فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
23 - 38
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در مکاتب و اندیشه های گوناگون مورد بررسی قرارگرفته، موضوع انسان کامل است. هرچند عرفای مسلمان نیز به این بحث توجه داشتند ولی ابن عربی توانست غنای کافی به آن ببخشد که در نوشته هایش مورد مشهود است. فراوانی تعاریف انسان کامل موجب آسیب به این موضوع شده که عدم تعیین حد و مصادیق آن است. لذا، این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی با بررسی مبانی عرفانی ابن عربی به این سؤال خواهدپرداخت که آیا وی به محدود بودن مصادیق انسان آرمانی به انبیا و اولیای الهی معتقد است و یا به توسعه در مصادیق آن و صدق بر انسان های سالک دیگر که به مقاماتی مشخص رسیدند اعتقاددارد؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که هرچند رسولان الهی در بالاترین درجه چنین انسان هایی قراردارند، ولی با توجه به تعریف ابن عربی انسان آرمانی، اضافه کردن خود به عنوان خاتم ولایت مقیده، معرفی مصادیق متعددی از انسان های آرمانی و تفسیری که از وُسع و ظرفیت هریک از انسان ها برای رسیدن به کمال معرفی می نماید، کثرت در مصادیق انسان آرمانی نتیجه گرفته می شود.
مضامین عرفانی در دیوان فانی خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
361 - 380
حوزههای تخصصی:
فانی خویی (متوفی 1225 ق.) عارفی شاعر و حکیمی جامع است که در آثار قلمی خود به ویژه در دیوان اشعار، نشان می دهد که مضامین عرفانی دلمشغولی همیشگی او بوده است و به همین دلیل به نکات دقیقی در عرفان نظری و عملی اهمیت می دهد و بیش از هر مفهومی از نظریه وحدت وجود با بیان های مختلف دفاع می کند. سپس در پیروی از سبک خراسانی و عرافی و به تبعیت از سنایی و عطار و مولوی در زمینه عشق الهی هنرنمایی می کند. سیر و سلوک صوفیانه را با مبارزه با نفس و اندیشه کثرت گرایانه دنبال می کند و با دیدگاهی، عرفانی به امام علی (ع) می نگرد و در مقامات عرفانی به فقر و همچنین فنا و بقا بیشتر اهمیت می دهد. وابستگی خود را به عرفان شیعی به صراحت بیان می دارد و فلسلفه زندگی انسان را در عشق به محبوب ازلی ترسیم می نماید. به همین دلیل این شاعر حکیم را می توان از عارفان بزرگ شیعه در ادبیات فارسی به شمارآورد.
تسبیح مقرّبون و تأثیر آن در صیرورت اصحاب یمین با رویکرد تأویلی عرفانی بر ساختار سوره انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
155 - 176
حوزههای تخصصی:
تسبیح در هستی، در حقیقت بیانگر امر تجلی و حیات است؛ آنگاه که اراده الله بر خلقت تعلق می گیرد، سنت الهی بر آن استوار است که هستی هر شیء منوط به امر تسبیح آن باشد. در این راستا، تسبیح انسان، آنگاه که در مسیر حبّ به مقرّبون قرارگیرد به شکل تحمید آشکارمی شود که تسبیحی است خاصِ کسانی که در مسیر صراط مستقیم قراردارند. در ساختار سوره انسان چگونگی این تسبیح به تصویر کشیده شده است ؛ در این سوره، معصومین (علیهم السلام) به عنوان مصداق مقرّبون ذاتی معرّفى شده اند. این سوره مشتمل بر 31 آیه است که آیات 5 تا 15آن اوصافی از مقرّبون را تشریح نموده، درآیات 16 تا 23 به ویژگی های محبین آنان و چگونگی ارتباطشان با مقرّبون اشاره شده و در7 آیه آخر نیز راهکارهای نیل به مقام مقرّبون ارائه گردیده است. در این نوشتار به شیوه ساختار شناسی تأویلی سوره، این حقیقت عظیم به دست آمده که یکی از جنبه های تسبیح مقرّبون، در سوره دهر در بُعد وجه اللهی بودن آنان، خود را آشکار می سازد. درخصوص تسبیح محبّین نیز اینگونه نتیجه میشود که به واسطه مودّتی که با مقرّبون دارند، در چارچوب تسبیح صراط مستقیم قرارخواهندگرفت که سبب می شود به لطف الهی به درجه قرب اکتسابی نایل آیند که این همان تحمید اصحاب یمین است.
بررسی مفاهیم عرفانی در دیوان املای بخارایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
147 - 170
حوزههای تخصصی:
املای بخارایی از شاعران عارف مسلک منطقه ورارود آسیای مرکزی است که سیروسلوک عارفانه را در خدمت پیران خویش طی نموده و به مقامات یقین نائل آمده است. غزلیاتش مشحون از اصطلاحات و رموز عرفانی است. هدف از انجام این مقاله بررسی مفاهیم عرفانی در دیوان املای بخارایی است که به شیوه کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. تحلیل محتوایی غزلیات وی نشان می دهد که وی در سیروسلوک عارفانه، عشق، تقابل عقل و عشق و برتری عشق بر عقل، ستیز با زاهدنماها ، رندنوازی، گرایش به جبر و پارسایی تحت تأثیر عارفان بزرگی چون حافظ و مولاناست و بسیاری از غزلیات خود را به تبعیت از آن ها سروده است. املا برای بیان تجربیات خود در حوزه عرفان و تصوف از الفاظ، اصطلاحات و عبارات رمزگونه و نمادین عرفانی چون ساقی، زلف، آب حیات، خرابات، می، میکده و ... بهره برده است .
بررسی مفهوم نمادین شیر در آثار عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
331 - 348
حوزههای تخصصی:
مفاهیم رمزی و نشانه های نمادین، همواره، در ادبیات عرفانی برای بیان اندیشه و عقاید عرفانی به کارگرفته شده اند. با بررسی متون تاریخی و ادبی درمی یابیم که شیر، از جمله حیواناتی بوده که در فرهنگ ها و تمدن های باستانی و هم ادبیات عرفانی جنبه نمادین و رمزی داشته و برای دست یابی به مفاهیم دیگر از ترکیب این نماد با عناصر نمادین دیگر بهره برده اند. پژوهشگر در این مقاله به دنبال جواب این سؤال است که شیر در ادبیات عرفانی در چه موضوعاتی به عنوان نماد به کاررفته است؟ هدف از نگارش این مقاله بررسی مفهوم نمادین شیر در آثار عرفانی است که به روش تحلیلی- توصیفی و به شیوه کتابخانه ای از طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته اس ت. حاصل پژوهش نشان می دهد که واژه شیر علاوه بر این که در ادبیات حماسی و غنایی کاربرد نمادین فراوانی دارد، در ادبیات عرفانی نیز عارفان از واژه شیر در نمادهای حق، نفس اماره، مردان حق، جان و ... بهره برده اند.
نگرش دین یاران به پاندمی کرونا، مطالعه موردی:طلاب شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
465 - 499
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر طلاب بر گروه های دینداری در ایّام کرونا، سعی شد اطلاعاتی درباره نگرش ایشان نسبت به این پدیده از دوران قرنطینه تا تولید واکسن جمع آوری شود تا برمبنای آن بتوان کمّ و کیفِ تأثیر این گروه را بر زیست دینی-اجتماعی جامعه ایران بهتر درک کرد. به این منظور، با روش کیفی به ثبت نگرش طلاب در شهر قم به عنوان مرکز اصلی حضور طیف های مختلف آنان اقدام شد. پژوهش حاضر در دو مرحله زمانی، یکی از اواخر آذر ۹۹ تا ابتدای اسفند ۹۹ و دیگری در بهمن 1400 در قالب پرسشنامه و مصاحبه های شفاهی صورت پذیرفت. با توجه به روش زمینه ای، از میان داده ها تنها پاسخ 51 نفر از طلاب به عنوان داده های اصلی و کم خطا مورد پردازش قرار گرفت. نتایج پژوهش در مرحله اول، غلبه نگرش محافظه کارانه (احتیاط و بی نظری) به علت ناهماهنگیِ شناختی در طلاب را به نمایش می گذارد. اما در مرحله دوم، با توجه به مواجهه تجربی طلاب با محدودیت ها و مشکلات ناشی از کرونا، شکل گیری نگرش نواندیشانه از نتایج برداشت شد. با وجود این، در هر دو مرحله، نگرش های اصلی و تکراری، محافظه کاری در مواجهه با تضادها، جزم اندیشی نسبت به دستورات دینی و کنش های سنتی در مواجهه با بروز عواطف دینی بود. لازم به یادآوری است که با توجه به رویکرد پژوهش حاضر، نتایج حاصله قابل تعمیم به سایر طلاب نمی باشد.
نقد استناد نظریه «رؤیاپنداری وحی» به متافیزیک وصال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول ادیان توحیدی، «نبوت» است که خود مبتنی بر وحی است. اندیشمندان دیدگاه های متفاوتی درباره حقیقت وحی و ابعاد گوناگون آن دارند. در این میان، گروهی از روشنفکران معاصر با استناد به برخی از کلمات عرفا، رویکردی متفاوت اتخاذ و نظراتی شاذ در باب وحی ارائه کرده اند. از جمله این افراد عبدالکریم سروش است. از منظر وی وحی همان رؤیا و رؤیا نیز همان وحی است و قرآن از جنس خواب، و نبی اکرم(ص) نیز راوی رؤیاهای رسولانه است. از دیدگاه وی، قرآن کلام محمد(ص) است و به صورت مجازی به خدا نسبت داده شده است. وی معتقد است: جبرئیل وجودی عینی و خارج از خیال پیامبر(ص) ندارد. درواقع وی نقش واسطه گری جبرئیل در انتقال وحی را نفی کرده و پیامبر(ص) را همه کاره وحی معرفی می کند. او برای تبیین دیدگاه خویش، از آراء اهل معرفت در باب متافیزیک وصال و قرب نوافل و فرائض بهره می جوید. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی اصل ادعای سروش و استشهادات عرفانی وی، می پردازد و روشن می سازد که اصل ادعای او مخدوش و استشهاد ایشان به متافزیک وصال، ناقص و نادرست است؛ زیرا انسان کامل با رسیدن به مقام فنا، فانی فی الله می شود و در نتیجه فقط مستمع است و سخنی از خویش ندارد.
مراقبه (دهیانه) در مهایانه بودایی براساس آمیتایور دهیانه سوتره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
46 - 29
حوزههای تخصصی:
مراقبه، که در آیین بودایی دهیانه نام دارد، از روش هایی است که با مهار ذهن به منظور دریافت حقیقت امور می تواند انسان را از فشارهای زندگی مادی رهایی ببخشد و به سوی زندگی معنوی توأم با آرامش روانی سوق دهد. با توجه به وجود روش های گوناگون دهیانه در سنت بودایی و ورودشان به کشور ما با فرهنگی متفاوت، نیاز به بررسی آن مطرح می شود. فقدان تحقیقات آکادمیک معتبر در این زمینه در کشور ما بر ضرورت انجام این تحقیق می افزاید. پرسش اصلی این نوشتار چیستی، تبیین مبانی، اهداف و چگونگی روش ها و مراتب دهیانه و نیز نتایج آن در شاخه مهایانه از دین بودایی بر اساس متن آمیتایوردهیانه سوتره است که از متون مراقبه ای مکتب «سرزمین پاک» بودیسم مهایانه است. ازاین رو، کوشیده ایم با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالب ارائه شده در سوتره فوق و نیز مراجعه به سایر منابع بودایی به پرسش های مذکور پاسخ دهیم.
اسرار نماز از دیدگاه ابن عربی و ابن ترکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
23 - 44
حوزههای تخصصی:
در مورد اسرار نماز و تمایز بین نماز شرعی و نماز حقیقی، تألیفات زیادی از عارفان و حکیمان به جای مانده که شباهت اندکی بین آثار مستقل آن ها وجوددارد. برجسته ترین آن ها متعلق به دو عارف نامدار جهان اسلام، صائن الدین ابن ترکه و محی الدین ابن عربی است. دیدگاه های ابن ترکه در رساله اسرارالصلوه ایشان بدون ذکر احکام فقهی آمده و اسرار ارکان کمی، وضعی و قولی نماز براساس علم حروف بیان شده است. ابن عربی در باب68 و 69 از کتاب فتوحات مکیه خویش ضمن بیان فتاوای فقهی خود، به ترتیب به اسرار جزئیات طهارت و رازهای نماز پرداخته است. به طوری که غیر از تعداد اندکی از عارفان، همچون سبزواری یا امام خمینی دیگران تحت تأثیر افکار وی، آثار خود را تألیف کرده اند. ایشان با ذکر جزئی ترین دستورات شرعی به صورت وجوبی و ندبی، سرّ آن ها را نیز بیان کرده که از نظر کمی و کیفی همانند دیگر دیدگاه های وی، گوی سبقت را از دیگران ربوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای، همراه با تصحیح نسخه خطی با شیوه انتقادی می باشد. این نوشتار بر آن است که برجسته ترین نکات این دو اثر نفیس را به اختصار معرفی کرده و ضرورت رویکرد عرفان عملی را در پاسخگویی نیاز بشر به نیایش، خاطرنشان کند.
واکاوی اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
225 - 242
حوزههای تخصصی:
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (618-540 ه.ق) آفریننده ی مثنوی های بزرگ عرفانی است. منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه و اسرار نامه عالی ترین آثار عطار نیشابوری هستند که اندیشه های عرفانی را با زبان رمز در خود جای داده اند. این مقاله با عنوان «بررسی اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری» جهت وصول به اهداف به تبیین اقوال و آرای عطار نیشابوری در باب مسائل گوناگون عرفانی پرداخته است. وجود تناقض ها و پارادوکس های گوناگون، اندیشه ی عرفانی «موتوا قبل ان تموتوا»، داستان عرفانی شیخ صنعان، بحث توبه، تشبیه و تنزیه ذات اقدس الهی، وحدت وجود همه مباحث عرفانی نابی هستند که در آثار عطار مخصوصاً در چهار اثر ذکر شده به خوبی دیده می شوند. کوشش شده است با ذکر نمونه ها و شواهد شعری و ذکر ابیات و توضیح آن ها بحثی جامع به شیوه ی توصیفی و تحلیلی از این اندیشه ها و مباحث عرفانی ارائه شود.
کتاب سوزی و کتاب شوییِ صوفیه (ریشه ها و انگیزه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۶۶-۳۵
حوزههای تخصصی:
در برخورد با پدیده ها و موضوع هایی که در متون کهن پارسی و عربی آمده است، همواره احساس می شود که برخی از پدیده ها، ریشه در سنّت و آیینی کهن تر داشته و گذشتگان ما آن ها را بی پرده یا درپَرده بازتاب داده اند. برخی از رفتارهای اجتماعی انسان، به ویژه هنرمندان و ادیبان نیز ریشه در سنّتی کهن داشته و پیروی از این سنّت بوده که آن ها را به انجام یا بازتولیدش وادار کرده است، بدون اینکه دلیلی منطقی در پس آن وجود داشته باشد. یکی از رفتارهایی که میان برخی دانشمندان مسلمان در سده های نخستین و میانه هجری و به ویژه میان صوفیان حوزه جغرافیایی ایران و عراق گسترش داشته، دست شستن از کاغذ و قلم و بلکه شستن و سوزاندن و اندر خاک کردن نوشته های خود بوده است. هرچند آن ها گاه به انگیزه های خود اشاره کرده اند، ولی می توان پنداشت که چنین رفتاری گونه ای خردگریزیِ دیوانه وار و غرق شدنِ چشم بسته در یکی از سنت های تصوف و اصلِ وحدتِ وجودی و فنای فی الله بوده که مایه از میان رفتن بخشی از تاریخ نگارش اسلامی شده است. در جستار پیش رو، نخست گزارش هایی چند از کتاب شویی و کتاب سوزی صوفیانِ سده های نخستین و میانه هجری آورده شده، سپس ریشه ها و انگیزه های این رفتار بررسی شده است. گزارش های موجود نشان می دهد که صوفیان به هنگام دگرگونی روحی و گاه محدثان به هنگام گرایش به تصوف، نوشته های خود را شسته یا سوزانده و پنداشته اند که این نوشته ها مانع دیدن حق و رسیدن به اوست. این رفتار یا برگرفته از سنّتی غیراسلامی و کهن میان هنرمندان گذشته بوده یا ریشه در آموزه صوفیانی داشته که علم و کتاب را حجاب راه خود در سیروسلوک روحانی پنداشته اند. بنابراین چنین رسم یا رفتاری که بیشتر در سده های سوم و چهارم هجری و به ویژه میان صوفیان مکتب بغداد گسترش داشته، به یک اندازه سرچشمه یافته از سنّت های غیراسلامی و سنّتی در عرفان اسلامی است.
بازشناسی مفهوم سکوت ذهن و بازتاب آن در کالبد بناها (مورد مطالعه: چینی خانه خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
193 - 210
حوزههای تخصصی:
مفهوم سکوت ذهن که نوعی ادراک روانی یا عاطفی است، با اصطلاحات و واژه های گوناگونی در زبان و فرهنگ هر قوم و ملتی از جمله سکوت مطلق، پالایش جان، تخلیه ذهن، ظلمت درخشان و... بیان شده است. در جهان کنونی، دلایل متعدد و از همه مهم تر ارزش گذاری جامعه بر سرعت و انباشتگی اطلاعات، باعث شده است تا انسان کنونی حتی در دوران کودکی نتواند سکوت را تجربه کند. عدم امکان تجربه سکوت و قطع ارتباط با ناخودآگاه، موجب عدم تعادل و گسیختگی در شخصیت انسان می شود . از این منظر، بازشناسی مفاهیم معنوی و عرفانی و جست وجوی بازتاب آن ها در کالبد بناها و به ویژه بناهای هویت بخش برای ساکنان شهر، به نظر امری ضروری و لازم در فرایند برنامه ریزی و طراحی بناها می رسد. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به بازشناسی مفهوم سکوت به واسطه تدقیق در متون، کتب و نظرات عرفان مولوی و عطار در کنار اندیشه های عرفانی امام الثقلین شیخ صفی الدین اردبیلی و تأثیر آن در کالبد چینی خانه خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی بپردازد. بدین ترتیب نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و رجوع به نظریات عرفای این زمینه، به عنوان ابزار گردآوری انجام شده است. طبق یافته ها با لحاظ دوازده عنصر معماری موجود در بنا و هجده عامل زمینه ای سکوت طبق نظر عرفای مورد بررسی، عامل «حیرت» بیشترین نقش را در خلق سکوت ذهن در این مجموعه دارد که مطابق با نظر هر دو عارف مطمح نظر این نوشتار است. نور، مرکزیت، تکرار و نقوش نیز به ترتیب بیشترین عناصر معماری مؤثر در ایجاد این حس، شناخته شدند.
تحلیل و بررسی دیدگاه روزبهان بقلی در عشق عفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
181 - 202
حوزههای تخصصی:
در اندیشه صوفیان، عشق یکی از مهمترین مباحث عرفانی محسوب می شود. عرفا برمبنای حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» اساس آفرینش را عشق و محبت حق می دانند. با توجه به معنای عشق، این اصطلاح در طول تاریخ تصوف مناقشه برانگیز بوده است. در قرون اولیه ابتدا عشق را در مورد امور جسمانی و مادی به کارمی بردند ولی با گسترش اندیشه های عرفان و ظهور عرفای بزرگی چون رابعه عدویه و غزالی و روزبهان بقلی این عشق جنبه لاهوتی می-یابد. این جنبه لاهوتی عشق، سبب ظهور عشق عفیف در عرفان شده است. عشق عفیف به فرایند تحقق این عشق لاهوتی در دو محور عشق عذری و عشق روزبهان بقلی می پردازد. هرچند عشق عذری و عشق روزبهان تحقق عشق الهی را ترسیم می کنند اما اندیشه خاصی که روزبهان بقلی درباره عشق عفیف بیان می کند جلوه ی ویژه ای به آن می بخشد. روزبهان بقلی برخلاف قائلین عشق عذری، که عشق عفیف را انتقال عشق انسانی به الهی می دانند از تحول عشق سخن می گوید. در این نوشتار سعی بر آنست تا عشق عفیف در دو دیدگاه عشق عذری و روزبهان بقلی بررسی و به تفاوت های چشمگیر آن ها پرداخته شود.
نگاهی به ایماژهایِ زندگی در نگره مولوی و کازنتزاکیس با تاکید بر ایماژِ «زندگی به مثابه سوءتفاهم/ جنگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
235 - 262
حوزههای تخصصی:
زندگی به مثابه فرایند تکامل و با توجه به دو ساحت باورها و عواطف- احساسات در نگاه اندیشمندان به اشکال مختلف بازنموده شده است. در این میان، ایماژهایِ برساخته از زندگی و معنایِ آن در لایه هایِ مختلف، یکی از نکاتِ برجسته در متون است که در قالب تصویرهای هنری و کلان استعاره ها مفصل بندی می شود. از سویی دیگر، در میان مجموعه متفکران، مولوی و کازنتزاکیس دو شخصیت کم نظیری هستند که با وجود تمایزهای معرفتی و گفتمانی از یک سو و تاریخی و جغرافیایی از سویی دیگر، مفهوم زندگی را در قالب استعاره/ ایماژهای هنری تصویرسازی کرده اند. در این مقاله، نویسنده سعی می کند این مسئله را با توجه به چهارچوب نظری انواع «ایماژهای زندگی» از منظر رابرت سالامون در مهم ترین آثار این دو متفکر بررسی کند. سالامون در این مبحث شانزده ایماژ از مهم ترین ایماژهای زندگی را شناسایی کرده که مهم ترین این موارد زندگی به مثابه بازی، داستان، غمنامه، کمدی، ماجرا و مأموریت است. این نوع طرز تلقی به زندگی، در آثار این دو تصویرسازی شده است که از بنیان هایِ معرفتی مشترک با وجود همه افتراق ها حکایت دارد. یکی از نکات مهم در تحلیل یافته ها اِشعار هردو به ایماژ ویژه ای است که در دستگاه فکری این دو به صورت برجسته مفصل بندی شده و آن «زندگی به مثابه سوءتفاهم» است. نویسنده ضمن بررسی مجموعه ایماژهای مشترک با تأکید بر ایماژ اخیر، اندیشه این دو متفکر را از منظر ارزش و کارکرد زندگی تحلیل کرده است.
کارکردهای معرفتی بُعد جسمانی انسان از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۱۴۸-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
نقش و کارکرد بُعد جسمانی انسان در ابعاد مختلف پس از اثبات ضرورت بعد جسمانی انسان، از مسائل مهم و قابل توجهی است که هرچند در فلسفه ملاصدرا و عرفان ابن عربی به آن اشاره مستقیمی نشده و باب مستقلی به آن اختصاص نیافته، از آراء و مبانی این دو دانشمند قابل استخراج است. از جمله این کارکردها می توان به کارکردهای معرفتی و نقش بعد جسمانی انسان در فرایند شناخت و معرفت اشاره کرد. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگاشته شده، بر آن است که موارد متعدد کارکردهای معرفتی بعد جسمانی انسان را از منظر ابن عربی و ملاصدرا استخراج نموده و میان آن ها از منظر این دو شخصیت، ارزیابی مقایسه ای بنماید. در نهایت این نتیجه به دست آمده است که بعد جسمانی انسان نزد این دو دانشمند از جهت معرفتی نقش مهمی در تحقق مقوله علم و معرفت و توابع آن، شکل گیری تخیل در انسان به عنوان یکی از مواد کسب معرفت، شناخت خداوند به عنوان عالی ترین موضوع معرفت و شناخت عالم و حقایق باطنی آن به عنوان موضوعی فراروی انسان دارد. این مقاله نشان می دهد که از منظر ابن عربی و ملاصدرا گذشته از اشتراکات زیادی که درباره کارکردهای بعد جسمانی انسان در تحصیل علم، شناخت خداوند و عالم وجود دارد که حاکی از تأثیر ملاصدرا از ابن عربی نیز هست، اختلافاتی هرچند اندک نیز در نحوه تبیین بر اساس مبانی و آراء آن دو دیده می شود.
ارزیابی معانی و مصادیق آیه «امانت» از نگاه مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیه «امانت» از آیات متشابه قرآن کریم و مرتبط با بحث عمیق معنای زندگی است. مفسران مصادیق «امانت» را طاعت و تکلیف، ولایت الهی، خلافت الهی، خلافت ائمه اطهار، نفس ناطقه و مانند آن دانسته اند. از منظر مولوی امانت بر مصادیقی همچون نفحات حق، عشق الهی، حیات وارونه انسان و اختیار قابل تطبیق است. از میان معانی مزبور، «اختیار» معنایی منحصربه فرد است که تنها مولوی از میان اندیشمندان حوزه قرآن و عرفان، آن را مصداق امانت دانسته است. وی اختیار را از منظر ترددزایی که مایه رنجش روح انسان و بازماندن از حیات آرام و لذت بخش ملکوتی است، منظور داشته و راه خروج از دوزخ فکر و ذکر اختیاری را سپردن اختیار کامل نفس در دست خداوند و بی اختیاری عاشقانه و عارفانه دانسته است. نگارنده اختیار را از حیث معصیت زایی و گرفتار آمدن در عقوبت الهی ارزیابی کرده که این عواقب، موجب اتصاف انسان به «ظلوم» و «جهول» گشته است.
بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
103 - 126
حوزههای تخصصی:
آزادی و بندگی اگرچه درظاهر مفهومی متضاد دارند اما در عرفان اسلامی این دو مفهوم دارای ارتباط حقیقی با یکدیگر هستند. عبودیت و حریت مراتبی دارند که سالک در هر مرتبه از سیروسلوک بهره ای از آن دو را در خود متجلی ساخته و درنهایت به حقیقت عبودیت و حریت دست می یابد. حافظ این موضوع را در دیوان اشعار خود در چند بیت به وضوح آورده و آزادی را ثمره تجلی حقیقت بندگی در انسان می داند. این بندگی که حافظ آن را بندگی عاشقانه می نامد، ثمره سلوک عارفانه رهرو حقیقت است. عاشق، آزاده ای است که با بندگی، خود را از همه قیدوبندها رهاکرده و مظهر بنده آزاد گردیده است. در این مقاله سعی شده با تعمق در بعضی از آراء صوفیه و عرفا ضمن بررسی بن مایه های فکری رابطه آزادی و بندگی از منظر عرفان اسلامی، به بررسی مفهوم بندگی عاشقانه، مراتب و ارتباط آن با آزادگی از دیدگاه حافظ پرداخته شود.
بررسی ولایت در آثار قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
اصل ولایت به عنوان اساس طریقت تصوّف و باطن نبوّت به شمار می رود. مقام ولایت متعلّق به کسانی است که خداوند متولّی ایشان گشته و به عنوان دوست ویژه خود برگزیده است. مسأله ولایت که به پیر و ولیّ این امکان را می دهد تا با تصرّف در احوال مرید او را به سر منزل مقصود برساند. از نکات مورد تأکید صوفیان در تمام دوره های عرفان و تصوّف اسلامی است. قشیری در آثار خود، بویژه در رساله قشیریّه به بیان بسیاری از مفاهیم بنیادین عرفان و تصوّف از جمله ولایت پرداخته و قدیمی ترین تعریف از آن را ارائه داده است و به دلیل تأثیر وی بر آثار پسین، بررسی آثار او در باب ولایت می تواند روشنگر عقاید کلّی پیرامون این مسأله در تصوّف اسلامی باشد؛ ازاین رو در این پژوهش که با نگاهی متن محور و به شیوه کتابخانه ای انجام شده، مبانی عرفانی ولایت و عوامل تحقق آن در انسان از دیدگاه قشیری تبیین و به نحو نظام مند ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که ولایت نزد قشیری امری عطایی و یا کسبی و متعلّق به کسانی است که خداوند افعال و اوصاف بشری را از آن ها زدوده و به اوصاف الهی بدل کرده و بیشترین کارکرد آن در رابطه مرید و مرادی است. او کرامات را امری موهومی و نشانه صدق ولیّ می داند.
بازشناسی شیوه های امر به معروف ونهی از منکر در تصوف عملی ابوسعید ابوالخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
261 - 280
حوزههای تخصصی:
ابوسعید ابوالخیر به عنوان عارفی انسان دوست علی رغم رفتارهای خشن متشرعه عصر خود، با تاثیرگذاری یک مرشد معنوی و به کارگیری شیوه های غیرمتدوال و خلاقانه، بدون آنکه موجبات آزردگی کسی را فراهم سازد، به امر به معروف و نهی از منکر می پرداخت و مانع بسیاری از نابهنجاری ها و مفاسد می شد. آنچه در این مقاله به عنوان مسئله اصلی مورد بررسی قرارگرفته، این است که التزام عملی ابوسعید به این فریضه دینی با وجود تساهل و تسامح وی از یک سو، و رویکرد ملامتی گری وی از سوی دیگر، چگونه صورت می گرفته است و آیا در شیوه هایی که او در انجام این فریضه به کارمی بسته، امر به معروف و نهی از منکر در معنای فقهی و اخص آن انجام می گرفته یا در معنای عام؟ آنچه از بررسی ها حاصل شد، این بود که روش اصلی ابوسعید در امر به معروف ونهی از منکر استفاده از زبان عامیانه متناسب با ظرفیت های فکری و فرهنگی مردم زمانه خود بوده و او با توجه به تفاوت های فردی و خصوصیات روحی افراد، به جای دعوت زبانی و موعظه مستقیم، به طور غیرمحسوس و غیرمستقیم به اصلاح و تربیت افراد می پرداخته است او در این شیوه به شکلی متناقض نما با عدم مبادرت به امر به معروف، موجب «امر به معروف و نهی از منکر» می شد.
فرایند سلوک و آداب و لوازم آن در تنتریسم هندویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۹۶-۶۷
حوزههای تخصصی:
تنتریسم آیینی رازورزانه است که با به کار گیری فنون و تمرین های ویژه ای در بستری از اعتقادات خاص می کوشد تا در یک فرایند باز اتحاد کیهانی، آیین گزار را از چرخه بازپیدایی آزاد سازد و طریقی برای ایصال وی به مرتبه «جیوان موکتی» فراهم آورد. تنتریسم را نمی توان نظام مستقل دینی به حساب آورد بلکه مجموعه ای از آموزه ها، اعمال و آیین های سلوکی است که علاوه بر هندوئیزم در دیگر سنت های دینی هند نیز یافت می شود. نوشته پیش رو با روش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین این فرایند سلوکی معرفتی در تنتریسم هندویی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که لطف خداوند که همان آکندگی و سریان شکتی یا انرژی الهی در سراسر هستی است، بستری را فراهم می کند تا از طریق پوجای تنتریک، که در دو ساحت بیرونی و درونی قابل اجراست، تلاش ها و تمرین های جسمی/ ذهنی آیین گزار برای الغای خودآگاهی بشری در خودآگاهی کیهانی به ثمر نشسته و خود مجازی (جیوا) در خود حقیقی (آتمن) فانی گردد. این فرایند در پوجای بیرونی که در محیط قدسی مندله شکل می گیرد، سالک را از صفات و قدرت های خدا/خدایانِ احضارشده و عینیت یافته برخوردار نموده و سرانجام به وحدت او با الوهیت می انجامد. اما در ساحتی دیگر، در پوجای درونی، همین رویداد در «سوکسما سریره» تحقق می یابد. در اینجا، «کوندالینی شکتی» با استفاده از فنون و انضباط های جسمانی/روحانی آزاد شده، با حرکت در امتداد نادی سوشومنا، چکره های هفت گانه محاذی محور نخاعی را فتح می کند. فتح هر چکره، تجربه معنوی جدیدی را برای سالک به ارمغان می آورد و او را در مقامات سلوکی به پیش می راند. وصول به چکره هفتم (چکره تاج)، مقام وحدت دو اصل شیوا و شکتی و پایان فرایند سیر و سفری انفسی است که آیین گزار را به مرتبه جیوان موکتی یا زنده آزاد نائل می گرداند.