فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری شاعر بزرگ معاصر با عرفان اسلامی آشناست. تأثیرپذیری وی از عرفان اسلامی و به ویژه اندیشه های مولانا را در مجموعهشرق اندوه به وضوح می توان دید. علاوه بر آن سیر آفاقی اش در معابد شرق دور، موجبات آشنایی او را با آیین بودیسم و ذن و طریقه عرفانی آنان فراهم آورد. او خود در کتاباتاق آبی به این مسأله اشاره می کند. با وجود اینکه زمینه و پایه های عرفان سپهری را، عرفان اسلامی، بودیسم و ذن تشکیل می دهند اما باید گفت عرفان او تلفیق ویا التقاط این طریقه ها نیست؛ بلکه سپهری از هر سه عبور می کند و به معرفت خاص خویش می رسد. غایت در سلوک اسلامی، رسیدن به مقام مشاهده است و در عرفان بودایی رسیدن به «سمادی» و در ذن «ساتوری». شعر واحه ای در لحظه نیز رسیدن به شهود است، سپهری در این شعر، شهود خویش را گزارش می کند. اما شهود او برخلاف فرقه های یاد شده، نه در عالم لاهوت بلکه در ناسوت و نه در افلاک بلکه در خاک است. او خاک را به تماشا نشسته است وشهودش را گزارش می کند. پرسش اصلی جستار حاضر این است که آیا سهراب سپهری تنها از طریق تطابق و همپوشانی مفاهیم عرفان شرقی و اسلامی به کشف یک لحظه روشن شدگی می پردازد؟ بررسی مفاهیم و نشانه ها نشان می دهد که وی با عبور از این دو نحله فکری به واسطه تلقی فلسفی مدرن و البته بر پایه مبانی اسلامی- بودیستی، به درک تازه ای از «اکنونیت» در «مقام هیچ» می رسد. مقاله حاضر تحلیل همین پناهگاه ایماژیک است که «قرارگاه سکونت» سپهری است.
بررسی روایت در رمان اسفار کاتبان بر اساس نظریه روایت شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت، روایت شناس مطرح ساختارگرا، طرح جامعی برای متون روایی پیشنهاد داده است. او سه وجه از سخن روایی؛ یعنی زمان دستوری (نظم، تداوم، بسامد)؛ وجه (فاصله و کانونی شدن) و لحن یا صدا (راوی در سه سطح: فراداستانی، سطح داستانی و زیر داستانی) را در بررسی روایت خود مطرح کرده است. این پژوهش، رمان اسفار کاتبان، اثر ابوتراب خسروی را بر اساس نظریه روایت شناسی ژنت با روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. دستاورد این پژوهش نشان می دهد که نویسنده با استفاده از شیوه بازگشت به گذشته، به زمان پریشی دست یافته است. وی با حذف و خلاصه گویی سرعت روایت داستان را تند و با بیان درنگ توصیفی، سرعت روایت را کند نموده است. همچنین در لحظه های حساس با بسامد مکرر و تکرار یک روایت، به مهم بودن حادثه پرداخته است و رمان با تعدد راوی و روایت، زمان پریشی، مرگ مؤلف و روایت بودن تاریخ، به فراداستان دست یافته است.
بررسی و تحلیل کهن الگوی فرازپویی در اثر نمادین «در پس آینه» پوران فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از حرکت های فردی و جمعی بشر نمونه ای کهن در ناخودآگاه جمعی دارد و راهبر فرد به سوی هدف خاصی است. یکی از این تفکرات فرازپویی یا رسیدن به تمامیت است که امری فطری است. یونگ این تلاش و پویه یا سفر به ناخودآگاه را که فرازمانی و فرامکانی است، «فرایند فردیت» می نامد. این فرایند به صورت جریان صدور کهن الگوها از تاریکی ناخودآگاه جمعی به ناخودآگاه فردی، در آثار ادبی ملل جهان دیده می شود. مضمون اصلی داستان «در پس آینه» فرخزاد هم کمال جویی و فرازپویی است که در فرایندی نمادین، بیرونی و درونی، حاصل می گردد. این مقاله با روش تحلیلی نشان می دهد، طوطی (قهرمان داستان) در دورانی از مرحله رشد، به پوچیِ زندگی عادی پی برده، قوانین ساختگی را برنمی تابد، در نتیجه طی سفر، با جستجو به هویت، آگاهی و استقلال لازم دست می یابد. در این سیر و سلوک (فرایند فردیت) یا سفر روان (در ناخودآگاه)، «قهرمان» مجبور به شناخت شماری «کهن الگو ها»ییست که در مراحل گوناگون این فرایند با شدت و ضعف، در داستان، پدید می آید. قهرمان برای رسیدن به تمامیت و شناخت خویشتن، «نقاب» دروغین شخصیت کاذب خود را کنارگذاشته و با شناخت (آنیما/آنیموس) و جنبه های مثبت و منفی آن، موفق به کشف مراحل آن می شود. سپس با راهنمایی های «پیر فرزانه» و مبارزه با جنبه های متعدد «سایه»، از مرحله دشوار «مرگ و تولد دوباره» عبور نموده و با پیر دانا به هدایت ره پویان رستگاری می پردازد.
کاربست تطبیقی زمان روایت در لایه گفتمان در دو اثر روایی پله آس و ملیزاند و زال و رودابه بر اساس نظریه ژرارژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک رویدادها و درونمایه هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریه پرداز در خصوص زمان متن در نقد روایت شناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر می سازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریه جامع ژنت و سازوکارهای ساختاریابی او در دو روایت پله آس و ملیزاند و زال و رودابه از سه منظر: ترتیب زمانی، دیرش و بسامد است تا قواعد عام زمان روایت و قانون مندی های آن واکاوی گردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراقِ کاربستِ شگرد رواییِ زمان روایت، به واکاوی تطبیقی و تحلیل دو داستان می پردازد. ساختار روایی این دو اثر، از منظر ژنت، سامان بندی زمانیِ متفاوتی دارند. اثر روایی پله آس و ملیزاند برخوردار از زمانمندی خطی منظمی است که به جنبه دراماتیک اثر، قدرت می بخشد اما در زال و رودابه شاهد برهم خوردن توالی زمانی رویدادها و گذشته گویی ها و آینده گویی های متعددی هستیم. بنابراین پله آس و ملیزاند برخلاف زال و رودابه، فاقد زمان پریشی است و شگرد دیرش در زمان روایت در دو داستان، مبتنی بر صحنه پردازی است و فرم نمایشی، این دو اثر را، تبدیل به متونی پُر گفت وگو کرده است. علاوه بر این، بسامد نقل منفرد در دو روایت، وجه غالب است.
شرح حال سید بهاءالدّین مستوفی گنجینه ای جای مانده در تاریخ ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیّد بهاءالدّین مستوفی شاعر جای مانده ای است که در کتاب های تاریخ ادبیات به وی اندک اشاره ای نشده است. تنها نام وی را در برخی از تذکره هایی که اینک چون گنج که در ویرانه ای پیدا شود می توان یافت. با آن که وی در علوم مختلف چون: ریاضیّات، رمل و اعداد، فنون شاعری و در دانستن نوشته های یونانی، سُریانی و عب ری و از خطوط نستعلیق و شکسته و نسخ آگاه و در شناخت جواهر شعری «علم عروض» و در سرودن انواع قالب های ادبی اشراف داشته است، اما جای تأسّف است که به وی اندک توجّهی نگردیده است وتا کنون تحقیقاتی در زمینه این شاعر بزرگ انجام نگرفته است. از وی غزلیّات، قصاید و قطعه های ف راوان در دست می باشد که نشانه تفکّر عارفانه و زاهدانه اوست. محتوای اشعار وی بیشتر در مدح و منقبت ائمّه اطهار (ع) و مولای متّقیان علی (ع) می باشد. در این مقاله، علاوه بر آنچه که برای بهاءالدّین بسیار دارای اهمیّت بوده است، ب ه علومی که ایشان به آن آگاه، به خصوص صناعات ادبی همراه با اشعار مربوط که یکی از موضوعات بسیار مهم در علم زبان و ادبیّات فارسی می باشد نیز اشاره شده است.
خوانشی بینامتنی بر دو داستان از مثنوی و دکامرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
105 - 133
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های شناخت عمیق متون، بررسی تعامل بین آثار مختلف است؛ زیرا نویسندگان، خواه ناخواه تحت تأثیر آثار یکدیگر هستند. موضوع اصلی این جستار، خوانش بینامتنی دو داستان از مثنوی معنوی و دکامرون بر مبنای نظریه ترامتنیت ژنت است. «آن صوفی که زن خود...» قصه ای از مثنوی است که از نظر بن مایه ها با قصه «هیچ آدابی و ...» و یا «وقتی چاره، منحصر به فرد می شود»، از دکامرون شباهت هایی دارد: بی وفایی،خیانت، کام جویی و شهوت رانی و حیله زنان و ترس از رسوایی از جمله بن مایه های مشترک این داستان ها و تشکیل دهنده بنیان اصلی آنها است. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی تطبیقی برآن است تا ضمن قیاس این دو اثر کلاسیک، به بیان وجوه اشتراک و افتراق این داستان ها بپردازد. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که بوکاچیو در حکایاتش به طرز قابل تأملی، قصه ای از مثنوی را بازآفرینی کرده است. این پژوهش توانسته است از سویی زمینه مساعد را برای بخشی از مطالعات تطبیقی فراهم سازد و از دیگر سو، راهگشای مطالعات در حوزه مولوی پژوهی باشد.
دراسه مفهوم الحریه فی القصائد الملحمیه لمحمود درویش وأحمد شاملو (بالترکیز على آراء جان بول سارتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
133 - 152
حوزههای تخصصی:
یعتبر مفهوم الحریه من أکثر المفاهیم الشعریه شیوعًا فی الشعر الملحمی الحدیث والذی أصبح من أهم الموضوعات فی حیاه الإنسان المعاصر متأثرا بالمدارس الفلسفیه وخاصه فلسفه الوجودیه. وقد لعب الفیلسوف الفرنسی جان بول سارتر، أحد مؤسسی الفلسفه الوجودیه، دورًا مهمًا فی انتشار الأفکار الوجودیه وترک تأثیرا عمیقًا على أفکار الادباء. یعتبر محمود درویش شاعر المقاومه الفلسطینیه وأحمد شاملو الشاعر الإیرانی المعاصر، من الشعراء البارزین الذین ینعکس مفهوم الحریه على نطاق واسع فی قصائدهم، ودراسه أشعارهم تکشف عن بعدها الفلسفی والوجودی. یحاول البحث الحالی مقارنه أفکار درویش وشاملو حول الحریه معتمدا علی آراء سارتر وتحلیل أوجه التشابه فی شعرهما وربما فحص الاختلافات بینهما. وفقًا لنتائج البحث فإن مفهوم الحریه فی موقف درویش وشاملو له بعد فلسفی ولا یقتصر على الحریه الفردیه بل یشمل المجتمع بأسره. یتماشى مفهوم الحریه فی نظرتهما للعالم تمامًا مع آراء سارتر کتقدم الوجود على الماهیّه والخوف وقبول المسؤولیه، وإنکار القوى المیتافیزیقیه، وعدم استقرار الماهیه، والعلاقه بین الموت والحریه.
نقد و بررسی پژوهش های میان رشته ای جامعه شناسی و ادبیات بررسی موردی کتاب «اجتماعیات در ادبیات» نوشته علی محمد سجادی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
69 - 78
حوزههای تخصصی:
مجموعه ی کتاب هایی که در دهه های اخیر در حوزه ی اجتماعیات در ادبیات تألیف و چاپ شده، می تواند بر گرایش پژوهشگران هر دو حوزه ی ادبیات و جامعه شناسی بر پژوهش های میان رشته ای دلالت داشته و آن را مرکزیتی بر نگرش های نو و پیشرو دانست. لذا مخاطب در مواجهه با این آثار، مترصد مشاهده و کشف روش ها، نظریات و داده های به روز و پیشتاز است که به نتایجی دیگرگونه در حوزه ی ادبیات و جامعه شناسی ختم شود. در این میان، کتاب اجتماعیات در ادبیات اثر علی محمد سجادی به عنوان یکی از پژوهش های دوره ی میانی در این حوزه، بیش از آنکه متأثر از مبانی تحلیلی و روشمندی باشد، در موقعیت استیلای مؤلف بر متن، محل ارجاع برخی پژوهش های دانشگاهی شده است.این مقاله سعی داردبا روشی توصیفی تحلیل، مبانی فصل بندی، زیر عنوان ها، روش منطقی در ارائه محتوا وساختار منطقی در تدوین اثر را مورد بررسی قرار دهد.نتایج حاصل از این بررسی خواهد گفت که این اثر، به واسطه ی نگاه سنتی به موضوعی نو و فقدان بهره مندی از نظریه ی معیار و بالتبع روش تحقیق علمی در جمع آوری، دسته بندی و نتیجه گیری از داده ها،اساساً نمی تواند محل اعتبار در این گونه پژوهش ها بوده و بیش از هر چیز به یک متن تعلیمی با رویکردی اسنادی مبدل شده است.
نقد و تحلیل چند باور و آیین در مرزبان نامه
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 12
حوزههای تخصصی:
رابطه ادبیات و جامعه تعاملی است و هر کدام از جهات مختلف بر دیگری تأثیر می گذارد. یکی از کارکردهای مهم متون ادب فارسی، حفظ آداب، رسوم، آیین ها و باورهای کهن است. استخراج، دسته بندی و توضیح آیین ها و باورهای کهن امری است بایسته که در شناخت اجتماع گذشته و همچنین در رفع ابهام متون مؤثر است. مرزبان نامه که سعدالدّین وراوینی در قرن هفتم، آن را به سبک فنی و مصنوع بازآفرینی کرده، در اصل توسط مرزبان بن رستم از امیران قرن چهارم به زبان فارسیِ ساده و بی پیرایه در مازندران، نوشته شده است. مرزبان نامه با توجه به ریشه ایرانی آن، از جهتِ در بر داشتن آیین ها و باورهای متنوع و کهن، متنی مهم و قابل اعتناست. موضوع تحقیق حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام گرفته، نقد و تحلیل شش باور و آیین از این اثر است که عبارتند از نقشِ دیوار، شکار کفتار، مارافسایی، مرغ آتش خوار، دیو و شیشه و تأثیر نیّت پادشاه در حال رعیّت که برای توضیح و تحلیل این موارد به منابع منظوم و منثور گوناگونی مراجعه شده است. نتیجه تحقیق بیانگر اهمیّت و غنای مرزبان نامه در حفظ فرهنگ کهن ایرانی و آیین ها و باورهای آن در زمینه های مختلف است.
روایت شناسی یک فرم ادبی- احتماعی عامه؛ مطالعه تطبیقی فرم روایی در نقاشی قهوه خانه ای طفلان مسلم و شبیه نامه پسران مسلم
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
27 - 44
حوزههای تخصصی:
دانش روایت شناسی به رهبری ساختارگرایان تدوین شد و هدف آن شناسایی چیزهایی است که وجه مشترک همه روایت ها و فقط روایت ها هستند. واژه روایت اولین بار توسط تودوروف پیشنهاد شد و در دهه های گذشته به موضوع مهم بحث و بررسی در تقریباً تمام رشته ها از هنرهای زیبا و علوم طبیعی و اجتماعی گرفته تا مطالعه ارتباط و رسانه، تبدیل شده است. نقاشی قهوه خانه ای یکی از مهم ترین هنرهای مردمی در ایران است که با تولد جنبش مشروطه و بیداری افکار عامه رونق یافت. در این گونه نقاشی ها، نقاش موضوعات روایی قهوه خانه را مطابق با شرحی از زبان نقال، تعزیه خوان، مداح و روضه خوان به تصویر می کشید و همچنین بر اساس آنچه در ذهن مردم کوچه و بازار بوده، به نمایش می گذاشت. یکی از مهم ترین ویژگی های نقاشی قهوه خانه ای، روایی بودن آن است که آن را به نمونه موردی مناسبی برای روایت شناسی تبدیل می کند. از سوی دیگر شبیه خوانی نیز به عنوان هنر نمایشی فولکلور، اغلب فرم روایی نسبتاً پیچیده ای دارد. بررسی چگونگی این پیچیدگی نیز شبیه نامه ها را تبدیل می کند به مصداق مناسبی برای بررسی های روایت شناسانه. از این رو در این پژوهش در قدم اول روایت شناسی ژنت به عنوان چارچوب اصلی پژوهش بررسی شده است. پس از آن نقاشی قهوه خانه ای و نمایش شبیه خوانی (هر دو به عنوانِ هنری آیینی مذهبی ایرانی) به طور اجمالی معرفی شده اند. در آخر نیز روایت پردازی داستان طفلان مسلم در دو هنر، نقاشی قهوه خانه ای و مجلس شبیه خوانی، با هدف ارزیابی چگونگی و میزان تأثیرپذیری و تأثیرگذاری بر یکدیگر بر اساس روایت شناسی ژنت بررسی شده اند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و در آن از منابع اسنادی کتابخانه ای و پایگاه های معتبر اینترنتی استفاده شده است. (پیشنهاد می شود نویسنده محترم در اینجا مختصراً به نتایج پژوهش نیز اشاره کنند).
سبک شناسی انتقادی مجموعه داستان آبشوران نوشته علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی انتقادی با تحلیل لایه های مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکه های قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسنده ای ایدئولوژی محور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژی ها و در نتیجه، نابسامانی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی، تحلیلی و آماری و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است - آن است که مشخّصه های سبک شناسی انتقادی و ایدئولوژی پنهان و روابط قدرت در مجموعه داستان آبشوران آشکار شود. این جستار، به شیوه لایه ای انجام شده و ابتدا کلان لایه بافت به صورت کلّی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو کلان لایه روایت و متن، با نظر به رویکرد مریم درپر در سبک شناسی انتقادی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی مؤلفه های سبک شناسی انتقادی در مجموعه داستان آبشوران، حکایت از آن دارد که کانونی سازی از نوع بیرونی و درونی و نیز مؤلفه تقابل، از ویژگی های سبکیِ برجسته این مجموعه داستان است و آنچه اهمیّت دارد این است که این مؤلفه های سبکی، ابزاری برای بیان دو مفهوم ایدئولوژی و قدرت هستند. ایدئولوژی مورد نظر نویسنده، شامل «مبارزه با فقر»، «مبارزه با جهل»، «مبارزه با بی عدالتی» و «مبارزه با سنّت» است. همچنین، چنانکه از داستان های درویشیان برمی آید، قدرت در این آثار، مقوله ای زنجیره وار، پیچیده و لایه لایه در تمام سطوح جامعه است.
بررسی تطبیقی بازتاب ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های: «زمین سوخته» اثراحمد محمود و«ملکة العنب» اثر نجیب الکیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
380 - 402
حوزههای تخصصی:
ادبیّات اقلیمی و روستایی به عنوان شاخه ای از ادبیّات به بیان ویژگیهای جغرافیای طبیعی و انسانی و تحولات اجتماعی منطقه خاصی می پردازد و در ادبیات اکثر کشورها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح نموده و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خوانند. داستان ملکه العنب از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. اهمیت این رمان زمانی آشکار می شود که به شاخصه های روایت واقع گرا نزدیک و برگرفته از سلسله حوادثی است که در بطن جامعه رخ داده است. زمین سوخته اثر احمد محمود نیز به عنوان یک سند اجتماعی-تاریخی از وقایع جنگ و انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با سبک واقع گرا در نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. ضرورت و بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت توسعه و پیشرفت جوامع اسلامی بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی نیز در این جوامع حل می شد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده و در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش جهت دستیابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
معرفی نسخه های کتاب سفینهالاولیاء اثر داراشکوه و ضرورت تصحیح آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
151 - 175
حوزههای تخصصی:
کتاب «سفینه الاولیاء» اثر محمد داراشکوه (1024 – 1069 ه . ق)، به عنوان یکی از تذکره های ارزشمندِ عارفان، دربردارنده اطلاعات درخوری درباره صوفیه، فرقه ها و نحله های آن، از آغاز پیدایش تا عهد مؤلف است و در ساحت پژوهش های تاریخیِ تصوف، اهمیت بسیاری دارد. از این اثر، چندین نسخه خطی و یک نسخه چاپ سنگی به دست آمده که تاکنون مورد مطابقه، تدقیق و تصحیح قرار نگرفته اند. با توجه به اینکه اثر یاد شده، از جهت اشتمال بر اطلاعات تاریخیِ صوفیه، به ویژه اطلاعات دست اول از برخی صوفیه معاصرِ مؤلف، زاویه دید و شیوه نگرش نویسنده در طبقه بندی صوفیه، تأمّلات زبانی و جنبه هایی دیگر، اهمیت بالایی دارد و تاکنون به چاپ نرسیده، ارائه نسخه ای تصحیح شده همراه با فهرست ها و تعلیقاتی درباره محتوای آن ضرورت دارد. در این پژوهش، علاوه بر معرفی برخی از نسخه های موجود کتاب سفینهالاولیاء ، به بررسی پاره ای از ویژگی های زبانی، ادبی، محتوایی و رسم الخط اثر و نیز بیان دلایل ضرورت تصحیح آن پرداخته شده است.
لعل سهرابکی گزارشی نویافته از نشان خاندان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
97 - 116
حوزههای تخصصی:
رشید تبریزی شاعر سده یازدهم، در مثنوی جواهرالاسرار که اثریست در موضوع گوهرشناسی ضمن معرفی انواع لعل از لعلی زرد و کم ارزش سخن گفته موسوم به «لعل سهرابکی». وی علت نام گذاری این گوهر را انتساب آن به بازوبند سهراب دانسته و معتقد است شومی و بدیمنی این گوهر باعث مرگ سهراب و شهرت این سنگ شده است. در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و در دو بخش انجام یافته است؛ تلاش شده ابتدا با بررسی متون معتبر به خصوصیات مهره ها و بازوبندها، بویژه مهره های نشان خاندان رستم بپردازیم. سپس خصایص لعل را در کتب جواهرنامه بررسی کرده و نظر رشید تبریزی در مورد لعل سهرابکی را مورد پژوهش قرار دهیم. بررسی ها نشان می دهد که محتملاً، بازوبند سهراب دارای لعل بوده، اما از رنگ و ارزش مادی آن جز روایت رشیدای تبریزی مطلبی نداریم. به نظر می رسد ماجرای پسرکشی توسط ابر پهلوان ایرانی هیچگاه در ذهن مردم ایران حل نشده بنابراین در باور رشیدای تبریزی یا یکی از منابع گوهرشناسی او و شاید باور عامه مردم سده های دهم و یازدهم ایران، تصوّر شومی لعل سهرابکی شکل گرفته است و تهمت بد شگونی به مهره بازو بند سهراب توجیهی گشته است عامه پسند برای تبرئه تهمتن.
تطوّر حکایت علاءالدین ابوالشامات در داستان های عامۀ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حکایت های کتاب مشهور هزارویک شب «علاءالدین ابوالشامات» نام دارد. در این داستان سرگذشت او از تولد در مصر تا سفر به بغداد و ازدواج دائم با دختری که قرار بود فقط محلّلش باشد و ماجراهایش تا پایان عمر بیان می شود. بخشی از این حکایت در داستان های عامه فارسی منشأ افسانه هایی با ساختار یکسان شده است. در این مقاله یازده روایت دیگر از این داستان شناسایی و تحلیل شده است. برخی از این روایت ها در مجموعه ای از حکایات به چاپ رسیده اند، امّا اغلب ناشناخته هستند. این روایات از نظر شیوه و جزئیات روایت و نیز مسائل زبانی و ادبی کم وبیش تفاوت هایی دارند. اگرچه ساختار کلی داستان ها یکی است، راویان در طول زمان تغییراتی در جزئیات ایجاد کرده اند؛ شاید به این دلیل که برای مخاطب جذاب تر باشد یا داستان باورپذیرتر و برای مخاطب ایرانی ملموس تر شود. با تحلیل جزئیات این روایت ها می توان به نکات درخور توجهی دست یافت. در نگاهی کلان تر می توان براساس همان جزئیات ترتیب تغییرات در روایت ها را مشخص کرد.
بررسی روان کاوانه داستان فرود سیاوش از دیدگاه نظریه یونگ
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
89 - 123
حوزههای تخصصی:
نقد روان کاوانه یکی از روش های مهم و کارآمد برای درک و تحلیل لایه های پنهان متون ادبی و هنری است که برای رسیدن به مفاهیم عمیق تر و تحلیل ذهن ها کاربرد دارد. این نوع نقد با تکیه و تأکید بر اصول و قوانین روان کاوی، ساحت گسترده ای از امیال، آرزوها، کنش ها و ناکامی های جاری در زندگی بشری را نشان می دهد. در این پژوهش می خواهیم، داستان فرود سیاوش را بر مبنای این نظریه بسنجیم. در این راستا، کهن الگوهای آنیما، آنیموس، سایه، نقاب، فرایند فردانیت و همچنین برای رسیدن به نتیجه مطلوبتر، نمادها نیز از این دیدگاه تفسیر و تبیین شده اند. روش این پژوهش تحلیلی توصیفی و بر مبنای نقد کهنالگویی یونگ است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که کهنالگوهای پیر فرزانه، مادر فرزانه، سایه، نقاب و آنیما در این داستانها کاربرد دارد و کهنالگوی سایه بسامد زیادی دارد؛ همچنین کهنالگوهای به کار رفته در داستان، بیانگر تلاش قهرمان در طی کردن مسیر فردانیت است. تلاشی که به هدف نمی رسد و قهرمان داستان در طی کردن این مسیر ناکام می ماند.
جستاری بینارشته ای در بازیابی رگه های بِه دینیِ عصر ساسانی در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
91 - 111
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو در راستای پژوهش های تطبیقی و مطالعات بینارشته ای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعه ای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دوره ساسانی و دوره آغازین اسلامی را در قالب کتاب داراب نامه طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که به دلیل وجود رگه های حماسی و اساطیریِ انکارناشدنی این قصه، به تبع عناصر و بُن مایه های حماسی و اساطیری ملی، سامی و اسلامی در آن دیده می شود. در این قصه عناصر زرتشتی، بِه دینی مزدیسنی ساسانی، زروانیسم، عناصر مانوی، سامی و اسلامی حضوری پررنگ دارد. پرسش های جستار حاضر این است که چه عناصر و باورهایی در آیین بِه دینی مزدیسنی ساسانی وجود داشته و درواقع این آیین در کتاب مورد پژوهش شامل چه عناصری است؟ اهمیت و ضرورت پژوهش در بازشناسی باورها و اعتقادات ایرانیان دوره میانه و دوره ساسانی است تا مراحل تکامل و دگرگونی و حتی آمیزش آن را با دیگر عناصر اعتقادیِ التقاطی، هم سو یا مخالف گزارش کند. درحقیقت از این راه و به مدد منابعی غیر تاریخی، همچون قصه های عامه، می توانیم تاریخ رشد تمدن و فرهنگ ایران را بازکاویم. یافته ها نشان داد که تلفیقی از آیین های اوستایی، مانوی- مندایی و اسلامی در این قصه دید می شود. این مزج اعتقادی و آیینی در داراب نامه در مقوله هایی همچون عناصر زرتشتی و حماسی- ملی مانند جزا و پاداش و همیستگان، تیشتر، کیومرث و جمشید و تهمورث دیوبند، ارزیز و مس گداخته، کوه قاف و البرز، یأجوج و مأجوج و قلعه دیوهره وجود دارد، در بخش عناصر پسازرتشتی مواردی همچون عناصر آیین مانی، آیین مندایی و صابئین، عناصر سامی و عناصر اسلامی وجود دارد که هرکدام شامل مؤلّفه هایی بود که خود این مؤلّفه ها نشان دهنده اشتراک و همسانی مظروف با اختلاف در ظرف آنان است.
تقابل ایدئولوژیک شاملو با گفتمان غالب در شعر «با چشم ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
193 - 219
حوزههای تخصصی:
موضوع این مطالعه بررسی شعر «با چشم ها» براساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف و هدف آن تحلیل ابعاد ایدئولوژیک شعر و ایدئولوژی شاملو در رابطه با ساختارهاست. مسئله تحقیق، مختصات درون متنی و برون متنی تصاویر، متغیرهای خرد و کلان تأثیرگذار بر تصاویر و رابطه متن و تولیدکننده آن با جامعه است. روش تحقیق با استناد به نظریه فرکلاف طراحی شد و با توجه به ایدئولوژی، ابعاد بلاغی- زبانی تصاویر در سطح «توصیف»، بافت موقعیتی تصاویر در سطح «تفسیر» و رابطه ساختار با تصاویر در سطح «تبیین» تحلیل شد. براساس نتایج، با تحلیل بلاغی، عناصر تصویرساز شعر و ارزش بلاغی تصاویر و با تحلیل زبانی، ارزش های زبانی متن آشکار شد. بافت موقعیتی تصاویر شامل بافت متنی، مشارکان فرایند، کنش های گفتمانی و بینامتنیت است. مهمترین عامل ساختاری تصاویر، اوضاع سیاسی-اجتماعی و اقتصادی جامعه است. کارکرد ایدئولوژیک تصاویر، «غیرطبیعی سازی وضعیت جامعه و مشروعیت زدایی از گفتمان انقلاب سفید» و «طبیعی سازی و مشروع سازی گفتمان جایگزین» است. شعر صحنه تقابل ایدئولوژی روشن فکری مخالف با ایدئولوژی رسمی غالب است. کنش ایدئولوژیک شاملو نوعی خلّاقیت ایدئولوژیک مبنی بر استفاده از گفتمان رسمی برای نقد و تخریب ایدئولوژی آن و هدف او جایگزین سازی و هژمون سازی ایدئولوژی خود است، ولی به دلیل هژمونی گفتمان غالب و فراوانی مشارکان آن موفق نمی شود.
هم پوشانی صرفی برخی از واژگان گویش الموتی با واژه های انگلیسی و بررسی ریشه های باستانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
271 - 288
حوزههای تخصصی:
بر اساس یافته های زبان شناسان، گویش الموتی را می توان در زیر مجموعه زبان های شمالی_غربی ایران باستان تقسیم بندی کرد و زبان های ایرانی را می توان در قالب خانواده ی بزرگ زبانی (هند و اروپایی) بررسی کرد، افق مقایسه و پیوند گویش الموتی با زبان لاتین در سرآغاز و منشا از جهات شکل، ساختار آوایی و معنایی دامنه وسیعی از تحقیقات را پیش چشم محققان می گستراند، هنوز بسیاری از واژگانی که در زبان گویش وران الموتی به کار برده می شود با صورت و ساخت آوایی کهن آن به کار می رود. در این مقاله به طور اجمالی به برخی از ویژگی های صرفی باستانی این گویش اشاره خواهد شد و در ادامه برای اثبات نگرش فوق بیست واژه و سه پسوند را که از جهت شکل آوایی و معنایی با واژگان لاتین هم پوشانی دارند تطبیق می شوند؛ نخست واژگان را در منشا و ریشه های باستانی زبان های ایرانی یعنی پهلوی و اوستایی می کاود؛ سپس کلمات را در نگاهی عمیق تر در بستر خانواده زبان های هند و اروپایی مقایسه می کند و شباهت های معنایی و آوایی آن را ارائه می دهد. هویت و اصالت باستانی این گویش را در زبان های ایرانی و پیوند آن را با خانواده زبان های هند و اروپایی می توان مشاهده کرد.
بررسی ویژگی های محتوایی مکتب رمانتیسم فردی در سروده های واصف باختری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
1 - 27
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم، مکتب ادبی، هنری و فلسفی است که در اواخر قرن هجدهم میلادی و اوایل قرن نوزدهم در حوزه ادبیّات، در غرب به وجود آمد؛ سپس سایر جوامع را تحت تأثیر خود قرار داد و آثار تأثیرگذار و ارزنده ای در حوزه نثر و نظم به وجود آورد. مهم ترین ویژگی های این مکتب، بهره گیری از مکان های دور افتاده و ناشناخته، تصویر موقعیّت های اسرارآمیز، بازتاب اندوه و افسردگی درونی نویسنده، بیان احساسات و عواطف فردی، عدم توجّه به عقلانیّت و استفاده از نیروی تخیّل است. بسیاری از شاعران در دوره معاصر از مکتب رمانتیسم به گونه های مختلف، تأثیر پذیرفتند. واصف باختری یکی از شعرای معاصر افغانی است که می توان او را به عنوان سمبل شعر معاصر افغانستان به حساب آورد. واصف با احاطه بی نظیر بر ادبیّات کهن فارسی و تسلّط بر ادبیّات فارسی معاصر و شعر نو، دارای جایگاهی دست نیافتنی در شعر معاصر افغانستان است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای، درصدد آن است تا میزان بهره گیری واصف از مکتب رمانتیسم فردی را شرح و تبیین کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که می توان در سروده های واصف، مؤلفه های مکتب رمانتیسم فردی را مشاهده نمود. از بین ویژگی های متعدد رمانتیسم فردی، واصف بیشتر به طبیعت گرایی گرایش داشته است. پس از آن، بن مایه های تغزلی همچون عشق، تخیّل و تصویر، نوستالژی، غم و اندوه، تنهایی و یأس و ناامیدی، نمود آشکارتری دارد.