فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴٬۰۰۸ مورد.
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
387 - 406
حوزههای تخصصی:
میرزا محمد اخباری، یکی از علمای اخباری است که به واسطه آثار متعددش در انتقاد تند علیه مجتهدان شناخته شده است. در پژوهش حاضر، سویه کمتر شناخته شده اندیشه و آثار میرزا محمد اخباری، که شامل گرایش های عرفانی اوست، بررسی گردیده و تأثیر بافت فکری زمانه، که دوران ستیز سه گفتمان اجتهادی، صوفیانه و اخباری در دهه های نخست سده سیزدهم قمری بود، بر بُعد عرفانی اندیشه او واکاوی شده است. پرسش های پژوهش حاضر چنین اند: ارتباط میرزا محمد اخباری با تصوف و عرفان در آثار و زندگی وی چه نمودهایی داشته است؟ تا چه اندازه ای از اخباری گری تأثیر پذیرفته است؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که مواضع میرزا محمد اخباری درباره عرفان و تصوف، از ادبیات تندش در برابر مجتهدان تأثیر پذیرفته است. میرزا محمد اخباری با استفاده از دوگانه عرفان/تصوف، از عرفان دفاع و از تصوف انتقاد می کند. او رساله هایی در حکمت عرفانی نگاشته و با برخی از صوفیه در ارتباط بوده است. میرزا محمّد، متصوفه را به مجتهدان و عارفان را به اخباریان تشبیه کرده و صوفی و مجتهد را به جهت بدعت گزاری و وابستگی به اهل سنت مشابه هم فرض کرده است. در عین حال، او با توسعه دامنه مصادیق عارف و دفاع از شخصیت های صوفی، که مورد نکوهش علما بوده اند، عملاً در جدال مجتهدان و صوفیه، جانب صوفیه را گرفته است.
پژوهشی درباره ابوبکر کلابادی و کلاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
151 - 186
حوزههای تخصصی:
ابوبکر کلابادی از عارفانِ قرن چهارم است. بر خلاف کتاب مشهورش، التعرّف، زندگی شخصیِ وی چندان آشکار نیست. محل تولّد و فوت وی، یعنی محلّه کلاباد نیز هیچ گاه به صورت علمی بررسی نشده است. این مقاله در دو بخش به ابوبکر کلابادی می پردازد. نخست درباره زندگی شخصِیِ او که شامل امور مهمّی چون: نسب، مشایخ ، آثار، تاریخ تولّد و فوت وی است، بحث کرده و در قسمت دوّم مقاله، واژه «کلاباد»، گونه های مختلف تلفّظ آن، ریشه ها و اشتقاق های احتمالی اش بررسی شده است. تلاش شده منابعی را که درباره کلاباد سخنی گفته اند و در میان مطالب خود، اطلاعات جدیدی درباره این مکان جغرافیایی ارائه کرده اند معرفی کند. سوال اصلی این پژوهش این است که آیا با کنار هم قرار دادن آنچه که در منابع گوناگون درباره وی و زادگاهش آمده، می توان به تصویر تازه ای از ابوبکر کلابادی و محل زندگی وی دست یافت؟ در این پژوهش کوشیدیم تا با روش تحلیل متن بر اساس استقرای تامّ، یعنی: گردآوری تمام اطلاعاتِ مربوط به کلابادی و مخصوصاً محل زندگی او، کلاباد، به این هدف برسیم.با بررسی متون مختلف، نتایج مهمّی به دست آمد مانند این که: سیّد پایبند که یکی از پیران کلابادی بوده، همان ابوالحسن همدانی است که در تاریخ بغداد و رساله قشیریه، نامِ وی آمده است.همچنین تاریخ فوت کلابادی به احتمال فراوان همان 385 ه.ق است و وی متولّد اوایل قرن چهارم است.درباره کلاباد نیز می توان به این نتیجه رسید که: تلفّظ درست آن، کُلاباد است و دور نیست که از دو واژه (کول) به معنای تالاب و (آباد) ساخته شده باشد.
ریاستیزی و نقد شخصیت های زاهدنما از دیدگاه بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
209 - 230
حوزههای تخصصی:
بیدل دهلوی تحت تأثیر آموزه های عرفانی شیخ نظام الدین اولیاء است و از این جهت توجه به دین و عرفان در شعر او نمود دارد و اشعارش مملو از مفاهیم و ارزش های اخلاقی - انسانی است. ضمن اینکه او به عنوان یک شاعر آزاده و منتقد رفتارهای دین باوران را آسیب شناسی کرده است و با نقد آن رفتارها حتی ریاستیز و منتقدی صریح اللهجه نامیده شده است، او کوشیده حقیقت دینی و حیات را از رهگذر اندیشه ای آزاد کشف کند و آنانکه دین را وسیله ریا قرارداده اند و جمعی را به خود مشغول نموده و بازار ریاکاریشان گرم است و در نظر مردم محبوب و گاه مقبولند عوام فریبی شان را برملاسازد و مهم تر آنکه او از نظر بنیاد اندیشه و فهم هستی، جهان او، جهانی دینی است و از دریچه دین و فهم دینی به جهان نگریسته و زندگانی را معنا نموده و سخنانش می تواند راهگشای معنوی برای انسان که در این عصر اسیر تمدن مادی و ماشینی است باشد و آن پیش گرفتن راه عشق و عرفان و فضایل اخلاقی است.
مطالعه تطبیقی نظریه انسان کامل در نظام الاهیاتی بوناونتوره و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
229 - 253
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی یکی از بنیادی ترین مسائل نظری حوزه فلسفه و عرفان است که ادیان هم به نوبه ی خود حول این موضوع نکات مختلفی را بیان داشته اند، بوناونتوره در نظام الاهیاتی مسیحیت و فرقه فرانسیسکن و ملاصدرا در نظام الاهیاتی اسلام و مکتب متعالیه، هریک با دیدگاه خاصی در حوزه انسان کامل و ابعاد آن مدعیات متنوعی را ارائه کرده اند. انسان روحانی شناسی بوناونتوره، بسیار حول محور عیسی مسیح تبیین می شود در حالی که انسان کامل شناسی صدرایی به هر انسانی که کوشش علمی و عملی متعادلی داشته، تعلق می گیرد، انسانی که در معماری صدرایی به آن پرداخته می شود، توانایی نمود اعظم و مثل اعلی شدن را داراست، در حالی که بوناونتوره این مقام را تنها مخصوص عیسی مسیح می داند. انسان کامل صدرایی به سبب توانایی و دانایی حداکثری، شان رهبری دارد، از این رو می تواند نظام اجتماعی را مدیریت کند، در صورتی که چنین ادعایی در انسان روحانی بوناونتوره دیده نمی شود. انسان روحانی بوناونتوره بسیار هویت عرشی و انسان کامل ملاصدرا هویتی عرشی و فرشی را توامان داراست. آنچه در این نوشتار به روش توصیفی و تحلیلی و ابزار کتابخانه ی مورد تبیین وتطبیق قرار گیرد، بررسی مقایسه ی نقاط وفاق و اختلاف بین نظرات ملاصدرا و بوناونتوره در زمینه انسان کامل است.
جهش معنایی در زبان عارفان بر اساس نظریه معناشناسی قالب بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
29-52
حوزههای تخصصی:
سازوکاری شناختی-زبانی که در پس گستره وسیعی از رفتارهای زایای زبانی عرفا مشهود است، مبتنی است بر خروجِ مداوم از بافتی که در جریان فرایند برخطِ ساخت معنا شکل می گیرد. این تخطی شناختی در روند معناسازی، مخاطب و شنونده را وامی دارد با سازمان دهی مؤلفه های معنایی موجود در قالب تکیه گاه و برانگیختن دوباره همین مؤلفه ها در قالبی نو که با آن ها سازگاری بیشتری دارد، بر جهش های معنایی در زبان عرفان فائق آید. این فرایند شناختی که طی آن خواننده ناگزیر به بازتحلیل معناشناختی و کاربردشناختی مؤلفه های موجود در بازنمایی بافتی است، «چرخش قالب» نام دارد. تجزیه و تحلیل نمونه های ارائه شده در این مقاله براساس مفهوم «قالب»، «چرخش قالب» و ابزارهای تحلیلی نظریه معناشناسی قالب بنیاد، ظرفیت این سازوکار شناختی را برای گفتمان عرفانی مورد بحث قرار می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بافت گریزی در زبان عارفان، چرخش قالب و جهش های معنایی نوعی خلاقیت زبانی است که تنش بین خوانش مناسب بافت و خوانش ثانویه، نقض عمدی عقلانیت متعارف، سازمان دهی مجدد محیط های شناختی و درنتیجه ایجاد معنای جدید را به دنبال دارد.
بررسی محتوایی دو اثر از نادر ابراهیمی (صوفیانه ها و عارفانه ها، بار دیگر شهری که دوست می داشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
191 - 204
حوزههای تخصصی:
نادر ابراهیمی از بزرگترین نویسندگان معاصر ایران در آثار خود سبک شخصی و خاصی را دنبال می کند. کتاب«صوفیانه ها و عارفانه ها» از یادگارهای ارزشمند او در حوزه ادبیات عرفانی و رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» از درخشان ترین آثار وی در حوزه ادبیات داستانی است. بررسی درونمایه دو اثر مذکور، موضوع اصلی این پژوهش است. نویسنده در«صوفیانه ها و عارفانه ها» در نقش یک منتقد ادبی ظاهرمی گردد و کتاب را مورد تحلیل ساختاری و محتوایی قرارمی دهد؛ این اثر تنها نوشته ابراهیمی درباره صوفیه و درواقع، تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران و نمونه بارز گره خوردگی ادبیات عرفانی و هنر داستان پردازی است. رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز با زاویه دید درونی و از منظر قهرمان و شخصیت محوری داستان، پسر کشاورز، روایت می شود. ابراهیمی در کتاب «صوفیانه ها و عارفانه ها» نگاه عملی به عرفان پویا دارد و «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز پس از رمان«شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری از نظر کاربرد شیوه جریان سیّال ذهن از درخشان ترین و موفّق ترین رمان ها به حساب می آید و ابراهیمی را نویسنده ای توانمند و صاحب سبک معرفی می کند. مطالعه و مقایسه دو اثر متفاوت نادر ابراهیمی تقابل اندیشه نویسنده را در حالات مختلف وگستردگی اندیشگی وی و تسلط برفرهنگ ایرانی وعرفانی را نشان می دهد.
بررسی و تحلیل «حدیث عماء» و لوازم عرفانی آن در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
71 - 94
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسأله عرفان نظری، «اسماء الهی» است که آغاز تجلّیات آنها از مقام احدیّت و واحدیّت است. بدین جهت دو مقام یادشده در عرفان نظری از اهمّیت بسزایی برخوردار است. تنها مستند نقلیِ عارفان در تبیین این دو مقام، «حدیث عماء» است. برخی از عارفان، «عَماء» را منطبق با احدیّت دانسته و برخی دیگر آن را بر مقام واحدیّت تطبیق می دهند. هر چند به نظر می رسد این اختلاف به دلیلِ نزدیکی و قُرب دو مقام مذکور، چندان بنیادین نیست، امّا حدیث مورد استناد آنان از جهت منبعی، دلالی و سندی با نقدی جدّی رو به روست؛ زیرا، در هیچ یک از منابع روایی کهن شیعه گزارش نشده، مضمون آن با باورهای بنیادین و مبانی الهیاتی مسلمانان (به ویژه شیعه و اشاعره) ناسازگار بوده و در سلسله اَسناد آن نیز راویان مجهول و نامعتبر وجود دارد. در نقطه مقابل، روایات فراوان و معتبری در منابع کهنِ روایی شیعه گزارش شده که با حدیث یادشده تعارض دارند. با توجه به قواعد فقه الحدیث و نقد الحدیث، «حدیث عماء» به دلیل ضعف های منبعی، دلالی و سندی یارای مقابله با روایات متعارض را ندارد، بنابراین استناد به آن در تبیین و اثبات مقام احدیّت و واحدیّت با مبانی علمی و معرفتی اسلام سازگاری ندارد.
وجوه معنوی کسب و کار در سنّت ملامتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
225 - 241
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران معاصر به بنیادهای فکری جریانات معنوی اسلام در موضوعاتِ مرتبط با حیات مادی و شیوه های زندگی دنیایی کمتر توجه کرده اند. کسب و کار، از جمله این مقولات است که در دوران معاصر اهمیت ویژه ای یافته و از قضا، در معنویت اسلامی نیز به ابعاد اخلاقی و معنوی آن توجه شده است. ملامتیان خراسان که از اصیل ترین گروه های معنویت گرای ایرانی در دوران اسلامی اند، نگرشی ویژه به کسب و کار به مثابه امری معنوی داشته اند. توجه به مبانی فکری و شیوه عملی برجسته ترین نمایندگان اهل ملامت (حمدون قصار، ابوالحفص حداد و عثمان حیری)، با روش تحلیل متنی، نشان می دهد که تأکید آنان بر ملامت نفس و در پی آن، پنهان داشتن سلوک و مبارزه با ریاکاری، سبب نقد آنان از کسانی شده که به بهانه زهد و توکل، بر ترک کسب و کار توصیه می کرده اند. اندک گزارش های موجود نشان می دهند که اهل ملامت هم در عرصه نظر و هم در عرصه عمل، کار را وسیله ای برای رشد باطن و مبارزه با نفس می دانسته اند. در نظر آنان، کار بهترین راه برای کسب روزی حلال است و با پرداختن به آن، علاوه بر خوارداشتن نفس، سالک از سقوط در دام ریاکاری رها می شود و اینکه، کار نه تنها با دو آموزه توکل و فقر منافات ندارد، بلکه، چون یکی از بهترین راه های اخفای سلوک است، پرداختن به آن ضروری است.
نسبت میان «رندِ نظرباز»(انسان کامل عالم عرفان) و «دازاین»(ابرانسان عالم غرب)، در پدیدارشناسی «حریم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
187 - 210
حوزههای تخصصی:
حریم، از اساسی ترین مفاهیم پرتکرار در پارادایم معماری است که تا به امروز تعریفی ریشه ای و فلسفی از آن ارائه نشده است. دشواره تعریف حریم، از وابستگی آن به مفاهیم انتزاعی تری چون فرهنگ و جهان بینی نشأت می گیرد و فراوانی تعداد و تنوع المان های فرهنگی، تبیین آن را به مراتب دشوارتر خواهدکرد. پدیدارشناسی به عنوان یک شاخه فلسفی، ازآنجاکه سعی در حذف فاکتورهای وابسته و دسترسی به جوهره مفاهیم دارد می تواند در این مورد کارآمدترین ابزار فلسفی باشد. با این همه، پرسش اساسی تری مطرح می شود: حال که پدیدارشناسی خود ماحصل فرهنگ و تفکر غربی است؛ آیا می توان آن را در تعریف مفهوم حریم در ایران به کاربست؟ یا به تعبیری آیا زبان هستی شناسانه ایرانیان متفاوت از زبان هستی شناسانه غرب است؟ هدف این پژوهش ضمن پاسخ به پرسش های بالا، یافتن تفاوت ها و نسبت های اندیشه هستی شناسانه غرب و ایران در پدیدارشناسی حریم است. این پژوهش تلاش دارد تا با رویکرد کیفی ابتدا، ادبیات موضوعی اندیشه هستی شناسانه غرب و پهنه فرهنگی ایران را مورد بررسی قراردهد و سپس به شیوه تحلیلی-تفسیری، به مقایسه پدیدارشناسی مفهوم حریم در این دو پارادایم بپردازد. در پدیدارشناسی هایدگری، دازاین به عنوان ابرانسان، فضا را با اگزیستانس خود مکان مند می کند. ابزار دازاین جهت مکان بخشی، جهت گیری او به جهان در دو عامل تقرّب و دوری کردن است. لذا برای دازاین، حریم نه متأثر از فاصله و اندازه؛ که از التفات و توجه او به فضا و چیزهاست. از آن سو، رند نظرباز در مقابل دازاین، به عنوان الگوی کامل انسانی در سنت تأویلی شاعرانه و اندیشه هستی شناسانه پهنه فرهنگی ایران حضور دارد. ماهیت مکان در نظر رندِ نظرباز، منبعث از اسطوره آفرینش و دوگانه درون و بیرون است. ماهیتی که بازتاباننده خاطره ازلی باشد و از همین رو، ریشه ای ترین عنصر ادراک حریم، توجه به درونِ خویشتن خویش است.
"ورع و عفت" در آموزه های فقهی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
55 - 72
حوزههای تخصصی:
در واقعیات عملی زندگی مسلمانان، عدم استفاده از اخلاق اسلامی در گفتار و عمل قابل توجه است و این کوتاهی شخصیت آن ها را مخدوش و موجودیت شان را با خطر مواجه می کند. تعهد به عبودیت و اجرای آن از مسیر شناخت مفاهیم و مصادیق پرستش و تقرب به ذات الهی همچون "ورع" و "عفت"، زندگی جامعه اسلامی را با ایجاد تعادل و مقاومت در برابر وسوسه های ویرانگر، حفظ می کند. در مطالعه پیش رو به بحث و غور در آیات قرآن و نقد روایات مربوط به ورع و عفت پرداختیم. نتایج پژوهش دلالت بر این دارند که ورع و عفت از واژه های مهم حوزه فقه السلوک و علم السلوک معارف اسلامی هستند و اشتراک معنوی با هم دارند و تحت این عناوین، مصادیق مختلفی قرارمی گیرند. اگر دانش فقهی، شامل اعمال ظاهریِ نماز، زکات، ذکر، حمد و دعا باشد، علم السلوک و عرفان، مربوط به نیت، اخلاص، توکل، توبه به سوی خدا، امید، ترس، شکرگذاری، صبر، تقوا، عفت، زهد و ورع و سایر منازل سلوک برای سائرین و سالکان این راه است. هر دو این عناوین برگونه ای از بازدارندگی، پرهیز و ممانعت، دلالت دارند. معنای ورع و عفت در مصادیق خود بنابه شرایط متن و فرامتن که این مصداق، در آن نمود پیدامی کند متفاوت خواهدبود. مطالعه پیش رو به شیوه توصیفی-تحلیلی است.
واکاوی آداب ضیافت در تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
247-274
حوزههای تخصصی:
صوفیه در نگرش، روش و منش ویژه ای که در همه شئون حیات خویش داشته اند، به بحث طعام و امور مربوط به آن نیز پرداخته اند. دامنه این بحث چنان فراگیر است که موضوعاتی چون «ضیافت»، «مهمانی دادن» و «مهمانی رفتن» را هم در بر می گیرد. آنان برای این موضوعات نکات و آدابی مشخص وضع کرده اند که رعایت آن ها ازسوی سالک سبب پیشرفت معنوی او می شود؛ ولی بی توجهی اش به آن ها یا موجب وقفه سلوکش خواهد شد یا به بیراهه اش خواهد کشاند. بخشی از نگاه صوفیان به این موضوع به اموری درونی چون اخلاص و نیت صحیح سالک و بخشی دیگر به اموری بیرونی مانند کمیت، کیفیت و نحوه تدارک طعام در ضیافت ها یا حضور در آن ها برمی گردد. در این جستار هدف آن است تا با کاربست روش تحلیلی توصیفی و بررسی منابع صوفیانه و سایر منابع مرتبط، آداب و بایسته های مربوط به این موضوع شناخته و تبیین و تحلیل گردد. با تتبع در آثار صوفیانه ازجمله قوت القلوب و احیاء علوم الدین معلوم می گردد که ضیافت دادن و به ضیافت رفتن نه امری روزمره، بلکه گونه ای عبادت است و به تأسی از قرآن و سیره نبوی ظرایف و دقایق بسیاری در آن لحاظ شده است. از دیگر نتایج جالب توجه، مخالفت با برخی آداب ایرانی مانند نخوردن طعام بر خوان، رعایت سکوت هنگام صرف طعام و شستن دست های حاضران در ضیافت در ظروفی مجزاست. افزون بر این ها آدابی چون التزام به خدمت، اطعام دیگران و دوری از تکلف می تواند یادآور ارتباط این جنبه از تصوف با آداب فتوت باشد.
نظام مندی دیدگاه سعیدالدین فرغانی در تبیین قاعده عرفانی «اجمال و تفصیل» مطالعه موردی: تبیین مراتب نظام هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
411 - 433
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی پژوهش حاضر بر مبنای تحلیل قاعده «اجمال و تفصیل» و کاربست آن در تبیین مراتب نظام هستی از منظر سعیدالدین فرغانی شکل گرفته است و پاسخ به جوانب مسأله فوق را به روش تحلیلی اسنادی دنبال کرده است. «اجمال و تفصیل» یا «جمع و فرق» از مبانی کلیدی و تأثیرگذار در عرفان نظری است. به باور اهل معرفت، موجودات در مراتب بالاترِ هستی، معمولاً دارای گونه ای از کلّیت و شمول وجودی هستند که با حفظ وحدت و اجمال خود، وجودِ جمعیِ کثراتِ مادون خود هم هستند. با اینکه کثرات مادون در آن موطن عالی مجال ظهور ندارند، اما تنزّل آن حقیقتِ اجمالی، تفصیل حقایقِ مندرج در آن را به همراه خواهد داشت. فرغانی مبتکر این قاعده عرفانی نیست، اما توانست آن را در نظام عرفان نظری، به خوبی پردازش کند. ردّ پای این قاعده کلی را در جای جای هستی شناسیِ فرغانی می توان یافت، به گونه ای که او در ارائه یک تحلیل نظام مند و سازوار درباره چگونگی و چرایی تنزل تجلی وجود در مراتب هستی، از این قاعده بیشترین بهره را برده است. وی بر پایه این قاعده توضیح می دهد که چگونه تجلی حق تعالی، ابتدا در تعین اول، مجمل بود و سپس در تعین ثانی مفصل شد و این تفصیل تعین ثانی، در قلم اعلی مجمل شد و این اجمال قلم، در لوح تفصیل یافت و این سلسله به همین ترتیب در مجرای عرش و کرسی و عنصر اعظم و ارکان اربعه و افلاک و موالید ثلاث و آدم و خلفای او و پیامبر اکرم (ص) و خلفای ایشان به سیر خود ادامه داد و در نهایت به نقطه پایانی عمر دنیا و مبدأ قیامت منتهی می شود. فرضیه این تحقیق آن است که فرغانی یکی از بهترین تبیین های قاعده «اجمال و تفصیل» را ارائه داده و از این قاعده به گونه ای کاملاً کاربردی در تحلیل مراتب نظام هستی بهره برده است.
نقش سلوک معنوی و عرفان عملی در تحکیم روابط زوجین با محوریت قرآن و روایات معصومین(علیهم السّلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
251 - 268
حوزههای تخصصی:
خانواده نهادی اجتماعی با کارکردها و آثار بسیار است که هم تأثیرگذار و هم تأثیرپذیر از نهاد های دیگر اجتماعی است. نظام مطلوب خانواده در اسلام، با محوریت زن و مرد شکل می گیرد و از هر روش صحیحی، که به استحکام روابط زوجین بیانجامد، استقبال می کند؛ عرفان عملی و سلوک معنوی از جمله این روش هاست. در عرفان عملی، سالک می کوشد که همه امور خود را در ارتباط با خدا تفسیر نماید و او را در زندگی خود ناظر و حاضر ببیند. سالک با استفاده از عرفان عملی، آنچه باید به آن عمل کند را درمی یابد و در راه رسیدن به شهود و حقیقت وجود حرکت می کند. داشتن این حالات برای سالک به معنای دوری از اجتماع نیست. در عرفان اسلامی، عرفا در سلوک معنوی، در اوج بی اعتنایی به دنیا، همچون مردمان دیگر زیست می کنند و از ثمره زندگی اجتماعی برای تقویت جنبه سلوکی و از دریافت های عارفانه خود، برای زندگی اجتماعی شان بهره می برند. از این روست که تشکیل خانواده و روابط صحیح میان زوجین همواره در سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار (علیهم السّلام) مورد توجه بوده است و نویسنده در این مقاله بر آن است تا به این سوأل پاسخ دهد که سلوک معنوی و عرفان عملی چه نقشی در تحکیم روابط زوجین دارد
جلوه هایی از درون مایه های عرفانی در اشعار وحشی بافقی باتأکیدبرمنظومه خلدبرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
331 - 348
حوزههای تخصصی:
بی تردید وحشی بافقی یکی از مشهورترین شاعران دوره صفوی است که اهمیت او در سبک خاص بیان اوست. هنرآفرینی در مضمون و بیان احساسات و عواطف شاعرانه با زبان روان و ساده وصمیمی وی را در زمره شاخص ترین شاعران مکتب وقوع قرارداده است. اشعاروی را از زوایای مختلف می توان بررسی کرد. درون مایه های عرفانی در اشعار وحشی بافقی به ویژه در منظومه خلدبرین، از وجوه زیبای زبان و اندیشه های اوست. نگارنده با پردازش توصیفی-تحلیلی اشعاروحشی، به این نتیجه رسیده که وی با آن همه شور و شرر عاطفی و الهام شاعرانه که داشته عشق عرفانی یکی از درونمایه های فکری و شعری وی بوده است. دربیشتر آن ها، عواطف شدید و احساسات و درد و تألم درونی شاعر با زبانی روان و ساده و دلپذیر با نیرومندی هرچه تمامتر بیان شده و اگرچه منظومه های غنایی و عاشقانه وحشی، عشق مجازی او را نمایان کرده است، اما در عین حال خود آن را پلی برای حقیقت دانسته است.
انسان شناسی عرفانی جبران خلیل جبران در مقایسه با سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت انسان از خویشتن خویش از ارکان شناخت شناسی عرفانی است. جبران خلیل(1883-1931م) شاعری واجد بارقه هایی از عرفان، ولی هنوز در آستانه معبد خلقت است. با آن که او تجربه های ناب یک عارف را از زبان "مصطفی " باز گو می کند، اما گرفتاریش در دام سنّت ها موجب شده است تا برخی او را در جایگاه عارفان بزرگ ننشانند. سهراب سپهری (1307-1359) نیز شاعری در جستجوی آگاهی، عشق و عاطفه در پیوند با عرفان است. عرفان سپهری تفاوت های ماهوی قابل توجهی با عرفان کلاسیک ایران دارد. او در اشعارش بیشتر به اندیشه عرفانی از نوع خاص بودایی تمایل نشان می دهد. این نوشتار به شیوه توصیفی و تحلیل محتوا نشان می دهد که هر دو شاعر در بیان عناصر عرفانی و انسانی مانند خودشناسی و عشق، وامدار عرفان کلاسیک اسلامی اند. عرفان جبران، بر گرفته از روح تصوف شرقی، با صبغه هایی از " کتاب مقدس " و متأثر از ادبیات غرب و شخصیت عیسی(ع) است؛ حال آن که سهراب سپهری متأثر از تصوف هند و ایرانی با پس زمینه ای از ناتورالیسم و متمایل به مکتب انسان مدارانه بودایی می باشد.
تحلیل تطبیقی نوع نگرش به جهان هستی در چگونگی اثبات و ارتباط خدا با ما سوی الله در فلسفه مشایی، صدرایی و عرفان نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
158 - 177
حوزههای تخصصی:
تحلیل تطبیقی نوع نگرش به جهان هستی در چگونگی اثبات و ارتباط خدا با ماسوی الله در فلسفه مشایی،صدرایی و عرفان نظری چکیده: پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی تطبیقی به تطوّر فکری و تحلیل بسترهای ظهور براهین متنوّع فلسفی در اثبات ذات حق و تأثیر آن در تبیین کیفیت ارتباط خدا با ماسوی الله در فلسفه مشایی ، صدرایی و عرفان نظری پرداخته است.دار هستی در عین اینکه یک حقیقت است اما در مقام شناخت، تفسیرهای متعددی از سوی فلاسفه و عرفا صورت گرفته است. بر هستی شناسی مشایی، تحقّق ماهیات و تکثّر اشیاء حاکم است و هیچ سنخیتی بین ذات واجب الوجود با سایر اشیاء وجود نداشته اما در عین حال همه اشیاء تحت إحاطه خداوند بوده و در حدوث و بقائشان به حق نیازمندند.در هستی شناسی صدرایی، عالم هستی دار وجود و وحدت است نه ماهیات و کثرت، و وجود یک حقیقت دارای مراتب است که أعلی مرتبه آن وجود حق تبارک وتعالی است و سایر اشیاء به اضافه اشراقی و معیّتِ قیّومیّه حق تعالی موجودند. در هستی شناسی عرفانی نه تنها ماهیت بهره ای از حقیقت ندارد بلکه خود وجود هم عاری از شدت و ضعف و تحقق مراتب است، بلکه وجود یک حقیقت شخصی است که همان ذات حق تعالی است و دارای ظهورات مختلف بوده و برخلاف فهم فلسفی، اشیاء سهمی از وجود نداشته و خداوند در عین اینکه با همه اشیاء و مظاهر است اما مبرّای از همه تعیّنات اشیاء بوده و غیر آنهاست.از دستاوردهای این پژوهش، تحلیل براهین فلسفی در اثبات ذات حق،تبیین تأثیر هستی شناسی در چگونگی ارتباط خدا با موجودات و تطبیق سه نظام فکری مشایی،صدرایی و عرفانی است.
تجلّی شعور و انرژی کیهانی در دفتر اوّل و دوم مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
159 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف: انرژی کیهانی نیروی حیاتی است که در همه جا از جمله در کیهان، بین کهکشان ها، مولکول ها و در فضا وجود دارد. حفظ نظم در زندگی، گسترش آگاهی، صلح درونی و نیز زیستن در لحظه حال، همگی از انرژی کیهانی قابل دریافت است. تمامی موجودات هر چند ممکن است غیرمتحرک به نظر برسند، در واقع شکلی دیگر از انرژی هستند. در کل جهان، همه چیز از جنس انرژی است. تبدیل مادّه به انرژی و بالعکس، فرآیندی است که پیوسته و بی وقفه در جهان آفرینش به وقوع می پیوندد. از جمله شاعرانی که ناخودآگاه بدین مسأله توجه نشان داده، مولاناست. مولوی بارها در مثنوی از آفرینش عالم هستی از عدم و عالم بی رنگی سخن گفته که تمام موجودات عالم قبل از آفرینش در عالم وحدت به صورت ذرّه وجود داشته اند و پس از پیدایش جهان مادی، روح آنها متفرق گشته و به صورت کنونی درآمده اند و این ناظر بر آگاهی و انرژی کیهانی است. روش: این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی در صدد اثبات انرژی کیهانی در دفتر اوّل و دوم مثنوی است. نتایج: نتایج نشان می دهد که مولانا با اینکه در زمانی می زیسته که خبری از علوم جدید و شعور کیهانی نبوده است اما ذهن کاوشگر او بسیاری از این علوم را به طور ناخودآگاه در خود داشته و در ابیات بسیاری بدان اشاره کرده است. مولوی با تفکر خلاقانه خود آنچنان بین موضوعات مختلف از جمله انرژی کیهانی و عرفان پیوند برقرار کرده که گویای مشاهدات درونی اوست. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که انرژی کیهانی در دفتر اول و دوم مثنوی در پنج سطح خود یعنی سطح ماده، سطح صوت، سطح نور، سطح فکر و سطح روح، بازتاب داشته است. بر این اساس، سطح مادّه، پایین ترین و سطح روح، والاترین سطح انرژی است که مولوی در مثنوی و نیز در دفتر اول و دوم بدان ها اشاره کرده است
نقش «حدیث صورت» در انگاره اشرفیت انسان (از دیدگاه برخی محدثان امامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
359 - 382
حوزههای تخصصی:
یکی از مشهورترین مبانی فکریِ اهل طریقت و عرفان نظری، «حدیث صورت» است. عُرفایِ اسلامی، این حدیث را پایه و اساس بسیاری از دعاوی خویش، از جمله «أشرفیّت انسان بر سایر مخلوقات» قرار می دهند. هدف مقاله حاضر که به روش تحلیل محتوایی انجام می گیرد، این است که در گام نخست، حدیث مذکور را مورد ارزیابی سندی قرار داده و احتمال صدور آن را از شخص معصوم بررسی کند و در گام دوم، دلالت آن بر مدعای مذکور را واکاوی نماید. یافته های پژوهشِ پیش رو نشان می دهند که «حدیث صورت» نه تنها از حیث سند نمی تواند منسوب به معصوم باشد و بیشتر در کتب اهل کتاب، در منابع اهل سنّت و نیز در منابع تصوف تکرار شده است، بلکه به نظر می رسد از حیث دلالت نیز نمی تواند دعاوی مبتنی بر آن را اثبات کند. ظاهراً اهل تصوف تأویل های متعددی را برای این حدیث قائل شده اند تا بتوانند آن را پایه ادله خود قرار دهند. براین اساس، با اینکه أشرفیّت انسان بر سایر موجودات، ممکن است بر مبنای شواهدِ درون دینیِ دیگری به دست آید، اما «حدیث صورت» نمی تواند مبنای آن قرار گیرد و بیش از هر چیز، به مشهوراتِ متعلّق به یک گفتمان دینی شباهت دارد که از ادیان دیگر وارد تفکر جهان اسلام شده است.
مورخ شهیر، عارف گمنام شرف الدین علی یزدی در آینه «التوحید من نفس الرحمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
254 - 276
حوزههای تخصصی:
یکی از عرفای گمنام قرن نهم شرف الدین علی یزدی است که به واسطه اثر معروف خود، ظفرنامه تا کنون به عنوان مورخی شهیر از وی یاد شده؛ هرچند کشف آثار و تحقیقات معاصر ابعاد دیگر شخصیت علمی او را هویدا کرده است لیکن معرفی نسخه خطی تازه یاب رساله تهلیلیه «التوحید من نفس الرحمن» سبب پیدایی و شناخت وجهه عرفانی این مورخ، ادیب، ریاضی دان، منجم، لغوی و موسیقی دان یزدی شده که تا کنون مهجور مانده است. در این پژوهش ضمن واکاوی زندگی و شخصیت معنوی شرف الدین علی یزدی کوشش شده است با بررسی اندیشه های عرفانی وی در سه مقوله اساسی خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی، منظومه عرفانی این دانشمند تبیین شود. شرف الدین علی یزدی قائل به وحدت ذاتی در ضمن کثرات رتبی است و آفرینش عالم را که صورتی از نَفَس رحمانی است، نمایشی مترتب بر ظهور اسمای حسنی و بر مدار عشق می داند. قرائن و شواهد تاریخی حکایت از تبعیت وی از شاه نعمت الله ولی در سلوک داشته و طی طریق در کنار اشتغالات سیاسی و اجتماعی وی بسیار بارز و حائز اهمیت است.
جلوه هایی از بهره گیری مضامین ومفاهیم عرفانی درکتب فارسی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
211 - 228
حوزههای تخصصی:
درس فارسی عمومی ازجمله دروس مهمی است که نقش بسزایی در افزایش دانش ادبی و مهارت های زبانی و نگارشی و نیز آشنایی دانشجویان با مفاخر بزرگ فرهنگی و ادبی کشور دارد و براساس اهمیت وضرورت توجه به آن، با رویکردهای مختلف نقد و پژوهش وتحلیل های مختلفی بر فرم، ساختار، موضوع، مضمون و محتوای آن صورت گرفته است. نگارندگان دراین جستار، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی جلوه هایی از بهره گیری از مضامین و مفاهیم عرفانی در چند کتب فارسی عمومی می پردازد تا نشان دهند چه اندازه در این موضوع به اهداف برنامه ریزی درسی نزدیک شده و چه تاثیری درآموزش فرهنگ و ادبیات فارسی دارد. نتایج نشان می دهد مضامین عرفانی (اعم از نظم ونثر) علاوه بر اینکه چاشنی زیبا و جذابی به لحاظ هنری در درس فارسی عمومی دارد، به لحاظ عاطفی و تلطیف افکار و تزکیه نفس، بر روح و روان مخاطبان تأثیری مثبت داشته و مدرس آن را در رسیدن به اهداف عالیه آموزش زبان و ادب فارسی و گستردگی اندیشه مخاطبان و معرفی بزرگان فرهنگ وادبیات وعرفان ایرانی واسلامی، یاری خواهدکرد.