فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان انسان، مهم ترین وسیله ی ارتباطی و انتقال معنا است. در دنیای امروز که ارتباطات به سرعت در حال تغییر و توسعه است، اهمیت یادگیری زبان های مختلف به ویژه زبان های غنی ای مانند زبان عربی، محسوس است. زبان عربی امروزه نه تنها به عنوان یک زبان ارتباطی، بلکه به عنوان یک پل فرهنگی و معرفتی میان ملت ها و فرهنگ ها مطرح است. یادگیری زبان عربی پیوندی عمیق با فهم تاریخ و تمدن غنی جهان عرب دارد و در این عصر جهانی سازی، مسلماً تسلط به این زبان می تواند دریچه ای به فرصت های جدید ایجاد کند. از این رو، پژوهش در زمینه کاربردی کردن زبان عربی در زندگی دانش آموزان/ زبان آموزان نه تنها ضرورتی آموزشی، بلکه یک نیاز فرهنگی و اجتماعی است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی راه کارهای آموزش کاربردی زبان عربی نسبت به زبان آموزان می پردازد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تحلیل روش های نوین تدریس براساس نمونه های آموزشی مدارس کشورهای خارجی، کاربردی کردن زبان عربی در زندگی دانش آموزان/ زبان آموزان و فعالیت هایی است که می توانند به بهبود یادگیری زبان عربی کمک کنند. این روش ها شامل استفاده از فناوری های نوین، ایجاد فعالیت های کلاسیِ متنوع و فراهم سازی محیط های یادگیری انگیزشی و تعاملی است. یادگیری زبان عربی تأثیرات گسترده ای بر دانش آموزان ایرانی دارد که می تواند در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، تحصیلی، روان شناختی و اقتصادی ظهور پیدا کند. این تأثیرات نه تنها به توانمندی های زبانی و ارتباطی آن ها کمک می کند، بلکه می تواند به ارتقای هویت فرهنگی و معنوی، توسعه فردی و اجتماعی، منجر شود چراکه انگاشت های ما از یک بافت ارتباطی، حاصل رابطه تعاملی بین زبان و فرهنگ است.
مفهوم شناسی دو واژه «إستَنکَفَ» و «إستَکبَر» در آیه 172 سوره نساء
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به برخی از واژگان قرآن تصور می شود که آنها مترادف هستند و در جهت تاکید کلام خداوند بیان شده اند، اما با تحقیق و تفحص در کلام لغت شناسان این تصور منتفی می شود و معنای جدیدی از آیه فهمیده می شود.مقاله پیش رو در صدد است با تفحص و تدبر در مفاد و مضامین آیه 172 سوره نساء، لطائف نظم معنایی و اصطلاحی حاکم بر واژگان؛ استنکف و استکبر را به دقت مورد واکاوی و بررسی قرار دهد تا با بازبینی پس زمینه های ادب لسانی حاکم بر ظرافت این دو واژه، شائبه ترادف معنایی را از آنها بزداید. برای دستیابی به این منظور، مطالعه حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی با استفاده از روش کتابخانه ای به رشته تحریر در آمده است. دستاوردهای پژوهش نشان داده است که اکثر مفسران و مترجمان در معنای آنها اختلاف داشته اند. یافته های تحقیق نشان دهنده این است که استنکاف از «نکف» به معنای غده است و طبیعتاً هر غده ای تهی از ورم نیست، بنابراین در ترجمه فارسی نیز، باید لفظی مانند؛ باد به غبغب انداختن استفاده شود تا معنای کلام را به درستی منتقل کند و ارادی بودن این امر را نیز به شنونده برساند. استکبار نیز دعوی بزرگی داشتن می باشد، به همین دلیل برای بنده شایسته نیست که استکبار بورزد و خود در مقام کبریایی خالق در بیاورد.
کارکرد اسم احسن «رحیم» در فواصل سوره بقره بر اساس نظریه شکل و زمینه
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵
40 - 15
حوزههای تخصصی:
نظریه شکل و زمینه از اصول روان شناسی گشتالت است که توسط تالمی در تبیین پدیده های زبان شناختی استفاده شد. این نظریه ارتباط پس زمینه ای و پیش زمینه ای در ادراک بصری اشیاء را نشان می دهد. چنین رابطه ای در عبارات و جملات نیز وجود دارد و عبارات در پرتو آن تبیین پذیر می شود. فواصل قرآنی متضمن اسم احسن به دلیل برخورداری از سازوکار شکل و زمینه ای، از جمله مواردی است که بر اساس نظریه مذکور تبیین می شود؛ زیرا ارتباط بین اسماء حسنی در فواصل با آیات مانند همان ارتباط شکل و زمینه در ادراک بصری است. از همین رو مقاله حاضر باتکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از نظریه شناختی شکل و زمینه با نگاهی مقایسه ای بین رویکرد مذکور و بلاغت قدیم، در پی تبیین کارکرد اسم احسن «رحیم» و دامنه ارتباطی اش با آیه متضمن آن در سوره بقره می باشد. نتایج بیان می دارد که بلاغت قدیم، ارتباط فواصل را تنها با بخشی از آیه می داند و کارکرد آن را محدود نموده است و نمی تواند معیار جامعی برای کشف تناسب اسم احسن با آیه باشد؛ اما در پرتو نظریه مذکور، دامنه ارتباطی اسماء، آیه و سیاق آن را نیز در بر می گیرد و معنای آن را تحت تأثیر قرار داده، معانی جدیدی به آیه می افزاید. مهم ترین کارکرد اسم رحیم در سوره بقره، باتوجه به سیاق آیات، امیدبخشی به بندگان و تشویق برای بازگشت به مسیر الهی است. همچنین بیانگر وجود لطف خدا و مصلحت مسلمین در پس تشریع احکام و فرامین از جانب خدا می باشد.
الأساليب الطلبية ودلالاتها في ديوان بلبل الغرام الكاشف عن لثام الانسجام للحاجري(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
167 - 190
حوزههای تخصصی:
یوظّف الشعراء عادهً الأسالیب الطلبیه فی أشعارهم، للتعبیر عما یساور نفوسهم من مشاعر وأحاسیس؛ وذلک أنّ الطلب یعطی ارتفاعاً فی إیقاع النص، لیجلی عن انفعالات الشاعر، ویوصل خلجات نفسه إلى المتلقی؛ وبذلک، فإنّ لتوظیف الأسالیب الطلبیه فی شعر کل شاعر دلالاتِه. وقد نهض علم المعانی بمهمه دراسه دلالات هذه الأسالیب، وتبیین الوظائف المجازیه التی تؤدّیها، ودراسه المعانی الخفیه وراء الألفاظ المذکوره. وإنّ الجمله الإنشائیه هی إحدى الأسالیب الأکثر توظیفاً فی الکلام العربی، بحیث شکّلت أسلوباً کلامیّاً. وینقسم هذا الأسلوب إلى قسمین: الأسلوب الطلبی، والأسلوب غیر الطلبی. تهتمّ هذه الدراسه بمعالجه الأسالیب الطلبیه من أمر، ونهی، واستفهام، ونداء، وتمنٍ، متخیّراً دیوان بلبل الغرام الکاشف عن لثام الانسجام لحسام الدین عیسى بن سنجر بن بهرام المعروف بالحاجری (ت ۶۳۲ﻫ)، أنموذجاً تطبیقیاً للدراسه، لما فیه من أسالیب جمیله تکشف عن قدره الشاعر الإبداعیه، ومهارته فی تصویر الأسالیب الطلبیه الإبداعیه. تهدف هذه الدراسه إلى دراسه الأسالیب الطلبیه فی شعره وتحلیلها، للوقوف على مدى شاعریته، وقدرته التعبیریه التی هیأت له مجالاً واسعاً یؤدّی أفکاره، ویوصل مشاعره للمحبوبه أولاً، ولمخاطبه ثانیاً. وإنّ أهمیّه هذا البحث تتأتّى من أهمیه الدراسات الدلالیه ودورها فی الکشف عن مقدره الشاعر اللغویه فی إیصال المعنى والتعبیر عما یجول فی النفس، وکذلک مقدرته على إثاره انفعال المتلقی. ونستطیع أن نقول إنّ أهمیه البحث تبدو واضحه من خلال تطبیق الدراسه على شعر الحاجری، ولفت الانتباه إلى جمالیه شعره وجده الخوض فی دراسه شعره من هذا الجانب، کما أُجری البحث بالاستناد إلى المنهج الوصفی التحلیلی الذی یعتمد أدوات مختلفه، هی ملاحظه الأسالیب الطلبیه فی الدیوان، واستقراؤها، وجمعها، وتصنیفها حسب نوعها ثمّ تحلیلها. لقد اتبع الباحث الدلالات التی وظفها الشاعر فی خطابه اللغوی، حتى یوصل رسالته الجمالیه إلى المتلقّی، وتبیّن له أنّ الأسلوب الطلبی استُعمِلَ بکثره، وجاءت الجمله الندائیه فی المرتبه الأولى، ثم تلیها الجمله الفعلیه التی فعلها أمر، ومن ثم الجمله الاستفهامیه، وفی المرتبتین الأخیرتین، جاءت جمله النهی والتمنی.
حرف جر "علی" و زیبایی شناسی معانی آن در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم که روشنگر تمامی جوانب زندگی بشر است، از همان قرن اول هجری از جنبه های مختلفی مانند: بلاغت، صرف و نحو، لغت و غیره مورد تحقیق و بررسی علمای بزرگ قرار گرفته است. حروف در قرآن و تغییرات معنایی آن ها زیبایی این کلام آسمانی را دوچندان نموده است. پرداختن به این حروف از منظر زیبایی-شناسی یکی از مباحثی است که نقش بنیادین در بازنمایی عظمت و شکوه این معجزه ی آسمانی دارد. گاهی در قرآن، علاوه بر حرف اصلی از مجموعه ایی حروف جانشین استفاده شده است. بدین ترتیب، برخی از معانی حروف با بیش از یک حرف جر بیان می شود. این امر اهمیت بررسی و شناخت این حروف را در ترجمه دوچندان می کند. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی به بررسی زیبایی شناسی حرف جر "علی" در آیات مختلف قرآن پرداخته و وجوه معنایی آن را با استفاده از کتاب های نحوی و همچنین تفاسیر گوناگون، مورد بررسی قرار داده و نیز به شواهدی از شعر عربی در این رابطه اشاره کرده است. نتیجه این که این حرف علاوه بر معنای اصلی اش که "استعلاء" می باشد، در معانی حروف مختلفی چون: "مع"، "فی"، "لام"، "باء"و "عن" به کار رفته است. مهم ترین کارکردهای زیبایی شناختیِ جایگزینی و تغییرات معنایی این حرف در قرآن کریم عبارتند از: شمول و گستردگی معنا، تاکید و مبالغه است که متن قرآن را به متنی باز و گسسته تبدیل نموده و فضایی مناسب برای تأمل آگاهانه خواننده فراهم آورده است. هدف اصلی از این امر، انتقال بی کم و کاست، اثربخش، نگرش ساز و تعالی دهنده معنا به مخاطب است.
تحلیل مؤلفه های گفتمان مدار در رمان (الطنطوریه) بر اساس سطح توصیف نظریه نورمن فرکلاف
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵
144 - 117
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان، یک رویکرد بین رشته ای برای مطالعه است که زبان را به عنوان شکلی از کارکرد اجتماعی، بررسی و به نحوه بازتولید قدرت اجتماعی و سیاسی به وسیله متن، تأکید می کند. این رویکرد ازیک طرف به روابط درون متن و از طرف دیگر به بافت موقعیتی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی متن می پردازد. گفتمان انتقادی، بحث تحلیل گفتمان را یک سطح ارتقا می دهد؛ زیرا تحلیل گفتمان ازنظر شمول معنایی در گستره ای فراتر از زبان شناسی اجتماعی و زبان شناسی انتقادی وارد مطالعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می شود و شکل انتقادی به خود می گیرد. نورمن فرکلاف منتقد و تحلیل گر انگلیسی مقالاتی را منتشر کرده است که نشان می دهد مشغله اصلی وی تحلیل گفتمان انتقادی است. فرکلاف متن را از سه منظرِ توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و در پرتو سطح توصیف رویکرد فرکلاف، به بررسی ویژگی های زبانی و ساختارهای گفتمان مدار در رمان الطنطوریه اثر رضوی عاشور، می پردازد. نتایج حاصل از این تحقیق گویای این است که این رمان با گفتمانی ساده و روان و با موضوعات مهمی از جمله مقاومت و وطن دوستی، ارتباط خوبی با مخاطب برقرار می کند و بستر تاریخی و اجتماعی داستان را تقویت می نماید. نویسنده در سطح توصیف از رهگذر شخصیت پردازی، برقراری ارتباط بین واژگان، ایجاد تقابل های دوگانه، خلق تصاویر نمایشی و کاربرد واژگان خاص در پی تبیین اندیشه های خویش است.
المكان الروائي في رواية طريق الشمس لعبد المجيد زراقط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الصیف ۱۴۴۶ شماره ۱۷
۱۳۳-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
منذ أن بلغت الروایه العربیه المستوى الفنّی وظهور الواقعیه، أصبحت فکراً یعبّر عن الکثیر من القضایا الهامّه فی تبیین الواقع المعیش للمجتمعات العربیه، وظهر أدب المقاومه أیضاً بعد التحوّلات المصیریه الّتی وقعت فی العالم العربی والإسلامی، خاصّه بعد النکسه للدول العربیه إثر الاجتیاح الصهیونی للأراضی العربیه، وخاصّه فلسطین والجنوب اللبنانی، وأدّی ذلک إلی ارتباط الأدب بالقضایا الاجتماعیه والسیاسیه ارتباطاً وثیقاً بسبب التأثیر الّذی یخلّفه الواقع المعیش على الأجناس الأدبیه عموماً، والروایه بشکل خاصّ، ویعدّ المکان رکناً أساسیاً فی بناء الروایه ولیس مجرّد خلفیه للأحداث بل یؤطّرها ویجسّد الواقع الاجتماعی والمکوّنات الجغرافیه والعمرانیه فی القریه والمدینه. یشمل المکان الروائی الحیّز الّذی تبرز فیه الشخصیات وتجری فیه الأحداث وهو من العناصر الحیویه فی الأحداث نفسها لحمله جمله من القیم الثقافیه والاجتماعیه والفکریه الّتی تتّصف به الشخصیات، وهذا ما نراه فی أعمال الکاتب اللبنانی عبدالمجید زراقط، وروایه "طریق الشمس"، روایه واقعیه من أدب المقاومه تدور أحداثها حول قضایا اجتماعیه – ثقافیه وسیاسیه، استقاها الکاتب من الواقع المریر فی لبنان الجنوبی، وهی مصداق بارز لهذه التحوّلات الّتی شهدتها المنطقه من ظلم واجتیاح وتهجیر عاناه الشعب الفلسطینی والجنوب اللبنانی، وقد عاش الکاتب عصر الصراعات والنکبات الّتی تعرّض لها الشعبان المضطهدان، وجرّب محنه الاجتیاح الإسرائیلی للبنان الجنوبی الّذی تسبّب بتهجیره من قریته إلی بیروت العاصمه. اتّبعنا فی دراستنا هذه المنهج الوصفی- التحلیلی لغایه الکشف عن الواقع الاجتماعی فی لبنان، وکیف استطاع الکاتب ترسیم ملامح المکان الروائی، وصوّر المکوّنات الاجتماعیه فی القریه والمدینه المتمثّله فی المکان الجغرافی وأنواعه الألیفه والمعادیه والمحایده، وتأثیرها علی الشخصیات فی الروایه من الشعور بالأمان والاستقرار، أو الکآبه والخوف، أو محایده لا تمیل إلی الألفه والعداء، وکلّ هذه الأماکن لها دور أساسی فی بناء الروایه وتطوّر الأحداث، إذ تؤثّر الطبیعه المکانیه علی نفسیات الأشخاص وقراراتهم وصراعاتهم، خصوصاً جرّاء اعتداءات الجیش الإسرائیلی، کما أدّی هذا التنوّع فی الأمکنه، إضفاء جمالیه علی النصّ فی الروایه.
تحلیل معنایی اسم فاعل، صیغه مبالغه، صفت مشبهه
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵
116 - 89
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم و پرکاربرد در آیات و روایات، مبحث مشتقات صرفی است. در بین مشتقات، اسم فاعل، صیغه مبالغه و صفت مشبهه به دلیل قرابت حوزه مفهومی و بسامد بالا در آیات و روایات از جایگاهی ویژه برخوردارند. هدف این نوشتار توصیفی – تحلیلی بیان تفاوت های معنایی این سه گونه از مشتقات است که در منابع ادبی با تعابیری همچون حدوث و ثبوت از آنها یاد شده است. براین اساس اسم فاعل دلالت بر حدوث و صفت مشبهه دلالت بر ثبوت و دوام دارد. اما درعینِ حال برخی صفات مشبهه اصلًا دوام و استمرار ندارند و ازطرف دیگر برخی اسم فاعل ها معنی دوام دارند نه حدوث. اهمیت این امر به فهم و ترجمه متون دینی برمی گردد که گاه نتایج غیرقابل قبولی در پی دارد. لذا ابتدا به تعریف مشتقات سه گانه پرداخته شده سپس با مراجعه به کتب ادیبان، تفاوت های آنها بر اساس شواهد عینی تبیین شده است. مهم ترین نتایج پژوهش حاکی از آن است که: در این مقاله فرق های بین حدوث و ثبوت و استمرار، بیان شده و نتیجه، آن که صفت مشبهه ثبوت دارد ولی لزومًا دوام و استمرار ندارد و ازطرفی برخی اسم فاعل ها و نیز صیغه های مبالغه، ثبوتی هستند، نه حدوثی، که مهم ترین شاخصه برای تشخیص، توجه به معنا است.
استدعاء أفكار ابن عربي الصوفية في رواية "موت صغير" لمحمد حسن علوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التصوف جزء مهم من التراث الإسلامی قد انعکس بصور مختلفه فی الأدب الإسلامی. وهناک کثیر من الشعراء والأدباء قد تأثّروا بالأفکار الصوفیه والعرفانیه فعبّروا عنها فی آثارهم الشعریه والنثریه. وفی الأدب العربی المعاصر قد ظهر هذا التأثر فی مجال الأدب القصصی والروائی کما ظهر فی مجال الشعر. ومن الأدباء والروائیین الذین قد اهتموا بالتراث الصوفی واستدعاء الشخصیات الصوفیه فی آثارهم هو محمد حسن علوان الروائی السعودی الذی قام فی روایته "موت صغیر" باستدعاء شخصیه وأفکار محیی الدین بن عربی. وترجع أهمیه هذه الروایه إلی أنها تصوّر إلی جانب استدعاء شخصیه ابن عربی وأفکاره کشخصیه بارزه فی التاریخ الإسلامی ومن المنظِّرین للتصوّف الإسلامی، أحوال العالم الإسلامی فی مرحله حساسه من تاریخه وتتطرّق إلی موضوعات تاریخیه وفلسفیه وسیاسیه واجتماعیه وعرفانیه بأسلوب أدبی. ویهدف هذا البحث مستفیداً من المنهج الوصفی- التحلیلی إلی دراسه استدعاء أفکار ابن عربی الصوفیه فی روایه "موت صغیر" لمحمد حسن علوان. وقد وصل البحث إلی أن الکاتب قد استفاد فی روایه المراحل المختلفه من حیاه ابن عربی وأفکاره من المصادر التاریخیه المعتبره کما استفاد من آثاره ولکن فی مرحله ولادته وموته اعتمد علی خیاله وقام بروایه هاتین المرحلتین علی لسان ابن عربی ذاته بصوره خیالیه وغیر واقعیه.
تعليم اللغة العربية في ضوء نظرية الذكاءات المتعددة لغاردنر الذكاء اللغوي أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
71 - 92
حوزههای تخصصی:
هناک صله وطیده بین نظریات علم النفس التعلیمیه وتعلیم اللغه. تعد نظریه غاردنر للذکاءات المتعدده، من جمله النظریات التعلیمیه التی قد حظیت باستقبال کبیر فی هذا المجال، وکانت ولا تزال تقوم بدور هام للغایه فی قضیه التعلیم عامه، وتعلیم اللغه خاصه. یهدف البحث إلى تأثیر نظریه الذکاءات المتعدده والذکاء اللغوی أنموذجاً علی تعلیم اللغه العربیه وکیفیه تطبیق هذا الذکاء علی تعلیم العربیه بصوره تنفیذیه وفعلیه. تکمن أهمیه البحث فی تقدیم الحلول لترقیه تعلیم اللغه العربیه وتنمیته کلغه ثانیه، وفق نظریه علم النفس لغاردنر تحت عنوان الذکاءات المتعدده. یجری البحث فی ضوء المنهج الوصفی التحلیلی والتطبیقی. وتدل النتائج علی أنّه من الممکن تطبیق الذکاء اللغوی المذکور فی نظریه غاردنر علی جمیع مهارات اللغه الأربع، أی الاستماع، والقراءه، والمحادثه والکتابه، وإجرائه فی کل مهاره عبر استخدام التقنیات والحلول الخاصه بنفس المهاره المعنیه.
واکاوی هوش معنوی در داستان «خلیل کافر» جبران خلیل جبران بر پایه دیدگاه رابرت ایمونز
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
34 - 47
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی به مهارت ها، توانایی ها و رفتارهای لازم برای توسعه و حفظ ارتباط با منشأ غایی همه موجودات، کامیابی در جستجوی اهداف زندگی و یافتن مسیر اخلاقی درست که به رستگاری ما در زندگی کمک می کنند، اشاره دارد. این هوش که مبتنی بر ارزش ها، باورها و عملکردهای انسان است، این توانمندی را به او می دهد که در شرایط گوناگون، رشد و تعالی را در واقعیت های زندگی جستجو کند. رابرت ایمونز (Emmons Robert) (زاده 1958) استاد دانشگاه کالیفرنیا و پژوهشگر روانشناسی شخصیت، روانشناسی عاطفه و روانشناسی دین در زمره نخستین کسانی قرار دارد که به کشف هوش معنوی دست یافته است. از آنجا که جبران خلیل جبران، نویسنده لبنانی (1883-1931) در برخی از آثار خود از آموزه های قرآن کریم و تصوف اسلامی بهره گرفته است، می توان منظومه فکری او را در آثارش مرتبط با هوش معنوی دانست. لذا کارکردها و مؤلفه های این هوش در داستان «خلیل کافر»، موضوع این پژوهشِ مبتنی بر رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که گرچه جبران خلیل جبران در داستان «خلیل کافر» مستقیماً به هوش معنوی اشاره نکرده است؛ اما از آنجا که رویکرد آثارش به ابعاد هوش معنوی اعم از بُعد عقیدتی و شناختی، بُعد احساسی و عاطفی و بُعد ارادی بسیار متمایل است؛ بنابراین، این فرضیه را که جبران به طور غیر ارادی در آثارش از تصاویر و مبانی این هوش بهره برده است، قوت می بخشد. با مطالعه داستان «خلیل کافر»، می توان دریافت که وی به طور ناخودآگاه از هوش معنوی در جهت رشد و تعالی انسان های فرودست جامعه و ارتباطشان با خداوند و دیگران بهره گرفته است.
مؤلفه های ادبیات پایداری در رمان "الشوک والقرنفل" شهید یحیی سنوار
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر از نمونه های این نویسندگان که رهبر و سیاستمدار حوزه ادبیات مقاومت در فلسطین بوده اند، "شهید یحیی سنوار" است که به خاطر دفاع از وطن و مردم بی گناه سرزمینش بارها از طرف رژیم اشغالگر به مرگ تهدید شده و سال ها طعم تلخ زندان و شکنجه را چشید و در نهایت با سرافرازی در سال 2024م. به کام شهادت نائل شد. او در زندان تمام دردهای مردم سرزمینش و جنایات دشمن را به شکلی واقعی در رمان "الشوک والقرنفل" بازتاب داده است که ما سعی کردیم با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مؤلفه های ادبیات مقاومت در رمان مذکور بپردازیم و یافته ها نشان داده که نویسنده با لحنی انتقادی تمام جنایات رژیم در زندان ها، اردوگاه ها و میدان های نبرد را برملا کرده و نیز دردها و آلام درونی هم وطنانش، آوارگی ها، محاکمه و بازداشت دانشجویان و جوانان از طرف مزدوران رژیم اسرائیلی، ویرانی خانه-های فلسطینی و شهرک سازی رژیم برای اسکان یهود را بازتاب داده است. علاوه بر آن نویسنده حرمت و کرامت شهید را می ستاید و مقام رفیع آن را بالا می برد و شجاعت و دلاوری های جوانان فلسطینی و مشورت و هماهنگی آن ها با هم برای پیشبرد اهداف شان در برابر دشمن را می ستاید و از رهبران برجسته حوزه مقاومت چون یاسر عرفات و أحمد یاسین تمجید می کند و گوشزد می کند که راه این رهبران بزرگ ما ادامه دارد و تمام فشارهای دشمن نمی تواند ما را از مسیر مقدس مان منحرف کند.
تحلیل خودشیفتگی و انواع آن در ش عر معلقات بر اساس نظریه آدلر
حوزههای تخصصی:
زمانی می توان یک اثر ادبی را به خوبی درک کرد که موقعیت ادیب هم مد نظر قرار داده شود. در این میان آلفرد آدلر، پزشک و روانشناس برجسته آرای ارشمندی را مطرح می کند. آدلر خودشیفتگی را برگرفته از عقده برتری و عقده برتری و جبران افراطی را برگرفته از عقده حقارت می داند. در پژوهش حاضر سعی می شود تا عوامل پدید آورنده عقده حقارت و برتری، نظیر لوس شدگی، تخاصم والدین و غفلت، در میان شعرای معلقات که دچار خلأها و عقده هایی بودند، بررسی شود و در نتیجه نمودهای این عقده ها با تمجید از خود و خودشیفتگی، مورد واکاوی قرار گرفته است. امرؤالقیس با لوس شدگی، تخاصم و غفلت؛ طرفه بن عبد با از دست دادن پدر و تخاصم عموهایش؛ عنتره بن شداد عبسی با عدم پذیرشش به فرزندی، به جهت کنیز بودن مادرش و عمرو بن کلثوم به جهت لوس شدگی، رفاه زدگی، شکست در محاکمه و قتل پادشاه مناذره مسیر خودستایی را در سرودن ابیاتی با چنین مضمون پیموده اند. پر بسامدترین عوامل شکل گیری شخصیت خودشیفته در میان صاحبان معلقات، غفلت والدین و تخاصم ایشان یا اطرافیان شاعر است که به طرز چشم گیری زمینه ساز شکل گیری خودشیفتگی در شخصیت شاعر شده اند.
بررسی میزان تحقق اهداف آموزش زبان عربی در مدارس ایرانی از نظر متخصصان با تمرکز بر محتوای کتاب های درسی
حوزههای تخصصی:
اهداف آموزشی مهم ترین ارکان نگارش کتاب های آموزشی هستند و محتوای آموزشی برای رسیدن به این اهداف نوشته می شود. از مهم ترین اهداف آموزشی کتاب های درسی عربی فهم قرآن و متون دینی ساده است. با توجه به اینکه بیش از 7 سال از نگارش کتاب های عربی جدید التالیف گذشته است، پژوهشی در خصوص بررسی میزان موفقیت این کتاب ها در تحقق اهداف آموزش زبان عربی در مدارس ضروری است. در این پژوهش می کوشیم با روش پیمایشی و ابزار مصاحبه به بررسی کتاب های درسی عربی بپردازیم تا به میزان تناسب محتوای آموزشی عربی با اهداف آموزشی و میزان تحقق اهداف آن پی ببریم. گردآوری اطلاعات با مصاحبه کاملا ساختار یافته انجام شده است. جامعه پژوهش شامل استادان زبان و ادبیات عربی بوده و نمونه گیری به صورت هدفمند شامل ده متخصص زبان عربی آشنا با کتب درسی عربی جدید التالیف انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد 63 درصد افراد تناسب محتوای آموزشی عربی با اهداف آموزشی مندرج در برنامه درسی عربی را «ضعیف» و 52 درصد افراد میزان موفقیت محتوا در دستیابی به اهداف درسی را «کم» ارزیابی کرده اند. بخشی از عوامل این عدم موفقیت مربوط به محتوا و بخش دیگر مربوط به عوامل خارجی موثر در تدریس است.
بررسی و تحلیل کارکردهای گفتمان روایی در رمان «باب الطباشیر» اثر احمد سعداوی (بر اساس نظریه گفتمان روایی ژرار ژنت)
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان روایی با رویکردی کل گرایانه یکی از شاخه های تحلیل گفتمان است. روایت از جمله عناصر مهم و اصلی در نقل داستان یا بیان حادثه به شمار می رود. در این میان ژرار ژنت نظریه پرداز ساختارگرای فرانسوی از نظریه پردازان مطرح است. این پژوهش سعی دارد محتوای رمان «باب الطباشیر» اثر احمد سعداوی رمان نویس عراقی را در قالبی ساختار محور و با تأکید بر مهمترین مباحث گفتمان روایی مورد اشاره ژنت مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. هدف اصلی در این جستار، بررسی سه عنصر زمان، وجه و لحن به عنوان تکنیک های روایی است و همچنین کارکرد آن ها در به تصویرکشیدن بی هویتی علی ناجی، سختی ها و مشکلات لیلا حمید و دنیای مردم کنونی عراق و ظهور علی ناجی به عنوان منجی در برابر مردم عراق با تکیه بر طلسم های سومری هفتگانه در قالب یک داستان سورئالیستی - تخیّلی است تا علاوه بر کشف تکنیک های روایی آن، خواننده را با تفکر نویسنده در باب هویتِ علی ناجی، مشکلات لیلا حمید و مردم عراق و موضع گیری آن ها در برابر محدودیت های زندگی شخصی و اجتماعی آشنا سازد. روش کار در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و با تمرکز بر کتاب ژنت سعی شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که گفتمان روایی تا چه میزان توانسته است در انعکاس درگیری های ذهنی نویسنده در باب هویتِ اصلیِ علی، مشکلات لیلا و مردم عراق و منجی گری علی ناجی موفق عمل کند؟ زمان پریشی، ایجاد پرش ها و وقفه های داستانی،کانونی سازی دوگانه، پررنگ یا کم رنگ ساختن نقشِ علی ناجی در مواضع مختلف رمان، و حرکت زمانی برای رسیدن به نوعی همزمانی بین رمان و فعل روایت از مهمترین تکنیک های روایی است که در این رمان مورد استفاده قرارگرفته اند.
بررسی اثر بخشی روش های نوین تدریس عربی در آموزش مهارت های 4 گانه زبانی در مدارس
حوزههای تخصصی:
نظر به گسترش و توسعه روش های تدریس در حوزه آموزش زبان در مؤسسات و نهادهای آموزشی ولزوم کاربست این شیوه ها در نهادهای آموزشی دولتی، بروزرسانی شیوه های تدریس مهارتهای زبانی از ضروری ترین نیازها در این خصوص قلمداد می شود. شرایط فعلی حاکم بر این امر در آموزش و پرورش و ناکارآمدی شیوه های سنتی و بویژه نگاه یکجانبه و عدم استفاده از ابزارهای نوین آموزشی در زمینه آموزش زبان هم این فرایند را با اخلال جدی در نظام آموزشی روبرو کرده و هم زمان و هزینه های زیادی را از حاکمیت صرف و بی نتیجه هدر داده است.در این پژوهش بصورت میدانی در پی تحلیل وضع موجود در آموزش زبان عربی در کتب درسی و مقایسه آن با آموزش مهارت های چهارگانه زبانی با استفاده از منابع روزآمد هستیم. نتایج حاکی از آن است که کاربست تکنولوژی های جدید آموزشی تاثیری شگرف در تغییر وضع موجود داشته است و به ترتیب مهارت های خواندن، صحبت کردن، شنیدن و نوشتن در شیوه جدید آموزشی بیشترین تغییر را داشته اند.
بررسی راهبردهای تدریس مکالمه زبان عربی در عصر دیجیتال: چالش ها و فرصت ها
حوزههای تخصصی:
آموزش مکالمه زبان عربی به عنوان یکی از زبان های رسمی در جهان، نیازمند استفاده از راهبردهای تدریس مؤثر و متنوع است. این پژوهش با روش کیفی _ توصیفی به بررسی راهبردهای تدریس مکالمه زبان عربی در عصر دیجیتال و تأثیر آن ها بر فرآیند یادگیری زبان آموزان می پردازد. هدف اصلی تحقیق شناسایی و تحلیل چالش ها و فرصت های ناشی از استفاده از فناوری های نوین در تدریس مکالمه زبان عربی است. در این راستا، روش های تدریس مبتنی بر فناوری و تدریس مبتنی بر پروژه به عنوان راهبردهای کلیدی معرفی می شوند. همچنین، تأثیر روش های یادگیری تعاملی و استفاده از ابزارهای دیجیتال در فرآیند یادگیری بررسی می گردد. بررسی ها نشان می دهد که ادغام فناوری در یادگیری زبان منجر به پیشرفت های قابل توجهی در مهارت زبان شده است. دانش آموزان به جای حفظ کردن و به خاطر سپردن مطالب، با استفاده از فناوری و از طریق تفکر، مطالب درسی را فرا می گیرند. در یادگیری بر مبنای پروژه نیز به زبان آموزان اجازه می دهد تا با انجام پروژه های واقعی، زبان را در زمینه های عملی یاد بگیرند. یادگیری مبتنی بر پروژه می تواند انگیزه و علاقه زبان آموزان را افزایش دهد و به آن ها کمک کند تا مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنند. از چالش های پیش رو اینکه برخی از معلمان ممکن است با ابزارها و فناوری های نوین آشنا نباشند و بسیاری از معلمان هنوز به روش های سنتی تدریس وابسته هستند و از روش های نوین استفاده نمی کنند. علاوه بر این، ملاحظات آموزشی، مانند همسویی با اهداف یادگیری، برای ادغام موفق فناوری بسیار مهم است.
نقد تعریف فعل بر اساس روایت امیرمؤمنان علیه السلام
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵
60 - 41
حوزههای تخصصی:
از دیرباز غالب علمای علم ادبیات عربی فعل را با دو قید معنای مستقل و اقتران به زمان های سه گانه از دیگر قسیم هایش یعنی حرف و اسم متمایز می کردند، لکن با بررسی های بیشتر، ادله ای بر خلاف این تعاریف به ذهن می رسد، از جمله این ادله افتقار فعل به زوائدی مانند: تاء تانیث، فاعل، مفعول، حروف مضارعه، ضمیر و... که علاوه بر اینکه باعث مرکب شدن فعل می شود، نشان می دهد که فعل در حد تصور، نیاز به تصور کلمه دیگری دارد. در مورد اقتران به زمان گاه در حرف و اسم نیز شاهد این اقتران هستیم و از طرفی دیگر گاه انجام گرفتن فعل بدون صرف کوچک ترین زمانی اتفاق می افتد، مانند: «فَهِمَ اللهُ» یا «مَضَی الزَّمانُ» و ثابت است که نفس زمان یا مجردات محدود به قید زمان نیستند و نمی توان این بحث عمده را شاذّ تلقی کرد. از سوی دیگر امام علی علیه السلام به عنوان مؤسس علم نحو، در تعریف فعل به زمان داری و معنای مستقل آن اشاره ای نکرده و فعل را «مَا أَنْبَأَ عَنْ حَرَکَهِ الْمُسَمَّى» می داند که تطابقی با تعریف نحات ندارد. نوشتار پیش رو به دنبال ارائه تعریف صحیحی از فعل و نقد ادله و مبانی نحات در اقتران و زمان داری فعل است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و گرد آوری اطلاعات با شیوه کتابخانه ای و نرم افزاری در پی اثبات بهترین تعریف از فعل یعنی تعریف امام علی علیه السلام است.
تجليات الحقول الدلالیة للصفات الحسنة وغير الحسنة في أدعية الصحيفة السجادية(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
113 - 128
حوزههای تخصصی:
إنَّ الصحیفه السجّادیه مجموعه قیّمه من أدعیه الإمام السجّاد (ع) التی لها أهمیّه کبیره من الزوایا المختلفه الدینیه والأدبیه. وأحد طرق کشف المعانی ورسالات الإمام المکنونه فیها هو الاستفاده من نظریات علم اللغه والحقول الدلالیه. فالحقل الدلالی هو الذی یقید العلاقات بین الکلمات، بغیه فهم معناها وعلاقتها بالمفهوم العام، بعباره أخری أنَّ نظریه الحقول الدلالیه ترى أنّ المعانی لاتوجد منعزله الواحده تلو الأخرى فی الذهن، ولإدراکها لابدّ من ربط کل معنى منها بمعنى أو معانٍ أخرى.کل هذه الأسباب مجتمعه دفعنا للخوض فی دراسه ألفاظ الأخلاق وفقا لنظریه الحقول الدلالیه، ببحث موسوم ب الحقول الدلالیه لألفاظ الأخلاق الصحیفه السجادیه أنموذجاً. تکمن أهمیّه البحث من شرف موضوعه، حیث إنَّ مادّته الأساس تتعلق بألفاظ الأخلاق التی وردت فی الصحیفه السجادیه والتی تعد قمه عقائدیه وأخلاقیه فی بناء الأمه الإسلامیه ومبتغاها. استفاض الباحث بشرح الحقول الدلالیه لألفاظ الأخلاق فی الصفیحه السجادیه وإبراز جمالیات اللفظه فقد انحصرت ألفاظ الأخلاق عند الإمام السجّاد (ع) فی دائرتین دلالیتین هما الحُسْن والقُبْح، فإذن العلاقات الدلالیه للأخلاق فی الصحیفه السجّادیه تعدّ بمثابه المرآه التی تعکس مضامین النصّ الأدبی عند المبدع.قد احتوى الحقل الدلالی للأخلاق الحسنه فی الصحیفه السجّادیه للإمام (ع) دوائر کثیره، تأتی دائره الحمد والشکر على رأسها کما ارتفع تکرار ألفاظ أخرى کثیره بنسب متفاوته، منها: الاعتذار، طلب العفو، الصدق، العفه، الطیبه، الکتمان، الحصانه، القول الحسن، وطلب الستر، والوقایه، والتضرع. أمّا الحقل الدلالی للألفاظ المرتبطه بالأخلاق المنهی عنها المذکوره فی الصفیحه السجّادیه والتی تبرز المعنى الدقیق للکلمه من خلال وجودها مع العائله اللغویه التی تنتمی إلیها، فعائله التفاخر تحتوی کذلک التباهی والغرور والتکبر والصلف والصلفه.
نقش دست سازه ها بر کیفیت آموزش، یادگیری و ساده سازی مفاهیم زبان عربی (مطالعه موردی: «عربی، زبان قرآن» متوسطه اول پایه هفتم)
حوزههای تخصصی:
ابزارهای دست ساز عنصری اساسی در بهبود کیفیت آموزش زبان عربی، به ویژه در مراحل اولیه آموزشی، هستند. بنابراین، باید استفاده از آنها را گسترش داد و حمایت لازم را برای معلمان فراهم کرد تا اطمینان حاصل شود که حداکثر بهره وری از این ابزارها حاصل می شود. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش دست سازه ها بر یادگیری درس عربی انجام شده است. در این مطالعه سعی شده است ضمن معرفی دست سازه ها به عنوان یکی از ابزارهای کمک آموزشی، جایگاه آن در فرایند یاددهی - یادگیری در درس «عربی، زبان قرآن» در مقطع متوسطه اول پایه هفتم بررسی شده و اثربخشی آن در کیفیت یادگیری، جذاب سازی کلاس درس و آسان سازی روند آموزش موردمطالعه قرار گیرد. این جستار یک پژوهش کاربردی با روش توصیفی - تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سؤال است که دست سازها چه تأثیری بر میزان آموزش، یادگیری، علاقه و انتقال مفاهیم به فراگیران دارد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که دستسازهها در ارتقاء کیفیت آموزشی، ایجاد بستر یادگیری مؤثر و کارآمد، ایجاد جذابیت در کلاس درس، تسهیل فرآیند یاددهی یادگیری نقش و جایگاه مهمی دارد. باتوجه به نقش دست سازه ها در عینیت بخشی به مفاهیم انتزاعی در درس عربی، برگزاری دوره ها و کارگاه های ضمن خدمت و جلسات دانش افزایی برای معلمان و همچنین برگزاری نمایشگاه های متعدد و همایش های مربوطه توسط ادارات آموزش و پرورش، با رویکرد ترغیب و تشویق معلمان به استفاده از انواع دست سازه ها در روش تدریس خود، توصیه می شود.