فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
135 - 161
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی شناختی به مطالعه عوامل تداعی کننده و تفسیرساز متن می پردازد. یکی از شناختارهای تفسیرگر متن، تفکر خلاف واقع است. هنگامی که کنش یکی از شخصیت های داستان به پیامدی ناگوار یا خوشایند می انجامد؛ پیام اخلاقی داستان از مقایسه واقعیتِ موجود با سناریوی خلاف واقع، استخراج می شود. یعنی خواننده به طور خودکار سناریوی خلاف واقعی را تصور می کند که می توانست به جای واقعیتِ حاضر اتفاق بیفتد و مانع وقوع حادثه مطلوب یا نامطلوبِ موجود شود. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با مطالعه موردیِ چهار کتاب قصه در گروه سنی «الف» و «ب» انجام شده است: «عموگرگه» از مجموعه افسانه های ایتالیاییِ دست اسکلت (کالوینو، 1401)، تربچه خانم (سرمشقی، 1394)، یخی که عاشق خورشید شد (موزونی، 1398) و بز زنگوله پا (شاملو، 1398). این قصه ها به صورت هدفمند و به خاطر انطباقشان با انواع تفکر خلاف واقع انتخاب شده اند. مقاله پیش ِرو بر آن است که با رهیافت روایت شناسیِ شناختی به چگونگی کارکرد تعلیمی طرحواره تفکر خلاف واقع در قصه ها پاسخ دهد. این طرحواره از منظر جهت به دو جهتِ «به سوی بالا» و «به سوی پایین» و از منظر ساختار به دو ساختارِ «افزایشی» و «کاهشی» و از منظر معیار ارجاع به سه معیار «خودارجاع»، «دیگرارجاع» و «بدون ارجاع» دسته بندی می شود. پژوهش حاضر ضمن دسته بندی قصه ها براساس انواع تفکر خلاف واقع نشان می دهد جهت روبه بالا با رویکرد سلبی و ادبیات تعلیمی تحذیری همبستگی دارد و جهت روبه پایین با رویکرد ایجابی و ادبیات تعلیمی ترغیبی.
تحلیل برون همسری در سه منظومه فولکلوریک کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
147 - 191
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و جهان بینی، پایه های موجودیت و شناخت هر جامعه را شکل می دهند که البته این ها هم در اثر عواملی بیرونی چون کوچ جمعی، دین آوری، خشک سالی، جنگ و غیره دگردیسی می یابند. این دگردیسی ها گاهی در درازنای روزگاران به چنان فرجامی دچار می آیند که به فراموشی زیرساخت ها و علل اولیه شکل گیری آن فرهنگ هم منجر می شود. بستری که محمل بازنمود آن زیرساخت ها را در هر فرهنگی فراهم می آورد، روایت های فولکلوریک است که با تحلیل آن ها می توان سرچشمه هایی را بازیافت که در اسناد تاریخی کم تر نشانی از آن ها مانده است. بنا به شواهد تاریخی، فرهنگ مادربرتری در زاگرس پیش از حضور گسترده اقوام آریایی در نجد ایران، پدیده غالب اجتماعی بوده است. چنین پدیده هایی خرده فرهنگ ها و آداب اجتماعی خاصی را با خود می آورد که در سطوح مختلف اجتماعی و ادبی بازنمود می یابد. «برون همسری» از ویژگی های فرهنگ مادربرتری است که می توان نمود آن را در ادب شفاهی کردستان پی گرفت که این جستار با تحلیل محتوای سه روایت شفاهی و مشهور کردی («مم و زین»، «لاس و خزال» و «خَج و سیامند») آن را به شیوه تحلیلی توصیفی به انجام می رساند و نشان می دهد که عامل کنش و درگیری در آن ها حاصل برخورد دو فرهنگ برون همسری و درون همسری است.
تحلیل روانکاوانه رمان عاشق مارگریت دوراس: روایت ملال آلود تکوین سوبژکتیویته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
151 - 169
حوزههای تخصصی:
عاشق رمان بیمثال مارگریت دوراس به ما اجازه میدهد وارد دنیای اتوبیوگرافیک او شویم. آنچه در طول داستان بسامد چشمگیری دارد مواجه راوی با مادر و واکنش اش نسبت به مادرانگیست. توصیفات و واکنش هایی که همگی حاکی از نفرتی درونی نسبت به مادر هستند. نفرتی که نه راوی و نه خواننده هیچکدام علت اصلی آن را نمی دانند. برای کشف این علت به سراغ ژولیا کریستوا، فیلسوف، روانکاو و منتقد ادبی می رویم. از منظر او کودک در ابتدا با مادر خود در فضایی نشانه ای به نام «کورا» در هم تنیده شده اند، فضای یگانگی محض با مادر. تن مادر به مثابه این فضا، اصل و منشا وجودی کودک در ضمیر ناخودآگاه اوست. سپس کودک برای آنکه بتواند به یک سوژه و تن مستقل دست یابد باید که مرزهایی را بین خود و اولین دیگری یا همان مادرش ترسیم کند و برای نیل به این هدف ناگزیر و ناخودآگاه به آلوده انگاری می پردازد. فرآیندی ملال آور که لازمه تحقق سوبژکتیویته است. با تحلیل رمان عاشق درمی یابیم که بروز عواطفی مانند انزجار و نفرت و حالاتی روانی همچون ملال و افسردگی نتیجه مکانیسم آلوده انگاری در ضمیر ناخودآگاه راوی است. این اثر داستانی پر از تلاطم های عاطفی، حسی و ادراکی است. روایت تولد یک هویت است، هویتی تازه برای هنرمندی که با خلق یک شاهکار ادبی این فرایند را بازآفرینی و درد و رنج و عواطف منفی ناشی از آن را تطهیر می کند و نیز تجربه تطهیر بخش به ظهور رسیدن یک هویت از دل کورای نشانه ای است در سطح نمادین نزد خواننده رمان.
تأملی درباره ی جریان ادبی "پاپ"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
263 - 287
حوزههای تخصصی:
ادبیات آلمانی زبان دهه های شصت و هفتاد سده بیستم شاهد حضور نسل جوانی بود که از الگوهای ثابت هویتی دوری می جست و با زبانی ملهم از عناصر و ضرباهنگ موسیقی های باب روز، تجربه های فردی و اجتماعی-اش را بازتاب می داد. نویسندگان این جریان ادبی که به زودی عنوان "پاپ" بر آن اطلاق گردید، نورافکن خود را بر گستره هایی تاباندند که نشانه ها و الگوهای رسانه ای و تصویرهای آگهی های تبلیغاتی با تاروپود زندگی آدمی عجین شده و کالاوارگی مناسبات جوامع مدرن صنعتی در آن ها ریشه دوانده بود. ادبیات پاپ در نخستین مراحل پیدایش اقبال چندانی در جامعه ادبی آلمان نیافت، اما موج دوم این جریان در نیمه دوم دهه نود میلادی با توانی تازه و با اتکای بیشتر به رسانه های نوین عصر دیجیتال به میدان آمد و با استقبال گسترده مخاطبان روبرو شد. مقاله حاضر نخست خاستگاه فرهنگی و رویکردهای ادبی شاخصی را در کانون توجه قرار می دهد که در شکل گیری ادبیات پاپ آلمانی زبان سهیم بوده اند، و سپس هم سویی ها و تفاوت هایش را با جریان های موازی آن دوران واکاوی می کند. در ادامه سه نویسنده سرشناس پاپ به اختصار معرفی می شوند که آثارشان نمونه ها و تعبیرهای متنوعی از این حرکت نوخاسته ادبی را به نمایش می گذارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، بازتاب حس و سبک زندگیِ نسل جوان، تمرکز ویژه بر بازنمایی زمانِ حال، سطحی گرایی عامدانه، تمایل به آکسیونیسم و نیز ارائه متن ادبی به مثابه رویدادی رسانه ای از جمله مهم ترین مؤلفه های جریان پاپ به شمار می روند.
پادشاهِ آرمانی از منظرِ نثرِ عقد العلی للموقف الاعلی (بر مبنای ویژگی های شهریارِ آرمانیِ وُلفگانگ کناوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
105 - 136
حوزههای تخصصی:
عقدالعلی للموقف الاعلی، نخستین اثرِ تاریخ نویسی و وقایع نگاریِ کرمان همزمان با فروپاشیِ حکومت سلجوقیان بر کرمان است که افضل الدین ابوحامد احمد بن حامد کرمانی، نگارندهء این اثر ارزشمند کوشیده است در این کتاب، گامی فراتر از تاریخ نگاریِ صرف نهاده و با رویکردی مبتنی بر پند و اندرز و نثری آکنده از حکمت، اخلاق و تهذیب؛ فضایل یک پادشاهِ آرمانی را برای حاکمِ وقتِ کرمان یعنی ملک دینار، تشریح نماید. اگرچه تاکنون راجع به ویژگی های سبکی نثرِ این کتاب، پژوهش هایی انجام شده است اما نوشتارِ حاضر با بهره گیری از روش مطالعات تاریخی و بر اساسِ تقسیم بندی های وُلفگانگ کناوت از ویژگی ها و صفاتِ شهریارِ آرمانی، به وجهی دیگر از نثر مزبور یعنی جنبهء اندرزنامه ای آن پرداخته است. در همین راستا پرسش اصلی نوشتار حاضر عبارت از این است که از منظرِ نثرِ عقدالعلی للموقف الاعلی یک پادشاه چگونه می تواند به پادشاهی آرمانی مبدّل گردد و چرا صاحبِ کتاب مزبور اقدام به نگارش اثری با این مضمون کرده است؟ یافته های پژوهش نشانگر آن است که افضل الدین ابوحامد کرمانی با توجه به آشنایی اش با بسیاری از متون ادبی، تاریخی و اندرزنامه ای و تسلطش بر سنت های ایرانی و ارزش های اسلامی، ویژگی ها و فضائل یک پادشاه آرمانی را در عقدالعلی للموقف الاعلی به تصویر کشانیده و بر آن است تا بدین ترتیب با هدایت ملک دینار، حاکمِ وقتِ کرمان؛ ثبات، امنیت و رونقِ از دست رفتهء کرمان با بازگرداند.
بررسی پیکره بنیاد واژگان و طبقه بندی کلاسیک مضامین اصلی شعر کودک دهه ی نود هجری شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پیکره بنیاد واژگان و طبقه بندی کلاسیک مضامین اصلی شعر کودک دهه ی نود هجری شمسی چکیده پیکره و بررسی های پیکره ای امروزه نقش مهمی را در مطالعات ادبی ایفا می کنند. پیکره و نرم افزارهای پیکره ای علاوه بر فراهم نمودن بررسی های چندجانبه در یک زبان، امکان تحلیل های کمی و کیفی را میسر ساخته و سرعت و دقت پژوهشگران را به شیوه های شمی موجود در گذشته نیز افزایش داده اند. در زبان فارسی تاکنون پیکره ای از کتاب های شعر کودک ساخته نشده است و بیشتر مطالعات شعری در حجم کم و پژوهش ها با روش هایی غیر از روش های پیکره بنیاد صورت گرفته است. این پژوهش به بررسی پیکره بنیاد واژگان پرکاربرد و کم کاربرد شعر کودک در دهه ی ۹۰ هجری شمسی، چاپ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و همچنین دسته بندی کلاسیک واژگان و مضامین اصلی اشعار پرداخته است. این پژوهش با استفاده از نرم افزار انتکانک (2019)، به تحلیل واژگان در پیکره ای متشکل از ۶۲ کتاب شعر کودک حاوی ۳۸۰۰۰ واژه در سه گروه سنی «الف» ، «ب» و «الف-ب» پرداخته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که تنوع موضوعی واژگان در گروه سنی «الف» بیش از دو گروه دیگر است و گروه سنی «الف-ب» از تنوع موضوعی بیشتری نسبت به گروه سنی «ب» برخوردار است. همچنین مضامین آموزشی در گروه سنی «الف» و مضامین اجتماعی اخلاقی در گروه سنی ب، از جایگاه بالاتری نسبت به دیگر مضامین شعری قرار دارند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که از واژگان مربوط به طبیعت با فراوانی21.90%، اعداد با 15.32%، خانواده با 13.68% و مکان با 12.52% استفاده شده است که بیشتر این واژگان کلمات ابتدایی، ساده و ملموسی هستند که کودک از بدو تولد با آن ها در ارتباط بوده است. مضامین طیبعت گرایی و سرگرم کننده نیز از پرکاربردترین محتواهای شعری در دهه ی ۹۰ هستند. در کل شاعران به استفاده از واژگان ساده، ملموس و متناسب با سن کودک که از بار معنایی مثبت و شاد برخوردار هستند، علاقه ی بیشتری نشان داده اند.
موسیقی شنیداری (بیرونی، کناری و درونی) شعر در غزل های کمال خجندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
63 - 83
حوزههای تخصصی:
موسیقی شنیداری شعر که جمال شناسی شعر نامیده می شود، بزرگ ترین عامل سحرآمیز در شعر است که مخاطب را مسحور خود می سازد. در این پژوهش بررسی موسیقی شعر در غزل های کمال خجندی، یکی از شاعران قرن هشتم مورد ارزیابی قرار گرفته و ارزش های موسیقایی شعر او از زاویه های مختلف به شیوه توصیفی – تحلیلی پردازش شده است. کمال خجندی در موسیقی بیرونی مانند حافظ، بحرها و زحافات معروف و پرکاربرد در شعر فارسی را به کار گرفته و بیشتر از وزن جویباری، شفاف، نرم و وزن بلند استفاده کرده و از ضربی شدن شعر و وزن دوری یا متناوب و تکرارپذیر، استقبال زیادی نکرده است. 64 درصد از غزل های کمال ردیف دارند. 39 درصد از غزل های این شاعر در وزن های مختلف بحر رمل سروده شده است. در موسیقی کناری از قافیه و ردیف های مناسب و دل پذیر بهره گرفته و واژه های قافیه و ردیف در شعرهای این شاعر، بیشتر به هجای کشیده ختم شده و امکان کشش موسیقی کلام و زیباتر کردن آن را فراهم ساخته است. در موسیقی درونی نیز با استفاده از آرایه های بدیع لفظی به شکل دل انگیزی، موسیقی شنیداری درونی را آشکار نموده است. کمال در مواردی بیت یا مصرعی از شعر سعدی و حافظ را تضمین کرده است. سبک شخصی کمال هم پیوندی با حافظ و هم پیوندی با سعدی دارد. موسیقی شنیداری در غزل های کمال در زوایای گوناگون از زیبایی هایی برخوردار است.
پایان باز داستانی و خوانش پسامدرنی از آن در داستان های فارسی و عربی (مورد پژوهانه؛ «رساله ای در مورد نادر فارابی» نوشتۀ «مصطفی مستور» و «الفراشة الزرقاء» نوشتۀ «نور خاطر»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
67 - 86
حوزههای تخصصی:
پایان باز یکی از اصطلاحات ادبیات داستانی است که با ظهور جریان نوین داستان نویسی مورد توجه قرار گرفته است. منظور از آن، به اتمام رساندن داستان به گونه ای است که خواننده احساس می کند که هیچ چیز تمام نشده است. در این الگوی پایان بندی، نویسنده با کاربست تکنیک های مختلفی چون: ایجاد فضای مبهم، چندگانه و تأویل پذیر، روایت داستانی را ناتمام رها کرده و فضایی را برای تعلیق و تفکّر در ذهن خواننده ایجاد می کند تا وی متناسب با دریافت خود تأویل های مختلفی برای پایان داستان رقم زده و در نهایت در مقام عاملی کنش-گر همراه با نویسنده در پایان بندی داستان مشارکت داشته باشد. به طور کلی پایان باز به سه شکل: پایان مبهم و نامعلوم، پایان نانوشته و پایان متکثّر و چندگانه نمود می یابد. مقاله حاضر با اتّخاذ رویکرد توصیفی – تحلیلی و در چارچوب پژوهشی تطبیقی مقوله پایان باز را در داستان فارسی رساله ای درباره نادر فارابی نوشته مصطفی مستور و داستان عربی پروانه آبی نوشته نور خاطر بررسی می کند. در نهایت نتایج پژوهش نشان می دهد که این الگوی پایانی به شکل متفاوت تری در دو داستان نمود می یابد. مصطفی مستور الگویی ترکیبی متشکّل از فرجام های متکثّر – در قالب فرضیه های متعدد - و فرجام مبهم – در قالب گزاره های استفهامی - را به کار بسته است. در حالی که نور خاطر بدین منظور صرفاً از الگوی فرجام مبهم و نامفهوم – در قالب گزاره های استفهامی و عدم تکامل فرآیند روایت - بهره برده است. علاوه بر آن، نور خاطر بر خلاف مصطفی مستور به صراحت از فرجام پذیری و بستن بخش پایانی داستان خود امتناع می ورزد.
Othering Beings and Being’s Other: A Comparative Study of Shakespeare’s Hamlet and Sarah Kane’s 4.48 Psychosis in Terms of Levinasian Ethical Self(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
35 - 57
حوزههای تخصصی:
The renaissance and the postmodern era provide two interesting periods for discussion. The renaissance can be viewed as the early modern period prefiguring the contemporary world. Thus, the two aforesaid periods can be connected to one another. This comparative study discusses two works: one from the early modern period and the other from the postmodern world. Shakespeare’s Hamlet (1603) and Sarah Kane’s 4.48 Psychosis (2000) provide the material for a discussion on the treatment of the Other as conceived by the philosophy of Levinas in his Otherwise than Being or Beyond Essence (1978). In the spirit of brevity, the central events of the plays and the most suggestive dialogue are discussed. One of the most pertinent concepts in Levinas’ ideology is responsibility which is required for the transcendence leading to subjectivity. It is concluded that while in Shakespeare the unethical mostly die, thus ending their torment, the fate that awaits Kane’s characters is much more dire; they are left battered and bruised, corporeal shells of Beings, paralyzed in time and unable to transcend Being towards the Other. As such, it is seen that the postmodern treats unethical Beings much harsher compared to the early modern.
دگردیسی یک روایت: جانور همسری در اسطورۀ «کوپید و سایکی» و قصّه های پریان «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
97 - 134
حوزههای تخصصی:
جانورهمسری یکی از برجسته ترین نمودهای دگرپیکری است که در روایات گوناگون در دگردیسی دیو یا جانور به شاهزاده ای زیبا نمایان شده است. ریشه های جانورهمسری را می توان در ازدواج انسان ها و خدایان در اساطیر و افسانه ها دانست. روایت اسطوره ای «کوپید و سایکی» یکی از مهم ترین اسطوره هایی است که در آن ازدواج یکی از خدایان و یک انسان رخ داده است. برخی این اسطوره را سرمنشأ روایات جانورهمسری می دانند، حال آن که در اساطیر و قصّه های عامیانه کهن تر از «کوپید و سایکی» نیز می توان ریشه های جانورهمسری را کاوید. در ادبیات عامیانه فرهنگ های گوناگون، به ویژه ایران، می توان قصّه های شفاهی یا مکتوب فراوانی از جانورهمسری مشخص کرد که بسیاری از آن ها شباهت های فراوانی به اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار» دو مورد از قصّه هایی است که اشتراکاتی با اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. در این پژوهش با رویکرد فرانسوی ادبیات تطبیقی به تأثیر و تأثرهای موجود در میان این روایات پرداخته شده است و با رویکردهای روان کاوانه و کهن الگویی نقد و تحلیل شده اند تا برخی از زوایای پنهان آن ها که نشان دهنده اشتراکات و تفاوت هایشان است، آشکار شود. قصّه های جانورهمسری فارسی، بیش و پیش از آن که متأثر از اسطوره رومی «کوپید و سایکی» دانسته شوند، متأثر از یکی از قصّه های پنچه تنترا هستند؛ البته می توان قصّه هایی را که ترکیبی از اسطوره رومی و قصّه هندی باشند هم در میان آن ها دید. عقده ادیپ، ترس از ازاله دوشیزگی، سفر قهرمانی زنانه، مواجهه با آنیموس و گذار از جوامع مادرسالار اشتراکاتی است که در این روایات وجود دارد.
تحلیل داستان «زن زیادی» از جلال آل احمد با استفاده از نظریه شالوده شکنی ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
289 - 306
حوزههای تخصصی:
داستان «زن زیادی» یکی از نُه داستان کوتاه از مجموعه داستانی با همین نام است که اولین بار در زمان حیات جلال آل احمد، نویسنده ی معاصر، در سال ۱۳۳۱ به چاپ رسیده است. محور تمام داستان های این مجموعه زنان هستند و نویسنده با نگاهی نقادانه مصائب و مشکلات آنها را نشان داده است. این مقاله به بررسی داستان «زن زیادی» از دیدگاه نقد شالوده شکنانه می پردازد. اساس نقد شالوده شکنانه یافتن تقابل های دوتایی و پنهان در متن است؛ زیرا با کشف این تقابل ها می توان به لایه های پنهان درون متن پی برد. به اعتقاد دریدا، تقابل های درون متنی، سلسله مراتبی و پلکانی است و جزئی بر جزئی دیگر برتری داده می شود، اما با بررسی متن درنهایت مشخص می شود که هیچ یک از تقابل ها بر دیگری برتری ندارند و درواقع مکمل یکدیگرند. نقد شالوده شکنانه بر بررسی پیش فرض های پذیرفته شده، و واسازی و آشکارسازی تناقض های متنی استوار است و هرچه را مخاطب باید بداند در خود متن جست وجو می کند. تقابل در داستان «زن زیادی» در ظاهر برپایه تضاد بین انسان و انسان، مرد/زن، و در باطن بین انسان و باورها و سنّت های نادرست فرهنگی و اجتماعی است. پس از بررسی تقابل های دوتایی در متن و شناسایی نیروهای متخاصم در آن، معلوم می شود که برخلاف آنچه از ظاهر متن و در خوانش اولیه به دست می آید، قطب برتر در متن و مدلول استعلایی که چالش درونی متن نیز براساس آن شکل گرفته است مرد ستمکار در مقابل زن ستمدیده نیست، بلکه مرد و زن هریک به گونه ای اسیر و مقهور باورهای نادرست و تحمیلی جامعه ی زمانِ خود هستند و دو تقابل درکنار یکدیگر و همسو با هم داستان را پیش می برند.
Domestic Violence in Allende's Violeta(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Domestic is a term that encompasses intimate partner violence wherever it occurs and in whatever form. Galtung categorizes violence into three types of direct, structural, and cultural violence. The purpose of this article is to analyze Allende's Violeta (2022) based on Galtung's category of violence and Simeon de Beauvoir's feminist theory. This is a qualitative library-based study. Allende presents female characters who are victims of domestic violence at the hands of their husbands, their partners, and not their fathers. There are different types of domestic violence practiced against women and children in the novel due to the patriarchal perspective, culture, norms, and customs. Structural violence makes the role of cultural violence transparent. It is the role of cultural violence that legalizes structural violence. It is concluded that in order to eliminate domestic violence against women, the cultural violence resulting from the patriarchal system must be replaced with a new culture of anti-oppression, non-violence, and mutual understanding toward women.
بررسی تطبیقی تروما در اولیس از بغداد اثر اِریک- اِمانوئل اشمیت و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها نوشته رضا قاسمی و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
161 - 189
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، مسئله تروما (روان زخم) در اولیس از بغداد، نوشته اِریک اِمانوئل اشمیت و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها، نوشته رضا قاسمی مورد بررسی قرار گرفته است. خواننده در هر دو داستان شاهد مهاجرت شخصیت اصلی داستان است. سَعد، شخصیت اصلی اولیس از بغداد به جهت گریز از جنگ داخلی، تصمیم به مهاجرت می گیرد. هم نوایی شبانه روایتی فراواقع گرایانه از مهاجرت یدالله را به تصویر می کشد. پژوهش پیشرو به دنبال چرایی مهاجرت و آسیب های ناشی از آن است. تروما یا روان زخم به دنبال یک آسیب روانی - که معمولاً در کودکی برای فرد بوجود می آید- می تواند عواقب جبران ناپذیری داشته باشد که درمان آن بسیار سخت و حتی گاه ناممکن است. مهاجرت، بخصوص اگر امری ناخواسته باشد، می تواند آسیبی تروماتیک در پی داشته باشد که گاه موجب چند پارگی، احساس افسردگی، پوچی، تنهایی و نابسامانی خواهد شد. فردی که مهاجرت را تجربه می کند با دنیایی جدید مواجه است که در آن اصول و مرزبندی های بسیاری دستخوش تغییر خواهند بود. این پژوهش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی، نشان می دهد که مهاجرت، چه به صورت اختیاری و چه به صورت اجباری، می تواند پیامدهای ترومایی در برداشته باشد، هویت یک فرد را دگرگون کند و بر تجربیات و روابط شخصیت ها تأثیر بگذارد. هم چنین روایت مهاجرت چه به صورت واقعی و چه فراواقع گرایانه، آشفتگی در نوشتار و ساختار داستان را در پی دارد که خود حاکی از روایت تروماتیک می باشد. این تحقیق به بررسی مفهوم تروما در دو اثر ادبی از اریک امانوئل اشمیت و رضا قاسمی پرداخته و روش هایی که در هر کدام به تصویر کشیده شده است، مقایسه خواهد شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که هر دو رمان اجتماعی، تروما را به عنوان یک پدیده پیچیده و چندوجهی به تصویر می کشند که زندگی افراد را به روش های مختلف تحت تأثیر قرار می دهد و از سوی دیگر بازنمایی تروما در هر رمان منحصر به فرد است و زمینه فرهنگی و تاریخی آثار مربوطه را منعکس می کند.
بررسی تطبیقی رئالیسم اجتماعی در داستانهای «ماشین ها پنج قروش»صباح الدین علی با «بیست و چهارساعت در خواب و بیداری» صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
1 - 13
حوزههای تخصصی:
برکسی پوشیده نیست که رئالیسم یکی از بزرگترین مکتب های ادبی جهان است. این جریان ادبی گسترده و تاثیرگذار از اواخر قرن نوزدهم در اروپا و امریکا با ظهور رمان و داستان کوتاه نویسی آغاز شد. در اوایل قرن بیستم با کمی تاخیر این جریان در ادبیات ایران و ترکیه زبان فارسی مکتب ها و جریانهایی همچون رئالیسم و رئالیسم اجتماعی بر ادبیات داستانی معاصر هر دو کشور ترکیه و ایران سابه گسترده است. گرایش و علاقه نویسندگان رئالیسم اجتماعی در هر دو زبان انعکاس پیامدهای ناخوشایند تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که در ادبیات معاصر آنها ظهور یافته است. صباح الدین علی یکی از برجسته ترین رمان نویسان و داستان کوتاه نویسان ترکیه است و از رهبران رئالیسم اجتماعی پس از جمهوری ترکیه محسوب می شود. صمد بهرنگی نیز از مشهورترین و تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران هستند که رئالیسم اجتماعی در آثارشان مشهود است. مقاله حاضر پژوهشی است تطبیقی- مقایسه ای از داستانهای ماشین ها پنج قروش صباح الدین علی و بیست و چهارساعت در خواب و بیداری صمد بهرنگی که با هدف شناخت تفاوت ها و شباهت های موجود در این آثار با روش تحلیلی-توصیفی نوشته شده است.
واژگان کلیدی: رئالیسم اجتماعی، ادبیات داستانی معاصر ترکیه و ایران، صباح الدین علی، صمد بهرنگی.
مطالعه تطبیقی استعاره های مفهومی در رمان های آینه های دردار و اللّص والکلاب با تأکید بر مضامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
49 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ،بررسی استعاره های شناختی است که با محوریت مضامین اجتماعی در دو رمان آینه های دردار از هوشنگ گلشیری و اللّص والکلاب از نجیب محفوظ –دو نویسنده رئالیستی که اوضاع اجتماعی را در آثارشان بازتاب داده اند- به کار رفته اند. بنیان نظری پژوهش، نظریه استعاره های مفهومی در معنی شناسی شناختی است که استعاره را از حد ابزاری صرفا زیباشناسانه، به رویکردی برای شناخت و اندیشیدن، برتری بخشیده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی و با رویکرد تطبیقی مکتب اروپای شرقی، در پی پاسخ به این سؤال است که، مضمون های اجتماعی مشترکی که هوشنگ گلشیری و نجیب محفوظ در دو رمان خود به کار برده اند چگونه و با چه بسامدی مفهوم سازی شده اند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که پرداختن به مسائل اجتماعی به ویژه عشق، زن، انسان گرایی، میل به گذشته، محیط اجتماعی دو نویسنده و ذهن گرایی از جمله همسانی های دو نویسنده است که در قالب استعاره مفهومی، مفهوم سازی شده اند. در این دو رمان استعاره هستی شناختی و ساختاری بسامد بالایی دارند اما استعاره جهتی نمود کم رنگ تری دارد.
بررسی شهرها و کشورها در مقامات حمیدی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
78 - 98
حوزههای تخصصی:
بررسی شهرها و کشورها در مقامات حمیدی چکیده مقامات حمیدی یکی از کتاب های منثور فنی ادبیات فارسی است که قاضی حمیدالدین در قرن ششم آن را در ۲۴ مقامه نگاشته است. یکی از محتویات این کتاب که در این پژوهش شایان توجه است، ذکر نام کشورها و شهرهاست؛ البته بعضی از آن شهرها و مکان ها تغییر نام داده و بعضی دیگر از سرزمین پهناور ما جدا شده اند؛ ازاین رو پرداختن به ذکر نام شهرها و کشورها و جغرافیای شهری در این کتاب به لحاظ اسناد تاریخی سرزمین پهناور ما پراهمیت است. این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با ابزار کتابخانه به معرفی مکان های جغرافیایی اشاره شده در مقامات حمیدی می پردازد. باید گفت که مطالب جغرافیایی در مقامات حمیدی نسبت به کتاب هایی چون المسالک و الممالک اهمیت کمتری دارد؛ اما پرداختن بدان شهرها و کشورها چه واقعیت خارجی داشته باشد و چه محصول ذوق و ذهن خلاق نویسنده باشد، خالی از لطف نیست. هدف اصلی مقاله پیش رو معرفی شهرها، کشورها و مکان های ذکرشده در مقامات قاضی حمید الدین است؛ چراکه کتاب های ادبی به نوبه خود بستری مناسب را برای تحلیل و بررسی جنبه های متفاوتی از آثار ادبی فراهم می سازند. بررسی های این مقاله نشان می دهد مکان های جغرافیایی مانند فلسطین، چین، سوریه و عراق که امروزه از نظر سیاسی برای کشور ما مهم است، در این کتاب از نگاه نویسنده دور نمانده است.
نقدی بر ویرایش جدید تاریخ بیهقی به تصحیح یاحقی، سیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
37 - 54
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی از امهات متون ادبی و تاریخی ماست. برای تصحیح این کتاب زنده یاد فیاض عمر گذاشته و زحمت فراوان کشیده است. در سال 1388 آقایان یاحقی و سیدی تصحیح تازه ای از این کتاب منتشر کردند. مهم ترین حسن این تصحیح، مقدمه مفصل، تعلیقات، توضیحات و فهرست هایی است که می تواند یاریگر خواننده و پژوهشگر باشد؛ اما متأسفانه مصححان آ ن قدر متن را دست کاری های ناموجه کرده اند که باید گفت این حسن در قبال به بیراهه کشاندن متنِ کتابی با چنان عظمت، چندان نمی ارزد. گمان می رفت پس از گذشتن بیش از یک دهه از چاپ کتاب و انتشار مقالات بسیار درباره آن، در ویراست جدید بخش مهمی از اشکالات برطرف شده باشد، اما ویرایش جدید کتاب در سال 1401 که عنوان «با تجدید نظر و افزوده ها و اصلاحات کامل» را بر روی جلد داشت، این انتظارات را نقش بر آب کرد؛ زیرا در ویراست جدید تنها تعداد اندکی از اشکالات فراوان کتاب اصلاح شده بود. ازآنجاکه پرداختن به تمامی ایرادات این تصحیح در یک مقاله نمی گنجد، در مقاله حاضر به پاره ای از این اشکالات ذیل چند عنوانِ «فاصله گیری از بافت هنجارمند معنایی»، «بی توجهی به سبک تاریخ بیهقی »، «نادیده انگاشتن بسامد شواهد»، «تغییرات بی توجیه»، «خوانش ناموجه متن» و «بی توجهی به جایگاه ذوق ادبی در تصحیح متون» می پردازیم.
اندیشه های تعلیمی در نثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم و اندیشه های تعلیمی در آثار کهن زبان فارسی به دو صورت مستقیم؛ در قالب پند، موعظه، امر، نهی وغیرمستقیم؛ در پرده داستان و حکایت بیان شده اند. با پیدایش انقلاب مشروطه و پس از آن با توجه به تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی، مفاهیم و اندیشه های تعلیمی جلوه ای متفاوت با دوره های گذشته یافت. در این دوره، به خصوص در آثار منثور زبان -فارسی، مفاهیم تعلیمی بیشتر به صورت غیرمستقیم و تلویحی در لایه های پنهانِ داستان، رمان، طنز و انتقاد اجتماعی به گونه ای تشویقی یا تحذیری آمده اند. صادق هدایت از نویسندگان مشهور این دوره است که در آثار داستانی خویش، با بیان واقعیت ها و انتقاد از اوضاع اجتماعی روزگارش، فضیلت ها، رذیلت ها و رفتارهای متضاد با ارزش های انسانی و اجتماعی را به مخاطبان معرفی می نماید و به صورت غیرمستقیم به آن ها می آموزد که با آگاهی و شعور و پرهیز از رفتارهای نادرست فردی و اجتماعی، مسیر درست رسیدن به مراتب عالیِ انسانی و قله های منیع خوشبختی را بشناسند و به سمت و سوی فضایل اخلاقی و اجتماعی گام بردارند. در این نوشتار، چند نمونه از جلوه های گوناگون مفاهیم و مؤلفه های تعلیمی و چگونگی کاربرد آن ها در آثار صادق هدایت به شیوه تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرارگرفته است.
بررسی اشتراکات ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی در شعر سه شاعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران آیینی و مداحان سنتی در سبک های ادبی، به ویژه در زمینه ساختار، اشتراکاتی دارند. این اشتراکات ناشی از استفاده مداوم مداحان از اشعار آیینی و قالب های سنتی است. حفظ و جلوگیری از تحریف این اشتراکات اهمیت دارد. این پژوهش با روش کیفی-نظری و به شیوه کتابخانه ای و تحلیل محتوا، به بررسی اشتراکات ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی در شعر سه شاعر معاصر (علی آهی، غلامرضا سازگار و سیدرضا مؤید) می پردازد. یافته ها نشان می دهد که هر سه شاعر، قصاید مدحی فاطمی خود را با ساختار مرثیه ای که در پایان بندی مجلس مداحی رایج است، به پایان می رسانند. این ساختار و یا ساختارهای مشابه آن، وجه اشتراک ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی را روشن می سازد. تحلیل سبک زبانی این ساختارها، یازده ساختار فرعی را آشکار می کند: توحیدی، مدحی، مذمتی، محاجه ای، مرثیه ای، تغزلی، پندی، مفاخره ای، تحسری، انتظاری و تضرعی. روش ارائه شده در این مقاله، می تواند الگویی برای بررسی و بازیابی سبک های دیگر در شعر آیینی باشد.
تقابل های دوگانه در شعرهای عفیف باختری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۴بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۲۵
132 - 151
حوزههای تخصصی:
عفیف باختری، از شاعران شناخته شده معاصر افغانستان است که در سال 1341 خورشیدی، در شهر مزار شریفِ ولایت بلخ زاده شد و در سال 1396 خورشیدی، در همان شهر، چشم از جهان پوشید. از او حدود پنج مجموعه شعری به چاپ رسیده و بیشترین شعرهایش در قالب غزل سروده شده اند. باختری، از جمله شاعرانی است که مجموعه های شعری وی، خوانندگان زیادی را در میان جامعه دانشگاهی، به خود اختصاص داده است. هدف اساسی این پژوهش، بررسی چگونگی کاربرد تقابل های دوگانه در شعرهای این شاعر است. ساختارگرایان بر این باورند که بررسی تقابل های دوگانه در متون ادبی، می تواند ما را در فهم بهتر متن یاری رساند و لایه هایی از فکر و اندیشه خالق اثر را باز نماید. بر این اساس، مقاله حاضر با روش توصیفی_تحلیلی و رویکرد ساختارگرایانه، تقابل های دوگانه را در شعرهای عفیف باختری مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. تقابل های موجود در اشعار باختری، در سه سطح کلی واژگانی، ادبی و فکری طبقه بندی و بررسی گردیده اند. نتایج به دست آمده از پژوهش، نشان می دهد که تقابل های واژگانی ضمنی، بیشترین بسامد را در شعرهای باختری دارند و تقابل های دوگانه ادبی، از کمترین بسامد برخوردارند. همین سان، تقابل دوگانه فکریِ شاعر، بیشتر بر حول تقابل مرگ/ زندگی می چرخد و این باعث شده است تا تقابل هایی از نوع غم/ شادی، پاییز/ بهار و اسارت/ آزادی نیز در شعرهایش شکل بگیرند.