فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن و اسطوره های هند، از موضوعاتی هستند که پژوهشگران،کمتر به مقایسه و تطبیق آنها پرداخته اند. نگارگران زیادی، این داستان ها را تصویرسازی کرده اند که بررسی آنها می تواند به بازنمایی مفاهیم و معانی درونی دین کمک کند. این مقاله، داستان یونس(ع) در قرآن را با داستان هندی مربوط به تجلّی اول ویشنو(خدای نگهدارنده) در ادیان هندو، مورد بررسی قرار داده است تا به هدف پژوهش که شناسایی و کشف معانی، در نگاره های این دوتمدن است، دست یابد. برای دست یابی به این هدف، نگارنده در صدد پاسخ به این سوالات بوده است:1.چه شباهت ها و تفاوت هایی در نگاره های یونس(ع) و ویشنو، وجود دارد؟2.علت استفاده از تصویر انسان-ماهی در دو تمدن اسلامی و هندی چیست؟ برای رسیدن به این مقصود، نگارنده نشانه های نمادین در نگاره های اسلامی و هندی را موردبررسی قرار داده است. روش پژوهش حاضر، از نوع بنیادی و توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. جامعه پژوهش، شامل شش نگاره از هنر اسلامی و هنر هندی است.همچنین شیوه تحلیل آثار کیفی است. بررسی ها نشان داده است که شمایل یونس(ع) و ویشنو در ترکیب با ماهی، تاثیرات نقوش اساطیری از انسان-ماهی را نشان می دهد اما معانی متفاوتی از این تصویر در این دو تمدن دریافت می شود. به نظر می رسد باورهای اساطیری درعلت استفاده از این موجود ترکیبی، بسیار تأثیرگذار بوده است. تصویرگران داستان یونس(ع)، با تاثیرپذیری از معنی نمادین این نقشمایه در اساطیر،داستان قرآن را تصویرسازی کرده اند. همینطور در داستان ویشنو نیز تصویرگران هندو بسیار به منابع اسطوره ای پایبند بوده اند و اعتقادات دینی خود را با ترکیب عقاید اسطوره ای به نمایش گذاشته اند.
نقش سیاست های حاکمان دوره ایلخانی، تیموری در تحول صنعت پارچه بافی ( با تأکید بر نقش و سبک هنری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
715 - 731
حوزههای تخصصی:
بررسی جایگاه صنعت پارچه بافی در ایران و تحول و تکامل این هنر، در زمینه طرح، نقش و سبک هنری آن، پس از یک دوره رکود هم زمان با حمله مغول، موردتوجه می باشد. عوامل تأثیرگذار بر این تحول، گسترش و توسعه مراکز و کارگاه های هنری، حضور صنعت گران خلاق از یک سو و سیاست های حاکمان از سوی دیگر، می باشد؛ بنابراین عوامل ایجاد تحول در صنعت پارچه بافی عصر ایلخانی و تیموری بسیار مهم و دارای اهمیت است. این مقاله بر آن است با استفاده از روش تحقیق تاریخی و به صورت توصیفی و تحلیلی انجام شده است. سؤال پژوهش این است که سیاست های حاکمان چه تأثیری در تکامل صنعت پارچه بافی عصر ایلخانی و تیموری داشته و چه تحولی در طرح و نقش و سبک هنری ایجاد کرده است؟ از نتایج به دست آمده این پژوهش می توان به تکامل و تحول در صنعت پارچه بافی به ویژه در زمینه های تولید انواع پارچه، طرح و نقش و تکنیک های متعدد، برجسته کاری، مصورسازی پارچه در مراکز و کارگاه های پارچه بافی تحت حمایت حاکمان، و در نهایت پدیدآمدن سبک جدید هنری تلفیقی سنتی ایرانی و چینی می باشد، اشاره کرد.اهداف پژوهش:بررسی تأثیر سیاست های حکام ایلخانی و تیموری بر پارچه بافی.بررسی تحولات پارچه بافی ایلخانی و تیموری از نظر و نقش و سبک هنری.سؤالات پژوهش:سیاست های حکام ایلخانی و تیموری چه تأثیری بر صنعت پارچه بافی داشت؟در دوره ایلخانی و تیموری چه تحولی در نقش و سبک هنری پارچه ها ایجاد شد؟
چارچوب سازماندهی و مدیریت منظر شهری تاریخی (موردپژوهی شهر مقدس مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۵)
85 - 118
حوزههای تخصصی:
رویکرد منظر شهری تاریخی به عنوان یک روش معاصر در حفاظت شهری با هدف ایجاد تعادل بین حفظ و توسعه و در عین حال ارتقای کیفیت فضاهای شهری مطرح شده است. رویکردی که با تصدیق «ماهیت پویا و درحال تغییر شهرها» و تأکید بر لزوم «مدیریت تغییر»، دریچه ای نو در مواجهه با چالش ها و پیچیدگی های مدیریت و حفاظت از شهرهای تاریخی گشوده است. این پژوهش با رویکرد «توسعه ای-کاربردی» به دنبال شناسایی مؤلفه های منظر شهری تاریخی از طریق بررسی سیستماتیک ساختار فضایی و عملکردی شهر در چارچوب یک الگوی حفاظتی و توسعه متوازن برای مرکز تاریخی مشهد است. برای این منظور، کنوانسیون ها، بیانیه ها و نظریه های کارشناسان بین المللی موردبررسی و تحلیل قرار گرفته و با استفاده از روش تحقیق کیفی با استدلال منطقی، تحلیل محتوا، هرمنوتیک، مشاهده و مطالعه موردی، مفاهیم بنیادی رویکرد مذکور شامل ارزش های ملموس و ناملموس و توجه به مؤلفه های اثرگذار اصالت و یکپارچگی، موردبررسی قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی لایه های تبیین کننده اهمیت منظر شهری تاریخی به «بازخوانی» منظر شهری تاریخی مشهد می پردازد. این پژوهش، تلاش دارد تا با تحلیل دیدگاه های ذینفعان دست اندرکار مدیریت شهری «چارچوبی برای سازماندهی و مدیریت منظر شهری تاریخی در مرکز تاریخی مشهد» تدوین نماید.
میراث ایران شناختی سرفراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
5 - 5
حوزههای تخصصی:
پیوستگی یا گسستگی فرایندهای فرهنگی-اجتماعی فرهنگ و شهرآیینی ایران و مردمان ایرانی در گذر تاریخ همیشه از پرسمان های بنیادین و چالش های اندیشگی اندیشمندان ایران شناسی و شرق شناسی بوده است که هر یک با رهیافتی از گونه ای دیگر بدین پرسمان نگریسته و درکوشیده اند که پاسخی منطقی و مستند برای آن بجویند و بیابند؛ اما برای نمونه، اگر نگاهی به آثار ایران شناختی پیشگامانی چون ادوارد براون، تئودور نولدکه، برت فراگنر و حتی علّامه قزوینی داشته باشیم، ایران شناسی امروزه بیش از آن که جستارمایه ای تاریخی باشد، زبان شناختی و ادبی است! حال آن که، روش شناسی عالمانه ایران شناسی می تواند و البته باید هم، رهیافت های گوناگونی داشته باشد؛ و در این عرصه، کارنامه نوآور شادروان «علی اکبر سرفراز» (1402-1305) در زمینه باستان شناسی ایرانِ تاریخی نمود و بازتابی باستان شناختی است از پیوستگی هستی تاریخی ایران:علی اکبر سرفراز با نام اصلی علی اکبر کارگر سرافراز، باستان شناس پیش کسوت ایرانی، در بیستم بهمن ماه 1402 درگذشت. سال های 1340 تا 1380 سال های شکوفایی کارنامه سرفراز در کاوش های باستان شناختی و مدیریت و تدریس به شمار می آید که در وزارت فرهنگ و هنر، موزه ایران باستان و دانشگاه های تهران و تربیت مدرس و سرانجام، سازمان سمت و پژوهشکده نظر سپری گشت. بررسی کارنامه پربار زندگی حرفه ای سرفراز نشان می دهد ایده ایران و پرسش از فرایندهای تاریخی بازتاب یافته در دو هزاره از میراث ایران، از ماد تا ایلخانی، درون مایه کاوش های باستان شناختی وی بوده است: کاوش یادمان هایی که هر یک، به گونه ای، نه تنها نام ایران و تاریخ سازان ایرانی آن را بازتاب می دهند، بلکه بر پیوستگی فرایندهای تاریخی و اجتماعی فرهنگ و شهرآیینی ایران و ایرانیان دلالت دارند: آتشکده نوشیجان تپه ملایر، کاخ کوروش هخامنشی در برازجان، آثار هخامنشی جزیره خارک خلیج فارس، پرستشگاه مهری مسجد سلیمان، نقوش برجسته ساسانی تنگ چوگان، پرستشگاه آناهیتای بیشاپور، مسجد جمعه سلجوقی اردبیل، رصدخانه ایلخانی مراغه، ربع رشیدی و ارگ علی شاه در تبریز و البته آتشگاه آذرگشنسپ آذرآبادگان و ایوان ساسانی خسرو که در روزگار ایلخانی چونان کاخ آباقان بازسازی شده بودند. به گفته خود شادروان سرفراز، ثمره هفت هزار روز کار و زندگی وی در بیابان، کاوش 16 کاوشگاه از روزگار ماد تا ایلخانی، بررسی و معرفی 32 محوطه باستانی و ثبت 430 اثر تاریخی در فهرست آثار ملی ایران بوده است.با این حال، باید سرفراز را پیش گام باستان شناسی دوره ایلخانی ایران دانست (آجورلو، 1388): پژوهش های تاریخی دوره ایلخانی که عصر نوزایی فرهنگ ایرانی است، هر چند در ایران با کارهای نوآور استادانی چون شادروان منوچهر مرتضوی (1341، 1358)، چهره بنام دانشگاه آذرآبادگان (اکنون: تبریز) و اثر گرانسنگ «مسائل عصر ایلخانان» وی بنیان نهاده شد، اما فضل تقدم باستان شناسی دوره ایلخانی بی گمان به سرفراز می رسد که با کاوش تخت سلیمان (کیانی، سرفراز، 1347) سرآغاز گرفت، با رصدخانه مراغه – با سفارش و سرمایه دانشگاه آذرآبادگان و همکاری شادروان پرویز ورجاوند (1366)- ادامه یافت و پس از کاوش ایوان جنوبی ارگ علی شاه تبریز (Ajorloo & Mazhari, 2023)، سرانجام با ربع رشیدی (1358) به پایان رسید؛ یعنی چهار کاوشگاه کلیدی از شش کاوشگاه کلیدی دوره ایلخانی ایران که آثار دو برهه پرسش برانگیز از دگرگونی های فرهنگی-اجتماعی و سیاسی ایران یعنی عصر خواجه نصیرالدین و عصر خواجه رشیدالدین را دربرمی گیرند: دو سده ای که تبریز اینک پایتخت نوزایی فرهنگ و هنر و شهرآیینی ایرانی بود و ایران، پربسامدترین واژه متون تاریخی و ادبی این دوران.
شاخصه ها و عوامل معماری پدیدآرنده نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه، بررسی موردی: خانه های قاجاری شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
131 - 148
حوزههای تخصصی:
نما یا پوسته معماری ساختمان، لباس و بُعد دیداری بیرونی آن است که مرز بین فضای درون و بیرون را تعریف می کند. نما در معماری خانه های تاریخی قاجاریه فلات مرکزی ایران به واسطه فرهنگ و معماری درون گرا، بیشتر در حیاط میانی شان جلوه گر شده است. «شاخصه» ها و «عوامل معماریانه» گوناگونی در پدیدآوری این نما مؤثر بوده اند. در این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و متونی که به معماری نما و یا نمای خانه یا خانه تاریخی ایرانی پرداخته اند، «شاخصه»ها و «عوامل معماریانه» زیرمجموعه آن ها شناسایی شد. پس از پیمایش، یک چارچوب نظری به عنوان سامانه پیشنهادی دربرگیرنده همه عوامل معماری معماریانه نمای حیاط میانی خانه تاریخی قاجاریه ارائه شد. این چارچوب نظری مورد بازخوانی، استدلال منطقی و ارزیابی قرار گرفت تا کارآیی و جامعیت آن محک بخورد و در صورت نیاز کامل شود. «شاخصه» های مؤثر در پدیدآوری نمای خانه ها به ترتیب عبارت اند از: اقلیم، عملکرد، شکل و فناوری ساخت. هر یک از این «شاخصه» های کلان، در زیر مجموعه خود دارای «عوامل معماریانه» چندی هستند. چهار «شاخصه» و شانزده «عامل معماریانه» شناسایی شده در چارچوب نظری، با پژوهش میدانی آزمون و اثبات شد و الگوی ارائه شده، کارآیی خود را در خوانش معماری نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه و یا احتمالاً دوره تاریخی و شاید برای خانه های امروزین در فلات مرکزی یا دیگر نقاط اقلیمی و جغرافیایی ایران، نشان داد.
Towards a Critical Narrative Turn in Urban Planning
حوزههای تخصصی:
The “narrative turn” refers to a paradigm shift in planning theory and practice that emphasizes the importance of storytelling and narratives in understanding and shaping urban and regional development. This approach gained prominence in the late 20th and early 21st centuries as planners and scholars recognized the limitations of traditional, technocratic planning methods. Instead, they explored how narratives shape the perceptions, actions, and outcomes of planning processes. While the narrative turn has opened new avenues for more inclusive and reflective planning practices, it has faced significant challenges and critiques. This research aims to explore these challenges and critiques in depth and propose a critical narrative approach as a way to modify existing narrative turn in planning.
مروری نظام مند بر موانع و تسهیل کننده های تحقق مشارکت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
53 - 77
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهری به عنوان یکی از رویکردهای نوین در امر برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر مورد توجه جدی قرار گرفته و ضرورت بهره گیری از آن در طرح ها و برنامه های شهری مطرح شده است. با توجه به اهمیت این موضوع در برنامه ریزی شهری، ضرورت دارد تا موانع و تسهیل کننده های پیش رو در مسیر تحقق مشارکت مورد شناسایی قرار گیرند، علی رغم اشاره موردی به این موارد در پژوهش های مرتبط، به صورت ویژه و متمرکز به موانع و تسهیل کننده های مشارکت اشاره نشده است. در این راستا، مقاله حاضر با مرور مقاله های داخلی و خارجی در بازه سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳، به دسته بندی موانع و تسهیل کننده های تحقق مشارکت پرداخته است. در این پژوهش با مروری نظام مند، 148 مقاله، در دو پایگاه داده خارجی (Science Direct وGoogle Scholar) و سه پایگاه داده داخلی (نورمگز، پرتال جامع علوم انسانی، SID) مورد بررسی قرار گرفتند. بعداز مرور تمامی متن مقاله ها، 50 مقاله کمتر مرتبط کنار گذاشته شده و 96 مقاله باقیمانده برای استخراج کدها مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور تحلیل مفاهیم به دست آمده از تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شد و درنهایت موانع تحقق مشارکت در قالب زیرمقوله های فردی، معنایی، محتوایی و فرایندی و نهادی و تسهیل کننده های تحقق مشارکت در قالب زیرمقوله های زیرساختی- محیطی، فردی و نهادی معرفی شدند. در نتایج به دست آمده از بررسی کدهای اولیه مشخص شد که زمینه های فردی، اجتماعی و نهادی بر تحقق مشارکت تأثیرگذار هستند و تحقق مشارکت در یک جامعه در گروی ایجاد فرهنگ مشارکتی در جامعه و نهادهای مرتبط و همچنین تأمین زیرساخت مناسب برای تحقق مشارکت است.
نمادهای بصری با مفاهیم جامعه شناختی در داستان های بیژن نجدی و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
699 - 714
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی علم بررسی نظام های اجتماعی است که مبتنی بر کنش های متقابل، رفتارها و نقش های اجتماعی است. ادبیات هر دوره، نماینده روحیات و فرازونشیب های اجتماعی آن دوره بوده و همراه با تحولات اجتماعی در زمان های مختلف تغییر می یابد و در هر عصر معنی و مفهوم خاص خود را پیدا می کند؛ به طوری که اوضاع اجتماعی هر دوره را می توان از ادبیّات آن دوره شناخت و انعکاس آن را دریافت. بیژن نجدی ازجمله شاعران و نویسندگانی است که رویدادها و واقعیات اجتماعی عصر خود را در مجموعه داستانی خود منعکس نموده و به آن رنگ و بوی جامعه عصر خویش را داده است. باتوجه به اهمیت سیاسی و فرهنگی کشور و ضرورت روشن شدن اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بررسی جامعه شناختی مجموعه داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» می تواند روشنگر وقایع و رویدادهای مهم آن دوره باشد. در مقاله حاضر که به شیوه توصیفی و تحلیلی نگاشته شده؛ پس از طرح مباحثی در مورد جامعه شناسی و ادبیات به بررسی مضامین جامعه شناسی در پنج حوزه خانواده، فرهنگ، مذهب، سیاست و اقتصاد پرداخته شده است. مسائل اجتماعی تا حد زیادی در این مجموعه داستانی بازتاب داشته است. هرکدام از این نهادهای مطرح شده به گونه ای هنری بیان کننده واقعیات و رویدادهای جامعه عصر نویسنده می باشد. بیژن نجدی یکی از نویسندگان بزرگ معاصر است که به خوبی توانسته مجموعه داستانی خود را در یک ژانر اجتماعی بگنجاند و جامعه داستانی خود را به جامعه واقعی نزدیک کند. اهداف پژوهش:بررسی واقعیات و مسائل اجتماعی در آثار داستانی بیژن نجدی.بررسی نمادهای بصری و واقعیات اجتماعی در شاهنامه فردوسی.سؤالات پژوهش:بازتاب عناصر جامعه شناختی در مجموعه داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» تا چه حدی است؟نمادهای بصری و واقعیات اجتماعی چه جایگاهی در شاهنامه فردوسی چه جایگاهی دارند؟
تبیین تفاوت های طراحی و خوانش فضا میان طراحان و کاربران بر اساس نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۱۱۲-۹۳
حوزههای تخصصی:
درک مطلوبیت و کارایی طراحی ها برای رفتار انسان و آگاهی از نیازها و ترجیحات افراد در ارتباط با محیط، یکی از الزامات موفقیت طراحان شهری است. تلاش برای پاسخ دادن به پرسش هایی در مورد تفاوت ها و شباهت های تجربه و خوانش افراد از محیط و توصیف جهان پیرامون به گونه ای که در واقعیت وجود دارد، می تواند پایگاهی اطلاعاتی و قابل اطمینان در راستای ارتقای نگرش حرفه ای طراحان شهری ایجاد کند. پژوهش حاضر در راستای پاسخ به این سوال که چه تفاوتی میان فضای طراحی شده طراحان و فضای ادراک شده مردم وجود دارد؟ با مرور ادبیات نظری و بکارگیری روش تحقیق نظریه زمینه ای به بررسی تجربه افراد و دیدگاه طراحان از فضای شهری خوب پرداخته و با تحلیل، کدگذاری و تفسیر اطلاعات حاصل از مصاحبه های عمیق با این دو گروه، مدلی را در راستای تبیین تفاوت های نگرشی و کنشی میان طراحان و استفاده کنندگان فضا تدوین نموده است. نتایج نشان می دهند دیدگاه مردم محصول تجربه های آنان است در حالی که دیدگاه طراحان متاثر از آموزش تخصصی و مفاهیم نظری می باشد. همچنین تصویرذهنی مطلوب استفاده کنندگان فضا بیشتر مبتنی بر خوانش مؤلفه فیزیکی و سپس مؤلفه های عملکردی و اجتماعی است، در تفسیر ارزیابی های آنان، فضایی بهتر تلقی می شود که بتواند بیشترین سطوح معنا را تداعی نماید. از سوی دیگر طراحان در نگرش خود درخصوص خلق فضای شهری با کیفیت، بیشتر بر مؤلفه های اجتماعی و معنایی فضا تأکید داشته ولی همچنان به مؤلفه های فیزیکی و عملکردی نیز توجه دارند، آنان در تعریف کنش طراحی یک فضای شهری، بیشترین اقدامات و امکانات را در مؤلفه های فیزیکی و عملکردی بیان می کنند.
مطالعه تأثیر هنر مانوی بر نگارگری عصر تیموری بر اساس نظریه فرهنگ پذیری ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
244 - 260
حوزههای تخصصی:
نگارگری دوره تیموری یکی از مراحل مهم و تأثیرگذار تاریخ هنر سرزمین ایران است؛ متعاقب آن نقش هنر مانوی و تأثیر مانویت بر تعالی هنر دوره تیموری و نقش هنر سرزمین ایران در دوره تیموری و عاملیت عنصر ترک و مغولی از مباحث مهم تاریخ ایران می باشد. حاکمیت ایلخانی-مغولی محدودیتی برای هنرمندان و دانشمندان برای ارائه دستاوردها و هنرهایشان قائل نشدند؛ در پی آن از هنر مانویان بهره بردند. هوشمندی مانویت در استفاده آگاهانه از هنرهای بصری و تجسمی اثر وسیعی بر جهان پیرامون گذاشت. شاخص ترین این هنرها، هنر نقاشی و نگارگری بود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. دستاورد تحقیق طبق نظریه تأثیرگذاری فرهنگی، عوامل فرهنگی از اصول مهم اثرگذاری هنر مانویت بر نگارگری دوره تیموریان بوده است. این موضوع باعث رشد و تعالی هنر در این دوره در شکل نقاشی مینیاتور شد.اهداف پژوهش:بررسی چگونگی استفاده ابزاری و هوشمندانه مانویان از هنر طراحی و نقاشی.بررسی چگونگی تأثیرگذاری فرهنگی هنر مانوی بر نگارگری تیموری.سؤالات پژوهش:مانویان چگونه از هنر به عنوان ابزاری هوشمندانه بهره بردند؟با تکیه بر نظریه تأثیرپذیری فرهنگی، تأثیر هنر مانوی بر نگارگری عصر تیموری چگونه بود؟
بررسی رابطه متقابل انسان و شهر به مثابه رابطه عروسک و عروسک گردان با تکیه بر نظریات نوین پیرامون ماهیت عروسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۹)
9 - 23
حوزههای تخصصی:
تئاتر عروسکی معاصر به یکی از غنی ترین و چندوجهی ترین فرم های هنری تبدیل شده است و در نظریه و عمل نوعی دگردیسی را تجربه می کند. بر اساس تئوری های نوین در تئاتر عروسکی، عروسک دیگر به عنوان یک شئ ثابت و معین تعریف نمی شود و می تواند حاصل نوعی تعامل و ارتعاش باشد. بر همین اساس، پرسش «عروسک چیست؟» جای خود را به پرسش «عروسک کجاست؟» می دهد و ایده هایی چون «عروسک بی جسم»، «حرکت دهی بی حرکت» و «لحظه عروسکی» توسط افرادی مانند کلودیا اورنشتاین و جولی پستل مطرح می شود. مقاله حاضر پیرامون این ایده ها و آرای این دو صاحب نظر تئاتر عروسکی شکل گرفته است. در این نگاه تازه به تئاتر عروسکی، مخاطب و فرایند تماشا، جایگاهی اساسی در تعیین ماهیت و معنای عروسک پیدا می کنند. با توجه به این رویکرد، عرصه حیات عروسک و تئاتر عروسکی به «صحنه» هایی فراتر از صحنه تئاتر کشیده می شود. شهر یکی از این صحنه هاست. شهر به عنوان یک بستر «اجرایی» و «تئاتریکال» دارای ظرفیت های فراوانی است و در زندگی روزمره بر اثر تعامل شهروندان و مکان های شهری، اجراهای مختلفی در شهر شکل می گیرد. در پژوهش حاضر پس از بررسی تعاریف نوین تئاتر عروسکی، مشخص می شود رابطه انسان با شهر نسبتی آشکار و قابل توجه با رابطه عروسک و عروسک گردان دارد. خیابان، میدان، اتوبوس، ورزشگاه و مراکز تجاری ازجمله مکان های شهریِ آکنده از اجراهای عروسکی هستند و تلاش نگارندگان در پژوهش حاضر بر آن بوده است تا روایتی از این اجراها را به ثبت برسانند. این اجراهای عروسکی، بازتاب دهنده گفتمان های شهری و تعاملات انسانی اند. در اینجا انسان شهری به عروسکی معاصر تبدیل می شود که هویت خود را در تنش میان اشیاء، مکان ها و سایر حضورهای انسانی به دست می آورد.
واکاوی توصیه های طراحی فضای آموزشی بر مبنای نظریه یادگیری ویگوتسکی و تطبیق آن با توصیه های مفهوم انعطاف پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان دادهاند که ویژگیهای کالبدی فضای آموزشی بر عملکرد دانشآموز و اثربخشی آموزش مؤثر بوده و یادگیری به معماری مطلوب و فضای یادگیری مناسب نیاز دارد. در میان نظریات در حوزه آموزش، نظریه ویگوتسکی بر اهمیت برقراری تعامل و نیز محیط اجتماعی در یادگیری دانشآموزان تأکید داشته است؛ اما بررسی توصیههای کالبدی آن کمتر مورد توجه پژوهشها بوده است. از طرف دیگر مفهوم انعطافپذیری که تحقیقاتی متعدد به توصیههای کالبدی آن پرداختهاند نیز به ایجاد تعامل میان دانشآموزان در جهت بهبود یادگیری اشاره دارد. بر این اساس، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که به چه میزان میتوان از توصیههای مفهوم انعطافپذیری برای طراحی فضاهای آموزشی بر اساس نظریه ویگوتسکی استفاده کرد و توصیههای مفهوم انعطافپذیری و نظریه ویگوتسکی تا چه حد همپوشانی دارند. در این پژوهش که بر مبنای روش توصیفی-اکتشافی صورت میگیرد برای نیل به اهداف پژوهش پس از شناخت نظریه ویگوتسکی و مفهوم انعطافپذیری؛ به جمعآوری و دستهبندی توصیه-های این دو مفهوم برای طراحی معماری فضای آموزشی پرداخته میشود. در گام بعد با مبنا قرار دادن سه مؤلفه تنوعپذیری، تطبیقپذیری و تغییرپذیری از مفهوم انعطافپذیری، تلاش میشود تا میزان همپوشانی توصیههای طراحی نظریه ویگوتسکی با هر یک از این مؤلفهها بررسی شود. نتایج پژوهش نشان داد برخی توصیههای طراحی ویگوتسکی نظیر مبلمان یا سازماندهی فضاها، به ویژه با معیارهای طراحی دو مؤلفه تنوع پذیری و تطبیق پذیری انطباق دارند. به طور کلی غالب توصیههای طراحی مفهوم انعطافپذیری همسو با اهداف نظریه ویگوتسکی هستند و به کارگیری این توصیهها همان نتایجی را در پی دارد که نظریه ویگوتسکی به دنبال آن است. این بدان معنی است که راهکارهایی با تنوع و تعدد بیشتر پیش روی طراحی معماری فضاهای آموزشی بر اساس نظریه ویگوتسکی قرار می گیرد.
تعیین کاربری و احیاء مکان تاریخی- فرهنگیِ خانه مهرانگیز قاجاری در تهران (با هدف توسعه صنعت گردشگری و ترویج معماری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
578 - 603
حوزههای تخصصی:
احیا، فرآیندی است که برای افزایش سطح حفاظت، مرمت و بهره برداری مناسب از آثار تاریخی و فرهنگی با حفظ ماهیت و یکپارچگی آن ها برنامه ریزی، طراحی و اجرا می شود. احیاء و سازماندهی همراه با مرمت اصولی بناهای تاریخی، می تواند ضمن رونق هرچه بیشتر صنعت گردشگری، باعث توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گردد. هدف کلی این پژوهش از نوع کاربردی بوده و هدف فرعی آن نیز یافتن کاربری بهینه برای احیا مجدد خانه مهرانگیز می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات، مشاهده مستقیم، برداشت میدانی و مطالعات کتابخانه ای می باشد. در بخش مطالعه میدانی با برداشت از بنا و ترسیم نقشه ها، به تحلیل وضعیت موجود بنا پرداخته شده است. در ابتدا مطالعات اولیه جهت شناسایی معیارهای تأثیرگذار بر انتخاب کاربری بهینه برای خانه مهرانگیز صورت گرفت. در ادامه طیف کاربری هایی که از ماتریس اعطاء کاربری ها، تهیه شده توسط صندوق احیاء و بهره برداری از بناها و اماکن تاریخی و فرهنگی در سال 1388، مورد مطالعه قرار گرفت. سپس کاربری هایی را که می توان برای احیا خانه های مسکونی در نظر گرفت، احصا گردید. در ادامه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرم افزار (Expert Choice) EC وزن دهی معیارها و مقایسه گزینه ها با مشارکت10 نفر از متخصصین حوزه احیاء ابنیه تاریخی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد کاربری مهدکودک (که توسط میراث فرهنگی تحت عنوان خانه فرهنگ نامیده شده) برای این خانه مناسب نیست و این عملکرد با ویژگی های تاریخی، اصالت و هویت ساختمان موجود چه از لحاظ شأن بنا، چه سازه و چه مبلمان چندان سازگاری نداشته، و احیای موفقی صورت نگرفته است. این درحالی است که کاربری های طیف پذیرایی با ارزش دهی وزنی 137/0در رتبه اول و کاربری های طیف مسکونی با ارزش دهی وزنی 126/0 در رتبه دوم قرار گرفتند.اهداف پژوهش: یافتن کاربری بهینه برای احیاء مجدد خانه مهرانگیز.بهره برداری از بنای تاریخی خانه مهر انگیز به عنوان یکی از مقاصد گردشگری.سؤالات پژوهش: کاربری بهینه برای احیاء مجدد خانه مهرانگیز چیست؟چگونه می توان با اعطای کاربری مناسب، موجب احیای این بنا در جهت توسعه گردشگری شد؟
تأثیر جانمایی حیاط بر آسایش حرارتی بیرونی در ساختمان های مسکونی میان مرتبه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جانمایی حیاط در ساختمان های مسکونی، به ویژه در ارتباط با آسایش حرارتی فضاهای بیرونی، اهمیت بسیاری دارد. با وجود هشدارهای روزافزون درباره گرمایش جهانی، این موضوع همچنان در طراحی های معماری مورد غفلت قرار می گیرد. این پژوهش در راستای پر کردن این شکاف، با استفاده از سامانه پسا اثبات گرا و ترکیب راهبردهای شبیه سازی، مطالعات میدانی و استدلال منطقی، بهینه سازی جانمایی حیاط در خانه های یک تا هفت طبقه شهر شیراز را بررسی کرده است. متغیرهای مستقل شامل نوع و تناسبات ابعادی حیاط، جهت گیری ساختمان و تعداد طبقات و متغیرهای وابسته، درصد ساعات آسایش حرارتی در حیاط و پیاده رو بودند. بدین منظور، گونه های مختلف جانمایی حیاط با نرم افزار راینو و پلاگین گرس هاپر تولید و شبیه سازی های حرارتی با افزونه ابزارهای لیدی باگ انجام شد. فرایند بهینه یابی نیز با افزونه اختاپوس صورت گرفت. نتایج نشان داد که جانمایی حیاط، در میان توده گذاری و در شرایطی که محور طولی آن، زاویه ۱۰۰ درجه نسبت به خط افق داشته باشد، بیشترین درصد ساعات آسایش حرارتی بیرونی را فراهم می کند. در ساختمان های یک طبقه، زاویه ۱۱۰ درجه مناسب تر بود. همچنین حیاط سراسری باید به نحوی قرار گیرد که عرض بخشی از توده در نزدیکی خیابان، حدود 22 % و عرض بخش دیگرش، حدود 38% طول زمین باشد.
واکاوی مضامین پنهان در تصاویر نسخه خاوران نامه ابن حسام و متن نهج البلاغه و گفتمان های مؤثر در شکل گیری این نسخه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
55 - 66
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، خاوران نامه ابن حسام خوسفی، اثری معتبر از دوره تیموریان و ترکمانان که تحت تأثیر مکتب نگارگری شیراز بوده، مورد بررسی قرار گرفته است. تمرکز اصلی تحقیق بر تفاوت های نمایش سیمای حضرت علی (ع) در نهج البلاغه و تصاویر خاوران نامه است. در این مطالعه به منظور جواب به این پرسش ها که چرا و چگونه این تفاوت ها ایجاد شده و چه تأثیری از دین و سیاست در این تصویرسازی ها مشاهده می شود، از تحلیل کتابخانه ای، اسنادی، و تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است.با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان و تحلیل های میشل فوکو، تحقیق به بررسی تأثیرات گفتمان های دینی، سیاسی و نگارگری قرن نهم هجری بر شکل گیری این نسخه پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که چگونه تصاویر خاوران نامه به برساخت مفهوم یک قهرمان جنگ طلب منجر شده که با چهره تیمور و جانشینانش همخوانی دارد. این پژوهش نه تنها به فهم عمیق تری از تأثیرات متقابل هنر، دین و سیاست در دوره تیموریان کمک می کند، بلکه به بررسی نقش نگارگری در شکل گیری مفاهیم تاریخی و مذهبی می پردازد. این تحقیق علل مغایرت تصاویر و ابیات با سیمای آن حضرت در نهج البلاغه را از نظر گذرانده و علل و نحوه غیاب حلقه ی مفقوده (صلح، عدالت و مهربانی) در چهره ایشان را بررسی کرده است.
تحلیل ساختاری و معنایی قالیچه ها و تابلوبافت های تصویری کلیمی موسوم به تاج تورات (کتر توراه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
20 - 34
حوزههای تخصصی:
بازتاب موضوعات دینی و قصه های مذهبی که به تدریج از دوران قاجار در منظومه قالی بافی ایران رواج یافت، رفته رفته به یکی از بخش های قابل توجه نظام شمایل نگاری در طراحی قالی های تصویری قالی ایران، تبدیل گشت که از آن میان می توان به موضوعات برگرفته از کتب مقدس عهد عتیق و تورات به ویژه داستان های مربوط به رسولان بنی اسرائیل، در قالیچه های سفارشی تجار و اهدایی افراد صاحب نفوذ یهودی اشاره داشت. «تاج تورات»، به واقع دست بافته های خاص کلیمیان است که شامل بخش های انتخابی از متون مقدس کلیمی است که در قالیچه ها و آویزبافته هایی با ماهیت دینی-آیینی و تبلیغی، جهت نصب در کنیسه ها یا هدیه به افراد خاص و با هدف معرفی شریعت یهود، بافته شد. این مقاله برآن است تا این آویزبافته های نمادین را معرفی و محتوای آن ها را از منظر معناشناختی و نمادشناختی، خوانش و تحلیل نماید. پرسش پژوهش این است که معانی نهفته و ضمنی در ورای نقوش نمادین و آرایه های تزئینی متن قالی، کدام است؟ این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است. برخی از یافته های پژوهش شامل موارد زیر است: عناصر نمادین که دارای لایه های معنایی پنهان و ضمنی است در تاج تورات ها شامل تاج، فرشته، محراب، نخل، تاک، خورشید، شیر، ستون، دیوار ندبه، بیت المقدس، قندیل، چشمه، ستاره داوود، اسب و ارابه، شیپور(شوفار) است که هریک به پدیده یا واقعه ای اشاره دارند. بافته های تاج تورات در گذشته در ابعاد قالیچه و پشمی اما به تدریج در قالب تابلوبافته های ابریشمی بافته شدند. طرح و ساختار فرمی آن ها از نوع محرابی ستون دار با قاب بندی های شش گانه و روایت های تصویری غالباً ثابت است که در برخی موارد، یک یا دو روایت تازه جایگزین روایت های قدیمی تر شده است . محتوای روایت ها عبارت اند از: جاری شدن چشمه از سنگ با عصای موسی، شمایل موسی و قرائت الواح ده فرمان، تسبیح کروبیان(فرشتگان) و ارسال دعای مردم به عالم بالا، عروج ایلیای(الیاس) نبی به آسمان، قربانی شدن اسحاق/اسماعیل، شمایل هارون و شمعدان هفت شاخه منورا.
ظرفیت سنجی کالبدی مدارس تاریخی در بازاستفاده تطبیقی فضاهای آموزشی؛ نمونه موردی: مدارس جانی خان، شفیعیه، رحیم خان، معمارباشی و شیخ عبدالحسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهای عملیاتی برای حفظ ارزش های تاریخی و فرهنگی ساختمان های تاریخی در راستای توسعه پایدار و بهره مندی از آن ها، بازآفرینی و بازاستفاده تطبیقی آن ها با برنامه ریزی عملکردی جدید است. ظرفیت سنجی کالبدی بناهای موردنظر برای احیا و بازآفرینی ضروری و پراهمیت است. ازجمله مهم ترین بناهای میراثی برجای مانده از دوران گذشته در شهرهای تاریخی ایران، مدارس هستند. هدف از این مطالعه آن است که ظرفیت های کالبدی پنج مدرسه میراثی جهت بازاستفاده تطبیقی بررسی شود که عبارتند از جانی خان قم، شفیعیه و رحیم خان در اصفهان و معمارباشی و شیخ عبدالحسین در تهران. در این مطالعه به روش تحقیق کمی و از طریق آزمون افتراق معنایی و نیز تحلیل همبستگی میان متغیرها، معیارهای استخراج شده از مبانی نظری بازآفرینی تطبیقی که عبارت اند از: بهره مندی از نور طبیعی، امکان تهویه طبیعی هوا، امکان تعدیل طبیعی دمای هوا، سکوت و آرامش فضا، ظرفیت مبلمان مطلوب فضا، ایمنی و امنیت ساختمان، زیبایی و تزئینات، سیرکولاسیون و دسترسی مطلوب، فضای سبز و چشم انداز زیبا و تنوع مصالح تحلیل شد. نتایج سنجش معیارها در پنج مدرسه انتخاب شده نشان می دهد که در مدارس برخوردار از ظرفیت های فضایی بیشتر، وسیع تر و متنوع تر و نیز ارتباط بیشتر با حیاط مرکزی به عنوان موقعیت تأمین کننده نور، هوا، چشم انداز، سکوت، آرامش و طبیعت، قابلیت بالاتری برای احیا و برنامه ریزی فضایی جدید وجود دارد. همچنین نتایج روشن می سازد از میان پنج مدرسه انتخابی به ترتیب مدرسه جانی خان با میانگین امتیاز (۱.۹۱)، مدرسه رحیم خان (۱.۸۹) و مدرسه معمارباشی (۱.۸۶) بیشترین ظرفیت را برای بازاستفاده تطبیقی دارند.
مدل یابی برهم کنش عناصر منظرین پیاده راه و سلامت روان شهروندان؛ نمونه موردی: چهارباغ عباسی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها به عنوان فضاهای عمومی شهری، نقشی حیاتی در زندگی روزمره شهروندان ایفا می کنند. این فضاها فراتر از مسیرهای عبوری بوده و عرصه ای برای تعاملات اجتماعی، گذران اوقات فراغت، و تقویت حس تعلق به محیط شهری محسوب می شوند. کیفیت طراحی و عناصر منظرین این فضاها می تواند بر سلامت روان شهروندان تأثیر قابل توجهی داشته باشد. محور تاریخی و فرهنگی چهارباغ عباسی اصفهان، به عنوان یکی از شاخص ترین معابر پیاده راهی و نمادهای شهری، در این زمینه اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف مدل یابی برهم کنش عناصر منظرین پیاده راه و سلامت روان شهروندان، این محور را مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری شامل شهروندانی است که به طور مستمر از این محور استفاده می کنند. نمونه پژوهش به صورت تصادفی انتخاب و حجم آن شامل 150 نفر است. داده ها با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده اند. از مدل یابی معادلات ساختاری به منظور تحلیل روابط میان متغیرهای مستقل (عناصر منظرین) و وابسته (شاخص های سلامت روان)، در محیط نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که مدل نهایی بدست آمده در این پژوهش برازش مناسب داشته و عناصر منظرین شامل عناصر حسی- تجربی، عناصر فضایی-پویشی، عناصر عملکردی-پشتیبانی، عناصر اجتماعی-فرهنگی، عناصر محیطی- اکولوژیکی به طور معناداری بر سلامت روان تأثیرگذار هستند. یافته ها همچنین بر اهمیت بهبود طراحی و ارتقای کیفیت عناصر منظرین به منظور کاهش اضطراب و استرس و افزایش حس بهزیستی روانی تأکید دارند. مدل پیشنهادی این پژوهش می تواند به عنوان راهنمایی برای طراحان شهری، معماران منظر و مدیران شهری در جهت ارتقای کیفیت فضاهای عمومی و بهبود سلامت روان شهروندان به کار گرفته شود.
بازتاب اسطوره خونیرث در نگاره های گلچین اشعار مکتب شیراز دوره تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
95 - 105
حوزههای تخصصی:
جهان اساطیر شامل موضوعات و مفاهیم گسترده ای است که با مظاهر مادی و معنوی طبیعت در ارتباط اند. اساطیر جزء جدایی ناپذیر از فرهنگ باستانی هستند که به مرور زمان تمثیل های عینی آن ها در ادبیات و هنر تجسم یافته است. اسطوره سرزمین باشکوه زرتشتیان «خونیرث» با عناصر طبیعی چون کوه، آب، سرو و گیاهان... نمادی از بهشت موعود است که پس از سقوط سلسله ساسانی با شاخصه های اسلامی استمرار یافته است. با پذیرش اسلام توسط ایرانیان باورهای اساطیری با رویکرد مذهبی ادامه می یابد و در نسخه های مصور ادبی ظاهر می شود. گلچین اشعار مرقوم سال 801 ه. ق از نسخه های نفیس مکتب شیراز دوره تیموری است. این نسخه نگاره هایی را در بر دارد که به خوبی توانسته خیال انگیزی جهان اساطیری و عناصر طبیعی را به صورت نمادین به نمایش بگذارد و مناظری را عرضه کند که به جای بازنمایی عینی طبیعت جلوه های رمزگونه آن را متجلی کرده است. هدف مقاله شناسایی تاثیرات اندیشه های اسطوره ای و دینی قبل از اسلام در نگاره های گلچین اشعار مکتب شیراز دوره تیموری و دستیابی به مفاهیم آرایه های نگاره هاست. پرسش مهم در زمینه مطرح شده، بررسی ویژگی های بصری عناصر و میزان تاثیر پذیری از اساطیر زرتشتی است. این مقاله سعی دارد مفاهیم اسطوره ای که پیش از اسلام در باور ایرانیان وجود داشته و پس از ظهور اسلام در ذهن روشن-بین ایرانیان رنگ و بوی مذهبی به خود گرفته است را مورد تتبع قرار دهد.
بررسی ظرفیت های مصورسازی غرایب الاسرار خواندمیر با تکیه بر ویژگی های نگاره های عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
96 - 113
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش براساس ویژگی های نگاره های عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات بررسی می شود که چه امکاناتی برای ظرفیت مصورسازی مؤلفه های فانتزی و تخیلی عجایب نامه خواندمیر وجود دارد. این گفت وگوی بینامتنی میان طراحی فضاها، مکان ها، موجودات و انسان های عجیب و دیگر عناصر دراماتیک و تصویری این دو اثر است. در بررسی ظرفیت های نمایشی و تصویری متون گذشته فارسی اغلب از نظریه اقتباس بهره گرفته می شود و در این راه متنی که روایتی منسجم دارد و با آغاز و میانه و پایان همراه است با تغییراتی جزئی یا گسترده و یا با وفاداری به متن اصلی در رسانه دیگری بازآفرینی می شود. اما با گسترش ایده متن به انواع متون ادبی و تصویری، تأثیرپذیری متون مختلف از یکدیگر نیز تنوع و گسترش بیشتری می یابد و متون در یک تعامل بینامتنی قرار می گیرند. عجایب نامه ها ازجمله متون کهن فارسی به شمار می روند که در آن ها نویسنده بر طبق شنیده ها، خوانده ها، نقل قول های جهانگردان و دیگر روایت های شفاهی و کتبی به بیان شگفتی اقلیم های مختلف جهان می پردازد و در این کتاب ها مرزهای میان تخیل و واقعیت همواره جابه جا می شود. اهداف پژوهش: بررسی ظرفیت های تصویری نگاره های عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات برای تصویرسازی غرایب الاسرارگفت وگوی بینامتنی میان موجودات و فضاهای عجیب و غریب دو اثر و اقتباس مصور.سؤالات پژوهش:چه ظرفیت های تصویری در نگاره های عجایب المخلوقات برای مصورسازی غرایب الاسرار می توان سراغ گرفت؟چگونه می توان اقتباسی از تصویرسازی های نگاره های عجایب المخلوقات برای تصویری برای کتاب غرایب الاسرار انجام داد؟