فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
83 - 107
حوزههای تخصصی:
مثنوی های عطار آثاری است که در قالب حکایت، مطالب مهم عرفانی را به نمایش می گذارد. عطار به منظور تبیین دیدگاه عرفانی خویش، علاوه بر ارتباط انسان با خدا، به درونیات انسان و همچنین ارتباط میان انسان با دیگر افراد و جامعه نیز می پردازد. در روان شناسی نیز، این ارتباطات، اهمیت والایی دارد؛ تا آنجا که تعارضات فرد در هریک از موارد مطرح شده، از عوامل مهم ایجاد اختلالات روانی و روان نژندی به حساب می آید. روان شناسان با معرفی انواع تعارض، کوشیده اند راهکارهایی برایِ زدودن این گونه تعارضات ارائه دهند تا از این طریق، به کاهش اختلالات روانی در جامعه کمک کنند. یکی از مباحث مهمی که در آثار عطار نیز زیاد به چشم می خورد، انواع تعارض و راه حل های آن است. با توجه به سادگی زبان عطار و استفاده او از حکایات، ضرورت دارد که برای تبیین مباحث روان شناختیِ همسو با مباحث عرفانی، آثار او از این دیدگاه، مورد مطالعه قرار گیرد. نگارندگان در این پژوهش، کوشیده اند تا با روش توصیفی-تحلیلی و طرح انواع تعارضِ میان فردی، فرد با جامعه و درون فردی، دیدگاه عطار را در مثنوی های چهارگانه وی تبیین کنند. به نظر می رسد عطار، شیوه هایی همسو و گاه، متفاوت با روان شناسان برای حل تعارضات ارائه کرده است که می توان از آن ها برای کاهش تعارضات بهره برد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که حل مسئله از طریق گفت وگو، تمثیل و حکایت، لحن محبت آمیز، بازشناسی و تعریف مشکل، تسلیم و سازش، انتقاد از اوضاع جامعه و نقد حاکمان در قالب شعر، طنز و داستان، همچنین مبارزه با هواهای نفسانی از جمله مهم ترین راهکارهای عطار برایِ زدودن یا غلبه بر انواع تعارضات است.
واژه پساغند (ذخیره) در گویش بهدینان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
261 - 269
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی همواره نیاز به واژه های بسیار دارد که برای رساندن معانی تازه و ضبط و انتقال مفاهیمی بسیار، کارآمد باشند و بتوان با کلمات مناسب، معانی را رسانید تا با آن ابزار، ارتباط میان گویندگان و شنوندگان، و خوانندگان متون برقرار کرد. بر چنین مبانی، و به چنین موجباتی است که زبان فارسی افزون بر ساختن واژه های جدید و فراوان، همواره به وام گرفتن لغات از زبان های دیگر پرداخته، و از دیرباز وام واژه هایی متعدد را به تصرف درآورده است. هنگامی که زبان فارسی در نوشتار و در گفتار، وام واژه از گویش های زنده و فراوان ایرانی بستاند و لغاتی را از آنها بردارد و بر گنجینه واژگانی خود بیفزاید، در واقع عملاً دستاوردی را فراهم کرده است که همان زبان و گویش وام دهنده نیز از چنین اهدایی بر خود خواهد بالید و به خود خواهد نازید که توانسته است ارمغانی پایدار و رایج به زبان میانگان و سرشار از استغنای دیرنده فارسی بدهد و بر غنای شکوهمند آن بیفزاید.
مقایسه عناصر غنایی در خسرو و شیرین، لیلی و مجنون نظامی گنجوی با همای و همایون و گل و نوروز خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
58 - 77
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی و مقایسه عناصر ادب غنایی به کار رفته در مثنوی های خسرو و شیرین، لیلی و مجنون نظامی گنجوی با همای و همایون و گل و نوروز خواجوی می پردازیم. مواردی از قبیل عناصر محتوایی و عاشقانه، ترکیبات و تعبیرات غنایی، توصیفات نرم و لطیف، فضای غم آلود و انزواطلبانه، وصل و هجران، عاشق و معشوق، تصاویر و عناصر صوری، ذهن و زبان، زاویه دید، شخصیت های منظومه ها به تحلیل و مقایسه پرداخته شده است. این که خواجو به چه میزان تحت تأثیر نظامی بوده، یا ابتکار عمل و نوآوری هایی از خود نشان داده است، مورد تحلیل قرار می گیرد. بخش فراگیری از موضوعات غنایی و عشقی در هر منظومه غنایی با ذهنیات، احساسات و عواطف درونی، روزگار حال و گذشته شاعر عجین شده است. یافتن و الفت برقرارکردن بین مناسبات غنایی هر دو شاعر، به این پرسش پاسخ می دهد که در آثارشان به چه نوع مؤلفه هایی در بیان عناصر غنایی اهمیت بیشتری داده شده که در آثار دیگری مشاهده نمی شود؟ هدف کلی مقاله، مقایسه و تبیین نوع بیان عناصر غنایی در مورد پژوهش است. خواجوی کرمانی همچون نظامی گنجوی، با نرم سرایی و ساده سازی مفاهیم شعری را به ادبیات عامیانه و مردمی نزدیک کرده است. شواهد به دست آمده در این پژوهش، بیانگر آن است که مثنوی های نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی در تعریف ویژگی های عناصر غنایی مشابهت هایی با هم دارند و سطحی از اختلاف در شیوه بیان مؤلفه های غنایی وجود دارد که این اختلافات برجسته به نظر نمی رسد.
مطالعه ی اسلوب های اقتباسی سه نمایشنامه ی شکرخدا گودرزی از متون کهن غیر داستانی برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی اسلوب های اقتباسی سه نمایشنامه ی شکرخدا گودرزی از متون کهن غیرداستانی برای نوجوانان چکیده اقتباس یکی از روش های رایج در خلق آثار هنری، ادبی و نمایشی برای کودکان و نوجوانان است. یکی از منابع غنی برای اقتباس در زبان فارسی، متون کهن غیرداستانی است. شناخت اسلوب های اقتباس و تحلیل آثار نمایشی اقتباسی برمبنای این اسلوب ها می تواند در شناخت هنر نمایشی و کارکردهای روایی نمایش های اقتباسی یاریگر باشد. این جستار با روش تحلیلی توصیفی و با درنظرگرفتن تعاریف اقتباس و انواع آن و نیز باتوجه به ویژگی های رسانه ها از دید لیندا هاچن انجام شده است. با کاربست دیدگاه های نظری در تحلیل سه نمایشنامه ی «خواجه نظام الملک»، «خواجه نصیرالدین» و «سهروردی» نوشته ی شکرخدا گودرزی به این نتیجه رسیدیم که گودرزی از روش ها و تمهیدات هنری گوناگونی مانند کاربرد انواع اقتباس، ایجاد طرح و ساختار نمایشی در متون غیرداستانی، تغییر محتوا، زبان، لحن و موضوعات و ایجاد انواع ریتم در زبان و صحنه ها، حذف و افزودن شخصیت های جدید و تخیّلی به نمایش، کاربرد اشعار و تصنیف های ادب عامه بهره برده است. هریک از این روش ها و تمهیدات در روایت نمایش کارکردهایی زیبایی شناختی و هنری دارند و باعث جذابیت نمایش می شوند. نگارندگان این مقاله معتقدند که هرسه نمایشنامه ی اقتباسی بررسی شده، هم زمان دارای هر سه وجه اقتباسی گفتنی، نشان دادنی و تعاملی هستند و به تناوب از هر سه وجه برای روایت نمایش بهره می گیرند.
La Description Du Dedans A Travers La Description Du Dehors ; Etude De La Cartographie Litteraire De Retour Dans Cette Ville Tant Aimee(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Retour dans cette ville tant aimée écrit par Nâder Ébrahimi est un récit contemporain persan qui raconte l’histoire d’une amitié d’enfance qui se prolonge jusqu’à la jeunesse et qui se termine par l’amour. Il s’agit d’une relation turbulente qui est fortement influencée par l’espace. Dans ce livre, l’espace est comme un personnage romanesque, vivant et changeant, au courant de l’histoire, elle se métamorphose et influence différemment les personnages. Il s’agit des changements d’une ville où le héros avait vécu pendant longtemps et qu’il avait quittée. Quand il y revient, la ville a subie des changements considérables de sorte qu’elle lui semble totalement différente. Dans cette recherche, nous allons étudier la relation réciproque entre l’espace et le personnage, tout en analysant la présence du personnage dans l’espace et le résultat de cette rencontre dans la ville, dans la rue et dans le quartier. Afin d’analyser la relation du personnage et de l’espace, nous penchons sur des idées de Collot (le triangle moi, monde, mot), nous étudions l’espace dans l’optique de la cartographie littéraire. Il y a des éléments axiaux, dans ce livre, qui fonctionnent en tant que la géographie expérimentée du héros et des itinéraires parcourus par les personnages. Ils nous montrent l’interaction entre la géographie et la littérature, une relation réciproque qui nous aide à trouver la polarisation, ainsi que les changements de l’espace et parallèlement les changements du personnage.
چگونگی قافیه در شعر نیمایی (شاعران ایران و افغانستان)
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
253 - 275
حوزههای تخصصی:
قافیه از روزگاران گذشته تاکنون در شعر فارسی اهمیتی اساسی داشته است. شمس قیس رازی قافیه را یکی از ارکان اساسی شعر، حتی مهم تر از وزن می شمارد، نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی با وجود انقلابی که در فرم و صورت شعر فارسی پدید آورد، همچنان قافیه را رکنی اساسی در شعر می شمرد و معتقد بود شعر بی قافیه، خانه بی سقف و در است. قافیه علمی است که در آن موسیقی کناری شعر مورد بحث قرار می گیرد و از حروف قافیه، حرکات قافیه و عیب های قافیه بحث می شود. نخستین بار خلیل ابن احمد فراهیدی [ فراهی] (100 – 175 ق) که واضع علم عروض نیز بود، این قواعد را تدوین کرد. احمدشاملو که از سرآمدان شعر سپید است و خود شعر بی وزن و قافیه می سرود درباره قافیه می گوید: «قافیه بی اندازه زیباست، اگر تصنعی و زورکی نباشد به اتفاق مفهوم کمک شایانی می کند.» در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته درباره چگونگی کاربرد قافیه در شعر نو یا نیمایی بحث خواهد شد.
گذار از واژه نامه نگاری به فرهنگ نویسیِ گویشی؛ مطالعه موردیِ واژگان شناسی نام واژه های انواع بُز و گوسفند در گویش های لامِردی و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۲۶
164 - 133
حوزههای تخصصی:
بهره گیری گویش پژوهان از قابلیت های معنی شناسی ساختارگرا و اصول فرهنگ نویسیْ مطالعاتِ موجود در حوزه واژگان شناسی گویشی را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا می دهد. در این پژوهش برای نشان دادن ظرفیت رویکردهای حوزه های واژگانی و مؤلفه های معنایی در به دست دادن تعاریف جنس وفصلی در فرهنگ های گویشی، روابط مفهومی در میان مجموعه ای از نام واژه های انواع بز و گوسفند در چند گویش فارسی مطالعه شده است. خودِ این مجموعه ها از چندین زیرمجموعه دیگر تشکیل می شوند که بر پایه مؤلفه های معنایی نژاد، جنسیت، سن، باروری، زایمان، رنگ مو، شکل و حالت گوش و چند مؤلفه دیگر قابل تمایز، صورت بندی و تعریف هستند. تجربه نگارنده در استخراج نام واژه های انواع بز در گویش لامِردی (رایج در جنوب استان فارس) و مطالعه برخی اطلاعات مهم و تکمیلی از گویش بختیاری و چند گویش دیگر، همچنین بررسی واژه نامه های گویشی و داده های گویش شناسی نشان می دهد گویش پژوهان باید از واژگان شناسیِ مبتنی بر مصاحبه صرف با گویش وران گذر نموده و مطالعات خود را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا دهند. در این سطح، آنان باید دست کم برای استخراج فهرست کاملی از واژگان مادّی گویش ها از ظرفیت معنی شناسی ساختارگرا بهره ببرند تا برای تدوین کلان ساختار فرهنگ گویشی فهرستِ کامل تر و دقیق تری از واژگان گویشی را برای ثبت در جایگاه سرمدخل های فرهنگ تدوین کنند و در خردساختار آن نیز قادر به ارائه تعریف های جنس وفصلی گردند. بدون توجه به پژوهش های تکمیلی زبان شناختی، تحقیقات میدانیِ گویش شناسان همواره دو نقص عمده خواهد داشت: یکی، فوت شدن تعداد قابل توجهی از نام واژه های دام های اهلی (در اینجا بز و گوسفند) و دیگری، تعاریف ناقص یا مبهم از نام واژه های استخراج شده.
La quête de soi et la réconciliation avec la nature dans Voyage à Rodrigues de Jean-Marie Gustave Le Clézio(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’homme cherche toujours à découvrir la vérité de son existence à partir du moment où elle entre dans ce monde terrestre jusqu'au jour où elle ferme les yeux sur ce monde. Il continue de découvrir cette vérité tout au long de sa vie. Comme les autres êtres humains, Le Clézio est en quête de la découverte de soi. La recherche de l'identité et la découverte de soi se retrouvent dans toutes ses œuvres. La principale préoccupation de ce grand écrivain est de découvrir la vérité de son existence et d'atteindre la nature. L'enjeu principal de cet article est d'examiner les personnages de l'histoire qui essayent de parvenir à leur soi et à leur réconciliation avec la nature, et le but de la rédaction de cet article analytique et descriptif est d'examiner les thèmes et les personnages et les symboles de Voyage à Rodrigues. Afin de retrouver son identité et ses racines, Le Clézio entreprend un voyage lointain pour échapper à l'ennuyeuse vie urbaine, afin de retourner au sein de la nature et de retrouver ses racines. Dans Voyage à Rodrigues, le narrateur choisit le même itinéraire que celui de son grand-père. À la fin du récit, il atteint une profonde compréhension de lui-même et conclut que son grand-père ne cherchait pas un simple trésor mais une véritable connaissance de lui-même et la réconciliation avec la nature.
حاجی بابا در جهان عرب: واکاوی مقابله ای تصویر ایرانیان در «مغامرات الحاج بابا الأصفهانی» و «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
171 - 189
حوزههای تخصصی:
«سرگذشت حاجیبابی اصفهانی» اثر جیمز موریه تصویرگر آداب و رسوم ایرانیان عصر قاجار است و در آشنایی اروپاییان با جامعه معاصر ایران تاثیر بسزایی داشته است. در مورد این اثر و ترجمههای فارسی آن، به ویژه ترجمه مشهور میرزا حبیب اصفهانی، بسیار سخن گفته شده است. در این میان، آنچه از نگاه منتقدین ادبی و فعالان ترجمه دور مانده، برگردان عربی این اثر با عنوان «مغامرات الحاج بابا الأصفهانی» اثر محمد افندی لطفی است که بیش از یک قرن پیش و در سال 1891 میلادی به طبع رسیده است. با عنایت به این که موریه در اثر خود در موارد بسیار متعددی مردمان ایرانی عصر قاجار را به واسطه داشتن صفات ناپسند اخلاقی مورد طعن و تمسخر قرار است و البته بسیاری از توصیفات هجوآمیز موریه در ترجمه فارسی میرزا حبیب اصفهانی بازگو نشده و یا تلطیف شده است، در این پژوهش بر آن شدیم که تصویر ایرانیان در ترجمه عربی رمان موریه را بررسی و با اصل و ترجمه فارسی اثر مقابله کنیم. یافتههای این موردپژوهی نشان داد که که مترجم عربی همچون همتای ایرانی خود، بیشتر توصیفات کنایهآمیز موریه از اعتقادات مذهبی ایرانیان را تعدیل کرده و از شدت آن کاسته است اما در برگردان تعابیر کنایهآمیز نویسنده درباره صفات منفی ایرانیان برخلاف همتای ایرانی خود از ترجمه دقیق بهره گرفته و بیشتر این توصیفات را عینا برای خواننده عربزبان بازگو کرده است. این نتایج گویای آن است که راهبرد مترجمان مختلف یک اثر ادبی تا حدود زیادی به بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه مقصد وابسته است.
بررسی و تحلیل مؤلفه های انسجام بلاغی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسجام متن حاصل تعامل و همبستگی اجزای گوناگون آن با یکدیگر است؛ به گونه ای که متن را به مثابه کلیتی یکپارچه نمایش می دهد که همه عناصر آن با یکدیگر پیوند دارند. جدایی هر جزء از متن به گسست کلیت آن می انجامد. یکی از مؤلفه های انسجام متن، انسجام بلاغی آن است. اگر در گذشته بلاغت در چند عنصر محدود می شد، به نظر می رسد امروزه مفهومی گسترده تر یافته است و می توان آن را دربرگیرنده همه عناصر زبانی و غیرزبانی دانست که باتوجه به زمینه متن، پیامی را از فرستنده به گیرنده منتقل می کند. مثنوی معنوی ازجمله آثاری است که تمهیدات بلاغی مرسوم یا شناخته شده، چندان در آن به چشم نمی خورد؛ بااین حال، این متن از ساختاری منسجم برخوردار است. به عبارتی، انسجام ساختار بلاغی آن مرهون مؤلفه های دیگری است که در دیگر آثار تعلیمی کمتر دیده می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی در پی کاوش عوامل انسجام بلاغی در مثنوی معنوی است. یافته های پژوهش نشان می دهد مؤلفه هایی نظیر تعامل نقش های مختلف زبان در متنی واحد، انسجام متن علی رغم درهم شکستن هنجارهای زبانی، نحو متن، گفت وگوها، نوبت گیری، ساختار متن و جنبه های القایی آن، توجه به زمینه های متنی و موقعیتی، لحن (Tone) و حالت (Mood)، و درونه گیری در ایجاد انسجام بلاغی این متن نقش داشته اند.
تحلیل مؤلفه های آموزش صلح در مجموعه اشعار «سهراب سپهری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
145 - 186
حوزههای تخصصی:
صلح، یکی از اصول و ارزش های زندگی است و تنها در سایه این موهبت می توان به امنیت، آرامش، رشد و تعالی دست یافت. بنابراین ضروری است که آموزش برای ایجاد و حفظ صلح در جهان به این عرصه گام نهد و راهکارهای دستیابی به صلح را روشن سازد. سهراب سپهری، شاعر و نقاشی است که به جهانی آرام، به دور از ستیز، درگیری، تباهی و فساد می اندیشد که در آن سرزنش و بیداد وجود ندارد. جهان او، شفاف و بی آلایش است. او چون صلح گراها به رسالت خود که پدید آوردن صلح و دوستی است می پردازد. هدف این پژوهش، تحلیل مضامین اشعار سهراب سپهری برای دستیابی به مؤلفه هایی است که او برای ایجاد فرهنگ صلح معرفی می کند. این پژوهش با روش کیفیِ تحلیل مضامین و تحلیل یافته ها به هر دو شیوه استقرایی و قیاسی انجام شده است. جامعه آماری، مجموعه اشعار سهراب سپهری است. شیوه گردآوری داده ها با استفاده از اسناد کتابخانه ای انجام یافته و داده ها با به کارگیری پنج گام تحلیل مضامین شامل: آشنا شدن با داده ها، ایجاد کدهای اولیه و کدگذاری، جست وجو و شناخت مضامین، ترسیم شبکه مضامین و تحلیل شبکه مضامین تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که اشعار سهراب سپهری دارای هشت مؤلفه اصلی با عناوین خداباوری، خودسازی، نیک اندیشی، نیک سخنی، نیک رفتاری، زیستن با طبیعت، رفتار احترام آمیز با طبیعت، بیزاری از عصر ماشینی و 27 مؤلفه فرعی است که ذیل سه قلمرو اصلی صلح با خود، صلح با دیگران و صلح با طبیعت قرار می گیرد.
بررسی و تحلیل اثر پذیری شرح سروری از جواهرالاسرار و زواهر الانوار خوارزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی اثر جلال الدین محمد بلخی(رومی) از مهمترین آثار عرفانی ادبیات فارسی است که در مناطق مختلف، مخاطبان بسیاری داشته است. نیاز خوانندگان موجب شده است شرح های متعددی به زبان های گوناگون بر این اثر نوشته شود. معرفی و بررسی روش و محتوای شرح های مثنوی از موضوعات مهم تحقیق در حوزه مولوی پژوهی به شمار می رود و بررسی اثرپذیری شرح ها از یکدیگر اهمیت و جایگاه این آثار را در جریان شرح نویسی نشان می دهد. شرح مصطفی بن شعبان سروری بر مثنوی، یکی از قدیمی ترین و مفصل ترین شرح های منثوری است که در آسیای صغیر به زبان فارسی نوشته شده است. با توجه به قدمت و زبان شرح سروری، ضرورت دارد میزان اثرپذیری و اثرگذاری آن در جریان شرح نویسی بر مثنوی معلوم شود. در این پژوهش، کوشش می شود ازطریق مقایسه شرح سروری با شرح جواهرالاسرار و زواهرالانوار اثر خوارزمی، میزان وام گیری آن از کهن ترین شرح فارسی بر مثنوی معلوم شود. نتایج بررسی و مقایسه دو شرح سروری و خوارزمی نشان می دهد شرح سروری در ساختار و محتوا از جواهرالاسرار اثر پذیرفته و بخش مهمی از شرح خوارزمی بدون اشاره به نام وی در شرح سروری درج شده است، درحالی که سروری در دیباچه شرح خود مدعی است این اثر را از راه کشف از روح مولوی دریافته است.
شگردهای بلاغیِ زیدری نسوی در پرداخت بن مایه (موتیف) مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور از آثار فنی و بدیع سده هفتم هجری است که صاحب آن با چیرگی هرچه زیباتر و تأثیرگذارتر بر زبان توانسته است مصیبت های پیش آمده را به خوبی منعکس کند. در این اثر در کنار ظرافت های بیانی، زبانی، بلاغی و نکات تاریخی فراوان، آنچه که آشکار و ملموس است، بن مایه مرگ و تباهی است. بن مایه ای که بر تمام اثر سایه انداخته و لحن و بیان غمگنانه و دردآلودی به اثر بخشیده است. در این مقاله تلاش کرده ایم تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی بن مایه (موتیف) مرگ را که حاصل جبرِ جنگ و پدیده شومِ قتل و غارت گری است، تبیین کنیم و نشان دهیم که مرگ و مرگ اندیشی در نفثه المصدور، مرگ اندیشی منفعلانه است و حاصلِ جهان بینی و مرگ آگاهی فلسفی نویسنده نیست؛ دیگر آنکه قصد داریم در این اثر تمام مصادیق بن مایه مرگ را که یکی از دست آویزهای محمد زیدری برای ادبیت متن است، آشکار کنیم. بر این اساس باید گفت که صاحب متن نفثه المصدور از شگردهای مختلف بلاغی چون استعاره و انواع آن، تشبیه به شیوه های مختلف، کنایه ها به انحاء گوناگون، تکلم به زبان قرآن، استفاده از ابیات عربی و ... در راستای پرداختِ بن مایه مرگ بهره برده است.
استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در دیوان فدایی مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فدایی مازندرانی از شاعران آیینی دوره قاجار است که مقتلی با چهار نظام در قالب ترکیب بند دارد. اشعار وی سرشار از صور خیال و آرایه های لفظی و معنایی است اما چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش کتابخانه ای با هدف بررسی استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در اثر فدایی به دنبال استعاره های مفهومی پرتکرار شاعر و تحلیل ارتباط آن با زمانه و فکر شاعر است. بدین منظور ابتدا ابیات دارای استعاره مفهومی از دیوان شاعر استخراج و پس از طبقه بندی یافته ها، داده های به دست آمده به روش توصیفی- تحلیلی ارائه شد. نتایج نشان می دهد استعاره های مفهومی به کار رفته برای امام و یارانش بسیار بیش تر از سپاه دشمن است. تنوع استعاره ها در حوزه-های مختلف از جمله اجرام آسمانی، جانوران، گیاهان، جواهرات و پیامبران بالاست و این موجب خلق مضامین و تصاویر زیبا و قابل تأملی شده است. بعد از امام، بیشترین استعاره ها مربوط به حضرت عباس (ع)، حضرت قاسم (ع) و حضرت زینب (ع) است. پرتکرارترین استعاره برای شخص امام، «شاه» است که احتمالا تحت تأثیر جایگاه شاه در دوران زندگی شاعر است و پس از آن، خورشید، ماه، گوهر و شیر، بالاترین بسامد را دارد.
مفهوم تناسخ در مثنوی های بیدل بر اساس انگاره های هستی شناختی دین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۵
98 - 75
حوزههای تخصصی:
تناسخ زیربنای اخلاقیات و آخرت شناسی دین هندو را تشکیل می دهد. بیدل دهلوی شاعر معروف فارسی زبان، بارها به مسئله تناسخ در مثنوی هایش اشاره کرده است. در این پژوهش به بررسی مفهوم تناسخ در مثنوی های بیدل می پردازیم. در دین هندو انسان بر اساس قانون کرمه (عمل و عکس العمل) دوباره متولد می شود تا به نتایج اعمال خود برسد. این توالد و تناسخ که به آن «سمساره» می گویند، پیوسته ادامه دارد تا زمانی که انسان به کشف حقیقت غایی در درون و ذات خود برسد. بر اساس اوپه نیشدها هدف از تناسخ، شناخت آتمن یا روح حقیقی است. این روح به علت آمیختن با پرده های مادی و جسمانی از حقیقت خود غافل شده. روح مادی و عنصری دچار تناسخ می شود تا زمانی که بتواند با کنار زدن پرده های مادی و جسمانی به شناخت حقیقت خود برسد و با آن یکی شود. بر این اساس بهشت و جهنم انسان در همین جهان است. بهشت برخورداری از نعمت های این جهان، و جهنم تولد مجدد و دوری انسان نسبت به آتمن یا حقیقت خود است. در مثنوی های بیدل، تناسخ هم در وجه نظری و هم در داستان های رمزی، مفهومی مستند به انگاره های هستی شناختی دین هندو است.
سنت، متن پنهان «ترجمه آستانه ای» ابوبشر متی از بوطیقای ارسطو؛ نمایش گونگی، نقطه پیوند کمدی و هجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
225 - 270
حوزههای تخصصی:
پژوهشِ پیشِ رو بر پایه الگوی «تفسیر بافتمند» و با تکیه بر قاعده «سنت به مثابه بافت» به بررسی بازتاب «سنت انشاد شعر» در زبان نخستین ترجمه عربی برجای مانده از فن شعر یعنی ترجمه ابوبشر متی و مشخصاً ترجمه کمدی به هجو می پردازد. پیش فرض پژوهش این است که انشاد شعر در سنت ماهیت نمایشی داشته و ابوبشر متی به آن توجه داشته است، از این رو هنر انشاد یا برخوانی شعر را باید «بافت متنی» چیره بر ذهن و ادراک او و «متن پنهان» زبان ترجمه او از فن شعر ارسطو دانست. بررسی انجام شده نشان می دهد که برگردان کمدی به الهجا در ترجمه ابوبشر متی در دو چیز ریشه دارد: الف) پیوند کمدی و هجو در شبکه متنی مبدأ یعنی زبان و ادبیات یونانی با استناد به این واقعیت تاریخی که در کمدی های یونان باستان گاه نشانه های هجو دیده می شود، ب) نمایش گونگی انشاد هجو در شبکه متنی مقصد یعنی زبان و ادبیات عربی با استناد به گزارش های متعدد درباره الگوی نمایشی شاعران در اجرای هجو. امتیاز کار متی، روش تلفیقی او در ترجمه اصطلاحات تخصصی فن شعر و ازجمله «کمدی» است، روشی که به حفظ ماهیت نمایشی کمدی در ترجمه انجامیده است؛ برگردان کمدی به هجو، برگردانی «دورگه و آستانه ای» و به بافت زبانی ادبی مبدأ و مقصد نزدیک است؛ یعنی در زمینه های فرهنگی، ادبی و اجتماعی هر دو ریشه دارد.
تحلیل دیالکتیک «خدایگان و بنده» میان «معشوق و عاشق» در غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
129 - 146
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفه گئورگ هگل در کتاب «پدیدار شناسی روح»، گفتار «خدایگان و بنده» است. دیالکتیک خدایگان و بنده آغاز سیر اندیشه و مبنایی برای خودآگاهی و آزادی انسان است. بنابراین خودآگاهی و آزادی در فرایند دیالکتیکِ پیکار، میان شخصیت ها به مثابه خدایگان و بنده محقق می شود. این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی، رابطه کنشگرانه خدایگان – بنده را میان معشوق و عاشق در غزلیات سعدی تحلیل می کند. همچنین خودآگاهی و آزادی عاشق در رابطه با معشوق واکاوی می شود. با توجه به گفتار خدایگان و بنده می توان گفت که ستیز میان معشوق و عاشق در فرایند دیالکتیک روی می دهد. وجود معشوق برای تحول اندیشه و عواطف عاشق لازم است. عاشق از رهگذر دیالکتیک به خودآگاهی و آزادی می رسد. ذهن عاشق در غزل سعدی در دو روند حرکت می کند؛ عاشق در فرایند دیالکتیک با وصال معشوق و شناسایی ابژه از حرکت باز می ماند. در فرایند دیگر، تحمیل ارج به معشوق برای عاشق، مُیسَّر نمی شود. عاشق از خودبیگانگی می شود و عوامل بیرونی و واقعی عشق را «نفی» می کند و در این وضعیت بی آنکه دیالکتیک رفع شود؛ عاشق به رهایی و آزادی دست می یابد. سپس خودآگاهی، عاشق از شناخت حسی معشوق جدا می شود و در سیر آگاهی، خواست فردی او با خواست کلی یگانه می شود. از این رو مانایی معشوق برای عاشق اهمیت می یابد.
فقیهان صفوی و ابومسلم نامه خوانی (بررسی تحریم قصه های ابومسلم نامه و ارتباط آن با نقدِ تصوف و صوفی ستیزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
163 - 190
حوزههای تخصصی:
شخصیت ابومسلم خراسانی، به صورت های گوناگونی در متون بازتاب یافته است. در منابع حدیثی، غالباً ابومسلم به عنوان کسی که مخالف امامانِ شیعه بوده و امامان وی را طرد کرده بودند، معرفی شده است. در متون جدلی کلامی، ابومسلم منتقم آل علی و براندازنده سبّ امامان و نابودکننده اُمویان معرفی شده است، اما در داستان های عامیانه و به خصوص روایت هایی که امروزه با نام ابومسلم نامه می شناسیم، ابومسلم نه تنها شخصی شیعی، بلکه از شیعیان خاص است که تعالیم معنوی ائمه را هم دریافت کرده و خود اهل طریقت است و صاحب کرامات. همین تصویر از ابومسلم، از طریق سُنّت قصه خوانی در محافل صوفیانه نیز وارد شد و بعدها جزو ارکان مهم دعوتِ خانقاهِ صفوی قرار گرفت. پس از به قدرت رسیدنِ صفویان، صوفیان صفوی با ترویج قصه های ابومسلم در میانِ مردم، هم اهداف قیام صفویان را زنده نگه می داشتند و هم بر مریدان خود می افزودند. فقیهان دربار صفوی، در تلاش برای کاستن از قدرت صوفیان، نخست متوجه این امر شدند و به تحریم قصه خوانی و تخریب شخصیت ابومسلم خراسانی پرداختند. در این مقاله نشان داده شده که تحریم قصه و قصه خوانی و مخدوش کردنِ چهره ابومسلم، یکی از گام های اساسی فقیهان برای مقابله با گسترش تصوف در دوره صفوی بوده است.
بررسی و مقایسه تجرید در شعر و معماری عربی- اسلامی (با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان در باب هنر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
43 - 66
حوزههای تخصصی:
فلاسفه سنت گرا هنر اسلامی را هنری انتزاعی، رمزگونه و معنا دار معرفی کرده اند. بر این اساس، تجرید خالص به عنوان یکی از شاخصه های مهم هنرهای اسلامی که برگرفته از اولین منبع زیباشناختی تجرید در اسلام یعنی کتاب مقدس قرآن کریم و مبتنی بر رمز و معناگرایی است، جایگاه ویژه ای در هنر معماری اسلامی ایران و جهان عرب دارد. اما این عنصر و شاخص مهم، در هنر شعر فارسی و عربی، که یکی از برجسته ترین و گسترده ترین هنرهایی است که در دوره اسلامی به هدف تجسیم و تجسید مفاهیم انتزاعی و ماورائی و مبتنی بر عقاید توحیدی و عرفانی این دو ملت، سروده شده است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ، بررسی و مقایسه عنصر تجرید در شعر و معماری عربی - اسلامی و ایرانی اسلامی با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان پرداخته شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که ظهور تصوف و عرفان در شعر و معماری این دو ملت نقطه اوج گرایش به تجرید خالص در این هنرها بوده است. در این راستا مفاهیمی همچون، وحدت وجود، تجلی، عشق، فنا و بقا در قالب اشکال هندسی، خطوط، رنگها و کلمات و عبارات و بواسطه ابزارهای هنری مشترکی همچون ایقاع، توازن، تکرار، رمز، تشبیه و .... در شعر و معماری عربی- اسلامی و ایرانی اسلامی انعکاس یافته، بطوریکه تقریبا هرآنچه در عالم عرفان اتفاق افتاده ،با زبانی تجریدی به عرصه این دو هنر ایرانی و عربی اسلامی راه یافته است.
نقد ترجمه عربی انگاره های فرهنگی در رمان چشمهایش با تکیه بر کنایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
203 - 221
حوزههای تخصصی:
بی تردید ارتباط بین ملت ها از جمله نیازهای بدیهی انسان و همواره مورد توجه او بوده است. پر واضح است که ساده ترین شیوه برای تعامل با دیگران و دستیابی به تجربه های آنان، پدیده ترجمه است؛ اما نکته قابل توجه در فرآیند ترجمه، تفاوت های فرهنگی بین ملت ها است که این موضوع، باعث ایجاد مشکل در برگردان عناصر فرهنگی شده است. جهت برون رفت از این معضل، ترجمه شناسان روش های متعددی پیشنهاد داده اند. از جمله آنها پیتر نیومارک از بنیانگذاران شاخص و سرشناس مطالعات ترجمه در دهه هشتاد سده بیستم است. وی برای تسهیل فرآیند ترجمه، به ویژه ترجمه انگاره های فرهنگی مختص زبان مبدأ هجده شیوه پیشنهاد داده که با تکیه بر آنها می-توان روش برگردان و معادل یابی انگاره های فرهنگی را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد. در پژوهش حاضر، که با شیوه توصیفی تحلیلی و تکیه بر مدل نیومارک سامان یافته است، به نقد و ارزیابی چهل و دو کنایه در ترجمه عربی احمد موسی از رمان چشمهایش بزرگ علوی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که سی و هفت مورد از کنایه ها به شیوه تحت اللفظی ترجمه شده و چهار مورد با معادل کارکردی و یک مورد هم به شیوه بومی سازی برابریابی شده است. پرواضح است که ترجمه تحت اللفظی شیوه مناسبی برای برگردان تعابیر کنایی به شما نمی رود و بر این اساس ترجمه احمد موسی از خوانایی و سلاست قابل قبولی برخوردار نیست و در انتقال تعابیر و اصطلاحات فرهنگ بنیاد رمان، توفیق چندانی نداشته است.