فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی، کارکرد تربیتی در حیطه دین و اخلاق داشته اند. این کارکرد ناشی از هماهنگی صورت با معنا بوده است. مناسبت صورت با معنا منجر به سیر از ظاهر به باطن شده و فرایند تعلیمی آن در این مرحله شکل می گیرد. یگانگی صورت و معنا در هنرهای سنتی دوره معاصر نادیده گرفته شده و به تبع، فرایند تعلیمی آن از دست رفته است. سؤال این است که جدایی صورت از معنا در هنرهای سنتی چگونه به وجود آمده و چه آسیب هایی را به دنبال داشته است؟ فرض آن است که نحوه آموزش و تأثیرپذیری هنرهای سنتی از نظام آموزشی و ملاک های ارزش گذاری تفکر غرب، این آسیب را به وجود آورده است. به جهت رسیدن به جواب، منابع به روش کتابخانه ای شناسایی و ویژگی های هنری دو بازه زمانی قدیم و معاصر مطابقت داده شده است. با تحلیل محتوایی، یافته های پیش رو به دست آمده است: اختلال در وحدت صورت و معنا ناشی از 1. جدا افتادن هنرمندان هنرهای سنتی از علوم دیگر؛ 2. نادیده گرفتن مراحل منطقی آموزش؛ 3. اهمیت شیوه شخصی به دلیل اصالت یافتن فردیت و نوآوری است. با توجه به دستاوردها، نتیجه مهم قابل ذکر، از دست رفتن وجه تعلیمی به واسطه اختلال در سیر از ظاهر آثار به باطن آنهاست.
مدل نظری آسیب شناسی تربیت عفاف و حجاب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درونی سازی و ترویج ارزش های اسلامی از جمله عفاف و حجاب نیازمند روندی مؤثر و تدریجی است که در ایران، آسیب های جدی در این فرایند مشهود بوده است. این مقاله درصدد ارائه مدلی نظری برای بررسی آسیب های روش تربیت عفاف در جامعه ایرانی است. پرسش اصلی این است که براساس چه مدل نظری می توان آسیب های تربیت عفاف در ایران را بررسی کرد؟ این مقاله با روش تحلیل محتوای متون دینی، آثار تربیت اسلامی و تحقیقات حوزه عفاف و حجاب و روش استقرایی به تدوین مدل و سپس با نظرسنجی از متخصصان علوم اسلامی، به سنجش اعتبار این مدل نظری پرداخته است. براساس نتایج تحقیق، متخصصان ضمن تأیید بررسی آسیب های تربیت عفاف در پنج حوزه خانواده، محیط های آموزشی، رسانه ها، نهادهای حکومت و موقعیت های مذهبی، تأثیر گویه های خانواده و محیط های آموزشی، را بالاتر از سایر حوزه ها ارزیابی کردند.
هدف غایى تربیت اخلاقى در قرآن از منظر تفسیر «المیزان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تربیت اخلاقى» عبارت از فرایند زمینه سازى و آموزش و به کارگیرى راه کارهاى معرفتى و انگیزشى و عملى و رفع موانع به منظور تزکیه نفس و رشد و شکوفایى انسان براى نیل به کمال نهایى است. براى تربیت اخلاقى، اهداف متعددى در ابعاد بینش، گرایش و رفتار آدمى ترسیم مى شود که در مجموع، همه این اهداف در راستاى هدف نهایى واحدى قرار مى گیرد. هدف پژوهش حاضر ارزیابى برخى دیدگاه هاى مطرح شده براى هدف غایى و تبیین تعابیر ناظر به آن و واکاوى ارتباط و نسبت بین آنها و در نتیجه، بیان هدف غایى براى تربیت اخلاقى در قرآن کریم از نگاه تفسیر المیزان است. پژوهش حاضر با روش توصیفى و تحلیلى، به این موضوع پرداخته است. عناوین «هدایت»، «عبادت»، «سعادت»، «فوز» و «فلاح»، «رحمت»، «قرب» و «رضوان الهى» در قرآن کریم، مشیر به هدف واحد نهایى است. با بررسى نسبت این تعابیر با یکدیگر و تبیین نقش مقدمى بودن برخى از آنها نسبت به برخى دیگر، نیل به قرب و رضوان الهى به عنوان هدف غایى تربیت اخلاقى، حاصل پژوهش حاضر است.
تدوین «الگوی کیفیت زندگی کاری اسلامی» در آموزش و پرورش؛ راهکاری جهت تربیت اسلامی نسل آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تدوین «الگوی کیفیت زندگی کاری اسلامی در آموزش و پرورش» به عنوان راهکاری جهت تربیت اسلامی نسل آینده است. این مقاله با روش تحلیل محتوا انجام شده و برای دستیابی به هدف مقاله، کتاب مفاتیح الحیات(آیت الله جوادی آملی، 1391) و پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) به روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد معروف انتخاب شدند. سپس کتاب از نظر کیفیت زندگی کاری اسلامی و پایگاه از نظر راهکارهای ایجاد کیفیت زندگی اسلامی، تحلیل شدند. در این تحلیل، ابتدا مفاهیم مرتبط با کیفیت زندگی کاری اسلامی استخراج و سپس مفاهیم بر اساس محتوای مشترک و چهار رکن مدرسه (یعنی معلم، دانش آموز، مدیر و کارمند) طبقه بندی و به این ترتیب الگوی کیفیت زندگی کاری اسلامی تدوین گردید. سپس راهکارهای ایجاد کیفیت زندگی اسلامی شناسایی و در مرحله آخر نیز اعتبار و پایایی الگو و راهکارها بررسی و تأیید شدند. به این ترتیب الگوی کیفیت زندگی کاری اسلامی به عنوان راهکاری جهت تربیت اسلامی نسل آینده تدوین و براساس الگو و راهکارها نقشه تربیت اسلامی نسل آینده در آموزش و پرورش طراحی شد.
اصول تربیت توحیدی براساس آموزه های قرآن و ائمه اطهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی و استخراج اصول تربیت توحیدی براساس آموزه های قرآن و ائمه اطهارb است. یکی از چالش های اساسی و مسائل نظام تربیت رایج، عدم استقرار نگرش جامع توحیدی در متربی است که این نقیصه خود را در فضای پر تردید عصر حاضر بیش از گذشته نمایان کرده است؛ اگرچه به توحید به عنوان غایت نهایی تربیت اسلامی تأکید فراوان و مکرری شده است؛ اما نظام تربیتی رایج تنها در مراحل اولیه تربیت به ارائه مطالبی سطحی در باب توحید می پردازد و در سایر مراحل تربیتی به این اصل اساسی و بنیادین آنچنان که لازم و شایسته است توجه نمی شود. این مقاله با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و استنتاجی به واکاوی متون اسلامی در رابطه با توحید و تربیت می پردازد و مبانی و اصول تربیت توحیدی را براساس آموزه های قرآن و ائمه اطهارb استخراج می کند. با توجه به مبانی انسان شناسی توحیدی در مبنای فقر وجودی انسان، اصولی همچون اصل معرفت، ارتباط و اتصال، تمنا، پرهیز از کثرت گرایی، اخلاص و رضا و خشنودی بررسی و در ارتباط با مبنای صیرورت انسان به سوی خدا، به اصول انتخاب، همت بلند و اراده قوی، تناسب و هماهنگی، تعالی و استعلا، حرکت درونی و استمرار پرداخته شد و در پایان نیز اصول تذکر، محبت، گشودگی و زیبایی شناسی در رابطه با مبنای فطرت الهی و گرایش های درونی ویژه انسان بررسی گردید.
نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند. از بین این دانشجویان 377 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و با استفاده از فرم کوتاه پرسش نامه سبک زندگی اسلامی، پرسش نامه استعداد اعتیاد دانشجویان و مقیاس نگرش سنج مواد مخدر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی با میزان تمایل آن ها به مصرف مواد و نیز مؤلفه های استعداد اعتیاد رابطه منفی داشته (01/0>P) و 23% از واریانس تمایل دانشجویان به مصرف مواد و 45% از واریانس استعداد اعتیاد دانشجویان با سبک زندگی اسلامی تبیین می شود. از بین مؤلفه های سبک زندگی اسلامی، مؤلفه مالی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین تمایل دانشجویان به مصرف مواد و مؤلفه اخلاقی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین استعداد اعتیاد در دانشجویان محسوب می شوند. بحث و نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به سبک زندگی اسلامی در دانشجویان و انجام اقدامات لازم برای ترویج و ارتقای آن به منظور پیشگیری از گرایش دانشجویان به آسیب های اجتماعی به خصوص مصرف مواد را به دنبال دارد.
نقد دیدگاه های هری فرانکفورت و چارلز تیلور در مورد انتخاب گری آدمی بر اساس نظریه اسلامی عمل و پیامدهای آن در تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقد مفهوم انتخاب گری آدمی در بستر اندیشه های هری فرانکفورت و چارلز تیلور بر مبنای نظریه اسلامی عمل است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی و استنتاج بهره گرفته شد. فرانکفورت در تفکیک امیال آدمی معتقد است درحالی که امیال مرتبه اول، امیالی موجودند، امیال مرتبه دوم، حاصل موضعی هستند که آدمی نسبت به امیال مرتبه اول اتخاذ می کند. تیلور با پذیرش کلی این مدل مرتبه بندی شده، قائل به ضرورت اصلاح و بازنگری در این دیدگاه است. وی بر تأثیر مؤلفه زبان و اجتماع در ماهیت این امیال تأکید می کند. ارزیابی این دو دیدگاه از منظر نظریه اسلامی عمل، اشتراک ها و تفاوت-هایی را بین حالات سه گانه نفس آدمی با الگوی مرتبه بندی شده امیال آشکار می کند. این مقایسه که در چهار محور مختلف صورت می پذیرد، حاکی از آن است که از منظر نظریه اسلامی عمل، نقش ارزش های اجتماعی در امیال مرتبه دوم، نیازمند بازنگری است. سرانجام، بایسته هایی تربیتی برآمده از این بررسی در سه محور ""گسترش و تنوع بخشی به امیال مرتبه اول""، ""زمینه سازی برای تکوین امیال مرتبه دوم"" و ""تقویت ارتباط تأمل با عمل"" ارائه گردیدند.
کارکردهای تربیتی و فرهنگی آیین های زورخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن اشاره به نگرش آیینی به جامعه و فرهنگ، مفهوم آیین و پانزده ویژگی مهم آن، تبیین شده و مبنایی برای بحث در خصوص آیین های گوناگون زورخانه ای ارائه شده است. همچنین با معرفی زورخانه و پیشینه آن، برخی کارکردهای تربیتی و فرهنگی آیین های زورخانه ای به مثابه مکانی فراورزشی و تربیتی، تشریح شده است.
پرسش های مقاله عبارتند از: کارکردهای آیینی و فرهنگی زورخانه ها کدامند؟ زورخانه ها در تربیت افراد و در تقویت و توسعه تربیت فرهنگی جامعه ایران چه نقشی دارند؟ آیا در شکل ظاهری بخش های گوناگون زورخانه، حرکات و اعمال حاضران و نیز در تأسی به امور قدسی و اذکار و دعاها، به وجوه تربیتی این موارد توجه شده است؟ عناصر زیباشناختی آیین های زورخانه ای، از جمله لباس های متحدالشکل، موسیقی و ریتم حرکات ورزشی و ...، چه نقشی در تربیت ایفا می کنند؟
در بررسی آیین های مرسوم ورزش زورخانه، رویکردی توصیفی و مردم نگارانه در تحلیل موضوع به کار رفته و مفروض اساسی آن، اثربخش بودن آیین های زورخانه ای در تربیت شرکت کنندگان در این آیین است. در پایان، این نتیجه گرفته شد که اجرای آیین های زورخانه، این محل را از یک مکان صرفاً ورزشی فراتر برده و کارکردهای فرهنگی و تربیتی مؤثری به آن بخشیده است.
معرفی نظام آموزشیِ جامع نگر به منظور رشد علمیِ زنان مبتنی بر آموزه های اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این سؤال اساسی مطرح می شود که اگر نظام آموزشی منحصرا جنسیتی (سنتگرا) و نظام آموزشی آندروژنی (تجدد گرا) هر دو مردود است، نظام آموزشی جامع نگر و مطلوبی که مطابق با ساختار اسلامی ایرانی کشور ما باشد و موجبات دستیابی به پیشرفت را برای زنان جامعه فراهم آورد، چگونه نظامی خواهد بود؛ لذا به منظور ایجاد فهمی عمیق و جامع از نظریات متفاوت در زمینه رشد علمی زنان و دستیابی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، پس از جمع آوری تعدادی از آثار و منابعِ نظریه پردازان در این حوزه به تحلیل مضمون این آثار پرداخته شده است. در این روش، ابتدا قسمتهایی از متون منتخب، که از زوایای گوناگون به رشد علمی زنان پرداخته است، استخراج شد؛ سپس، عبارتی که نماینده مفهوم آن قسمتها باشد با عنوان شناسه اولیه، شناسه گذاری شد. در ادامه شناسه های انبوه اولیه در قالبها و عناوین کلی به صورت شناسه گذاری ثانویه قرار گرفت و تلخیص گردید؛ پس از پایان این مرحله، شناسه گذاریهای ثانویه در قالبها و عناوینی بمراتب کلی تر به صورت شناسه گذاری نهایی قرار گرفت. بر پایه شناسه بندیهای نهایی در می یابیم که دیدگاه اسلام بر یکسان بودن ارزش زنان با مردان با وجود داشتن حقوق و تکالیف مشابه و متفاوت در پیشگاه الهی مبتنی است. اصل وجود دو بعدِ انسانی و جنسیتی در همه افراد، موجب می شود تا بر همین پایه، اولا در ابعاد انسانی و مشترک زنان و مردان، علوم و دروس ِمشترکی بین دو جنس آموخته شود و ثانیا در بعد جنسیتی مخصوص به هر جنس نیز، علوم و دروس ِهر جنس به تفکیک به هر گروه جنسی آموخته شود. هم چنین در بعد جنسیتی باید توجه کرد که این تفاوتها باید مکمل یکدیگر باشد و نهاد واحدی باید برای برنامه ریزی و تعیین وظایف و حقوق جنسیتی دو جنس وجود داشته باشد.
تحلیل محتوای مؤلفه های دینی در مجلات کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان و نوجوانان یکی از تأثیرپذیرترین و آسیب پذیرترین مخاطبان رسانه های گروهی به حساب می آیند. مجلات به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای انتقال مفاهیم دینی به کودکان و نوجوانان می باشند. هدف پژوهش، تحلیل محتوای مؤلفه های دینی در مجلات کودک و نوجوان می باشد. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که به روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری شامل مجلات کودک و نوجوان منتشر شده در سال های 92-1391 است که به صورت سرشماری مورد تحلیل قرار گرفتند. واحد تحلیل، صفحات مجلات بود. روایی محتوایی ابزار، توسط متخصصان حوزه معارف اسلامی مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار، از روش بازآزمایی استفاده شد که ضریب همبستگی 81/0 به دست آمد. یافته ها: مؤلفه داستان های اخلاقی با بار اطلاعاتی 872/0 و ضریب اهمیت 502/0 بیشتر از سایر مؤلفه ها مورد توجه قرار گرفته است. در مقابل، به مؤلفه فروع دین، با بار اطلاعاتی 521/0 و ضریب اهمیت 236/0 کمتر از سایر مؤلفه ها پرداخته شده است. نتیجه گیری: با توجه به نقش تربیتی داستان ها در انتقال مفاهیم اخلاقی و مناسب بودن آن با ویژگی های رشدی کودکان و نوجوانان، مجلات کودکان و نوجوانان تا حدود زیادی توانسته اند از این ابزار به درستی بهره بگیرند. اما به مؤلفه مهمی چون فروع دین، کم توجهی شده است.
تبیین الگوی مقابله در مشاوره و روان درمانی از نگاه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگویی مفهومی در حوزه مقابله در مشاوره و روان درمانی مبتنی بر ادبیات پژوهش دینی (اسلامی) صورت گرفت. در راستای این هدف در وهله نخست به مطالعه متون غربی در حوزه مقابله دینی پرداخته شد. سپس با مطالعه متون اسلامی یعنی آیات و روایات در موضوع مقابله با تنیدگیها و مشکلات در زندگی، مفاهیم نزدیک به موضوع استخراج، و با استفاده از روش گراندد تئوری به شناسه گذاری اقدام شد تا عوامل اصلی مقابله دینی در مشاوره و روان درمانی بر اساس ادبیات پژوهش دینی (اسلامی) به دست آید. یافته ها بیانگر این است که چگونگی اسناددهی افراد درباره منشأ و حکمت کارها و ماهیت و واقعیت دنیا، تحت تأثیر سازه های شناختی و فکری افراد بر چگونگی شکل گیری فرایند مقابله دینی و راهبردهای به کارگیری در افراد تأثیر فراوانی دارد که در نتیجه زمینه ساز آرامش و یا عدم آرامش هنگام رویارویی با مشکلات و تنشها در زندگی خواهد شد که همین امر لزوم توجه درمانگران را به اهمیت این فرایند می رساند. البته در این زمینه توجه به تفاوت در اهمیت و قطعیت چهارچوبهای مذهبی دینی در ذهن و باور مراجعان مختلف در جریان درمان راهگشا است.
تبیین اهداف و ملاحظات «تربیت» اخلاقی کودک با نظر به مفهوم عاملیت انسان در اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
هدف این پژوهش، تبیین اهداف و ملاحظات کلی تمهیدی «تربیت اخلاقی کودک» بر اساس ماهیت دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل است. بدین منظور از دو روش تحلیل مفهومی (مفهوم پردازی) که تلاشی جهت فهم مفاهیم است و روش استنتاجی جهت تبیین اهداف و ملاحظات کلی تمهیدی تربیت اخلاقی بهره گرفته شده است. عمل اخلاقی از منظر رویکرد اسلامی عمل، رفتاری هنجاری است که همیشه بر مبادی معرفتی، گرایشی و ارادی خاص خود مبتنی است. ازاین رو، می توان تمهیدات اخلاقی در دوران کودکی را نیز در همین قالب سه گانه پی جویی کرد. همچنین در این دیدگاه، انگاره کلی دوران کودکی از نظر اخلاقی، «گزینش گری مسئولانه» است که شامل سه مؤلفه گزینه پردازی، گزینش گری و پذیرش مسئولیت پیامدهای گزینش است. تمهید اخلاقی در دوران کودکی اهدافی ازاین دست را شامل می شود: «آشنایی با امور نیک و بد»، «دست ورزی با امیال» و «گرایش به خوبی ها و تنفر از زشتی ها». علاوه بر این، با نظر به اهداف تمهیدی تربیت اخلاقی کودک و گزاره های واقع نگر دوران کودکی، ملاحظاتی برای تمهید اخلاقی قابل طرح است که برخی از آن ها بدین قرارند: «ارائه امور اخلاقی متناسب با توان قوه ی شناختی کودک»، «ارتباط کودک با محیط غنی اجتماعی−اخلاقی» و «به رسمیت شناختن حدود آزادی سلبی و ایجابی کودک».
یک دهه پژوهش: تحلیل استنادی دو فصلنامه تربیت اسلامی (1384−1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نحوه مواجهه (رویکرد) نظام تربیت رسمی و عمومی با تربیت اخلاقی انجام شده است. روش مورد استفاده کیفی است که با بهره گیری از تحلیل محتوای کیفی استقرایی، متون اسناد قانونی و مصوب و همچنین مصاحبه چهارده کارشناس انجام شده است. افراد مصاحبه شونده به روش هدفمند و گلوله برفی از میان کارشناسان ارشد نظام تربیت رسمی و عمومی انتخاب شدند. نتیجه تحلیل ها نشان داده که رویکرد تربیت اخلاقی در نظام تربیت رسمی و عمومی دوره ابتدایی در مؤلفه چیستی «رویکرد فضیلت گرایی دین ورزانه» است و در مؤلفه چگونگی (برنامه ریزی درسی) رویکرد تلفیق یا فرابرنامه درسی است که ویژگی اساسی آن آشفتگی است؛ یعنی وضع موجود برنامه درسی تربیت اخلاقی «فرابرنامه درسی تربیت اخلاقی آشفته» است. پیشنهاد این پژوهش تدوین و تصویب فرابرنامه درسی تربیت اخلاقی برای دوره ابتدایی است.
گام های مؤثر در صراط مستقیم انسانیت با تکیه بر آرای امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
در مقاله حاضر در صدد بیان مؤلفه هایی هستیم که از نظر امام خمینی در کیفیت قدم زدن در صراط مستقیم انسانیت نقش مهمی را ایفا می کند و ضرورت پرداختن به این مسئله به این خاطر است که انسان برای رسیدن به سعادت باید در صراط مستقیم سیر کند.
صراط از طرفی به طبیعت و از طرف دیگر به الوهیت (ما فوق طبیعت) ختم می شود.
امام خمینی مفهوم صراط را شامل تمام زندگی دنیوی می داند و معتقد است این دنیا، دنیایی است که باید از آن عبور کرد. به طوری که اگر توانستیم از راه صحیح آن را طی کنیم به سعادت خواهیم رسید.
تحلیل و بررسى آراء تربیتى علّامه اقبال لاهورى با تأکید بر اهداف و روش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علّامه محمداقبال لاهورى به عنوان یکى از چهره هاى درخشان تاریخ مشرق زمین و دنیاى اسلام، کوشید تا اندیشه هاى اصلاح گرایانه، آگاه کننده و هدایتگر خویش را براساس آموزه هاى دین مبین اسلام بنا نهد. در آثار وى، به موضوعات گوناگونى از جمله «تعلیم و تربیت» برمى خوریم. ویژگى اصلى آراء تربیتى اقبال این است که علاوه بر اسلامى بودن، بر مفهوم فلسفى خاصى به نام «خودى»، به معناى انسان کامل بنا شده و در خصوص چگونگى تکامل ارزشى و اخلاقى «خودى» به تفصیل بحث کرده است. بر این اساس، هر کسى باید ابتدا به خود توجه داشته باشد، ارزش وجودى خود را بشناسد و سپس به امور دیگر بپردازد. این خودى مى تواند محک اعمال نیک و بد انسان باشد. این تحقیق نظرى است و سعى دارد با روش توصیفى تحلیلى، مهم ترین اهداف و روش هاى تربیتى مدنظر علامه اقبال لاهورى را بررسى کند.
طراحی الگوی مدیریت علوی برای تربیت مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از اثرگذارترین عوامل در اداره عمومی کشور هستند. طراحی نظامی که بتوان این طبقه از مدیران کشور را بر اساس آن تربیت کرد، یکی از دغدغه های جدی اداره عمومی در جمهوری اسلامی ایران است. حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام الگوی کاملی در تبیین ارزشهای اسلامی و الگویی مبتنی بر مبانی دینی است؛ لذا سیره علوی علیه السلام مهمترین منبعی است که از آن برای این مهم بهره برداری شده است. در این پژوهش با روش تحلیل مضمون، مضامین مرتبط در سیره استخراج، و با الگو سازی ساختاری تفسیری، الگوی مطلوب از سیره علوی استخراج و ارائه شده است. از نظر کارشناسان اجرایی و علمی در اعتباربخشی الگو استفاده شده است. از مجموع 329 شناسه استخراج شده از منابع علمی و 687 مضمون استنباط شده از شناسه ها، نتایج حاکی است که عناصر اصلی الگو عبارت است از: حاکم اسلامی، زمینه تربیت، خانواده، سازمان، مردم و تربیت شونده. هر یک از این مضمونهای اصلی سازمان دهنده الگو از مضمونهای فرعی و عناصری جزئی تر تشکیل شده است که گسترش نظری نظام را ممکن می سازد.
تحلیلى کلامى از عدم تنافى افزایش جمعیت با چالش فقر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم وجود بینشى صحیح و واقع بینانه از حقیقت فقر و نحوه رابطه آن با فرزندآورى، یکى از مهم ترین عواملى است که مى تواند از انگیزه دو نهاد خانواده و حکومت در اقدام به فرزندآورى و افزایش جمعیت بکاهد و به تدریج جامعه را با بحران جمعیتى مواجه سازد. هدف از این پژوهش این است که با تحلیل رازقیت الهى، به تبیینى واقع بینانه تر از رابطه فقر و فرزندآورى و نگرشى اصلاح شده از سبک زندگى اقتصادى خانواده دست یافته و در نتیجه، شاهد میل جامعه به افزایش جمعیت باشیم. این تحقیق با روش توصیفى تحلیلى و رویکرد عقلى کلامى و با تکیه بر مبانى اسلامى، نتیجه مى گیرد که افزایش جمعیت نه تنها باعث فقر و تشدید آن نمى شود، بلکه اگر افراد یک جامعه توحیدى در مسیر بندگى خدا باشند، جمعیت فراوان مى تواند نشانه رحمت الهى و ابزارى براى تولید ثروت و پیشرفت آنها تلقى شود. همچنین با تأمل در حقیقت فقر و کشف هریک از عوامل الهى و انسانى پیدایش آن و نحوه مواجهه صحیح با آن، دعوت به افزایش جمعیت حتى براى افراد فقیر نیز قابل توصیه خواهد بود.
مطالعة تطبیقی رویکرد امام خمینی (س) و مهاتما گاندی به عدم خشونت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
ﺗﺤﻮﻻت ﺟﻬﺎن ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺑﺨﺼﻮص اﻧﻘﻼب ها، ﮐﻮدﺗﺎﻫﺎ و ﺟﻨﮓﻫﺎ در ﺳﺪة اﺧﯿﺮ منجر به ﺑﺴﻂ و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﻈﺮﯾﺎت متعددی در باب ﺟﻨﺒﺶ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ شده است. ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮان ﮔﻔﺖ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺄﺧﺮﺗﺮﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ در ﺳال های ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﺪل ﻣﻨﺎزﻋﺎت ﺧﺸﻮﻧﺖ ﭘﺮﻫﯿﺰ در ﺟﻬﺖ اﯾﺠﺎد ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺟﻮاﻣﻊ است. از جمله رهبران سیاسی که از روش عدم خشونت در مبارزات سیاسی خویش استفاده نمودند امام خمینی و گاندی می باشند. در این پژوهش تلاش شده با روش تطبیقی تشابهات و تفاوت های آرای این دو اندیشمند پیرامون مفهوم عدم خشونت بررسی شده و رفتار سیاسی ایشان مورد واکاوی قرار گیرد. بر اساس یافته های این پژوهش گاندی و امام خمینی به روش مبارزة خشونت پرهیز اعتقاد داشته و در مبارزات سیاسی خویش این روش را به کار بستند؛ اندیشه عدم خشونت در هر دو اندیشمند در آموزه های مذهبی ایشان ریشه دارد؛ انسان شناسی هر دو اندیشمند علی رغم برخورداری از مبانی متفاوت به هم نزدیک می شود و در نتیجه بر رویکرد آنها به مبارزه تأثیر عمده ای بر جای می گذارد.
آسیب های تربیت دینی و ارائه راهکارهای مناسب از دیدگاه صاحبنظران با رویکرد برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت آسیب های تربیت دینی به منظور ارائه راهکارهای مناسب از دیدگاه صاحبنظران با محوریت برنامه ریزی درسی انجام شده است. پژوهش از نوع کیفی و روش گردآوری داده ها میدانی، از نوع کتابخانه ای و مصاحبه بود. در مرحله اول، آسیب های تربیت دینی در سه محور فرهنگی، آموزشی و مذهبی ایدئولوژیکی از متون اسلامی استخراج، و با روش تحلیل محتوای اسنادی تحلیل شد. سپس با استفاده از مصاحبه، راهکارهای برونرفت از مسائل تربیت دینی از دیدگاه متخصصان مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری، صاحبنظران حوزه تربیت دینی در آموزش و پرورش و آموزش عالی بود که با روش نمونه گیری هدفمند با ده نفر از آنان مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه ها به صورت نیمه ساختار یافته تدوین شد و روایی محتوایی آن مورد تأیید چند صاحبنظر قرار گفت. نتایج حاکی است که برخوردهای تعصب آمیز و قشری گونه، کج فهمی ها، بدفهمی های دینی از سوی افراد و هم چنین ناکارامدی نظامهای تربیت دینی مهمترین آسیب ها بود. راهکارهای این نوشتار نیز نشان داد که ترویج رویکرد عقل ورزی، دوری جستن از تعصبات و تمایلات فردی و جمعی، لزوم رعایت تفاوتهای فردی و استفاده از روشهای آموزشی مسئله محور در برنامه ریزیهای درسی تربیت دینی، می تواند زمینه برونرفت از آسیب ها را فراهم سازد.
رویکرد اخلاق محور به تعاملات زناشویی ( تفاوت های نسلی در زنان متأهل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق جنسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
این مطالعه با هدف توصیف جایگاه اخلاق در زندگی زناشویی از منظر زنان و علل تغییرات ارزشی رخ داده در این زمینه، انجام شده است. با توجه به پیامدهای تغییرات ارزشی در خانواده و اهمیت نقش زن در این نهاد بنیادین جامعه، پژوهش پیرامون این تغییرات، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با تبیین اخلاق و ارایه دسته بندی از آن، به گونه شناسی تعاملات زناشویی بر مبنای ماهیت اخلاقی تعاملات زوجین می پردازد. تغییرات ارزشی در تعاملات زناشویی و تفاوت های نسلی در این خصوص، با انجام یک پژوهش پیمایشی در مورد زنان متأهل ساکن شهر تهران نشان داده شده است. با توجه به نتایح به دست آمده، نقش ارزش های مدرن در تغییر ماهیت اخلاقی تعاملات زوجین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان دهنده تغییرات ارزشی در تعاملات زناشویی زنان با توجه به میزان باور به اصول اخلاقی در تعامل با همسر است و در این زمینه، بین سه نسل از زنان متأهل، تفاوت بارزی وجود دارد. بدین معنا که نسل اول بیشتر و نسل سوم کمتر از دو نسل دیگر به این اصول توجه دارد. جامعه آماری پژوهش پیمایشی را زنان متأهل شهر تهران تشکیل می دهند که از میان آنان، 500 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند.