاضی در زمان حال است. با این هدف، دو محور مورد مطالعه قرار گرفته است که یکی نحوه آغاز و ارائه مبحث جبر در تاریخ ریاضی ایران و در کتاب های درسی ریاضی در دوره های گذشته در ایران و دیگری، نقش محتوای کتاب های گذشته در شکل گیریِ سازماندهی و تدریس جبر توسط معلمان ریاضی است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و اسنادی بوده است. این مطالعه نشان داد دانش و روش های آموزشی معلمان منطبق بر محتوای جبر کتاب فعلی ریاضی هفتم نیست و حدود 3/1 دانش آنان، مبتنی بر تجربه های حاصل از محتوای کتاب های درسی گذشته است.»
شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پیش دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ، شناسایی عوامل، ملاک و نشانگرهای ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پیش دبستان بود. پژوهش جز پژوهش های نظری-کاربردی که با استفاده از دو روش اسنادی و پدیدارشناسی به بررسی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پرداخت. در این پژوهش از مصاحبه با صاحب نظران در حوزه پیش از دبستان و ارزشیابی استفاده شد. با توجه به هدف،روش نمونه گیری هدفمند بود. بخش اسنادی تعداد 15 مقاله و پدیدارشناسی از10 نفراز اساتید مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. درنتایج تحلیل اسنادی عامل اهداف با 10 ملاک و 59 نشانگر؛ عامل محتوا با 8 ملاک و 35 نشانگر؛ عامل فضا و تجهیزات با 4 ملاک و 12 نشانگر؛ عامل فعالیت های یادگیری با 10 ملاک و 48 نشانگر؛ عامل راهبرد یاددهی-یادگیری با 5 ملاک و 21 نشانگر؛ عامل مربی با 2 ملاک و 12 نشانگر؛ عامل زمان با 4 ملاک و 6 نشانگر؛ و عامل ارزشیابی با 4 ملاک و 14 نشانگر مشخص شدند.
بررسی سطح تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای دروس علوم و ریاضیات: تأملی بر معیار «قابلیت یادگیری» در انتخاب محتوای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق میزان تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای علوم و ریاضیات مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط سطح تسلط با «قابلیت یادگیری» محتوای برنامه درسی تحلیل شده است. تحقیق حاضر از نوع آمیخته (کمی-کیفی) است. 914 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز برای پایه های چهارم و پنجم از آزمون های پایانی محقق ساخته گردآوری گردید و برای دروس علوم و ریاضیات پایه ششم نیز از آزمون های سراسری این پایه استفاده شد. پایایی آزمون های محقق ساخته نیز بر حسب ضریب آلفای کرونباخ بین 77/0 تا 86/0 محاسبه شد که مطلوب بود. میزان یادگیری دانش آموزان تقریباً در نیمی از مطالب دروس علوم و تقریباً در تمامی مطالب دروس ریاضی زیر سطح تسلط است. به نظر می رسد «قابلیت یادگیری» محتوای این دروس به عنوان یکی از مهم ترین عوامل شایسته توجه بیشتر است.
ضرورت تدوین معیارهای روبریک کیفی برای اجرای موفقیت آمیز ارزشیابی توصیفیِ درس ریاضی دوره ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت بیش از 15 سال که از اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی در ایران می گذرد، ارزیابی های ملی حاکی از این است که اجرای این طرح، به موفقیت مورد انتظار نرسیده است. برای بررسی عمیق تر مشکلات اجرای ارزشیابی توصیفی از نگاه معلمان دوره ابتدایی، پژوهشی در پارادایم پژوهش های کیفی طراحی شد و 27 دانش آموز یک کلاس درس پایه پنجم و معلم آن کلاس، به طور داوطلبانه در آن شرکت کردند. داده های این مطالعه از طریق دو مسئله که دانش آموزان حل کردند، ارزیابی های معلم آن کلاس و هفت معلم داوطلب دوره ابتدایی از هفت مدرسه دیگر، جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق کاهش نظام وار داده ها در سه مرحله صورت گرفت. نتیجه اصلی این مطالعه، یک روبریک توصیفی است که ماهیتی کیفی دارد و ویژگی های آن، «نسبی» بودن، «منعطف» بودن، «موضوع-محور» بودن و «مبتنی بر قضاوت» معلم است که متکی بر مستندات و شواهدِ جمع آوری شده در پوشه های کار دانش آموزان است.
اقدامات جاری در تربیت اخلاقی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(ارائه یک الگو با رویکرد نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود برنامه درسی تربیت اخلاقی دانشجو معلمان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت اخلاقی دانشجو معلمان هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با ده نفر از دانشجو معلمان، سه نفر از دانش آموختگان این دانشگاه، هشت نفر از اساتید دروس تربیت اخلاقی دانشگاه، چهار نفر از معلمان راهنما و سه نفر از معاونین و مسئولان امور فرهنگی دانشگاه فرهنگیان شهر بیرجند جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد.
تحلیل مطالبات والدین و دانش آموزان از برنامه درسی تاریخ دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
110 - 129
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین و کشف مطالبات والدین و دانش آموزان از برنامه درسی تاریخ دوره دوم متوسطه در سال 96-1395 انجام شده است. این پژوهش از منظر طرح در زمره پژوهش های کیفی و روش آن پدیدارشناسی توصیفی است. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش شامل کلیه والدین و دانش آموزان منطقه 7 شهر کرج بود که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری با حداکثر تنوع و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با20 نفر از والدین و 20 نفر از دانش آموزان منطقه 7 شهرکرج انجام گرفت. مکالمات ضبط و سپس دست نویسی شد و با استفاده از روش درون مایه ای براون و کلارک و به صورت تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد. داده ها شامل، دیدگاه ها و تجارب والدین و دانش آموزان پیرامون درس تاریخ و موارد مربوط به آن شامل محتوا و روش تدریس تاریخ بود. یافته های حاصل از مطالبات والدین و دانش آموزان در پنج کد باز شامل: «فهم و تربیت تاریخ»، «وفاداری به حوادث تاریخی»، «دافعه درس تاریخ»، «معلم و درس تاریخ»، و «ساختار و سازمان دهی محتوا» و یازده کد محوری شناسایی شد. در مجموع یافته ها حاکی از آن است که از مهم ترین مطالبات والدین و دانش آموزان در تدریس تاریخ، توجه خاص به محتوا و شیوه تدریس در درس تاریخ است. همچنین انتظار داشتند متن تاریخ به صورت وفادارنه به حوادث تاریخی عنوان شود. دانش آموزان نیز بر نقش معلم و شیوه های تدریس تأکید ویژه داشتند و از مهم ترین مطالبات شان استفاده از روش های فعال تدریس به جهت فعالیت دانش آموزان در کلاس درس بود. در واقع در عصر اطلاعات، انتقال اطلاعات نباید هدف باشد بلکه تحلیل و پردازش اطلاعات هدف است و این نیز ضمن استفاده از روش های نوین تدریس، و بهره مندی از محتوای مناسب امکان پذیر خواهد بود. در نهایت باید گفت که دانش آموزان به عنوان گسترده ترین و اصلی ترین مخاطبان درس تاریخ انتظار دارند کتاب درسی تاریخ ضمن ارائه تصویری درست از گذشته، آنها را جهت جستجو و کنکاش در موضوعات تاریخی به تکاپو بیندازد تا در کشف گذشته تاریخی و رمز و رازهای آن با وی همراه باشد.
Pedagogical Content Knowledge and Emergentism: Making the Case for the Philosophical and the Aesthetic(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
10 - 19
حوزههای تخصصی:
To analyze the relationship between teachers’ freedom and their required pedagogical content knowledge (PCK), I consider emergent curriculum as an extreme end of curricula with a lot of freedom and autonomy for teachers as opposed to a conventional prescribed curriculum in which teachers have less autonomy. In examining teachers’ pedagogical content knowledge from predetermined curriculum toward emergent curriculum, I argue that required PCK is evolving. At the extreme level of teachers’ freedom some substantially new aspects of PCK are needed. One of the most relevant aspects of pedagogical content knowledge for the emergent curriculum curricular knowledge. In emergent curriculum, the teacher acts as a curriculum developer as well, because curriculum is not determined in advance. Curricular knowledge requires teachers to be expert in fields of learning that are not necessary for teachers in other kinds of curriculum. In addition to substantive PCK, teachers of emergent curriculum have to be both philosophers and artists to be qualified enough to make decisions about curricular issues.
تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) رشته ریاضی فیزیک از دیدگاه الگوی خلاقیت پلسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
134 - 156
حوزههای تخصصی:
کتاب درسی به عنوان اولین رسانه برای انتقال مفاهیم، نقش مهمی در یادگیری دانش آموزان دارد. از این رو، در تهیه کتاب درسی اثربخش باید فعالیت های آموزشی و تجارب یادگیری یکدیگر را تقویت کنند، و با توانایی هایی دانش آموزان منطبق باشد تا الگوی رفتاری مورد نظر در یادگیرنده به وجود آید. پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) پایه یازدهم رشته ریاضی فیزیک بر اساس الگوی آموزش خلاقیت پلسک انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کتاب جدید التألیف فیزیک (2) در سال تحصیلی 1397-1396 است. حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب شده است. برای تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) از یک طرح کدگذاری استفاده شد، که در پنج مرحله به اجرا درآمد. در مرحله اول، واحد زمینه و ثبت مشخّص شد. در مرحله دوم، با توجّه به مقوله های ویلیام رومی واحدهای فعال و غیرفعال از هم تفکیک می شود. مرحله سوم، ضریب درگیری هر کدام از قسمت ها مشخص و واحدهای غیرفعال کنار گذاشته شد. مرحله چهارم، واحدهای فعال به دو دسته کاربرد و خلاق تقسیم و کاربردها کنار گذاشته شد. و در نهایت در مرحله پنجم، برای واحدهای خلاق بر مبنای شاخص های چرخه هدایت شده پلسک کدگذاری صورت گرفت. نتایج به دست آمده از نظر الگوی هدایت شده پلسک نشان می دهد در متن، تمرین ها و تصاویر کل کتاب به ترتیب 50، 50 و 78درصد به «اصل توجّه» ، 33، 48 و 19درصد به «اصل گریز» و 17، 2 و 3درصد به «اصل تحرّک» توجّه شده است. بنابراین، چرخه هدایت شده پلسک در محتوای کتاب فیزیک (2) به صورت متعادلی برقرار نیست، و با اصول سه گانه پلسک (توجّه، گریز و تحرک) انطباق ندارد. و ممکن است در ایجاد و پرورش خلاقیت در یادگیرندگان با چالش هایی روبرو است.
ارزشیابی برنامه های درسی ضمن خدمت بر اساس اصول آندراگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
282 - 299
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، به کارگیری الگوی هاماند در ارزشیابی اثربخشی برنامه های آموزش ضمن خدمت بر اساس اصول آندراگوژی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل سه گروه 1- معلمان 2- مدرسان دوره 3- دست اندرکاران و مجریان برگزارکننده دوره است. جامعه آماری گروه اول 175 نفر بودند که 120 نفر به صورت تصادفی، با توجه به جدول مورگان انتخاب شدند، حجم جامعه گروه دوم 12 نفر و حجم جامعه گروه سوم 21 نفر بود که به شیوه سرشماری مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در روش میدانی برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش از دو پرسش نامه محقق ساخته در مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. برای بررسی کیفیت محتوای ارائه شده در ابعاد مختلف از یک پرسش نامه با 42 گویه و جهت بررسی میزان اثربخشی برنامه درسی ارائه شده در این دوره از یک پرسش نامه با 14 گویه استفاده شد. داده های جمع آوری شده به صورت توصیفی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که کیفیت محتوای آموزشی، کیفیت برنامه درسی ارائه شده در این دوره در ابعاد مختلف کمتر از حد متوسط، و متناسب با اصول آندراگوژی نبوده است. همچنین، کیفیت سازمان دهی محیط آموزش، امکانات و توانایی مدرسان دوره از نظر فراگیران در ابعاد مختلف درحد متوسط بوده است.
برنامه درسی زیرزمینی در حوزه قومیت در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد برنامه درسی زیرزمینی را در حوزه قومیت تبیین و شواهد عملی آنرا از محیط مدارس ایران،ارایه کند. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر ، باتوجه به ماهیت موضوع پژوهش ،کیفی است. ابزارها و روش های گرداوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه و مشاهده است .براساس نتایج این تحقیق،وقتی در برنامه های درسی رسمی،قومیت ها از جایگاه مناسبی برخوردار نباشند ودر بسیاری از موارد،تحقیر فرهنگی خرده فرهنگ ها را به دنبال داشته باشد،به عبارتی وقتی اشغال فرهنگی در مدارس اتفاق می افتد،در چنین شرایطی، قومیت به عنوان یکی از زمینه های اصلی شکل گیری برنامه های درسی زیرزمینی به شمار می رود.همچنین براساس تحلیل داده ها،7 مضمون اصلی مربوط به این پژوهش عبارتنداز:ارجحیت زبان مادری بر زبان رسمی،تعصب قومییتی ،مخالفت با محتوای برنامه درسی رسمی،بکارگیری نمادهای قومیتی در مدارس،گسترش موسیقی قومیتی و نمادهای آنها ، تحقیر قومیت های دیگر و گسترش افکار تجزیه طلبانه
تحلیل محتوای کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی بر اساس مؤلفه های برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان مبتنی بر هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
115 - 152
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد تحلیل محتوای کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی بر اساس مؤلفه های برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان مبتنی بر هوش معنوی است. روش پژوهش توصیفی، شامل تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا و رویکرد آن کاربردی بوده و منابع مورد تحلیل جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه ها، متن اسناد کتابخانه ای و کلیه کتاب های پایه پنجم ابتدایی بوده است. ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و همچنین سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بوده و روایی تحقیق از نظر صاحب نظران و متخصصان فلسفه برای کودکان و برنامه ریزی درسی مورد تأیید واقع گردید و پایایی آن نیز از طریق محاسبه ی آلفای کرونباخ 93٪ بیان گشت. در تحلیل محتوا و با استفاده از آنتروپی شانون مؤلفه پیامدهای فردی تفکر فلسفی با ضریب اهمیت 564/0 بیشترین و مؤلفه چیستی فلسفه با ضریب اهمیت 027/0، کمترین توجه را به خود اختصاص داده است.
مرور نقادانه مطالعات انجام شده در حوزه مسائل کلامی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
191 - 212
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای توانمندساز دانش آموزان در به کارگیری ریاضی در زندگی روزمره، استفاده از مسائل کلامی است و به دلیل اهمیت این موضوع، در دهه اخیر پژوهش های ایرانی متعددی در این حوزه انجام شده که هدف مطالعه حاضر، مرور نقادانه آنها بود. برای این کار، ابتدا از طریق جستجوی جامع در بانک های اطلاعاتی معتبر در ایران، 136 پژوهش شناسایی شد. با لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج مطالعات، 19 پژوهش در حوزه مسائل کلامی ریاضی در بازه زمانی 1388 تا 1398 شناسایی شدند. در گام بعدی، این پژوهش ها ارزیابیِ نقادانه شد. یافته ها نشان دادند که رویکرد روشی اکثر این پژوهش ها، کمّی بود و زمینه های پژوهشی عبارت از چالش های دانش آموزان در حل مسئله، تأثیر روش های تدریس نوین، نقش عوامل شناختی-فراشناختی-عاطفی در حل مسئله کلامی ریاضی، عوامل عصب شناختی و دوزبانگی بودن دانش آموزان در حل مسائل کلامی بودند. در برررسی روش شناسی این پژوهش ها، عامل مهم تهدیدکننده، روایی پژوهش در هر دو رویکرد کمّی و کیفی بود.