فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
گرایش به معنویت و نگاه های عارفانه دینی در دوره معاصر و نیاز مبرم به بازبینی متون عرفانی، پژوهشگران را بر آن می دارد تا نگاهی دوباره به آثار عرفانی دوره های گذشته بیندازند. از سویی، نگاه هایی با تفسیر عارفانه یا رویکرد عرفانی به قرآن مجید، زبان این کتاب را برای فهم مخاطبان امروز، ساده تر می کند. در بازار ارائه مکاتب مختلف عرفانی، آن دسته از منابع که مطابقت بیشتری با مفاهیم کلام وحی دارند، هم معتبرترند و هم ماندگارتر و به حق نزدیک تر. از این میان، یکی از ارزشمندترین متون برجای مانده در حوزه متون عرفانی، منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است. ویژگی این کتاب تطبیق منازل سلوک با مفاهیم قرآن کریم است. خواجه عبدالله در این کتاب، با استناد به آیات شریفه قرآن، در ابتدای هر باب، منازلی برای تشنگان حقیقت و سلوک اهل معرفت معرفی کرده است. بنابر این، این پژوهش در صدد تفسیری قرآنی از متن عرفانی خواجه عبدالله و تفسیری عرفانی برگرفته از کتاب منازل السائرین از قرآن کریم است. در این راستا نویسندگان تحقیق حاضر با بهره گیری از روش معناشناسی تعاریف، در توصیفات و تقسیمات خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین تأمل کرده و بر اساس محور جانشینی مفاهیم، به تبیین منشأ قرآنی آموزه های این کتاب پرداخته اند.
وحدت وجود از دیدگاه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدتِ وجود به معنای اینکه خداوند موصوف به وجود است و هیچ یک از کائنات به وجود توصیف نمی شوند، در آثارِ عین القضات همدانی به خصوص در مکاتباتِ وی، بسیار مجالِ ظهور یافته است. عین القضات با تأویلی بر آیه کریمه «أَلا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَهٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ» (فصّلت/54) کسانی را که از لقای پروردگار در شک هستند، کور می داند. کوران کسانی هستند که احاطه خداوند بر تمامی موجودات و از جمله بر وجود خود را نمی بینند؛ چه اگر این احاطه را می دیدند، مشاهده می کردند که خود جلوه ای از خداوند هستند. از نظر وی خداوند به واسطه احاطه ای که بر مظاهرش دارد، هم مرکز است و هم محیط. بنابراینتنها حق تعالی موجود است؛ اما نه به آن معنی که کائنات، سراب باشند. بلکه آنها جلوه های گوناگون وجود واحد هستند که قاضی آنها را گاهی حادث نامیده است. خداوند قدیم است به این معنی که فراتر از زمان است و همچنان که در ازل، خدا بود و چیزی با او نبود، در ابد و در حال نیز به همان گونه است
بوطیقای عنوان شناسی نوشته های تصوف از آغاز تا سده هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید جریانی که به نام زهد آغاز شد و سپس تصوف و عرفان نام گرفت، پویا ترین و پایا ترین جریانی باشد که با کمی دگرگونی، از آغاز ظهور اسلام تا زمان ما، راه خود را در پندار و اندیشه گروهی از مسلمانان، پیموده و شاید پس از فقه و آنچه به گونه ای مستقیم با قرآن و اسلام در پیوند است، در هیچ حوزه ای چون حوزه تصوف و عرفان، کتاب ها، چکامه ها و رساله ها و ... به نگارش در نیامده باشد. سبک و ساختار شکلی این نوشته ها، به پیروی از شیوه نثر نویسی هر دوره، همواره دگرگون شده است و اتفاقا نخستین جایی که این دگرگونی فُرمی نمود یافته، عناوین کتاب ها، عناوین بخش ها (= فهرست) و حتی دیباچه های آن ها ست. عناوین نوشته ها در هر دوره، از یک سو پیرو شیوه نثر نویسی آن دوره است و ویژگی های فرمی نثر آن دوره را نشان می دهد و از سوی دیگر با توجه به حوزه موضوعی نوشته ها، درون مایه های عمده آن حوزه را بازتاب می دهد. عناوین نوشته های تصوف نیز به همین شیوه، ویژگی های نثری ادب عربی و پارسی و جریان های اصلی تصوف در هر دوره را نمایان می سازد. در جستار پیش رو، ضمن نگاهی کوتاه به دوره های اصلی تصوف، از سده نخست تا هشتم هجری و ویژگی های اصلی نثر عربی و پارسی در این چارچوب زمانی، به بررسی فرمی عناوین نوشته های تصوف مانند کتاب ها، رساله ها، چکامه ها، شرح ها و هر آنچه مربوط به این حوزه دینی - هنری در ادبیات عربی و پارسی است، پرداخته شده است. به نظر می رسد عناوین نوشته های تصوف در سده های نخستین، بیش تر به شکل کوتاه، ساده، روشن و غیر آهنگین و دالّ بر محتوای کتاب، بوده و به تدریج این عنوان ها طولانی، مسجّع، مبهم و حتی رمز آلود شده، آرایه های لفظی و معنوی در آن نمود یافته و جدا از محتوای کتاب، گاه به رمزی بودن محتوا، نوع مخاطب و... نیز اشاره می-کنند.
وحدت وجود و بازتاب آن در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی مطابق نظریه وحدت وجود آن چه چشم می بیند و اندیشه ثبت می کند، نمودهای ظاهری و وهمی است. و ماورای آن ها یک وجود حقیقی واحد نامحدود حضور دارد. نمودها جلوه های آن وجود حقیقی واحد نامحدود هستند. عطار برای بیان نمودهای وهمی و وجود حقیقی واحد، از یک جناس مرکب یاری گرفته است. «سی مرغ» و «سیمرغ». سیمرغ که در آن سوی ادراکات ظاهری است، حقیقتاً هست و کثرتی در آن نیست ولی مرغان که رو در روی ادراکات ظاهری هستند، حقیقتاً موجود نیستند، بلکه ظهور و نمود و جلوه ای متکثر از سیمرغ هستند. سمیرغ رمز خداست و سی مرغ رمز انسان ها، سیمرغ از ادراک مرغان دیگر خارج است و سی مرغ واصل نیز سیمرغ را در وجود خودشان می یابند.
تحلیل تطبیقی نقش خودشناسی در معرفت به خدا از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت خود یا نفس آدمی که از آن به خودشناسی یاد میشود، از مهمترین مباحثی است که از گذشتههای دور مورد تأکید فلاسفه و عرفا بوده است. حکما و عارفان مسلمان با الهامگیری از آیات و روایات، بهخصوص حدیث «من عرف نفسه عرف ربه» به طرح مهمترین راه خداشناسی، یعنی راه انفسی که همان خودشناسی میباشد، پرداختهاند. صدرالمتألهین و ابنعربی دو تن از بزرگترین فلاسفه و عرفای اسلامی در آثار مختلف خود به شیوههای گوناگون به خودشناسی و امکانپذیری یا عدم امکان شناخت خود اشاره کردهاند. ملاصدرا بهصراحت از امکانپذیری خودشناسی سخن میگوید. ابنعربی نیز با دو تحلیل از شناخت نفس یاد میکند؛ گاهی از امتناع شناخت خود سخن میگوید و در برخی موارد از امکانپذیری آن. در این تحقیق به تحلیل دو نگره صدرایی و ابنعربی دراینباره میپردازیم و با بررسی دقیق روشن میسازیم این دو نگره هیچ تفاوتی با هم ندارند.
نگاه تقریبی عین القضات همدانی به مکاتب مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه درستی اصول مذاهب و جریانهای فکری رایج و نحوه مواجهه صحیح با این عقاید، یکی از مسائلی است که عین القضات در آثار خود به توضیح و تبیین آن می پردازد. وی با ارائه دلایل و مثالهای گوناگون، معتقد به صحت و درستی اصل و اساس عقایدی است که بر پایه آنها مذاهب و مکاتب مختلفی ایجاد شده است و به سالکان حقیقت توصیه می کند در برخورد با عقاید و نظرات گوناگون، سعه صدر بیشتری داشته و به جستجوی حقیقت آنها برآیند، تا اختلاف آراء و نزاعهای سطحی، برطرف و درکی درست از حقیقت مذاهب حاصل گردد. اگرچه عین القضات تا جای ممکن می کوشد دلایل و مثالهای متعددی بر مدعای خود بیان کند، اما بر مبنای روش عرفانی، درک حقیقت این مسئله را آن گونه که خود یافته است منوط به کشف و شهود می داند. نظریه عین القضات از دو جهت اهمیت دارد: اول، از لحاظ اخلاق پژوهش، شیوه درست برخورد با آراء و عقاید مختلف را بیان می کند، دوم، به لحاظ اجتماعی و کاربردی، می تواند نقش بسزایی در همزیستی مسالمت آمیز مذاهب و نحله های فکری مختلف ایفا کند.
ماهیت خواب و رؤیا از نگاه فارابی، سهروردی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
معنا و جایگاه خواب و رؤیا در فلسفه بحثی است که کمتر فیلسوف برجسته ای از آن غافل مانده و به بررسی آن از منظر اصول و مبانی فلسفی خود نپرداخته باشد. در نظر حکمای اسلامی، رؤیا حاصل فاصله گرفتن روح از حواس ظاهری و میل آن به قوای باطنی است، به این معنی که انسان گاهی در عالم خواب به ادراک حقایق هستی و وقایع آینده موفق می شود و از این رهگذر، به ادراک و معرفت شهودی دست می یابد. این احوال اگر در عالم خواب طبیعی است و در صورتی که ضعیف و مبهم باشد، پیام آن باید با تأویل و «رؤیای صادقه»، پیش آید، در صورتی که شفاف باشد تعبیر، روشن می شود. سهروردی در تبیین مسأله ی خواب و رؤیای صادقه، جایگاه ظهور صور رؤیا را نفس، و منشأ اصلی آن را نفوس فلکی می داند. از نظر فارابی، رؤیا صورتی ذهنی است که به وسیله ی خیال ایجاد می شود و هنگام خواب و بر اثر قطع رابطه با فعالیت های زمان بیداری، گنجایش آن افزایش می یابد. فارابی به این قائل می شود که شخص به مدد خیال، قادر است با عقل فعال متّحد شود، لاکن چنین قدرتی تنها در دسترس افراد ممتاز و برگزیده است. از نظر ابن عربی، دنیای رؤیا دنیای رمز و نماد است و برای فهم معنای رؤیا باید مآل نمادهای رؤیایی را پیدا کرد. وی خواب را نخستین مبدأ تلقی وحی الاهی برای اهل عنایت می داند.
قلب در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلب در لغت به معنای دگرگونی و وسط و از نظر اصطلاحی لطیفه ربانی و در قران و عرفان مقصود از آن مرکز الهی و آگاهی انسان است. آن مرکز وجود انسان اعم از مراتب جسمانی، عاطفی، عقلانی و معنوی، همچنین مرکز خدای متعال نیز است.برخی عرفا اطوار وجودی آدمی را جسم، نفس، دل، روح، سر، سرالسر و قلب را به هفت مرتبه (صدر، قلب، شغاف، فؤاد، سویدا و مهجه القلب) تقسیم می کنند. عارفی که با تطهیر قلب و با ذکر حقیقی به این قلمرو روحانی می رسد با آن خدا را می بیند. پس سلوک نوعی درنوردیدن قلب و ترقی از مراتب مختلف وجود و قلب به مراتب بالاتر است. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی تدوین یافته است
تقابل اسماء و صفات الهی در عرفان ابن-عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تبیین و تحلیل عمیقی از اصول و مبانی هستی شناسانه مراتب هستی در عرفان نظری به عمل آمده است که شاهکار این تحلیل و تبیین از آن ابن عربی است. دیدگاه ابن عربی دربارة هستی و بررسی چگونگی پیدایش کثرت و مراتب آن بر سه عنصر و سازه بنیاد گرفته است: نخست تجلی اسمائی، دوم مفهوم تجلی در نفس الهی، سوم مفهوم تناکح و تقابل اسماء.
بحث تقابل اسماء و صفات بر هر سه عنصر مبتنی است اما تحقق تقابل اسمائی در اعیان خارجی منوط به ناسازگاری ظاهری مظاهر اسماء و صفات در عالم عناصر است که همان امتداد تناکح اسماء در اعیان خارجی بر اساس تقابل مظاهر اسماء و صفات می باشد و ظهور کامل آن مربوط به عالم عناصر است، هرچند بر اساس تطابق عوالم و حکومت اسماء و صفات ریشة تقابل پدیده های هستی مربوط به اعیان ثابته در مرتبة واحدیت و تحت تأثیر تجلی اسمائی و صفاتی است و اقتضائات اسماء و صفات در مرتبة واحدیت مادة المواد همة تقابل های مراتب هستی، خصوصاً عالم ماده، است. بر اساس تقابل اسماء و صفات، همة پدیده ها و حوادث عالم ماده به صحنة هستی ظاهر می شوند. اسماء و صفات متقابله دائماً در ظهور و تجلی اند و حوادث خیر و شر و پدیده های متضاد و متقابلِ عالم ماده را محقق می سازند.
فراست در متون عرفانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فراست» یکی از کراماتی است که بیش از کرامات دیگر در کتب تعلیمی صوفیّه مورد بحث قرار گرفته است. از آن جا که علم روانشناسی نوین، وجود این امر خارق عادت را به روش علمی به اثبات رسانده است مطالعه چیستی، چگونگی، انواع و صورت های بروز آن وجهه همّت این مقاله قرار گرفته است. با توجّه به این که منشأ عرفان اسلامی قرآن و سنّت است، ابتدا این موضوع (فراست) در قرآن و کتاب های دینی و سپس در امّهات کتاب های صوفیّه مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور مصادیق فراست و مترادف آن (توسّم) از قرآن و نهج البلاغه و سپس از منابع صوفیانه، مانند: شرح التّعرف لمذهب التّصوّف، اللّمع فی التّصوّف، ترجمه رساله قشیریّه، مصباح الهدایه و برخی دیگر از کتاب ها و تذکره ها، مطالعه شد و در مقوله هایی جداگانه مانند فراستِ مؤمنان، فراستِ موهوبی و فراستِ ارباب قلوب ؛ و از نظر تنوّع در صورت هایی مانند، اِخبار از مغیبات، اِشراف بر ضمایر، خواندن اذهان، خبر از آینده، اِخبار از نامه های مکتوم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت
علم و نقش آن در کمال آدمی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در عرفان ابن عربی و فلسفه صدرایی، علم، از حیث بدیهی بودن مفهومش و در نهایت خفا بودن حقیقتش، حکم وجود را دارد. هیچ چیزآشکارتر و روشن تر از مفهوم علم نیست تا به واسطه آن بتوان علم را تعریف کرد؛ همچنان که حقیقتِ علم مانند حقیقتِ وجود، کاملاً مخفی است. بر اساسِ وحدت وجود، حقیقتِ علم، «وجودِ حق» است. در واقع، علم به عنوانِ صفتِ حق تعالی عینِ ذاتِ اوست و از آنجا که وجودِ او، فرد است و هیچ شریکی ندارد، علم نیز فرد است و مصداقی جز وجود خداوند نخواهد داشت. از این رو کمالِ آدمی معرفتِ به خویشتنِ خویش است که جلوه کامل الهی است؛ زیرا قلبِ آدمی که حقیقتِ اوست، گنجایشِ خداوند را دارد. فانی شدن در خدا و بقای بالله را می توان تعبیری دیگر از «علمِ حقیقی» دانست؛ زیرا معنای«فنای فی الله» این است که آدمی یقین حاصل کند که حقیقت او، حق تعالی است. بنابراین علمِ حقیقی و کمالِ غایی، مساوقِ یکدیگر و دو مفهوم برای یک مصداق هستند. از این رو هدفِ ابن عربی از سیر و سلوکِ عارفانه و غایتِ ملاصدرا از سیر و سلوک عقلانی، دست یافتن به علمِ حقیقی و به تعبیرِ ابن عربی «درکِ وحدت وجود» است
تشبیه و تنزیه نزد ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تشبیه و تنزیه دو واژة متداول در فرهنگ اسلامی است، اما ابن عربی طبق مبانی خاص خود، به ویژه وحدت وجود، تفسیری تازه از آن ارائه می دهد و معرفت صحیح خدای تعالی را در جمع میان تشبیه و تنزیه می یابد و براساس این الگوی معرفتی جدید به جمع میان نصوص به ظاهر ناسازگار دینی در زمینة اسماء و صفات خدای متعال می پردازد. در این مقاله، ضمن تبیین دیدگاه ابن عربی در این باره لوازم الهیاتی نظریه او تبیین می گردد.
بررسی تطبیقی قابلیت های فراروانی انسان با رویکرد عرفانی و عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان جستجوگر همواره به دنبال ناشناخته ها وکشف رموز وامور پنهانی است. در این میان، آنچه از همه مرموزتر به نظر میرسد،گستره وجودی و قابلیت های انسان است. ازنظر عرفا، جهان دائماً نوشونده و دارای حقیقت واحد و متحد با انسان است؛ زیرا او تنها مخلوقی است که به دلیل آفرینش خاصخودمیتواند احاطه دانشی و کنشی بر عالم هستی داشته باشد.در این علم، محاط و محیط دارای وحدت وجودی و ارتباط تنگاتنگی هستند. با وجودتفاوتدرروشتحقیق، درعلم عصب پایه درباره قابلیت مغز انسان و درک یکپارچگی یا یکپارچه سازی خویشتن و عالم هستی شواهد علمی بسیاری ارائه شده است. در این مجال با ارائه دو دلیل اساسی،یعنی وحدت جهان و جامعیت وجود انسان، استعداد انسان در داده های فراروان شناسی بررسی میشود. ایننوشتار در موضوع انسان شناسی با رویکرد تطبیقی و میان رشته ای و با روش تحقیقی ـ توصیفی در حوزه عرفان و عصب شناسی به طرح و بررسی مسئله میپردازد.
معراج در تفاسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به دنبال بررسی مفهوم معراج از منظر قرآن کریم، تفاسیر، به ویژه تفاسیر عرفانیهستیم. معراج مفهومی دینی-عرفانی است که در ادیان دیگر نیز سابقه دارد. معراج از نظر برخی، جسمانی و از نظر برخی روحانیاست، گروهی هم آن را جسمانی و روحانی تفسیر کرده اند. از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) در دو سوره از قرآن کریم (سوره مبارکه اسراء و نجم) به صراحت سخن رفته است. مقصود از معراج روحانی همان تدبر در مصنوعات الهی و مشاهده جلال و جمال وی، استغراق در فکر و ذکر حق و سرانجام رهایی از قیود مادی و علایق دنیوی و عبور از مراتب امکانی در مراحل باطنی و قلبی است.دراین سفر روحانی، پیامبر (ص) تمام مراتب و عوالم را سیر می کند، حتی به مقامی بالاتر از فرشتگانمی رسد. در حقیقت از نظر عرفا، معراج حضرت محمد (ص) نمونه الهی صعود عرفانی است که دیگران هم با داشتنشرایط می توانند نه به اندازه پیامبر، بلکه هر کس متناسب با ظرفیت عرفانی وجود خویش در این راه قدم بگذارد.
تاثیر عشق بر معرفت از دیدگاه مولانا
حوزههای تخصصی:
عشق به موضوع معرفت یکی از عوامل مؤثر در کسب معرفت نسبت به آن موضوع است. مولانا این مطلب را در آثار خود مورد تأیید و تأکید قرار داده و آن را مؤثرترین عامل کسب معرفت دانسته است. به همین خاطر در آثار خود بطور مفصل پیرامون آن سخن گفته است. در این مقاله دیدگاه ها و نقطه نظرات این عارف بزرگ در مورد تأثیر عشق بر معرفت اعم از معرفت حقیقی، معرفت تقلیدی و معرفت الهی بیان گردیده و مشخص می گردد که به اعتقاد مولانا عشق علاوه بر اینکه در ایجاد معرفت موثر بوده در مواردی مانند: انتخاب موضوع معرفت، آماده سازی نفس برای کسب معرفت، رفع موانع معرفت و رفع تردید و ابهامات معرفتی، نیز تأثیر عمیق دارد
نسبت محمد خاتم (ص) با قرآن کریم از منظر امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام خمینی(ره) همچون بسیاری از عرفا بر این نظر است که وجود قدسی حضرت ختمی مرتبت(ص) که اولین تعین حقیقت غیبی ذات اقدس اله در عالم کثرت است، دارای ولایت تکوینی و قیومی بر همه عوالم هستی بوده و فاتح و مفتاح وجود تمام کائنات است. به همین ترتیب، او را سمت مظهریت و مبدئیت برای قرآن کریم نیز هست؛ چه برای وجه آسمانی، قرآنی و تعیّن نیافته آن و چه برای وجه زمینی، فرقانی و تنزل یافته آن. از این منظر حضرت پیامبر(ص) ثقل اکبر است، اما در مقایسه قرآن کریم با مرتبه جسمانی حضرت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بدون لحاظ مقام جمعی ایشان، قرآن کریم ثقل اکبر است. البته طبق نظری دقیق، به دلیل اتحاد و اتصال پیوسته میان نفس و جسم ولی کامل(جسمی که رقیقه و مرتبه نازله نفس ملکوتی اوست)، وجود مطهر ایشان در هیچ مرتبه ای فروتر از قرآن نمی باشد.
مهدویت از دیدگاه عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزیزالدین نسفی عارف بزرگ قرن هفتم هجری، در عرفان نظری تحولی ایجاد کرده است و با گرایش های شیعی، بحث از ولایت و انسان کامل را در مرکز اندیشه های عرفانی خود قرار می دهد. او در آثار خود، ابتدا از معرفی عوالم هستی و مراتب ارواح و انسان کامل آغاز می کند و سپس به جایگاه ولایت می پردازد و آن را باطن نبوت به شمار می آورد. جمع بین ولایت و انسان کامل را در خاتم اولیاء و مهدی موعود می داند و با استناد به آیات و روایات و بهره گیری از اندیشه های ابن عربی و سعدالدین حمویه، خاتم ولایت را در ظهور صاحب زمان و ولیّ دوازدهم ارزیابی می نماند.
انسان از دیدگاه سیّد عمادالدّین نسیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساس جهان بینی و محوری ترین مفهوم در نزد فرقه حروفیّه این است که انسان می تواند مظهر و صورت مجسّم خداوند باشد. تلاش حروفیّه و کلّ عرفان سیّدعمادالدّین نسیمی به عنوان مبارزترین، داناترین و موفّق ترین متفکّر و شاعر این فرقه مبتنی بر یک رکن اساسی است آن انسان و شناخت نیروهای خلّاق اوست. جایگاه انسان در نزد نسیمی بسیار رفیع است؛ خدا یا هیچچیز دیگر را نمی توان شناخت مگر از طریق انسان.در این نوشتار با آوردن نمونه هایی در قالب عناوین: اسم اعظم، عالم صغیر، قرآن مجسّم و سبع المثانی، لوح محفوظ، کتاب الله ناطق، گنج مخفی، کن فکان، ذات اشیا، اسم و مسمّا، نفس رحمانی، شاهد زیبا، اناالحق نسیمی و...به تبین اندیشه های انسان شناسی سیّدعمادالدّین نسیمی یکی از شگفت انگیزترین چهره های ادبی سرزمین مان پرداخته شده است.
مناظره با ابلیس در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابلیس در متون نظم و نثر فارسی هم مطرح گردیده است و گفتگو یا مناظره با ابلیس به گونه ای اختصاصی در ادبیات عرفانی قابل شناسایی است. عارفان با الگو گرفتن از قرآن کریم و دیگر کتاب های آسمانی، در قالب حکایات و مجادله هایی که بین ابلیس و پیامبران و یا عارفان ترسیم نموده اند که در ضمن آن به پرسش و اشکال هاییعقیدتی هم پاسخ داده اندجنبهبرجسته ای از ادبیات تعلیمی را به نمایش گذاشته اند و ابلیس در اغلب مناظرات تلاش دارد که عمل خود را توجیه کند و خود را عاشق راستین معرفی نماید. برخی ابلیس را مظهر اخلاق ناپسندی چون تکبر و غرور و تند خویی و نمادی برای قهر الهی دانسته اند، از طرفی چون خداوند را احسن الخالقین می دانسته اند که همه چیز را حکیمانه و خیرخواهانه آفریده است، برای خلقت ابلیس هم حکمت هایی سودمند جستجو نموده اند که ناآشنایان گمان کرده اند از ابلیس دفاع شده است، چنانکه او را کارگزار الهی برای آزمایش انسان ها خوانده اند. در اینجا مناظره با ابلیس در پنج شیوه مناظره با خداوند، انبیا، عرفا، باخود و افراد ناشناس بررسی گردیده است و نمونه های آن از ادبیات عرفانی استخراج شده است.
تبیین ذکراحاطی و انبساطی انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر عباد خدا و راهروان راه حق و حقیقت، دو گو نه است: سیر محبی و سیر محبوبی. متناسب با این دوگروه، دوگو نه ذکر وجود دارد: مجازی و حقیقی. برخلاف ذکر مجازی که قیام به نفس اعتباری بنده دارد، در ذکر حقیقی که اصالتاً به محبوبان حق یعنی معصومان -که درود خدا بر ایشان باد - اختصاص دارد، میان ذاکر و مذکور هیچ نحوه دوگانگی وجود ندارد؛ زیرا دوگانگی از آن محجوبان است و با عصمت ناسازگار است. بنابراین حقیقت وجودی انسانکامل، حقیقت ذکر و ذاکر و مــذکور می باشد. این حقــیقتِ واحد در مراتب ظهور، خود را به صورت اذکار تکبیر، تهلیل، تحمید و تسبیح، با زبان تکوین و تشریع در صور مظاهر، یاد می کند و می ستاید. این نوشتار به همراه بررسی تفاوت مرتبه ذکر محبوبان و محجوبان، به تبیین سریان احاطی و انبساطی ذکر انسان کامل درمراتب هستی می پردازد.