فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی احوالِ عارفانه قبض و بسط(غم و شادی) و تعیینِ خاستگاه و جایگاه هر یک در تفکّر مولانا با تکیه بر توصیف و تحلیل صُوَر خیالِ دیوان شمس پرداخته است. در کنار هم بودن غم و شادی در جهان بینیِ عرفانی مولانا، صوری را پدید آورده که بیش از هر چیز با زبان موسیقایی و شعر هم خوان است. با توجه به این امر که در شعر او ارتباط عمیقی میان صورت و محتوا نمایان است، این مقاله به بررسیِ برخی از اجزای غزل ها و چینشِ واژه ها و نیز کلیّتِ آن ها می پردازد تا خاستگاه های قبض و بسط مولانا به دست آید. در ورای اشعارِ شورانگیز غزلیات شمس، جلوه های موسیقایی، صور خیال پویا و نیز شادی و شعف و مستی و خلاقیّت مولانا، «تجربه های عرفانی و جهان شناختی» او وجود دارد. ارتباط میان تجربیاتِ عرفانی مولانا و جلوه های این تجربیات با موقعیت های ذومراتب قبض و بسط و بیان خاص او در این باره مشهود است. با تأمل در دیوان شمس درمی یابیم که در کنار موسیقی شاد غزلیات، مولانا از غمی عمیق نیز سخن می گوید؛ غم غربت در تنگنای تن و جدایی از وطن اصلی که نیستان ازلی است. این مقاله بر آن است که وی در دیوان شمس دو چشم اندازِ اصلی دارد: واقعیتی که هستیم(منشأ قبض) و آرمانِ هستیِ ما(منشأ بسط) که به شدت و ضعف در کنار یکدیگر مطرح شده اند.
کرامیه و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرقه ی کرامیه یکی از فرقه های مهم و تاثیرگذار در سده ی سوم ق در خراسان بوده است. این طریقه که از جهت باورهای بنیادیش بسیار به حنفیه نزدیک است، تاثیر بسزایی در آموزش و گسترش اسلام در ایران و کشورهای دیگر از جمله هند و شام و بیت المقدس داشته است. پژوهش های متعددی در قالب مقاله در خصوص ماهیت، خاستگاه و نوع تعامل این فرقه انجام گرفته است. اما به بُعد صوفیانه کرامیه به رغم اهمیت آن، توجه چندانی نشده است. بُعد عرفانی کرامیه از روی سه تفسیر الفصول، سورآبادی، و المبانی قابل بررسی است. تاکید بر توکل، اخلاص، تسلیم و رضا به قضای الهی و تاسیس خانقاه برای ترویج و تعلیم زاهدانه و صوفیانه، مؤید پیرنگ صوفیانه و عارفانه ی این فرقه است.
شاخصه های مکتب عرفانی نجف اشرف
حوزههای تخصصی:
با رواج جریان های عرفانی کاذب و نحله های تصوّف باطل، شناخت دقیق عرفان اصیل شیعی ضرورتی دوچندان یافته است. مکتب عرفانی نجف اشرف، جامع ترین مکتب عرفانی شیعی است که با شناخت آن میتوان سایر مکاتب عرفانی را محک زد. مقالة حاضر با بررسی چهار محور هدف، شاهراه، راهکارها و آثار و لوازم این مکتب به تبیین شاخصه های آن پرداخته و اموری از قبیل فناء ذاتی، معرفت نفس، لزوم ولایت، تعبّد به شریعت، عشق، ضرورت استاد، علم و فقاهت، حضور در عرصة اجتماع و نداشتن آداب خاص را از شاخصه های آن برمیشمارد.
شریعت برزیلی؛ دستورالعمل های پائولو کوئلیو برای رسیدن به معنویت
حوزههای تخصصی:
مکتب پائولو کوئلیو یکی از عرفان های نوظهور است. پائولو ترویج کننده شیوه ای نوین در تحصیل معنویت است. از میان رمان های پائولو، میتوان دستور العمل هایی را برای سلوک معنوی استخراج نمود. پائولو کوئلیو معتقد است یگانه وظیفه انسان دنبال کردن رؤیاهای شخصیاست. در این راه، انسان اگر به نشانه های پیرامون و ندای درونش توجه کند، راه زندگیاش را خواهد یافت. در این راه، سالک معنویت میتواند از نیروی سحر، عشق و سکس نیز کمک بگیرد. پائولو علاوه بر این دستورالعمل ها، تمرین های منظم و مرحله ای سنت رام را نیز به نگارش در آورده و رهپویان راه به انجام دقیق آن توصیه کرده است. در این مقاله، سعی شده است این راه ها نقد و بررسی شوند.
پیدایی کثرت از منظر عرفان و فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقالهٴ حاضر، نخست به تبیین اجمالی برخی مبانی نظری عرفانی در پیدایش عالم، همچون وحدت شخصی وجود و اعتباری بودن کثرت، تعینات وجود قبل از پیدایش کثرت و پس از آن می پردازد. سپس نحوهٴ پیدایی عالم را از منظر عرفان برمی رسد و در هر دو بحث، تفاوت این دیدگاه را با دیدگاه فلسفی به نحوی اجمالی بیان می کند. در این مقاله چگونگی ظهور اسما و صفات الهی و تعینات و نسبت های متکثر آن و نیز اینکه این امور با ترتیبی خاص از او ناشی می شوند، مورد بررسی قرار گرفته، نقش قاعدهٴ الواحد در این بحث، ویژگی های صادر اول و تفاوت دیدگاه عرفانی و فلسفی و نیز تحلیل و نقد برخی گفته های ابن عربی در این خصوص بیان می گردد.
از آنجا که در برخی از دیدگاه های عارفان اختلاف نظرهایی وجود دارد و انعکاس این اختلافات موجب دور شدن مقاله از هدف اصلی می گردید، آنچه در این مقاله به عرفان و عارفان نسبت داده شده است، عمدتا بر اساس تبیین و تشریح حضرت استاد آیت الله جوادی آملی از عرفان نظری می باشد و موارد معدودی هم که به دیدگاه عرفانی بزرگان دیگر اشاره شده، مواردی است که با این تبیین همخوانی دارد. ضمن اینکه در ارائه نظریات حکمت مشاء، صرفا بر آرای ابن سینا تأکید شده است.
معرفت عرفانی در آرای عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت عرفانی آن سان که عین القضات زیست می کند، با زیستجهان دیگر عارفان چندان متمایز به نظر نمی رسد، اما شاید نخستین بار از رهگذر وی به شکل مدون آورده شده است. از این رو، پرسش بنیادین پژوهش این است که شناخت عرفانی از نگرگاه عین القضات چیست؟ و چگونه از دانش بازشناخته می شود؟ راه دریافت آن چگونه است؟ به نظر وی، ارزش معرفتی هر یک از دریافتهای بشری در شناخت عرفانی چگونه تعیین می شود؟ عین القضات در همه ی نوشته هایش در پی تبیین معرفت حقیقی (عرفانی) و تمایز آن از دیگر دانشهای بشری است و می کوشد تا آنها با یکدیگر درآمیخته نشوند و سالک از رسیدن به دانش ظاهری خودخواه نشده و همواره رسیدن به دانش حقیقی (معرفت) را پیش چشم داشته باشد. از نگرگاه وی، شناخت عرفانی پیامد تفکر و یا استدلال عقل بشر نیست، بلکه از سرشت خود آن معرفت مایه می گیرد و انسان تنها از راه کشف و شهود و یا وحی به شناخت آن توانا می شود
کارکرد عشق در کنترل نفس و کسب اخلاق عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
عرفان و بررسی مهمترین دلایل بیان ناپذیری آن
حوزههای تخصصی:
بیان¬ناپذیری ـ که به معنای«به قالب لفظ و به زبان در نیامدن» تجربة عرفانی است ـ یکی از اوصافی است که به عنوان مشخصة شهود یا تجربة عرفانی مطرح شده است. مهم ترین دلایلیکه برای این ویژگی مشهورِ شهود عرفانی مطرح شده، عبارت است از: انتقال ناپذیری وجودی احساس، نابینایی معنوی، عمق عاطفه و احساس در تجربة عرفانی، نمادین بودن زبان عرفان، نظریة استعاری بودن زبان عرفان، مفهوم ناپذیری تجربة عرفانی، منطق ناپذیری شهود عرفانی و وضع الفاظ زبان عرفی برای امور محدود. در بررسی و ارزیابی این دلایل، درمییابیم که یا این ادلّه از اساس، درستی برخوردار نیستند، یا نقدها و اشکالاتی جدّی به آنها وارد است، و یا اساساً مفهوم بیان ناپذیری در آنها درست درک نشده و بدین روی، بیان ناپذیری ادعایی آنها امری غیر از «به قالب لفظ و به زبان درآمدنِ» تجربة عرفانی است. بدین سان، میتوان چنین داوری نمود که امکان بیان برای شهودها و تجارب عرفانی، منتفی نیست.
تصوف در شمال آفریقا
زبان شناسی و اخلاق عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چکیده یکی از دانش های نوپا در دنیا و به ویژه در کشور ما، دانش معنی شناسی است که از شاخه های زبانشناسی به شمار می آید. متون اسلامی اعم از قرآن و حدیث و مطالب عرفانی حاوی نکات اخلاقی و کدهای اخلاقی فراوان است. متأسفانه در سال های اخیر با وجود تحقیقات ارزنده در تمام شاخه های علوم اسلامی، پژوهش قابل قبولی راجع به معنی شناسی اخلاقی- عرفانی نشده است. این جانب در اصل مقاله تصمیم دارم تصویری روشن از معنی شناسی اخلاقی- عرفانی را برای علاقه مندان به اخلاق عرفانی بیان کنم تا مشتاقان به ارزش و اهمیت این پژوهش پی برند. معنی شناسی اخلاقی در پی روشن کردن مفاهیم و کدهای اخلاقی است که از دیرباز در زبان عربی و متون ادب فارسی وجود داشته است. عارفان اسلامی به پشتیبانی قرآن و حدیث به دستاوردهای بسیار ارزشمندی در این زمینه رسیده اند، لیکن همه ی این دستاوردها روشمند نیست و کار معناشناسی اخلاقی- عرفانی، تنظیم حوزه ی معناشناسی واژگانی است که هرچند واژه به صورت یک سیستم یا لایه یا حلقه یا میدان، ایده ای کامل و علمی در تکامل اخلاقی کلونی و سیستماتیک را نشان دهند. بدیهی است مثال هایی که در متن مقاله خواهد آمد، برگرفته از قرآن یا متون حدیث و منابع عرفانی فارسی و عربی خواهد بود. ان شاء اللّه این روش جدید بتواند فصل تازه ای در تولید علم اخلاق، آن هم اخلاق دینامیکی ایجاد نماید.
نسبت انسان کامل با انسان الحیوان در علم النفس ابن عربی
حوزههای تخصصی:
آیا همه مسائلی که ابن عربی پیرامون انسان کامل طرح کرده است، اختصاص به انسان کامل دارد و شامل سایر انسان ها نمیشود؟ این اساسیترین سؤالی است که این مقاله به دنبال پاسخ آن است.
بین انسان کامل و انسان الحیوان، دست کم دو وجه اشتراک وجود دارد که همه افراد انسانی، در احکام مربوط به این دو جهت با هم مشترک هستند.
1. همه انسان ها در غالب احکام مربوط به قوس نزول، مشترکند.
2. احکامی که در انسان کامل، به صورت بالفعل مطرح است، در انسان الحیوان نیز به صورت بالقوه قابل اثبات است.
بنابراین، احکام مربوط به انسان کامل از یکی از دو جهت فوق، در علم النفس عرفانی در مکتب ابن عربی، قابل سرایت به همه افراد نوع انسانی خواهد بود. میتوان از آنها در بررسی دیدگاه ابن عربی در باب مسائل مختلف علم النفس بهره برد. در مقابل، احکامی که ابن عربی از جهت کمالی انسان کامل، برای انسان اثبات میکند، مختص وی بوده و تنها به صورت بالقوه شامل سایر انسان ها خواهد شد.
تفکر؛ یادی از عارفان
بررسی مسئله تجدّد امثال و برخی نتایج آن
حوزههای تخصصی:
مسئلة تجدّد امثال یکی از مسائل مهم عرفان نظری استکه درک دقیق آن جز از طریق شهود امکان پذیر نیست. این موضوع بیانگر خلقت عرفانی است. بر اساس تجدّد امثال،مظاهر خارجی انعدام ذاتی دارند و بیش از لحظه¬ای در متن وجود خارجی دوام نخواهند داشت و دایم جای خود را به مظهریکاملاً مشابه میدهند. به تعبیر دیگر، درتجدّد امثال، موجوداتدایم در حال آفرینشند وهر موجودی در هر لحظه، جایگزین موجودی مشابه اما غیریکسان در لحظه قبل میشود. طبق این دیدگاه، آنچه را دوران بقاییک موجود میپنداریم در واقع، مجموعه¬ای است بیشمار از آفرینش های متوالی و البته متکامل. از نتایج این نظریه، میتوان به وجود تکامل در نشآت گوناگون عالم و نیز نفی هرگونه تجلّی اعدامی(در مقابل تجلّی ایجادی) اشاره کرد.
مرزهای میان عرفان نظری و فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آدمی برای شناخت واقعیت ها از چهار روش حسی تجربی، نقلی وحیانی، عقلی برهانی و شهودی عرفانی بهره می برد و از همین رهگذر، علوم گوناگونی را محقق کرده است که در بین آنها فلسفه و عرفان نظری، از روش عقلی برهانی استفاده می کنند. روش عقلی، حقایق کلی را که با تفسیر و انتزاع از محسوسات خارجی به دست می آید و نیز محصول شهود عرفانی را، با برهان و استدلال تعلیل می کند. عرفان نظری صرف تبیین و گزارش مشهودات عارف نیست؛ زیرا عرفان نظری از سنخ علم مصطلح و در حوزهٴ علم حصولی است و چون از سنخ علم حصولی است، نیاز به تعلیل دارد. برای بیان این مطلب لازم است عناوینی چون عرفان عملی و عرفان نظری و عرفان نقلی و عرفان شهودی از هم تفکیک شود؛ زیرا عرفان عملی، برنامهٴ سلوک و راهی است برای شهود حقایق، و عرفان شهودی چیزی جز آنچه عارف در مقام شهود حقایق دریافت می کند، نیست و عرفان نقلی گزارشی از یافته های شهودی عارف است؛ اما عرفان نظری تعلیل و اقامهٴ برهان و استدلال برای امکان یا ضرورت یافته ها است تا برای غیر شاهد قابل پذیرش و دلپذیر باشد. این دانش مانند فلسفه که آن نیز از سنخ علوم حصولی و نیازمند به برهان و استدلال است، در یک حوزهٴ علمی قرار دارند. در این صورت باید تمایز فلسفه و عرفان نظری را تبیین کرد که این تمایز در روش و ظرافت مفاهیم و ظرفیت ذهن ما و مانند آن است. مقالهٴ حاضر در حد میسور به این مسئله می پردازد.
آداب خوراک در ادبیات عارفان و صوفیان ایران تا پایان قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، بسیاری از ابعاد فرهنگی و تمدنی ایران دستخوش دگرگونی شد. یکی از این حوزه ها، قلمرو خوراک و آداب مربوط به آن بود که طی سده های دوم تا هفتم ق و همزمان با دوره تثبیت چیرگی اسلام بر زندگی ایرانیان در دوره ی خلافت عباسی، شکل فرجامین خود را پیدا کرد. این دگرگونیها از مسیرهای متفاوتی به متن جامعه ایرانی راه یافت. یکی از این مسیرها، عارفان و صوفیان عرفا و متصوفه بودند که بر پایه ی دریافت خود از آموزه های اسلامی، با سفارشها و یا رفتارهای خود، زمینه ساز جابه جایی مفاهیم اسلامی مرتبط با خوراک در ایران شدند. در این مقاله خواهیم کوشید تا بر پایه ی متون به جا مانده از این جریان به بررسی این تأثیرگذاری پرداخته شود.