فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
87 - 98
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate the model of effective skills training in scientific-applied centers. Methodology : The method of the present study was applied based on the purpose and mixed type based on the nature of the data. The statistical population in the qualitative part of the research included all experts in the field of effective skills training, and 30 experts were selected using targeted snowball sampling method. The second group of the statistical population of this study in the quantitative part included all the official teachers of applied science centers in Mazandaran province in the number of 3,000 people who were selected by random sampling and snowball method of 608 people as the sample size. In the qualitative part of the present study, semi-in-depth interviews were used and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire was used. The validity and reliability of both instruments were evaluated and confirmed. The method of data analysis in the qualitative part of the theoretical coding was taken from the method of data theory of the foundation and in the quantitative part, confirmatory factor analysis was used to validate the model and determine the relationship between the identified factors. Findings : The results showed that in a total of 6 dimensions of career goals, instructor, environment, student, content and management, 28 components and 252 indicators of the dimensions of the skill training model are effective. Conclusion : Based on the obtained coefficients, it can be said that all indicators have an important and significant role in measuring the dimensions and components of the model of effective skills training system for scientific-applied centers of Mazandaran province
The Nature of Multicultural Teaching from the Perspective of Islamic Azad University Professors Case Study of Kermanshah Province(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۳, ۲۰۲۱
20 - 31
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to evaluate the nature of multicultural teaching from the perspective of professors of Islamic Azad University of Kermanshah. Methodology : The approach of the present study is qualitative and applied in terms of purpose. The statistical population includes a range of types of professors in the three fields of humanities, basic sciences and engineering of the Islamic Azad University of Kermanshah province. Snowball sampling is a non-random method. In this method, future members of the group are selected and introduced through former members of the group. The number of samples in this study is 27 after reaching the theoretical saturation. Semi-structured interviews were used to collect data. The findings were analyzed by content analysis method by MaxQDA software. Findings : The findings indicated that the nature of multicultural teaching includes the scope of teacher education, macro policies of the educational system, manpower, barriers and problems of multicultural teaching and teaching outcomes. Conclusion : Professors with a greater understanding of the multiplicity of students' culture, welcome multicultural teaching to improve the quality of teaching for all students and be able to overcome the challenges in this field with more reflection.
طراحی و اعتباریابی الگوی بسته آموزشی خودآموز کلاس های چندپایه در دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف طراحی الگوی بسته خودآموزبرای کلاس های چندپایه دردوره دوم ابتدایی وبررسی اعتباردرونی آن انجام شد.روش پژوهش حاضرآمیخته از نوع طرح اکتشافی متوالی بود.دربخش کیفی پژوهش ازروش تحلیل محتوای کیفی ودربخش کمی ازروش پیمایشی برای اعتباریابی درونی استفاده گردید.دربخش کیفی شرکت کنندگان پژوهش شامل کلیه معلمان، راهبران آموزشی،متخصصان وکارشناسان آموزشی چندپایه وکلیه اسنادومنابع نظری وپژوهشی کلاس های چندپایه بودکه بااستفاده ازروش نمونه گیری هدفمند15نفرومنابع مرتبط به عنوان نمونه انتخاب شدند.حجم نمونه نیزبراساس اصل اشباع نظری تعیین شد.ابزارگردآوری داده ها،مروراسناد،مبانی نظری وپژوهشی ومصاحبه نیمه ساختاریافته بود.دربخش کمی،به منظوراعتباریابی درونی،جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان ومتخصصان کلاس های چندپایه وطراحی آموزشی بودکه 30 نفرازآن هاباروش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدندکه دردومرحله اولیه ونهایی درموردالگونظردادند.ابزارگردآوری داده ها دربخش کمی،پرسشنامه محقق ساخته بود.یافته های تحلیل محتوای کیفی8 مؤلفه اصلی رانشان دادکه عبارت بودنداز: تعیین موضوع آموزشی،احصااهداف آموزشی،تعیین انتظارات عملکردی،تعیین پیش نیازهای یادگیری،بازتألیف محتوا،تعیین موادورسانه های آموزشی،ارزشیابی وبازخورد.یافته های اعتباریابی درونی بااستفاده ازآزمونtتک نمونه بیانگرآن بودکه میانگین به دست آمده کل گویه هابالاترازمیانگین فرضی3 است واین تفاوت میانگین معنادارمی باشد.براین اساس،الگوی بسته خودآموزدارای اعتباردرونی است.
To Present a Model of Psychological Well-Being based on the Components of Psychological Capital and Cognitive Flexibility by Mediating role of Mindfulness(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۴ , ۲۰۲۱
42 - 54
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study is to present a model of psychological well-being based on the components of psychological capital and psychological flexibility by mediating role of mindfulness. Methodology : This study is a descriptive research and subjects are composed of 350 masters' students of psychology from Islamic Azad University in Tehran that are selected using ‘stratified random sampling proportional to size’ method. In this method, from each unit of the university, a sample was selected independently and proportional to size of that unit. The participants responded to psychological well-being questionnaire (Ryff, 1989), psychological capital questionnaire (Luthans et al, 2007), Acceptance and action Inventory (Bond et al, 2011) and Mindfulness Questionnaire (Buchheld et al, 2006). Data are analyzed using path analysis through LISERL 8.8. Finding: The results show that cognitive flexibility, hope, optimism, self-efficacy, resiliency and mindfulness directly predict psychological well-being (P<0.01), and on the other hand, cognitive flexibility, hope, optimism, self-efficacy and resiliency indirectly predict psychological well-being by mediating role of mindfulness (P<0.01). Conclusion: So a program can be developed to enhance cognitive flexibility and components of psychological capital and mindfulness, through which students’ level of psychological well-being would be improved. This study was applied in terms of objective and combined.
تحلیل زیرساخت های درس تربیت بدنی در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۱
151 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله تحلیل زیرساخت های درس تربیت بدنی در نظام آموزش و پرورش ایران بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی است و به لحاظ روش ترکیبی می باشد. جامعه آماری شامل صاحب نظران حوزه تربیت بدنی بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و از طریق تکنیک گلوله برفی و بر اساس معیار اشباع نظری انجام شد (18 نفر). ابزارگردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساخاریافته و پرسشنامه ماتریس خودتعاملی ساختاری بود. داده ها در بخش اول با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند و یافته ها در قالب مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی، و شبکه مضامین سازماندهی شدند. همچنین با استفاده از مدل ساختاری تفسیری اقدام به سطح بندی زیرساخت ها شد. نتایج نشان داد که زیرساخت های درس تربیت بدنی به عنوان مضمون فراگیر شامل 127 مضمون پایه و 11 مضمون سازمان دهنده می باشد که می تواند در 5 سطح طبقه بندی شوند و زیرساخت های مالی پایدار، زیرساخت اداری-مدیریتی و زیرساخت امکانات و تجهیزات اساسی ترین زیرساخت ها هستند.
واکاوی تجارب معلمان علوم در عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
201 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر واکاوی تجارب معلمان علوم دوره متوسطه اول (معلمان علوم پایه هفتم، هشتم و نهم) درباره عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی است. رویکرد تحقیق کیفی و پارادیم آن تفسیری مشارکتی است و از روش پدیدارنگاری تفسیری استفاده شده است. تعداد ده نفر از معلمان علوم به صورت هدفمند و با روش ملاکی تا حد اشباع داده ها به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که تجارب معلمان علوم در زمینه عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی شامل این مولفه هاست؛ بحران فرهنگی معلمان بومی، باور به فرهنگی بودن علم، ارزش فرهنگ بومی، حل تعارضات دانش آموزان در انتقال فرهنگی، آماده سازی دانش آموزان برای تلفیق فرهنگ بومی و علمی که در پایان با ترسیم فضای نتیجه گیری الگویی برای تجارب معلمان در انتقال فرهنگ بومی به فرهنگ علمی ارایه شده است.
اثربخشی برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
209 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پایه نهم بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ اجرا جزء تحقیقات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم دوره متوسطه اول در نواحی شهری سنندج تشکیل دادند که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند که 60 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند، به دانش آموزان گروه آزمایش 11 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی ارائه شد. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسش نامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری را تکمیل کردند. داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان دادند که میانگین نمرات سرزندگی تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است. با توجه به یافته های به دست آمده از اجرای برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی و افزایش معنادار نمرات سرزندگی تحصیلی دانش آموزان در مراحل پس آزمون و پیگیری، می توان گفت که برنامه مذکور اثربخش بوده است. بنابراین برای افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان باید مسئولیت پذیری تحصیلی آنها را مد نظر قرار داد.
طراحی و اعتبار سنجی برنامه درسی با تأکید بر دانشگاه کارآفرین (مطالعه موردی دانشگاه های شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، تلاش شده به تحلیل رابطه بین متغیرهای موثر بر برنامه درسی با تاکید بر کارآفرینی دانشگاه های شهر تهران پرداخته شود. در ابتدا با مطالعه پیشینه پژوهش های مرتبط متغیرها شناسائی و با نظرات خبرگان و به روش دلفی فازی غربالگری شدند. جامعه آماری، در بخش کیفی 30 خبره شامل اعضای هیات علمی دانشگاهی و خبرگان و در بخش کمی با فرمول کوکران 385 نفر می باشند و از تحلیل شبکه فازی برای تعیین وزن و از معادلات ساختاری تفسیری برای سطح بندی و تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شده است. بر اساس یافته های تحلیل شبکه فازی، زیر متغیر های تعامل با موسسات حامی اجرای فعالیتهای مشترک بین المللی، نگرش کار آفرینی، اعطای وام از طریق بانکها، میزان استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در تدریس و هماهنگی دروس اختیاری با نیازهای فرد از نظر معلمین بیشترین وزن و اهمیت را دارد
تبیین پیامدهای ضمنی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان: روایت دانشجویان و استادان دانشگاه فرهنگیان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ضمنی برنامه درسی رشته آموزش ابتدایی در دانشگاه فرهنگیان انجام شده است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناختی و در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته با 32 نفر از استادان و دانشجویان آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان کرمان انجام شد. تحلیل مصاحبه به سه شکل کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان دارای پیام های ضمنی متعددی است. این پیام ها در شش حوزه: استادان، روابط اداری- اجتماعی، واحدهای درسی، فضای کالبدی، دانشجویان و فرایند یاددهی - یادگیری قرار داشت. پیام های ضمنی در مؤلفه های مهم برنامه درسی شامل یادگیری جانشینی استاد مدرسه ای، یادگیری و تسهیل روابط اداری - اجتماعی، فاصله گرفتن از رشته تحصیلی، تمرکز بر فضای کالبدی و دور شدن از تربیت معلمان، دوگانگی در مفهوم دانشجو و معلم و به حاشیه رفتن دانش نظری در فرایند یادگیری می باشند.
مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی مبتنی برخودشرح حال نویسی مورد مطالعه: مدرسان دانشگاه فرهنگیان و صاحب نظران برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
91 - 116
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تبیین مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی مبتنی بر خود شرح حال نویسی بود. این تحقیق نوعی تحقیق کاربردی و از لحاظ راهبرد، رویکردی کیفی با راهبرد پدیدار شناختی است. مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و اساتید کارورزی در دانشگاه فرهنگیان بودند که با رویکرد هدفمند انتخاب گردیدند و با آنها به روش نیمه ساختار مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه با آنها ادامه یافت تا به نقطه اشباع (9 نفر) رسیدیم. با توجه به کدگذاری ها و مضامین به دست آمده از متون علمی و مصاحبه متخصصان، مدل های مناسب ذهنی، تفکر تأملی، پویش روایی، شایستگی های حرفه ای، و تجربه زیسته به عنوان مؤلفه های الگوی برنامه درسی مبتنی بر شرح حال نویسی به دست آمد. با عنایت به یافته ها پیشنهاد می شود مؤلفه های پنج گانه فوق به عنوان سرفصل دروس یا به عنوان دروس پیشنهادی در برنامه درسی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان امکان سنجی و گنجانده شود.
واکاوی برنامه های درسی تجربه شده نظام آموزش عالی مهارت محور؛ از منظر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی برنامه های درسی تجربه شده نظام آموزش عالی مهارت محور از منظر دانشجویان بود؛ بنابراین، از رویکرد کمی و روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه های جامع علمی – کاربردی کشور بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و فرمول کوکران، تعداد 660 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شد. داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی مهارت محور در آموزش عالی گردآوری و از طریق ، آزمون های فریدمن، ( t ) تک گروهی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روایی محتوایی، توسط متخصصین برنامه درسی و روایی سازه ای با استفاده از نرم افزار ( PLS ) بررسی و تائید شد. ضریب پایایی نیز با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و (86/0) به دست آمد. یافته ها نشان داد، وضعیت برنامه درسی تجربه شده در ابعاد «تطبیق برنامه درسی با اهداف دانشگاه»، «تطبیق برنامه درسی با اهداف نظام مهارت محور» و «جنبه های اجرایی برنامه درسی جدید» نسبتاً مطلوب بوده است. بر این اساس، نظام آموزش عالی مهارت محور کشور، نیازمند توجه بیشتر و تغییرات اساسی در برنامه های درسی و شیوه های آموزش است؛ بنابراین پیشنهاد می شود، برنامه های درسی دانشگاه جامع علمی – کاربردی که باهدف یادگیری مهارت های مختلف و کاربست آن در زندگی شغلی و اجتماعی طراحی شده است؛ در محیط های آموزشی شبیه سازی شده و عملی تدریس شود تا اهداف موردنظر نظام مهارت محور محقق شود.
تأثیر آموزش مبتنی بر ایفای نقش بر اشتیاق به برقراری ارتباط و عملکرد تحصیلی در درس جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
287 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر تدریس به شیوه ایفای نقش بر عملکرد تحصیلی و اشتیاق به ارتباط در درس جامعه شناسی در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر یزد بود. پژوهش حاضر، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر یزد بودند که به طور تصادفی یک مدرسه و تعداد 49 دانش آموز پسر انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در نهایت پس از ریزش آزمودنی ها 17 نفر به عنوان گروه کنترل و 19 نفر به عنوان گروه آزمایش مورد تحلیل قرار گرفتند. گروه کنترل به شیوه مرسوم و مبتنی بر سخنرانی و گروه آزمایش به شیوه ایفای نقش آموزش دیدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس اشتیاق به ارتباط مک کروسکی و آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد تحصیلی دانش آموزان در تدریس مبتنی بر ایفای نقش در مقایسه با تدریس سنتی به صورت معنی داری افزایش یافته است. اما روش تدریس ایفای نقش در مقایسه با روش تدریس سنتی بر متغیر اشتیاق به ارتباط تأثیر معنی داری نداشت. بنابراین بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که معلمان درس جامعه شناسی به منظور بهبود کیفیت یادگیری به جای استفاده از روش های تدریس سنتی، تدریس خود را به شیوه ایفای نقش اجرا کنند.
مطالعه فرایند تربیت جنسی نوجوانان ایرانی: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
126 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل نظریه برای مطالعه فرایند تربیت جنسی نوجوانان ایرانی است. پارادایم حاکم بر مطالعه حاضر کیفی و با استفاده از روش تحقیق گراندد تئوری انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی، متخصصان حوزه تربیت جنسی، برنامه ریزی درسی، روان شناسی تربیتی، معلمان و والدین دارای تخصص علمی یا تجربه عملی بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری نظری 20 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند بود که با این تعداد نمونه اشباع تئوریک در داده ها حاصل شد. تجزیه وتحلیل داده ها در قالب مدل پارادایم اشتراوس و کوربین انجام گرفت. پس از تحلیل داده ها محقق به 169 گزاره مفهومی اولیه در قالب 59 کد باز، 18 کد محوری در قالب 6 کد انتخابی بر اساس مدل داده بنیاد دست یافت. نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل الگوواره ای بیانگر آن است که عوامل علی (شناخت دقیق نوجوانان، شناخت ضرورت های تربیت جنسی و هدایت و جهت دهی به رفتار مناسب جنسی)، پدیده اصلی (طرح ریزی تربیت جنسی کارآمد)، شرایط مداخله گر (تعصبات مذهبی و اعتقادی نادرست، دیدگاه های اجتماعی- فرهنگی، سیاست های آموزشی – سازمانی)، عوامل زمینه ای (نبود سیاست های روشن و جسورانه، ناکارآمدی والدین، منابع اطلاعاتی نامعتبر)، راهبردها (غلبه بر موانع فرهنگی، رعایت ملاحظات فرهنگی – اجتماعی، ظرفیت سازی در نظام آموزشی و والدین، همکاری بین بخشی، راهکارهای آموزش، اصول آموزش) و پیامدها (فردی و اجتماعی) الگوی فرایند تربیت جنسی نوجوانان را منعکس می نماید. بر مبنای مدل ارائه شده، ضرورت و نیاز آموزش و ساختارهای فرهنگی اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی بر مؤلفه محوری (تربیت جنسی کارآمد در نوجوانان) تأثیرگذار است.
ارزشیابی برنامه درسی ریاضی پایه هفتم: یک مطالعه ترکیبی در مدارس دخترانه شهرستان اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بکارگیری یک رویکرد پژوهشی ترکیبی از نوع طرح همسوسازی همگرا جهت ارزشیابی برنامه درسی ریاضی پایه هفتم بود. بخش کیفی روش مطالعه موردی بود، در حالیکه مرحله کمی یک مطالعه ارزشیابی با مدل سیپ (CIPP) بود. جامعه پژوهش شامل معلمان و دانش آموزان ریاضی دختر پایه هفتم شهرستان اسلامشهر بودند. نمونه گیری هدفمند یک استراتژی جهت جمع آوری داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته بود، در حالیکه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای جهت تکمیل پرسشنامه ها و تحلیل امتحانات نهایی جریان داشت. نتایج نشان داد که کیفیت زمینه بالا و مطلوب است، در شرایطی که کیفیت درونداد پایین و نامناسب می باشد. بعلاوه، کیفیت فرایند و برونداد (مهارت) از نگاه معلمان و دانش آموزان قابل قبول بود. همچنین، تحلیل امتحانات ریاضی نشانگر دانش ناکافی دانش آموزان بود، در حالی که ایشان نگرش مثبتی نیز نسبت به ریاضیات نداشتند.
Comparison of Effectiveness of Reverse and Cooperative Learning Methods on Creativity and Academic Self-Efficacy of Female Senior High School Students(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
132 - 140
حوزههای تخصصی:
Purpose : The objective of this study was to compare effectiveness of reverse and cooperative learning methods on creativity and academic self-efficacy of female senior high school students. Methodology : This was a quasi-experimental study with pre-test and post-test design and the control group. The study population consisted of female senior high school students in Ahvaz during the academic year 2019-2020. The research sample was 90 people who were randomly selected from three classes of a school and two classes were selected as experimental groups (reverse and cooperative learning) and a class was selected as a control group. Each experimental group was trained in 10 sessions of 75 min by reverse and cooperative learning methods and the control group received no training. The research tools were Abedi (1993) Creativity Test Questionnaire and Morgan-Jinks (1999) Student Efficacy Scale. The data were analyzed by multivariate analysis of covariance and Bonferroni post hoc test using SPSS-22 software. Findings : The study results showed that experimental and control groups were significantly different in terms of creativity and academic self-efficacy (P <0.05). In other words, reverse and cooperative learning methods increased creativity and academic self-efficacy compared to the control group (P <0.05), but no significant difference was found between them in terms of creativity and academic self-efficacy (P> 0.05). Conclusion : Regarding the effectiveness of both learning methods and no significant difference between them, both reverse and cooperative learning methods can be used to increase creativity and academic self-efficacy.
شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
268 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی است. برای مطالعه هدف مورد نظر، از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل 20 معلم باتجربه دوره ابتدایی بالای 15 سال، از شهر یاسوج بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. روش تحلیل داده ها بر اساس الگوی کدگذاری سه مرحله ای نظریه داده بنیاد انجام گرفت. به طور کلی یافته ها نشان داد که برای عوامل مؤثر در فرایند شکل گیری دانش ضمنی معلمان ابتدایی 8 مقوله؛ مطالعه و به روز کردن دانش و سواد رسانه ای، خلاقیت و انعطاف پذیری در تدریس، تعامل معلم با همکاران و محیط های گوناگون، تجربه های عملی و شخصی در گذشته، تجربه های عملی کلاس درس، بینش و شهود، چالش های کلاس درس، انگیزش درونی و بیرونی و برای ویژگی های دانش ضمنی معلمان خبره 9 مقوله، تجربیات معلمان از به کارگیری دانش ضمنی در کلاس 8 مقوله و برای راهبردهای آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان 14 مقوله اصلی استخراج شده است. در انتها مقوله های شناسایی شده در قالب مدل مفهومی ارائه شد و نتایج به دست آمده از اعتبارسنجی مدل بر اساس نظر متخصصان با استفاده از فن دلفی نشان می دهد که این الگو از اعتبار مناسبی برخوردار است.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
175 - 215
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش موسیقی در دوره متوسطه دوم و هنرستان های موسیقی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمی) اکتشافی متوالی بود. شرکت کنندگان در پژوهش شامل متخصصان تعلیم و تربیت و موسیقی در کشور و معلمان آموزش موسیقی در هنرستان های موسیقی بودند. انتخاب نمونه ها به صورت هدفمند انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه بود. روایی ابزار در بخش کیفی از نوع روایی درونی و در بخش کمی از نوع روایی محتوایی بود. برای افزایش پایایی بخش کیفی، مصاحبه ها با یک برنامه قبلی انجام می گرفت. و در بخش کمی نیز با استفاده از ضریب توافقی معادل86/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی و از روش دلفی استفاده شد. نتایج بخش کیفی ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش موسیقی را در عناصر ده گانه اکر و نتایج بخش کمی نیز اعتبار بالای الگوی مذکور را نشان داد.
The Effectiveness of Teaching Learning Strategies on the Professional Competence of Adult Education Educators of the Literacy Movement Organization(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
65 - 72
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to explain the effectiveness of teaching learning strategies on the professional competence of adult education educators of the Literacy Movement Organization. Methods : The method of this research was quasi-experimental pre-test post-test with control group and had a follow-up stage. The statistical population of this study was all educators of the literacy movement in the cities of Tehran province in the academic year of 1998-99. In this study, 60 people were selected by purposive sampling method and two equal groups were divided into one group (30 people) as the experimental group and the other group (30 people) as the control group. Teachers' Professional Qualifications Questionnaire Sharifi and Islamieh (2013) were used to collect data. The independent variable (teaching learning strategies) was performed on the experimental group in 10 sessions of 90 minutes. In the follow-up step, the dependent variable was performed only on the experimental group. The obtained information and results were analyzed using descriptive and inferential statistics.. Finding : The results showed that the professional competencies of adult education educators of the Literacy Movement Organization who received training in learning strategies are significantly higher than the professional competencies of educators who did not receive this training and training strategies for learning professional skills. Adult educators are effective and have good stability over time (p <0.05). Conclusion : The results showed that teaching learning strategies is effective on the professional competence of adult education educators of the Literacy Movement Organization
تحلیل برنامه ی درسی کاوشگری موسیقایی در برنامه ی درسی فلسفه برای کودکان (فبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر،بررسی امکانات کاوشگری موسیقایی برای یادگیری به شیوه ی فبک بود. پرسشهای پژوهش عبارت اند از کاوشگری موسیقایی چیست؛چه امکاناتی برای آموزش موسیقی فراهم می کند.روش شناسی پژوهش،کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است.مقاله با کاربرد مؤلفه های دانش موسیقایی به طراحی سه شیوه ماهیت هستی شناختیِ اثر موسیقایی؛موسیقی چونان اثر زیباشناختی؛موسیقی بمثابه کنش اجتماعی به استخراج مفاهیم از محرکها پرداخت.شیوه ی گردآوری اطلاعات،کتابخانه ای با بررسی سبک های موسیقی کلاسیک جهانی1900تا1950میلادی و پس از1950بود.محرک ها:دو اثر از جان کیج،اثری از کلود دبوسی، اثری از پندرسکی بود.کاوشگری موسیقایی،روش تجهیز دانش آموزان به توانایی های زبانی و شناختی،با ترکیبی از تحلیل های تکنیکی و تجربه های زیباشناختی است؛نتیجه ی یادگیری موسیقی با کاوشگری به دانش آموزان می آموزد چگونه موسیقی بمنزله ی یک پدیده ی اجتماعی عمل می کند؛با ارائه ابزاری از جمله مفاهیم و واژگان موسیقایی به آنها مهارت و قدرت گفتگو پیرامون آثار موسیقایی می بخشد. برای نهادینه کردن مفاهیم تاریخی در ذهن و افزایش توانایی دانش آموزان در آهنگسازی یا تنظیم،فعالیت هایی با تلفیق کاوشگری اجتماعی و موسیقایی پیشنهاد می شود.
تحلیل گفتمان انتقادی کتاب درسی پژوهش و تفکر ششم ابتدایی و تبیین مکانیزم مؤلفه های جامعه پذیری آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه پذیری از هدف های آشکار تعلیم وتربیت می باشد که به طور رسمی از راه مدارس صورت می گیرد و کتاب های درسی تأثیر بسزایی در جامعه پذیر کردن متعلمین دارد. در واقع مؤلفه های جامعه پذیری از طریق مکانیسم هایی ارائه می شود و روی متعلمین اثر می گذارد که روشن کردن شیوه های تأثیرگذاری آن ها مهم می باشد. در این راستا تحلیل گفتمان انتقادی شیوه ای است که مکانیسم های تأثیر گذاری را آشکار می سازد و در پی نمایاندن ارتباط میان زبان، قدرت و ایدئولوژی است. هدف کلی از انجام این پژوهش نیز، بررسی و تحلیل مؤلفه های گفتمان مدار کتاب تفکر و پژوهش بر اساس الگوی تحلیل انتقادی گفتمان بود. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی و از نوع کمّی و جامعه مورد مطالعه، کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 99-98 بود. لازم به ذکر است بر اساس روش کل شمار، نمونه همان جامعه است. در این پژوهش، محتوای کتاب با استفاده از الگوی ون لیون و اضافه نمودن مؤلفه های جامعه پذیری شامل ارزش ها، هنجارها، نقش ها و مهارت های زندگی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که نقش های سنتی جنسیتی، نقش های سنی کودک و نوجوان، قانون و مقررات اجتماعی و میثاق اجتماعی، ارزش نظری و مهارت تصمیم گیری دارای بیشترین فراوانی می باشد. ارزش های دینی، سیاسی، ملی و خانوادگی درون گفتمان ها پنهان شده بودند. رسومات، تشریفات، شعائر و سنت های اجتماعی و شیوه های قومی و مهارت های ارتباط مؤثر و نه گفتن و تحمل برای موفقیت از گفتمان های کتاب حذف شده بودند. فراوانی پنهان سازی کمتر از آشکارسازی، تشخص زدایی کمتر از تشخص بخشی، نامشخص سازی کمتر از مشخص سازی، نام دهی کمتر از طبقه بندی و پیوند زدایی کمتر از پیوند زدن بودند.