
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال 15 بهار 1404 شماره 54 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
تنش های گرمایی در فصول گرم سال، افراد بسیاری را در معرض خطر گرمازدگی و سایر عوارض ناشی از گرما قرار می دهند. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی جامع شاخص های تنش گرمایی و مدل سازی تغییرات اقلیمی در شهر زاهدان است تا بتوان با درک بهتر تأثیرات متقابل عوامل اقلیمی و شهری، راهکارهای مؤثری برای افزایش تاب آوری شهری ارائه نمود. برای این منظور، فراسنج های اقلیمی مورد نیاز محاسبه شاخص ها برای دوره مشاهداتی (1985-2014) از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. برونداد روزانه دمای کمینه و بیشینه سه مدل «CNRM-CM6-1»، «CNRM-ESM2-1» و «MIROC6» نیز جهت شبیه سازی های آینده (2099-2015) تحت دو سناریوی «SSP2-4.5» و «SSP5-8.5» از وبسایت «ESGF» دریافت شد. برای انتخاب نمایه بهینه تنش دمایی، نخست مقادیر شاخص های مختلف محاسبه و سپس براساس معیار اهمیت وزن نسبی، شاخص مناسب تعیین گردید. در ادامه میزان دقت و کارایی خروجی خام GCMهای منتخب، در قالب دیاگرام تیلور مورد ارزیابی قرارگرفت و اٌریبی مدل ها نیز با کاربرد روش مقیاس گذاری واریانس تصحیح شد. نتایج نشان داد اگرچه شاخص های زیست اقلیمی شرایط نسبتاً مشابهی از وضعیت تنش های گرمایی زاهدان ارائه می دهند اما برمبنای معیار اهمیت نسبی دو فراسنج دمای هوا و رطوبت نسبی به ترتیب با وزن نسبی 568/0 و 409/0 تفاوت چشمگیری با دیگر پارامترها دارند؛ بنابراین شاخص های DI «Thom»، «DI Mistry» و «MDI» که مبتنی بر این دو پارامتر محاسبه می شوند به دلیل انحراف معیار کمتر و وزن نسبی بالاتر، به عنوان شاخص های مطلوب تعیین تنش های دمایی در منطقه انتخاب شدند. برونداد حاصل از اجرای گروهی مدل ها نیز نشان داد که روند افزایشی دما تا انتهای سال 2099 تحت هر دو سناریوی «SSP2-4.5» و «SSP5-8.5» به ترتیب با مقدار Z من-کندال 68/9 و 21/12 (دمای بیشینه) و 3/8 و 47/11 (دمای کمینه) در سطح اطمینان 99/0 معنی دار است. بدین ترتیب با توجه به آینده نگری شاخص DI، ماه های آبان، آذر و اسفند پیشتاز روند صعودی این نمایه هستند که در بازه زمانی 2099-2066 مقادیر آن طی ماه های ذکرشده به ترتیب 4/4، 1/4 و 5/3 درجه سلسیوس نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. یافته های این پژوهش می تواند در تدوین برنامه های آمایش شهری و طراحی فضاهای شهری سازگار با اقلیم، به منظور کاهش اثرات سوء گرمایش جهانی بر آسایش ساکنان زاهدان، مورد استفاده قرارگیرد.
تحولات جمعیتی و چالش های فراروی حکمروایی خوب شهری (نمونه موردی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت شهر اهواز، این شهر را با چالش های مهمی در زمینه های مختلف محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، کمبود مسکن، ترافیک و غیره روبر ساخته و این مشکلات حکمروایی در این شهر را با چالش هایی مواجه کرده است؛ بنابراین در پژوهش حاضر سعی شده است به اولویت بندی و تحلیل تحولات جمعیتی و چالش های فراروی حکمروایی خوب شهری در شهر اهواز پرداخته شود. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی–تحلیلی است. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه «دیمتل» و برای اولویت بندی معیارها از تکنیک «دنپ» بهره گیری شده است. تمامی مراحل با استفاده از نرم افزار اکسل که شامل 4 معیار و 25 زیرمعیار می باشد انجام شده است. روایی پرسش نامه به تأیید خبرگان رسید. برای سنجش پایایی پرسش نامه از نرخ ناسازگاری استفاده شده است. از آن جایی که نرخ ناسازگاری ماتریس F از 1/0 کمتر می باشد، در نتیجه ماتریس مورد نظر که منبعث از آراء نظرات خبرگان است پایایی دارد و می توان ادامه مسیر را پیمود. در نهایت یافته های پژوهش نشان داد که به ترتیب: چالش های اجتماعی- فرهنگی، چالش های محیط زیستی، چالش های کالبدی-زیرساختی و چالش های اقتصادی رتبه های اول تا چهارم را به خود اختصاص داده اند. همچنین نتایج زیرمعیارها نشان داد به ترتیب زیرمعیارهای رشد مهاجرت، حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی و پیری جمعیت با امتیاز 064/0 ، شکل گیری کانون های بروز ناهنجاری و جرائم اجتماعی با امتیاز (059/0) و آلودگی محیطی (هوا، آب وخاک و آلودگی صوتی) با امتیاز 057/0 رتبه اول تا سوم را به خود اختصاص داده اند و این شاخص ها می توانند در راستای تحقق تحولات جمعیتی و شناساسایی چالش های فراروی حکمروایی خوب شهری در شهر اهواز کمک بسزایی کنند.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه منطقه ای با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای به عنوان کوششی مشارکتی برای سیاست گذاری، سازماندهی، بهره برداری و استفاده بهینه از منابع و پتانسیل های منطقه ای، متناسب با نیازها و اولویت ها، در جهت بالابردن سطح زندگی مردم منطقه تعریف شده است. هدف پژوهش حاضر علاوه بر شناسایی عوامل و پیشران های کلیدی مؤثر در توسعه استان کرمانشاه، شناسایی و تحلیل روابط بین این عوامل با رویکرد آینده نگاری بوده و سناریوهای محتمل و مطلوب در توسعه استان را شناسایی و تحلیل می نماید. جهت تجزیه وتحلیل و پردازش داده ها، از تکنیک های آینده پژوهی از جمله؛ تکنیک دلفی، تحلیل اثرات متقابل ساختاری و سناریونویسی، استفاده شده است. برای جمع آوری داده های مورد نیاز، 38 عامل و متغیر اثرگذار در توسعه استان در ابعاد پنج گانه توسعه منطقه ای (سیاسی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی و طبیعی) در طراحی پرسش نامه محقق ساخته، استخراج گردید. در مرحله بعد با استفاده از تکنیک تأثیرات متقابل (روش تحلیل ساختاری) متغیرها در محیط نرم افزار «MICMA» امتیازدهی و تحلیل شدند. در نهایت عوامل پیشران و کلیدی توسعه منطقه ای با توجه به امتیاز تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، انتخاب گردیدند. نتایج رتبه بندی متغیرها و پیشران های مؤثر در توسعه استان کرمانشاه نشان داد که متغیرهای: پایین بودن شاخص های توسعه انسانی، عدالت محوری در خدمت و ارتقای منابع انسانی، میزان رشد بیکاری، زیرساخت ها و خدمات توسعه گردشگری (طبیعت گردی، مذهبی، دفاع مقدس و ...)، ارتباط با همسایگان خارجی (تقابل همکاری)، ارتقای امنیت مرزها در همکاری با استان های همجوار هم مرز کشور عراق، وجود پتانسیل های اقتصاد مرزی، مزیت های نسبی استان در زمینه های اقتصادی به ویژه نفت، گاز، بازرگانی به عنوان 8 متغیری هستند که بیشترین امتیاز را کسب کرده اند. همچنین متغیر پایین بودن شاخص های توسعه انسانی و ارتقای امنیت مرزها در همکاری با استان های همجوار هم مرز کشور عراق، به عنوان موثرترین پیشران ها انتخاب شده اند. در مجموع نتایج سناریونویسی «ویزارد» نشان داده است که تعداد 2 سناریوی قوی، 21 سناریوی باورکردنی و 68 سناریوی ضعیف برای توسعه استان کرمانشاه وجود دارد.
ارائه الگوی حکمروایی مطلوب گردشگری پایدار در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمروایی مطلوب گردشگری پایدار، نقش بسیار مهمی در دستیابی به توسعه پایدار در مناطق گردشگری دارد. این رویکرد می تواند به کاهش اثرات منفی گردشگری بر محیط زیست و جوامع محلی کمک کند و در عین حال، فرصت های اقتصادی و اجتماعی جدیدی را ایجاد نماید. در همین راستا هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه الگوی حکمروایی مطلوب گردشگری پایدار در استان خوزستان است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل حدود ۴۷۱۰۵۰۹ نفر از شهروندان استان خوزستان بوده که از میان آن ها، با استفاده از فرمول کوکران 386 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد و مورد مطالعه قرارگرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامه محقق ساخته ای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازه ای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی مورد تأیید قرارگرفت. تحلیل داده ها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای «SPSS» و «Smart PLS» انجام شده است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد با توجه به مدل مفهومی آزمون، رابطه قوی و معنی داری بین شاخص های پژوهش با حکمروایی مطلوب گردشگری پایدار مشاهده شده است (05/0>p) و شاخص های برازش مدل نیز نشان از برازندگی و تناسب داده ها با مدل مفهومی و در نتیجه تأیید مدل است. در نهایت، مقایسه ضرایب همبستگی نشان می دهد که شاخص نهادی (پاسخگویی، شفافیت، قانونمندی، مشارکت، کارایی و اثربخشی، انعطاف پذیری و ... ) قوی ترین رابطه را با شاخص زیست محیطی(065/1 = (r و بعد از آن با شاخص تکنولوژی و فناوری (055/1 = (r دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که بیشترین تأثیر بر حکمروایی مطلوب گردشگری پایدار شهری به ترتیب مربوط به شاخص نهادی است که رتبه اول را به خود اختصاص داده است.
بررسی اثرات آگاهی از فرونشست زمین بر گردشگری مسئولانه (نمونه موردی: محدوده شهر نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرونشست سطح زمین، از جمله مخاطرات محیطی است که بشر در دهه های اخیر به دلیل برداشت بی رویه از منابع آب های زیرزمینی در بخش های آبرفتی با آن مواجه شده است. این پدیده همانند سایر مخاطرات (زلزله، خشکسالی، سیل، طوفان و لغزش و ...) از جمله موانع توسعه اقتصادی- اجتماعی و عمرانی به شمار می رود. دشت نیشابور، از جمله مهم ترین دشت های استان خراسان رضوی از نظر کشاورزی و تراکم جمعیتی است که با اقلیمی خشک و نیمه خشک در شمال شرق ایران قرار دارد. این تحقیق به منظور پایش میزان فرونشست رخ داده در محدوده شهر نیشابور صورت گرفته و از تصاویر ماهواره ای «Sentinel 1A» در بازه زمانی 5 ساله (2017 تا 2022) استفاده شده است. هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی اثرات آگاهی از فرونشست زمین بر گردشگری مسؤلانه در محدوده شهر نیشابور می باشد. نتایج مطالعات حاصل از تداخل سنجی راداری نشان داد که در طول بازه زمانی 5 ساله در منطقه مورد مطالعه 18 سانتی متر فرونشست رخ داده است. جهت شناخت علت فرونشست زمین، از داده های چاه های پیزومتری موجود در منطقه استفاده شد و میزان تغییرات آن ها در طول دوره 1398-1370 بررسی گردید. میزان فرونشست های ثبت شده برای هر دوره به ترتیب 4 سانتی متر برای 2017-2018(1395-1396)، برای دوره 2018-2019(1396-1397) حدود 6 سانتی متر، 5 سانتی متر برای دوره 2019-2020(1397-1398) و 2 سانتی متر برای دوره 2020-2021(1398-1399) و 1 سانتی متر برای دوره 2021-2022(1399-1400) به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که در محدوده شهر نیشابور، ارتباط تنگاتنگی بین افت سطح آب های زیرزمینی و مناطق دارای فرونشست زمین وجود دارد که بر گردشگری مسؤلانه تأثیر گذاشته است. خصوصا در قسمت شمال شهر که بیش ترین میزان افت سطح آب های زیرزمینی 36/78 متر را دارا می باشد و در پهنه خطر فرونشست زیاد هم قرار دارد. با توجه به تحلیل نتایج به دست آمده در نرم افزار «SPSS» و «Smart Pls»، تمامی امتیازات بار عاملی بالاتر از 0.5، آلفای کرونباخ برای هر دو مقدار اصلی بالاتر از 0.7 و ضرایب AVE بالاتر از 0.5 بود. بنابراین روایی گرایی و پایایی تأیید شد. در نهایت تأثیر آگاهی از فرونشست بر گردشگری مسؤلانه تأیید شد. این موضوع بیانگر آن است که آگاهی از فرونشست نیشابور، به عنوان یک چالش زیست محیطی، بر تصمیم گیری های گردشگری گردشگران تأثیرگذار بوده است.
ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی (نمونه موردی: مناطق روستایی شهرستان لنگرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی به ویژه در شمال کشور، در تمامی مراحل تولیدات کشاورزی نقش بسزایی داشته اند اما با ورود فناوری های نوین، از نقش آنان کاسته شده است. یکی از راه های افزایش مشارکت زنان، توانمندسازی اقتصادی است. افزایش توانمندی اقتصادی زنان، کاتالیزوری برای رشد اقتصادی یک کشور است که متأثر از سرمایه اجتماعی می باشد؛ از این رو هدف پژوهش حاضر این است که اثرات سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی اقتصادی زنان سنجیده شود و مبتنی بر این هدف، سؤال تحقیق این است که توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی در شهرستان لنگرود به چه میزان متأثر از سرمایه اجتماعی بوده است؟ رویکرد پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری، 18655 نفر از زنان روستایی شهرستان لنگرود بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و احتساب میزان خطای 05/0، تعداد 380 نفر از این افراد از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. براساس نتایج آزمون دوجمله ای، می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی و توانمندسازی اقتصادی، دارای تفاوتی معنی دار بوده و هر دو در سطح پایینی قراردارند. براساس نتایج تحلیل رگرسیون، سرمایه اجتماعی بیش از 56 درصد از شاخص های توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی را تبیین می کند. براساس محاسبات آماری حاصل از آزمون تحلیل مسیر، شاخص آگاهی و مشارکت بیشترین تأثیر مثبت و مستقیم را بر توانمندسازی اقتصادی زنان دارند. همچنین شاخص آگاهی بیشترین تأثیر غیر مستقیم را نیز بر توانمندسازی داشته و بر مشارکت تأثیرگذار است و به تبع آن منجر به توانمندسازی اقتصادی زنان گردیده است.
تحلیلی بر نقش رسانه در ابعاد فرهنگی و اجتماعی روستائیان با تأکید بر شبکه استانی (نمونه موردی: بخش مرکزی شهرستان هامون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، رسانه ها نقش بسیار پررنگی در سبک زندگی و تغییر فرهنگ مردم به ویژه نواحی روستایی دارند. یکی از این رسانه های تأثیرگذار تلویزیون است. هدف این پژوهش، بررسی نقش رسانه به ویژه شبکه استانی هامون در ارتقای سطح توسعه فرهنگی و اجتماعی بخش مرکزی شهرستان هامون می باشد. جامعه آماری پژوهش96 روستای واقع در بخش مرکزی شهرستان هامون است که 27545 نفر (7096 خانوار) جمعیت دارد. جامعه نمونه، متشکل از 5 روستای ابراهیم آباد، بهرام آباد، دک دهمرده، سیاه پشته، فیروزه ای و سکوهه می باشد که با دارا بودن812 خانوار روستایی و به لحاظ دسترسی به رسانه ملی و شبکه استانی هامون و همچنین دریافت کامل سیگنال، از موقعیت مناسبی نسبت به دیگر روستاها این بخش برخوردارند. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 260 نفر تعیین گردید و انتخاب نمونه، متناسب با جمعیت روستاها به صورت تصادفی صورت گرفت. در این پژوهش، از روش های آمار توصیفی برای توصیف داده ها و آمار استنباطی نیز جهت تحلیل از آزمون های؛ تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. نتایج نشان داد، از نظر پاسخگویان، شبکه استانی هامون با میانگین 14/3 و انحراف معیار 33/0 نقش زیادی در ارتقای توسعه فرهنگی و اجتماعی روستائیان منطقه دارد. همچنین میزان رضایت مندی ساکنین از فعالیت شبکه هامون با میانگین 88/2 و انحراف معیار 17/0 از سطح پایینی برخوردار است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین نقش شبکه هامون در ارتقای توسعه فرهنگی و اجتماعی و همچنین میزان رضایتمندی ساکنین از فعالیت شبکه، همبستگی مثبت و مستقیمی برقرار است، به گونه ای که با افزایش نقش شبکه در ارتقای توسعه، میزان رضایت مندی ساکنین نیز افزایش پیدا می کند؛ بنابراین این شبکه می تواند در ارتقای توسعه فرهنگی و اجتماعی روستاییان منطقه مورد مطالعه تأثیر زیادی داشته باشد به شرطی که برنامه های شبکه استانی، متناسب با فرهنگ و آداب و رسوم روستاییان باشد.
شناسایی و تحلیل پیشران های مؤثر بر آمایش سرزمین با تأکید بر رویکرد آینده پژوهی(نمونه موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آمایش سرزمین، به عنوان یک راهکار، به مناسب ترین بستر برای برنامه ریزی و توسعه در کشورها تبدیل شده است. در همین راستا، یکی از اهداف اصلی آن، مدیریت خردمندانه در راستای استفاده بهینه از ظرفیت های سرزمین در جهت ارتقای سطح رفاه و توسعه است؛ از این رو با نظر به اهداف آمایش سرزمین، توجه به مناطق محروم که دارای پتانسیل های بالقوه ای هستند، اهمیت می یابد. در پژوهش حاضر تلاش شده است با مشارکت مدیران و مسؤلان و خبرگان دانشگاهی، پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر توسعه استان خوزستان شناسایی و در نهایت سناریوهای مؤثر بر توسعه آتی استان تدوین شود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، جمعی از خبرگان و متخصصان صاحب نظر در حوزه برنامه ریزی شهری، منطقه ای، به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده، از تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار «Micmac» استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که فناوری، بهای جهانی نفت، سیاست خارجی و الگوی تعاملات بین المللی به عنوان عوامل کلیدی، با اهمیت و عدم قطعیت بالا شناسایی شده اند و 8 سناریو که نشان دهنده وضعیت توسعه آتی استان می باشند، برمبنای این عوامل تدوین شده است.