فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
247 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی خودنظارتی در رابطه ی بین ادراک از ساختار کلاس و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان متوسطه اول گچساران در سالتحصیلی 1399-1398 به تعداد 1809 نفر مشتمل بر 938 پسر و 871 دختر می باشند. در راستای گزینش گروه نمونه و استخراج داده ها، تعداد 318 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان با دو روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های خودنظارتی اسنایدر و کانچستا (1974)، ادراک از ساختار کلاس بلک برن (1998) و تعلل ورزی تحصیلی سولون و راثبلوم (1998) گردآوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل گردید. به منظور آزمون روابط بین متغییرها در مدل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل تعدیل کنندگی متغییر خودنظارتی بدون نیاز به ویرایش و اصلاح به طور معنی داری در وضعیت مطلوبی قرار دارد.متغییرهای ادراک از ساختار کلاس 68/0و خودتنظیمی 22/0 از پراکندگی نمرات تعلل ورزی تحصیلی را تبیین می کنند و اثر غیرمستقیم ادراک از ساختار کلاس بر تعلل ورزی تحصیلی با نقش تعدیل کنندگی خودتنظمی 214/0 است که معنی دار می باشد. یافته های فوق نمایانگر این است که با تعریف راهبردهای خودتنطیمی از یکسو و ادراک شاگردان از ساختار کلاس از سوی دیگر، می توان در جهت کاهش تعلل ورزی تحصیلی به عنوان یکی از مهمترین موانع فرایندهای یاددهی- یادگیری گام های اساسی برداشت.
طراحی مدل مفهومی جامع ویژگی های درس تربیت بدنی از دیدگاه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویش در آموزش علوم پایه دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
237 - 211
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی مدل مفهومی جامع ویژگی های درس تربیت بدنی از دیدگاه دانش آموزان بود. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا کیفی با رویکرد استقرایی انجام گرفت. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دو مقطع (متوسطه اول و متوسطه دوم) در استان کردستان بود. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه و با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد که پس از مصاحبه با 34 نفر از دانش آموزان (19 نفر متوسطه اول و 15 نفر متوسطه دوم) اشباع نظری حاصل گشت و مؤلفه های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید؛ یافته های تحقیق نشان داد که ویژگی های درس تربیت بدنی از دیدگاه دانش آموزان، شامل 38مؤلفه اولیه بود که پس از دسته بندی در 8 مؤلفه اصلی شامل: تنوع و جذابیت کلاس، تجهیزات و امکانات ورزشی، فضا و مکان مناسب، برنامه های کلاس، محتوای برنامه های آموزشی، توجه به دانش آموزان، معلمان متخصص و مجرب و برنامه زمانی کلاس طبقه بندی شد که در نهایت مدل مفهومی بر اساس رویکرد تحلیل محتوای کیفی طراحی گردید.
طراحی الگوی یاددهی- یادگیری برای دانش آموزان دوره دوم ابتدایی (مورد مطالعه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی یاددهی- یادگیری برای دانش آموزان دوره دوم ابتدایی (مورد مطالعه شهر تهران) بوده است. پژوهش از نظر طرح، جزو پژوهش های کیفی و روش مورد استفاده در مرحله کیفی تحلیل مضمون بود، که به منظور گردآوری و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استقرایی (شبکه مضامین- استرلینگ) استفاده گردید. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، خبرگان علمی دانشگاهی بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند، 14 نفر از صاحب نظران کلیدی انتخاب شدند. در این مطالعه از ابزار "فرم بررسی اسناد" استفاده شده است. که 14 تن از متخصصین برنامه ریزی درسی و روان شناسی تربیتی در دانشگاه ها انتخاب و درباره هریک از مضامین نظرخواهی شد. در بخش سند کاوی نیز از 48 مورد مستندات شامل مقالات در پایگاه ها و وب سایت های معتبر، کتاب ها، پایان نامه ها، که اسناد فارسی به تعداد 26 مورد و در فاصله زمانی سال های 1387 الی 1400 و 22 مورد اسناد انگلیسی در فاصله زمانی 1991 الی 2022 استفاده شده است. با استفاده از روش همسوسازی، اعتبار داده ها مورد تایید قرار گرفته است. یافته ها نشان داد که در اولین کدگذاری 297 شاخص استخراج گردید و سپس در در دور دوم کدگذاری، 25 کد حذف و یا ادغام گردیدند و 272 شاخص بدست آمد. هم چنین نشان داد در الگوی مذکور پنج عامل 1- اهداف، 2- عوامل دانش محور، 3- عوامل حمایت محور، 4- فرایندهای یاددهی– یادگیری، 5- عوامل سنجش محور و 38 مؤلفه و 265 شاخص مورد تائید قرار گرفته است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش مدیریت کلاس تحولی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
78 - 53
حوزههای تخصصی:
مدیریت کلاس به عنوان اولین سطح مدیریت آموزشی در شکلدهی به ساختار آموزش و فرایند تدریس نقش اساسی دارد. هدف از مطالعه حاضر، ساخت و اعتبار یابی مقیاس سنجش مدیریت کلاس تحولی بود. روش پژوهش پیمایشی (از نوع تحلیل عاملی) و جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بود که بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه کوکران ۲۴۰ نفر به صورت نمونه گیری تصادفی بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس کتاب و مقالات مرتبط با مدیریت کلاس تهیه شد. این پرسشنامه از ۲۶ گویه برحسب طیف لیکرت ۵ درجه ای تشکیل شده است. روایی پرسشنامه (برحسب روایی سازه) و پایایی (برحسب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی) پس از انجام تحلیل عاملی تأییدی تعیین شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون های کفایت حجم نمونه بارتلت (KMO)؛ تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی مرتبه دوم) و آلفای کرونباخ با بهره گیری از نرم افزار Smart-PLS3 انجام شد. نتایج نشان داد که ۵ مؤلفه به عنوان ابعاد مدیریت کلاس تحولی عبارت اند از: «یادگیری مشارکتی»؛ «به کارگیری راهبردهای انگیزشی»؛ «ارتقای روانشناسی موفقیت»؛ «سبک تسهیل کننده» و «پویایی کلاس». نتایج ارزیابی روایی همگرا نشان داد که میانگین واریانس استخراج شده برای تمامی مؤلفه ها بالاتر از مقدار ۰٫۵ و مورد تأیید بودند. همچنین نتایج آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بالاتر از مقدار ۰٫۷ قرار داشتند و بیانگر آن است که مقیاس مدیریت کلاس تحولی ازنظر پایایی و روایی همگرا مورد تأیید بوده است. با توجه به پایایی مناسب این ابزار می توان در نظام آموزش وپرورش برای آموزش معلمان تازه کار و حتی معلمان باسابقه استفاده کرد.
مطالعه فرهنگ علمی دانش آموزان بر اساس مدل های یاددهی-یادگیری فرهنگی علوم کاستا- فلان در برنامه درسی علوم دوره ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال اول زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
67 - 79
حوزههای تخصصی:
چالش های آموزش حضوری در دوران پس از کرونا از دیدگاه دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
215 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و بررسی چالش های آموزش حضوری پس در دوران پس از کرونا از دیدگاه دبیران بود. روش پژوهش، کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تأویلی بود. برای مصاحبه، شرکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.معیار شرکت در مصاحبه، تمایل دبیران به بیان نظرات خود در زمینه موضوع پژوهش بود. فرآیند نمونه گیری در جریان مصاحبه با به اشباع رسیدن داده ها پایان یافت. برای تحلیل داده ها از روش استرابرت و کارپنتر(2003) استفاده گردید. به این صورت که یافته ها به شرکت کنندگان ارائه شده و نظراتشان دریافت می شد. جهت حفظ قابلیت تأیید پژوهش، در تمام مراحل، مستندات به دست آمده با استفاده از کسب نظرات مشارکت کنندگان حفظ شدند که همین مسئله،اطمینان پذیری داده ها و قابلیت تأیید آن ها را امکان پذیر می کند. پس از تجزیه وتحلیل یافته ها، عوامل و دلایل تغییرات رفتاری و تحصیلی دانش آموزان بعد از دوران کرونا در آموزش در پنج دسته : علل مرتبط با معلم ،علل مرتبط با مدرسه؛ علل مرتبط با خانواده، علل مرتبط با فضای مجازی؛ علل مرتبط با دانش آموز؛ طبقه بندی شدند. برای غلبه بر این چالش ها ضروری است اولیا دانش آموزان،کارکنان مدرسه و معلمان، تعامل، هم فکری و هماهنگی بیشتر داشته باشند. برگزاری جلسات آموزشی برای اولیا از طرف انجمن اولیا و مربیان می تواند یاری دهنده باشد. نیاز به تقویت آموزش، ارزش قائل شدن برای حرفه معلمی و تشریک مساعی معلم و همچنین تعامل بیشتر با خانواده ها و نهایتاً در عین تحول بخشی به آموزش، مدرسه به عنوان یک فضای فیزیکی خاص و متفاوت از سایر فضاهای یادگیری حفظ شود.
بررسی رابطه بین چارچوب اجتماع کاوشگری با تجربه آموزشی محیط های یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
170 - 148
حوزههای تخصصی:
در رویکرد اجتماع کاوشگری یادگیری مؤثر، به ویژه یادگیری مرتبه بالاتر به توسعه یک اجتماع بستگی دارد؛ این در حالی است که برخی محققین خلاف این موضوع را مطرح می کنند. لذا در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه چارچوب اجتماع کاوشگری با تجربه آموزشی در محیط های یادگیری الکترونیکی، با روش فراتحلیل انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پژوهش های خارجی و داخلی با روش همبستگی و علی است که به بررسی ارتباط چارچوب اجتماع کاوشگری با تجربه آموزشی در محیط های یادگیری الکترونیکی پرداخته اند. بر اساس ملاک ورودی و خروجی 23 پژوهش به عنوان نمونه پژوهش شناسایی و در نرم افزار CMA2 تحلیل شد. با توجه به آزمون کوکران Q (Q= 460/545) و سطح اطمینان 95/0 سطح معنادار از میزان خطا (05/0) کوچک تر است؛ بر همین مبنا می توان گفت فرضیه پژوهش مورد تأیید است و میان اندازه اثرهای به دست آمده تفاوت معناداری وجود دارد و این به معنای ناهمگونی اندازه اثرهای به دست آمده است؛ بر همین اساس باید از مدل اثرات تصادفی (نه ثابت) برای تفسیر اندازه اثر ترکیبی استفاده کرد. اندازه اثر تصادفی (ترکیبی) رابطه چارچوب اجتماع کاوشگری با تجربه آموزشی برابر با 0.524 بوده و با 95/0 اطمینان می توان گفت در بازه 423/0 تا 613/0 قرار دارد. تفسیر اندازه اثر با توجه به معیار کوهن به صورت اندازه اثر زیاد می باشد؛ همچنین با توجه به (Sig= 0.000 و Z= 38.219) اندازه اثر تصادفی به دست آمده، معنی دار است؛ بنابراین یافته های پژوهش نشان دادند که چارچوب اجتماع کاوشگری با بهبود تجربه آموزشی محیط های یادگیری الکترونیکی رابطه معنی داری دارد.
تدوین الگویی برای ارتقای کیفیت تدریس اعضای هیات علمی نظام آموزش از دور (مورد مطالعه دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویش در آموزش علوم پایه دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
138 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، تدوین الگویی بر مبنای تبیین دیدگاه های صاحب نظران درباره عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت تدریس در اعضای هیات علمی نظام آموزش از دور می باشد. روش این مطالعه به صورت کیفی مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیان است. مشارکت کنندگان در پژوهش دانش آموختگان مقطع دکتری آموزش از دور، مدیران بخش های آموزشی و اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور در سال 1401 می باشند که تجربه تحصیل، اشتغال و تدریس در این نظام آموزشی را داشتند که 8 نفر از آن ها بر اساس نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل و داده های حاصل نیز بر اساس روش اشتراوس کوربین تحلیل گردیدند. جهت تأمین روایی و پایایی از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر مشارکت کننده در پژوهش استفاده گردید. نتایج یافته ها نشان داد ارتقای کیفیت تدریس در نظام آموزش از دور به عنوان پدیده اصلی متأثر از چالش های آموزش، شایستگی های فردی، عوامل سازمانی، توسعه زیرساخت ها، اصلاح قوانین و دستورالعمل ها، کیفیت بخشی، کارآمدی و اعتمادسازی می باشند که به صورت یک الگوی مفهومی ارائه شده است. بر این اساس برای بهبود تدریس اعضای هیات علمی در نظام آموزش از دور پیشنهاد می شود تا نظام آموزشی کشور نسبت به رفع علت ها و اجرای راهبردهای احصاء شده از این مدل اقدام نماید تا به پیامدهای مطلوب در زمینه ارتقای کیفیت بخشی تدریس در اعضای هیات علمی در این زیر نظام آموزش عالی برسد.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه تدریس تحول آفرین (TTQ)
منبع:
تدریس پژوهی سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
53 - 63
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی و نقد متون منظوم و منثور فارسی دوره اول متوسطه با تکیه بر استعاره، تشبیه و کنایه (تناسب فرم و تدریس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
35 - 17
حوزههای تخصصی:
امر یادگیری به فرآیند و عوامل زیادی بستگی دارد. یکی از این عوامل، متن و انتخاب هایی از متون است که بر اساس آن، آموزش دهنده سعی در پرورش فکری و تربیتی فراگیر دارد. متون ادبی در قیاس با سایر متون، نقش بیشتری در تربیت و پرورش کودک و نوجوان دارند چون امکان استفاده از تخیّل را برای آن ها فراهم می کنند و در پرورش قریحه و هنر در فراگیر تأثیر زیادی دارند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی در پی آسیب شناسی و نقد متون منظوم و منثور فارسی دوره اول متوسطه است. ضرورت انجام این پژوهش در منطقی تر کردن انتخاب و گزینش متون برای رسیدن به یادگیری بهتر در فراگیر است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: گردآورندگان متون، توجهی به توزیع و پراکندگی آرایه ها در دوره ها و نیز دروس هر دوره نداشته اند و این امر به نوبه خود، دلزدگی و احساس ترس را در فراگیر به وجود می آورند. از سوی دیگر، گردآورندگان متون، رسالت واحدی برای تمام آرایه ها بدون توجه در ماهیت و نقش آن ها در یادگیری داشته اند و توجهی به دیریاب بودن برخی از آرایه ها در قیاس با آرایه های دیگر نداشته اند. به کارگیری کنایه در متون این دوره تقریباً منطقی تر صورت گرفته است.
تدریس گروهی: موانع و چالش های بکارگیری آن در دانشگاه از دیدگاه اساتید دانشگاه مازندران
منبع:
تدریس پژوهی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱
47 - 58
حوزههای تخصصی:
برازش مدل علی اثر ویژگی های شخصیتی و اضطراب حسابداری: نقش میانجی سازگاری روان شناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویش در آموزش علوم پایه دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
185 - 169
حوزههای تخصصی:
اضطراب حسابداری، ترس دانشجویان از رشته حسابداری از نظر توانایی درک اصطلاحات و مفاهیم حسابداری و همچنین توانایی تفسیر، تجزیه وتحلیل و انتقال اطلاعات مالی به تصمیم گیرندگان است. طبق نظریه آیزنک، اضطراب، ویژگى و خصیصه ای شخصیتى است که از ساختار شخصیتى و شناختى فرد نشأت می گیرد. در میان عوامل به وجود آورنده اضطراب، استرس های شغلی نقشی بارز را ایفا می نمایند، لذا با توجه به اهمیت سلامت روانی دانشجویان که شیوع اختلالات و بیماری های مربوط به آن در بین دانشجویان در حال افزایش است، این پژوهش با هدف بررسی اثر ویژگی های شخصیتی و سازگاری روان شناختی بر اضطراب حسابداری دانشجویان رشته حسابداری دانشگاه های استان گلستان انجام شد. یافته های پژوهش بر اساس تحلیل163 پرسشنامه دریافت شده، شامل پرسشنامه شخصیت نئو (1985)، اضطراب دومان (2015) و سازگاری روان شناختی بیکر و سیریاک (1989) در سال 1400 و مبتنی بر مدل سازی ساختاری بوده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی بر اضطراب حسابداری دانشجویان تأثیر مستقیم داشت و همچنین با اضافه شدن متغیر میانجی سازگاری روان شناختی ، تأثیر همچنان معنی دار بود. بنابراین ویژگی های شخصیتی مانند روان رنجوری و برون گرایی بر اضطراب حسابداری دانشجویان تأثیر مثبت و معنی دار و همچنین پنج عامل شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی، سازگاری، گشودگی و وجدانی بودن بر سازگاری روان شناختی دانشگاهی تأثیر مثبت و معنی دار داشتند. ویژگی های شخصیتی از طریق سازگاری روان شناختی بر اضطراب حسابداری تأثیر غیرمستقیم داشت. در تبیین این یافته ها می توان چنین بیان کرد که دانشجویان حسابداری با ویژگی شخصیتی برون گرایی براساس محتوای دروس دانشگاهی خود به فرایندهای تشویقی حساسیت بالایی نشان می دهند و لذا می توانند اضطراب بالایی را تجربه نمایند.
محیط یادگیری ترکیبی: اثربخشی استفاده همزمان از آزمایش های واقعی و مجازی بر مهارت استدلال علمی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
147 - 123
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثر آزمایش های واقعی، مجازی، و ترکیبی بر تفکر سیستمی شاگردان که به صورت استدلال علّی بروز پیدا می کند، انجام گرفته است. پزوهش به روش کمی و با رویکرد نیمه آزمایشی انجام گرفت. جامعه آماری دانش آموزان پایه یازدهم دوره متوسطه دوم شهر اهواز بودند که نمونه 80 نفری از آنان کاوشگری علمی با موضوع جریان الکتریکی را به سه صورت آزمایش واقعی (24 نفر)، مجازی (28 نفر) ، و ترکیب آن دو (28 نفر) تجربه کردند. یادگیری مفاهیم و مهارت تفکر سیستمی شاگردان به کمک آزمون استاندارد DIRECT قبل و بعد از فعالیت کاوشگری اندازه گیری شد. پاسخ ها ابتدا کدگذاری، و سپس نمره گذاری شدند. از تحلیل کواریانس برای مقایسه میانگین گروه ها استفاده شد. کاوشگری واقعی (اندازه اثر 54/0) و مجازی (انداز اثر 60/0) تقریبا به یک اندازه باعث یادگیری مفاهیم علمی شدند، اما شاگردان در شرایط ترکیبی (اندازه اثر 79/0) بهتر از شرایط تک آزمایشی یاد می گرفتند. سهم بیشتر نمره شاگردان در هر سه تجربه یادگیری مربوط به سطح دانش امور واقعی و روندی بود و نمره کمتری در سطوح بالای یادگیری مانند استدلال یا تفکر سیستمی داشتند. کاوشگری چه به صورت واقعی، چه مجازی، و چه ترکیبی، به خودی خود نتوانست دانش آموزان را وادار به استدلال منسجم و بازنگری مدل ذهنی خودشان کند. کاوشگری بدون فعالیت مکمل آن یعنی مدل سازی نمی تواند به ارتقا مهارت استدلال شاگردان کمک زیادی کند. پیشنهاد می شود کاوشگری در کلاس درس به صورت ترکیب آزمایش واقعی و مجازی توسط معلمان با رویکرد مبتنی بر مدل سازی انجام بگیرد.
یادگیری با عامل های هوشمند آموزشی: آیا می توان با ردیابی حرکات چشم عملکرد توجه را بهبود بخشید؟
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
145 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی نقش عامل هوشمند آموزشی بر توان حل مسائل پیچیده و مدت زمان درگیری با تکلیف در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه بوده که با روش آزمایشی انجام شده است. جامعه هدف از بین دانش آموزان 7 تا 13 سال (5/10 M: ) که در مقطع ابتدایی و راهنمایی، در مدارس دولتی در سیسلی کشور ایتالیا[مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شد. گروه نمونه (45:N)که از طریق سیاهه تشخیصی ADHD (فرم معلم) انتخاب شدند، به صورت تصادفی در سه گروه گمارش شدند: 1) بدون حضور عامل آموزشی 2) عامل آموزشی، تنها دستورالعمل هایی را در حین حل مسئله ارائه می کرد 3) عامل آموزشی دستورالعمل هایی را در حین حل مسئله ارائه و در خصوص توجه افراد بازخوردهایی را ارائه می داد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون حل مسائل پیچیده و ثبت زمان حل مسائل بود. نتایج نشان داد که حضور عامل هوشمند آموزشی، عملکرد حل مسئله را بهبود می بخشد، اما تأثیر عامل بر مدت زمان درگیری یادگیرندگان با تکلیف معنادار نیست. بر اساس نتایج، هدایت و بازخورد ارائه شده توسط عامل آموزشی باعث بهبود فرایند توجه شده و به تبع آن، عملکرد فرد را در حل مسئله ارتقا می بخشد
رهیافتی پدیدارشناسانه بر تجارب زیسته معلمان ابتدایی از آموزش مجازی دانش آموزان در شرایط کرونا (COVID-19)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
162 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش مجازی به عنوان یکی از کاربردهای مهم فناوری های اطلاعات و ارتباطات در جهان مطرح و فعالیت های گسترده ای در این راستا آغاز گردیده است. با توجه به تغییرات سریعی که در محیط پیرامون در حال شکل گیری است، اجرای نظام های مجازی به منظور ارائه خدمات و فناوری جدید در زمینه ی تدریس و یادگیری به صورت یک نیاز اساسی مطرح شده است. لذا با توجه به شرایط حساس فعلی و قرار گرفتن در شرایط غیرقابل پیش بینی بیماری، بهره گیری از آموزش مجازی امری مهم و ضروری به نظر می رسد. عمده ترین مسائل در برخورد با این بیماری، ناشناخته بودن و گستردگی آن است که همه نهاد آموزش از پیش دبستانی تا دانشگاه را درگیر کرده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر رهیافتی پدیدارشناسانه بر تجارب زیسته معلمان ابتدایی از آموزش مجازی دانش آموزان در شرایط کرونا بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی بوده و بر اساس رویکرد پدیدارشناسانه انجام گرفته است. میدان تحقیق و جامعه موردمطالعه معلمان ابتدایی مدارس شهر سنندج بودند؛ که 20 نفر به صورت هدفمند برای شرکت در مصاحبه نیمه ساختاریافته مشارکت داشتند. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 12 سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی موردبررسی و تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. اعتبار داده ها با استفاده از روش تأیید پذیری توسط مشارکت کنندگان صورت پذیرفت. یافته ها: تجارب مشارکت کنندگان در چهار الگو ترسیم گردید. 1- کاستی ها و ضعف ساختاری آموزش مجازی،. 2- پیامدهای کاربردی در فرایند یاددهی- یادگیری، 3- آسیب های فرهنگی- اجتماعی آموزش مجازی 4- ایده های کیفیت بخشی به آموزش مجازی.
مدل یابی ساختاری روابط بین سرسختی روان شناختی و اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی احساس انسجام در دانش آموزان متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
235 - 213
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که کندوکاو در عوامل مرتبط با عملکرد تحصیلی دانش آموزان به منظور اتخاذ رویکردی مناسب در برنامه ریزی و اقدامات آموزشی از دیرباز مورد توجه نظام های آموزشی سیستماتیک بوده است، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری روابط بین سرسختی روان شناختی و اشتیاق تحصیلی با میانجی گری احساس انسجام در دانش آموزان مقطع متوسطه اول انجام شده است. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش، کلیه ی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر باغملک در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1300 نفر می باشند که تعداد ۳۳۰ نفر از آن ها بر اساس جدول کرجسی- مورگان به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای (مبتنی بر مدارس و کلاس)، پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی وانگ، وایلت و اسکلز (2011)، سرسختی روان شناختی کیامرثی، نجاریان و مهرابی زاده هنرمند (1377) و احساس انسجام آنتونوسکی (۱۹۸۷) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مدل پیشنهادی رابطه بین سرسختی روان شناختی و اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی گری احساس انسجام از برازش "مناسب" برخوردار است. همچنین رابطه خطی و مستقیم بین متغیرهای پژوهش در سطح معنی داری 01/0 و رابطه غیرمستقیم آن ها با میانجی گری احساس انسجام در سطح معنی داری 05/0 مثبت و معنی دار می باشد. لذا داده های برازندگی مدل، اثر مستقیم و غیرمستقیم سرسختی روان شناختی و اشتیاق تحصیلی با میانجی گری احساس انسجام در دانش آموزان متوسطه اول را تأیید می کنند. با عنایت به یافته های فوق می توان اظهار داشت که با تقویت سرسختی روان شناختی و احساس انسجام در دانش آموزان، اشتیاق تحصیلی آنان ارتقاء و زمینه موفقیت های آتی آن ها در زمینه عملکردهای تحصیلی- تربیتی فراهم می گردد.
واکاوی مؤلفه های رهبری برنامه درسی در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
193 - 171
حوزههای تخصصی:
رهبری برنامه درسی یکی از مهم ترین عناصر برای جاری سازی یک نظام آموزشی است؛ و در این میان نقش مدیران مدارس در رهبری برنامه درسی، حیاتی است. به همین دلیل هدف پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های رهبری برنامه درسی در مدارس ایران است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحلیل محتوا جهت دار انجام پذیرفت. جامعه موردمطالعه این پژوهش ترکیبی از اعضای هیئت علمی دارای تخصص و رزومه مرتبط، مدیران ستادی باتجربه و صاحب نظران ادارات آموزش وپرورش، مدیران مدارس و معلمان خبره در سراسر کشور بودند. بر اساس شاخص اشباع نظری، 19 تن دعوت به مشارکت شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. کیفیت داده ها، از طریق چهار معیار اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تأییدپذیری و اطمینان پذیری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند رهبری برنامه درسی شامل 13 مؤلفه سازمانی (A)، یادگیری (B)، علمی و فناوری (C)، مدیریتی (D)، مشارکتی (E)، ارتباطاتی (F)، مبتنی بر تجربیات (G)، توسعه شناختی (H)، ایدئولوژیک (I)، بروکراسی زدائی (J)، مالی (K)، توسعه فرصت ها (L) و توسعه کالبدی (M) بودند. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی مناسبی را برای برنامه ریزان و سیاست گذاران در زمینه رهبری برنامه درسی به همراه دارد.
تاثیر متن های علمی بر تغییر مفهومی و هیجان های معرفتی دانش آموزان پایه ششم با توجه به نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بلندمدت متن های توضیحی، تکذیبی و تکمیلی بر تغییر مفهومی دانش آموزان پایه ششم بود. همچنین، نقش تفاوت های جنسیتی در اثربخشی متن ها بر تغییر مفهومی و هیجان های معرفتی بررسی شد. تحقیق حاضر به روش آزمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم منطقه 17 تهران بود. از طریق نمونه گیری در دسترس 155 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه متنی منتسب شدند. در مرحله اول، اثربخشی متن ها بر تغییر مفهومی و هیجان های معرفتی باتوجه به تاثیر نقش جنسیت ازطریق اجرای پیش آزمون–پس آزمون مقایسه شد. در مرحله دوم، اثربخشی بلندمدت متن ها بر تغییر مفهومی ازطریق پس آزمون تاخیری انجام شد. ابزارهای تحقیق شامل متن های محقق ساخته و پرسشنامه هیجان های معرفتی (pekrun et al, 2016) بود. روش تحلیل داده های مرحله اول، تحلیل واریانس تک عاملی و تحلیل کوواریانس تک عاملی و در مرحله دوم، t همبسته بود. یافته ها با سطح معناداری 0.05 در مرحله اول نشان داد تاثیر اجرای متن ها هم بر هیجان های معرفتی و هم بر تغییر مفهومی در هر دو نمونه معنادار است. نتایج تفکیکی نشان داد درمورد تاثیر متن ها بر هیجان های معرفتی تفاوت جنسیتی وجود ندارد. ازنظر تاثیر متن ها بر تغییر مفهومی، در نمونه پسران تاثیر متن تکمیلی بر تغییر مفهومی تفاوت معناداری با متن تکذیبی و توضیحی داشت و در نمونه دختران، تاثیر متن تکذیبی بر تغییر مفهومی تفاوت معناداری با متن تکمیلی و توضیحی داشت. یافته های مرحله دوم نشان داد متن ها تاثیر خود را بر تغییر مفهومی در بلندمدت حفظ کرده اند. بر اساس یافته های پژوهش، به نویسندگان کتب درسی و تولیدکنندگان نرم افزارهای آموزشی توصیه می شود استفاده بیشتری از متن های تکذیبی داشته باشند
شناسایی بد رفتاری های کلاسی دانش آموزان و راهبردهای هیجانی معلمان در برابر آن ها: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
77 - 53
حوزههای تخصصی:
اهمیت تنظیم هیجان ها توسط معلم در مواجهه با بدرفتاری های مشاهده شده در کلاس، به طور گسترده ای پذیرفته شده است. با این وجود، کمبود مطالعه در مورد چرایی و چگونگی تنظیم هیجانات توسط معلمان در ایران وجود داشت. لذا این پژوهش به شیوه ی کیفی با رویکرد تجربه زیسته با هدف استخراج راهبردهای تنظیم هیجان معلم در مقابل بدرفتاری های دانش آموزان در نمونه ای 16 نفری از معلمان استان زنجان انجام شد. از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد و اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل محتوا مورد تحلیل قرار گرفتند. میزان پایایی با روش آلفای کریپندورف 77/0 به دست آمد. یافته های این پژوهش نشان داد که معلمان برای تنظیم احساساتشان از راهبردهای اصلاح وضعیت، ارزیابی مجدد و مدولاسیون یا تعدیل پاسخ و راهبردهای تنظیم هیجان منفی ازجمله: سرکوب، نشخوار فکری و تلقی فاجعه آمیز، در برابر بدرفتاری هایی از جمله: رفتارهای غیره همکارانه، بی توجهی به درس، پرخاشگری کلامی و جسمی به همکلاسی ها، پرخاشگری کلامی و جسمی به معلم، افراط در شوخی و تمسخر یکدیگر در کلاس، جابه جایی در کلاس و تقلب در امتحان، استفاده می کنند. این پژوهش نتایجی درباره رایج ترین راهبردهای تنظیم هیجان در معلمان ارائه داد که می توانند برای مداخله در برنامه های توسعه حرفه ای معلمان و برنامه ریزی و تصمیم گیری در زمینه شیوه های پیشگیری و مقابله با انواع بدرفتاری ها مورد استفاده قرار گیرند.
نقش تمرکز بر آموزش و بهینه سازی زمان آموزش معلم در کلاس بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری رضایت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
214 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، بررسی نقش تمرکز بر آموزش و بهینه سازی زمان آموزش معلم در کلاس بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری رضایت تحصیلی بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان و دانش آموزان متوسطه دوم شهر بابل می باشد که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای 50 معلم و 336 دانش آموز به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت گردآوری داده ها، از سه پرسشنامه؛ تمرکز و بهینه سازی زمان آموزش (Esterank et al, 2018)، پرسشنامه عملکرد تحصیلی (Fam & Taylor, 1999)، و پرسشنامه رضایت تحصیلی (Diener, et al., 1985) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضرایب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرکز بر آموزش(۰۱/۰>p، ۴۵۷/0=β) و بهینه سازی زمان آموزش (۰۱/۰>p، ۲۴۱/0=β)، معلمان در کلاس بر عملکرد تحصیلی تأثیر مثبت دارد. هم چنین نتایج نشان داد که رضایت تحصیلی دانش آموزان در تأثیر تمرکز بر آموزش (۰۱/۰>p، ۱۳۷/0=β) و بهینه سازی زمان آموزش (۰۱/۰>p، ۱۴۳/0=β) بر عملکرد تحصیلی نقش میانجی دارد. بنابراین معلمان می توانند با تمرکز و بهینه سازی زمان آموزش، میزان آموزش و یادگیری را به حداکثر برسانند تا از این طریق میزان موفقیت و رضایت تحصیلی دانش آموز در کلاس ها بیشتر شود.