فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۵۱۱٬۲۹۶ مورد.
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
151 - 180
حوزههای تخصصی:
الگوریتم جستجوی گرانشی یک الگوریتم فراابتکاری تازه ظهوری است در این الگوریتم به دو روش میتوان نیروی گرانشی میان پاسخ ها را محاسبه کرد. در روش اول یک پاسخ از فضای همسایگی محلی پاسخ جاری انتخاب شده و نیروی گرانشی بین این دو پاسخ محاسبه می شود. در روش دوم، نیروی گرانشی بین تمام پاسخ های همسایه در فضای همسایگی پاسخ جاری محاسبه می شود و به یک پاسخ همسایه محدود نمی شود. این الگوریتم در برخی از مسائل بهینه سازی دچار همگرایی زودرس شده و در بهینه محلی گیر می کند و پیشرفتی برای پیدا کردن جواب بهینه ندارد که این مشکل جزء معایب این الگوریتم محسوب میشود. در مقاله این مشکل را در مرحله اول با مقایسه دو روش نامبرده تحت آزمون قرار گرفت که نتیجه آن بدینگونه می باشد: روش اول برتری نسبی از نظر پارامتر سرعت رسیدن به جواب و جواب برتر دارد و سپس با تعریف یک تابع جهش ابتکاری، که از کنترلر فازی جهت کنترل کردن میزان جهش استفاده می کند، برطرف میکند. روش پیشنهاد شده بر روی توابع محک استاندارد که شامل توابع تک مدی و چند مدی است ارزیابی شده است و نتایج حاصل از ارزیابی این دو روش با الگوریتم جستجوی گرانشی استاندارد (GSA) و الگوریتم جمعیت ذرات گرانشی (GPS)، الگوریتم بهینه ساز جمعیت ذرات (PSO) و الگوریتم وراثتی حقیقی (RGA) مقایسه شده است.آزمایشات مشاهده شده، نشان دهنده این است که این روش ارائه شده نتایج بهتری نسبت به دیگر الگوریتم های مقایسه شده دارد.
Comparison of Job Stress and Job Burnout in Native and Non-Native Teachers of Secondary Schools in Chabahar City
حوزههای تخصصی:
The aim of this study was to examine job stress and job burnout in native and non-native teachers. This study employed a causal-comparative design. The research focused on all native and non-native teachers of Chabahar city in the academic year 2024-2025. Out of the group, 104 individuals were chosen (52 native teachers and 52 non-native teachers) through convenience sampling. Data were gathered using the Osipow's (1987) Job Stress Questionnaire and Maslach’s (1981) Job Burnout scale. Data were examined through both descriptive statistics and multivariate analysis of variance. Based on the results, native and non-native teachers showed varying levels of job stress (p < .05). In simpler terms, non-native teachers scored higher on scales of overload, role ambiguity, role-related tasks, responsibility, and stress related to the physical environment compared to native teachers. Also, non-native teachers scored higher on burnout subscales including emotional exhaustion and depersonalization compared to native teachers (p < .01). From the findings, it can be concluded that teachers' native and non-native backgrounds can lead to a significant difference in their job stress and burnout.
Investigating the mediating role of academic self-handicapping in the relationship between academic maladjustment and academic procrastination among students
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study was to investigate the effect of academic maladjustment on academic procrastination with the mediating role of academic self-handicapping of students of Islamic Azad University of Khash. A descriptive research method of correlation type (structural equation model) was carried out. The statistical population of the study was all students of Islamic Azad University of Khash through simple random sampling method. To collect data, the questionnaires of academic self-handicapping by Jones and Rodlet (1982), academic maladjustment by Hamili, Ahmadi, Mousavi and Ghafourian (2015), and academic procrastination by Solomon and Rothblom (1984) were used. The content validity of the questionnaire was confirmed. The reliability of the questionnaires was estimated based on Cronbach's alpha coefficient as 0.91, 0.97 and 0.89, respectively. The data obtained from the questionnaires were analyzed at two levels of descriptive and inferential statistics including Pearson's correlation coefficient test and structural equation model through SPSS23 and LISREL8.8 software. The findings showed that academic maladjustment has a positive and significant effect on students' academic procrastination, both directly and indirectly through the mediation of academic self-disempowerment. To reduce academic procrastination, it is necessary to plan on factors that strengthen academic adjustment and academic self-disempowerment of students.
مفهوم تجربه نزد هگل و وایتهد: شناخت و فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
465 - 488
حوزههای تخصصی:
بحث از تجربه نزد هگل و وایتهد با یک مبنای اساسی و شبیه به هم، مطرح اما در دو مسیر کاملاً متفاوت بسط می یابد. مبنای این دو فیلسوف در مورد تجربه گره زدن بحث از آن به چیستی هستی است؛ هر چند این موضوع نیز به رغم شباهت هایی که میان شان هست، متفاوت می نماید. هگل واقعیت را در صیرورت می داند تا روح به مرحله نهایی خود برسد. بنابراین تجربه را در این ساختار مورد توجه قرار داده و معنا و مفهومی در حوزه شناخت برای آن قائل می شود. وایتهد نیز به صیرورت قائل است اما به روح قائل نیست و هر چه به تجربه دربیاید را واقعیت می داند. بنابراین مفهوم تجربه نزد او از حوزه شناخت بیرون می رود. ما در بررسی و تحلیل تجربه میان این دو فیلسوف با اینکه حضور مبنای مشترک را همه جا می توانیم دریابیم، اما می بینیم در بیشتر موارد این دو از هم متمایز می شوند و این موضوع به علت فهم متفاوت هر یک از تجربه است. ما در تحقیق حاضر سعی کرده ایم با مبنا قرار دادن مفهوم و ویژگی های تجربه میان هگل و وایتهد و با استفاده از آثاری که توانستیم مطالعه کنیم، در پاسخ به این پرسش که: «اگر آنچه از تجربه نزد هگل و وایتهد می توانیم دریابیم را در برابر هم قرار دهیم، چه چیزی به دست خواهیم آورد؟» ضمن نشان دادن وجوه «شباهت» و «تفاوت» را میان این دو فیلسوف به این نتیجه برسیم که «وایتهد در بحث تجربه از هگل عبور کرده است».
بنیادهای الهیاتی نظریه عدالت اجتماعی از منظر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
483 - 520
حوزههای تخصصی:
نظریه عدالت اجتماعی در دریافت معاصر، خواستار توزیع منابع کمیاب میان افرادی با دعاوی متعارض است و در این میان، بنیادهای نظریه عدالت، پاسخ به پرسش های اساسی آن، همچون ارزش ها و اهداف جامعه، توجیه نظریه عدالت و نقش آن می باشد که در نهایت آن را تا صورت بندی عدالت اجتماعی به مثابه نظریه ای ساخت یافته پشتیبانی می کند. در رویاورد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با عنایت به خاستگاه دینی آن، توجه به مبانی فقهی و کلامی قانون اساسی حائز اهمیت است؛ از این رو، «بررسی بنیان الهیاتی نظریه عدالت اجتماعی، مبتنی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» مسأله اصلی این نوشتار را صورت بخشیده است. نخستین یافته پژوهش حاضر، بررسی نسبت اجرای شریعت و تحقق عدالت اجتماعی است. نگارندگان کوشیده اند تا علاوه بر صورت بندی این رابطه، به بازکاوی تحلیلی آن نیز بپردازند. به علاوه، بنیادهای انسان شناختی نظریه عدالت نیز مورد توجه قرار گرفته است تا از این رهگذر، بنیادی الیهاتی در خصوص برابری اجمالی ابناء بشر فراهم آید. پژوهش حاضر در نهایت روشن می کند که عدالت اجتماعی نه صرفاً وظیفه ای برای دولت است، و نه تحقق آن تنها به اقدامات فردی افراد گره خورده است، بلکه عدالت اجتماعی نظامی تعاملی میان مردم و حاکمیت است که تحقق آن در گرو ایفای نقش دوطرفه حاکمیت و مردم خواهد بود.
طراحی الگوی رشد رفتارهای اخلاقی تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی رشد اخلاق تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بر اساس نظریه داده بنیاد بود که از روش کیفی، مدل سیستماتیک و بر اساس مدل کرسول 2012 استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر، متخصصان حوزه ابتدائی و اخلاق بودند. نمونه گیری هدفمند بوده و پس از 12 مصاحبه اشباع نظری به دست آمد و تا 16 مصاحبه ادامه پیدا کرد. بررسی اعتبار یافته ها از روش مثلث سازی و هماهنگی بین مصاحبه شونده، مصاحبه گر و متخصص داده بنیاد به دست آمد. نتایج تحلیل اطلاعات کیفی از کدگذاری باز، محوری و گزینشی نشان داد که 406 گزاره مفهومی اولیه با 51 مقوله فرعی و 21 مقوله اصلی در قالب ابعاد 6 گانه شامل: پدیده اصلی (رشد اخلاق تحصیلی)، مقوله محوری (تقلب، اهمال کاری، دروغ گویی، احترام، مسئولیت پذیری، صداقت تحصیلی، همکاری و انضباط)؛ موجبات علّی (خانواده، مدرسه، معلم، رسانه، یادگیری مشاهده ای، محتوای درسی)، شرایط زمینه ای (نیازسنجی، آسیب شناسی، فرصت های زمینه ساز، ویژگی های فردی زمینه ساز)، راهبردها (راهبردهای مربوط به خانواده، مدرسه ای، آموزشی، انگیزشی و راهبردهای مربوط به تدریس)، شرایط مداخله گر (عوامل ارزشی، عوامل فناورانه و عوامل اجتماعی) و پیامدها (فردی و اجتماعی) شناسایی شدند. یکپارچه سازی مقوله ها بر مبنای روابط موجود بین آن ها، حول محور رشد اخلاق تحصیلی، شکل دهنده مدل مفهومی است که الگوی رشد اخلاق تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی را انعکاس می دهد و درنهایت توجه به این پدیده ها در رشد اخلاق تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدائی مؤثر است.
احتمالِ اشاره فردوسی به جوی مولیانِ رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
97 - 112
حوزههای تخصصی:
شاعران به بهانه های گوناگون از شعرایِ پیشین یا همعصرِ خود یاد یا به آنها اشاره می کنند. در کنارِ فوایدِ تاریخی گوناگون، گاهی می توان در گشودنِ گره های معنایی و تصحیحی نیز از این نمونه ها کمک گرفت. این یادکردها و اشارات بیشتر در میان شاعرانِ درباری رواج داشته و عمدتاً بازتاب دهنده رقابت ها و طبع آزمایی های شاعرانه بوده است. از آنجا که فردوسی شاعرِ دربار نبوده و گونه شعری شاهنامه نیز نَقلی است، نمی توان نمونه های چندان چشمگیری از این نمونه ها در آن یافت. غیر از دقیقی که پیشروی فردوسی در سرودن شاهنامه ابومنصوری بوده، فردوسی فقط یک بار در سخن از به نظم درآوردن کلیله و دمنه از رودکی نیز یاد کرده است. در کنارِ این یادکرد می توان با قیدِ احتمال، یک اشاره نیز به دست داد که تاکنون مغفول بوده است. پادشاهی هرمزد نوشین روان در شاهنامه، خطبه ای غنایی با زبانی کنایی و چندپهلو دارد. بیتی از این خطبه می تواند یادآورِ مطلعِ قصیده «جوی مولیان» و دارای ایهامی به چنگ نوازی رودکی باشد. این مسئله در دست نویس های شاهنامه بر نویسش های بیتِ فردوسی تأثیر نهاده و مصحِحان را نیز بر سر گزینشِ نویسش های «باد» و «بوی» و «یاد» به تردید افکنده است. در این مقاله کوشش شده است با درنگ بر معنا و بافتِ چندپهلویِ خطبه پادشاهی هرمزد نوشین روان، گزارش هایِ پیشینِ این بخش از شاهنامه را نقد شود. سپس، در کنارِ به دست دادنِ اشاره احتمالیِ فردوسی به مطلعِ قصیده جوی مولیان، نویسش هایِ «باد» و «بویِ یار» در اشاره فردوسی و بیتِ رودکی توجیه معنایی و نسخه شناختی شده است.
ماهیت و ویژگی های حق جَلوَت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
501 - 530
حوزههای تخصصی:
هر شخص می تواند مانع استفاده بدون اجازه دیگران از تصویر، نام و سایر نشانه های هویتی خود شود و آن گونه که می خواهد از آنها بهره برداری تجاری کند. این حق که می توان آن را حق جلوت نامید، امروزه ارزش تجاری پیدا کرده و عرضه کنندگان حاضرند در برابر به کارگیری ویژگی های هویتی اشخاص مشهور برای تبلیغ کالاها و خدماتشان، مابه ازای مالی بپردازند. در این صورت در نگاه نخست به نظر می رسد باید از نظر ماهیت، حق جلوت را حقی مالی دانست و ویژگی های حقوق اموال مانند قابلیت انتقال، اسقاط، توقیف و توارث را به حق جلوت تسری داد اما آنچه مانع پذیرشِ مطلقِ چنین دیدگاهی می شود این است که حق جلوت با ویژگی های هویتی شخص در ارتباط است و از این منظر به حقوق مربوط به شخصیت نزدیک می شود که حقوقی غیرمالی اند و ویژگی های فوق را با خود ندارند. به علاوه حق جلوت به طور مستقیم برای تأثیرگذاری بر مخاطبان که اغلب عموم جامعه هستند به کار گرفته می شود و تعیین ماهیت این حق و اختیاراتی که برای ذی حق در نظر می گیریم نباید موجب فریب آنها شود. آنچه در نوشتار پیشِ رو می آید، تلاشی است برای تحلیل ماهیت حق جلوت و تنظیم ویژگی های آن با توجه به کارکرد مالی این حق در کنار توجه به حریم شخصیت فرد و نظم عمومی.
ماهیت و ارزش اثباتی اقرار و امکان سنجی تعارض آن با یکدیگر در حقوق افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
515 - 542
حوزههای تخصصی:
اقرار یکی از مهم ترین ادله اثبات دعوا می باشد و عبارت است از «اعتراف شخص به حقی، به ضرر خود و به نفع دیگری». این مقاله ماهیت، قدرت و ارزش اثباتی اقرار را مورد بررسی قرار داده و نیز امکان یا عدم امکان تحقق تعارض میان اقاریر را ارزیابی نموده است. بدین جهت ابتدا شرایط تحقق تعارض را مورد بررسی قرار داده و نتیجه می گیرد که برای تحقق تعارض چهار شرط: وجود حداقل دو دلیل، ناسازگاری مدلول دو دلیل، وحدت موضوع و قدرت اثباتی ادله به طور هم زمان ضروری است. سپس امکان یا عدم امکان تحقق تعارض میان اقاریر را بر مبنای شرایط چهارگانه فوق ارزیابی نموده و به این نتیجه می رسد که به دلیل فقدان سومین شرط تحقق تعارض (وحدت موضوع) بین اقرار خواهان و خوانده امکان تحقق تعارض وجود ندارد. در خصوص تعارض اقرارهای دو یا چند خوانده، برخی راهکار رفع تعارض را در تساقط دانسته اند، برخی راهکار «قرعه» و برخی دیگر هم راهکار تحمل نصف مسئولیت را برای هر یک از اقرارکنند گان پیشنهاد نموده اند که راهکار تقسیم مساوی مسئولیت، موجه تر به نظر می رسد.
مطالعه ای کیفی از درک و تجربه خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵
283 - 313
حوزههای تخصصی:
اهداف: خیانت زناشویی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر بی ثباتی و از دست رفتن سامان خانواده است. با توجه به اهمیت بنیادین خانواده، پی بردن به تجربه زیست خیانت، می تواند محققان و نهادهای مرتبط را در جهت درک بهتر موضوع کمک کند. بر اساس این، هدف تحقیق حاضر کشف و واکاوی تجربه خیانت در میان زنان و مردان است. روش مطالعه: این مطالعه به روش کیفی و در سال ۱۴۰۲ در شهر یزد انجام شده است. نمونه پژوهش شامل ۱۴ نفر از زنان و مردان دارای تجربه خیانت بود که با نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که زیست خیانت مرتبط است با شرایط خانوادگی، درک و تجربه از ناکامی های فردی در زندگی زناشویی و بی بندوباری های جنسی. شرکت کنندگان در پژوهش به طور مداوم تجربه ای از مخاطره را در این زمینه مطرح کردند. مضامین اصلی عبارت اند از: «لاقیدی رفتاری»، «نهاد نامتعادل»، «ضلع سوم»، «زیست مخاطره ای» و «خودسازی ضعیف». نتیجه گیری: براساس یافته ها، ادراک خیانت به طور خاص با فانتزی و ایده آل های جنسی در روابط زناشویی از یک سو و زیست خانوادگی و زمینه فردی تجربه روابط خارج از عرف از سوی دیگر ارتباط دارد. زیست خیانت به-عنوان عرصه ای پرمخاطره، سلامت جسمی و روانی افراد را به طور جدی تهدید می کند. مضمون فراگیر تحقیق عبارت اند از فرونشست هنجاری-ارزشی که به این معناست که دین و خانواده به عنوان نظام ها و نهادهای تنظیم گر و کنترل گر امر جنسی، نفوذ، کارایی و مرجعیت خود را از دست داده اند. با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود سیاست گذاران اجتماعی و فرهنگی با همکاری مراکز مشاوره، برنامه های آگاه سازی و آموزش جامعی در زمینه تحکیم بنیان خانواده، مدیریت تعارضات زناشویی و ارتقاء سلامت جنسی و روانی افراد تدوین و اجرا کنند. این برنامه ها باید ضمن پرداختن به عوامل زمینه ساز خیانت، به تقویت مهارت های ارتباطی زوجین و ایجاد فضایی امن و صمیمی در خانواده کمک نمایند. همچنین تقویت هنجارهای دینی و اخلاقی در جامعه یک ضرورت جدی است.
ارزیابی رویکردهای روانشناختی رفتار جامعه پسند با محوریت آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
146 - 169
حوزههای تخصصی:
رفتارهای جامعه پسند که مبتنی بر رفتارهای اخلاق مدارانه است و در تعالی فرد و جامعه نقش بسزایی دارد، مورد توجه اندیشمندان مختلف ازجمله روانشناسان، قرارگرفته است، و در مکاتب روانشناسی، ذیل سه رویکرد انگیزه ای، نتیجه گرا و رویکرد وابسته به پسند جامعه تبیین می شود. این رویکردها به دلیل نادیده گرفتن خاستگاه و ریشه رفتارهای جامعه پسند دچار نوعی چالش و خلل و نقص در تبیین رفتارهای جامعه پسند شده اند. این در حالی است که این دست رفتارها از مقوله های حائز اهمیت در تربیت دینی است و ازآنجاکه کمال انسانی از راه تقرب و عبودیت خداوند و به دیگر سخن خدا گونه شدن، هدف اصلی و بنیادین تربیت از منظر قرآن و روایات معرفی شده است؛ تبیین دینی در این زمینه ضرورت دارد. این پژوهش ضمن ارزیابی رویکردهای روان شناختی رفتار جامعه پسند، به این سؤال پاسخ می دهد که بر مبنای آموزه های قرآنی، رفتار جامعه پسند مبتنی بر چه اصولی است؟ با روشی توصیفی تحلیلی و با کنکاش در آیات الهی، این نتایج حاصل شد که قرآن کریم با تبیین خاستگاه و ریشه چنین رفتارهایی و همچنین بیان شاخصه های آن، خلأهای موجود در رویکردهای روان شناختی را برطرف کرده است. دراین راستا مشخص گردید اولاً خاستگاه و ریشه این دست رفتارها در عقل و فطرت انسانی است و نقش رهبری وحی و دین در تعیین حدومرز آن ضروری است و ثانیاً با شاخصه هایی که آموزه های دین مشخص می کند، رفتارهای جامعه پسند باید از حُسن فعلی و فاعلی توأمان برخوردار باشند تا علاوه بر سودرسانی به انسان ها و تعالی جامعه، مهم ترین رسالت آن که تعالی روحی فرد و قرب پروردگار است را نیز به ظهور برساند.
تأثیر عرف اجتماعی بر نگرش مفسران و فقها در زمینه «عدالت جنسیتی» با تأکید بر نظر کارن بائر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
170 - 205
حوزههای تخصصی:
با گذر زمان و تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی هر دوره، تغییر نگرش مفسران و فقها اجتناب ناپذیر خواهد بود و دخالت دادن عرف و اقتضائات عصری در رویکرد تفسیری و استنباط های فقهی عالمان امری مسلم و حتی لازم به نظر می رسد. مباحث مربوط به «عدالت جنسیتی» و «سلسه مراتب جنسیتی» از مباحث چالش برانگیزی است که عالمان در هر دوره رویکرد خاصی را نسبت به آن اتخاذ کرده اند و بی تردید عرف جامعه می تواند بر نگرش عالمان به این مسائل اثرگذار باشد. کارن بائر در کتاب سلسله مراتب جنسیتی در قرآن: تفاسیر کهن، پاسخ های نو با اتخاذ این مبنا که برخی از آیات قرآن کریم مفهوم «سلسله مراتب جنسیتی» را دربردارند به بررسی تاریخی (درزمانی) تفاسیر مرتبط با آیات مذکور در منابع تفسیری سده های میانی تا مدرن پرداخته و ادعا می کند عرف اجتماعی بر شکل گیری نظریات تفسیری و فقهی مؤثر بوده است. در این پژوهش، ضمن ترجمه و دسته بندی اظهارنظرهای بائر، ادعای او در مورد تأثیر عرف اجتماعی بر تفسیر مفسران و استنباط های فقها به روش توصیفی-تحلیلی تبیین و نگرش عالمان نسبت به «عدالت جنسیتی» بررسی می شود. بر اساس نتایج مبتنی بر این تحقیق، در سده های میانی که عرف جامعه به برتری مردان متمایل بود، «سلسله مراتب جنسیتی» عین عدالت محسوب می شد؛ اما در دوره معاصر که عرف مقبول جامعه، تساوی زن و مرد است، «سلسله مراتب جنسیتی» ناقض عدالت در نظر گرفته می شود. در این میان، برخی عالمان تجدیدنظرطلب معتقدند در راستای عدالت جنسیتی، باید آیات ناظر بر سلسله مراتب جنسیتی بازتفسیر و احکام سنتی زنان با احکامی متناسب با عصر حاضر جایگزین شود. بی تردید، عرف اجتماعی می تواند به تفسیر دوباره آیات و تحول احکام منتهی شود؛ اما باید توجه داشت «عدالت جنسیتی» از منظر اسلام آن است که زن و مرد، با پذیرش تفاوت های طبیعی خود در نقش هایی متناسب با توانمندی های جسمی و روحی خویش قرار گیرند تا زمینه ساز سلامت خانواده و پویایی جامعه باشند.
مطالعه ارتباط بین سرمایه اجتماعی و روان شناختی با جامعه پذیری دانشگاهی(مورد مطالعه: دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر مطالعه ارتباط بین سرمایه اجتماعی و روان شناختی با جامعه پذیری دانشگاهی در بین دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی می باشد.روش پژوهش: پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است که با رویکرد کمی و به صورت پیمایشی انجام گرفته و برحسب نوع اجرا، در طبقه پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 3990 نفر و شیوه نمونه گیری، تصادفی طبقه ای متناسب بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 360 نفر (147 نفر دانشجوی دختر و 213 نفر دانشجوی پسر) برآورد شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم افزار Spss استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر این است که همبستگی مثبت و معنی داری بین سرمایه اجتماعی و جامعه پذیری دانشگاهی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان وجود دارد. یافته ها همچنین نشان داد که بین سرمایه روان شناختی و جامعه پذیری دانشگاهی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج آزمون های آماری حاکی از این است که بین سن و جامعه پذیری دانشگاهی همبستگی مستقیم وجود دارد ولی بین معدل و جامعه پذیری دانشگاهی رابطه ای وجود ندارد.نتیجه گیری: مسئولان دانشگاه برای ارتقاء و بهبود جامعه پذیری دانشگاهی مطلوب، بایستی زیرساخت های لازم را برای مشارکت دانشجویان در فرآیندهای علمی و پژوهشی فراهم ساخته و ساز و کارهای تشویق و پاداش های مادی و معنوی را در جهت ارتقاء و بهبود جامعه پذیری دانشگاهی عملیاتی کنند.
سیاست های جلوگیری از ادغام اجتماعی مهاجرین افغانستانی در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵
251 - 281
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر به بررسی سیاست های مهاجرتی جمهوری اسلامی ایران و تأثیر آن ها بر فرآیند ادغام اجتماعی مهاجرین افغانستانی در جامعه ایرانی می پردازد. هدف اصلی تحقیق، شناسایی سیاست هایی است که دولت ایران از طریق آن ها از ادغام اجتماعی این مهاجرین جلوگیری کرده است. روش مطالعه: این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تحقیقی رویکرد نهادی، سیاست های مهاجرتی ایران را از طریق تحلیل منابع کتاب خانه ای و با بهره گیری از ترکیب نظریه های «سیاست های مهاجرتی» و «ادغام اجتماعی گوردون» مورد بررسی قرار می دهد. یافته ها: مهاجرت افغانستانی ها به ایران و حضور مداوم آن ها در طی پنج دهه گذشته، با مسائل مختلفی در حوزه اجتماعی-فرهنگی روبه رو بوده است. ادغام اجتماعی به عنوان فرآیندی که در آن مهاجرین با پذیرش ارزش ها، زبان و ساختارهای جامعه میزبان، به عضوی فعال از این جامعه تبدیل می شوند، یکی از مسائل اساسی در سیاست های مهاجرتی محسوب می شود. با این حال، با وجود اشتراکات فرهنگی و تاریخی میان ایران و افغانستان، فرآیند ادغام اجتماعی مهاجرین افغانستانی در جامعه ایرانی تحقق نیافته است. بررسی سیاست های جمهوری اسلامی ایران، به ویژه پس از دهه هفتاد شمسی، نشان می دهد که دولت ایران نه تنها تمایلی به ادغام اجتماعی این مهاجرین نداشته، بلکه سیاست های اتخاذشده عمدتاً با رویکردی امنیتی طراحی و اجرا شده اند. این سیاست ها به صورت نظام مند از ادغام اجتماعی جلوگیری کرده و منجر به طرد اجتماعی مهاجرین افغانستانی شده اند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که محدودیت های ناشی از سیاست های مهاجرتی ایران، نه تنها مانع از مشارکت فعال و ادغام مهاجرین افغانستانی در جامعه ایرانی شده، بلکه پیامدهای منفی امنیتی و اجتماعی نیز به همراه داشته است. ازاین رو، بازنگری در این سیاست ها و توجه به ابعاد اجتماعی و انسانی مهاجرت می تواند در بهبود وضعیت مهاجرین و کاهش تبعات منفی این رویکرد مؤثر باشد.
تبلیغات تجاری کمینی
حوزههای تخصصی:
در خاتمه قرن بیستم متخصصان دانش بازاریابی به یافته ای مهم دست یافتند که عبارت از این بود که بازاریابی موفق، حاصل فعالیت معمول و روزمره کارکنان واحدهای بازاریابی و بازاریاب های آن ها نیست، بلکه پدیده ای است که آمیخته ای از طرز فکرها، اقدام ها، رقابت و فرآیند طرح ریزی بازار است. بر همین مبنا نوع جدیدی از تبلیغات با نام تبلیغات کمینی مورد توجه قرار گرفت. تبلیغات کمینی، عملی است که اشخاص غیراسپانسر را در تقابل با تهیه کنندگان هزینه های گردهمایی های بزرگ، اسپانسرها و دیگر دارندگان حق قرار می دهد. باوجوداینکه تبلیغات کمینی عملی رایج می باشند ولی در واقع بسیاری از کشورها قوانین خاصی برای این گونه اقدامات وضع نکرده اند. نوع دیگری از تبلیغات کمینی با هدف ضربه زدن به رقبا به عنوان یک تکنیک تجاری در بعضی از کشورها کاربرد دارد. در بعضی از کشورها مثل برزیل، روسیه و انگلستان که در آن ها صاحبان رویدادها و گردهمایی های بزرگ مانند کمیته های المپیک و فیفا، تلاش های بسیاری را در جهت ایجاد قوانین انحصاری برای به دست آوردن حقوقی خاص برای برگزاری این گردهمایی ها داشتند، قوانین خاصی برای حمایت از آن ها در مقابل تبلیغات کمینی تصویب شد.
از شاد زیستی تا معنویت گرایی؛ مطالعه ای کیفی در میان مادران دارای چهار فرزند و بیشتر در شهر طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
101 - 124
از فرزند با عنوان «نعمت الهی» در قرآن کریم یاد شده است؛ باوجوداین، ترکیبی از تقارن های سیاست گذارانه، فرهنگی- اجتماعی، پزشکی و اقتصادی به کاهش فرزندآوری در کشور ایران انجامیده است. در این شرایط، خانواده هایی هستند که همچنان و مبتنی بر زیست-عادت واره سنتی-دینی، تمایل به چندفرزندی دارند. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی درک و تجربه چندفرزندی در میان مادران دارای چهار فرزند و بیشتر در شهر طبس است. مطالعه کیفی است و با 11 مشارکت کننده در سال 1403 به روش تحلیل مضمون انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت کنندگان باوجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی و نگرانی های فرهنگی راجع به تربیت فرزند، اما همچنان چندفرزندی را به عنوان الگو و تجربه خانوادگی مثبت تفسیر می کنند. پنج مضمون برساخت شده تحقیق عبارت اند از شادزیستی خانوادگی، عادت واره سنتی، مادرانگی خودبنیاد، سرمایه انگاری فرزند و باورهای معنوی. مطابق یافته ها می توان گفت که تمایل به چندفرزندی و تجربه زیسته آن باوجود تنگناهای متعدد اقتصادی و فرهنگی، به عنوان زیست مثبت قلمداد شده که به بهزیستی خانوادگی مشارکت کنندگان انجامیده است. نتایج این پژوهش می تواند برای سیاست گذاران فرهنگی و اجتماعی برای حمایت و تقویت ساختار خانواده های چندفرزندی مفید باشد و مبنایی برای تحقیقات آینده باشد. انجام مطالعات دیگر روی تجربه مشابه در مردان و همچنین بحث های نظری راجع به موضوع با رویکرد میان رشته ای پیشنهاد می شود.
اثرات متقابل بین سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب: تحلیل مقایسه ای گروه های درآمدی کشورها
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی رابطه پویای متقابل بین سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب در بین 154 کشور دنیا در دو گروه درآمدی و برای دوره 2022-2007 پرداخته است. با توجه به مبانی نظری، سرمایه اجتماعی که با اعتماد، شبکه ها و هنجار های اجتماعی شناخته می شود، به عنوان یک عامل تعیین کننده و با اثر متقابل با کیفیت حکمرانی که شامل کنترل فساد، حاکمیت قانون، کیفیت نظارت، اثر بخشی دولت، ثبات سیاسی و عدم وجود خشونت و حق اظهارنظر و پاسخگویی است، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور ارزیابی ارتباط بین سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب، در ابتدا شاخص های شش گانه حکمرانی خوب با استفاده از روش معادلات ساختاری و تحلیل مؤلفه های اصلی موزون شدند و در ادامه، با استفاده از روش خود رگرسیون برداری در داده های تابلویی، ارتباط متقابل بین سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب در دو گروه کشور های با درآمد بیشتر از متوسط و کشور های با درآمد کمتر از متوسط ارزیابی و مقایسه شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که سرمایه اجتماعی در کشور های با درآمد کمتر از متوسط به طور مثبت بر کیفیت حکمرانی تأثیر می گذارد. از سوی دیگر، حکمرانی خوب به طور معنا داری موجب تقویت سرمایه اجتماعی می شود. این اثر در کشور های با درآمد کمتر از متوسط بزرگ تر و در کشور های با درآمد بیشتر از متوسط، پایدار تر است. این یافته ها مؤید ارتباط متقابل بین حکمرانی و سرمایه اجتماعی است، به گونه ای که اثر حکمرانی بر سرمایه اجتماعی مهم تر و بزرگ تر است. نتایج این مطالعه، پیامد های سیاستی ارزشمندی برای توسعه پایدار از طریق مداخلات هدفمند متناسب با سطح درآمد و محیط اجتماعی-سیاسی کشور ها ارائه می دهد.
ارائه الگوی مؤلفه های مدیریت رفتارهای انحرافی مبتنی بر فرهنگ سازمانی و سیستم گزارشگری مالی کارا و اثربخش در وزارت بهداشت و درمان: روش مدلسازی معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مؤلفه های مدیریت رفتارهای انحرافی مبتنی بر فرهنگ سازمانی در وزارت بهداشت و درمان است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی و پیمایشی است. با استفاده از روش تحلیل تم 35 مفهوم انتزاعی شناسایی و در نهایت به 6 مقوله تبدیل و الگوی مفهومی پژوهش طراحی شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران، کارشناسان و کارکنان ارشد وزارت بهداشت و درمان می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 167 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و داده های مورد نیاز با ابزار پرسشنامه جمع آوری شد. الگوی مفهومی با جمع آوری داده های تجربی و روش مدل سازی معادلات ساختاری اعتبارسنجی و مدل نهایی پژوهش ارائه شد. بررسی مدل های اندازه گیری و تحلیل مقادیر بارهای عاملی نشان می دهد که مؤلفه های تقویت خلاقیت و نوآوری دارای بیشترین تأثیر و مؤلفه های ایجاد و ترویج فرهنگ اخلاقی سازمانی دارای کمترین تأثیر بر ارتقای فرهنگ سازمانی می باشند. همچنین بررسی مدل ساختاری پژوهش و تحلیل های مسیر نشان می دهد که متغیرهای تقویت خلاقیت و نوآوری، راهبری سازمانی اثربخش، شایسته سالاری، مدیریت تعارض های شغلی و خانوادگی و ارتقای معنویت سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر ارتقای فرهنگ سازمانی دارند. در حالی که از لحاظ آماری، متغیر ایجاد و ترویج فرهنگ اخلاقی سازمانی تأثیر معناداری بر ارتقای فرهنگ سازمانی ندارد. نتایج مربوط به ضریب تعیین مدل تدوین شده نشان می دهد که توانایی پیش بینی کلی مدل ارائه شده 76.8 درصد و حاکی از مناسب بودن برازش مدل ساختاری پژوهش می باشد.
واکاوی نقش گزارشگری پایداری در تصمیمات سرمایه گذاری مدیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، مفهوم توسعه پایدار که اشاره به روابط متقابل ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دارد، توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. لذا، در پژوهش حاضر تاثیر گزارشگری پایداری بر کارایی سرمایه گذاری شرکت ها مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، در این برای سنجش گزارشگری پایداری شرکت ها از چک لیست سازمان گزارشگری جهانی و برای اندازه گیری کارایی سرمایه گذاری نیز از مدل بیدل و همکاران (2009) استفاده گردید. فرضیه تحقیق نیز با انتخاب نمونه ای متشکل از 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1397 تا 1401 و با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر تکنیک داده های تابلویی مورد آزمون قرارگرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش بیانگر آن است که گزارشگری پایداری،کارایی سرمایه گذاری شرکت ها را بهبود می بخشد. فرضیه تحقیق نیز با انتخاب نمونه ای متشکل از 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1397 تا 1401 و با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر تکنیک داده های تابلویی مورد آزمون قرارگرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش بیانگر آن است که گزارشگری پایداری،کارایی سرمایه گذاری شرکت ها را بهبود می بخشد.
ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی (نمونه موردی: مناطق روستایی شهرستان لنگرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۴
141 - 174
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی به ویژه در شمال کشور، در تمامی مراحل تولیدات کشاورزی نقش بسزایی داشته اند اما با ورود فناوری های نوین، از نقش آنان کاسته شده است. یکی از راه های افزایش مشارکت زنان، توانمندسازی اقتصادی است. افزایش توانمندی اقتصادی زنان، کاتالیزوری برای رشد اقتصادی یک کشور است که متأثر از سرمایه اجتماعی می باشد؛ از این رو هدف پژوهش حاضر این است که اثرات سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی اقتصادی زنان سنجیده شود و مبتنی بر این هدف، سؤال تحقیق این است که توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی در شهرستان لنگرود به چه میزان متأثر از سرمایه اجتماعی بوده است؟ رویکرد پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری، 18655 نفر از زنان روستایی شهرستان لنگرود بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و احتساب میزان خطای 05/0، تعداد 380 نفر از این افراد از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. براساس نتایج آزمون دوجمله ای، می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی و توانمندسازی اقتصادی، دارای تفاوتی معنی دار بوده و هر دو در سطح پایینی قراردارند. براساس نتایج تحلیل رگرسیون، سرمایه اجتماعی بیش از 56 درصد از شاخص های توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی را تبیین می کند. براساس محاسبات آماری حاصل از آزمون تحلیل مسیر، شاخص آگاهی و مشارکت بیشترین تأثیر مثبت و مستقیم را بر توانمندسازی اقتصادی زنان دارند. همچنین شاخص آگاهی بیشترین تأثیر غیر مستقیم را نیز بر توانمندسازی داشته و بر مشارکت تأثیرگذار است و به تبع آن منجر به توانمندسازی اقتصادی زنان گردیده است.