مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
آیسخولوس
حوزههای تخصصی:
آفرینش تریلوژی به مثابه قالبی نمایشنامه ای و موضوع خلق تراژدی در چارچوب نخستین اجرای آن، ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر داشته و همچنانکه به آیسخولوس نسبت داده می شوند به طور منطقی می توان از تقارن زمانی آنها سخن گفت. از سوی دیگر آپولوژی به عنوان رویدادی تاریخی یا زیسته ای عینی و واقعی که توسط افلاطون و از قضا در قالب همپرسه و نمایشنامه روایت شده است، عنصر بدیع و فن آورانه تریلوژی یعنی تراژدی را بازآفرینی می کند. در تلاش برای بازتفسیر و رمزگشایی از آپولوژی براساس بستر و زمینه متنی و فکری (متدلوژی زمینه گرا)، تریلوژی رابطه ویژه و ممتازی با آن برقرار می سازد. متن حاضر در ادامه «کلان تز» تاثیرپذیری سقراط از تراژدی به تبیین رابطه تریلوژی آیسخولوس و آپولوژی سقراط می پردازد و بر آن است تراژدی به مثابه درونمایه اصلی تریلوژی در شکل بخشی به آپولوژی و جهت دهی به آن نقشی بنیادین و بی بدیل ایفا می کند. تلاش این متن ارائه تصویری روشن از چنین رابطه ای است. نسبت سنجی آپولوژی و نمایشنامه های آیسخولوس به قاعده رویکرد هرمنوتیک زمینه گرا منجر به رمزگشایی از آپولوژی و آشکارگی معنای فوق الذکر می گردد که به عنوان فرضیه این متن بیان می شود. این همان معنایی است که بخش عمده ای از رویکردهای سیاسی و مدنی سقراط را تبیین می کند
خوانش سقراط از رهگذر تراژدی آیسخولوس (نگاهی دوباره به آپولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
937 - 946
حوزههای تخصصی:
بررسی ارتباط سقراط با تراژدی کلاسیک و نسبت سنجی این دو، هدف این نوشتار است. اوج گیری شعر تراژدی در قالب نمایشنامه هایی از «آیسخولوس» هم زمان با دوران رشد و بالندگی هایی مواجه بوده است که آیسخولوس به اجرا درمی آورد و اوج زندگی شهر آتن محسوب می شد. وی با تأثیرپذیری از محتوای دینی تراژدی مبتنی بر سرنوشت، حق و عدالت و نیز عنصر درد و رنج در آن، که مایه ترحم و ترس می شود، و بسیاری الهامات دیگر از درون مایه تراژدی، واقعه محاکمه خود را تبدیل به نمایشی تراژیک کرد. تفاوت آن با نمایشنامه های آیسخولوس در این بود که برخلاف حضور تخیل در اشعاری از این نوع، نمایشنامه سقراط و پایان اندوهناک آن، واقعیتی انکارناپذیر است.
تقابلِ قانون و کنشِ تراژیک در تراژدی هایِ آیسخولوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارسطو در کتاب فن شعر، با نگاهی ساختاری به تراژدی، آن را داستانی تراژیک مبتنی بر خطا یا هامارتیا می داند. در این نگره، رابطه محتوای تراژدی با زمان هاش تشریح نشده است. از آن رو که خاستگاه تراژدی نه صرفاً آیینی بلکه سیاسی و ملازم با تحولات ساختاری و اجتماعی آتن نیز هست، این ضرورت پیش می آید که محتوای تراژدی را از منظر سیاسی نیز مورد بررسی قرار داد. از این رو مقاله حاضر در نظر دارد با امعان نظر به مفاهیم سیاسی چون قانون و عدالت، تراژدی های آیسخولوس را – به عنوان کهن ترین نوع تراژدی که تا کنون به دست ما رسیده- مورد بررسی قرار دهد و جایگاه و کارکرد سیاسی کنش تراژیک و هامارتیا را در آن زمینه و زمانه بسنجد تا فهم آیسخولوس از کارکرد و هدف تراژدی، که مبتنی بر صلح و قانون گرایی است، آشکار شود و بدینوسیله تقابل قانون و کنش تراژیک نیز مورد مداقه قرار گیرد. برای این هدف، لازم آمد که به متون و زبان اصلی تراژدی ها مراجعه شده، و مفاهیم مورد نظر در متن تاریخی و سیاسی شان بررسی شوند. حاصل پژوهش آشکارمی کند که تراژدی های آیسخولوس با اتکا به مفهوم قانون، هدفی ضد تراژیک دارند.
اعتدال سیاسی و تدبیر عقلانی در سه گانه اورستیا اثر آیسخولوس: با تأملی بر مسأله آریوپاگوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تفسیری است تاریخی بر سه گانه اورستیا اثر آیسخولوس، که بر آن است تا ایده سیاسی این سه گانه را با استمداد از روش مطابقت تاریخی اثر و تاریخ سیاسی یونان باستان تبیین کند. دستمایه این مقاله برای تحقق این هدف، تبیین موضع گیری اورستیا در برابر انحلال آریوپاگوس است. آریوپاگوس، نهادی قضایی بود که بر حُسن اجرای قوانین در آتن نظارت داشت و در پی سال ها مجادلات سیاسی الیگارشی و دموکراسی آتن، در 460 ق.م توسط دموکرات ها منحل شد. دلیل این اقدام این بود که این نهاد طی سالیان متمادی، از کارکرد نظارتی و دموکراتیک خود تهی شده و به اهرم اِعمال فشار اشراف علیه مردم مبدل شده بود. هدف این مقاله، تبیین موضع سیاسیِ آیسخولوس در برابر مجادلات سیاسی دموکراسی و الیگارشی آتن است. بنابه یافته های مقاله، آیسخولوس نه از دموکراسیِ افراطی جانبداری می کند و نه از الیگارشیِ ستیزه جو. بلکه وی خواستار استقرار شکلی از حکومت است که می توان آن را «حاکمیت قانون» نامید. فی الواقع آیسخولوس وفادار به قسمی عقلانیت و اعتدال سیاسی در برابر دو قسم از افراط سیاسی است. قسم نخست این افراط، پافشاری بر سنت و خون خواهی است؛ و قسم دوم آن انحلال انقلابیِ نهادی قانونی است که فلسفه وجودی اش حاکمیت عقلانیت در عرصه سیاسی است.
مواجهه آیسخولوس با حکایت اساطیری کهن در نمایشنامه «آگاممنون»؛ بررسی تطبیقی حکایت بازگشت از تروا تا قتل آگاممنون و کاساندرا در منابع پیشینی و نمایشنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
41 - 58
حوزههای تخصصی:
حکایت بازگشت آگاممنون به همراه کاساندرا بعد از ده سال جنگ در سرزمین تروا به آرگوس و سپس قربانی شدن آنها به دست کلوتمنسترا و با یاری آیگیستوس دستمایه آیسخولوس در تراژدی آگاممنون است. بازگفت های دیگری از این حکایت اساطیری که قدمت آنها از نمایشنامه آیسخولوس هم بیشتر است، امروزه در دست است. در این مقاله کوشیده ایم ابتدا بازگفت های کهن را بررسی کنیم و سپس در یک مطالعه تطبیقی ببینیم آیسخولوس در روایت خود از حکایت اساطیری چه نوآوری هایی داشته، بر کدام عناصر تأکید کرده و چه برداشتی ارائه داده است و به این ترتیب راهبرد او در اقتباس دراماتیک برای به صحنه آوردن یکی از مهم ترین مقاطع در سرگذشت خاندان شاهی آرگوس را روشن کنیم. منابع پیشینی این حکایت که آنها را بررسی کرده ایم عبارت اند از کتاب ادیسه، بازگشت یونانیان، اشعار غنایی و تصاویر کهن. سپس در بررسی رویکرد اقتباسی آیسخولوس بر چهار وجه ویژه در نمایشنامه انگشت گذاشته ایم: اول دلالت معنایی کاخ شاهی با تکیه بر کاربست واژه daimon (روح اهریمنی)؛ دوم غیاب آیگیستوس در بخش اعظم نمایشنامه؛ سوم تصویر یگانه ای که آیسخولوس از کلوتمنسترا در هیأت زنی قدرتمند و قدرت طلب، کینه جو، عاشق و حسود به دست داده؛ و چهارم امکانی که آیسخولوس فراهم کرده است تا مخاطب بتواند رخدادهای نمایشنامه را در چارچوب کلی تر حکایت های اساطیری بازگشت سرداران یونان از تروا بعد از پیروزی بزرگ درک کند. به این ترتیب درخواهیم یافت چگونه آیسخولوس داستانی کهن را دستمایه خلق نمایشنامه ای چندوجهی کرده که در پیوند با بافت فرهنگ اساطیری و مذهبی یونان باستان معناهای تازه ای پیش می کشد که در بازگفت های پیشین از آنها اثری نیست و این گونه از روایت ساده پی رنگ خود فراتر می رود، در عین آن که معناهای سیاسی و اجتماعی تولید می کند، اثرگذار است و نیز یکی از به یادماندنی ترین شخصیت ها در تراژدی های برجامانده از یونان باستان را به صحنه می آورد.
مؤلفه های برجسته سه گانه (تریلوژی) اورستیا اثر آیسخولوس بر پایه معنای عدالت از دیدگاه هامفری کیتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله عدالت یکی از مسائل مهم از نظر نویسندگان تراژدی در یونان باستان بوده است. از میان آثار برجسته کهن، تریلوژی اورستیا اثر آیسخولوس سه تراژدی به هم پیوسته و با مضمونی واحد است، شامل «آگاممنون»، «شراب آوران» و «الهگان» انتقام، که به مسئله عدالت و قانون می پردازد. موضوع هر سه نمایشنامه مصیبتی است ناشی از جنایت که به نسل های بعدی منتقل می شود و در پی هر جنایت، جنایتی دیگر روی می دهد و با هر جنایتی مکافات عمل فرا می رسد. در پژوهش حاضر مؤلفه های فلسفی برجسته در این تریلوژی از دیدگاه هامفری کیتو بررسی شده است. پرسش اساسی ما در این نوشتار این است که از دیدگاه کیتو کدام مؤلفه های فلسفی در اورستیا برجسته هستند؟ و پرسش دیگر این است که تحلیل و تفسیر نویسنده از معنای عدالت در تریلوژی از چه دیدگاهی درباره آیسخولوس نشئت می گیرد؟ آیا معنای عدالت در اینجا ثابت است یا متغیر؟ شیوه تحقیق ما مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. هدف ما در این پژوهش این است که نشان دهیم مؤلفه های برجسته فلسفی در این تریلوژی شامل اراده الهی، سرنوشت بشری، محدوده توانایی انسان، هوبریس و زیاده خواهی او، مجازات شدن و به تبع آن، درد و رنج او، عدالت و قانون می باشد. از نظر کیتو مؤلفه عدالت در میان این مؤلفه ها از اهمیت بیشتری برخوردار است. هدف ما نشان دادن این امر است که تحلیل و تفسیر نویسنده از معنای عدالت در تریلوژی اورستیای آیسخولوس بر اساس دیدگاه مذهبی آیسخولوس است. آیسخولوس، عدالت را حفظ سلسله مراتب و نظم در عالم کیهانی و انسانی می داند و هرگونه نقض این سلسله مراتب، که خودش را در کینه جویی، انتقام، هرزگی، زیاده خواهی، سرکشی، حسادت، خشم و غرور نشان می دهد، شایسته مجازات می داند. اینگونه معنای عدالت ثابت اما مصادیق آن متفاوت است. در نمایشنامه اول مصداق خشن و خشونت بار عدالت مورد توجه واقع می شود که این امر خودش را در انتقام کور و بی رحمانه نشان می دهد اما با گذر از نمایشنامه اول و دوم به نمایشنامه سوم یک مصداق دیگری از آن آشکار می شود که مبتنی بر اراده و عقلانیت و تدبیر جمعی و قانون انسانی است و همسو با اراده ایزدان و مبانی الوهی، که در آن دیگر خبری از انتقام کور و بی رحمانه نیست. درنهایت می توان گفت که هامفری کیتو سه گانه را بر اساس دیدگاه مذهبی آیسخولوس تحلیل می کند، چراکه آیسخولوس در همه جا و همه چیز دست زئوس و اراده او را می بیند.