فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
83 - 111
حوزههای تخصصی:
در باب اول مرزبانامه گفتمانی تنش زا میان ملک زاده و دستور با هدف کشف حقیقت و به پشتوانه نوعی قدرت با ماهیت متفاوت صورت می گیرد. هر یک از آن دو، در صدد است که با فشار بر دیگری او را از میدان به درکند و با تحت تأثیر قراردادن ملک، جایگاه خود را تثبیت کند. دستور از موضع قدرت سیاسی، با بیانی صریح و سوفسطایی وار، با بهره بردن از سخنوری و معطوف به قدرت، وارد گفتمان شده، به دفاع از وضع موجود می پردازد. ملک زاده، با اتکا به پشتیبانی یک طبقه اجتماعی خاص با زبانی کنایی و بهره گیری از تمثیل، مشکلات و تنگناهای موجود را که سبب بحران در جامعه شده، مطرح می کند و سعی در برانگیزاندن ملک نسبت به تغییر آن ها دارد. در نتیجه دو گفتمان در این باب شکل می گیرد که هر یک سویه ای از حقیقت و قدرت را در خود بازتاب می دهند. این باب به شیوه سندکاوی و کتابخانه ای با بهره بردن از رویکرد میشل فوکو که در آثار مختلف خود پیوندی محکم و منسجم بین گفتمان، حقیقت و قدرت برقرار ساخته، توصیف و تحلیل شده است. سبک سخن پردازی، نوع استدلال و موضع گفتمانی هر یک از طرفین به گونه ای است که مخاطب را تحت تأثیر قرارداده، عواطف او را برمی انگیزاند و نظر او را نسبت به موضع آن ها جلب می کند. استراتژی ملک زاده در شیوه سخن گفتن و موضع گفتمانی او سبب می شود که مخاطب نسبت به او متمایل شود و او را در سویه حقیقت و در نتیجه صاحب قدرت حقیقی ببیند.
پیرامون بیتی از حکیم گنجه (کاوشی در مفهوم «خداوندان خداوند» در منظومه فکری نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
89 - 110
حوزههای تخصصی:
تعبیر «خداوندان خداوند» در سرآغاز منظومه خسرو و شیرین نظامی ذیل عنوان «در توحید باری»، نه به لحاظ لفظی و نه معنوی با موازین اصل توحید در کلام اسلامی سازگار نیست. مسأله کانونی این مقاله آن است که با شرح و تفسیر این ابیات، بتواند ضمن تبارشناسی افکار نظامی، برای فهم دقیق ژرفای اندیشه های این حکیم سخنور، الگویی معرفت شناسانه و هستی شناختی ارائه نماید. این الگوی پیشنهادی عبارت است از: «جهان بینی هرمسی». این جستار درصدد تأویل عبارتِ «خداوندان خداوند» در کلام نظامی بر اساس نظام معرفتی هرمسی و تعمیم آن به کلّ سامانه الهیاتی حکیم گنجوی می باشد. بدین منظور ابتدا با کاوش در تاریخچه و محتوای متون هرمسی، طرحی کلی از سامانه یزدان شناختی آن به دست داده، آنگاه ردّ پای آن آموزه ها را در متون ایرانی و سپس اسلامی جستجو کرده ایم. در مرحله بعدی نفوذ آن تعالیم را از طریق صابئیان حران، و آثار سهروردی در فضای فکری دوره مقارن نظامی بر رسیده، با شواهد درون متنی و برون متنی کوشیده ایم تأثّر وی را از اندیشه های هرمسی، به ویژه الهیات دوگانه انگار آن، نشان دهیم که قائل به وجود یک خدای متعال و یک خدای خالق است.
بررسی نقش، کارکرد و جلوه های گماشتگان، نهان گویان و نهان کاران در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
152 - 135
حوزههای تخصصی:
قهرمانان قصه ها و داستان ها با افراد معمولی متفاوتند و این تفاوت ناشی از کارکردهای شگرف و شگفت آنان و نیز در سرنوشتی است که این افراد دارند. ازآنجا که این افراد «رسالت محور» هستند؛ یعنی برای هدف یا اهدافی در متن روایت وارد می شوند؛ لذا تا هنگام انجام آن هدف یا رسالت بایسته است زنده و پویا باشند. هدف این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعه منابع اسنادی-کتابخانه ای به انجام رسیده است، بررسی نقش، کارکرد و جلوه های نهان گویان و نهان کاران (گماشتگان) در قصه داراب نامه طرسوسی است. پس از این بررسی، نمودهای ظاهرشده بر قهرمان را به دو دسته کلی تقسیم کردیم: دسته نخست به شکل عناصر طبیعت ازجمله حیوانات، گیاهان، اجرام آسمانی و... که نشان از پیوند دیرین انسان و طبیعت است و دسته دوم به شکل آواها و صداهایی که از عالم غیب به گوش قهرمان می رسد که گویی همانا ندا و صدای خداوند است. دسته نخست نقش نجات جان قهرمان در لحظه های اضطرار و تنگناها را بر عهده دارند و دسته دوم نقش آگاهی بخشی و ارائه اطلاعات به قهرمان در مورد اتفاقاتی است که از پیش رخ داده است و یا در آینده رخ خواهد داد و نیز خبر یافتن از این اتفاقات در طی کردن مسیر و گذر از تنگناهاست؛ بنابراین عوامل یادشده در رشد و تعالی قهرمان داستان نقش دارند.
جایگاه شاه و درویش هلالی استرآبادی، و پیشینه و تحلیل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
169 - 186
حوزههای تخصصی:
بدرالدّین هلالی جغتایی از شعرای مهم و تأثیرگذار اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری است که خصوصاً در غزل و مثنوی از سرآمدان عصر خود بوده است. مشهورترین منظومه او شاه و درویش است که در عصر خود و پس از آن معروف بوده و حتّی به اقتفای آن در ادبیات ترکی هم کسانی چند داستان شاه و درویش ترکی سروده اند. روایت های مختصر از داستان عاشقانه شاه و درویش در آثار پیش از روزگار هلالی هم وجود داشته و ما در این مقاله مهمترین نمونه های منظوم و بعضاً منثور آن را که عمدتاً در آثار عرفانی خصوصاً منابع مرتبط با عرفان جمالی آمده نقل کرده و وجوه شباهت و تفاوت آنها را با هم بررسی کرده ایم و در ادامه شاه و درویش هلالی را هم با آنها مقایسه کرده و نوآوری های هلالی در پرداخت داستان را متذکّر شده ایم. شاه و درویش هلالی از سه منظر ادبی، عرفانی و اخلاقی حائز اهمیّت است که از این میان جنبه اخلاقی و تعلیمی این منظومه هم که تا به حال به آن توجّه نشده بسیار مهم است. شاعر به طور ضمنی در این منظومه توصیه های خود به نهاد قدرت در زمینه لزوم رعایت عدالت و توجّه به توده مردم و همچنین فوایدی را که حکمران از قبل آن می تواند به دست بیاورد یادآور می شود و همین نکته این منظومه را تا حدّ یک سیاست نامه ارتقا می دهد.
سیمای مسیح در اشعار صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و ادبیات ایران، از آغاز ظهور عیسی مسیح، توجه ویژه ای به او و دین مسیحیت داشته است. این ویژگی، بنا به دلایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی، در عصر صفویه برجسته تر شده است. صائب که بزرگ ترین شاعر این عصر است، در انعکاس این ویژگی در اشعارش سهم بیشتری دارد. در این مقاله، با شیوه توصیفی تحلیلی، حوادث زندگی مسیح در مجلدات شش گانه دیوان او بررسی شده است. یافته ها نشان داد که ویژگی های دینی عصر صائب، نگاه عرفانی و اخلاق گرای او، دلبستگی مخاطبان شعر صائب به مسیح و دین مسیحیت، و سرانجام تمایل صائب به مضمون سازی و نازک خیالی و اشراف او به وقایع زندگی پیامبران آسمانی در ارائه تصویری کامل از سیمای مسیح نقش اساسی داشته است. او با اشاره به زندگی مسیح و دیگر فرستادگان الهی، درپی نزدیک کردن ادیان و مذاهب به یکدیگر است؛ هدفی که نیاز امروز جامعه جهانی است.
جریان های صوفیانه در فارس پیش از ظهور ابن خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
235 - 266
حوزههای تخصصی:
محققان کمتر به جست وجو درباب چگونگی پیدایش و تکوین جریان های عرفان و تصوف در نقاط گوناگون ایران توجه کرده اند. با تقسیم جریان تصوف به دو مکتب عراق و خراسان و تمرکز محققان بر صوفیان و دیدگاه های صوفیانه این مناطق، دیگر نگرش های صوفیانه در اقصی نقاط ایران در سایه قرار گرفتند. یکی از مناطقی که کمتر بررسی شده، خطه ی فارس است. به نظر می رسد حضور بیش از هشتاد شیخ از مشایخ تصوف در فارس پیش از ظهور ابن خفیف و گسترش تصوف در این منطقه، ضرورت بررسی و جست وجو درباب آغاز و تکوین جریان عرفان و تصوف در این خطه را آشکار می کند. در پژوهش حاضر، نام و نشان چهل وسه تن از مشایخ فارس و شیراز استخراج شده است که پیش از ابن خفیف زیسته اند یا هم عصر او محسوب می شوند که در پژوهش حاضر جهان بینی عرفانی این مشایخ تا حد امکان برمبنای اطلاعات اندک باقی مانده تحلیل شده است. از تحلیل و تبیین نگرش عرفانی ایشان مشخص شد که در این دوره چهار جریان اصلی اعلام حضور کرده اند: نخست، جریان زهدورزی و گوشه نشینی (نمودی از شکل اولیه ی تصوف)؛ دوم، جریان صوفیان متمایل به مکتب عرفان عراق؛ سوم، جریان صوفیان متمایل به مکتب عرفان خراسان؛ و چهارم، جریان پیش آهنگان مکتب عرفان فارس. تحلیل ارقام به دست آمده نشان می دهد در فارس غلبه فکری عرفانی با مشایخ پیش آهنگ مکتب فارس بوده و دیگر جریان ها نقشی کم رنگ تر ایفا کرده اند.
نقدی بر ویرایش جدید تاریخ بیهقی به تصحیح یاحقی، سیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
37 - 54
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی از امهات متون ادبی و تاریخی ماست. برای تصحیح این کتاب زنده یاد فیاض عمر گذاشته و زحمت فراوان کشیده است. در سال 1388 آقایان یاحقی و سیدی تصحیح تازه ای از این کتاب منتشر کردند. مهم ترین حسن این تصحیح، مقدمه مفصل، تعلیقات، توضیحات و فهرست هایی است که می تواند یاریگر خواننده و پژوهشگر باشد؛ اما متأسفانه مصححان آ ن قدر متن را دست کاری های ناموجه کرده اند که باید گفت این حسن در قبال به بیراهه کشاندن متنِ کتابی با چنان عظمت، چندان نمی ارزد. گمان می رفت پس از گذشتن بیش از یک دهه از چاپ کتاب و انتشار مقالات بسیار درباره آن، در ویراست جدید بخش مهمی از اشکالات برطرف شده باشد، اما ویرایش جدید کتاب در سال 1401 که عنوان «با تجدید نظر و افزوده ها و اصلاحات کامل» را بر روی جلد داشت، این انتظارات را نقش بر آب کرد؛ زیرا در ویراست جدید تنها تعداد اندکی از اشکالات فراوان کتاب اصلاح شده بود. ازآنجاکه پرداختن به تمامی ایرادات این تصحیح در یک مقاله نمی گنجد، در مقاله حاضر به پاره ای از این اشکالات ذیل چند عنوانِ «فاصله گیری از بافت هنجارمند معنایی»، «بی توجهی به سبک تاریخ بیهقی »، «نادیده انگاشتن بسامد شواهد»، «تغییرات بی توجیه»، «خوانش ناموجه متن» و «بی توجهی به جایگاه ذوق ادبی در تصحیح متون» می پردازیم.
بررسی پاد آرمانشهر خاورمیانه ای در دو رمان وقت تقصیر و فرانکشتاین در بغداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
221-238
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، دو رمان پادآرمان شهری وقت تقصیر از محمدرضا کاتب و فرانکشتاین در بغداد از احمد سعداوی از چشم اندازهای مختلفی بررسی و تحلیل می شوند. این دو اثر تقریباً هم دوره هستند و فضای تا حدودی مشابهی را ترسیم می کنند. نویسندگان این دو رمان با استفاده از شخصیت هایی که هویت های تکه تکه و متناقضی دارند، نشان می دهند که چگونه پادآرمانشهر با تکرار تاریخ، بلاتکلیفی، شکنجه، خشونت و جنگ بنا نهاده شده است. این شخصیت ها، که گاهی به عنوان ناظر و راوی پنهان عمل می کنند، با صداهای مختلفی در رمان ها گفت وگو می کنند. این گفت وگوها، نشان دهنده تناقضات و تعارضات بین گفتمان های متفاوت در پادآرمانشهر است، نویسندگان همچنین از عناصر دیگری مانند زمان، مکان، بدن، زنان و نمادسازی برای ایجاد فضای پادآرمان شهری استفاده می کنند. رمان وقت تقصیر با وجود مشخصه هایی چون عناصر فراداستانیِ خودارجاعی، بینامتنی بودن و ساختارشکنی کلان روایت ها، ویژگی های رمان پسامدرن را داراست، ولی فرانکشتاین در بغداد با توجه به واقع گرایی ویژه اش، روان شناسی شخصیت ها، ساختار روایی منسجم و نقد اجتماعی و فرهنگی داستانی مدرن به شمار می آید. شخصیت های وقت تقصیر در مقایسه با رمان فرانکشتاین در بغداد پویاتر هستند که جا به جا نقش های مختلفی را می پذیرند و میان خیر و شر در رفت و آمدند. وقت تقصیر و فرانکشتاین در بغداد با وجود تفاوت هایی که دارند، دو رمان پادآرمان شهری پیچیده و چندصدایی هستند که بازتابی از واقعیت های چندپاره و متکثر جامعه خود را نشان می دهند. گفتنی است روش این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی رمان ها است که بر اساس آن، مؤلفه های اصلی و ویژگی های پادآرمان شهری رمان ها شناسایی و قهرمانان داستان از منظر تطابق با پادآرمان شهر ارزیابی شده اند.
بررسی نفثه المصدور بر اساس رویکرد نشانه شناسی اجتماعی پی یر گیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
77 - 92
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی از جمله رویکردهای انتقادی بازخوانی متون ادبی است که در صدد بررسی و کشف نشانه های درون متنی می باشد تا بتواند به لایه های مفهومی پنهان آن دست یافته و معانی نهفته در این نشانه ها را درک نماید. پی یر گیرو، نشانه های اجتماعی را به دو گروه هویت و آداب معاشرت تقسیم می کند. نفثه المصدور اثر ارجمند شهاب الدین محمد زیدری نسوی، منشی سلطان جلال الدین خوارزمشاه، کتابی است که در مورد حمله مغول به ایران و سقوط سلسله خوارزمشاهیان نوشته شده است و با توجه به موضوع آن که مضمونی تاریخی- اجتماعی دارد، می توان جلوه هایی از فرهنگ، هویت، و آداب و رسوم دوره خوارزمشاهیان را در آن به وضوح دید و از این رو، کتاب مذکور دارای رمزگان های اجتماعی بسیاری است که نیاز به استخراج و تحلیل دارد. بر این اساس، نگارندگان این پژوهش کوشیده اند تا با بهره گیری از روش تحلیل کیفی و با تکیه بر دیدگاه پی یر گیرو، نشانه های اجتماعی را در نفثه المصدور بررسی و تحلیل نمایند. بر اساس یافته های این پژوهش، نشانه های اجتماعی در نفثه المصدور در مقوله هویت و آداب معاشرت بازتاب یافته و در قالب عواملی چون لحن سخن، حالات و اطوار، خوراک، پوشاک و ... بروز یافته است که به نوعی بیانگر تنوع رمزگان های زمان نویسنده و توجه شایان او به اوضاع اجتماعی جامعه است.
بررسی و نقد جامعه شناختی آثار محمّد بهمن بیگی بر اساس دیدگاه آنتونی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
62 - 96
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مسائلی که جامعه کنونی با آن روبرو است؛ رابطه سنت و مدرنیته می باشد و به عنوان یک موضوع اجتماعی در ادبیّات داستانی بازتاب یافته است. در جریان مدرنیته شدن، جوامع بسیاری از ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و حتی نقش ها، دچار دگرگونی و تحوّل شده اند. جامعه ایل بختیاری به عنوان بخشی از ساختار جامعه ایرانی، دارای ساختاری کاملاً سنتی می باشد که در سال های اخیر مسیر رشد و تحوّل و دگرگونی را طی نموده است، به نحوی که این تغییرات در ساختارهای مختلف خانوادگی، ایلی و طایفه ای، روابط بین نقش های اجتماعی، آداب و رسوم و به طور کلی در تمام عناصر فرهنگی خود را نشان داده است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی و نقد جامعه شناختی آثار محمّد بهمن بیگی بر اساس دیدگاه آنتونی گیدنز بپردازد. آنتونی گیدنز معتقد است که سنت ها در هر جامعه ای حتی جامعه مدرن نیز به حیات خود ادامه می دهند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سنت ها در آثار بهمن بیگی حضور چشمگیر دارند و از بین نرفته اند و حتی نگاهبانانی دارند که مراقب و محافظ آنها هستند. این آداب و رسوم بر اساس نظر گیدنز به صورت دسته جمعی و گروهی برگزار می شوند به نحوی که با هویت افراد ایل، پیوند ناگسستنی دارند و به انحای گوناگون تکرار می شوند.
عصیان و براندازی در حماسه های ملی ایرانی (بهمن نامه، کوش نامه و گرشاسپ نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصیان اساس و بن مایه حماسه و عامل پیش برنده آن است. کارکرد عصیان در حماسه مانند پیرنگ در داستان است که توالی منطقی رخدادها را سامان می بخشد. به بیانی دیگر، در صورت فقدان عصیان، حماسه قادر به صیرورت نیست. یکی از انواع گونه گون عصیان در متون حماسی ملی ایرانی، عصیان با هدف جابجایی ساختار حاکمیتی و تحصیل قدرت است که بر پایه انگیزه-های مختلف، نظیر بیداد پادشاهان، آزمندی عاصیان و... صورت می گیرد. پاره ای از براندازی ها وجه نظامی داشته، توسط درباریان، بزرگان، وزیران و پهلوانان تمهید و انجام می شود و برخی دیگر از براندازی ها توسط اقشار عادی و عمومی جامعه محقق می شود. در ادبیات سیاسی امروز، از نوع اول ذیل عنوان «کودتا» و از نوع اخیر به نام «انقلاب» یاد می شود. در پژوهش حاضر، هجده حماسه ملی ایرانی مورد بررسی قرار گرفته و جز در شاهنامه که جزو منظومه های مورد کنکاش در این پژوهش نیست، چنین عصیان هایی در کوش نامه، بهمن نامه و گرشاسپ نامه یافت شده است که نوشتار زیر، ناظر بر توصیف و تشریح آنهاست. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده، عصیان ها از منظر انواع (فردی، گروهی و اجتماعی)، ادوار، انگیزه و محرک، تعلق طبقاتی عاصی/عاصیان، نتایج نهایی عصیان و وضعیت اجتماعی بعد از آن در سه منظومه یاد شده مورد بحث، بررسی و نتیجه گیری قرار گرفته است.
بررسی سیر تطّور اصطلاح میخانه ای به نماد در غزل عرفانی (با تکیه بر غزلیات سنایی، عطار، مولوی، عراقی و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح صوفیانه یکی از مهم ترین عنصرهای زبان عرفانی و عرفان یکی از پیچیده ترین موضوع ها در دانش بشری است. این دشواری از آنجا ناشی می شود که هم زبان صوفی با زبان اهل علم فرق دارد و هم او اصطلاح را به قصد روشن کردن دریافته های اشراقی اش به کار نمی برد. در این مقاله رابطه اصطلاح و استعاره و نماد، در قلمرو ادبیات میخانه ای و تکیه بر دو واژه خرابات و میخانه، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اصطلاح عرفانی، به دلیل ابهام ذاتی اش، همیشه آبستن استعاره و نماد و به همین دلیل محتاج تفسیر و تاویل است. تأویلی که در آن ذوق از عقل پیشی می گیرد. اطلاعات مربوط به موضوع این مقاله از طریق مطالعات کتابخانه ای فراهم آمده و پس از مقوله بندی به یاری روش کیفی توصیف شده است.
فضاهای هتروتوپیایی (دگرسان) در داستان های شهریار مندنی پور: خوانشی فضا - مکان محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
49 - 91
حوزههای تخصصی:
شهریار مندنی پور از نسل نویسندگان معاصری است که به تجربه گرایی در ساختار و فرم پرداخته است. برای همین، خواننده در داستان های او با فضاهایی مواجه است که درواقع ترکیبی از فضاهای مختلف و در عین حال ناهمگون می باشد. پرداخت به این نوع فضاها را به صورت نظری و گاه عملی می توان در رویکرد میشل فوکو مشاهده کرد که او آن ها را فضاهای هتروتوپیایی یا دگرسان می نامد. در همین راستا، این مطالعه به شرح این نوع فضاها در آرای فوکو و دیگر متفکران می پردازد که در این زمینه اندیشه ورزیده اند تا خواننده آگاهی عمیقی از فضاها به دست آورد. سپس مطالعه حاضر، جستاری به بحث این فضاها در آثار مندنی پور مومیا و عسل، ماه نیمروز، شرق بنفشه و آبی ماورای بحار می زند که از معدود نویسندگان ایرانی است که چنین تجربه ای در داستان نویسی داشته است. این مطالعه به این نتیجه گیری می رسد که مندنی پور با مطرح کردن چنین فضاهایی در داستان های خود به حقیقت مکتوم در ورای ساختار همگن تک فضایی اشاره دارد و چنین فضاهایی به شخصیت ها کمک می کنند از محدودیت های فضاهای همگن فراتر رفته و طرحی نو دراندازند.
سوژه عاشق در نظام گفتمانی عشق حقیقی و مجازی بر مبنای نظریه قدرت فوکو (مطالعه موردی رمان «قلندر و قلعه» و «غزال، آهوی باغ زعفرانیه»)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
در تاریخ ادبیات فارسی عشق دو جلوه حقیقی و مجازی یافته است؛ عشق حقیقی که منبعی لایزال دارد و نشات گرفته از باورهای دینی است که در واقع عشق به خداوند هست؛ عشق مجازی نیز همان عشق بین دو انسان تعریف می شود. نقطه عطف هر دوی این تعاریف در آن است که ماهیت عشق بستری را بر می سازد تا طرفین این گفتمان در تعامل با یکدیگر در دوسوی ناهمگن قرار بگیرند. هژمونی قدرت معشوق منجر به انقیاد سوژه- عاشق می شود. از این روی، می توان گفت عشق منبع قدرت است. از آنجایی که فوکو یکی از مهم ترین متفکرانی است که بر لزوم بازاندیشی و نگاه دوباره به مفاهیم کلاسیک از دریچه «قدرت» تأکید کرده و تا حد ممکن، این بازشناسی را انجام داداست؛ در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر نظریه فوکو تأثیر مناسبات قدرت بر دو طرف این گفتمان عشقِ مجازی و حقیقی واکاوی شده است. بدین منظور نظام گفتمانی عشق حقیقی در داستان قلندر و قلعه که درباره سهروردی است با نظام گفتمانی عشق مجازی در داستان غزال، آهوی باغ زعفرانیه که رمانی عاشقانه از جنسِ دو انسان است، سنجیده شده است. نتایج نشان داد که آنچه عشق حقیقی را از عشق مجازی منفک می کند، تنها، تفاوت در شیوه اجرای خواسته های معشوق است اما در عشق مجازی، بسته به وضعیت ابتدایی، معشوق تصمیم می گیرد که از عاشق چه کارهایی بخواهد.
مؤلفه های جامعه آرمانی در شعر معاصر ایران: با مطالعه موردی سروده های ملک الشعرای بهار و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲
41 - 76
حوزههای تخصصی:
جامعه آرمانی (آرمان شهر) آرزویی بسیار دیرین -از بدو شهرنشینی بشر تا به امروز- بوده و در تحقق این آرزو هر یک از طبقات و اقشار مختلف جامعه که دغدغه خوشبختی و سعادت مادی و معنوی آدمی -فارغ از زبان، رنگ، نژاد و...- را در سر می پرورانده، قلم یا قدمی فراخور استعداد و توان خویش برداشته و به این طریق کوشیده، سدی محکم در برابر کج اندیشی و کج رفتاری جریان های باطلی باشند که همواره منفعت خود را در بی نظمی و آشفتگی اجتماع جست وجو کرده اند. در این میان، نویسندگان و سخنوران متعهد و آرمان گرا نیز خاموش ننشسته و با ذوق و قریحه خویش، ضمن تقبیح پلیدی و پلشتی ها، جامعه را در مسیر چشم اندازهای مطلوب و مثبتی چون عدالت و برابری طبقاتی، نظم و قانون مندی، آزادی اظهار عقیده و مواردی از این دست، رهنمون آمده اند. بر همین پایه، جستار حاضر در پی آن برآمد تا به شیوه تحلیل محتوا و (فن کتابخانه ای)، سروده های دو تن از سخنوران نام آشنای سنتی و نوگرای معاصر ایران؛ ملک الشعرای بهار و احمد شاملو را از نظر گذرانده و شاخصه های انسانی و آرمانی مورد توجه و تأکید آنان را به خواننده بنمایاند. در این مقایسه، آنچه به دست آمد به طور خلاصه عبارت است: بهار به عنوان ادیبی سیاستمدار و فرزانه در پی ساختن ایرانی مستقل، آزاد و مدرن -بر پایه شعائر و نمادهای ملی و معنوی- است. شاملو نیز ادامه دهنده راه بهار در مسیر اهداف آرمانی و تجدد طلبانه است؛ با این تفاوت یا تمایز که شاملو در گستره بلندی از عمر ادبی خود، اهداف یاد شده را با سازوکارهای جناحی- سیاسی موسوم به چپ (سوسیالیسم) یا نزدیک به آن، دنبال می کرده است.
تحلیل روان کاوانه شخصیت اصلی رمان هَرَس براساس آرای کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲
337 - 364
حوزههای تخصصی:
کارن هورنای از جمله روان کاوانی است که بیش از فروید بر تعامل های اجتماعی به مثابه عواملی مؤثر بر شکل گیری شخصیت تأکید کرد و در تحلیل هایش، روان کاوان را به دقت در بسترهای اجتماعی ای که فرد در آن رشد می کند، فراخواند. ما نیز در این جُستار با بهره گیری از آرای هورنای به تحلیل شخصیت اصلی رمان هَرَس؛ یعنی نَوال، پرداختیم. روش ما در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقصودمان، پاسخ به این پرسش اصلی بود که نَوال برای محافظت خویش در برابر اضطراب بنیادی از کدام گرایش روان رنجور استفاده کرده است؟ یافته های این مقاله نشان داد که شرایط نامطلوب ایام کودکی نوال، همچون فقدان مادر و عدم توجه پدر به نیازهای اساسی اش به شکل گیری اضطراب بنیادی در شخصیت او می انجامد. در ایام جوانی مرگ فرزند سبب شدت یافتن اضطراب بنیادی در او می شود. نَوال برای محافظت از خود در برابر اضطراب بنیادی از گرایش های روان رنجورانه (حرکت به سوی مردم، حرکت علیه مردم و حرکت به دور از مردم) بهره می جوید و در نهایت دوری از مردم را برمی گزیند و گرایش روان رنجورانه حرکت به دور از مردم در او شکل می پذیرد. این گرایش به سبب تعارضی که با دیگر گرایش ها دارد موجب شکل گیری تضاد بنیادی در شخصیت نوال می شود. در این شرایط، او برای محافظت از خویش به خود ایده آلی (مادری برای تمام مردگان) رومی آورد. خود ایده آلی به نوبه خود بر وخامت شرایط روانی شخصیت می افزاید و او را بیش از پیش از واقعیت پیرامون و خود واقعی اش دور می سازد.
نازینْک، گونه ای شعر عامه بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
75 - 102
حوزههای تخصصی:
ادبیات عامه بلوچ تنوع زیادی دارد و بخش اعظم آن را شعر تشکیل می دهد. انواع گوناگون شعر در همه عرصه های زندگی مردم حضور دارد و این حاکی از ذوق عامه آن ها برای پرداختن به شعر و ادب است. نازینک یکی از کهن ترین جنبه های ادبیات شفاهی قوم بلوچ است که در سراسر سرزمین بلوچستان هنوز رواج دارد و آن را مردم بلوچ، به ویژه مادران در توصیف فرزندان خود می خوانند. سراینده هیچ کدام از این سروده ها مشخص نیست و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. ﺳﺎﺧﺘﺎر نازینک ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺷﻮاﻫﺪی ﻛﻪ در دﺳﺖ اﺳﺖ، شبیه لالایی بلوچی است. درون مایه آن متنوع و بیشتر توصیفی از ویژگی هایی است که در گذشته برای دختر و پسر شایسته درنظر می گرفته اند. این اشعار تفاخر مادران و پدران نسبت به فرزندان خود و دربردارنده آرزوهای آنان است. این سروده ها موزون و از نظر زبانی روان و شیوا و از نظر ادبی پربارند. در بیشتر نازینک ها قافیه وجود دارد. هدف از این پژوهش، معرفی نوعی شعر عامه بلوچ است که تاکنون تحقیقی درباره آن صورت نگرفته است. این پژوهش به شکل بنیادی، برپایه تحقیقات میدانی و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
تحلیل رزم ابزار های حماسی فارسی براساس نظریه بیان شفاهی (مطالعه موردی: هفت لشکر (طومار جامع نقالان)، طومار نقالی شاهنامه، شاهنامه، شهریارنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
1 - 46
حوزههای تخصصی:
این مقاله براساس دستاورهای نظریه بیان شفاهی درپی معرفی یکی از ویژگی های سنت شفاهی در حماسه فارسی است. لذا بر روی رزم ابزارها تمرکز کرده و برای مطالعه، استخراج انواع و میزان بسامد آن، طومار هفت لشکر و طومار نقالی شاهنامه را به عنوان نمونه هایی از حماسه شفاهی و شاهنامه و شهریارنامه را به عنوان نمونه هایی از حماسه منظوم، برگزیده است و در روند این پژوهش علت برجستگی و شهرت رزم ابزارهای حماسی را به دلیل انتساب به شاهان و پهلوانان، کشور / شهر ، حیوانات توتمی و نیز اغراق در وزن و قدرت، کاویده است. شاعران حماسه سرا/نقالان، این رزم ابزارهای ویژه را در شکل و ساخت «گزاره های قالبی»، در این مقاله براساس دستاورهای نظریه بیان شفاهی درپی معرفی یکی از ویژگی های سنت شفاهی در حماسه فارسی است. لذا بر روی رزم ابزارها تمرکز کرده و برای مطالعه، استخراج انواع و میزان بسامد آن، طومار هفت لشکر و طومار نقالی شاهنامه را به عنوان نمونه هایی از حماسه شفاهی و شاهنامه و شهریارنامه را به عنوان نمونه هایی از حماسه منظوم، برگزیده است و در روند این پژوهش علت برجستگی و شهرت رزم ابزارهای حماسی را به دلیل انتساب به شاهان و پهلوانان، کشور / شهر ، حیوانات توتمی و نیز اغراق در وزن و قدرت، کاویده است. شاعران حماسه سرا/نقالان، این رزم ابزارهای ویژه را در شکل و ساخت «گزاره های قالبی»، در گنجینه ذهن خویش داشته و در مرحله سرایش حماسه، به طور طبیعی و ناخودآگاه وارد آن کرده اند. مهم ترین دستاورد این پژوهش در کنار معرفی رزم ابزارها به عنوان یک «گزاره قالبی حماسی»، این است که اختلاف در بسامد و تنوع رزم ابزار ها میان متون منظوم حماسی و طومار های نقالی و نیز کاربرد رزم ابزارها در متون پیش و هم زمان با شاهنامه مانند یادگار زریران، اشعار رودکی، فرخی سیستانی و ... نشان دهنده آن است که اولاً «گزاره های قالبی رزم ابزار حماسی» میراثی از سنت شفاهی حماسه فارسی است و شاعران حماسه سرا / نقالان حتی فردوسی در ابداع آن ها هیچ نقشی ندارند. دیگر آنکه طومار های نقالی صرفاً از متون حماسی منظوم متأثر نبوده ، بلکه روایت های شفاهی نیز در شکل گیری آن نقش داشته است.
بررسی تصحیح لطائف التفسیر زاهد درواجکی؛ نمونۀ موردی سورۀ صافّات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لطائف التفسیر از تفاسیر کهن و کامل فارسی است که این سال ها توسّط خانم سعیده کمائی فرد و به همّت مؤسّسه میراث مکتوب و عمدتاً بر پایه استفاده از دو نسخه به زیور چاپ آراسته و در پنج جلد منتشر شده است. بنای این نوشتار بر آن است که درباره تصحیح این اثر با تکیه بر تصحیح سوره صافّات[i]، نظر خود را اعلام کند. گزینش این نمونه، کاملاً، اتّفاقی بوده و حجم نسبتاً مناسب سوره و تنوّع مسائل مطرح شده در آن و افتادگی نسخه اساس در نیمه پایانی سوره در انتخاب سوره بی تأثیر نبوده است. نویسندگان این نوشته بر این باورند که کاستی های متنوّعی در تصحیح این اثر رخ داده، این کاستی ها را عمدتاً به دو دسته «صوری» و «محتوایی» می توان دسته بندی کرد. مقاله شواهد و یا به عبارتی مستندات مربوط به هر دسته را از متن بیرون کشیده، در جای مناسب آن قرار داده و بنای کار را بر اختصار و تکیه بر بدخوانی هایِ قطعی گذاشته است. تنگی فضای مقاله پرداختن به علل کامل بدخوانی ها را سلب کرده و زمینه را بر اشاره کوتاه به آن علّت ها فراهم کرده است. نتیجه ای که از این گفتار حاصل می شود این است که تصحیح مجدّد لطائف التفسیر، کاملاً، محسوس است؛ امّا در صورتی هم که درباره روایی یک سوره نسبت به تمام تفسیر تردیدی باشد، دلایل محکم و معتبر دیگری در حوزه تصحیح از قبیل کنارگذاشتن نسخه بدل قدیمی متعلّق به آستان قدس رضوی، در اختیار نداشتن نسخه کامل و خوش خط مربوط به کتابخانه ابوریحان بیرونی تاشکند، عدم مراجعه مصحّح به متون کهن تفسیری و لغوی و بدخوانی های ناشی از کم توجّهی به سیاق و بافت کلام، مخاطب را به سوی چنین باوری سوق می دهد.
بررسی مطلع در داستانهای کوتاه ایرانی (با تکیه بر داستان کوتاه نویسان شاخص پیش از انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۶
67 - 113
حوزههای تخصصی:
طراحی مطلع برای داستان کوتاه با توجه به حجم این داستان و فرصت اندکی که نویسنده برای پردازش آن و جذب خواننده دارد، دشوار و نیازمند دقت بسیار است. از سویی هم تحلیل و بویژه تعیین حد و مرز مطلع داستان کوتاه در مقایسه با رمان یا داستان بلند، محتاج دقت و ظرافت بیشتر است؛ از این رو، هدف نگارنده این است که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، حد و مرز مطلع 224 داستان کوتاه از هشت نویسنده نامی ادب فارسی پیش از انقلاب اسلامی را تعیین کند و در گام بعد به دنبال تعیین سازوکارهای نویسندگان در زمینه شروع و پایاندهی به مطلع داستانها و نیز بررسی مهارت آنان در این زمینه است. نتایج نشان می دهد که داستان کوتاه نویسان شاخص ادب فارسی به شروع ترکیبی و سپس صحنه پردازی و شخصیت پردازی نگاه ویژه ای کرده اند. شروع های مستقل از تنه داستان (بی ربط) و نیم صحنه از جمله سازوکارهایی است که کمتر مورد کاربرد آنان قرار گرفته است. در زمینه چگونگی پایاندهی به مطلع نیز به طور گسترده از شیوه شرح و تفصیل ماجرا، جلب شدن توجه شخصیت اصلی به چیزی، ورود شخصیت اصلی/جدید به صحنه یا مکان جدید و مکالمه و برخورد شخصیت ها با همدیگر، بهره برده اند؛ در ضمن، اغلب مطلع ها و پایانبندیهای آنان با شگردهای صناعتمند و ماهرانه ای طراحی شده اند و دلالت کننده خواننده به دیگر بخشهای داستان است و بدون جلب توجه او به بخش میانی داستان متصل می شود.