فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرینات حرکتی ریتمیک بر هماهنگی ادرا کی-دیداری و کارکرد اجرایی کودکان با اختلال یادگیری در سال 1398 بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری شهر دزفول بود که از میان آنان 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و در 2 گروه 15 نفری آزمایشی و گواه قرار داده شدند. ابزار پژوهش مقیاس ادرا کی-دیداری بندرگشتالت و پرسشنامه کولیچ بود. ابتدا پیش آزمون در 2 گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایشی به مدت 8 هفته تحت تمرینات حرکتی ریتمیک قرار گرفت. این جلسات به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. در پایان، هر 2 گروه مورد سنجش پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که تمرینات حرکتی ریتمیک موجب کاهش اختلالات کارکرد اجرایی و افزایش هماهنگی ادرا کی-دیداری کودکان با اختلال یادگیری شده است ) 001 / .)P>0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که تمرینات حرکتی ریتمیک یک درمان مؤثر برای کاهش اختلالات کارکرد اجرایی و هماهنگی ادرا کی-دیداری باشد.
تأملی بر برنامه درسی زاید در رشته آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی نظرات دانش آموختگان و دانشجو معلمان در خصوص برنامه درسی زایدرشته آموزش ابتدایی انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن تحلیل مضمون می باشد. نمونه گیری به شیوه هدفمند بوده و 18 نفر جهت مشارکت با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد که بخش هایی از محتوای برنامه درسی این رشته به دلیل تئوری بودن، تکراری بودن، قدیمی بودن، منبع نامناسب، عدم تناسب دروس اختیاری و اجباری زاید و ناکارآمد هستند که بیش ترین فراوانی دروس زاید هم مربوط به دروس عمومی و تعلیم و تربیت اسلامی است. همچنین، بخش هایی از برنامه درسی هم به دلیل تجارب یادگیری، زاید تلقی می شوند که مشارکت کنندگان به نقش استاد، دانشجو و ارزشیابی اشاره کردند. نتایج نشان داد که در بعد محتوا، ضروری است بخش هایی از برنامه درسی عمومی، حذف و به دروس تخصصی و تخصصی-تربیتی اختصاص یابد. در بخش تجارب یادگیری هم می بایست فرایند اجرای و ارزشیابی برنامه درسی مورد بازبینی قرارگیرد و زمینه ای برای افزایش انگیزه دانشجو معلمان فراهم گردد.
تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی( یکپارچه) پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی(یکپارچه) پایه سوم ابتدایی است. رویکرد پژوهش، کیفی (روش تحلیل محتوای کیفی) و جامعه پژوهش، کلیه کتاب های درسی پایه سوم ابتدایی و راهنماهای تدریس معلم هر کتاب بود. رویکرد برنامه درسی تلفیقی مضمون محور (مفهوم محور و مهارت محور) انتخاب شد. مفاهیم و مهارت ها از کتاب های درسی و اهداف هر درس از راهنماهای تدریس معلم استخراج شد و همزمان کدگذاری صورت گرفت. کدهایی که دارای زمینه مشترک بودند در یک مقوله قرار گرفتند و مضامین (تم) تلفیقی برنامه درسی را تشکیل دادند. 192 کد اولیه بدست آمد. پس از طبقه بندی، 106 مقوله حاصل شد و در نهایت، 14 مضمون (تم) تلفیقی شکل گرفت. مضامین بدست آمده عبارتند از: جعبه ابزار پرکاربرد، نیازهای مهم، سواد مالی، آشنایی با شخصیت های علمی و ادبی، نهادها، تغییر، شباهت ها و تفاوت ها، محافظت، مهربانی، تلاش، مهارت شمارش، مهارت اندازه گیری، مهارت رسم شکل، مهارت مرتب سازی داده ها در جدول و نمودار.
تأملی بر الگوهای برنامه درسی مونته سوری، والدورف و بانک استریت در سه محور؛ عاملیت کودک، ارزشیابی و محیط یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافته های این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربه فردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیم گیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید می شود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.
واکاوی کنش حرفه ای آموزشگران رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان در زمینه دانش پداگوژی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین پژوهش واکاوی کنش حرفه ای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان درزمینه دانش پداگوژی محتوااست. دراین پژوهش ازرویکردکیفی استفاده شدوبه شیوه هدفمند7 نفرازآموزشگران دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند.جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه ومشاهده کلاس، به طور هم زمان، صورت گرفت. براساس تفسیرآموزشگران از مؤلفه های دانش پداگوژی محتوا، آموزشگران دردوگروه نابسته به زمینه و وابسته به زمینه دسته بندی شدند.آموزشگران نابسته به زمینه هدف از پداگوژی محتوا راچگونگی بازنمایی هدفمندموضوع درسی می دانند.آن چه باور اصلی استادان را درشکل گیری آموزش محتوا معنی دارساخته، فرصت های یادگیری است که برای دانشجویان به صورت تجویزی وازبیرون برنامه ریزی می کنند، رسالت استادونظام دانشگاهی در انتقال چگونگی بازنمایی مفاهیم وحقایق است درمقابل باوراصلی آموزشگران وابسته به زمینه ،خلق فضای مؤثریادگیری برای نقدکردن برنامه درسی مکتوب وفرصت های یادگیری برابربرای دانشجویان با هدف خلق تجارب تحولی است. این باور در دانشجومعلمان شکل می گیردکه توانایی خلق دانش را دارند و می توانند فرصت هایی برای اندیشیدن شاگردان ابتدایی فراتر از موضوعات درسی و توصیه متخصصان مهیا کنند
نگاهی تحلیلی انتقادی به برنامه درسی اسلامی صورت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از دیدگاه های برنامه درسی اسلامی که توسط رورنانی هاشیم مطرح شده، توصیف، تحلیل و نقد شده است. در تحلیل اندیشه های او معلوم شد که وی برنامه درسی را مترادف با سند مکتوب و به مثابه نظام مدنظر داشته و در علم دینی تحت تأثیر اندیشه عطاس، علمی را دینی می داند که از عناصر غربی پاک و با ارزش های اسلامی جایگزین شود. او در برنامه درسی اسلامی بر مشحون کردن اهداف و محتوا از ارزش های اسلامی تأکید ویژه ای دارد. از مهمترین انتقادات به اندیشه های وی، نبود تبیین نظری مبانی فلسفی و روش شناختی، تلقی صورت گرایانه از اسلامی سازی، و غفلت از برنامه درسی به مثابه حوزه مطالعاتی و قبول بسترهای معرفتی موجود غربی برای آن می باشد. از اینرو، نیاز مهم امروز این حوزه، فراتر رفتن از مواجهه منفعلانه است که بنا را بر اقتباس، تهذیب و تکمیل صورت گرایانه دانش غربی موجود قرار می دهند و روی آوردن به دیدگاه های واکنشی و فراکنشی که در پی ارائه صورت بندی های نظری جدید و توسعه مرزهای دانش برنامه درسی از منظر اسلامی هستند، از ضرورت برخوردار است.
ارائه الگوی معرفت شناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
101 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی معرفت شناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی انجام پذیرفت.. پژوهش مذکور از نظر هدف بنیادی- کاربردی، و از نظر گردآوری داده ها، روش پژوهش آمیخته است. از نظر نحوه اجراء، تلاش محقق بر استفاده از روش داده بنیاد (مصاحبه با خبرگان) و استفاده از روش توصیفی پیمایشی است که در دو مرحله کیفی و کمّی به گردآوری داده های اطلاعات پژوهش اقدام می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل خبرگان آموزش و پرورش بود که برای تعیین نمونه ها از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شد و تعداد 20 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. گروه دوم از جامعه آماری این پژوهش در بخش کمّی شامل تمامی معلمان ابتدایی شهر تهران به تعداد 2522 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه بخش کمّی از فرمول کوکران استفاده شد: بنابراین تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به طور کلی روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای حجم نمونه تعیین شد. در بخش کیفی پژوهش حاضر از مصاحبه های نیمه ساختمند استفاده شد. در بخش کمّی، پرسشنامه ای محقق ساخته تنظیم شد. روایی و پایایی ابزارها مورد تایید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. در بخش کمّی برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای بهره گرفته شد.. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که از میان 49 شاخص (گویه) موجود، 10 مؤلفه ی اصلی قابل شناسایی است. این مؤلفه ها شامل، شناخت اثباتی (شناخت خود، محیط و شناخت مهارتی)، شناخت تبیینی (شناخت معنوی فردی و اجتماعی)، شناخت حقیقی (شهود و آموزش تدریجی)، و شناخت اعتباری (قلب، حواس و ادراک) است.
انسان دانشگاهی و بردگی اکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
169 - 188
حوزههای تخصصی:
برده داری در معنی عام به معنای آن است که فرد یا گروهی از انسان ها، مایملک فرد، افراد یا گروه هایی از انسان ها قرار می گیرند. بیش از یک قرن است که جهان با این شقّ از مالکیت به مبارزه برخاسته است؛ این نوشتار در صدد است با بازشناسی عمیق تر مفهوم بردگی و برده داری نشان دهد که نه تنها این شکل از مالکیت پایان نیافته؛ بلکه در اشکال پیچیده تر پا به عرصه ی حیات نهاده و تمرکز مقاله، بیشتر بر حضور برده داری در اشکال فرهنگی و آکادمیک آن خصوصاً در آموزش عالی است. از این منظر، در این نوشتار روند تکامل و شکل گرفتن تدریجی، شمول، مصادیق و تغییرات صورت گرفته در بردگی را با رویکردی تحلیلی – انتقادی مورد بررسی قرار داده و تلاش خواهیم نمود تا فهم مناسبی از معنای برده داری در دوره معاصر ارائه شود و بردگی آکادمیک به عنوان شقّ متفاوت و نوینی از بردگی معرفی و مورد واکاوی قرار گیرد. نتایج حاصل از این نوشتار نشان می دهد، در دنیای امروز دیگر برای تحقق برده داری نیازی به احراز رابطه حقوقی -مالکیت نیست؛ بلکه کافی است تا با ابزار فرهنگی شکلی پیچیده تر و مستورتر و البته عمیق تر از آن را بازتولید کنیم.
اثربخشی روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
22 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه ی نهم دوره ی اوّل متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، دو مدرسه از میان مدارس دوره ی اوّل متوسطه انتخاب شدند. سپس، از هر مدرسه یک کلاس پایه ی نهم انتخاب و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، دانش آموزان یکی از کلاس ها به عنوان گروه آزمایش و دانش آموزان کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل تعیین گردیدند. به دانش آموزش گروه آزمایش با استفاده از روش معکوس، آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی گرایش به تفکر انتقادی Ricketts (2003) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانش آموزان اثربخش بوده و باعث افزایش گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانش آموزان گروه آزمایش شده است؛ بنابراین، فرضیه ی پژوهش مورد تأیید قرار گرفت (01/0>p). با توجه به یافته ی به دست آمده از این تحقیق می توان این گونه نتیجه گرفت که به کارگیری روش آموزش معکوس از طرف معلمان خواهد توانست در بالا بردن گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) از سوی یادگیرندگان مؤثر باشد و به موجب آن منجر به عملکرد مؤثرتر یادگیرندگان گردد. درواقع، روش آموزش معکوس روشی مؤثر در یاددهی و یادگیری در جهانی است که می بایست به عنوان بخشی از سیستم جامع یادگیری مادام العمر در مدارس تبدیل شود.
بررسی میزان اثربخشی آموزش درس ریاضی با رویکرد حل مسئله بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش درس ریاضی به روش حل مسأله بر پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی و مهارات حل مسئله دانش آموزان کلاس سوم ابتدایی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل 3350 دانش آموز دختر کلاس سوم ابتدایی شهرستان ملارد است. نمونه های مورد مطالعه شامل 70 دانش آموز دختر از میان دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. این پژوهش نیمه تجربی بوده و برای آن از طرح آزمون مقدماتی و نهایی با گروه کنترل استفاده شده است. ابزار مورد استفاده پیش آزمون و پس آزمون بودند. گروه آزمایش حدود 8 هفته درس ریاضی را به روش حل مسأله آموزش دیدند ولی گروه کنترل به روش سنتی تحت آموزش قرار گرفتند. پس از خاتمه دوره، پس آزمون اجرا شد. نتایج به دست آمده نشان داد میزان پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله بین دانش آموزانی که به روش حل مسأله آموزش دیدند با دانش آموزانی که به روش سنتی این درس را گذرانده اند، تفاوت معنادار وجود دارد.
واکاوی آموزش مجازی درس تاریخ از دیدگاه دبیران تاریخ
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
46 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بازنمایی تجارب دبیران مقطع متوسطه دوم شهرستان سنندج از آموزش مجازی درسِ تاریخ است. پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. میدان تحقیق این پژوهش کیفی معلمان تاریخ دوره متوسطه دوم شهرستان سنندج می باشد. معلمان به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و گردآوری داده ها و فرآیند مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت. پس از ضبط مصاحبه، متن آنها تهیه گردیده سپس با استفاده از نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) مضامین اصلی و مضامین فرعی استخراج گردید. یافته ها شامل 6 مضمون اصلی: تدریس، دانش آموز، معلم، خانواده، سخت افزار و نرم افزار و جو و فرهنگ فضای مجازی می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که لازم است معلمان در دوره های ضمن خدمت، تدریس موثر در فضای مجازی را آموزش ببینند؛ خانواده ها در تدریس مجازی مشارکت مطلوبی دارند که باید این مورد تقویت شود؛ و هم چنین مشاکت کنندگان تأکید داشتند تا ترتیبی اتخاذ شود تا دانش آموز، کم ترین آسیب را از موارد نامطلوب فضای مجازی ببینند.
الگوی آموزش مبتنی بر مفهوم ریزوماتیک و تأثیر آن بر تفکر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
7 - 33
حوزههای تخصصی:
رویکرد ریزوماتیک و تفکر خلاق به شکل فزاینده ای در تحقیقات آموزشی در دو دهه گذشته ارزشمند بوده است. نظام های آموزشی برای دستیابی به اهداف کلان خود و ایجاد تفکر خلاق به روش های مطلوب آموزش نیاز دارند. هدف این پژوهش ارائه الگوی ریزوماتیک برای آموزش تفکر خلاق است. به این منظور، به روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی با طرح ارائه الگو و تأیید آن استفاده شد. ابتدا مفاهیم و نظریه های موجود در مورد آموزش ریزوماتیک بررسی شد و پس از طبقه بندی، نقشه و چهارچوب مفهومی تدوین و در نهایت الگوی آموزشی تفکر ریزوماتیک ارائه شد. سپس محتوای آموزشی ریزوماتیک بر اساس این الگو طراحی و اجرا گردید. جامعه آمارى پژوهش، تمام دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی شهر صحنه در سال تحصیلی 98- 1397 بود. جهت انتخاب نمونه مناسب به روش هدفمند دو کلاس از کلاس های شهر صحنه که دارای امکانات آموزشی مناسب، معلمان خبره و دانش آموزان دارای معدل بالا بودند در درس علوم تجربی به عنوان نمونه انتخاب شد. یک کلاس 34 نفره به گروه آزمایشى و یک کلاس 34 نفره به گروه گواه اختصاص یافت. برای اندازه گیری تفکر خلاق دانش آموزان از آزمون خلاقیت شیفر استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از تأثیر این الگو بر رشد تفکر خلاق دانش آموزان بود.
تبیین وضعیت برنامه ی درسی اجراشده ی مطالعات اجتماعی پایه ی ششم ابتدایی از بعد تربیت شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
187-217
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا به تبیین وضعیت برنامه درسی اجراشده مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی از بعد تربیت شهروندی بپردازد. روش اجرای این مطالعه آمیخته از نوع مدل «پیگیری تبیین ها» است که در مدارس دوره ابتدایی یکی از مناطق آموزش وپرورش شهر تهران انجام شد. حجم نمونه در مرحله کمّی را 85 معلم و بیست کلاس درس و در مرحله کیفی 36 اطلاع رسان تشکیل دادند. روش نمونه گیری در بخش کمّی، تصادفی خوشه ای یک مرحله ای و دو مرحله ای و در بخش کیفی نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری معیار است. گرد آوری اطلاعات در مرحله کمّی به صورت پیمایشی و با استفاده از دو ابزار پرسشنامه محقق ساخته و مشاهده و در بخش کیفی نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختمند انجام شد. برای تعیین اعتبار ابزارهای اندازه گیری از روایی محتوایی و صوری، برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و به منظور افزایش روایی و پایایی ابزار مشاهده از روش پیش آزمون استفاده شد. یافته ها نشان داد که برنامه درسی اجراشده مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی از بعد تربیت شهروندی با چالش های مضاعفی روبه روست که می توان آنها را در قالب عوامل ساختاری، انگیزشی، نگرشی، مهارتی، عوامل مربوط به شرکای برنامه درسی و عوامل مربوط به منابع و امکانات دسته بندی نمود؛ از این روی می باید به منظور کاهش فاصله میان برنامه درسی قصدشده و اجراشده تصمیماتی در سطح کلان گرفته شود.
تاثیر تعامل بین معلم و شاگرد در شبکه اجتماعی مجازی بر انگیزه پیشرفت، سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تعامل بین معلم و شاگرد در شبکه اجتماعی مجازی بر انگیزه پیشرفت، سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان ساری در سال تحصیلی 1401-1400 بوده که بر اساس نرم افزار محاسبه حجم نمونه جی پاور، تعداد 72 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت گمارش تصادفی (با قرعه کشی) 36 نفر در گروه کنترل و 36 نفر دیگر در گروه آزمایش (تعامل از طریق شبکه اجتماعی مجازی) جایگزین شده اند. ابزار اندازه گیری در پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنس، سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش و احساس تعلق به مدرسه بری و همکاران بوده است. یافته ها نشان داد تعامل معلم و دانش آموز در شبکه اجتماعی مجازی بر انگیزه پیشرفت، سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه تأثیر مثبت داشته است، به طوری که، نخست بر سرزندگی تحصلی و در مراتب بعدی بر انگیزه پیشرفت و احساس تعلق به مدرسه تاثیرگذار بوده است.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش عالی در شهرهای مبتنی بر دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی آموزش عالی در شهرهای مبتنی بر دانش است. این پژوهش از نظر روش، در زمره تحقیقات کاربردی و از نوع داده بنیاد محسوب می شود که جمع آوری داده های مورد نیاز آن از میان مقالات منتشر شده در پایگاه های معتبر علمی بدست آمده است. اطلاعات بدست آمده بعد از استخراج طبقه بندی و کدگذاری شدند و الگوی برنامه درسی که مبتنی بر فرهنگ جامعه ایرانی باشد با کدگذاری اطلاعات استخراج شد، روند کدگذاری تارسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت پذیرفت؛ سپس یک مدل مفهومی از پژوهش های مربوطه استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان داد در ارائه الگوی برنامه درسی شهر دانشی می تواند به توسعه نقش آموزش عالی، آموزش، تولید و انتشار دانش، بومی سازی دانش و تبدیل دانش و فناوری به محصول کمک کند و این رسالت نیاز به آماده سازی زیرساخت هایی از جمله تدوین قوانین و مقررات حمایتی، حقوق مالکیت فکری و زیرساخت های ارتباطی و اطلاعاتی دارد.
اثر بخشی آموزش شایستگی اجتماعی در رفتارهای قلدری، بهزیستی و اشتیاق تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر با ویژگی های قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه شایستگی اجتماعی در رفتارهای قلدری، بهزیستی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان قلدر بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره اول و دوم متوسطه مدارس شهر ارومیه در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از میان آن ها 30 نفر دانش آموز قربانی قلدری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش مداخله آموزش برنامه شایستگی اجتماعی را در ده جلسه (جلسه 60 دقیقه ای) دریافت کردند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه قربانی قلدری Olweus, 1996))، مقیاس بهزیستی تحصیلی (Tuominen-Soini, Salmela- Aro & Niemivitra, 2021) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Fredricks, Blumenfeld & Paris, 2004) بودند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش شایستگی اجتماعی به صورت گروهی قرار گرفتند. بعد از اتمام آموزش نمرات پس آزمون اخذ و با استفاده از روش کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که در پس آزمون، نمره رفتارهای قلدری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته و نمره بهزیستی و اشتیاق تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر شده است. می توان نتیجه گرفت که این شیوه درمان می تواند بر تنظیم و کاهش رفتارهای قلدری، افزایش بهزیستی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان قلدر موثر واقع شود.
پیش بینی پایداری تحصیلی براساس باورهای هوشی دانشجویان: نقش واسطه ای انگیزش تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای انگیزش تحصیلی در رابطه میان باورهای هوشی با پایداری تحصیلی دانشجویان انجام شد. روش این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آن ها تعداد 360 نفر (257 زنو 103 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به مقیاس های پایداری تحصیلی کلارک و ملکی (2019)، نظریه های ضمنی هوش عبدالفتاح و ییتس (2006) و انگیزش تحصیلی لپر (2005) پاسخ دادند. نتایج نشان داد رابطه باور هوشی افزایشی با انگیزش تحصیلی درونی و پایداری تحصیلی معنادار است اما بین باور هوشی ذاتی با انگیزش تحصیلی درونی و پایداری تحصیلی رابطه ی معناداری مشاهده نشد. همچنین، رابطه انگیزش تحصیلی درونی با پایداری تحصیلی مستقیم و معنادار است اما بین انگیزش تحصیلی بیرونی با پایداری تحصیلی رابطه معنادار مشاهده نشد. به علاوه، نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخورداراست و مؤلفه ی باور هوشی افزایشی می تواند پایداری تحصیلی را به طور مستقیم و معناداری پیش بینی نماید و انگیزش تحصیلی درونی دارای نقش واسطه ای در رابطه میان باور هوشی افزایشی با پایداری تحصیلی است. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که تقویت باور هوشی افزایشی دانشجویان میتواند موجبات افزایش انگیزش تحصیلی درونی آنها را فراهم آورد و از این طریق منجر به افزایش پایداری تحصیلی آن ها گردد.
تحلیل پدیدارشناسانه(تجارب زیسته) معلمان تربیت بدنی از چالش های برنامه ی درسی اجرا شده در دوران پاندمی کووید19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
119 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل پدیدارشناسانه (تجارب زیسته) معلمان تربیت بدنی از چالش های برنامه درسی اجرا شده در دوران پاندمی بیماری کووید19 بود. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان 32 نفر از معلمان تربیت بدنی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور از استان های مختلف کشور انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه بدون ساختار بود که فرایند تکمیل و اتمام کار مصاحبه ها تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. زمان انجام هر مصاحبه بین 20 تا 70 دقیقه به طول انجامید. برای گرد آوری و تحلیل داده ها از الگوی هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. در مجموع، 8 مضمون اصلی، 19 مضمون فرعی و 84 مفهوم احصا شد. کم توجهی، میزان توانایی ها و مشکلات روانی فراگیران؛ تناسب محیط یادگیری و مواد آموزشی با اهداف برنامه درسی؛ ویژگی ها، نقش و کارکردهای خانواده در اجرا و ارزش یابی برنامه درسی؛ توانایی ها و صلاحیت های معلمان؛ محتوای برنامه درس تربیت بدنی؛ ارزش یابی پیشرفت تحصیلی؛ سیاست گذاری و مدیریت آموزشی و نهایتاً فناوری و بسترهای ارتباطی در کلاس مجازی محورهای اساسی (مضامین اصلی) یافته های این پژوهش را تشکیل می دادند. برگزاری دوره های آموزشی مبتنی بر آموزش های مجازی برای معلمان، پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری مناسب از بسترهای ارتباطی و اصلاح و به روزرسانی برنامه درسی کووید 19 را می توان به عنوان پیشنهادهای اساسی برگرفته از این پژوهش عنوان کرد.
بررسی وضعیت آموزشی فرزندان طلاق در بزرگسالی؛ یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
217 - 248
حوزههای تخصصی:
وضعیت آموزشی از جمله جنبه های کلیدی زندگی فرزندان طلاق است که تحت تأثیر طلاق والدین می تواند مسیرهای متفاوتی را پیش بگیرد؛ بر این اساس مطالعه وضعیت آموزشی فرزندان طلاق در بزرگسالی اهمیت پیدا می کند. با درک این مهم، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت آموزشی فرزندان طلاق در بزرگسالی انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی است که از نظریه داده بنیاد استفاده شده است. مشارکت-کنندگان شامل فرزندان طلاق شهر تهران بودند که 10 سال از طلاق والدینشان گذشته بود و از طریق روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 18 نفر به عنوان مطلعان کلیدی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه-ساختاریافته گردآوری شد. اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و کدگذاری مجدد توسط خبرگان به دست آمد. داده ها به وسیله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت آموزشی فرزندان طلاق در دو بعد موتور محرک در پیشرفت و انگیزه تحصیل دارای شاخص های مثبت و منفی است.
تأثیر نقش بازخورددهنده و تسهیل کننده عامل آموزشی در آموزش مجازی بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس علوم پایه دوم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۶
227 - 246
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عامل آموزشی در دو نقش تسهیل کننده و بازخورددهنده بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس علوم انجام شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر پایه دوم مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر کرج بود. 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل آزمون محقق ساخته یادگیری و پرسشنامه انگیزه یادگیری درس علوم توان و همکاران (2005) بود. برای بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس علوم تأثیر معنادار دارند. همچنین، عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده بر مؤلفه های خودکارآمدی، راهبردهای یادگیری فعال، ارزشمندی یادگیری و برانگیزانندگی محیط یادگیری تأثیرگذارند. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده در بهبود یادگیری و انگیزه درس علوم تأثیر داشتند اما میان عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورد دهنده از نظر میزان اثربخشی بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس علوم تفاوت معنادار وجود ندارد. طبق نتایج پژوهش بهره گیری از عاملهای آموزشی و در نظر گرفتن نقشهای تسهیل گری و بازخورددهندگی عاملهای آموزشی در آموزش الکترونیکی منجر به ارتقای انگیزه و یادگیری و توجه به عامل آموزشی و نقشهای گوناگون آن سبب ارتقای کیفیت چندرسانه ای های آموزشی می شود.