نظریه شکل و زمینه از اصول روان شناسی گشتالت است که توسط تالمی در تبیین پدیده های زبان شناختی استفاده شد. این نظریه ارتباط پس زمینه ای و پیش زمینه ای در ادراک بصری اشیاء را نشان می دهد. چنین رابطه ای در عبارات و جملات نیز وجود دارد و عبارات در پرتو آن تبیین پذیر می شود. فواصل قرآنی متضمن اسم احسن به دلیل برخورداری از سازوکار شکل و زمینه ای، از جمله مواردی است که بر اساس نظریه مذکور تبیین می شود؛ زیرا ارتباط بین اسماء حسنی در فواصل با آیات مانند همان ارتباط شکل و زمینه در ادراک بصری است. از همین رو مقاله حاضر باتکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از نظریه شناختی شکل و زمینه با نگاهی مقایسه ای بین رویکرد مذکور و بلاغت قدیم، در پی تبیین کارکرد اسم احسن «رحیم» و دامنه ارتباطی اش با آیه متضمن آن در سوره بقره می باشد. نتایج بیان می دارد که بلاغت قدیم، ارتباط فواصل را تنها با بخشی از آیه می داند و کارکرد آن را محدود نموده است و نمی تواند معیار جامعی برای کشف تناسب اسم احسن با آیه باشد؛ اما در پرتو نظریه مذکور، دامنه ارتباطی اسماء، آیه و سیاق آن را نیز در بر می گیرد و معنای آن را تحت تأثیر قرار داده، معانی جدیدی به آیه می افزاید. مهم ترین کارکرد اسم رحیم در سوره بقره، باتوجه به سیاق آیات، امیدبخشی به بندگان و تشویق برای بازگشت به مسیر الهی است. همچنین بیانگر وجود لطف خدا و مصلحت مسلمین در پس تشریع احکام و فرامین از جانب خدا می باشد.