فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و علاءالدوله سمنانی، سه تن از عرفای برجسته ایرانی در خطه قومس اند که هر یک مقامی خاص در عرفان اسلامی دارند. یکی از مفاهیم برجسته ای که در اقوال و آثار این بزرگان نمود پررنگی دارد، مفهوم «نور و روشنایی» است و این مسأله حتی در عنوان آثار و اقوالی نیز که از ایشان به جای مانده، مشهود است؛ اقوال بایزید و خرقانی به ترتیب «النور» و «نورالعلوم» نام دارند. عرفای اسلامی با تکیه بر آیه قرآنی «اللهُ نورُ السمواتِ و الأرض»، به این موضوع توجهی خاص داشته ، در آثاری که از آنها به یادگار مانده است، مفهوم رسیدن به نور و روشنایی، به عنوان یک مقام برتر و هدف والا، جایگاه ویژه ای داشته است. این اندیشه، با حکمت خسروانی- که در یکی از مهم ترین مکاتب فلسفه اسلامی تحت عنوان «حکمت اشراق» نمود یافته است، مطابقت دارد؛ به گونه ای که- حکیم سهروردی به عنوان مبدع این فلسفه، در آثار خود از عارفانی مانند بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به عنوان ادامه دهندگان حکمت خسروانی نام برده است. در حقیقت حکمت اشراق، جایگاه تلاقی عرفان و فلسفه است و نباید نقش این بزرگان را در شکل گیری آن نادیده گرفت.
از دیگر سو، این عارفان بزرگ، حلقه اتصال حکمت خسروانی به عنوان نمودی از فرهنگ ایران قبل از اسلام به دوره اسلامی اند. این اندیشه ها در مکتبی تحت عنوان «حکمت اشراق» به اوج می رسند. با توجه به نقش عرفان در حفظ و گسترش اندیشه های ایرانی، این مقاله بر آن است تا نقش این سه عارف برجسته را در شکل گیری اندیشه های اشراقی بررسی کرده، وجوه تشابه اندیشه های آنها را با حکمت خسروانی برشمارد تا از این طریق یکی دیگر از وجوه تأثیرگذار زندگی و سلوک این بزرگان در پیشبرد اندیشه اشراقی مشخص شود.
دیالکتیک جمال و جلال در اندیشة عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عین القضات همدانی با استفاده از جمال، جلال و دیالکتیک آن دو، یک نظام منسجم فکری را پی ریزی کرده که بدون درک صحیح آن نظام، دسترسی به اندیشه های وی ناممکن است. این حکیم مغانی به قدری به این دوگانه و دوگانی های دیگر توجه دارد که شتابزدگی در بررسی اندیشه های او، چه بسا منجر به این برداشت ناصواب شود که وی ثنوی است. یکی از این دوگانه که جلال است و تجلیات آن، در اندیشة وی و عارفان خراسان به برداشت های نادرستی از اعتقادات این طایفه منجر شده و چه بسا موجبات مرگ آنان را فراهم آورده است. این طایفه که سخنان خود را در پردة رمز بیان می کنند از ادامه دهندگان حکمت مغانی اند. حکمت مغانی شاه کلید رمزگشایی از دستگاه رمزی عین القضات محسوب می شود. در این زمینه استفاده از عرفان نظری به منظور تبیین رمزهای وی بسیار راهگشاست. هدف اصلی این پژوهش معرفی این نظام فکری و رمزگشایی از آن با استفاده از عرفان نظری خواهد بود.
نقد تصوف در آثار صوفیان قبل و بعد از حمله مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری جریان تصوف در قرن دوم هجری، از یک سو منشأ تحولات فراوانی در حوزه های مختلف اجتماعی شده و از سوی دیگر این جریان فکری، پذیرای اندیشه ها، سلیقه ها و برداشت های گوناگون دینی شده است. این تأثیر و تأثرات سبب بروز درگیری و نزاع درونی جریان فکری تصوف شده است. در مراحل رشد و رونق تصوف، جوامع اسلامی درگیر حمله های بنیان کن مغول شدند که در همه سطوح فرهنگی و اقتصادی جامعه تأثیر نهاد و بی شک جریان فکری و اجتماعی تصوف نیز از این تأثیرات
نمی توانست برکنار بماند. در این پژوهش سعی شده نقدهایی که صوفیان سده های پنجم و ششم – به عنوان سده های قبل از حمله مغول - و صوفیان سده های هشتم و نهم -که پس از ویرانی مغول قرار دارد - در آثار خود بر دیگر صوفیان روا داشته اند، استخراج و هر دوره با هم دیگر مقایسه شود تا بتوان از این میان به شناخت بهتر و بیشتری از جریان های نابه هنجار تصوف قبل و بعد از حمله مغول دست یافت. در پایان نتیجه گرفته می شود، حمله مغول به شکل مستقیم بر دگرگونی های صوفیانه و نقدهای درون مشربی آنان تأثیر نگذاشته است.
منشأ کثرت اسماء الهی در تفسیر عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
همه اسماء نیکو از آنِ خدای تعالی است. اسماء الهی وسایط فیض حق و منشأ همه کثراتی اند که در زوایای هستی راه یافته است. چگونگی ظهور کثرات اسمائی از هستیِ صرف و محض وجود و تبیین عینیّت صفات با ذات حق از ژرف ترین مسائل عرفانی است. در این نوشتار، پس از اشاره به گونه شناسی اسماء و صفات و تأخّر اسماء الهی از مقام ذات، تفسیری از عینیّت صفات با ذات ارائه شده و راه هایی که عارفان در تحلیل کثرت اسمائی پیموده اند، بیان شده است. تحلیل عقلی از کثرت اسماء، بازگشت کثرت اسماء به علم ذاتی حق، بازگرداندن کثرت اسمائی به متعلقات و آثار اسماء، و تحلیل کثرت اسمائی به کثرت شهودی و سلوکی چهار راهی هستند که عارفان برای تحلیل منشأ کثرت اسماء پیموده اند. در نگاه نویسنده، هر یک از این راه ها در جای خود پاسخی درست به آن پرسش است.
«حمل» از دیدگاه آیت الله جوادی آملی با تأکید بر حمل عرفانی ظاهر و مظهر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حمل یکی از مباحث مهمی است که در تبیین مسائل منطقی، فلسفی و عرفانی کاربرد فراوانی دارد. این مبحث در طول زمان دچار دگرگونی های بسیاری شده است. این مقاله دیدگاه آیت الله جوادی آملی را دراین باره تبیین، آن را با دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی مقایسه می کند و نوآوری هایش را برمی شمرد. یکی از نوآوری ها این است که حمل ظاهر و مظهر، قسم مستقلی از اقسام حمل است که در تبیین منطق عرفان باید از آن استفاده کرد. تبیین آیت الله جوادی آملی از حمل ظاهر و مظهر در قاعده بسیط الحقیقه، با تبیین ملاصدرا تفاوت دارد. این تفاوت از تفاوت در مبانی این دو فیلسوف در تبیین حقیقت وجود رابط، تقریر وحدت شخصی وجود و تبیین حقیقت مظاهر نشأت می گیرد.
بررسی تطبیقی تأویل عرفانی ابن عربی با مباحث هرمنوتیکی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مسأله ی ما در این پژوهش، فهم هرمنوتیک عرفانی قرآن در اندیشه ی ابن عربی است. البته در عرفان ابن عربی، واژه ی هرمنوتیک وجود ندارد و اصطلاح تأویل اصطلاحی است که می تواند با واژه ی هرمنوتیک معادل باشد. پس ما می توانیم برای درک مراد عارف از هرمنوتیکِ قرآن، در باب تأویلِ عرفانی پژوهش کنیم. برای آن که بدین مسأله پاسخ دهیم، از مدخل هرمنوتیک کلاسیک، رمانتیک و فلسفی، در فهم هرمنوتیک عرفانی قرآن وارد شده ایم و با بیان تفاوت تأویل عرفانی با آن ها، بدین نتیجه رسیده ایم که هرمنوتیکِ قرآن هرمنوتیک خاصی است و کاملاً بر این هرمنوتیک ها منطبق نیست. سپس کوشیده ایم که بر مبنای منابع اصلی عرفان و با پردازش و تحلیل آن ها، درباره ی حقیقت این نوع هرمنوتیک و شاخصه های آن تحقیق به عمل آوریم. بر اساس این تحقیق، عارف تفسیر جدیدی از ظاهر قرآن و به عبارت دیگر، متن قرآن ارائه می دهد. مبنای این نگرشْ هویت جمعی و کل وار سخن خدا و ارتباط نظام مند و کل وار آن با وجود و بطون هستی است. نزد عارف، معنا مراتبی بالاتر از محسوسات دارد، که فهم عموم مردم از آن ها آسان نیست. ما سعی کرده ایم که راه های ارتباط اذهان عموم را با یافته های عارف از قرآن به دست آوریم. علاوه براین، عارف در هرمنوتیک عرفانی قرآن، مطالبی را بیان می کند که نزد اذهان، محتمل الصدق و الکذب است. ما کوشیده ایم معیارهایی عمومی برای تشخیص درست از نادرستِ تفاسیر هرمنوتیکی عارف از قرآن به دست دهیم. در برخی مواقع هم کوشیده ایم مدعیات مرتبط با هرمنوتیک عرفانی قرآن را منقح کنیم و در شکل قاعده ای کلی سامان بخشیم. روش ما در این تحقیق، عقلی است. هدف اصلی ما تحقیق در چیستی هرمنوتیک عرفانی قرآن و هدف فرعی آن توسعه ی کمی و کیفی نگرش عارف به تأویل قرآن است.
اختلافات شمس با مولوی در آراء، اندیشه ها و داوری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس تبریزی با جلال الدین مولوی علیرغم شباهت ها و اشتراکات فکری و عقیدتی مشهور و مورد انتظاری که دارند و علیرغم تأثیر و تأثر فراوان از یکدیگر، در موارد و مباحث متعددی نیز با یکدیگر اختلاف نظر و یا اختلاف عقیده دارند که گاه آشکار و گاه کمی پوشیده اما قابل کشف و استنباط و بیان است.
در مقاله حاضر کوشش شده تا با روش مقایسه ای، برخی از این نوع اختلاف نظرها از آثار و اقوالشان استخراج و معرفی گردد و موارد لازم آن، جهت شناخت بیشتر از این دو شخصیت بزرگ عرفان عاشقانه، مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. برای روشمندی بیشتر، مباحث تحت سه عنوان دسته بندی شده تا تفاوت یا اختلاف فکری آن دو، در جنبه های مختلف آرا و اندیشه ها و تأویلات و داوری ها تشریح یا تبیین شود.
دستاورد مشخص مقاله آن است که شمس با مولوی، دستِ کم از حیث اندیشه ها(در سه موضوع)، تأویل و تفسیر آیات و روایات(در پنج مورد)، و نیز داوری هایشان درباره پیامبران و عارفان(درباره سه پیامبر و هفت عارف) اختلاف و یا تفاوت نظر دارند که این موارد و موارد مشابه، همواره باید در مطالعات تطبیقی در دو حوزه مولوی پژوهی و شمس پژوهی، مورد توجه و بررسی محققان قرار گیرد.
معیار عقل در ارزیابی مکاشفات صوری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مکاشفه صوری حالتی روحی است که در مواجهه با حقایق و در ارتباط خیال متصل با خیال منفصل برای سالکِ عارف حاصل می شود. در بسیاری از موارد، این مکاشفات صادق و رحمانی اند، اما اگر پای وهم و هواهای نفسانی در میان باشد و شیطان عرصه را برای تمثلات خود مناسب ببیند، موهومات را حقایقی انکارناپذیر می نمایاند. عارف برای تشخیص مکاشفات شیطانی از رحمانی به ناچار باید بعد از مفارقت از چنین مکاشفاتی و در مقام تحلیل ذهنی به ارزیابی آن بپردازد. عارف برای داوری صحت و سقم مکاشفات خود به معیارهایی نیاز دارد که متقن و مطمئن باشند. ازاین رو، در عرفان نظری، اصول و موازینی به این امر اختصاص یافته است. یکی از آن موازین عقل و احکام مُبرهَن عقلی است. در عرفان، عقل حجیت ذاتی دارد ازاین رو، نه تنها معارِض برای معارف کشفی نیست، بلکه مؤید آن است، زیرا نسبت عقل با عرفان همانند منطق برای فلسفه است.
تبیین انسان شناختی حقیقت قلبیه و لطیفة قلبیه از نگاه عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به آن که قلب موضوع انسان شناختی علم سلوک است؛ دریافت چیستی آن در شناخت علم سلوک حائز اهمیت است. ارباب سلوک و شهود از یک طرف آن را حقیقت انسانیه می خوانند و بر آن حقیقت قلبیه می نامند که همان صورت کمالی ممتدی که دارای احدیت جمعی برزخی تقلبی است و جامع حقایق کونیه و قابل تجلیات الهیه است، برای آن احکام، مراتب، وجوه، مقامات و اطوار و لطائف بیان می دارند و از دیگر سو آن را لطیفه قلبیه می خوانند و در رده لطائف هفت گانه یا هشت گانه حقیقت انسانیه برمی شمارند و آن را به قوه شهودی تفصیلی و لطیفه تقلبی تعریف می کنند و برای آن خصایص و فصول متمایز از دیگر لطائف بیان می دارند. بنابراین حقیقت قلبیه به تمام حقیقت انسانیه اشاره دارد و در موضوع علم سلوک اخذ می شود و لطیفه قلبیه به یکی از مراتب حقیقت انسانیه اشاره دارد که برخی از منازل سلوک در آن استقرار دارند.
ماهیت و مراتب «ذکر» در اندیشه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
اختیار خبیث؛ نقدی بر دیدگاه مولوی درباره حضرت ابوطالب(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره کلیات شخصیت ها
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بررسی تطبیقی وجوه هستی شناختی و معرفت شناختی انسان کامل در آرای ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
وجوه تشابه حکیم ترمذی و ابن عربی در بحث ولایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث عرفان نظری،بحث ولایت است.شاید عامل اصلی پرداختن به این بحث معرفتی در عرفان اسلامی، ریشه در متون اسلامی به ویژه قرآن کریم دارد و همین امر موجبات تفاسیر متعددی را در دیدگاه مفسران فراهم آورده است.در این میان تفاسیر عرفانی نقش چشمگیری در تحول معنا و مفهوم و طرح بحث های متنوع در این زمینه داشته است. از جمله این دیدگاهها می توان به نظر حکیم ترمذی ،صوفی ایرانی قرن پنجم و دیدگاه ابن عربی ، پایه گذار مکتب عرفان نظری در قرن هفتم اشاره کرد.
اهمیت این بحث در آن است که مشابهات اعتقادی و گفتاری قابل توجهی میان این دو صوفی به نام وجود دارد، به گونه ای که نمی توان تاثیرابن عربی را از دیدگاههای حکیم ترمذی نادیده گرفت یا انکار کرد.
طرح نظریه ی ضرورت نیاز به ولی و ولایت ،مفهوم تفاضل ولایت بر نبوت،ویژگیهای ولی حق الله و بالاخره مفهوم و مصداق ختم نبوت و ختم ولایت از مباحث کلیدی بحث ولایت است که به دلیل اهمیت خاص آنها ،سعی در بررسی این مباحث از نظر حکیم ترمذی و ابن عربی شده است تا هم نظر این دو را جویا شده هم به میزان مشابهات اعتقادی ایشان اشاره گردد.
چگونگی استفاده عارفان از حدیث «الفقر فخری» و رویاروییِ محدثان با این روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از متون عرفانی عبارت «الفقر فخری و به افتخر»؛ به عنوان سخنی از حضرت رسول، صلی الله علیه وآله وسلم، گزارش شده و کهن ترین نقل این روایت نیز در منابع عرفانی است. بسیاری از نویسندگان عارف، هنگام بحث درباره موضوع «فقر» از این سخن سود جسته اند؛ اما در منابع روایی به ویژه کتبی که درباره روایات جعلی نوشته شده است، این سخن را به عنوان حدیثی جعلی و منسوب به حضرت رسول«ص»، معرفی کرده اند؛ زیرا برای آن سلسله سندی متقن گزارش نشده و گویا پیدایی آن در منابع اسلامی، سده پنجم هجری باشد.
عرفان شیعی و شاخصه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان وحیانی یا شیعی و اهل بیتی مجموعه معارف انفسی - باطنی است که از نصوص دینی یا از کتاب و سنت بر اساس منطق اجتهادی، کشف و تولید می شود. اینک مسئله اصلی این است که عرفان شیعی چیست؟ ما در این نوشتار برآنیم که وحی قرآنی و بیانی (معارف ثقلینی) ظرفیت تولید عرفان علمی و عملی را در ساحت دانشی – بینشی، روشی - گرایشی و رفتاری - کنشی داراست. این عرفان محصول و برونداد کشف تام محمدی و درحقیقت متکی و متقوم بر کشف تام محمدی است که شاخصه هایی دارد که در مقاله حاضر به چهار شاخصه محوری آن اشاراتی کرده ایم.
رویکرد قرآن به جریانهای عرفانی در جهان اسلام
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نقد و ارزیابی یکی از جریانهای موجود جهان اسلام که بنام عرفانهای کاذب شهرت دارد، پرداخته شده است. علت اصلی پرداختن به این جریان ها، آشنایی جوانها با این تفکرات منحرف در جهان اسلام می باشد. نقد و ارزیابی مبانی جریان عرفان کاذب و هم چنین آگاهی جوان از خطرات گرایش به این جریانها هدف اصلی مقاله حاضر است. در ساختار مقاله به نقش رهایی بخش و معنوی قرآن به عنوان نمونه ناب عرفان در جهان معاصر پرداخته خواهد شد و جریان عرفان حقیقی بررسی می شود. در پایان نیز الگوی سیروسلوک امام خمینی به عنوان عرفان اصیل تحلیل می شود.
نوع رابطه ی انسان با خداوند از منظر مولوی، با نگاهی به روایت انواع عبادت از امام علی(ع) در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی توحید و اوصاف الهی در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی انسان و جامعه در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر متون حدیث نهج البلاغه پژوهی
از دیدگاه مولانا، رابطه ی مطلوب انسان با خداوند رابطه ای تحکم آمیز (زاهدانه) یا توافق مبتنی بر حقوق و وظایف (تاجرانه) نیست؛ بلکه این دو رابطه گرچه کارکردهای مثبتی دارند، در حقیقت دارای ارزش ابزاری هستند و نه ارزش ذاتی و صرفاً برای کسانی مفیدند که توان دستیابی به رابطه ی عاشقانه را ندارند؛ اما رابطه ی مطلوب میان انسان و خداوند رابطه ای عاشقانه است که ویژگی ها و مؤلفه هایی دارد که عبارت است از: اراده ی معشوق را اراده ی خود دانستن، توجه انحصارگرایانه، تمایل به یکی شدن با معشوق و رنج عاطفی.
نخستین تبیین احوال و مقامات عرفانی در مناجات «خَمسَ عَشَرَه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«احوال» و «مقامات» از مفاهیم اساسی در عرفان اسلامی است. این دو اصطلاح کم و بیش در آثار صوفیه قرن سوم به بعد مطرح شده است. سؤال اساسی این است که مفهوم مقامات و احوال سلوک را چه کسی برای اولین بار مطرح کرد؟ برخی از محققان بر آنند که این مبحث، اولین بار در تعالیم امام صادق(ع) مطرح شده است. ادعای ما در این مقاله آن است که مناجات «خَمسَ عَشَرَه» که از امام علی بن حسین(ع) بر جای مانده است، اولین طرح مقامات و احوال در جهان اسلام است. بنابراین، پس از مقدمه ای درباره مفهوم حال و مقام، در سه محور به اثبات این مدعا می پردازیم. بخش اول به سابقه انتساب مبحث مقامات به ائمه شیعه- امام علی «ع» و امام جعفر صادق(ع)، اختصاص دارد؛ بخش دوم و اصلی نوشتار، به معرفی و تبیین مناجات خَمسَ عشره به عنوان مناجاتی واجد ساختار مقامات عرفانی پرداخته است و در سومین بخش، مقایسه بسامد واژگانی این مناجات با دیگر ادعیه عرفانی امامان شیعه و همچنین مقایسه اجمالی این واژگان با اصطلاحات به کار رفته توسط زهاد و صوفیه سده اول و دوم، مطرح شده است. ماحصل بررسی نگارنده این است که هم صحت انتساب مناجات «خَمسَ عَشَرَه» به امام، اطمینان بخش است و هم ساختار این مناجات، مبتنی بر ترقی روحی عارف و طی مقامات عرفانی است؛ در نتیجه امام علی بن حسین(ع) مقامات سلوک را برای نخستین بار در جهان اسلام تبیین نموده اند.
ادریس (ع) از منظر ابن عربی (با تکیه بر فتوحات مکیّه و فصوص الحکم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با تکیه بر فتوحات مکّیه و فصوص الحکم ابن عربی، مراتب وجودی ادریس(ع) بررسی و تحلیل می شود. روش تأویلی ابن عربی بر پایه نظریه وحدت وجودی او بر مکاشفه، آیات قرآن و نیز روایت و اخبار وارد بر ادریس(ع) بنا نهاده شده است. وی در فصوص الحکم با تحلیل احوال ادریس، قرائتی نو به دست می دهد و معتقد است او به مرتبه تقدیس رسیده و منظور از تقدیس، شدّت تجرّد ادریس(ع) است که وی با ریاضت های سخت، نماینده عقل ناب می گردد. ابن عربی ادریس(ع) را با الیاس(ع) یکی می شمارد و معتقد است که سیر صعودی ادریس نبی(ع)، الیاس(ع) است که الیاس(ع) هم از رسولان است و هم از محمدیّون(امّت محمد(ص))؛ لذا در آخرالزمان باز خواهد گشت. بنابراین، ادریس(ع)- الیاس(ع) جامع میان نبوّت و رسالت است که صورت شخصیّه ادریسی فانی شده و به آسمان عروج کرده و بعد از عروج، به صورت شخصیّه الیاسی باز می گردد. پس، دارای دو حشر خواهد بود: یک بار، در کسوت نبوّت و بار دیگر، در کسوت ولی ای از اولیای محمد(ص). البته، ابن عربی در این نظر چندان یک رأی نیست و گاهی الیاس(ع) و ادریس(ع) را دو تن شمرده است که دو رکن از چهار رکن کعبه را تشکیل می دهند و در آخرالزمان یا از اقطابند، یا امام. از دیگر مقامات ادریس(ع)، جایگاه او به عنوان ابدال-اوتاد است که در مقام ابدالی، ادریس(ع) و در مقام اوتادی، الیاس(ع) است.